logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177727)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140596)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131550)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95544)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت             

توجه

Icon
Error

2 صفحه12>
عنوان جدید ارسال پاسخ
Guest
#1 ارسال شده : 1395/06/08 03:51:12 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
سلام

متاسفانه سالهاست كه اختلاف بين مراجع در خصوص شروع ماه هاي قمري وجود دارد كه اهميت ان در شروع ماه رمضان و عيد فطر بيشتر ميشود.

نظر قرآن در اين خصوص چيست؟ايا حتما بايد هلال ماه با چشم ديده شود؟ايا به محاسبات نجومي كه اين همه دقت دارد،نمي توان اعتماد كرد؟ايا اختلاف در شروع ماه بين كشورهاي مختلف ،قابل قبول است؟

كلمات كليدي:هلال ماه رويت چشم نجوم

ویرایش بوسیله کاربر 1396/01/27 10:29:16 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

تهراني
#2 ارسال شده : 1395/06/08 03:54:44 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
مرحوم ايت اله صادقي تهراني در رساله نوين اين گونه نظر داده است:

راه ثبوت هلال اول ماه

مسأله ی 399- ديدن هلال، و يا اطمينان به قول كسانى كه ادعاى ديدن آن را كرده اند، و يا حكم حاكم عادل شرع، و يا گذشتن سى روز از شعبان، اين ها همه گواه بر اول ماه است، و ديدن هلال در انحصار چشم عادى نيست، كه چشم مسلح يا محاسبات نجومى نيز همين حكم را دارد

زيرا «شهر رمضان » در قرآن در صورت آگاهى كامل بر آغاز و انجامش مى باشد كه از هر راهى باشد درست است و حديث «صُمْ لِلرُّؤيِة وَ أفْطِر لِلرُّؤيَةِ» رؤيت را در انحصار وسيله اى خاص ننهاده، بلكه اگر ديدى يا ديده شد به هرگونه و به هر وسيله اى كه با آن مى توان هلال ماه را ديد و يا دانست كافى است،

و در جمع تنها با دانستن اين كه اول ماه است روزه هم واجب مى شود چه با چشم غير مسلح و عادى يا مسلح يا با تلسكوپ و يا با توليد نجومى قمر به وسيله ى ژئوفيزيك در صورتى كه امكان رؤيت با نبودن موانعى سطحى باشد.
بنابراين تلسكوپ كه از بهترين وسايل ديدن ماه است راه را براى اثبات اول ماه براى همگان باز و آسان مى كند، و جلوى همگى اختلافات را در افق ديدارش مى گيرد، كه اگر اين مسأله مورد توجه و عمل قرار گيرد، ديگر همه ساله شاهد چند عيد فطر و چند نماز عيد- در يك افق- نخواهيم بود.

مسأله ی 400- ميزان در ديدن هلال همان افقى است كه شما در آن هستيد، و نفى يا اثبات افقهاى ديگر براى شما كافى نيست
محمدي
#3 ارسال شده : 1395/06/13 01:41:41 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

ملاک "ما"، "شهود شهر" است و با شهود علمی از تولد ماه هم حاصل می شود:

...فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْه‏... 185 بقره

بنا بر قرآن رویت هلال ملاک نیست "مشاهده" "شهر" ملاک است و مشاهده اعم از رویت است و با محاسبه علمی نیز حاصل می شود و "شهر" به معنی ماه قمری هم یک پدیده صد در صد نجومی است.

و صد در صد قابل محاسبه حال آنکه رویت هلال یک پدیده کاملا انسانی است و مبتنی بر چشم و آب و هوا و ابری و صاف بودن هوا متفاوت است و متغیر و همین آبرو ریزی که سالهاست پدید آورده را ناشی می شود.

حال آنکه بازگشت به قرآن و اصول روشن و ثابت شده علمی مشخص می کند تولد ماه قمری جدید یک لحظه دقیق و مشخص برای کل زمین است و بدون کوچکترین اختلافی دقیقا قابل کشف است.


به نظرم بسیاری از دوستان فقط یکبار فیزیک گردش ماه و زمین و بروز ماه قمری را بررسی کنند قانع خواهند شد که مبنای رویت در این عصر و زمان خنده دار است.

بله رویت می تواند منجر به مشاهده شود اما تنها یکی از راههای مشاهده، رویت است راه بهتر و دقیق تر محاسبه است که برای انسان عاقل و اندیشمند بدون رویت هیچ جای شک و شبهه باقی نمی گذارد که به قطع و یقین در فلان لحظه ماه نو متولد شده است بدون کوچکترین نگرانی از خطا و اشتباه.

ویرایش بوسیله کاربر 1395/06/19 11:41:08 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

موذن
#4 ارسال شده : 1395/06/13 01:47:39 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

قابل ذکر است که برخي مبنای «تولد ماه» را مانند آنچه در اهل سنت مطرح است را مطرح كرده اند
اما هیچ یک از مراجع عظام تقلید اين مبنا را قبول ندارند و بنابراین این نوع نگاه در حال حاضر قابل اجرا نیست زیرا اکثریت قریب به اتفاق مراجع عظام تقلید رویت هلال ماه را ملاک و معیار اثبات اول ماه می‌دانند و برای آن موضوعیت قائل هستند.

موضوعیت داشتن یک عنوان در حکم شرعی به این معناست که شارع ذات آن عنوان را بدون توجه به هیچ عامل دیگری مورد توجه قرار داده است.

لذا در جواب کسانی که می‌گویند چرا با وجود دستگاه‌های پیشرفته امروزی، به حرف منجمان اعتماد نمی‌شود باید گفت اولا تولد ماه را هیچ یک از مراجع عظام تقلید به عنوان راهی برای اثبات اول ماه قبول ندارند و ثانیا اینکه بنا به نظریه و فتاوی اکثر مراجع عظام تقلید رویت هلال ماه، برای اثبات اول ماه، موضوعیت دارد، زیرا در روایت صحیح از معصوم (علیه‌السلام) آمده است: «صم لرویه و افطر لرویه» یعنی با رویت هلال ماه رمضان روزه را شروع کنید و با رویت هلال ماه در اول ماه شوال روزه خود را افطار کنید که همان عید سعید فطر است.

اما آنچه از فتوای احادیث در رابطه با آغاز ماه قمری به نظر می‌رسد، آن است که «شرط رویت» در اثبات اول ماه قمری موضوعیت نداشته، بلکه طریقی است برای کشف اول ماه. و لحظه آغاز اول ماه نو قمری، خروج ماه از محاق است؛ البته به همراه قابلیت رویت هلال، زیرا در روایت «صم لرویه و افطر لرویه» رویت فعلی مد نظر نیست، بلکه رویت شأنی مورد توجه قرار گرفته است و در تایید این نظریه با کمی دقت و تامل در صحیحه «محمدبن قیس» که از حضرت‌(ع) سوال می‌کند

و حضرت می‌فرمایند که «اگر شما هلال را قبل از ظهر دیدی آن روز اول شوال است و اگر بعد از ظهر دیدی فردا اول شوال است» به نکته بسیار مهمی دست خواهیم یافت که عادتا ماه، در ظهر روز اول هر ماه قمری به علت بسیار نازک بودن و کم‌نور بودن رویت‌پذیر نیست.

پس چگونه است که امام این مطلب را بیان داشته‌اند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت درست است که ماه قابل رویت نیست، ولی قابلیت رویت را داراست و لذا رویت فعلی ملاک امام (ع) در این حدیث نبوده بلکه رویت شأنی مد نظر حضرت بوده است، پس از هر طریق که کشف شود ماه قابلیت رویت را داراست، می‌توان حکم به حلول ماه جدید قمری داد؛ خواه هلال ماه توسط مرصدین رویت شود، خواه به هر دلیل خارجی و طبیعی و عوامل گوناگون توسط مرصدین رویت نشود.

البته برای اثبات این نظریه قرائن و دلایل متقن دیگری نیز وجود دارد که فعلا مجال پرداختن به آن در این نوشتار نیست. با توجه به این مطالب، برای اثبات اول ماه قمری، اگر قابلیت رویت هلال ماه در شب مخصوص، توسط منجمان به طور قطع و یقین و بدون اختلاف نظر بین آنها اعلام شود، دیگر نیازی به رویت هلال ماه نیست زیرا به طور حتمی ماه از محاق خارج شده و قابلیت رویت را داراست.


بخشي از مقاله اقاي اشراقي
محمدی
#5 ارسال شده : 1395/06/19 11:37:18 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
نتیجه ی بررسی؛

۱- راه اثبات حلول ماه منحصر دررؤیت حسی نیست.تأکید وتکرار بیشترآن نسبت به سایر راهکارها ، ناشی از عدم وجود امکانات کافی برای استفاده ی اکثرمردم از سایر راهها و امکان بیشتر بهره گیری از رؤیت حسی بوده است.

۲- راههای علمی و محاسبات « ژئوفیزیکی» برای تعیین زمان حلول وانعقادماه جدید،باتوجه به دقیق بودن آن و اطمینان حاصل ازآن ، تنهاراه برای جلب اعتماد عمومی درسراسرجهان و پایان بخشیدن به اختلافات پیش گفته است. سایر راهها عملا به اختلاف موجود منجر میشود.

۳- ملاک عدم اعتماد پیشینیان به محاسبات حسابگران و منجمان،سو ءاستفاده هایی بوده است که آنان از دانش خود می بردند وگاه همچون ساحران،ازجهل مردم زمان خویش بهره برداری میکردند وبا افسانه بافیهای تعجب برانگیز از آنان اخاذی میکردند. اختلاط مسائل علمی وادعاهای خرافی، موجب تردید و مشکوک شدن دستاوردهای علمی نیز شد .

در بسیاری از متون دینی ، رد پای خرافات عرضه شده به عنوان محاسبات نجومی و نیک و بد دانستن ایام ولیالی(سعد ونحس)و مبارزه ی قولی وعملی اولیاءدین(ع) با آنان دیده میشود. عدم امکان تفکیک برای توده ی مردم و ادامه ی سو ء استفاده ها،سبب اصلی برای اقدامات پیشگیرانه وتوصیه به دوری گزیدن از منجمان وحسابگران درآن زمانها بوده است.

اما درزمان ما که صحت پیش بینی های علمی دراز مدت (درحد چندسال) مؤسسات ژئوفیزیک راباتمامی جزئیات مشاهده کرده ومیکنیم وامکان سو ءاستفاده های گذشته به کلی ازبین رفته است( کسی درصدد بهره برداریهای خرافی نیست) و نتایج علمی آنان اطمینان آوراست، دوری گزیدن وپیشگیری توصیه شده در برخی روایات، موضوعا منتفی است.
....
به امید روزی که شریعت متکی بر علم و عدل و اخلاق ، مجددا به عامل برانگیزاننده ی بشر به سوی اتحاد و همزیستی مسالمت آمیز مبدل شود و جایگاه تربیتی ، نشاط انگیزی و اطمینان بخشی خود به نوع بشر را به عنوان « جایگاه اصلی » دوباره به دست آورد . (آمین رب العالمین) .
....


http://www.ghabel.net/shariat/1386/07/23/532

بخشی از مقاله مرحوم احمد قابل

ویرایش بوسیله کاربر 1401/02/25 09:42:58 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#6 ارسال شده : 1398/02/17 09:47:08 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,977

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

آغاز ماه قمری با رؤیت هلال ماه با چشم عادی و غیر مسلح شروع می شود نه با چشم مسلح (تلسکوپ)
🌙🔷

🔰 سوال 🔰

⁉️آیا از آیه شریفه «يَسئَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُل هِيَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَ الحَجِّ وَ لَيسَ البِرُّ بِأن تَأتُوا البُيُوتَ مِن ظُهُورِها وَ لكِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أتُوا البُيُوتَ مِن أبوابِها وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ» (بقره،189) می توان کیفیت رؤیت هلال ماه نو را برای اثبات اول ماه استنباط نمود؟ یعنی آیا این آیه شریفه دلالت یا اشاره ای دارد بر اینکه رؤیت هلال با چشم مسلح آیا حجیت دارد یا خیر؟

🔰 پاسخ 🔰

♦️در آیه مبارکه 189 بقره آمده که «يَسئَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُل هِيَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَ الحَجِّ»، و از آنجا که این قید «للناس» باید شامل همه مردم در «طول زمان» و «عرض جغرافیایی» باشد می فهمیم که ملاک تشخیص اول ماه باید ملاکی باشد که«عمومیت» داشته باشد و قطعا رؤیت هلال با چشم مسلح نمی تواند ملاک صحیحی برای تشخیص ابتدای ماه قمری باشد چرا که عمومیت ندارد. گرچه قطعا ابزارهای نو نه تنها بی فایده نیستند بلکه در امر استهلال بسیار راهگشایند و ما در انتهای همین متن به برخی کاربردهای علوم و ابزارهای نو در امر استهلال خواهیم پرداخت. اما به هر حال نمی توان ملاکی را برای تشخیص ابتدای ماه قمری قرار داد که عمومیت نداشته باشد و در دسترس همگان نباشد.

♦️در ادامه عبارت «والحج» که عطف بر «الناس» شده نیز این مطلب را تقویت می کند و معنای مورد استفاده ما از آیه شریفه اینگونه می شود: «الاهلةُ مواقیتُ للناسِ و مواقیتُ للحجِ». مواقیت جمع میقات به معنای زمان مشخص شده و تعیین شده است. پس معنای آیه شریفه اینطور می شود: «این هلالها زمانهایی مشخص شده و تعیین شده برای مردم و برای حج هستند».

♦️عمل مهم و حیاتی حج که همه مسلمین باید به صورت هماهنگ و یکپارچه و همزمان آن را انجام دهند، زمانش با استفاده از همین هلال ها مشخص و تعیین شده است. توجه داشته باشید که این «معین شدن» صورت گرفته و دیگر این زمان قابل تغییر نیست.

♦️و اگر بخواهیم بیشتر توضیح دهیم، علت عدم حجیت رؤیت با ابزار، با توجه به قید «للناس» این است که یقین داریم موارد زیادی هست که هلال با چشم مسلح رؤیت پذیر است ولی امکان رؤیت با چشم عادی و غیر مسلح وجود ندارد در حالی که:

🌐ملاکی که خدای سبحان برای تشخیص ابتدای ماه قمری ارائه می کند باید برای همگان قابل دسترسی باشد: (هی مواقیت للناس)، حال آنکه می دانیم نزدیک 13 یا 14 قرن بوده که مؤمنان به تلسکوپ و ابزار امروزی دسترسی نداشته اند. (مخالفت با قید للناس بعلت عدم شمول زمانی ابزارهای جدید).
🌐هر منطقه افق مربوط به خود را دارد و حتی امروزه نیز در تمام افقها برای تمام مؤمنین در تمام شهرها امکان دسترسی به تلسکوپهای پیشرفته وجود ندارد (مخالفت با قید للناس بعلت عدم شمول مکانی ابزارهای جدید).

♦️بنابرین اگر عند الله ملاک تشخیص اول ماه، چشم مسلح باشد، در این صورت قید «مواقیت للناس» ـ معاذ الله ـ بی معنا خواهد بود. لذا با چنین فرضی آیه شریفه با تسامح باید چیزی شبیه این می شد که «الاهلة هی مواقیت للناس فی قرون بعد 13 و للذین منهم لهم تلسکوب و دونهم فی ضلال مبین»!! معاذ الله.

فایده علم روز و ابزارهای نو در رؤیت هلال ماه نو:📜

♦️البته ذکر این نکته نیز لازم است که مطالب فوق به این معنا نیست که علم روز و ابزارهای جدید در این بین هیچ سودی ندارند. بلکه این علوم بسیار مفید بوده و در چند مسأله برای ما قابل استفاده است که باید به آن توجه کرد:

🌐یافتن مناطق هم افق: در اینجا علم روز به کمک تشخیص مسائل شرعی می آید. از آنجا که در حکم اول ماه، همه علما اتفاق نظر دارند که اگر در منطقه ای ماه رؤیت شد و در عین حال علم داشتیم که بین این منطقه و منطقه ای دیگر امکان رؤیت هلال یکسان است دیگر نیاز نیست در منطقه دوم هلال رؤیت شود. مثلا فرض کنید در تهران هوا غبار آلود باشد و هلال ماه نو رؤیت نشود اما می دانیم که احتمال رؤیت هلال در تهران با شهر مثلا سمنان یکسان است. در این صورت اگر در شهر سمنان هلال ماه نو رؤیت شود از تهران کفایت می کند و اهل شهر تهران می توانند به رؤیت هلال ماه نو در شهر سمنان تکیه کنند.یافتن منطقه مناسب برای استهلال: با کمک علوم روز از جمله هواشناسی، نجوم، ژئوفیزیک و.... می توان بهترین مکانها را برای رؤیت هلال یافت و به استقبال ماه نو قمری شتافت.
🌐یافتن هلالهای ضعیف: در برخی موارد هلال ماه نو ضعیف است و مدت مکث آن نیز کوتاه است و لذا ممکن است به صورت معمول دیدن آن خیلی سخت باشد. اینجاست که میتوان با استفاده از محاسبات وابزار و دانستن زمان و مکان دقیق تولید هلال ابتدا آن را با تلکسوپ یا سایر ابزارهای آشکارساز در آسمان یافت تا در صورت امکان چشم غیر مسلح بتواند آن هلال را رؤیت نماید. که در نبود این ابزارها ممکن است کسی آن هلال را نبیند یا به چشمش نیاید یا تعداد کمی از افراد آن را ببینند به طوری که برای حاکم شرع جهت اعلام اول ماه حجت تمام نشود اما با این ابزارها امکان رؤیت برای افراد زیادتری فراهم می شود و بحث اثبات آن ساده تر خواهد بود.

🌐تمرکز استهلال در مناطق مرزی: از آنجا که از نظر علمی مناطق هم افق مشخص هستند و نیز اینکه امروزه می توان وضعیت رؤیت پذیری هلال ماه نو را در تک تک نقاط عالم پیش بینی کرد، با استفاده از این علوم، رسالت منجمان و گروه های استهلال این خواهد بود که مدار مرزی رؤیت پذیری هلال را کشف کنند و با این کار تکلیف مدارهای بالاتر و پائینتر روشن خواهد شد. مثلا فرض کنید می دانیم در مناطق جنوبی رؤیت به سادگی انجام می شود اما در مناطق مرکزی کشور رؤیت مشکل است و در مناطق بالایی رؤیت ممکن نیست. بنابرین گروههای استهلال بایستی در منطقه ای که احتمال رؤیت وجود دارد و چند منطقه بالاتر و در چند منطقه پائینتر از آن مستقر شوند. سپس دقیقا نقطه ای که دیگر فراتر از آن منطقه هلال قابل رؤیت نیست را بیابند. بعد با رسم نقاط هم افق با آن نقطه (یعنی بالاترین نقطه ای که هلال ماه در آن رؤیت شده است)، اعلام کنند که شهرهایی که بالای آن مدار هستند در ماه نو قرار ندارند و شهرهایی که در پایین آن مدار هستند در ماه نو قمری قرار دارند.

🎁 منبع : سایت دلالات قرآن 🎁
http://ask.albalaq.com/?qa=39
ali Offline
#7 ارسال شده : 1399/03/05 10:37:37 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,977

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
فتوای آیت الله ابراهیم جناتی راجع به هلول ماه قمری


ديدن ماه به كمك ابزار ستاره‏ شناسى
پرسش :
آيا حلول ماه رمضان با رؤيت آن به كمك ابزار ستاره‏ شناسى (دوربين ، تلسكوپ و . . .) كفايت مى ‏كند ؟
پاسخ : كفايت مى ‏كند ؛ زيرا عنوان رؤيت ماه همان گونه كه با رؤيت آن بدون ابزار تحقق مى ‏يذيرد ، با رؤيت آن به كمك آنها نيز تحقق مى‏ پذيرد واين رؤيت مانند رؤيت كسى است كه داراى چشمان ضعيفى مى‏ باشد ولى با عينك پزشكى هلال ماه را رؤيت مى ‏كند .

ديدن ماه براى اثبات آن طريقيّت دارد
پرسش :
نظر حضرت عالى در باره رؤيت براى اثبات ماه طريقيت دارد يا موضوعيت ؟
پاسخ : ظاهرا طريقيت دارد نه موضوعيت ، رؤيت مانند عناوين ديگر از قبيل علم ، ظن و تبيين است كه براى اثبات چيزى طريقيت دارند ، بنابراين از راه شهادت دو شاهد عادل براى كسى كه آن را نديده است ثابت مى ‏شود .
Guest
#8 ارسال شده : 1399/03/06 11:10:59 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

تلاش امام صدر برای یکی شدن عید مسلمانان

اولین باری که عید رمضان با محاسبات فلکی اعلام شد

خاطرات دکتر محمد علوش، رئیس اسبق ادارۀ کل امور جغرافیایی ارتش لبنان

– من افسر ارتش بودم و در رشته مهندسی جغرافیا فارغ‌التحصیل شدم. یکی از تخصص‌های من مطالعه افلاک و نجوم و ارتباط آن‌ها با امور زمینی بود. همکارم آقای حافظ الحجار به من گفت که سید موسی می‌خواهد علم فلک را در اثبات ماه رمضان وارد کند تا عید مسلمانان یکی شود. من علاقۀ خودم را به این موضوع ابراز کردم و خوشحال شدم. در اولین جلسه، شخصیت‌های دینی و روحانیون زیادی دعوت داشتند. برخی همکاران نظامی و افراد دیگر هم بودند. سید در سخنانی از نحوه اعلام عید رمضان انتقاد کرد. نمی‌دانم چه کسی آن وسط گفت که برادران مسیحی ما وقتی می‌خواهند بچه‌شان را نفرین کنند، می‌گویند: «ان‌شاءالله تو را گم کنیم مثل عید مسلمان‌ها!» سید موسی آن موقع گفت: این وضعیت پذیرفتنی نیست. ما در قرن بیستم هستیم، آمریکایی‌ها به ماه رفته‌اند و محاسبات دقیق وجود دارد و ما هنوز نتوانسته‌ایم راهی علمی بیابیم که بفهمیم ماه کی متولد می‌شود و چه زمانی دیده خواهد شد. امام به این موضوع نیز پرداخت که :«صوموا لرؤیته وافطروا لرؤیته» (با دیدنش روزه بگیرید و با دیدنش روزه را تمام کنید.)

– سید موسی ضمن تأیید این حدیث تأکید کرد که رؤیت لزوماً با چشم نیست. مشاهده با چشم است و رؤیت با عقل است. و به این آیه قرآن استناد کرد که حضرت یوسف می‌فرماید: «إنی رأیت أحد عشر کوکباً.» چگونه ستارگان را رؤیت کرد درحالی که خواب بود؟ پس رؤیت عقلی دقیق‌تر است. یعنی مطمئن‌تر از مشاهده با چشم است.


– در همین حین برخی حاضران در تأیید سخن سید، مواردی از اشتباه در مشاهده با چشم را یادآور شدند. سپس، قرار شد این جلسات ادامه پیدا کند. در یکی از جلسات از من پرسید: دقت محاسبات فلکی چقدر است؟ گفتم: تمام مختصاتی که بر اساس آن محاسبات را انجام می‌دهیم، به ما دقت یک صدم ثانیه می‌دهد. نگاهم کرد و گفت: یک صدم ثانیه؟ گفتم: در محاسبات کمی خطا طبیعی است. گفت: من آن را هم نمی‌خواهم. گفتم: من می‌توانم تا ثانیه به شما بدهم خودتان بررسی کنید.

– در مجموع از مسائل فلک اطلاع زیادی داشت، مثلاً با محاسبات در طلوع و غروب خورشید کاملاً آشنا بود و به آن اطمینان داشت.

بالأخره، اولین تجربه سال ۱۹۷۴ به وقوع پیوست و سید موسی بعد از محاسبۀ ما، در نامه‌ای با استناد به محاسبات فلکی، روز عید را برای آقای عبدالأمیر قبلان، مفتی جعفری ممتاز آن زمان، مشخص کرد و او هم عید را اعلام کرد. و در روزنامه نوشتند که از طریق محاسبات فلکی عید مشخص شد. این اولین بار بود که عید رمضان با روش علمی حساب شد.

این مطلب در صفحه آخر روزنامه ایران مورخ ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ منتشر شده است.
ali Offline
#9 ارسال شده : 1399/03/20 07:51:56 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,977

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

آیا از آیات قرآن چیزی می‌توان در باب ملاک رؤیت هلال استفاده کرد یا خیر؟ آيا آيه يسئلونك عن الاهله بر نفي رويت با چشم مسلح دلالت دارد؟

برخی از فقهای معاصر ازجمله آيت الله سيستاني و شبيري زنجاني، برای اثبات اینکه چشم مسلح برای رؤیت هلال کافی نیست و ملاک در رؤیت، رؤیت با چشم عادی است، به این آیه در سوره بقره استناد کرده‌اند که می‌فرماید: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ»؛ یعنی ای پیامبر(ص)، در مورد هلال‌ها از تو سؤال می‌کنند، در پاسخ این سؤال به آنها بگو: هلال‌ها زمان‌هایی برای امور مردم و برگزاری حج هستند.

از نظر اين فقها از تعبیر این آیه دو نکته استفاده می‌شود؛
نکته اول این است که مواقیت و زمان‌های مقرر از نظر اسلام همان زمان‌هایی است که مبتنی بر هلال است. پس مواقیت، همان هلال‌ها هستند؛ یعنی شاخص برای زمان، هلال است که شاخص‌هایی غیر از هلال را نفی می‌کند. نکته دوم اینکه، هلالی که شاخص قرار داده شده، شاخصی است که برای عموم مردم قابل درک و تشخیص است. چون آیه شریفه فرموده «مواقیت للناس» و آنکه برای عموم مردم قابل فهم و تشخیص است، همین است که هلال با چشم عادی محسوس باشد؛ یعنی یک روستایی هم بتواند این شاخص زمانی را تشخیص دهد و شهری هم بتواند این کار را بکند، همچنین کسی که در بیابان است، نیز بتواند آن را درک کند؛ لذا از این مواقیت استفاده می‌کنیم که شاخص، شاخص عمومی است.

مراد خدا از «لِلنَّاسِ» در آیه «اهله» چیست؟
این کلمه «لِلنَّاسِ» به این معنا که راه عمومی باشد، نیست و از این «لِلنَّاسِ» این را نمی‌فهمیم که راه تشخیص باید عمومی باشد. چون آیه ممکن است طور دیگری معنا شود که بگوییم آیه می‌فرماید: اهله مواقیتی است برای مردم نه اینکه عموم مردم خودشان این مواقیت را تشخیص بدهند. می‌توانند یک گروه خاص تشخیص دهند، اما بقیه مردم نیز استفاده می‌کنند.
«لِلنَّاسِ» یعنی به نفع و برای مردم. مواقیتی است که مفید به حال مردم است. چه خود مستقیم تشخیص دهند یا غیرمستقیم، دیگران به آنها گزارش دهند.

آنجا که ابزار است و اطمینان داریم کسی که استفاده کرده، من نیز دارم از اهله استفاده می‌کنم. کلمه «لِلنَّاسِ» این طور که این بزرگواران می‌گویند که همه از این طریق استفاده کنند، از آن استفاده نمی‌شود. می‌تواند این باشد که نفع و فایده مواقیت برای مردم است، چه مستقیم استفاده کنند جه عده‌ای استفاده کنند و به بقیه اطلاع دهند. در بسیاری از امور اینطور است و این تعبیر ناس و للناس نیز نوعا همینطور است.

از آیه نفی استفاده از ابزار در رؤیت هلال درنمی‌آید.آیه «اهله» چیز جدیدی نمی‌گوید و مولویت ندارد

استفاده این بزرگواران مانند آیات سیستانی و شبیری این است که خدا دارد پاسخ سؤالی را می‌دهد و در این پاسخ حق تعالی یک حکم مولوی را بیان کرده است و آن اینکه شاخص برای تشخیص ماه‌ها، دیدن مستقیم هلال است. غیر از این نیز چیزی اعتبار ندارد. اما می‌گوییم این آیه شریفه با توجه به پاسخی که برای سؤال وجود دارد، اصلاً این حکم مولوی را در بر ندارد. قبل از اینکه این پرسش و پاسخ در قرآن بیاد، آیا عرب‌ها با مسئله شهور قمری آشنا بودند یا خیر؟ ماهی را به عنوان محرم می‌شناختند و این‌ها را داشتند و می‌دانستند که با هلال، ماه آغاز می‌شود و مبدأ ماه را از هلال می‌گرفتند که ماه روزه به روز افزایش می‌یابد، تا وقتی که به محاق برود.

پس آیه چیز جدیدی ندارد. فقط سؤالی که کردند این بود که قبل از اسلام بر اساس اهله عمل می‌کردیم و مواقیت و زمان‌ها را مشخص می‌کردیم، حال آیا اسلام این را به‌هم زده یا خیر؟ یعنی سؤال کردند که آیا در آیین جدید که برخی چیزها به‌هم خورده، این نیز به‌هم خورده یا خیر؟ آیه گفت خیر. همان مواقیت لِلنَّاسِ که بوده، سر جایش است و حج هم سر جای خود قرار دارد و این آیه مشتمل بر حکم مولوی نیست، بلکه ارشاد می‌کند.

نکته دیگر نیز این است که اصلاً آیه اهله مربوط به هلال نیست، بلکه مربوط به شهر است. فرمود ای پیامبر(ص) در مورد ماه‌های قمری از تو می‌پرسند، هلالی که به هلال دیگر می‌رسد؛ یعنی شهر مراد است. مرحوم علامه در المیزان بحث خوبی دارند. می‌گویند که برای اینکه آیه در پاسخ به آنها می‌گوید «هی مواقیت لِلنَّاسِ»، هلال یک وضعی است که در قمر وجود دارد و ما آن را می‌بینیم. آن تصویری که در قمر است، برای ما به منزله میقات نیست. ما یک امتداد زمانی داریم. ماه در لحظه‌ای شروع می‌شود و یک موقع نیز تمام می‌شود، در این فاصله زمانی که می‌توانیم قطعه‌بندی هم کنیم، این برای ما مواقیت است؛ لذا علامه استظهارش این است که اینجا کلمه اهله و هلال، وضع خاص قمر در هنگام پیدایش و خروج از محاق نیست، چون عمل ما تنظیم می‌شود. حجی که انجام می‌دهیم در ذی‌حجه است، نه در هلال آن.

ما یک یوم الترویة، یک یوم عرفه و یک یوم عید قربان داریم. اینها در شهر است، نه در هلال و همه زندگی مردم نیز در شهر قرار دارد، نه در هلال. پس اصلاً آیه ناظر بر این نیست که ماه چطور شروع می‌شود و باید آن را مستقیم دید یا خیر. آیه می‌گوید ماه چه تکوراتی برای شما دارد و زندگی‌تان را بر این اساس تنظیم کنید.


سؤال در آیه «الْأَهِلَّةِ» از مبدأ هلال نیست / تولد ماه ملاک تحقق شهر است/مراد از سؤال در آیه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ» چیست؟

آیه شریفه اهله را مطرح کرده است. اهله را فرموده که مواقیت است، اما خود هلال نمی‌تواند میقات باشد. یعنی ظرفی را از نظر زمان نمی‌تواند مشخص کند و تفاوت بین قطعه‌های زمان ایجاد نمی‌شود. چه زمانی این تفاوت ایجاد می‌شود؟ آن زمانی که در هلال تغییراتی باشد و ماه شب سوم با اول فرق کند تا بتوانیم یکی از اینها را به عنوان شاخص برای عمل خود قرار دهیم که وقتی ماه این طور است، این کار را انجام دهیم. لذا مفسران گفته‌اند آیه به این معنا است که«یسئلونک عن تغییر الاهله».

والا نه سؤال و نه جواب معنا ندارد و تطبیق بین سؤال و جواب نیست. سؤال این است که با توجه به اینکه هلال در حال تغییر است و ثابت نمی‌ماند، فایده‌اش چیست؟ چرا اولش نازک است و بعد به مرور، شب به شب آن را قوی‌تر می‌بینیم تا به صورت قرص کامل در می‌آید؟ پس سؤال در مورد مبدأ نیست، یعنی نقطه شروع ماه که هلال باشد، سؤال در مورد آن نیست، سؤال در مورد امتداد این تغییرات است که عمل ما نیز با توجه به این تغییرات، مواقیت مختلف پیدا می‌کند.

وقتی به مفسرین از عامه و خاصه رجوع کنید، می‌بینید همه این طور معنا کرده‌اند. هم در تفسیر کشّاف و هم در تفسیر کبیر امام فخر و هم آنهایی که شأن نزول را مطرح کرده‌اند که بگویند سؤال چه بود نیز می‌گویند از پیامبر(ص) سؤالی را برخی مطرح کردند و آن این بود که این تغییرات برای چیست؟ نه اینکه خصوص هلال را مطرح کرده باشند. مراد هلالی که تغییر می‌کند بود که چه فایده‌ای دارد؟ چون می‌دیدند خورشید که تغییر نمی‌کند و مانند ماه نیست، لذا گفتند ماه چرا این طور است؟ لذا سؤال از تغییر است. محور سؤال هلال است، اما از حیث اینکه تغییر می‌کند سؤال می‌کنند.

تقریری بر آیه «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ»

یک آیه دیگر نیز در قرآن است که‌ آن آیه نیز چه‌بسا قابل استناد باشد و مورد بحث قرار گیرد و آن نیز در ردیف همین آیه است که فرمود «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ»، در آیه، فضیلت رمضان را مطرح می‌کند و بعد مترتب کرده است که هر کس که شهر را درک کرد، باید در این ماه روزه بگیرد.

به نظر بنده دلالت آیه بر قول مخالف، خیلی روشن‌تر است. قول کسانی که معتقدند به اینکه در مبدأ ماه رمضان و همین طور شوال و .. ما تابع واقعیت ماه هستیم، نه تابع اینکه با چشم عادی یا حتی با چشم مسلح دیده شود. تابع این هستیم که شهر تحقق یافته است یا خیر.
شهر چطور تحقق می‌یابد؟ ماه که متولد شود، شهر تحقق یافته است. آیه دلالت می‌کند که هر چیزی موجب درک ماه شود، کفایت می‌کند، خواه مستقیم باشد یا غیرمستقیم. لذا این آیه، نه‌تنها مؤیدی برای کسانی که می‌گویند صرفاً چشم عادی معتبر است و چشم مسلح را معتبر نمی‌دانند نیست، بلکه مؤید برای کسانی است که چشم عادی و غیرعادی و طرق مختلف را کافی می‌دانند، کما اینکه این استدلال در کلمات کسانی که قائل به این نظر هستند دیده می‌شود.




از درس خارج فقه استاد سروش محلاتي

ویرایش بوسیله کاربر 1399/03/25 08:46:44 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#10 ارسال شده : 1401/01/12 06:35:04 ب.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,977

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

بررسی فقهی ثبوت هلال از دیدگاه علامه سید محمد حسین فضل الله

بر طبق مبناى فقهى علامه فضل الله اگر بر طبق داده هاى علمى، صرف امكان رويت هلال در هر منطقه اى از عالم كه در جزئى از شب با ما مشترك است، مقدور باشد، حكم به ثبوت هلال و شروع اول ماه جديد مى كنيم

مبحث اول در ثبوت هلال؛

1- هلال چگونه متولد می‌شود؟

در مدَت بیست و نه روز و دوازده ساعت و چهل و چهار دقیقه ماه یک دور کامل پیرامون زمین می‌گردد. اگر این را معتبر بدانیم تغییراتی که شامل این اندازه‌گیری می‌شود نزدیک به سیزده ساعت می‌شود. این بدان معناست که ماه قمری یک بار پس از گذشت سی روز دیده می‌شود و بار دیگر پس از بیست و نه روز که این در بین مردم شناخته شده و مشهور است و ماه هیچگاه بیست و هشت روز نیست. این از نظر علمی صحیح است و پیامدهایی شرعی خود را دارد که در خلال بحث بدان پرداخته می شود. در مرحله‌ای از گردش ماه، قرص ماه به علَت قرار گرفتن بین خورشید و زمین کاملاً ناپدید می‌شود و از هر جهت از دید بینندگان پنهان می‌ماند، این حالت را «محاق» گویند. اگر ماه از این حالت خارج شود و نور خورشید به جزیی که خارج شده است بتابد این خروج «ولادت» نامیده می‌شود و با تحقق این ولادت ماه قمری طبیعی آغاز می‌شود که شکل «هلال» به خود می‌گیرد.

ظهور هلال اول ماه هنگام غروب خورشید اتفاق می‌افتد و خیلی کم روی افق غربی دیده می‌شود. پس از مدت زمان اندکی هلال زیر افق پنهان می‌شود. بنابراین ظهور ماه واضح نیست و دیدن آن بسیار سخت می‌باشد بلکه به علل مختلف ممکن است اصلاً دیده نشود. اگر این بخش روشن ماه با زمین رو به رو شده سپس پنهان شود و پیش از غروب خورشید زیر افق پنهان شود دیدن هلال امکان ندارد؛ زیرا تا زمانی که خورشید وجود داشته باشد یا هلال پس از غروب خورشید به وجود آید و مدَت مکث آن بسیار کوتاه باشد به نحوی که بشود آن را از نور خورشید در حال غروب نزدیک آن تشخیص داد یا اینکه این بخش نورانی از هلال مواجه با زمین، به جهت نزدیکی به محاق آن قدر کوچک و ضعیف باشد که با چشم معمولی انسان قابل دیدن نباشد دیدن هلال ممکن نیست. بنابراین در همه حالات فوق الذکر علی رغم اینکه دوره طبیعی ماه قمری آغاز شده است ولی دیدن آن ممکن نیست.

ولی در این حالتهایی که دیدن هلال ممکن نیست ماه شرعی به پیروی از ماه قمری طبیعی آغاز نمی‌شود بلکه شروع ماه قمری شرعی به دو امر بستگی دارد:

1- ماه از محاق خارج شود و پس از آنکه بین زمین و خورشید قرار گرفت شروع به حرکت کند. به عبارت دیگر بخشی از نیمه نورانی آن با زمین رو به رو شود.

2- دیدن این بخش از نیمه نورانی آن بوسیله چشم معمولی غیر مسلح دوربین ممکن باشد و اگر فعلاً این کار امکان پذیر نیست علم باید به وسیله ابزارهای پیشرفته دقیق امکان دیدن آن را ثابت کند. در صورتی که بعضی امور اتفاقی مانع از دیدن نشوند در این صورت می‌توان حکم به هلال کرد.

بر این اساس ممکن است شروع ماه قمری شرعی نسبت به ماه قمری طبیعی با تأخیر همراه باشد. برای مثال: ماه قمری طبیعی شب شنبه آغاز شود و ماه قمری شرعی جز در شب یکشنبه آغاز نشود. این در همه حالتهایی است که ماه از محاق خارج شود ولی وقت کافی برای اینکه هلال نور مناسب برای دیده شدن را بدست آورد وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر موانعی که از دیدن جلوگیری می‌کنند مانند ابر و گرد و غبار به معیار ضرری وارد نمی‌کند؛ زیرا معیار امکان دیدن در صورت نبود چنین موانعی است. در این صورت اگر منجم کارشناس مطمئن بگوید که ماه از محاق خارج شده است و امکان دیدن آن با چشم غیر مسلَح وجود دارد می‌توان به این گفته اعتماد کرد و برای ثبوت هلال شرعی کفایت می‌کند حتی اگر کسی نتواند به خاطر وجود موانع یا عدم استهلال مردم، هلال را ببیند.



2- افق واحد یا افق‌های متعدد؟

منظور از افق، موقعیت نزدیک کشورهای گوناگون است که روی یک خط قرار دارند. به نحوی که طلوع و غروب آنها بسیار به هم نزدیک است. اگر زمین کروی باشد و کشورها روی آن پراکنده باشند با توجه به تفاوت موقعیت‌های‌شان افق‌های متعدد نیز دارند.

اگر ظهور هلال پس از ولادت آن به غروب خورشید بستگی داشته باشد، تفاوت در غروب خورشید در کشورهای ممکن است مانع از دیدن هلال در بعضی از آنها گردد. سؤال این است آیا ماه قمری در همه مناطق زمین به امکان رؤیت آن در همان منطقه بستگی دارد که هر افقی ماه قمری خاص خود را داشته باشد و در افق غربی یک شب زودتر و در افق شرقی یک شب دیرتر آغاز شود یا اینکه ماه قمری نسبت به همه جا شروع یکسانی دارد و اگر در یک جای دنیا هلال دیده شد این برای دیگران نیز کفایت می‌کند؟

به عبارت دیگر: آیا حلول ماه شرعی قمری امری نسبی است که در آن افقی با افقی دیگر تفاوت دارد و مثل طلوع خورشید می‌باشد؟ یعنی اگر خورشید در آسمان بغداد طلوع کند و در آسمان میشیگان طلوع نمی کند، بنابراین طلوع نسبت به بغداد ثابت شده ولی نسبت به میشیگان محقق نشده است یا آغاز ماه قمری شرعی امری مطلق است و پدیده‌ای مستقل می‌باشد که با تفاوت کشورها تفاوت نمی‌کند؟

در پاسخ می‌گوییم: ما ذکر کردیم که آغاز ماه قمری شرعی به دو عامل متوقف است: یکی از آن دو مربوط به جهان آفرینش است و آن خروج ماه از محاق است و دیگری این است که بخش نورانی روبه‌رو با زمین قابل رؤیت می باشد. قابلیت رؤیت را می‌شود یک امر نسبی در نظر گرفت که از تفاوت موقعیت‌ها در روی زمین تأثیر می‌پذیرد و می‌شود آن را امری مطلق و مشخص در نظر گرفت که از این تفاوتها تأثیر نمی‌گیرند.

بنابراین روشن است که ماه قمری علاوه بر خروج از محاق، به امکان رؤیت نیز بستگی دارد که گاهی این دیدن امکان دارد و گاهی امکان ندارد و معقول این است که آغاز ماه قمری شرعی نسبی باشد. در این صورت باید به شریعت مراجعه کرد که ماه قمری شرعی را به امکان رؤیت ربط داده است تا ببینیم آیا ماه به امکان رؤیت در آن منطقه خاص بستگی دارد یا اینکه ماه در همه مناطق به امکان رؤیت در هر جایی ربط دارد؟

براساس درک ما از ادله شرعی مورد دوم به [درستی] نزدیک‌تر است؛ یعنی اگر دیدن هلال در کشوری ثابت گردید ماه در سایر کشورها نیز ثابت می‌شود.



3- اول ماه چگونه ثابت می‌شود؟

روشن گردید که آغاز ماه قمری شرعی بر دو امر متوقف است: خروج ماه از محاق و ممکن بودن رؤیت هلال هر چند که فعلاً دیده نشود. در صورتی که هر دوی اینها با دیدن یک جا گردد خیلی بهتر است.

دیدن با یکی از امور ذیل ثابت می‌شود:

1- دیدن مستقیم با چشم معمولی غیرمسلّح؛ زیرا دیدن هلال برای بیننده ثابت می‌کند که ماه از محاق خارج شده است و دیدن آن امکان‌پذیر است. در غیر این صورت دیده نمی‌شد.

2- گواهی دادن دیگران به دیدن ماه؛ اگر فرد به صورت مستقیم هلال را ندید ولی دیگران بدین مسأله برای او گواهی دادند این گواهی برای او کفایت می‌کند اگر این گواهی دارای یکی از دو امر ذیل باشد:




اول: کثرت تعداد و گوناگونی گواهان؛

به نحوی که تواتر یا شیوع مفید برای علم یا اطمینان پدید آید. اگر تعداد زیاد شد ولی علم یا اطمینان معقول بدست نیاید هلال ثابت نمی‌شود. زیرا کثرت تعداد عامل کمک کننده برای رسیدن به تعیین است ولی همه چیز نیست؛ سزاوار است که برای روشن شدن راستگویی یا دروغگویی یا اشتباه گواهان از تمام ابزارهای ممکن استفاده کنیم. برای توضیح بیشتر به مثالهای ذیل توجه بفرمائید:

1- اگر چهل شاهد از یک کشور دیدن هلال را گواهی دادند همین که همگی در یک کشور واحد حضور دارند موجب تحکیم گواهی‌شان می‌گردد؛ در حالی که اگر چهل شاهد از چهل کشور به دیدن هلال گواهی دادند، میزان اعتبار گواهی یک نفر از هر کشور با میزان اعتبار مورد اول یکسان نیست. علت این است که اشتباه چهل نفر در مجموعه شاهدان در یک کشور امری نسبتاً بعید است؛ در حالی که اشتباه یک نفر در مجموعه شاهدان در همه کشورها امر محتمل‌تری است.

2- در حالت اول ممکن است امر عکس شود؛ یعنی کشوری که چهل نفر از اهلی آن گواهی داده‌اند تحت تأثیر شرایط عاطفی خاصّی قرار داشته باشند که در کشورهای دیگر وجود نداشته باشد.

3- همان‌ گونه که شاهدان در جنبه اثبات مورد توجه قرار می‌گیرند سزاوار است که نوع و تعداد هلال جویانی که تلاش کردند ولی از دیدن هلال ناتوان شدند به عنوان نکته‌ای در جنبه عدم اثبات در نظر گرفته شود. اگر تعداد کسانی که در شرایط مناسب برای رؤیت، موفق به دیدن هلال نشدند تعدادشان خیلی زیاد بود و موقعیت‌شان نیز نزدیک به موقعیت شهادت گواهان بود این مسأله به عنوان یک عامل منفی در نظر گرفته می‌شود.

4- ویژگی شاهدان نیز تأثیر مثبت یا منفی بسیاری بر اثبات نتیجه دارد؛ زیرا چهل شاهد که معروف است إبایی از دروغ ندارند یا مجهول الحال هستند و چهل شاهد که وثاقت آنان معلوم است با یکدیگر تفاوت می‌کنند.

5- ممکن است مجموعه‌ای از گواهی‌ها به مکان خاصّی محدود شود؛ یعنی تعدادی از هلال جویانی در مکانی مشرف بر افق قرار بگیرند و یکی از ایشان هلال را ببیند و سپس دیگری را به جای خود هدایت کند و او نیز هلال را ببیند، سپس سوّمی را بیاورد و الی آخر. این وضعیت گواهی‌ها را تحکیم می‌کند؛ زیرا این که همگی آنها در نقطه خاصی یک اشتباه را مرتکب شوند خیلی بعید است؛ این که بیننده اول بتواند آن چه را که دیده است به دیگری نشان دهد باعث تحیکم اعتماد به گواهی او می‌شود.

6- هماهنگی ناخواسته بین جزئیات ذکر شده از سوی شاهدان؛ یعنی تعدادی از افراد مختلف از یک کشور گواهی دهند و همگی همان چیزی را بگویند که دیگری گفته است. مثلاً روی زمان دیدن هلال و زمان پنهان شدن هلال از دیدها اتفاق نظر داشته باشند. این کار عامل کمک کننده برای دستیابی به یقین است.

7- تعیین وقت خروج ماه از محاق به وسیله ابزارهای علمی نیز باید در نظر گرفته شود. اگر ابزارهای علمی وقت مشخصی را تعیین کردند و گواهان ادعا کردند که پیش از این زمان، هلال را دیده‌اند، اندازه‌گیری‌های علمی این گواهی‌ها را تضعیف می‌کند؛ زیرا احتمال خطا در محاسبات علمی، در برابر احتمال خطا در مجموعه گواهی‌ها بسیار بعید است یا حداقل از سرعت یقین حاصل کردن به درستی گواهی شاهدان می‌کاهد.



دوم: وجود دلیل در بین گواهان؛

دلایل بر وجود هلال کامل می‌گردد اگر موارد ذیل موجود باشند:

1- دو شاهد عادل گواهی دهند که هلال را دیده‌اند؛ بنابراین شهادت یک نفر و شهادت زنان نیز کفایت نمی‌کند؛ حتی اگر زنان عادل باشند؛ مگر اینکه اطمینان آور باشد. در این صورت از باب حجیت اطمینان ـ از هر جایی که حاصل شده باشد ـ آن را می‌پذیریم. البته تا زمانی که اطمینان یک حجّت عقلایی معتبر باشد.

2- بین شهادت شاهدان اختلاف به وجود نیاید؛ یعنی چیزی که یکی از شاهدان دیده است غیر از آن چیزی باشد که شاهد دیگر دیده است.

3- قرائن قوی دال بر دروغ بودن بینه یا اشتباه بودن آن بدست نیاید. یکی از این قرائن این است که از بین جمع بسیاری که برای هلال جویی به نقطه خاصی رفته‌اند، با این که قدرت آنان یکسان است، افق صاف است و همه می‌توانند ببینند فقط این دو شاهد ادعا کنند که هلال را دیده‌اند و این حدیث شریف به همین نکته اشاره دارد: «إذا رآه واحد رآه مأئة؛ اگر یک نفر هلال را ببیند صد نفر هم باید آن را ببینند.»

البته این مسأله در اعتبار بینه اقامه شده نزد حاکم شرع شرط نیست؛ بلکه جایز است کسانی که بدان علم دارند به آن اعتماد کنند.

سوم: گذشت سی روز از هلال ماه قبلی؛ زیرا ماه قمری شرعی بیش از سی روز نمی‌شود. اگر سی روز گذشت و هلال جدید دیده نشد، در نظر گرفته می‌شود که هلال وجود دارد و ماه قمری جدید آغاز شده است.

چهارم: حکم حاکم شرع؛ حکم او نافذ است و حتی بر کسانی که به صورت مستقیم نسبت به وجاهت دلایل مورد استناد حکم او را اطلاع ندارند نیز واجب الاتباع می‌باشد که شرح آن به قرار ذیل است:

الف ـ مکلّف هیچ نظری در رابطه با درستی یا نادرستی حکم حاکم شرع نداشته باشد. در این صورت پیروی بر او واجب است.

ب ـ مکلّف گمان کند که حاکم شرع علی‌رغم اجتهاد و عدالت خود در این باره اشتباه کرده است؛ در این صورت نیز پیروی بر او واجب است.

ج ـ مکلف فکر کند دلایلی که حاکم شرع بدانها استناد کرده است کافی نیستند؛ مثلاً حاکم شرع به شاهدانی استناد کند که اعتماد به وثاقت آنان دارد ولی مکلف می‌داند که آنها عادل نیستند؛ از این رو اعتقاد دارد گواهی آنان تا زمانی که عدالت نداشته باشند کافی نیست ولی اگر فرد به درستی نداند که آنان در این مورد خاص دروغ گفته‌اند در این صورت حکم حاکم شرع اعتبار ندارد و فرد مکلف نیست که از حکم او پیروی کند.

د ـ مکلف بداند که ماه فعلاً شروع نشده است و حاکم شرع به اشتباه افتاده و پیش از موقع ماه را ثابت کرده است. در این صورت نیز پیروی از حکم حاکم شرع واجب نیست بلکه مکلف باید به علم خود عمل کند.

منظور ما در این جا این است که حاکم شرع به ثبوت ماه تصمیم گرفته و به مسلمانان دستور داده باشد که بر این اساس عمل کنند. ولی اگر او نزد خود به ثبوت ماه قناعت یافت ولی تصمیمی در این باره نگرفت این قناعت الزام آور نیست؛ مگر برای کسی که بر این اساس قانع شده و اطمینان شخصی برایش حاصل شده است.

اگر حاکم شرع حمکی صادر کرد پیروی از آن حتی بر غیر مقلدان او که حاکم شرع را واجد شرایط می‌دانند واجب است.

پنجم: تمام تلاشهای علمی که به یقین یا اطمینان به خروج ماه از محاق و اینکه هلال در افق بصورت قابل دید وجود دارد، بینجامد. بنابراین برای اثبات ماه قمری شرعی، کافی نیست که ابزارهای جدید علمی تأیید کنند که ماه از محاق خارج شده است ولی امکان دیده شدن آن را مورد تأکید قرار ندهند به نحوی که برای انسان قناعتی در حد یقین یا اطمینان حاصل شود.

گاهی هلال به صورتی است که اگر برای اولین بار دیده شود بسیاری از مردم آن را قرینه قرار می‌دهند که ماه شب دوم است و ماه قمری علی رغم اینکه دیده نشده است در شب گذشته آغاز شده است. مثلاً هلال شکل دایره‌ای داشته باشد که به آن «گردن‌بند هلال» می‌گویند یا این که بخش نورانی آن ضخیم باشد یا اینکه ظهور هلال نزدیک به یک ساعت طول بکشد و جز پس از شفق ناپدید نگردد. در این صورت می‌گویند: اگر هلال جدید الولادت بود و زاده شب گذشته نبود به این کیفیت در نیامده بود یا به این مدت دیده نمی شد.

نمی‌شود این حالات را دلیلی برای اثبات شروع ماه در شب گذشته گرفت؛ زیرا کمترین چیزی را که می‌تواند ثابت کند این است که ماه مدت زمان طولانی است که از محاق خارج شده است و از این رو به این کیفیت در آمده یا به این مدت استمرار یافته است. ولی دلالت بر این ندارد که می‌شد پیش از غروب شب گذشته آن را دید.

بنابراین اگر ماه دوازده ساعت پیش از غروبی که برای اولین بار در آن دیده است از محاق خارج شده باشد، نسبت به حالتی که چند دقیقه قبل از غروب از محاق خارج شده باشد واضح‌تر، نورانی‌تر و طولانی‌تر دیده خواهد شد.

بصورت کلی برای اثبات هلال ماه رمضان یا هلال ماه شوال نمی‌شود به چنین گمانهایی و محاسبات منجّمینی که معمولاً در این زمینه اعتمادی به گفته ایشان نیست اعتماد کرد. آری اگر مکلّف از طریق بعضی از آن علامت‌ها بتواند به وجود هلال اطمینان پیدا کند جایز است برای این منظور بدان‌ها دست یازد.



مبحث دوم؛ اثبات هلال از نظر «علم هیأت» و «رؤیت»

و جه تمایز و برتری شریعت اسلامی به این است که توان پویایی قانون‌گذاری دارد و می‌تواند تغییرات زمانی و مکان را به صورتی بدیهی در گستره فردی و اجتماعی پیگیری کند.

کار کشف این توانمندی به مجموعه‌‌ای از افراد متخصص در احکام اسلامی واگذار شده است. اینان فقهاء هستند که قدرت استخراج احکام را از متون دینی با ادلّه و شیوه‌های خاص دارند. این فرایند اجتهاد نامیده می‌شود.

قضایایی را که شامل «پویایی قانون گذاری» می‌شود می‌توان «قضایای ممتد» نامید. یعنی قضایایی که بررسی آن نیازمند زمان است و در خلال زمان‌های طولانی ادامه می‌یابند و کارآمدی خود را حفظ می‌کنند تا حکم شرعی جدیدی بدان تعلق گیرد؛ چرا که به تدریج جزئیات آن تغییر می‌کنند و علل اولیه آن از میان می‌روند. برای مثال ممکن است چیزی در گذشته حرام باشد و بعد از آنکه علت تحریمش از بین رفت حکم آن به حلّیت تغییر نماید و امکان دارد چیزی حلال باشد و سپس به جهت ورود علت به آن حرام گردد.

این امر به سادگی احکام دین اسلام، نزدیکی آن به انسان و قابلیت استفاده برای فرد عادی با هر سطحی از آگاهی باز می‌گردد. پیامبر گرامی اسلام(ص) به همین امر اشاره می‌فرماید: «إنا معاشر الانبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم؛ ما پیامبران با مردم به اندازه خرد ایشان صحبت می‌کنیم.»

اکنون که علم پیشرفت کرده و توانمندی های گوناگونی را کسب کرده است، علم نجوم نیز به علمی پیشرفته و دارای ابزارها و وسایل جدید تبدیل شده است. از این دو صحبت از امکان بهره گیری از پژوهشها و رصدهای نجومی برای اثبات ماه‌های قمری و به ویژه ماه رمضان المبارک به بحثی اختلاف برانگیز در جامعه اسلامی تبدیل شده است.

علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله ـ دام ظله ـ یکی از علمایی است که با قدرت تمام این دعوت را پذیرفته است. معظم له به این اکتفا نکرده است بلکه این نظر را از «نظریه» به «تطبیق علمی» تبدیل کرده است و چند سالی است که اول ماه‌ها را با استناد به محاسبات دقیق و مطمئن نجومی اعلام کرده است.
سید محمدحسین فضل الله (ره) معتقد است اگر در هر نقطه از جهان که بخشی از شب را با آن اشتراک داریم، رؤیت هلال ممکن باشد، ماه آغاز شده است و در این باره، دیدن با چشم غیرمسلح و مسلح فرقی ندارد.


در اینجا به بعضی از دلایلی که ایشان بدانها استناد کرده‌اند می‌پردازیم و نظرات جمعی از علمای اعلام ـ اعلی الله مقامهم ـ را که با این نظر موافق هستند نقل می‌کنیم.

اول- این نظر استناد می‌کند که رؤیت موجود در احادیث شریف، عبارت است از بدست آوردن علم به وجود هلال قابل دیدن، بدون اینکه رؤیت بَصَری ویژگی خاصی داشته باشد. یعنی دیدن بصری وسیله است نه هدف. بنابراین اگر انسان به هر شیوه ای علم حاصل کرد باید به علم عمل کند. علما در این باره می گویند:«رؤیت به عنوان یک شیوه گرفته شده است نه موضوع» و می گویند رؤیت بصری به خاطر این در احادیث شریف ذکر شده است که در زمان صدور نص تنها وسیله علم آور موجود بوده است. مهمترین دلایل آنان در این باره عبارتند از:

1- معنای لغوی رؤیت، مراجعه به لغت نامه‌ها نشان می‌دهد همگی متفق القولند که رؤیت درک با چشم یا درک با عقل است. برای مثال:

لسان العرب، ج14، ص291: رأی یعنی دیدن با چشم که مفعول واحدی را شامل می‌شود و به معنای علمی است که دو مفعول را شامل می‌شود. ابن سیده گفته است: رؤیت یعنی نظر با چشم و قلب.

اقرب الموارد، ج1، ص 379-380: رأی یعنی نظر با چشم و قلب و رؤیت یعنی نظر با چشم و قلب.

القاموس المحیط، ج4، ص333: رؤیت یعنی نظر با چشم و قلب.

2- معنای عرفی رؤیت: عرف رؤیت را جز یکی از وسایل شناخت و راهی برای بدست آوردن علم نمی‌شناسد. برای مثال اگر فرمانده به سربازانش گفت: وقتی صهیونیست را دیدید او را بکشید یا اگر یکی از شما صهیونیستی را دید باید او را بکشد. اگر مجاهدی دید که ماشین به سمت او می‌آید و سربازان دشمن در آن هستند یا فرض کنیم او به طریقی دیگر پی برد که صهیونیست‌ها شب هنگام در جای خاصی پنهان می‌شوند آیا از نظر عرف درست است که فرد مقاومت به این دلیل دشمنان را با چشم ندیده است دشمن صهیونیستی را نکشد؟ البته که نه. در عرف عقلا او خطاکار و سزاوار مجازات است.

3- هلال پدیده‌ای مربوط به نظام هستی است و ماه‌ها اموری تکوینی می‌باشند و رؤیت کاشف از این رؤیت است و دخالتی در تحقق آن ندارد.

4- معتبر بودن دلایل؛ اگر رؤیت موضوعی برای هلال باشد بینه ارائه شده در قبال آن فاقد اعتبار بودند.

5- گذشتن سی روز؛ اگر رؤیت و بینه میسّر نشد در این صورت علم به خروج ماه و ورود ماه جدید به وجود می‌آید؛ زیرا هلال پدیده‌ای مربوط به نظام هستی است که تعداد روزهای بین 29 روز و سی روز است.

6- توافق علما؛ علما توافق دارند که اگر هلال در کشوری دیده شد باعث می‌شود که حکم به ثبوت هلال در تمام کشورهای هم جوار یا واقع شده در غرب آن می‌شود هر چند که در حال حاضر در آن کشورها هلال دیده نشده باشد.

دلایل در این زمینه بسیارند ولی چیزی که ما می‌توانیم نتیجه بگیریم این است که رؤیت موجود در احادیث شریف به عنوان یک شیوه گرفته شده است نه موضوع. هدف این بوده است که مکلّف اطمینان و علم پیدا کند که هلال در افق بصورت قابل دیدن وجود دارد و ضرورتی وجود ندارد که دیدن به وسیله چشم تحقق پیدا کند. بسیاری از علما و بزرگان شیوه بودن دیدن را اختیار کرده‌اند. از جمله: علامه مرجع سید محمد حسین فضل الله در فقه الشریعة ؛ امام خویی در نامه خود به تهرانی؛ شهید محمد باقر صدر در الفتاوی الواضحة؛ شهید سید محمد صدر در مجموعه ماوراء الفقه؛ شیخ محمد اسحاق فیاض در رساله منهاج الصالحین؛ شیخ محمد تقی آملی در مصباح الهدی؛ علامه دکتر عبدالهادی فضلی در مجموعه مبادی علم الفقه؛ علامه استاد جعفر سبحانی در الصوم فی الشریعة الاسلامیة الغراء؛ آیت الله مرعشی نجفی در الغابة القصوی؛ شیخ خزعلی در مجله فقه اهل بیت(ع) شما 11و 12 و شیخ محمد جواد مغنیه در فقه الامام الصادق علیه السلام و... .

سید محمد کاظم یزدی صاحب العروة الوثقی و سید موسی صدر از جمله ایشان است. سید موسی صدر این قضیه را در عبارت رسایی آورده است: «رؤیت با عقل و مشاهده با چشم است.»

دوم: طرفداران این دیدگاه اعتقاد دارند احادیثی که می‌گویند: «وقتی هلال را دیدید روزه بگیرید و چون آن را دیدید افطار کنید با نظر و گمان نیست بلکه با رؤیت باید صورت پذیرد.» یعنی اثبات روزه گرفتن و روزه را افطار کردن به رؤیت در مقابل رأی و گمان منحصر شده است؛ به عبارت دیگر به علم در مقابل همه آن چیزهایی که علم آور نیستند منحصر شده است. اما در زمان ما که محاسبات نجومی به سطحی رسیده‌اند که می‌توانند برای ما علم آور باشند بنابراین هیچ اشکالی در پیروی از آن وجود ندارد.

شهید سید محمد محمد صادق صدر در مجموعه ماوراء الفقه، ج2، ص163 می‌گوید: «مهم در نظر امام علیه‌السلام عدم اعتماد به شک است. پس تا زمانی که در محاسبات دانشمندان علم نجوم شک وجود دارد مردم نباید در این باره از ایشان پیروی کنند. و باید بر رؤیت اعتماد کنند. اگر از رؤیت صرف نظر از خصوصیت آن، به وجود هلال قابل دیدن علم یافتیم این علم از هر منبع که حاصل شده باشد برای ما حجت است و همان‌گونه که در علم اصول ثابت شد نهی از علم معنا ندارد.»

سوم: این گروه از علما اعتقاد دارند آن چیزی که احادیث شریف از آن نهی کرده‌اند پیروی از تنجیم است نه علم نجوم و هیأت. در لغت نامه «المنجد» در تعریف علم نجوم آمده است: «علم نجوم علمی است که از پیدایش، جایگاه و قوانین حرکت اجرام آسمانی بحث می‌کند» و درباره تنجیم می‌گوید: «علمی است که ازتأثیر حرکات ستارگان بر رقم خوردن رویدادها بحث می‌کند و یک سری پیشگویی‌هایی را از آن نتیجه می‌گیرد که دارای تأثیر احتمالی بر زندگی و طبیعت مردم دارد.»

چون در اوایل دوره اسلامی، علم هیأت قدیم با تنجیم و کارهای منجمینی که ادعای شناخت غیب و قدرت تأثیرگذاری بر مردم داشتند آمیخته بود پیامبر اسلام(ص) با شدیدترین عبارات مردم را از این کار نهی فرمود. پیامبر(ص) فرمود: «هر که کاهن یا منجّمی را تصدیق کند به آنچه که بر محمد(ص) نازل شده است کفر ورزیده است.»

در باب تفاوت بین علم هیأت قدیم و علم هیأت جدید شیخ دکتر عبدالهادی فضلی می‌گوید: «می‌دانیم آنچه را که متون دینی از آن نهی کرده‌اند منظور محاسبات جدیدنیست؛ زیرا با توجه به جدید بودن آن در زمان صدور متن رواج نداشته است. چیزی که از آن نهی شده است حسابهای نجومی یا تنجیم یا حسابهای تقویمی است و اینها با محاسبات نجومی جدید تفاوت دارند.»(مبادی علم الفقه، ج2، ص57).

شیخ جعفر سبحانی در این باره می‌گوید: «علم نجومی که در گذشته رایج بود علم به آثار حلول ستارگان در بروج و مدارات است. اما علم نجوم امروزی عبارت از محاسبه حرکت خورشید و خبر دادن از اول ماه‌های رومی و فارسی و رصد حرکت ماه و مانند آن است. در این صورت این معنا از علم نجوم نسبت به معنای گذشته چه ارتباطی دارد؟»(الصوم فی الشریعة الاسلامیة الغراء، ج2، ص 98-99).

در عین حالی که دین اسلام از تنجیم نهی کرده است به تفکر و اطلاع از آسمان‌ها و شگفتی‌های موجود در آن تشویق کرده است. اکنون علم هیأت و نجوم یکی از راه‌های ایمان به خدای سبحان است. محقق کرکی«قدس‌سره» به همین معنا اشاره دارد؛ «بدان که تنجیم با اعتقاد به تأثیر ستارگان در موجودات پایین‌تر ولو در حد دخالت داشتن حرام است. آموختن نجوم نیز به این صورت حرام است بلکه این اعتقاد فی نفسه کفر است و از این به خداوند پناه می‌برم... اما علم هیأت هیچ گونه کراهتی در آن وجود ندارد بلکه مستحب است؛ چرا که موجب اطلاع از عظمت قدرت الهی می‌گردد.» (جامع المقاصد، ج4، ص31-32).

چهارم: این دیدگاه استناد می‌کند که بحث‌های فلکی و نجومی در تعدادی از زمینه‌های تشریع اسلامی قابل استفاده است و می‌پرسند: «چه دلیلی وجود دارد که محاسبات و تحقیقات فلکی در این زمینه‌ها حجیت دارند و در اثبات هلال حجیت ندارند؟ و چرا کلیات فلک در این زمینه‌ها برای فقها علم آور است ولی در اثبات هلال علم آور نیست؟ با اینکه می‌دانیم پژوهشهای فلکی همگی از یک وادی هستند.

سخن گفتن در این باره و بیان گفته‌های علما در جواز آن به طول می‌انجامد. فقط به ذکر نوشته علامه فقیه شیخ جعفر سبحانی درباره علم هیأت جدید بسنده می‌کنیم. او می‌گوید: «[علم هیأت جدید] علمی قاعده‌مند و مبتنی بر محاسبات ریاضی است که خیلی کم اشتباه می‌کند. از این رو در تعیین وقت کسوف و خسوف و داخل شدن وقت و تعیین قبله و عرض و طول جغرافیایی کشور از آن استفاده می‌کنیم.

پنجم: این دیدگاه اعتقاد دارد امکان خطا برای چشم وجود دارد؛ خصوصاً در این زمان که هوا آکنده از غبار و دود است و قمرهای مصنوعی و فضاپیماها و هواپیماها در آسمان جولان می‌دهند. در این زمینه باید عوامل طبیعی، فیزیکی و حتی بیولوژیکی و روانی از اینجا ناشی می‌شوند که ما فقط به دیدن اشیاء بسنده نمی‌کنیم؛ بلکه بدون آگاهی درباره آنها حکم صادر می‌کنیم. بدین ترتیب بدون اینکه خود بخواهیم خود را به اشتباه می‌اندازیم.»(الفزیاء المسلیة، ج2، ص285).

پژوهشهای علمی به این پدیده اشاره دارند و بسیار بدان پرداخته‌اند درکتابهای سیره، قرآن کریم و احادیث شریف نیز این مسأله آمده است. در زمینه علمی مثالهای بسیاری وجود دراد که فرصت شمارش آن‌ها نیست. برای مثال تعداد مشاهدات بشقاب پرنده‌ها تاکنون به 000/13 دفعه رسیده است. مشخص شده است که 90% این مشاهدات یعنی 11700 حالت، پدیده‌هایی مصنوعی یا طبیعی یا تأثیرات آنی در چشم هستند.» (مجلّه العلم و التکنولوجیا، شماره 20، نیسان 1990و الانسان الحائر بین العلم و الخرافة، ص218).

در قرآن مجید نیز آیات متعددی وجود دارند که از این پدیده سخن می‌گویند. برای مثال: «والذین کفروا أعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمآن ماءً حتی إذا جاءه لم یجد شیئاً.»

این آیه شریفه اشاره دارد که بیننده تحت وضعیت روانی خویش که از تشنگی متأثر است، پدیده فیزیکی سراب را آب تصور می‌کند. از این رو آیه شریفه نمی‌گوید که مرد یا زن آن را گمان می‌کند و این یکی از دلایل اعجاز و بلاغت قرآن است.

امام علی(ع) درنهج البلاغه به صورتی رسا به این پدیده اشاره دارد. آن حضرت می‌فرماید: «لیست الرؤیة کالمعاینة مع الابصار فقد تکذب العیون اهلها و لا یغش العقل من الستنصحه؛ دیدن مانند دیدن با چشم ها نیست؛ زیرا چشم‌ها به اهل خود دروغ می‌گویند ولی عقل کسی را که از او نصیحت بخواهد فریب نمی‌دهد.»

ابن ابی الحدید در شرح این گفته امام علی(ع) می‌گوید: «بزرگان حکما اعتقاد دارند که یقینی‌ها همون معقولات هستند نه محسوسات. چرا که حکم حس در مظان اشتباه بودن است ولی چیزی عقل که بدان می‌اندیشد اگر بدیهی باشد یا مستند به یک سری مقدمات بدیهی باشد عقل هیچگاه در اشتباه نمی‌افتد.»(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج19، ص 173).

از این رو فقها بدین امر توجه کرده‌اند و در هنگام سخن گفتن از موضوع اثبات هلال آن را در نظر گرفته‌اند. یکی از اینان علامه مرجع سید محمد حسین فضل الله است که می‌گوید: «شهودی که شهادت داده‌اند و در بین ایشان افراد مطمئن نیز وجود دارند اشتباه می‌کنند و هلالی را می‌بینند که اصلا هلال نیست.»

علامه شیخ جعفر سبحانی می‌گوید: «باید در ثبوت هلال به وسیله بینه یا شیوع بسیار دقت کرد؛ زیرا در مظان خطای حسی قرار دارد.»

شهید سید محمد صدر می‌گوید: «اگر رصدخانه خبر دهد که دیدن امکان ندارد و برخی‌ها ادعای رؤیت کنند آنان را خیال‌پرداز یا دروغگو به حساب می‌آوریم.»

آقای سیستانی در این زمینه می‌گوید: «در حالت مذکور و مانند آن معمولاً اطمینان به ظهور هلال در افق، به نحوی که قابل دیدن با چشم غیر مسلح باشد حاصل نمی‌شود؛ بلکه شاید اطمینان به عدم آن حاصل شود و شهادتهای بیان شده دال بر توهم و خطای در حس است.»

کتابهای سیره برای خطای بَصَری در زمینه اثبات هلال به مثال مهمی اشاره می‌کنند: «از أنس بن مالک روایت شده است که او همراه گروهی برای رؤیت هلال حاضر گردید. ایاس نیز همراه آنان بود. هیچ کس هلال را ندید مگر أنس که سالخورده بود. ایاس که مردی زیرک و بدیهه‌گو بود متوجه این قضیه بود. او به چشمان أنس نگاه کرد و مویی را روی یکی از چشمان او مشاهده نمود که از ابروی او آویزان بود. ایاس با دست خود ابروی أنس را لمس کرد و آن مو را برداشت و به أنس گفت: الان هلال را به من نشان بده. انس گفت: دیگر آن را نمی‌بینم.»

دلایل و براهین دیگری نیز وجود دارد ولی خوب است که بگوییم تعدادی از علمای اعلام ـ اعلی الله مقامهم ‌ـ این دیدگاه را پذیرفته‌اند و معتقدند که از نظر فقهی اعتماد به محاسبات و اندازه‌گیری‌های فلکی در اثبات هلال بدون نیاز به استهلال اشکالی ندارد. همین‌طور نفی گواهی و بینه‌هایی که با محاسبات فلکی مطمئن و دقیق مخالفت دارند نیز مشکلی وجود ندارد.

برگرفته از سایت بینات


چرا علامه فضل الله در تعيين روز عيد، از محاسبات علمى و فلكى بهره گرفت؟

مساله ماه ها مربوط به نظام خلقت و آفرينش است و پديد آمدن اين نظام پيش از خلقت انسان و چشم ها! بوده است.
لذا آغاز و پايان هر ماه تابع رويت ما نيست و ارتباطى با ديده شدن يا نشدن هلال ماه ندارد...
اما اينكه در حديث شريف نبوى از مساله "رويت" سخن به ميان آمده است، در حقيقت اشاره به يكي از وسايل معرفت و علم دارد.

من گاهى كه با برخى از مردم در اين باره صحبت مى كردم مثالى عاميانه مي زدم؛ مثلا دوست تان به شما گفت اگر فلانى را ديدى مرا از وجودش مطلع كن، اما شما آن شخص را نمي بينى ولى آن فرد به وسيله تلفن با شما تماس مى گيرد و شما با اين مكالمه تلفنى علم پيدا مى كنى كه وى در شهر حضور دارد، در اين صورت آيا حضور وى را به دوست خود اطلاع نمى دهى؟ بله، حتما اطلاع مى دهى زيرا جمله "اگر آن فرد را ديدى" يعنى اگر از وجودش در شهر اطلاع پيدا كردى، پس رويت در اينجا موضوعيت ندارد.
در مساله هلال ماه نيز، رويت يكي از وسايل علم به آن است و ما مى بينيم كه در اين زمينه محاسبات نجومى دقيق تر از رويت هستند چرا كه در بسيارى از مواقع به علت آب و هواى نامساعد يا آلودگى هوا امكان رويت نيست و يا امكان خطاى در مشاهده وجود دارد.
به اين دليل من در اجتهادم بر استفاده از محاسبات دقيق علمى و نجومى در اين مساله تاكيد دارم و بر اين عقيده ام كه اگر بر طبق داده هاى علمى، صرف امكان رويت هلال در هر منطقه اى از عالم كه در جزئى از شب با ما مشترك است، مقدور باشد، حكم به ثبوت هلال و شروع اول ماه جديد مى كنيم.

نقل از كانال تلگرامي علامه فضل الله

ویرایش بوسیله کاربر 1402/01/28 04:25:27 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#11 ارسال شده : 1401/02/05 01:29:52 ب.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,977

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

يكي از مسايل مورد اختلاف بين فقها در شروع ماه قمري، موضوع وحدت افق است.

ايا امكان رويت در هر منطقه لازم است يا امكان رويت در يك منطقه از زمين، حلول ماه قمري را براي همه نقاط زمين ثابت ميكند؟

مشهور فقیهان از زمان شیخ طوسی به بعد این است که رؤیت در یک شهر برای شهرهای دور کافی نیست


حکم به تفاوت داشتن شهرهای دور در شروع و پایان ماه‌های قمری فاقد هرگونه دلیلی است و تمام سخن طرفدارانش بر دو پایه‌ است:
الف) خبر شخصی به نام کریب که مجهول است و دلالتش نیز مخدوش است.
ب) بر یک قیاس باطل و با فرق عظیم بنا نهاده شده‌است و تقویم‌های قدیم که بر مبنای هیئت قدیم تنظیم می‌شده نیز به آن مشروعیت بخشیده‌است و در نتیجه باعث شده که هر ساله اختلاف‌های زیادی در روز شروع ماه رمضان و روز عید فطر فراهم آورد و جوانان را به دین و استدلال‌های فقهی بدبین نماید، جامعیت و جهان شمول بودن اسلام را زیر سؤال ببرد و مرزهای مصنوعی اعتباری کشورها را اساسی و… قلمداد کند.


سئوال:
اگر بحث این قدر روشن است و همه باید وحدت افق را قبول کنند و با دیدن ماه در یک گوشه از جهان، فردای آن روز برای همه اول ماه باشد، چرا افراد زیادی طرفدار اختلاف افق شده‌اند و بر طبق آن فتوا داده‌اند؟ آیا این فتواها ناشی از این نیست که اختلاف افق، دلیل‌های متقن، محکم و غیر قابل خدشه دارد؟

جواب

احتمالاً طرفداران اختلافِ افق، ماه را به خورشید قیاس کرده‌اند و گمان کرده‌اند، همان گونه که در دو شهر با فاصله طولانی، طلوع و غروب خورشید و وقت زوال متفاوت است و اشکالی پیش نمی‌آورد بلکه هرکسی طبق مغرب و مشرق خودش عمل می‌کند، در مورد قمر نیز می‌شود یا باید همان گونه عمل کرد ولی از این نکته غفلت کرده‌اند که خداوند طلوع و غروب آفتاب را گاه شمار و تقویم قرار نداده‌است، لکن از هلال‌های ماه‌ها به عنوان تقویم و گاه شمار نام برده‌است و در واقع هلال ماه هم برای تعیین زمان عبادات به کار می‌رود، هم به عنوان تقویم. بر فرض که قیاس کردن خورشید و ماه به یکدیگر از بعد عبادی درست باشد از بعد تقویمی که مورد تأکید قرآن است، به هیچ وجه صحیح نمی‌باشد.

نقل از سايت ويكي شيعه
Guest
#12 ارسال شده : 1401/02/12 09:12:33 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
نظر ايت الله سيستاني در مورد ملاك تحقق ماه قمري و دلايل عدم اعتماد به قول منجمين

پرسش: چرا برای اثبات هلال ماه جدید به قول رصد شناسان ثقه نمی توان اعتماد کرد، در حالی که این دانشمندان در محاسبات نجومی از قواعد علمی معتبر و محاسبات ریاضی بسیار دقیق استفاده می کنند و احتمال خطا در محاسبات آنها بسیار ناچیز است. رصد شناسان خبره جدولهای نجومی متعددی ارائه داده اند مانند: زمان طلوع و غروب خورشید و زمان داخل شدن ماه در محاق و مدت زمان قابل رؤیت بودن و زمان خروج از محاق و همچنین ارتفاع ماه نسبت به افق و غیره. لازم به ذکر است رصد این ستاره شناسان همواره بر اساس معلومات دقیق و اطمینان آور استوار است و هیچ گاه ظن و گمان در محاسبات آنها جائی نداشته است، با توجه به مطالب فوق چرا نمی توان به پیش بینی های منجمین برای اثبات هلال ماه جدید اعتماد کرد؟

پاسخ: از ادله شرعی استفاده می شود که شروع ماه قمری جدید منوط به ظهور هلال در افق جایی است که مکلف موجود است به طوری که در صورت مساعد بودن شرایط جوی و نبودن موانع خارجی مانند ابر با چشم عادی و غیر مسلح قابل رؤیت باشد، و اما صرف تولد هلال و بودن آن در افق به نحوی که اصلا قابل رؤیت نباشد یا فقط با چشم مسلح مانند دوربین و تلسکوپ قابل رؤیت باشد، کافی نیست.
بنابراین اِخبار رصد شناسان از تولد هلال و خروج آن از محاق برای حکم به دخول ماه قمری جدید مفید نیست هر چند براساس محاسبات ریاضی قطعی باشد.

واما اِخبار آنها از امکان رؤیت هلال با چشم غیر مسلح در مناطق معین یا در تمام مناطق و یا امکان رؤیت در صورت مساعد بودن شرایط جوی بر دو مقدمه استوار است:
اول: تشخیص مکان هلال از طریق محاسبات نجومی مخصوص و بررسی عوامل مؤثر در رؤیت هلال مانند عمر هلال و درجه ارتفاع آن از افق و زاویه آن نسبت به خورشید و غیره.
دوم: تجربه های نجومی بر اساس رصد میدانی هلال برای تحقق کمترین شرایط مؤثر برای رؤیت با چشم غیر مسلح مانند عمر و ارتفاع هلال و فاصله آن از خورشید و غیره.

رصد شناسان در مقدمه دوم اختلاف نظر دارند مثلا برخی از آنها امکان رؤیت هلال را مشروط به رسیدن به عُمر (۱۴) ساعت می دانند، و برخی دیگر حداقل رسیدن به عُمر (۱۶) ساعت را شرط می دانند ، و برخی (۱۸) ساعت یا غیر از آن را شرط می دانند. و همچنین برخی مدعی امکان رؤیت هلال با رسیدن به ارتفاع (۴) درجه بر روی افق هنگام غروب آفتاب شدند، و برخی دیگر رسیدن به (۵) درجه را حداقل ارتفاع مطلوب برای رؤیت می دانند، و گروهی (۶) درجه یا غیر از آن را لازم دانستند، و به همین ترتیب در سایر عوامل مؤثر در رؤیت هلال نیز رصد شناسان اختلاف نظر دارند.
بنابراین راهی برای اعتماد به قول رصد شناسان در رابطه با امکان رؤیت هلال در مناطق مختلف نمی ماند و اِخبار آنها موجب اطمینان به ظهور هلال به نحوی که با چشم غیر مسلح قابل رؤیت باشد نمی شود،
و همچنین به خاطر روایاتی که در رابطه با هلال ماه جدید بر نهی از اعتماد بر ظن و گمان دلالت می کنند، مانند روایت امام باقر (علیه السلام): (هرگاه هلال ماه جدید را رؤیت کردید روزه بگیرید و هرگاه آن را رؤیت کردید افطار کنید، و این امر -هلال ماه جدید- با ظن و گمان ثابت نمی شود بلکه با رؤیت ثابت می شود).
بله، ممکن است به واسطه تجربه و ممارست برای مکلف علم یا اطمینان حاصل شود که هلال موجود در افق محلی به خاطر داشتن بعضی از خصوصیت های مؤثر در رؤیت مانند داشتن حجم یا ارتفاعی معین با چشم غیر مسلح قابل رؤیت باشد ولی به خاطر موانعی مانند ابر یا مه یا غبار دیده نمی شود، در این صورت باید مطابق با علم یا اطمینان خود عمل کند.

Guest
#13 ارسال شده : 1401/02/18 07:47:22 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
نظر ايت الله جوادي املي در خصوص تحقق ماه قمري، رويت با چشم و اتحاد افق

مسئله 212. ثبوت هِلال که به مشخص شدن اول ماه قمري گفته مي‌شود، هنگامي است که اولين قوس نازک ماه پس از پايان ماه قبلي و در شب‏ اول ماه بعدي رؤيت شود يا رؤيت‌پذير باشد و اين هم به عوامل و شرايط مختلف نجومي، جوّي و مباني فقهي بستگي دارد.

مسئله 213. به لحاظ اينكه زمان حکم شرعي روزه‌داري و افطار آن، ماه و ثابت شدن آن است، اگر مکلّف واقعا هِلال ماه را ديده باشد، يا از راه‌هاي ديگري که در مسئلهٔ بعدي گفته مي‌شود، براي او هِلال ماه ثابت شود، احکام مربوط به آن را انجام مي‌دهد؛ خواه براي ديگران ثابت بشود يا نه و اين مسئله، تقليدي نيست.


:معیار تحقق اول ماه قمری و نیز طریق ثابت شدن آن چیست؟

الف. فاصله و نسبت ماه و آفتاب، ب. [فاصله و نسبت] ماه و زمین و ج. مجموع دو نسبت یاد شده به قدری باشد که رؤیت ماه به صورت عادی امکان ‌پذیر باشد.
آنچه طریق ثبوت اول ماه است امکان دیدن با چشم غیر مسلح است و آنچه موضوع اصیل [اول ماه] است تحقق نسبت ‌های سه گانه است.

آیا محاسبات دقیق و یقین آور می تواند راهی برای ثبوت اول ماه باشد؟
اگر منجم حساب دقیق ریاضی، یقین یا اطمینان پیدا کرد که نسبت های سه گانه [یاد شده] طوری است که در صورت عدم مانع مانند: غبار و ابر، ماه دیده می شود، اول ماه برای او ثابت خواهد بود.


آیا رؤیت هلال جنبهٴ طریقیت دارد یا موضوعیت؟
رؤیت ماه طریقیت دارد نه موضوعیت.


آیا استفاده از دوربین و تلسکوپ در رؤیت هلال معتبر است؟
مقصود از رؤیت ماه فقط دیدن با چشم غیر مسلح است و عینک، سلاح محسوب نمی شود.

مستند شهادت عادل ها چه نوع رؤیت است؟
مستند شهادت عادل ها فقط رؤیت با چشم غیر مسلح است.

آیا مکان استهلال فقط مناطق معمول روی زمین و کو هها و قله هاست یا از اسبابی مانند: هواپیما و... نیز می توان استفاده کرد؟
استهلال بر فراز قّله ها و نیز با هواپیمایی که همسطح با آن ها حرکت کند، صحیح است.

مستند حکم حاکم در ثبوت اول ماه چگونه است؟
مستند حکم فقیه جامع شرایط افتاء، میتواند رؤیت شخصی، شهادت عادل های خبیر و نیز محاسبات دقیق نجومی باشد، اگر فقیه جامعی، منجم ماهر بود و نسبت های سه گانه [ یاد شده] را محّققانه بررسی نمود و امکان رؤیت با چشم غیر مسّلح را احراز کرد می تواند به استناد تحقیق فّنی حکم کند، هرچند ماه را ندیده باشد.
با احراز اشتباه ریاضی، حکم فقیه مزبور فاقد اعتبار شرعی است.

آیا رؤیت هلال در یک منطقه، فقط برای مناطق هم افق و قریب الافق با آن منطقه اعتبار دارد یا مناطق دیگر را هم شامل می شود ، ملاک مکان های هم افق و قریب الافق چیست؟
ثبوت اول ماه قمری برای بلاد شرقی موجب ثبوت آن برای بلاد غربی است.
مساله 225-ثبوت اول ماه قمری برای بلاد غربی، فقط موجب ثبوت آن برای بلادی از شرق است که بر اثر قرب افق ، با هم در مقداری از شب، شریک باشند. همین میزان برای ادراک فضیلت شب قدر کافی است.


نقل از سايت اسرا (ايت اله جوادي املي)

ویرایش بوسیله کاربر 1402/01/29 11:08:31 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#14 ارسال شده : 1401/02/25 09:39:07 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,977

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال


نظر آیت الله سيد صادق روحانی در مورد ثبوت هلال ماه

مسأله ثبوت هلال نه ربطى به مرجع دارد و نه مجتهد; بلكه موضوع خارجى است. اماراتى در شرع براى ثبوت آن قرار داده شده است. بلى! چنانچه مجتهد جامع الشرايط حكم كند به ثبوت ماه و اين كه فردا عيد است، تمام افراد حتى مجتهدين ديگر بايد اطاعت كنند.

بر حسب ظاهر ادله ميزان، رسيدن ماه به محلى است كه با چشم غير مسلح امكان ديدن آن باشد ولو در يك محل از كره زمين. اگر در يك کشور ماه ديده بشود براى ساير بلاد هم ثبوت هلال محرز است البته درصورتى كه این بلاد در شب مشترك باشند ولو به اين كه اول شب يكى آخر شب ديگرى باشد

رؤيت هلال با چشم مسلح و وسايل جديد، كافى نيست، چون خطاب در روايات «صم للرؤية و افطر للرؤية» است و در صدر اسلام عامة مردم مورد خطاب بوده اند كه در آن وقت حتى در زمان ما از اين عبارت، ديدن با چشم عادى فهميده مى شود. مؤيد آن روايتى از امام(عليه السلام) است كه مى فرمايد: رؤيتى ميزان است كه اگر يك نفر ببيند، براى حداقل پنجاه نفر ديگر رؤيت ممكن باشد.

Guest
#15 ارسال شده : 1401/03/01 07:55:43 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

1. مسئلۀ رؤیت هلال و اثبات اوّل ماه قمری، از جهتی تقلیدی است و از جهتی دیگر، غیر تقلیدی. مکلّفِ غیر مجتهد، در مبانی فقهی رؤیت هلال باید تقلید کند؛ برای نمونه: آیا رؤیت با چشم مسلّح، معتبر است یا باید با چشم عادی باشد؟ آیا اوّل ماه برای نقاطی که شبِ مشترک دارند، یکسان است یا خیر؟ آیا شهادت دو عادل به دیده‌شدن هلال، معتبر است یا خیر؟
امّا اینکه هلال در فلان تاریخ، بنا بر آن مبانی دیده ‌شده یا نه، تقلیدی نیست؛ بلکه ملاک، اثباتِ رؤیت هلال طبق حجّت شرعی است. بنابراین، اگر طبق مبانی مرجع تقلید، اوّل ماه برای مکلّف ثابت شود، باید به آن عمل کند؛ هرچند اوّل ماه برای خودِ مرجع تقلید، ثابت نشده باشد.


2. دربارۀ شیوه‌های رؤیت هلال ماه، چگونگی اثبات آن، مکان رؤیت و معتبر بودن یا نبودنِ اتّحاد افقِ آن با محلّ زندگی مکلّف، فتاوای مختلفی وجود دارد. برداشت‌های گوناگون از روایات و شیوه‌های مختلفِ جمع میان روایات، سبب این تفاوت در فتاوا شده‌است. فتوا به لزوم رؤیت هلال با چشم عادی، به معنای مخالفت با علم نجوم و تجهیزات فنّی جدید نیست؛ بلکه از ادلّۀ روایی فهمیده می‌شود که دیدن هلال با چشم مسلّح، معتبر نیست و شارع مقدّس، دیدن آن با چشم عادی را معیار دانسته‌است. به هر حال، تا مقلِّد اطمینان نیافته که هلال ماه بنا بر مبانی مرجع تقلیدش قابل رؤیت بوده، نمی‌تواند به آن، ترتیب اثر دهد.

3. اطمینان به قابل رؤیت بودنِ هلال با چشم غیر مسلّح، از هر راهی به‌دست آید، کفایت می‌کند؛ امّا اتّحاد افق هم باید رعایت شود؛ یعنی مکلّف باید اطمینان یابد در فرضِ نبودِ مانع، هلال با چشم عادی در محلّ زندگی‌اش یا ارتفاعات نزدیک آن، قابل رؤیت بوده‌است. بنابراین، صِرف اعلام‌شدن رؤیت هلال از رادیو و تلویزیون -بدون توجّه به این جهات- برای اثبات اوّل ماه کافی نیست و مکلّف تا به قابلیّت رؤیت هلال با چشم عادی در محلّ زندگی خویش اطمینان نیافته، باید بنا بگذارد که ماه جدید قمری، آغاز نشده‌است؛ زیرا شرعاً لازم نیست در همۀ مناطق یک کشور، روز اوّل ماه قمری، یکسان باشد.

ايت الله شبيري زنجاني
Guest
#16 ارسال شده : 1401/03/05 11:34:02 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

راه‌های اثبات اول ماه به فتوای آیت الله العظمی صانعی (رحمة الله علیه)

1. خود انسان ماه را ببیند.
2. عده‌ای که از گفته آنان اطمینان پیدا می‌شود بگویند ماه را دیده‌ایم.
3. دو نفر مورد اطمینان بگویند که در شب ماه را دیده‌ایم و اوصاف ماه را مثل هم تعریف کنند.
4. سی روز از اول ماه گذشته باشد.
لازم به‌ ذکر است بر اساس فتوای آن مرحوم رویت باید با چشم غیر مسلح و یا با دوربین‌ های دو چشمی معمولی صورت گیرد و رویت با تلسکوپ کفایت نمی‌کند.
و همچنین در صورت اثبات رویت هلال در بلادی که در بخشی از شب با سایر بلاد اشتراک دارند برای آن بلاد نیز اول ماه ثابت میگردد.

بنابراین از هر یک راههای فوق که اول ماه برای فردی ثابت گردید؛ باید به آن عمل نماید
Guest
#17 ارسال شده : 1401/03/15 10:06:55 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

با سلام و احترام

لطفا بفرمایید مبنای آیت الله حیدری در رؤیت هلال ماه مبارک رمضان چیست؟

: پاسخ

علیکم السلام

آغاز ماه قمری شرعی، از دو راه ثابت می شود:

1- خارج شدن ماه از محاق

(محاق یعنی اینکه هلال ماه، تحت‌ الشعاع نور خورشيد قرار گرفته باشد، به گونه ای که رؤیت آن ممکن نباشد، نه با چشم غیر مسلح، و نه با چشم مسلح).

2- امکان رؤیت هلال ماه.

و دو امر فوق، از چند طریق حاصل می شود:

1- دیدن با چشم غیر مسلّح

2- شهادت دو عادل

3- سپری شدن سی روز کامل از ماه قبل

4- اعتماد بر چشم مسلّح و استفاده از دستگاه های جدید پیشرفته، به منظور ثابت شدن هلال ماه، به شرط اینکه ماه، از محاق (تحت الشعاع خورشید) به مقدار معیّن خارج شده باشد، اگرچه عادتاً با چشم غیر مسلّح، قابل رؤیت نباشد.

5- اعتماد به محاسبات فلکیون، با وجود امکان رؤیت هلال و خروج آن از محاق، در صورتی که از قول آنان، علم و اطمینان حاصل شود.

و چنانچه – طبق مبنای اتّحاد افق -، رؤیت هلال برای اهل یک کشور ثابت شد، در همۀ کشورهایی که افقشان - ولو در جزئی از شب - با افق آن کشور متحد است، مشاهدۀ هلال ثابت می شود.



ali Offline
#18 ارسال شده : 1401/04/11 06:53:10 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,977

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
وحدت و عدم وحدت افق

علاوه بر اختلاف نظر در خصوص چگونگي رويت توسط يك فرد، در زمينه كفايت رويت هلول ماه در شهرهاي ديگر هم اختلاف نظر بين فقها وجود دارد.

آیا رؤیت هلال در یک شهر، برای اثبات ماه در شهرهای دیگر کافی است یا فقط برای ثبوت ماه در شهرهای هم افق کفایت می کند؟ اگر کسی در یک منطقه و سرزمین، ماه را رؤیت کرد و برای آنان اول ماه ثابت شد، آیا برای مردمان منطقه‌ای دیگر نیز ایجاد تکلیف می‌‌‌کند و برای آن منطقه هم اول ماه به اثبات می رسد؟

دیدگاه فقهای شیعه در باب میزان و معیار اعتبار مکانی رؤیت هلال

محل طلوع و غروب آفتاب و ماه در هر نقطه اي از نقاط زمين، افق آن نقطه مي‎باشد. شهرهایی که مشرق و مغرب آنها همزمان بوده یا به هم نزدیک است را متحد الافق می گویند و شهرهایی که مشرق و مغرب آنها اختلاف زمانی بسیار دارد، مختلف الافق می گویند.
در باب میزان و معیار مکانی رؤیت هلال، در میان علمای شیعه نظریاتی مطرح است که ذیلاً به چهار نظریه مهم، به اختصار اشاره می نماییم.
***
نظریه اول: کفایت مطلق رؤیت
نظریه کفایت مطلق رؤیت به این معنا است که اگر ماه در یک منطقه ای از مناطق جهان رؤیت شود مثلاً نیمه کره شمالی زمین که شب است ماه دیده شود، این رؤیت برای همه کشورها و مناطق زمین هر چند افق آنها هم متحد نباشد، ولی در زمان رؤیت هلال در بخشی از شب مشترک بوده، کفایت می کند و برای همه آنها اول ماه ثابت می شود!
این نظریه بیشتر در میان علمای اهل تسنن مطرح می باشد. علامه حلی در کتاب تذکره از احمد حنبل و بعض شافعیه نقل کرده است که «رؤیت هلال در یک منطقه برای ثبوت حلول ماه در تمام کره زمین کافی است». وی سپس استدلال آنان را برای این نظریه نقل کرده و پاسخ گفته است. از جمله ادله آنان مسطح بودن کره زمین است که علامه آن را مردود دانسته و کرویت زمین را تایید کرده است. (تذکره، ج 6، ص 122) در میان قدمای شیعه در هزاره اول، این قول مورد پذیرش قرار نگرفت، اما در هزاره دوم این نظریه از سوی برخی از فقهای شیعه نیز پذیرفته شد! (المنتهی، ج 9، ص 255)
***

نظریه دوم: اتحاد افق (کفایت رؤیت در مناطق متقارب یا متحد الافق و عدم کفایت در مختلف الافق)
مناطق و شهرهای کره زمین، به اعتبار اتحاد یا اختلاف افق، بر دو قسم متحد الافق و مختلف الافق منقسم می شوند؛
شهرهای هم افق یا قریب الافق: شهرهایی که مشرق و مغرب آنها همزمان بوده یا به هم نزدیک است و از جهت احتمال رؤیت هلال و احتمال عدم هلال یکسان باشند. در این فرض، مشهور فقهای امامیه از جمله حصرات آیات امام خمینی، اراکی، گلپایگانی، سیستانی، مکارم شیرازی، خامنه ای و... اتفاق نظر دارند که رؤیت هلال در یکی از این شهرها برای ثبوت ماه در شهرهای کره زمین که با آن شهر هم افق‌اند، اول ماه خواهد بود
و احیاناً رؤیت نشدن ماه در شهرهای هم افق دیگر، حتما به واسطه مانعی از قبیل کوه یا جنگل یا وجود ابر وغبار است! همچنین برای شهرهایی که در غرب آن شهر قرار دارند، یعنی آفتاب در آن‌ها دیرتر غروب می‌کند نیز اول ماه خواهد بود. (استفتائات امام خمینی، ج 3، ص 523؛ اجوبه الاستفتائات، سوال 838)
یک سمت کره ماه رو به کره زمین است و در ظاهر از سمت غربی خورشید به سمت شرق در آسمان در حرکت و قابل رویت است و در این حرکت در هر ساعت، ماه حدود نیم درجه ودر هر روز حدود ۱۲ درجه از غرب به شرق حرکت می کند. معمولاً افق های شرقی از نیم درجه تا سقف یک روز بعد از افق های غربی هلال را رؤیت خواهند کرد، نه جلوتر از آن! (دقت شود) بنا بر این برخی از فقها همانند شهید اول، کفایت رؤیت در شهرهای واقع در مشرق را برای شهرهای واقع در مغرب هر چند از یکدیگر دور باشند محتمل دانسته است. ایشان یقین به رؤیت پذیر بودن ماه در شهرهای غربی تر را دلیل این نظریه دانسته است. (ر.ک: عاملی، ج 1، ص 285)
***

نظریه سوم: عدم اتحاد افق (کفایت رؤیت در مناطقی که در شب مشترک اند، هرچند در افق مختلف اند)
شهرهای مختلف الافق: شهرهایی که مشرق و مغرب آنها اختلاف زمانی بسیار دارد و از جهت احتمال رؤیت هلال و احتمال عدم هلال یکسان نمی باشند.
حکم این قسم از شهرها در کتب فقهای پیشین (به جز شیخ طوسی(المبسوط، ج1، ص68) نیامده، لکن مشهور فقهای متاخر در این قسم بر خلاف شهر های متحد الافق، قائل بر آنند که رؤیت هلال دریک شهر برای ثبوت ماه در شهرهای دیگر کافی نیست و هر شهری حکم خود را دارد و واجب نیست اهل شهری به مقتضای آنچه اهل شهر دیگر دیده اند، عمل کنند.

جمعی از فقیهان قائل به عدم اتحاد افق می باشند و می گویند که اگر در شهری ماه دیده شود در تمام شهرهای جهان که بخشی از شب آن ها مشترک است، برای همه آنها اول ماه است؛ به عبارت دیگر، شهرها هم افق و شهرهای غیر هم افق که در بخشی [یا بیشتر طول] از یک شب را اشترک دارند، گر چه در یکی اول شب و در دیگری آخر شب باشد؛ در حکم رؤیت یکسان دانسته اند و رؤیت هلال دریک شهر برای ثبوت ماه در شهرهای دیگر کافی است.
فقهای بزرگی همانند محقق حلی، شهید اول، بحرانی صاحب حدائق، علامه محمد حسن نجفی صاحب جواهر، ملا نراقی، فیض کاشانی، سید محسن حکیم، آیت الله خوئی، تبریزی، فاضل لنکرانی، وحید خراسانی، نوری همدانی سيد صادق روحاني، صانعي، جوادي املي و ... این نظریه را پذیرفته یا بدان تمایل نشان داده اند! آنان معتقدند که صرف اختلاف در طول و عرض جغرافیائی تفاوت افق را نتیجه نمی دهد و با وجود احتمال عدم تفاوت باید به اطلاق یا عموم اخبار مراجعه کرد. اطلاق و عموم اخباری را که می گوید اگر ماه در اول رمضان در یک شهر دیده شده، باید ساکنان شهر دیگر که ماه را ندیده بودند و روزه نگرفته اند قضای روزه از دست رفته را بگیرند. (حلی،2/689، نراقی،10/421؛ بحرانی13/266؛ کاشانی11/121؛ نجفی13/361)
***

نظریه چهارم: ملاك رؤيت يا قابليت رؤيت ماه، رؤیت در افق شخص روزه دار
برخی دیگر از فقهاء همچون آیت الله بهجت معتقدند که اگر ماه در شهری رویت شود، فقط برای ساکنین همان شهر معتبر است و در همان شهر اول ماه است و بقیه شهرها مستقل‌اند و در صورتی برای ساكنين شهر ديگر مفيد است كه يقين يا اطمينان بكنند اگر در آسمان يا زمين مانعی نبود در آنجا هم ديده می‌شد چه در شرق باشد يا در غرب ولی اگر به اين مطلب يقين نداشته باشند نمی‌توانند به ديدن ماه در شهر ديگر اكتفا كنند
به عبارتی، ملاك رؤيت يا قابليت رؤيت ماه بر اساس احاديث وارده «صم للرؤية و افطر للرؤية»، رؤیت در افق شخص روزه دار است. بنا بر این در صورتی که در یک شهر با اختلاف افق زیاد، ماه به هنگام غروب خورشيد در محاق باشد و قابل رؤيت نباشد ولي در شهر دیگری هنگام غروب از محاق خارج شده باشد و قابل رؤيت باشد، صدق رؤیت برای منطقه قبلی نمی کند.

برگرفته از سايت https://mazums.nahad.ir/...D8%A7%D9%81%D9%82/567666


خلاصه ديدگاهها


۱. هرگاه در شهرى از شهرهاى اسلامى‌رؤيت هلال به اثبات برسد، تکليفى براى مردمان ديگر شهرها نيست. تنها بر عهده مردمان همان شهر تکلیف بار مى‌شود. اين، از ظاهر عبارت مفید در مقنعه [۱۰۱]و برخى فقهاى عامه فهميده مى‌شود. [۱۰۲]
۲. اگر در شهرى رؤيت هلال ثابت شود، براى شهرهاى همجوار، نيز، کارساز خواهد بود. بر اين نظرند، مشهور فقهاى شيعه.
۳. اگر هلال ماه در شهرى ديده شود و ثابت گردد، براى ديگر شهرها، چه دور و چه نزديک، حجيت دارد. بر اين نظرند علامه وعده‌اى از فقيهان شيعه و بيشتر فقهاى اهل سنت.
۴. شهرهاى غربى محل رؤيت هلال ماه، بسان شهرهايى هستند که ماه در آنها رويت شده است. و اگر در طرف شرقى باشند، در بر نمى‌گيرد. اين نظر را شهيد، به صورت احتمال آورده است.

از ويكي فقه

ویرایش بوسیله کاربر 1402/01/30 10:32:55 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#19 ارسال شده : 1401/04/15 08:49:20 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,977

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

دو قول در مسئله مورد بحث ما(اتحاد يا اختلاف افق) وجود دارد؛ اول آنکه وقتی که ماه از تحت الشعاع خارج شد و ايام محاق سپری شد و متشکل به شکل هلال شد، اين اول ماه است ولی برای نقاطی که قابل رؤيت باشد ، يعنی هلال ماه برای کسانی که آن را ديده اند و هر کس ديگری که با آنها هم افق باشد ثابت می شود اما برای کسانی که با اينها هم افق نيستند اول ماه نيست و بايد منتظر ديدن ماه در افق خودشان بمانند، اين قولی است که به مشهور نسبت داده شده.

قول ديگر آن است که وقتی ماه از تحت الشعاع خارج شد و ايام محاق سپری شد و متشکل به شکل هلال شد، اين اول ماه است برای تمامی افراد، چه وحدت افق داشته باشند و چه در افق با هم اختلاف داشته باشند، منتهی افرادی که در شب با آن نقطه ای که ماه ديده شده مشترک باشند، پس اگر مثلاً در اين طرف کره زمين ماه ديده بشود برای آمريکا اول ماه نيست چون شب ما روز آنهاست فلذا آنها بايد منتظر رؤيت هلال خودشان باشند. دو قولی که در مسئله وجود داشت را ذکر کرديم ، ما اول بايد هر دو قول را در نظر داشته باشيم و بعد أدله اقوال را و بعد نظر خودمان را عرض کنيم.

در اخبار اهل بيت ((عليهم السلام)) کلمه ای از افق و وحدت افق و... وجود ندارد فلذا مسئله ، مسئلة فرعی و اجتهادی است، بعضی از مسائل مطلقات از ائمه ((عليهم السلام)) است و بعض ديگر مطلقات نيست، بنابراين مجتهدين در تفريع فروع و در اجتهاد خودشان با هم اختلاف نظر دارند فلذا اقوال مختلفی در مسئله بوجود آمده است.

طول وعرض بلاد را که عرض کردیم در رؤیت هلال بسیار مؤثر می باشند و همچنین در تفاوت آفاق که مورد بحث ما می باشد طول وعرض بلاد بسیار مؤثر هستندو تا وقتی که ما معنی طول وعرض بلاد را خوب نفهمیم معنی افق را نمی توانیم بفهمیم چرا که ما به دو بلدی می توانیم هم افق بگوئیم که از لحاظ طول وعرض جغرافیایی به هم نزدیک باشند ، بنابراین مسئله توافق واختلاف افق منحصراً از فهمیدن طول و عرض بلاد بدست می آید.

شارع مقدس فرموده است که در آن دسته از تکالیفتان که مربوط به ماه می باشد اولاً رؤیت هلال میزان است یعنی شارع فرموده : صم للرؤیة وأفطر للرؤیة و راههای دیگر مثل قول منجمین ویا مثلاً مسئله تطوق و... را معتبر ندانسته است وثانیاً منحصرا رؤیت خود شما میزان نیست فلذا اگر شاهدی هم آمد وشهادت به رؤیت داد شهادتش قبول است و اول ماه ثابت است چه آن شاهد نزدیک باشد وچه از راه دوری آمده باشد.
در اینجا اخبار دو دسته می باشند، یک دسته از آنها اطلاق دارند ونگفته اند که آن شاهد از کجا آمده و در دسته دیگر آمده است که اگر آن شاهد از اهل بلد آخر واهل امصار هم بود شهادتش قبول است.


نتیجه بحث این می شود که؛ وحدت افق اعتبار ندارد و تشکل ماه به شکل هلال یک واقع محفوظ وطبیعی به همان صورت که عرض کردیم می باشد

بین اوقات مربوط به طلوع وغروب خورشید وظهر ونصف شب وامثال آنها وبین اوقات مربوط به ماه فرق می باشد وکسی نباید این دو را با هم قیاس کند .

در مانحن فیه هیچوقت ما نباید اختلاف اشکال ماه را که در اوقات تأثیر دارد قیاس کنیم به اختلاف حرکت زمین ، چرا که شکی نیست که افق در حرکت زمین مؤثر است، منتهی بعضی ها حرکت ماه را به حرکت زمین قیاس کردهاند وگفته اند چنانکه در طلوع وغروب خورشید و در ظهر ومغرب و نصف شب افق مؤثر است در اول ماه هم افق مؤثر می باشد، در صورتی که این طور نمی باشد چراکه اختلاف الساعات کلاً مربوط به حرکت زمین می باشد ولی اوضاع واحوالات ماه مربوط به حرکتش به دور خورشید می باشد.


اما نظر بنده در توضیح المسائل به این صورت می باشد : اگر در شهری اول ماه ثابت شود در شهرهای دیگر چه دور باشند چه نزدیک وچه در افق متحد باشند یا نه، همین قدر که در شب بودن مشترک باشند اول ماه برای آنها ثابت است.

دلائل ما همانطور که بیان کردیم یکی روایات ششگانه وپنجگانه ای بود که خواندیم ویکی هم این است که همانطور که عرض کردیم طول وعرض بلاد در مسئله افق بسیار مؤثر می باشد، حالا عرض بنده این است که مراجع بزرگواری که از آنها نام بردیم در زمان حیاتشان در بحث رؤیت هلال می فرمودند اگر در یک شهری از شهرهای ایران ماه دیده شد برای کل شهرها اول ماه ثابت است در حالی که گاهی اختلاف درجات طولی وعرضی بعضی از شهرهای ایران نسبت به هم به 7 و 8 وگاهی به 10 درجه می رسد ولی باز آن بزرگوارن اول ماه را برای کل شهرهای ایران ثابت می دانستند.


این همه تفاوت طولی وعرضی که بین شهرهای مختلف ایران وجود دارد برای همه اول ماه ثابت است ولی مثلاً کویت وبغداد با اهواز 2 درجه و بحرین با اهواز یک درجه اختلاف دارند، پس چرا وقتی برای کویت وبغداد وبحرین اول ماه ثابت می شود برای ما ثابت نیست؟ به عبارت دیگر چرا هنگامی که ماه در اهواز که 11 درجه با زاهدان اختلاف دارد دیده می شود می گویند اول ماه برای زاهدان ثابت است؟ ولی اگر در کویت یا بغداد که 2 درجه با اهواز اختلاف دارند ماه دیده شود می گویند برای اهواز اول ماه ثابت نیست، عرض بنده این است که ماه که مملکت نمی شناسد بلکه ماه روی همان درجات طول وعرض که بیان کردیم حرکت می کند.

از نظر فرهنگ اسلام واهل بیت (علیهم السلام) اول ماه عبارت است از تحقق وتشکل ماه به شکل هلال.


خوب ما عرض کردیم که اگر هلال ماه ثابت شود برای کل جهان اول ماه می باشد و این هلال ماهی یک مرتبه محقق می شود وتعدد پذیر نیست وهمچنین گفتیم که رؤیت موضوعیت ندارد بلکه یک امر طریقی می باشد ،


در تتمه بحث رؤیت هلال ماه باید عرض کنیم که ماه در حرکت خودش باید به شکلی در بیاید که قابل رؤیت باشد یعنی باید به شکل هلال در بیاید، چون همانطور که عرض کردیم ماه وقتی می خواهد از محاق خارج شود وحرکت کند اول نور خیلی ضعیف وکمی دیده می شود که چشمگیر نیست وقابل رؤیت هم نیست، اسلام این را مبدأ قرار نداده بلکه باید ماه یک مقدار بیشتری حرکت بکند تا اینکه آن نور کم و ضعیف به شکل هلال دیده بشود ، که در این موقع اول ماه محقق شده است. بنابراین در اینجا یک بحثی بوجود می آید وآن اینکه آیا وقتی که ماه متشکل به شکل هلال شد میزان ومبدأ است ویا اینکه همان موقع که در حال خارج شدن از محاق می باشد ونور خیلی کم وضعیفی دارد میزان ومبدأ می باشد؟
در اینجا باید عرض کنیم که آن موقعی که ماه متشکل به شکل هلال شد و چشمگیر و قابل رؤیت شد میزان ومبدأ می باشد.

باز بحث دیگری در اینجا وجود دارد وآن اینکه وقتی که ماه به شکل هلال در آمد وقابل رؤیت شد آیا رؤیت ماه با چشم عادی میزان است یا اینکه با چشم مسلح یعنی با دوربین و تلسکوپ وامثال اینها هم رؤیت محقق می شود؟
رؤیت طریقیت دارد وحکم متعلق به واقع می باشد یعنی حکم دائر مدار هلال واقعی ماه می باشد پس چه شما ببینید وچه نبینید اول ماه محقق شده واحکام مترتب بر اول ماه هم محقق شده ، حالا اگر شما بخواهید ببینید باید علم پیدا کنید اعم از اینکه دیدن شما با چشم عادی باشد یا با عینک ویا با دوربین ویا با تلسکوپ باشد ، در هر صورت فرقی نمی کند چون واقع محفوظ تشکل ماه به شکل هلال می باشد که محقق شده وشما باید با رؤیتتان علم به آن واقع پیداکنید ودیگر فرقی نمی کند که از چه راهی علم برای شما حاصل می شود.

بنابراین وقتی که حکم متعلق به واقع باشد دیگر فرقی نمی کند که طریق علم به آن واقع چگونه خواهد بود. در مانحن فیه هم به همین صورت می باشد یعنی اگر ماه به متشکل به شکل هلال بشود اول ماه ثابت است حالا به هر طریقی برای ما علم به ثبوت هلال پیدا شود اشکالی ندارد چرا که معیار ثبوت هلال است وحکم هم مترتب برآن می باشد.

از امام (علیه السلام) سؤال شده که در شب عید فطر یک نفر به تنهایی هلال ماه را دیده آیا باید روزه بگیرد یا نه؟ امام (علیه السلام) فرموده اند که اگر واقعاً به هلال علم پیداکرده ولو اینکه یک نفر باشد باید روزه اش را بخورد چون برای آن شخص فردا عید خواهر بود ولی اگر شک به رؤیت هلال دارد باید مثل بقیه روزه بگیرد.
پس مناط علم است وعلم هم طریق است چه از راه رؤیت باشد وچه از غیر راه رؤیت وچه رؤیت با چشم عادی باشد و چه با دوربین وتلسکوپ وامثال اینها.


از جلسات درس خارج فقه ايت االه نوري همداني

Guest
#20 ارسال شده : 1401/04/21 08:37:23 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

نظرات متفاوت آيت الله جواد فاضل لنكراني در خصوص عدم موجه بودن اصطلاح ماه شرعي : شروع ماه جديد با تولد ماه است نه رويت هلال

موضوع وجوب روزه چيست؟ رؤيت هلال يا واقع تولد ماه؟


اولین نکته اين است که در روایات متعدده بلکه متواتره رؤيت هلال موضوع برای وجوب صیام قرار داده شده مثل «إذا رَأَیْتُمُ الْهِلالَ فَصُومُوا وَ إذا رَأیْتُمُوهُ فَأفْطِرُوا» این تعبير که در روایات متعدد ذکر شده یک تعبیر مرکب است که در آن دو عنوان رؤیت و هلال وجود دارد. نسبت به کلمه رؤیت، نظر جمع زیادی از بزرگان این است که فقط بر همین رؤیت با چشم عادی دلالت دارد نه رؤیت با ابزار. اما جمعی ديگر از بزرگان مثل مرحوم والد رضوان الله تعالی علیه معتقدند کلمه‌ی رؤیت اطلاق دارد با هر سببی که باشد، آنچه که ملاک است صدق رؤیت است، رؤیت با چشم عادی رؤیت است، با چشم مسلح، دوربين و تلسکوپ هم رؤیت است و این شواهدی هم دارد.

يک شاهد آن است اگر کسی یک زن اجنبی بدون پوشش را در کره ماه با تلسکوپ ببیند حرام است، در رؤیة النظر إلی الأجنبیة هیچ فقیهی نگفته ديدن با چشم عادی فقط حرام است اما با چشم مسلح اشکالی ندارد، حتی اگر آن ابزار واسطه‌ی در رؤیت بشود فرض کنید فردي خدای ناکرده فکر شیطانی بر او غلبه کند و ده جور آینه درست کند تا از یک فاصله زیادی زن اجنبیه‌ای را ببیند این هم حرام است، چون صدق رؤیت می‌کند.


همچنين اگر کسی با دوربین شاهد قتلي باشد آیا نمی‌تواند در محکمه شهادت بدهد که من دیدم فلانی آن فرد را به قتل رساند؟ بله، شهادت اين فرد مسلم قابل قبول است و هیچ فقیهی نمی‌گوید که شهادت عن حسٍ که در باب شهادت معتبر است باید با رؤیت مجرده باشد.

در حلال بودن گوشت ماهی، ‌فلس معتبر است، حال اگر پولک ماهی با چشم عادی قابل رويت نبود و آن را با دستگاه دیدیم همين کافي براي حليت است. همان‌طور که در زمان امام خميني رضوان الله تعالی علیه متخصصین گفتند ماهی اوزون برون دارای فلس است امام هم فرمودند همين که متخصصین می‌گویند فلس دارد کافی است.

عجيب اين است مراجع بزرگواری که می‌گویند رؤیت هلال با چشم مسلح کافی نیست این شواهد را قبول دارند، یعنی در این شواهد هیچ کدام اختلافی ندارند، منتهي نکته‌ای را که موجب شده نظرشان به جانب نفی برود، بعداً ذکر خواهيم کرد.

اما در مورد کلمه هلال؛ بايد ديد هلال چيست؟

آيا مجرد خروج ماه از تحت الشعاع است؟ البته روشن است ما يک مقارنه داريم که در آن لحظه ماه کاملاً تحت الشعاع خورشيد قرار مي‌گيرد و به هيچ وجه قابل رويت نيست. زمان مقارنه بسيار کوتاه است حتی در یک ثانیه معین واقع می‌شود، لذا اصحاب نجوم براي هر ماهي می‌گویند ساعت مقارنه آن مثلاً هشت و ده دقیقه و هفت ثانیه است.

ماه بعد خروج از مقارنه مدتی تحت الشعاع خورشيد است و با خروج از مقارنه ولادت آن آغاز و ماه جدید شروع می‌شود، چون حرکت ماه از سمت مغرب به مشرق است هنگام ولادت قسمت نورانی‌اش کاملاً به سمت خورشید است و چيزي از آن پیدا نیست اما آرام آرام که از مشرق انحراف پیدا می‌کند، لبه نورانی‌اش پیدا می‌شود. یک بحث این است که مراد از هلال چیست؟ آیا آن زمانی که از مقارنه خارج گردد هلال شروع می‌شود؟ ولو آن لبه نورانی‌اش را نوع مردم نبینند، این یک احتمال.

احتمال دوم اینست که وقتی به آن هلال می‌گویند که آن لبه و انحناء نورانی‌اش دیده شود، در اين صورت از وقت ولادت لااقل باید هشت نُه ساعت بگذرد تا این لبه نورانی قابلیت پیدا شدن را بيابد. معناي لغوي هلال، غرة القمر است. یعنی روز یا شب اول ماه، اعراب اول و آغاز هر چیز را غرّه می‌گویند.

الهلال غرّة القمر یعنی آغاز قمر. اما اينکه تا چه زمانی آن را هلال می‌گویند؟ بسياري از لغویین می‌گویند تا وقتي ابن لیلتین شود. يعني تا دو شب به آن هلال گفته و از شب سوم به بعد قمر می‌گویند، بعضی نيز تا شب سوم و یا شب هفتم به آن هلال می‌گویند ولی لغت هلال را آغاز ولادت قمر قرار داده است.

مرحوم آقای خوئی قدس سره می‌فرماید هلال خروج ماه از محاق است «خروجه عن تحت الشعاع» که همان محاق است، «بمقدارٍ‌ یکون قابلاً للرؤیة ولو فی الجملة»، به مقداری که في الجمله قابل رؤیت باشد ولو در یک منطقه و برای گروهی اين رويت حاصل شود. لازم نیست همه آن را ببيند. این معنا نه در روایتی آمده و نه لغت دلالت بر آن دارد، اینکه بگوئیم ماه مثلاً ساعت دوازده ظهر متولّد شده و الآن ساعت هشت شب است و با گذشت هشت ساعت از آن هنوز لبه‌ی نورانی‌اش پیدا نشده و تا زمانی که لبه نورانی ماه پیدا نشود هلال نیست، سخني غير قابل قبول است.

سؤال ما این است که از وقت ولادت تا زماني که آن لبه نورانی می‌خواهد پیدا شود به این ماه هلال می‌گویند يا نه؟ آیا این هلال در اینجا با استهل الصبي در معنا نزدیک به هم هستند؟ یا مثلاً در بعضی از کتب لغت آمده هلال عبارت از ما يهلّه الناس است. يعني مردم بتوانند آن را ببينند و فرياد برآورند وگرنه به آن هلال گفته نمی‌شود. در حاليکه يهلّه اصلاً مقوم هلال نیست چون قابليت رؤيت اثر غالبي است غالباً وقتی مردم می‌بینند می‌گویند ماه را دیدیم اما این‌طور نیست که اگر قبلش دیده نشود به آن هلال نمي‌گويند. ما در رساله خود اثبات کردیم که از بدو ولادت صدق هلال می‌کند ولو هنوز آن لبه انحنایی نورانی ماه برای مردم پیدا نشده باشد.

نکته‌ی اول اين است در روایات که رؤیة الهلال را بيان فرموده‌اند، بحث‌ها همه سراغ اين رفته که رؤیت چیست؟ هلال چیست؟ و مراد از رؤيت هلال چيست؟ ولی در همین روایات قرینه‌ای وجود دارد که به ما اثبات می‌کند نه رؤیت مدخلیت دارد و نه حتی خود هلال. چون روایات وقتی می‌فرمایند «إذا رَأیْتُمُ الهِلالَ فَصُومُوا وَ إذا رَأیْتُم فَأفْطِروا» بعد هم می‌فرمایند «وَ لَیسَ بِالرأیِ وَ لا بِالتَّظَنی»، می‌خواهند بگویند باید مطمئن شوید که ماه متولد شده است.

در آن زمان هیچ راهی برای اطمینان غیر از رؤيت هلال نبوده لذا ائمه می‌فرمودند مشاهده هلال ماه موضوع وجوب صوم است. در آن زمان حدس و گمان و محاسبات اطمینان آور نبوده و کفايت نمي‌کرده است. مثلاً‌اینکه فقهای ما می‌گویند «لا اعتبار بقول المنجم» برای آن است که قول آنها در آن زمان موجب اطمينان نبوده بر خلاف امروز که محاسبات نجومي صد در صد مفید اطمینان است. لیس بالتظنی مي‌گويد حدس و گمان مجزي نیست، ما باشیم و این جمله می‌گویيم پس رؤیت طریقیت دارد نه موضوعيت. حتی دیدن با تلسکوپ هم لازم نیست چون ملاک علم به ولادت ماه جدید است.

وقتی هم که ماه در ساعات اوليه از تحت الشعاع خارج می‌شود می‌گویند با تلسکوپ هم قابل رؤیت نیست ولی به حسب واقع این ماه متولد شده و ماه جدید است. همین جا سؤال ما از بزرگانی که مثلاً شنبه شب سال گذشته هلال ماه شوال را با تلسکوپ دیدند ولی فرمودند چون با تلسکوپ ديده شده به درد نمی‌خورد و دوشنبه را عید قرار دادند، این است که ماه از هنگام ولادت تا آن زماني که با تلسکوپ ديده شود ماه جدید است یا ماه قبلی؟ این مقدار از زمان جزء کدام ماه است.

بعضي برای خود یک اصطلاحی درست کرده‌اند به نام ماه شرعی، که لازم است در موردش بحث شود که آیا در مورد هلال و شروع ماه یک اصطلاح و حقیقت شرعیه‌ای به نام ماه شرعي داریم يا نه؟ مي‌گوييم هیچ دلیلی بر اين اصطلاح نداريم.

بايد به این نکته خوب توجّه شود، دلیلی بر اين معنا نداريم که شارع در مسئله هلال اعمال تعبّد کرده و فرموده باشد کاری ندارم ماه قمري شروع شده یا نه؟ ماه شرعی شما از وقتی است که آن را ببينيد. عبارت «و لیس بالتظنی و لا بالرأی بل بالرؤیة» خود دلیل روشنی است بر اینکه واقع ملاک است و رؤيت طريقي براي رسيدن و اطمينان و علم است.



مرحوم آقای خوئی قدس سره نظر شریفش ایاحيي ارضاً» مي‌گويد با هر وسیله‌ای زمين را احیا کند مال او مي‌شود قدیم با بیل و کلنگ و زور و بازوی کشاورز بود الآن با تراکتورهای عجیب و غریب هکتارها زمین را احیا می‌کنند.

همين‌طور نسبت به «احل الله البیع» نمي‌توان گفت شامل بیع اینترنتی نمي‌شود که در اين زمان رواج يافته است. الآن با اين معاملات بسياري که از طريق اینترنت انجام می‌شود این حرف قابل قبول نیست.


نکته دوم در مورد رويت هلال این است که می‌گویند اطلاق انصراف به رؤیت مجرده دارد. به‌طور کلي منشأ انصراف مي‌تواند سه چیز باشد، «غلبة الوجود، یا غلبة الاستعمال، یا وجود قرینه بر انصراف» که در فقه موارد زیادی دارد. غلبة الوجود را کسی به‌عنوان منشأ انصراف قبول ندارد، غلبة الاستعمال داریم ولي در اینجا کاربرد ندارد چون این ابزار جدید در آن زمان موضوع نداشته است.

حالا آنچه بعضی از مراجع نجف و قم روی آن تأکید دارند اين است که می‌فرمایند آيه شريفه «یسئلونک عن الاهله قل هی مواقیت للناس»، قرینه می‌شود بر انصراف رؤیت در اين روایات بر رؤیت مجرده. چرا که آیه می‌فرماید از پيامبر در مورد اهلّه که جمع هلال است سؤال می‌کنند، بگو «قل هی مواقیت للناس»، ظاهر کلام بزرگواران این است که این هلال‌ها را به منازل قمر در طول یک ماه منطبق کرده‌اند، يعني شب اول، دوم، سوم... تا آخر ماه، به منزله یک تقویم و ساعت طبیعی برای بشر است، مواقیت برای مردم یعنی مردم امور زندگی خود را با اینها تنظیم می‌کنند می‌گویند وقتی ماه به بدر رسید يا هنگام هلال ماه حرکت می‌کنیم، وقتی ماه به محاق رفت فلان عمل را انجام مي‌دهيم! بنابراين هلال‌ها اولاً میقات‌اند و شاخص ثانياً برای عموم مردم هستند. يعني خدا هلال را به نحوي قرار داده که عامه مردم، شهری، روستایی، عالم، جاهل، غنی، فقیر، می‌توانند آن را برای خود میزان قرار بدهند. رويت با تلسکوپ براي عموم مردم مقدور نیست، لذا این آیه قرينه بر انصراف رؤیت در این روایات بر رؤیت مجرده است


می‌گویند موضوع وجوب صوم، رؤیة الهلال است و رؤیة الهلال به قرینه آیه «قل هي مواقیت للناس» عنوانش عمومی است یعنی عموم مردم هر کسی شب اول استهلال کرد چنانچه مانعی، ابر و غباري در آسمان نباشد بتوانند ماه را ببيند، اما رؤيت با دستگاه از عهده عموم مردم خارج است لذا قابل قبول نيست.

مقصود از هي مواقيت للناس چيست؟

اینجا اولاً باید درباره این آیه بحث کرد که مراد از اهلّه در «یسئلونک عن الاهله» چيست؟ آيا مراد شب‌هاي هر ماه است، اول ماه، دوم، سوم و...؟ يا منظور از اهلّه یعنی هلال هر ماه. به نظر اهله در اينجا ظهور در شروع ماه دارد، «یسئلونک عن الاهله» یعنی از تو در مورد هلال ماه محرم، هلال ماه شوال، هلال ماه رمضان و... مي‌پرسند. شما هم جواب بده که اين هلال‌ها ميقات‌هايي براي مردم هستند.

اتفاقا در «هی مواقیت للناس و الحج» الحج قرینه بر همین حرف ما است و الا اول هلال ذي‌حجه که حج نمی‌روند! مراسم حج از روز عرفه شروع می‌شود که روز نهم ماه است. علاوه بر اينکه در روایات از ائمه سؤال مي‌کنند که اهله یعنی چه؟ و آنها فرموده‌اند هی شهور القمر، این یک نکته.

مرحوم علامه طباطبائی هم در تفسير الميزان فرموده‌اند اهلّه به همین معناست و حق هم با ایشان است
هرچند به این روایت اشاره نمی‌کنند اما چنین روایتی وجود دارد. به‌هر حال بايد روشن شود چگونه از «هی مواقیت للناس» استفاده کرده‌ايد بايد طوري باشد که عموم مردم این ماه را میزان و شاخص برای امور زندگی خودشان قرار بدهند؟‌ و آيا منظور از اين عموم، تک‌تک آحاد مردم است که خفی الاذان یا خفی الجدران طریق و اماره‌ی تعبدی نیست، بلکه علامتي بر آن ابتعاد و دوري خاص است، یعنی شارع می‌گوید تو که قصد سفر داری باید هنگامي که از توابع عرفی شهر دور شدي نماز خود را شکسته بخواني. اين دو ديده نشدن ديوارهاي شهر و شنيده نشدن صداي اذان موضوعیت ندارند

حال سؤال ما این است شما که در آنجا این بيان را می‌فرمائید، همین جا هم بفرمائید رؤيت هلال موضوعیت ندارد، براي ما واقع هلال ملاک است. رؤيت هلال طريقي براي رسيدن به واقع است در نتیجه اگر در زمان ما منجمین و عالمان علم هیئت با محاسبه دقیق گفتند در ساعت 12 امروز ماه از تحت الشعاع خارج می‌شود آن شب شب اول ماه خواهد بود. حتی رفتن با هواپیما و دیدن با تلسکوپ هم لزومی ندارد. اینکه رهبری معظم انقلاب هر سال گروه‌هایی را موظف بر استهلال فرموده‌اند برای اطمینان است و الا از نظر علمي نیازی به اين هم نیست.

آيا رؤيت اطلاق دارد؟

نکته دوم، قطع نظر از مطلب اول، ما باشيم و روایات رؤیت هلال، عرض ما این است که این رؤیت اطلاق دارد، می‌گوید رؤيت با هر چيزي که ماه با آن ديده شود تحقق مي‌يابد. با عینک، دوربین و تلسکوپ و... وجود اطلاق در اين روايات چه اشکالي دارد؟

همان زمان از ناحیه برخی مراجع بزرگوار و برخی دیگر از آقایان بيان شد که اينجا اطلاق ثبوتاً محال است، چرا؟ چون شارع اگر بخواهد بگوید ديدن با تلسکوپ يا با چشم عادی هر دو موضوع برای وجوب روزه است، در اين صورت براي رؤيت با تلسکوپ مثلاً هفت هشت ساعت بعد از ولادت و از آن طرف براي چشم عادی لااقل سیزده ساعت لازم داریم.

در نتيجه مبتلا به اقل و اکثر مي‌شويم، دیدن با تلسکوپ می‌شود اقل و دیدن با چشم عادی می‌شود اکثر. حال اگر بگوئیم شارع هم اقل و هم اکثر را موضوع حکم وجوب صوم يا افطار قرار داده این تخییر بین اقل و اکثر مي‌شود که محال است. بنابراين اطلاق ثبوتاً محال است.

به عبارت ديگر تمسک به اطلاق اثباتاً در جایی است که ثبوتاً هم ممکن باشد وقتی اطلاق ثبوتاً ممکن نباشد چکار باید کنیم؟ می‌گویند دیدن با چشم عادی را که نمی‌شود نفی کرد، همه آن را کافی مي‌دانند پس چون این (اکثر) یقینی است قبولش می‌کنیم و دیدن با چشم مسلح (اقل) ديگر اعتبار ندارد.

جواب اين است: اولاً مي‌پرسيم شما در مورد «اذا خفی الاذان فقصر و إذا خفی الجدران فقصر» چه می‌فرمائید؟ وقتي از شهر بیرون مي‌رويد چنانچه مثلاً به یک کیلومتری شهر برسید صداي طبيعي اذان بدون بلند‌گو، شنیده نمی‌شود، اما خفاء الجدران و ديده نشدن ديوارهاي شهر در سه يا چهار کیلومتری اتفاق مي‌افتد آنجا هم یک اقل و اکثر دارید، پس آنجا چه می‌فرمائید؟ مشهور که می‌گویند هر يک از اين دو کافی است به جهت آن است که هر دو علامت ظاهری هستند و تخییر بین اقل و اکثر هم در جایی که ظاهری باشد مانعی ندارد، محذور شارع در تخییر بین اقل و اکثر جایی است که واقعی باشند. اينجا نيز چنين است کسی که ماه را با تلسکوپ ببيند همین برایش کافی است، اما فردي که تلسکوپ ندارد و نمی‌داند ماه جدید شروع شده یا نه؟ امشب نگاه می‌کند می‌بیند ماه در آسمان نیست، فردا می‌بیند ماه هست، برای این فرد از روز بعد روزه واجب مي‌شود.

جاي تعجب است چطور اینجا بحث تخییر بین اقل و اکثري را که بين دو عنوان واقعي است و در اصول آقایان آن را معقول نمي‌دانند، مطرح کرده‌اند. در حاليکه اين دو علامت ظاهري هستند و تخيير بين اقل و اکثر در اين مورد که ظاهري است هيچ مانعي ندارد. بنابراين وجهي براي استحاله اطلاق ثبوتاً وجود ندارد.

در مکتوب دفتر يکي از مراجع بزرگ نجف که نظیر آن در فرمایش یکی از مراجع بزرگ قم هم آمده، چنين آورده‌اند که برخی می‌گویند ما بايد اينجا اطلاق را حمل بر متعارف کنیم. براي آن يک قانون کلی به‌عنوان لزوم حمل المطلقات علی المتعارف ذکر کرده و دو سه مثال هم مي‌زنند. ما در رساله خود 20 نمونه از کتاب جواهر شاهد آورده‌ايم که اگر بخواهیم مطلق را حمل بر متعارف کنیم باب اطلاق بسته می‌شود. صاحب جواهر از قول فقهای دیگر نقل می‌کند که در این موارد نمی‌شود فقط حمل بر متعارف کرد، و اطلاق شامل همه افراد متعارف و غیر متعارف مي‌شود.

مثلاً در روایات آمده «من حاز ملک» در زمان قدیم اگر کسي زمینی را تحجیر و دورچين می‌کرد يا آن را شخم مي‌زد به آن حيازت گفته و ملک او مي‌شد. امروز که وسايلي درست شده در يک ساعت 10 هکتار زمين را شخم مي‌زند آيا مي‌توان گفت «من حاز ملک» فقط موردي را مي‌گويد که فردي به صورت عادي و با بيل زميني را شخم بزند.
يا قبلا تورهاي ماهيگيري بود که با آن تعداد کمي ماهي صيد مي‌کردند. الآن تورهايي در کشتي‌هاي خيلي بزرگ قرار دارد که با يک بار به آب انداختن هزاران ماهي را حيازت و صيد مي‌کنند، آيا مي‌توانيم بگوييم در استفاده از اين وسايل «من حاز ملک» صدق نمي‌کند. من حاز مربوط به متعارف است.

اگر ما بخواهيم اين‌گونه حرف بزنيم باب پويايی اجتهاد بسته مي‌شود. اطلاق «من مراد است یعنی این هلال بالفعل براي مردم شاخص واقع می‌شود اين واقعاً قابل قبول نيست و يقين داريم خداوند چنين معنايي را اراده نفرموده و بسياري از مردم قدرت تشخيص هلال را يعني همان هلال اول ماه را نيز ندارند. هذا ما یکذّبه الوجدان، اصلاً چنين فعليتي وجود ندارد. يا منظور آن است که قابلیت و شأنيت میقات برای مردم داشته باشد. در اين صورت عموم استغراقي در آيه تمام است يعني قابليت ميقات قرار دادن براي هر کسي وجود دارد و در آن ترديدي وجود ندارد. ليکن اين معنا نفعي براي استدلال کننده به آيه ندارد چرا که استدلال مبتنی بر فعليت است.

نکته دوم اينکه اگر گروهي با تلسکوب استهلال کرده و ماه را در آسمان ديده و به عموم مردم خبر دهند آيا اینجا از مواقیت للناس بودن خارج می‌شود چون عموم مردم خودشان نرفتند ببینند و ماه با دوربین يا تلسکوپ دیده شده است؟ این فرمایش خيلي عجیبی است که ما از مواقیت للناس اولاً بالفعل بودن را که مسلم فعلیت نیست ثانیاً برای همه بودن را استفاده کنيم.

در مواقيت للناس لام للناس، لام نفع است، يعني به نفع مردم است. اگر هواشناسی اعلام کند فردا باران می‌آید، آيا این تعیین برای عموم مردم نیست، آيا مي‌توانيم بگوئیم اين خبر فقط به درد خودتان می‌خورد؟ بنابراين از این آیه عمومی بودن رؤيت هلال آن هم بالفعل استفاده نمي‌شود تا بگوئیم هلالی که موضوع وجوب صوم است را باید عموم مردم بتوانند ببینند، اگر این باشد پس بیّنه چه اثری در استهلال دارد؟ شما باید بیّنه را هم کنار بگذارید. چون رؤيت تعدادي از مردم با آیه قرآن که دال بر عموم است مخالفت دارد، پس بايد بگوئید بینه را همه جا قبول می‌کنیم الا در باب رؤیة الهلال، در حالی که قبول بيّنه تقریباً مورد اتفاق فقهاء است.


نقض دوم اين است در معتبره علی بن جعفر از امام کاظم علیه السلام آمده یک نفر هلال ماه رمضان را ديده و بقیه ندیده‌اند امام می‌فرماید آن کسی که دیده بايد روزه بگیرد چون اطمینان پیدا کرده، اگر استهلال جنبه عمومی داشته باشد بايد بگوئیم بی‌خود ديده‌اي هر وقت همه دیدند بر تو هم روزه واجب مي‌شود. بنابراين به چنين مطلبي نمي‌توان ملتزم شد، و به خوبي واضح گرديد این اطلاق اشکال ثبوتی ندارد. حرف تخییر بین اقل و اکثر هم حرف تام و صحیحی نیست، اشکال اثباتي هم که وجود انصراف باشد مردود است چون این آیه شریفه را نمي‌توان قرینه انصراف به رؤیت مجرده قرارداد هیچ انصراف و هیچ قرینیتی ندارد، در جایی هم که ماه با تلسکوپ دیده شود مواقیت للناس به خوبی صدق می‌کند و هیچ تسامح و مجازی در اینجا مطرح نمی‌شود.

مواردي که جمعي از مراجع معظم به عنوان نقض ذکر نموده‌اند

بعضی از مراجع دیگر مواردی را ذکر کرده‌اند که در آن ديدن با دوربین و ابزار کفايت نمي‌کند و ما هم قبول داریم، مثلاً در باب حدّ ترخص از ما مي‌پرسند چرا می‌گوئید ترخص آنجاست که با چشم عادی دیوارهای شهر ديده نشود؟ اگر ابزار جدید معتبر است بايد بگوييد چنانچه از ده کیلومتری هم دیوارهای شهر را با دوربين ديدي آنجا حدّ ترخص است. در حاليکه هيچ فقيهي ملتزم به این نمي‌شود.

جواب خیلی روشن است حد ترخص یک عنوان عرفی است، یعنی توابع عرفی شهر که گاهي از آن تعبير به حريم مي‌کنند. وقتی یک عنوان عرفی است بايد به عرف مراجعه کنیم عرف می‌گوید حد ترخص شهر همان دو يا سه کیلومتر است، شارع هم خفاء الاذان و الجدران را اماره برای همین حدّ عرفی قرار داده، بر خلاف هلال که یک امر واقعی است مثل همان باب شهادت که با دوربین می‌بیند زید عمرو را به قتل رساند، خود آقای خوئی تصریح فرموده‌اند که دو خفاء اذان و جدران علامت برای آن بُعد عرفی است لذا اینجا روشن است که اصلاً مسئله دوربین و تلسکوپ معتبر نیست.

یکی از موارد ديگر که مطرح کرده‌اند اين است که گفته‌اند شما شیری را که از حیوان دوشیده و می‌خواهید بياشاميد اگر با چشم عادی نگاه کنید ذرات خون در آن نمی‌بینید، اما چنانچه آن را زیر میکروسکوپ بگذارید ذرات خون در آن دیده می‌شود، حال اگر رؤيت با ابزار کافي باشد بايد بگوئیم از هیچ شیری نمی‌شود استفاده کرد، چون هر شیری که زیر میکروسکوپ بگذارید ذراتی از خون در آن مشاهده خواهيد کرد. جواب اين هم روشن است.

«چون الاحکام تابعةٌ للأسماء» احکام تابع اسماء هستند. الآن چه اسمي بر این مايع زير ميکروسکوپ صدق می‌کند؟ حتی اگر ذرات خون در آن دیده مي‌شود عرف دقیق به آن شير می‌گوید. همان‌طور که اگر با میکروسکوپ ذرات خیلی ریزی از نقره را در طلاي خالص مشاهده کنند باز عرف دقیق به آن طلا می‌گوید. ملاک صدق عنوان است، شارع فرموده اگر لبن است بخور، لذا در جایی که جرم خون از لباس شسته شود ولی رنگ خون باقي باشد، عرف می‌گوید لون الدم غیر الدم، رنگ خون با خود خون فرق دارد لذا نجس نیست.

هم‌چنين مسئله خسوف و کسوف، از جمله مواردي است که خیلی از آقایان خواسته‌اند فرمایش خود را با آن تحکیم کنند. می‌گویند اگر شما در مسأله هلال رؤيت با تلسکوپ را کافي مي‌دانيد پس اگر با تلسکوپ ماه یا خورشید گرفتگي را ببينيد باید بگوئید کفایت می‌کند و نماز آیات واجب است. در حالی که فقها چنين فتوا نمي‌دهند و می‌گویند اگر مردم خودشان ببينند ماه یا خورشید گرفته در اين صورت نماز آیات واجب می‌شود.

جواب اين هم خیلی روشن است، در باب خسوف و کسوف معیار خسوف و کسوف واقعی نیست، بلکه خسوف و کسوفی که آیه برای مردم باشد موضوع برای نماز آیات است. اگر در واقع خسوف و کسوفي باشد که فقط با تلسکوپ دیده شود چنين خورشيد گرفتگي آيه براي مردم نيست. موضوع نماز آیات جایی است که آن واقعه آیه برای مردم باشد، همین نقض را در باب زلزله هم گفته‌اند که گاهی اوقات زلزله‌هایی در زمین واقع می‌شود که مراکز لرزه نگاری آن را ثبت می‌کنند اما کسی مطلع نمی‌شود، اگر ابزار ملاک است پس همین که مراکز خبر آن را به ما می‌گویند باید موضوع وجوب نماز آیات باشد، جواب باز همان است. زلزله‌ای موضوع وجوب نماز آيات مي‌شود که آيه و نشانه‌اي از خدا براي مردم باشد، اينکه لرزه‌نگارها لرزه در باطن زمين را ثبت کنند موضوع حکم نيست.


آنچه از دفتر بعضی از مراجع بزرگوار نجف منتشر گرديده تصریح به مواردي کرده که در آن استفاده از ابزار را قبول نموده‌اند. مثلاً فرموده‌اند اگر کسی با ابزار نوین تجسس کند، یعنی با گوش عادی تجسس نکند، دستگاهي در اتاق کسي بگذارد و از فاصله يک کيلومتري صداي او را بشنود، این تجسس حرام است، چرا؟ چون موضوع حرمت عنوان تجسس است، اینجا هم عنوان تجسس صدق می‌کند. یا در نگاه کردن به زنِ نامحرم با دستگاه می‌گویند موضوع حرمت نظر است و اينجا نظر صدق مي‌کند يا در تعيين ارثيه براي بچه‌اي که در شکم زن باردار بعد از فوت شوهرش است. فقها می‌گویند سهم دو مذکر باید کنار گذاشته شود، اما امروز که با دستگاه می‌توانند تشخيص دهند این حمل یک بچه است یا دو تا، شاید هم سه بچه باشد، پسر است یا دختر، اینجا دستگاه معتبر است. چون ملاک علم به کيفيت و کميت حمل است.

آنگاه فرموده‌اند در باب موضوع هلال مسئله این چنین نیست، در موضوع هلال آنچه موضوع حکم شرعی قرار گرفته باید وجودش برای عموم مردم قابل تشخیص باشد، به ایشان عرض می‌کنیم از کجا؟ می‌گویند از «قل هی مواقیت للناس»، جواب مي‌دهيم، مواقیت للناس اصلاً دلالت ندارد که هلال وقتی هلال است که همه مردم آن را ببینند! در یسئلونک عن الاهله، درست است اهله جمع هلال است اما به معناي شب اول در مقابل شب دوم یا سوم نيست تا بگوييم اینها در طول یک ماه مواقیت للناس هستند. بلکه مراد از هلال در اين آيه شهور است. هلال ماه محرم، ماه صفر، ربیع...، این هلال‌ها مواقیت للناس هستند قطع نظر از این مطلب شما از کجا می‌فرمائید از مواقيت للناس استفاده می‌شود همه مردم باید بتوانند ماه را ببینند. اگر يک عده با دوربین ماه را دیدند و به مردم خبر دادند آيا مواقیت للناس صدق نمی‌کند؟ در مورد روایات هم مثل «إذا رَأیْتُمُ الهُلالَ فَصُومُوا»، گرچه عنوان رؤیت هلال آمده اما در ذیلش امام فرموده وَلَیْسَ بِالرَأیِ «وَبِالتَظَنّی»، در مجموع دلالت بر این دارد که واقع هلال برای ما مطرح است.

نکته دیگر اینکه می‌گویند موضوع وجوب صیام، رؤیت پذیری هلال است، حتی در بعضی از نوشته‌جات آقایان آمده رؤیت طریق است برای رؤیت پذیری هلال، یعنی ماه شرعی (به قول خودشان) وقتی شروع می‌شود که ماه قابلیت رؤیت داشته باشد. مي‌پرسيم این را از کجا آوردید؟ چه دليلي بر اين حرف داريد که ماه قابلیت رؤیت داشته باشد؟ هلال در مقابل ساير اوقات قمر نیست، بلکه هلال یعنی خود ماه، منتهی اول ماه را اصطلاحاً هلال می‌گویند. درست است که بعد از شش هفت ساعت این لبه هلال یک مقدار نورانی می‌شود و خود انحنا پیدا می‌شود ولی ابتداي قمر وقتی است که ماه ولادت پیدا می‌کند و در لغت به هلال غرة القمر گفته مي‌شود.

سؤال ما این است از کجا به دست آورده‌ايد که موضوع حکم شرعی باید وجودش برای عموم مردم قابل تشخیص باشد؟ يا اينکه نگاه به اجنبیه حکم شخصی است اما مسئله وجوب روزه ماه رمضان حکم عمومی است؟

انصاف این است که این نقض‌ها هیچ کدام درست نیست و هر یک ملاک خاص خودش را دارد. به نظر می‌رسد که اعتبار رؤیت هلال با تلسکوپ را به خوبی می‌توان از ادله استفاده کرد، اولاً نه رؤیت و نه هلال، هیچ يک دخالتی ندارند، واقع قمر و ولادت قمر معتبر است. اما اگر پذیرش این مطلب سخت باشد رؤیت اطلاق دارد و همه این ابزارها را در برمی‌گیرد، دلیلی بر هم انصراف و استحاله ثبوتی نداریم.

نکته مهمي که بايد بدان اشاره شود اينکه کساني که عمومي بودن رؤيت هلال را دخيل در حکم وجوب روزه مي‌دانند به ناچار بايد بپذيرند اگر ماه در يک افقي رؤيت شد بايد براي همه مردم نيز معتبر باشد، چرا که در غير اين صورت عمومي بودن آن مخدوش مي‌شود. به عبارت ديگر با استدلال به هي مواقيت للناس چاره‌اي جز عدم وحدت افق نيست و بايد اين مبنا را معيار قرار دهند که رؤيت هلال در هر نقطه‌اي براي عموم مردم کفايت مي‌کند.

مطلبی ديگر در کلمات برخی از آقایان هست که می‌گویند اگر تلسکوپ معتبر باشد پس ما علم اجمالی پیدا می‌کنیم که بسیاری از مردم متديّن، ائمه و اولیاء خدا در طول این 1400 سال همیشه یک روز بعد از شروع ماه روزه گرفته‌اند. و به جهت اين علم اجمالی، فرزند ذکور باید به اندازه علم اجمالی‌اش روزه‌های پدرش را قضا کند.

اين حرف خيلي تعجب‌آور است، زيرا ما مکلف به ظاهر هستيم، ائمه ما هم به ظاهر عمل می‌کردند و از علم واقعی و لدنی خود بر اینکه آیا هلال ماه جدید شروع شده تا روزه بگیرند، هيچ‌گاه استفاده نمی‌کردند. بنا بر آن نداشتند و مجاز هم نبودند، آنها از علم لدنی برای یک موارد خاص استفاده می‌کردند همان‌طور که تصرفات تکوینیه‌شان هم در یک موارد خاص بوده است. در آن بحثی هم که نسبت به کرونا مطرح شد، ذکر کرديم که بنای ائمه این نیست که هر مریضی خدمت آنها برسد و از آنها استمداد کند آنها هم شفا بدهند، از صد‌ها مریض که خود را به پنجره فولاد می‌بندند یکی شفا پیدا می‌کند، شاید هیچ کدام هم شفا نگیرند، گاهي برخي می‌گويند مصلحت بوده اين مريض معين شفا پيدا کند و نسبت به ديگران مصلحت نبوده است.

به نظر ما اين را هم نبايد گفت چون سؤال خواهد شد تبعیض چرا؟ چه مصلحتی داشت که این را شفا دهند و ديگران را ندهند؟ جواب دقيق و صحيح آن است که بنای ائمه بر این نیست که به عنوان یک طبیب جسمی شفا بدهند ولو قدرتش را دارند و قدرتشان هم فوق قدرت همه اطبای عالم است. و شفا دادن در برخي از زمان‌ها و شرايط به عنوان نشان دادن کرامت براي تقويت بنيه ايماني مردم است.

در مسئله رؤیت هلال هم بنای ائمه بر استفاده از علم لدني نبوده، مردم آن زمان هم اين وسايل را نداشتند، و الا اگر یک منجمی در همان زمان یقین پیدا می‌کرد شب اول ماه است و هيچ کس هم شهادت بر رؤيت نمي‌داد بر او واجب مي‌شد که روزه بگيرد، آنها مکلف به همين ظواهر بودند. امروز هم که اين وسائل اختراع شده ما نمي‌گوييم مکلف به استفاده از اين ابزار هستيم. اگر کسي استفاده کرد و برايش ولادت ماه محرز شد بايد روزه را شروع کند، کسي هم که در بياباني زندگي مي‌کند و اين وسيله را ندارد راديو و تلويزيون هم ندارد که به او خبر بدهند، هر وقت ماه را ديد بايد روزه بگيرد.

حال بعد از این همه بحث‌های اصولی قوی که خود شما بزرگان به ما طلبه‌ها یاد داده‌اید که مکلف به واقع نیستیم، اکنون سزاوار نيست بفرماييد پس 1400 سال قبل را چکار می‌کنید؟

مطلبي را که اخيراً بنده در مورد آزمايش DNA‌ در بحث تلقيح مصنوعي مطرح کرده‌ام ديدم در فرمایشات دفتر مرجع بزرگ نجف هم آمده است. آيا از 1400 سال پيش تا حالا ما قاعده الولد للفراش را جاری نمی‌کردیم؟ اگر زن شوهرداري خداي ناکرده در اثر ارتباط نامشروع بچه‌اي به دنيا آورد و بين زاني و شوهر زن بر سر تصاحب بچه اختلاف شود شارع فرموده «الولد للفراش» وقتي علم به اين موضوع نداريد بچه را به شوهر زن بدهيد.

اما امروز که با آزمایش DNA‌ علم ثابت مي‌کند ولد ملحق به زانی است پس بايد بچه را به او داد. حال شما نسبت به 1400 سال گذشته چکار می‌کنید که این همه بچه را در طول اين مدت به صاحب فراش داده‌اند؟ اين روايت يک حکم ظاهري در فرض وجود شک است اما الآن که با اين آزمايش يقين پيدا مي‌کنيم ديگر شکي باقي نمي‌ماند. به نظر مي‌رسد دليل‌هايي که ذکر شد کفايت بر استفاده از ابزار در رؤيت هلال مي‌کنند.

از نشست علمی استهلال با چشم مسلح که به همت مرکز پژوهش های سازمان حج و زیارت و با همکاری مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام

ali Offline
#21 ارسال شده : 1401/05/08 06:51:42 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,977

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال


مبنای اشتراک افق در اثبات آغاز ماه قمری، مبنای مشهور فقهاست. طبق این مبنا، اگر هلال در شهری رؤیت شد، فقط برای شهرهایی که با محلّ رؤیت، اشتراک یا تقارب افق دارند کفایت می کند، ولی برای شهرهای متباعد و مختلف الأفق با منطقه رؤیت کافی نیست. مهم ترین دلیلی که برای اثبات این مدّعا آورده شده، دلیل انصراف است. مدافعان نظریه اشتراک افق معتقدند اخبار وارده در باب شهادت بیّنه، به بلاد قریبه انصراف دارد که رفت و آمد و سفر بین آن ها در آن روزگار، معمول و متداول بوده است. اما حق، این است که چنین انصرا فی ثابت نیست. اگر هم باشد، از نوع انصراف بدوی است که با اندک تأملی زایل می گردد. به جز دلیل انصراف، دلایل دیگری هم برای این نظریه ذکر شده که بازگشت همه آن ها به همین دلیل انصراف است و هیچ یک، مورد قبول نبوده و مدّعای مذکور را ثابت نمی کند. از این ها گذشته، این نظریه با مشکلات عدیده ای روبه رو است که مهم ترین آن ها، عدم داشتن پشتوانه روایی (هرچند در روایتی ضعیف) و عدم دقت و ضابطه مندی تعریف قرب و بُعد می باشد. بر این اساس، مبنای اعتبار اشتراک افق در حجّیت بیّنه بر رؤیت هلال و اثبات آغاز ماه، قابل تمسّک نمی باشد.

گفتنی است که به جز مبنای اشتراک افق، دو مبنای دیگر نیز در این زمینه میان فقها مطرح است که عبارت اند از: «اشتراک شب» و «اشتراک زمین». مبنای اشتراک شب با نصّ روایات، چندان سازگار نیست و اشکالاتی بر آن وارد است. اما مبنای سومی نیز وجود دارد تحت عنوان «اشتراک زمین» یا «وحدت ارضی» که هم با روایات سازگاری دارد و هم با قوانین فیزیکی جهان. طبق این مبنا، رؤیت هلال در یک نقطه از قاره های آسیا، اروپا و آفریقا، فقط برای کلّ مناطق این سه قاره کفایت می کند و نه بیشتر. هم چنین رؤیت در یک نقطه از قاره های آمریکای شمالی و جنوبی هم فقط برای کل آن دو قاره معتبر است و نه بیشتر. این مبنا نسبت به دو مبنای دیگر، از اتقان و مقبولیت علمی بیشتری برخوردار است؛ از این رو ما آن را به عنوان ضابطه تقسیم آفاق در اثبات آغاز ماه قمری برگزیدیم. لکن اثبات صحّت این مبنا، خود بحثی مفصّل و مقاله ای مجزا می طلبد که نگارنده در جای دیگر به آن پرداخته است.


از مقاله نقد مبنای اعتبار اشتراک افق در اثبات آغاز ماه قمری،
فصلنامه علمی تخصصی محفل -معاونت پژوهشي مديريت حوزه علميه استان تهران- شماره دوازدهم /سیده مهدیه فیض اصفهانی


http://pajoohesh.howzeht...p;level=4&subid=5090
Guest
#22 ارسال شده : 1401/05/12 07:00:22 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال


از آنچه تاکنون در مورد رؤیت هلال و اختلاف افقها بحث شد, نتیجه مى گیریم:

1. در مسأله جواز تعمیم رؤیت هلال به دیگر شهرهاى اسلامى, بین فقهاى اسلام اختلاف است و دو قول عمده در مسأله ابراز شده:
* قول مشهور. اعتقاد به ثبوت رؤیت هلال در شهر محل رؤیت و شهرهاى مجاور و هم افق, نه دیگر شهرها.
* قول غیر مشهور. اعتقاد به تعمیم ثبوت رؤیت هلال به تمامى شهرهاى اسلامى, چه دور و چه نزدیک, چه هم افق و چه غیر هم افق.

2. در میان فقهاى عامه نیز اختلاف است. مشهور معتقد به تعمیم هستند. ابوحنیفه و برخى از شافعیه همچون مشهور فقهاى شیعه نظر دارند.

3. در منابع روایى, سخنى از پیامبر و ائمه (ع) در مورد شهرهاى نزدیک و دور و مسأله تعمیم و یا عدم تعمیم رؤیت هلال, وجود ندارد. آنچه هست, در مورد بیان راههاى ثبوت هلال و طرق معتبر شرعى است.
4. نظریه تعمیم, در میان فقهاى شیعه بیشتر از زمان مرحوم علامه به بعد پیدا شده و در میان معاصرین, طرفداران بیشترى پیدا کرده است.
5. مسأله نزدیکى و دورى شهرها, که مبناى قول به عدم تعمیم است, ضابطه و تعریف مشخصى ندارد و در مورد میزان نزدیکى و دورى شهرها, آراء و نظریه هاى گوناگونى ابراز شده است.
6. براى نظریه مشهور, دلایلى اقامه شده که مهمترین آن, قیاس طلوع و غروب قمر, به طلوع و غروب خورشید و مسأله اختلاف افقهاست.
7. وضعیت تکوینى ماه و حرکت آن با حرکت زمین و طلوع و غروب خورشید, تفاوت دارد و قیاس رؤیت هلال, به طلوع و غروب خورشید, قیاس مع الفارق است.

8. خروج ماه از محاق, امر واحدى بیش نیست و تا فاصله اى که اختلاف افق بین شهرها به اندازه اى نباشد که شب و روز با هم فرق کند, براى همه, با اندک تفاوتى قابل رؤیت و براى همه آن شهرها اول ماه است.
9. طرفداران نظریه عدم تعمیم, در میان اهل سنت نیز, براى اثبات نظر خویش دلایلى اقامه کرده اند که مهم ترین آن, روایت کریب است که از نظر سند و دلالت, نمى شود به آن اعتماد کرد.
10. طرفداران نظریه تعمیم, علاوه بر بهره گیرى از وضعیت تکوینى ماه و نیز مسأله وحدت خسوف, به اطلاق روایات و آیه شریفه استدلال کرده اند.
11. افزون بر دلایلى که براى قول به تعمیم اقامه شد, به دلایلى تبرعى و مستنداتى که بر نظریه تعمیم تأکید مى کند نیز, استناد شده است

نقل از مفاله اتحاد و اختلاف فقها در ثبوت رؤیت هلال (مقاله پژوهشی حوزه)

منبع: فقه 1373 شماره 2

Guest
#23 ارسال شده : 1401/05/22 06:47:16 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال


بیان مرحوم ايت الله خویی ره :

ثبوت ماه قمری تنها بستگی به حرکت ماه و خروج ماه از حالت محاق دارد، آن هم در درجه ای که قابل رؤیت باشد و از طرفی این امر ،یک امر آسمانی بوده و ارتباطی با حرکت و موقعیّت وضعی زمین ندارد و تعبّد محض در کار نیست و شارع همین را نشانه و علامت برای طلوع ماه قرار داده است در نتیجه هنگامی که به همان حّد خاص رسید خواه در بلاد دیگر رؤیت شود خواه نشود هلال ماه برای همه اهل زمین ثابت است بر خلاف اوقات طلوع و غروب خورشید که بستگی به حرکت زمین به دور خورشید دارد و به مقتضای روایت «انما علیک مشرقک و مغربک» طلوع و غروب خورشید نسبت به بلاد مختلف متعدّد می شود و صحیح نیست مقایسه طلوع و غروب ماه با طلوع و غروب خورشید که به حسب آفاقِ متفاوت، مختلف می شود در نتیجه با اولین رؤیت هلال در هر بلدی که باشد اول ماه برای تمامی بلاد ثابت می شود.

استاد خویی ره و بیان ادلّه دیگر در مساله:

الف: شکی نیست که اطّلاع ائمه علیهم السلام نسبت به علم نجوم از هر منجّمی بالاتر بوده و با این وجود به صورت مطلق فرموده اند اگر اهل بلدی شهادت به رؤیت هلال دادند هلال برای بلاد دیگر نیز ثابت است و این که عده ای این روایات را حمل نموده اند به بلاد قریبه و هم افق صحیح نمی باشد زیرا ائمه علیهم السلام آیا نمی دانستند که بلاد از نظر رؤیت مختلف می باشند چرا حتی در یک روایت (علی کثرتها) ذکر نشده که در بلاد قریبه شهادت در رؤیت معتبر است ولی در بلاد بعیده معتبر نمی باشد در نتیجه از سکوت ائمه علیهم السلام نسبت به تفصیل بین بلاد قریب و بعید استفاده می شود که فرقی بین بلاد متعدّد نمی باشد.
ب: در دعای قنوت عید فطر آمده است: (اسئلک بحق هذا لیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا )کلمه هذا در عبارت اشاره است به شیء معیّن چرا که وضع حروف عام و موضوع له حروف خاص است و مسلّماً مراد از اسم اشاره در این دعا روز خاص است که همان عید فطر باشد و از طرفی این روز خاص را برای تمام مسلمانان جهان عید ذکر نموده است (للمسلمین)حال اگر رؤیت بلد فقط برای همان بلد معتبر است چرا بصورت جمع محلی به الف ولام آمده است که عید برای تمام مسلمان ها می باشد.
Guest
#24 ارسال شده : 1401/05/28 10:44:16 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

مبدأ ماه به دو صورت محاسبه می شود : طلوع هلال قمری ، طلوع هلال شرعی

1- مبدأ ماه قمری که ناشی از تولد ماه است و آن هنگامی است که ماه از حالت مقارنه (بین زمین و خورشید به اولین ثانیه یا درجه) خارج می شود و لو کمتر از هفت درجه باشد که در این صورت ماه قمری محقق شده و طلوع می کند.
2- مبدأ ماه شرعی و آن زمانی است که ماه از محاق خارج شده و حداقل به هفت درجه (یا بیشتر و یا کمتر علی خِلافٍ) برسد بطوری که توسط نور خورشید برای ما قابل رؤیت باشد که موضوعات احکام شرعی منوط به تحقق هلال ماه شرعی می باشد که فرمودند: صم للرویه و افطر للرویه، نه طلوع هلال قمری.
حال بحث در این است که رؤیت هلال شرعی (که وجوب روزه منوط به تحقق آن می باشد) در اول ماه چگونه حاصل می شود؟ و آیا مِدار در إثبات هلال شرعی بوسیله رؤیت، فقط همان بلدی است که هلال در آن رؤیت شده است یا این که بلاد غیر هم افق که ماه در آن بلاد رؤیت نشده با رؤیت بلد دیگر نیز ثابت می شود؟
تحریر محل نزاع :
واضح است که اگر هلال ماه در بلاد شرقى رؤیت شود براى بلاد غربى نیز ثابت است و با رؤيت هلال در بلاد شرقى، در بلاد غربى نيز اگر مانعى وجود نمى‌داشت، قطعاً هلال رؤيت مى‌شد؛ زيرا غروب آن ها متأخر از غروب بلاد شرقى است از اين رو، هلال در آن ها هر چند دور باشند، عادتاً ديده مى‌شود و اگر هم دیده نشود بواسطه مانعی، هلال ماه برای بلاد غربی ثابت است.
و اما بلادی که در شمال بلدی است که ماه در آن رؤیت شده، ممکن است ماه برای آن ها قابل رؤیت باشد و ممکن است قابل رؤیت نباشد و همچنین کسانی که در جنوب هستند هلال ماه برای آنان نیز معمولا قابل رؤیت می باشد.
در نتیجه محل نزاع این است که اگر هلال در بلاد غربی رؤیت شود آیا برای بلاد شرقی نیز (در همان نیم کره)که هلال را ندیده اند ثابت می باشد یا نه؟

نتيجه:رویت هلال طریقیّت دارد برای اثبات أوّل ماه و با خروج ماه از محاق به حدّی که قابلیت رویت در یک بلد باشد موجب ثبوت هلال برای همه بلاد می شود و این یک امر تعبّدی صرف نیست بلکه ناشی از حرکت ماه بوده است و مبدا در شبانه روز، شب می باشد

اشکال: بنا بر مبنای شما در این نیم کره شب قدر است و چون در نیم کره دیگر در این ساعت روز می باشد در نتیجه فردا در نیم کره دیگر شب قدر می باشد و این امر مستلزم این است که بنا بر مبنای شما نیز دو شب قدر باشد نه شب قدر واحد
جواب: شب قدر تشکیل شده از24 ساعت که 12ساعت آن برای این نیم کره و12ساعت دیگرآن برای آن نیم کره دیگر می باشد.به عبارت دیگر مجموع کره زمین در گردشی که دارد 24 ساعت شب دارد و24 ساعت روز دارد در نتیجه شب قدر واحد می باشد.

درس خارج فقه ايت اله مصطفي اشرفي مشهد مدرسه ایت اله خویی

Guest
#25 ارسال شده : 1401/06/05 07:39:44 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

عوامل رؤیت هلال

حجه الاسلام و المسلمین علوی:

حرکت و موقعیّت زمین و ماه :

مقدمه: ماه به اصطلاح کروی شکل (اگر چه در واقع بیضی شکل است)می باشد و ما حالت های مختلف آن را در زمین مشاهده می کنیم، ماه در حرکتی که دارد علاوه براین که به دور زمین در هر ماه می چرخد به دور خورش نیز می چرخد به این صورت که به اندازه زمان گردش در یک ماه به دور زمین ،یک دور کامل نیز به دور خود می چرخد و در عین حال ماه در حرکت خود و همچنین زمین با حرکتی که دارد هر دو به دورخورشید می چرخند.

علت عدم رؤیت ماه در حالت مقارنه:

در حالت مقارنه یعنی هنگامی که ماه بین زمین و خورشید واقع می شود ماه برای اهل زمین قابل رؤیت نمی باشد

زیرا رؤیت ماه وقتی برای اهل زمین ممکن می شود که تحت الشعاع نور خورشید واقع شود و در حالت مقارنه چون ماه دقیقا بین زمین و خورشید واقع شده است به صورتی که امکان تابیدن نور خورشید بر ماه نمی باشد بطوری که ماه تحت الشعاع نور خورشید واقع شود در این حالت نور خورشید حتیّ به بخشی از ماه که در مقابل زمین است نیز نمی تابد تا این که انعکاس نور خورشید به ماه موجب رؤیت ما شود در نتیجه ماه برای ما در حال مقارنه به هیچ عنوان قابل رؤیت نمی باشد.

زمان مقارنه و تولد ماه آنقدر دقیق و منظم است که با نرم افزارهای جدیدی که آمده قابل پیش بینی و پیشگویی برای صدها سال دیگر می باشد ولکن اختلاف در تحقق اول ماه از جهت این است که اولاً ملاک در إثبات شرعی اول ماه رؤیت هلال می باشد (نه حالت مقارنه و تولد ماه که زمانش معین و قابل پیش بینی دقیق می باشد) ثانیاً اختلاف فتوی است در این که رؤیت به چه صورت و برای چه بلادی محقق می شود( و این که آیا اتفاق افق شرط می باشد یا نه)واین دو چیز منشا برای اختلاف در إثبات اول ماه شده است.

زمان رؤیت هلال:

و اما چه زمانی ماه قابل رؤیت است و به تعبیر دیگر اول زمان ممکن برای رؤیت ماه چه زمانی است و ماه در چه درجه ای باید واقع شود که اگر موانع دیگری نباشد امکان و قابلیت برای رؤیت ماه باشد؟

زمانی که ماه از حالت مقارنه خارج شود و حداقل به هفت درجه (یا بیشتر و یا کمتر علی خِلافٍ) برسد در این حالت اگر مانع دیگری نباشد احتمال رؤیت ماه می باشد در نتیجه در کمتر از این مقدار به هیچ عنوان ماه قابل رؤیت نمی باشد و لو این که هیچ مانعی از موانع رؤیت وجود نداشته باشد و بعد از هفت درجه امکان رؤیت برای ما می باشد البته در صورتی که مانع دیگری از رؤیت نباشد و هر مقدار چرخش ماه در مقایسه با زمین بیشتر از هفت درجه شود امکان دید ما از ماه بیشتر شده و هلال ماه بصورت بزرگ تر قابل رویت می باشد، تا این که ماه 180 درجه چرخیده شود و از مقارنه بین زمین و خورشید خارج شده و زمین کامل بین ماه و خورشید واقع شود که در این حالت تمام قرص ماه قابل رؤیت بوده و به تعبیری ماه شب چهارده راتشکیل می دهد و مجدد هر مقدار که بیشتر می چرخد رؤیت هلال ماه کمتر می شود تا این که مجدداً به حالت مقارنه برسد و آن زمانی است که ماه از حالت مقارنه قبلی کامل 360 درجه به دور زمین چرخیده شده باشد.


و اما اصطلاح تولد ماه :در زمانی است که یک ثانیه از زمان مقارنه (و به تعبیر دیگر کمترین زمانی که از اولین لحظه مقارنه) بگذرد و تولد ماه در هر ماهی از نظر زمانی کاملا مشخص است و تا هزاران سال دیگر نیز قابل پیش بینی است البته این که اول ماه برای ما معین نیست به جهت این است که إثبات شرعی ماه به تولد ماه نیست بلکه ملاک رؤیت می باشد و الا اختلافی نمی بود.

فاصله بین دو مقارنه در هر ماه بیست و نه روز و دوازده ساعت و چهل و چهار دقیقه و سه ثانیه است که درمجموع یک سال از حاصل ضرب این زمان در دوازده ماه، ثانیه ای کم و زیاد نمی شود اگر چه در هر ماه ممکن است چند ثانیه تفاوت داشته باشد ولی درمجموع سال ثانیه ای کم و زیاد نمی شود.



بحث در این است که از کجا بفهمیم هلال ماه در این ماه جدید قابل رؤیت می باشد یا نه ؟ ( اگر چه از جهت علمی موقعیت ماه در آسمان و نسبت فاصله ماه با زمین و تمام خصوصیات حرکتی ماه و زمین کاملا مشخص و قابل پیش بینی است ولکن عوامل دیگری نیز وجود دارد که دخیل در رؤیت می باشند و ممکن است که پیش بینی رؤیت بشود ولی به جهت عوامل دیگر قابل رؤیت نباشد ولکن اگر منجمین با در نظر گرفتن حالات ماه پیش بینی کردند که بطور قطع هلال ماه در این ماه جدید قابل رؤیت نمی باشد قطعا ماه دیده نمی شود) به عبارت دیگر اگر پیش بینی امکان رؤیت نمودند از جهات درجه گردش ماه و یا نور شدید ماه و....در این صورت احتمال عدم رؤیت می باشد و ممکن است عوامل زمینی موجب عدم رؤیت هلال شود ولکن بر عکس اگر به جهت حالت مختلف ماه پیش بینی کردند که ماه رؤیت نمی شود قطعا هلال ماه قابل رؤیت نمی باشد.

صور مختلف پیش بینی منجمین در رؤیت ماه :

الف: گاهی با توجه به محاسبات علم نجوم ( و نظم دقیق در حرکت و حالات مختلف ماه و زمین در مقایسه با خورشید ) می توانیم پیش بینی کنیم که هلال ماه با توجه به خصوصیاتی که در این ماه دارد (عرض و طول جغرافیایی و....) به هیچ عنوان قابل رؤیت نمی باشد حتیّ با چشم مسلح تا چه برسد به رؤیت با چشم غیر مصلح.

ب: گاهی پیش بینی می شود که رؤیت برای اهل خبره و آن هم به وسیله تلسکوپ و وسائل دیگر قابل مشاهده می باشد.

ج: گاهی پیش بینی می شود که برای همه مردم در موقعیت بلد خاص با چشم مسلح و به صورت عادی قابل رؤیت است.

د: گاهی پیش بینی ها متفاوت می شود مثلا بعضی می گویند به احتمال قوی ماه رؤیت می شود ولکن بعض دیگر می گویند به احتمال قوی قابل رؤیت نمی باشد.

عوامل رؤیت ماه:

1. سن ماه:

یعنی مدت زمانی که از حالت مقارنه گذشته که هر مقدار بیشتر باشد امکان رویت بیشتر می شود (البته مقارنه گاهی در روز اتفاق می افتد و گاهی در شب) مثلا اگر یک ثانیه گذشته سن ماه یک ثانیه است و اگر بیشتر گذشته سن ماه جدید بیشتر می باشد.

2. مدّت مکث ماه :

ماه بنفسه طلوع و غروبی دارد البته بواسطه این که تحت الشعاع نور خورشید قرار می گیرد اگر در افق بلد ما قرار بگیرد وقابل رو یت باشد به اصطلاح طلوع نموده و طلوع آن چند دقیقه بعد از غروب خورشید شروع می شود و اگر ماه از افق بلد ما خارج شود به اصطلاح غروب نموده است در هر حال هر مقدار فاصله زمانی بین غروب خورشید و غروب ماه بیشتر باشد و به تعبیر دیگر هر چقدر زمان مکث ماه در افق برای ما بیشتر باشد امکان رؤیت هلال ماه برای ما بیشتر می شود و رؤیت راحت تر می باشد زیرا اولاً هوا تاریک تر و طبعاً قابلیت دید بیشتر می شود و ثانیا زمان مشاهده ماه در آسمان بیشتر بوده و این امر امکان رؤیت را برای ما بیشتر می کندکه البته این زمان ،بستگی به ارتفاع ماه دارد.

مثلا اگر طلوع ماه ساعت شش و نیم صبح باشد و غروب خورشید هفت و چهل دقیقه بعد از ظهر باشد و غروب ماه هشت و بیست دقیقه بعد ازظهر بوده باشد نتیجه این می شود که از غروب خورشید تا غروب ماه چهل دقیقه ماه در آسمان بوده در این صورت قابلیت برای رؤیت ماه بوده است و البته گاهی فاصله غروبین و مکث ماه کمتر می باشد مثلا پنج یا ده دقیقه که در این حالت امکان رؤیت هلال ماه سخت تر می شود و با چشم غیر مسلح و حتیّ با چشم مسلح ممکن است دیده نشود.

3-ارتفاع ماه از سطح افق زمین: هر مقدار ارتفاع ماه در آسمان بیشتر باشد قابلیت رؤیت هلال نیز بهتر می شود به جهت این که نزدیک افق غبار و بخار....است قابلیت دید ماه کمتر می شود.

4-درصد روشنایی هلال : ماه در یک نقطه معین در آسمان گاهی رؤیتش از جهت روشنایی بهتر است و گاهی روشنائیش در همان نقطه کمتر می شود که این امر بستگی به کیفیت قرار گرفتن در جهت شعاع خورشید دارد.

6- قطر و زخامت هلال ماه: که اگر قطر ماه زیاد باشد ( بواسطه زیاد بودن فاصله اش با خورشید ) رؤیت بهتر است و اگر قطر ماه کم باشد رؤیت هلال سخت تر می شود. زیرا مِدار چرخش ماه به دور زمین قابل تغییر می باشد که نزدیک ترین حالت ماه به زمین 354هزار کیلومتر و دورترین حالت ماه از زمین 406 هزار کیلومتر می باشد.

7-ملاک ها و فرمول هایی که به تجربه منجّمین در امکان رؤیت هلال ،ذکر شده است:

اگر مثلا هلال با ده درجه ارتفاع باشد و لو این که نورش کم باشد قابلیت رؤیت بیشتر می باشد و اما اگر کمتر از چهار درجه باشد اگر چه ماه روشن تر باشد امکان رؤیت به هیچ عنوان نمی باشد و بعضی بر اساس آن (این ملاک و ملاک های دیگر) برای اول ماه در ایام سال نقشه ای ارائه نموده اند و بلادی که در کمتر از چهار درجه است ، در نقشه معین نموده و پیش بینی کرده اند که مثلا با توجه به درجه ارتفاع و دیگر عوامل یازده گانه آسمانی اصلا ماه در فلان بلد قابل رؤیت نمی باشد و بعضی از بلدها را با رنگ دیگر مشخص نموده و پیش بینی کرده اند که درفلان بلد فقط با چشم مصلح ماه قابل رؤیت می باشد و بعض دیگر بلاد را با رنگ دیگری در نقشه رنگ آمیزی نموده و پیش بینی کرده اند که در آن بلاد ماه قابلیّت رؤیت با چشم مصلح را دارد

و بعضی دیگر از بلاد را با رنگ دیگر رنگ آمیزی نموده که نشان دهنده این است که علی کل حال در هر حالتی که ماه باشد هلال ماه برای آن بلاد قابل رؤیت می باشد که البته همه این پیش بینی ها با قطع نظر از عوامل طبیعی و زمینی (مثل ابری بودن هوا و موانعی مثل کوه ..) می باشد یعنی اگر این موانع طبیعی و زمینی نمی بود پیش بینی های مذکور قطعا محقّق می شد.

گاهی زمان خروج ماه از حالت مقارنه در دو ماه متوالی یکی است ولی به جهت تغییر از سطح افق که یکی بیشتر می باشد قابلیت رؤیت در یکی زودتر انجام می گیرد و ماه قابل رؤیت است ولی برای ماه دیگر اینچنین نمی باشد اگر چه گاهی عوامل دیگری هم در رؤیت موثر می باشد.

در بعضی مواقع با توجّه به محاسبات نجومی قطعا پیش بینی درست می باشد که مثلا ماه در فلان روز برای فلان بلد دیده نمی شود و یا ممکن است بطور قطعی پیش بینی کنند که دیده می شود که در این دو صورت پیش بینی منجمین اطمینان آور می باشد و البته به شرط این که مانع طبیعی وجود نداشته باشد و گاهی اختلاف در بین منجمین می باشد یعنی پیش بینی رؤیت به جهت ارتفاع و درصد روشنایی ماه مشخص است ولی در بین منجمین پیش بینی مختلف می شودکه البته اگر آنان اختلاف داشته در تشخیص داشته باشند برای ما اطمینان آور نمی باشد.


https://www.eshia.ir/feq.../ashrafi/feqh/95/960221/

پاسخ سریع نمایش بخش پاسخ سریع
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (16)
2 صفحه12>
عنوان جدید ارسال پاسخ
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 2.175 ثانیه ایجاد شد.