|
#ذكرالله در بين همه عبادات متّصف به كثرت است عبادات ديگر هر كدام يك وظايف خاصي دارند. نماز برايخودش يك وظيفهاي دارد أقم الصلوة لدلوك الشمس إلي غسق اللّيل و قرآن الفجر اين پنج تا نماز است ظهرين و مغربين و صلاة فجر كه از دلوك شمس تا غسق ليل چهار نماز يعني ظهرين و مغربين و قرآن الفجر كه صلاة صبح است. اين پنجتا نماز در پنج وقت معيّن روزه هم كه فمن شهد منكم الشهر فليصمه سالي يك ماه هست و حجّ هم كه عمر يك ماه هست و مانند آن. هيچكدام از اينها به كثرت موصوف نيستند و ما مأمور به تكثير آنها نشديم الا الذكر. در ذكر است كه مرتّباً ميفرمايد اذكرو الله ذكراً كثيراً حدّي ندارد. نظير صلاة نيست نظير صوم نيست نظير حج نيست نظير عبادات ديگر نيست كه يك نصاب مشخص داشته باشند. ميفرمايد فاثبتوا واذكروا الله كثيراً خيلي به ياد حقّ باشيد. در سوره مباركه جمعه هم مشابه همين است كه اذا نودي للصلوة من يوم الجمعة فاسْعوا الي ذكرالله و ذروا البيع تا اينكه فاذا قضيتم الصلوة فانتشروا في الأرض ... و اذكروا الله ذكراً كثيرا
از امام ششم(عليه السلام) است كه فرمود «ما من شيءٍ الاّ و له حدٌّ ينتهي اليه» هر چيزي يك حدي دارد كه به آنجا كه رسيد متناهي ميشود «الا الذكر فليس له حد ينتهي اليه» حد معيني ندارد حالا شواهد را حضرت ذكر ميكند ميفرمايد «فرض الله عزوجل الفرائض» خدا واجبها را معين كرده براي هر واجبي هم حد معين ذكر كرده «فمن اداهن فهو حدهن» هر كسي آن واجب را ادا كرد حد واجب را به پايان رساند حالا نمونه فرمود «و شهر رمضان فمن صامه فهو حدّه و الحج فمن حج فهو حده» اينها نمونههاست «إلاّ الذكر فان الله عزوجل لم يرض منه بالقليل» به اندك راضي نشد و براي او هم حد ذكر نكرد كه شما چقدر به ياد حق باشيد «و لم يجعل له حدا ينتهي اليه» كه به آن حد كه رسيديد ديگر بس است بعد از اينكه اين جملهها را حضرت فرمود يعني امام صادق(سلام الله عليه) «ثم تلا هذه الآية يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا وَ سبحوه بكرة و اصيلا» معلوم ميشود ذكر الله در برابر فرائض است گرچه هر يك از آن فرائض مصداق ذكر الله است نظير اقم الصلاة لذكري اما ياد حق بودن در دل و نام حق بر لب اينها در قبال آن فرائض است حضرت فرمود «فقال لم يجعل الله عزوجل له حدا ينتهي اليه» كه حالا اين مقدار ذكر كه گفتيد بس است اينچنين نيست
تفسیر سوره رعد ایت اله جوادی املی
|
| سیدکاظم فرهنگ |
|
مراد از ذكر ،ذكر قلبي است نه زباني
روايات به چند قسمت تقسيم ميشوند بعضي از روايات مطلق است كه فضيلت ذكر را بيان ميكند و دعوت به ذكر و صواب ذكر را گوشزد ميكند بعضي از روايات ذكر قلب را بيان ميكند بعضي از روايات اذكار زباني را و روايات ديگري است كه ذكرهاي خصوصي را كه در روز چه ذكري در شب چه ذكري هنگام خوابيدن چه ذكري هنگام برخواستن از خواب چه ذكري اين اذكاري است كه در اوقات معيني تنظيم شده است عمده آن است كه منظور از اين ذكر ذكر زباني است يا ذكر قلبي است به چند شاهد ميشود استشهاد كرد كه منظور از اين ذكر #ذكر_قلبي است ونه ذكر زباني اول تناسب حكم و موضوع براي اينكه فرمود الا بذكر الله تطمئن القلوب يا فرمود و تطمئن قلوبهم بذكر الله ميشود قلب با كار زبان مطمئن باشد يا قلب با كار خودش مطمئن است اگر قلب متذكر نبود و زبان ذاكر بود آن قلب مطمئن ميشود؟ اگر فرمود وَ تطمئن قلوبهم بذكر الله يعني تطمئن قلوبهم بذكر قلبي خود قلوب نه به ذكر لساني الفاظي را انسان بر زبان جاري كند كه قلب آرام نميشود قلب بايد معاني اين الفاظ را بداند و بعد از ادراك تصوري به اينها تصديق داشته باشد و بعد از علم تصديقي ايمان و اعتقاد و گرايش داشته باشد تا بشود ذكر قلب ممكن نيست با ذكر زبان دل بيارمد اين تناسب حكم و موضوع شاهد دوم اين است كه قرآن كريم آن ذكر زباني كه با ذكر قلبي همراه نيست آن را ممدوح نميشمارد و يا مذموم ميداند درباره نماز ميفرمايد نماز را براي ذكر حق اقامه بكن آن گاه ميفرمايد واي به نمازگزاراني كه ساهياند و نميدانند چه ميگويند بنابراين اگر ذكر به عنوان عاليترين مظهر ذكر نماز مطرح شده است آن #نمازي كه انسان بدان چه ميگويد در سوره طه آيه 40 گرچه سخن از صلاة نيست آيه 42 به موساي كليم و برادرش ميفرمايد اذهب انت و اخوك بآياتي و لاتنيا في ذكري شما براي انكه فرعون را در درجه اول ارشاد و هدايت كنيد بعد هم او را به سقوط و سرنگوني محكوم كنيد به طرف فرعون برويد اما با معجزاتي كه من به شما دادم حركت كنيد و لاتنيا وني يعني سستي تنيا نهي است يعني به خودتان وني و سستي در ذكر من راه ندهيد اين ذكر ذكر القلب است زيرا انساني كه در برابر آن خطر مواجه شده و مقاومت در برابر آن خطر مامور شد با ذكر زبان مشكلي حل نميشود آن خطر را طمئنينه حل ميكند و طمئنينه هم با ذكر قلب است نه با ذكر لسان البته ذكر لسان خوب است زمينه را فراهم ميكند
نكته ديگر اينكه حضرت از آيه إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا استفاده كرد فرمود ذكري كه خدا در قرآن به منافقين نسبت داد كه منافقين ذكرشان كم است نه يعني عدداً كم است ممكن است روزي ده هزار ذكر هم بگويند ممكن است صبح تا غروب ذكر هم بگويد وقتي ببيند در بين مردم است صبح تا غروب هم ذكر بگويد يا نماز هم بخواند اما اين قليل است چرا؟ چون اين فقط در ظاهر است و لاغير اگر رقم ذكر او هم هرچه زياد باشد باز قليل است همانطوري كه دنيا متاع قليل است چون اين براي دنيا ذكر ميكند ديگر دنيا هر چه هم باشد اندك است مؤمن ذكر قلبي را دارد ذكر كثير است منافق چون در قلبش نيست فقط در زبان است اصلاً ذكر كثير ندارد ذكر قليل است
ايت اله جوادي املي- تفسير سوره رعد
|
|
❇️#ذكر و #تسبيح چيست؟ مستمر است يا در مواقع خاص؟
💠قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ال عمران:41
🌱 [زكريا] گفت: پروردگارا، براي من نشانهاي قرار ده. گفت: نشانة تو [اين است كه] تا سه روز با مردم - جز به رمز [=اشاره]- سخن نگويي [قادر به تكلم نخواهي بود] و [به شكرانة اين موهبت و آماده شدن براي چنين تحوّلي] پروردگارت را بسيار ياد كن و شامگاهان و بامدادان [=شبانه روز] تسبيح گوي.
🔹ذکر، مقابل نسيان، به خاطر سپردن چيزي در ذهن و فراموش نکردن آن است و ذکر بسيار، دلالت بر ضرورت تداوم اين ياد، به خاطر اهميت موضوع ميكند. ترديدي نيست که بنده بايد همواره به ياد آفريدگار خويش باشد تا فريب شيطان و نفس اماره را نخورد و به دنياي فاني دل نبندد، اما در موارد خاصي «ذکر بسيار» ضرورت بيشتري پيدا ميكند، مثل: هنگامة جنگ [انفال 45 (8:45) ]، شعر و شاعري [شعراء 227 (26:227) ]، تجارت و کار و کسب [جمعه 10 (62:10) ]، پند گيري از پيامبر [احزاب 21 (33:21) ، 35 (33:35) و 41 (33:41) ]، مبارزه با فرعونهاي روزگار [طه 33 (20:33) ]، آماده شدن براي ايفاي مأموريت [آلعمران 41 (3:41) ]، و بالاخره ذكر بسيار نام خدا در مساجد [حج آيه 40 (22:40) ]. يکبار نيز «تسبيح کثير» آمده است [طه 33 (20:33) ] که جمعاً با «ذکر کثير» 10 مورد ميشود.
🔹#تسبيح و ذکر در تلقي بسياري از مردم، وِردي است فردي و در تنهايي. اما تسبيح، در معناي کلي آن تنزيه و تقديس و در معناي اجتماعي و بشري آن، منزه و بيعيب ساختن جامعه و پاکسازي آن از مفاسد [از جمله استبداد فرعونيان] است، و «ذکر» در شكل اجتماعي آن، مطرح ساختن ياد و نام خدا [ربّ اعلي] در جامعهاي است که هميشه و همه جا نام اربابهاي قدرت، بر سرِ زبانهاست و ياد ستمهاي آنها دلها را ميلرزاند.
📚تفسیر بازرگان
1⃣هر چه لطف الهى بيشتر مىشود بايد ياد او نيز بيشتر شود. «وَ اذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيراً»
2⃣ #ذكر خدا هر چه بيشتر، بهتر. «وَ اذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيراً»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
|
|
اينكه گفتند: ﴿اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً﴾ همهاش «لا إله الاّ الله» و «سبحان الله» نيست هر كسي در هر كاري كه مشغول است زمزمهٴ زير لبش آيه مناسب آن كار بايد باشد
وجود مبارك ابراهيم و اسماعيل(سلام الله عليهما) در آن كارگري و معماري و مهندسي خانهٴ كعبه زمزمه زير لبشان ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾ بود ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾ آجر بياور خِشت بياور سنگ بياور مرتّب اين گِل بيار و سنگ بيار و خشت بيار با ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾ اداره ميشد
وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) هم آن طوري كه امينالاسلام(رضوان الله عليه) نقل ميكنند وقتي اين پاي مبارك را روي دوش بيل فشار ميدادند و اين باغ را شيار ميكردند اين جملهها را ميخواندند ﴿أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدي﴾ براي رفع خستگي.
اينكه در روايات آمده ائمه(عليهم السلام) فرمودند: «إذا رأيتموا الرّبيع فاذكروا النشور» همين است اين هم ذكر خداست اگر فرمود: ﴿اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً﴾ فرمود وقتي بهار را ديديد به ياد معاد باشيد اينچنين نيست كه شما برويد در خاك و سر برنياوريد اين طور نيست ﴿أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾ يعني در هر جايي ذكر مناسب آنجا را بگوييد.
مستحضريد كه ياد معاد از بهترين فضايل است خدا اين ياد را بر همهٴ ما لازم كرده اما به همه جايزه نداده كه تذكره داشته باشيم فراموشمان نشود فقط به يك گروه جايزه داد فرمود من به ابراهيم، اسحاق، يعقوب اينها كه بندگان خاصّ من هستند به اينها يك جايزه دادم ﴿إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ﴾ سؤال: «ما تلك الخالصة»؟ جواب: ﴿ذِكْرَي الدَّارِ﴾ آدم خانهٴ خودش را كه فراموش بكند خب سرگردان در خيابان و بيابان است ديگر ولي وقتي خانهاش يادش باشد مرتب به فكر است كه چيزي براي خانه تهيه كند خانهٴ ما قيامت است فرمود ياد خانه را من به عنوان جايزه خالصه به اينها دادم با جمله اسميه و با «إنّ» و با ضمير متكلّم معالغير ﴿إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ﴾ سؤال: «ما تلك الخالصة»؟ جواب: ﴿ذِكْرَي الدَّارِ﴾.
تفسیر سوره مومنون- ایت اله جوادی املی
|
|
﷽
⭕️ ذكر بدون فكر بي فايده است.
*💮🔸الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ* *يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ* *191 ال عمران* 🔹(خردمندان) كسانى هستند كه ايستاده و نشسته و (خوابيده) بر پهلو ياد خدا مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىكنند (و از عمق جان مىگويند:) پروردگارا! اين هستى را باطل و بى هدف نيافريدهاى، تو (از كار عبث) پاك و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار.
👈نشانهى خردمندى، ياد خدا در هر حال است. «لِأُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ» اهلذكر بايد اهل تعقل و تفكر باشند. «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ ... وَ يَتَفَكَّرُونَ» 1⃣- ايمان بر اساس فكر و انديشه ارزشمند است. «يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا» 2⃣- ذكر و فكر، همراه يكديگر ارزش است. متأسفانه كسانى ذكر مىگويند، ولى اهل فكر نيستند وكسانى اهل فكر هستند، ولى اهل ذكر نيستند. «يَذْكُرُونَ ... يَتَفَكَّرُونَ» 🔲3- اوّل تعقّل و انديشه، سپس ايمان و عرفان و آنگاه دعا و مناجات. «يَتَفَكَّرُونَ ... رَبَّنا ... فَقِنا» 4⃣- قبل از دعا، خدا را ستايش كنيم. «سُبْحانَكَ فَقِنا ...»
📚تفسير نور
💫
|
|
ذکر یعنی چه ؟؟ وکیفیت ذکر چگونه است؟؟👇👇
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا
اى کسانى که ایمان آورده اید! نعمت خدا را برخود به یاد آورید آنگاه که (در جنگ احزاب) لشکرهایى (عظیم) به سراغ شما آمدند. ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستادیم و لشکریانى که آنها را نمى دیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم). و خداوند همیشه به آنچه انجام مى دهید بینا است. (احزاب/9)
لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا
به یقین براى شما در زندگى پیامبر خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز بازپسین دارند و خدا را بسیار یاد مى کنند. (احزاب/21)
👇👇 ذکر در لغت به معنای «یاد کردن » است; خواه با زبان باشد یا با قلب یا هر دو، خواه بعد از نسیان باشد یا در ادامه ذکر، و نیز «ذکر» به معنای «حفظ شی ء» است و خلاف نسیان می باشد . (قاموس قران.ج3.ص15)
به بیان دیگر، «ذکر» عبارت است از این که آدمی نیروی ادراک خود را متوجه «یاد شده » کند، یا به این که نام او را ببرد و یا صفات او را به زبان جاری کند و مصداق مهمتر این که در قلب به یاد او باشد . (تفسیر نمونه.ج16.ص328)
طبق این معنا، «ذکر» معنای عامی دارد که هر چیزی را شامل می شود . اما آن چه خداوند در قرآن کریم به آن امر فرموده است: «ذکر خداوند» و «یادآوری نعمت های الهی » می باشد که در سایه آن، انسان غبار غفلت و دوری را از قلب خود بزداید و بر جان و روح خسته خویش، با باران الهی، گل های طاعت و بندگی را برویاند .
هرگز نباید تصور کرد: منظور از ذکر پروردگار، با این همه فضیلت، تنها ذکر زبانى است، بلکه در روایات اسلامى، تصریح شده: منظور علاوه بر این، ذکر قلبى و عملى است، یعنى هنگامى که انسان در برابر کار حرامى قرار مى گیرد به یاد خدا بیفتد و آن را ترک گوید. هدف این است که: خدا در تمام زندگى انسان حضور داشته باشد، و نور پروردگار تمام زندگى او را فرا گیرد، همواره به او بیندیشد، و فرمان او را نصب العین سازد. مجالس ذکر، مجالسى نیست که گروهى بى خبر گرد هم آیند و به عیش و نوش پردازند و در ضمن مشتى اذکار اختراعى عنوان کنند و بدعتهائى را رواج دهند و اگر در حدیث مى خوانیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: بادِرُوا اِلى رِیاضِ الْجَنَّةِ؟: به سوى باغهاى بهشت بشتابید . یاران عرض کردند: وَ ما رِیاضُ الْجَنَّةِ؟: باغهاى بهشت چیست ؟. فرمود: حِلَقُ الذِّکْرِ: مجالس ذکر است .(سفینه البحار.ج1.ص486)
منظور جلساتى است که در آن علوم اسلامى احیا شود، و بحثهاى آموزنده و تربیت کننده مطرح گردد، انسان ها در آن ساخته شوند، و گنهکاران پاک گردند، و به راه خدا آیند.
اثار ذکر حقیقی خداوند در زندگی دنیوی.👇👇👇 ✅ مورد یاد خدا قرار گرفتن
«فاذکرونی اذکرکم و اشکروا لی و لا تکفرون » مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و کفران نورزید .بقره.152
✅ همنشینی با خدا
کسی که همواره به یاد خدا باشد، خداوند همنشین و جلیس او خواهد بود; چنان که در حدیث قدسی به حضرت موسی ( علیه السلام) فرمود: ای موسی! من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند . موسی سؤال کرد: روزی که هیچ پناهی نیست، جز پناه تو، چه کسی در پناه تو خواهد بود؟ خداوند فرمود: آن ها که مرا یاد می کنند، من نیز آنان را یاری می کنم . و [آنان که] با هم دوستی می کنند، در راه من، پس دوست دارم آن ها را . اینان کسانی هستند که وقتی بخواهم به اهل زمین بدی رسانم، آن ها را یاد کرده و به خاطر آنان بدی را دفع می کنم .
✅ فلاح و رستگاری
از نظر قرآن کریم، ذکر خدا زمینه رستگاری انسان را فراهم می سازد: «و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون » خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید . جمعه.10
✅ آرامش
آرامش و اطمینان، گمشده انسان امروزی است که در آرزوی به دست آوردن آن می باشد . قرآن کریم راه رسیدن به آرامش را این گونه به بشر معرفی می نماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب » همانا با یاد خدا دل ها آرام می گیرد .رعد.28
✅ دوری از شیطان
آنان که به یاد خدا هستند، از وسوسه های شیطان متاثر نمی شوند و یاد خدا سلاحی است که از آن ها در برابر شیطان محافظت می نماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون » پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند، و (در پرتو یاد او، راه حق را می بینند و) ناگهان بینا می شوند .اعراف.201
الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
همان کسانى که ایمان آورده اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است. آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرام مى گیرد. (الرعد/28)
چون در این آیه ، متعلق فعل يعنى (بذكر اللّه ) بر خود فعل يعنى (تطمئن ) مقدم آمده ، در نتيجه مى فهماند كه دلها جز به ياد خدا به چيز ديگرى اطمينان نمى يابد
|
|
متعلق ذکر خداوند از سوی بندگان چیست؟
در اینکه بندگان باید خدا را یاد کنند شکی نیست ولی یاد کردن خدا با توجه به مفهوم و سیاق هرایه با تعابیری گوناگون در قران بیان شده است
گاهی یادکردن خدا،غیر مستقیم بوسیله ی یادبندگان خاص او و یا معاد خواسته شده است.
1-الله:فاذکروا الله عندالمشعرالحرام،اذکرواالله کثیرا
2-رب:ئاذکر ربک اذانسیت،واذکر ربک فی نفسک
3-اسم الله:ولا تاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه
4-اسم رب:واذکراسم ربک
5-نعمت:اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم
6-آلاء:فاذکروا آلاءالله
بدین سان برای یاد خدا متعلقات فراوانی در قرآن ذکر شده است.
نقل از کتاب تذکر قرانی نوشته محمدحسین الهی زاده
|
|
بر پایه ایات قران،مراتب ذکر عبارتند از: ذکر ذهنی،زبانی،قلبی،فعلی و عینی
1-ذکر دهنی آل عمران،آیه 191 : یذکرون الله قیاما و قعودا و..یتفکرون ..تفکر در نعمتهای الهی یادکردن با ذهن است.
2-ذکر زبانی:مائده ایه 4،واذکرواسم الله
3-ذکر قلبی:اعراف ایه 205 واذکر ربک فی نفسک و کهف ایه 28 من اغفلنا قلبه عن ذکرنا
4-ذکر فعلی: جمعه ایه 9 فاسعوا الی ذکر الله
5-ذکر عینی: سوره طلاق ایه 10 قد انزل الله الیکم ذکرا رسولا... به شخص پیامبر ذکر اطلاق شده است.
نقل از کتاب تذکر قرانی نوشته محمدحسین الهی زاده
|
|
سلام در متن بالا به جز آیات قرآن چیز دیگری هم بود؟!!
ذکر همانطور که در ابتدا هم گفتم به معنای یادآوری قرآن پیامبر و ... و تکرار کلمه الله است که طبق آیاتی که در بالا دیدید معنای "تکرار کلمه الله" آن واجب و ترک آن در حد گناه کبیره است!
|
|
سلام علیکم آقا شهروز عزیز. از متن شما در مورد ذکر ممنونم. با این سخن که: ذکر یک یادآوری درونی ست موافقم . اما اگه ذکر رو منحصر به تکرار کلمهٔ الله کنیم، موافق نیستم. این باعث ایجاد یه فرقهٔ جدید میشه.
|