logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177526)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140410)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131260)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95363)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت             

توجه

Icon
Error

ارسال پاسخ
از طرف:
پیغام:

حداكثر تعداد كاراكتر مجاز در هر ارسال‌:32767000
ذخیم کج خط دار   برجسته نقل قول برای مشخص سازی فرم کلی زبانی را انتخاب کنید وارد کردن عکس ایجاد لینک   فهرست نامرتب فهرست مرتب   در سمت چپ در وسط در سمت راست   تگهای بی بی کد بیشتر بررسی املاء کلمات
رنگ فونت اندازه فونت
انتخابها:
  • فایلی به این ارسال الصاق شود؟
تصویر امنیتی
حروف نمایش داده شده در عکس را وارد کنید همه مواردی که در تصویر است را وارد کنید
  پیش نمایش ارسال انصراف

10 ارسال آخر با ترتیب برعکس
Guest ارسال شده: 1402/08/12 08:37:58 ق.ظ
 
لذا لفظ مسلم در قران (در مواردي كه به رابطه ديني اشاره دارد)برخلاف باور رايج، خالص تر و ارزشمندتر از لفظ مومن ميباشد و همواره به تسليم واقعي فرد دلالت دارد..


پاراگراف بالا.. دیدگاهی در پست بالا بود..
و که منظور این دیدگاه این هست که ابتدا فرد باید مومن به یه موضوعی.. مثلا خدا بشود و پس از آنکه مومن شد و به آن شناخت و خالصیت رسد.. تسلیم هممیشود.. در نتیجه یک مسلم بر مومن ارجع است.. چون قبل از مسلم بودن مومن بوده است..

ولی خیلی ها در بدر اسلام.. به دلایل مختلف مانند ترس یا هم رنگ شدن و یا منافع.. به اسلام پیوستن و ابتدا بدون آنکه مومن به اسلام و قرآن و خدا شوند.. همان ابتدا تسلیم و مسلم شدن.. و بعضی ها بعدا مومن هم شدن و خیلی ها هم نشدن.. امروز اکثریت جوامع اسلامی مسلم هستن ولی مومن نیستن.. چون همه اسلام رو از پدرانشون به ارث بردن و از روی شناخت و ایمان به خداوند و قران مسلمان نشدن.. پس در نتیجه ما اول مسلم شدیم و شاید بعدا مومن بشویم و یا نشویم.. بستگی به خوده فرد داره..
پس به نظر شخص من.. برداشت شخصی هست.. کسی که مومن باشد اصلا نیازی به مسلم شدن ندارد.. چون خواسته و یا ناخواسته و از روی عشق و شناخت.. مسلم میشود.. و این مومن بودن ان شخص هست که به مسلم بودن اون هوییت و ریشه و بنیاد داده است.. در نتیجه مومن ارجع تر از مسلم هست.. و در جامعه امروزی من جمله خودم.. مسلم هستم.. چون اسلام رو از پدرم به ارث بردم ولی برای مومن شدن تلاشی نکرده ام و میدانم که مومن نیستم
rrreza ارسال شده: 1399/04/22 09:57:36 ق.ظ
 
بر طبق سخن شما سوره مبارکه حجرات را خواندیم. باید از آیه ۱۰ شروع کنید و نه ۱۱:
إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا«10»
(به خاطر بیاورید) زمانی را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانی را که چشمها از شدت وحشت خیره شده و جانها به لب رسیده بود، و گمانهای گوناگون بدی به خدا می‌بردید.

هُنَالِكَ ابْتُلِی الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا«11»
آنجا بود که مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند!

وَإِذْ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا«12»
و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که منافقان و بیماردلان می‌گفتند: «خدا و پیامبرش جز وعده‌های دروغین به ما نداده‌اند!»

پس به وضوح مشخص است استناد شما به این آیه صحیح نمی‌باشد. در مدینه هم مومن زندگی میکرده و هم منافق و... یعنی به هیچ وجه این آیه بیان نمیکند در میان مومنین منافق وجود داشته است.

اصل ارسال توسط : Guest برو به اراسل نقل قول شده

با سلام و تشكر از شما كه اين موضوع را طرح كرديد

هرجند قبلا نيز در اين گروه به بحث تفاوت بين اسلام و ايمان پرداخته شده بود اما با توجه به نتيجه گيري اين پست،
به نظرم توجه به چند نكته لازم است:

1-در قران،مسلم به معناي مسلمان اصطلاحي يعني پيروان ظاهري حضرت محمدص به كار نرفته بلكه تسليم محض خداوند و دين الهي بودن است.و همين اختلاف معنا بين قران و عرف، يكي از عوامل زمينه ساز آن نتيجه گيري شده است.

2-مومن (مخصوصا در حالت جمع آن) در قران با دو معنا مشاهده ميشود يكي همان مومن واقعي كه ايمان قلبي و عمل صالح دارد و ديگري هم افراد ظاهرا ايمان اورده كه تحت لواي شريعت انبيا قرار گرفته اند.
(كه در اين حالت مشابه خطاب ياايهالذين امنوا است.خطاب يا ايهالذين امنوا،نيز همه افراد و پيروان پيامبر اعم از ظاهري و باطني را در برمي گيرد.)

مثلا در همين سوره احزاب
در داستان جنگ احزاب در ايه 11 به ابتلا و ازمايش مومنان شاره ميكند كه منظور كل سپاه اسلام است اعم از مومن واقعي و غير ان يعني همه افراد ظاهرا مسلمان
اما در ادامه انها را به دو گروه منافقان و بيماردلان (ايه12) ومومنين صادق در ايه 23 تقسيم ميكند و گروه اول را نكوهش و گروه دوم را تحسين ميكند.
يا در ايه 49، كه به طلاق اشاره دارد (يا ايها الذين امنوا اذانكحتم المومنات) لفظ مومنات فقط منحصر به زنان مومنه واقعي نيست بلكه هر زن اسما مسلماني را در برمي گيرد.
يا در ايه 58 كه ازار مومنين و مومنات را گناهي بزرگ ميشمرد،مرادش فقط مومنين واقعي نيست بلكه همه افراد ي است كه در ظاهر هم كيش شما هستند.چرا كه در ان صورت هيچ معياري براي تفكيك مومن از غير مومن وجود نداشت و افراد به بهانه اينكه فلاني مومن كامل نيست،خود رامجاز به ازار و اذيتش ميدانستند.

بنابراين،لفظ مومنين و مومنات در قران ، از جمله در ايه 59 احزاب لزوما منحصر به مومنان واقعي در مفهوم كامل خود نيست.

3-در اياتي كه لفظ ايمان و مسلم با هم به كاررفته غالبا ايمان مقدم بر تسليم است.يعني ابتدا بايد فرد به موضوعي يا فردي مومن شود وسپس در رفتار و گفتار و باورها تسليم او شود.به عنوان نمونه آيات 69 زخرف،53روم،46عنكبوت ،بقره136 84يونس و...
لذا لفظ مسلم در قران (در مواردي كه به رابطه ديني اشاره دارد)برخلاف باور رايج، خالص تر و ارزشمندتر از لفظ مومن ميباشد و همواره به تسليم واقعي فرد دلالت دارد.


admin ارسال شده: 1399/02/09 01:15:09 ب.ظ
 
جهت مطالعه پستهای مرتبط با این موضوع و اینکه مراد از اسلام در قران چیست؟ ایا اسلام اصطلاحی است یا لغوی


به لینکهاي زیر مراجعه نمایید

مراد از اسلام در قران چیست؟ همان شریعت محمدی است یا مطلق تسلیم شدن؟


اسلام ظاهری،اسلام باطنی،تعريف مسلمان در قران

https://quranpuyan.com/y...y-tryf-mslmn-dr-qrn.aspx

عبدالله رضایی ارسال شده: 1397/04/23 05:52:02 ق.ظ
 

با سلام
1 - اسلام به معنی تسلیم شدن و طبق نظر قران همه دینهای الهی اسلام هستند.(آل عمران - 19 و85)
حتی در چند مورد نام برده شده که دین حضرت ابراهیم اسلام است (آل عمران - 67 )
حضرت یوسف بعد رسیدن به حکومت شکر کرد و گفت توفنی مسلما ( یوسف - 101 )
2 - اسلام پذیرش تئوری و مرحله اول است(اسلموا) و ایمان (للایمان ) عمل کردن و مرحله دوم است(حجرات - 17)
3 - کسانی که پذیرای دین اسلام (للاسلام ) هستند و کسانی که ایمان نمی آورند(لا یومنون) پلیدی عذاب را بر آنان مسلط می کند (یجعل الله الرجس علی الذین لایومنون ) انعام 125

4 - در قران خطاب به انسانها هم آمده است پس برای آنها موارد عمومی است و برای مومنین موارد خاصی است .
نتیجه : در قران برای هر گروه وظیفه خاصی مشخص شده است
.
farhang ارسال شده: 1397/04/22 09:36:37 ق.ظ
 
با سلام وتشكر از شما
در خصوص اسلم و اسلام در قران نكات زير قابل توجه است:

1-در برخي آيات پس از فعل اسلم، مفعلول ان با حرف ل مشخص و واضح است كه همه آنها تسليم در برابر خداوند است.
ازقبيل

إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۳۱﴾بقره،يا
بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ 112 بقره

اما در ساير ايات بايد از قراين متن به مراد آن پي برد ازجمله"
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ﴿۱۰۳﴾صافات،كه منظور پذيراشدن اين حكم و تن در دادن به ان حكم خاص است نه مطلق تسليم يا اسلام اوردن

قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ 16 فتح كه منظور تسليم شدن در جنگ است

2- در سوره نمل ، در ماجراي بلقيس و سليمان ،همان گونه كه شما نيز اشاره كرديد، هر دو نوع تسليم مطرح شده است:

ابتدا تسليم بلقيس به سليمان كه در ايات 38 و 42 مطرح شده است:
قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۸﴾
[سپس] گفت اى سران [كشور] كدام يك از شما تخت او را پيش از آنكه مطيعانه نزد من آيند براى من مى ‏آورد (۳۸)

فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ ﴿۴۲﴾
پس وقتى [ملكه] آمد [بدو] گفته شد آيا تخت تو همين گونه است گفت گويا اين همان است و پيش از اين ما آگاه شده و از در اطاعت درآمده بوديم (۴۲)

سپس تسليم بلقيس به شريعت و حكم الهي

قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۴﴾

3-در آيه 14 سوره حجرات كه آيه مشهور در موضوع اختلاف اسلام و ايمان است،خود آيه به تنهايي تاب پذيرش معناي مد نظر خانم دكتر موسوي را دارد(همانند داستان بلقيس)
اما ايات بعدي ،مانع از پذيرش اين معنا ميشود و كاملا مراد از اسلموا را به حوزه دين مرتبط ميكند نه تسليم جنگي .


ايات 16 و 17:
قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ

يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۷﴾
يعني انها مدعي دين و ايمان بودند و بابت اسلام خود(به عنوان دين)بر پيامبر منت ميگذاشتند اما خداوند نعمت هدايت را منتي از جانب خود معرفي ميكند.

از انجا كه اعراب مورد اشاره طبق ايه،نه ايمان قلبي داشتند نه اطاعت پذيري عملي و در آيه 15 مومن واقعي را اين گونه تعريف ميكند كه ايمان صادقانه و اطاعت پذيري كامل تا مرز انفاق مال و جان دارد،
لذا به نظر ميرسد مراد از اسلمنا در ايه 14 همان بيان شهادتين لفظي و پيوستن ظاهري به صف مسلمين و رعاياي حكومت اسلامي باشد نه مسلم به معناي قراني ان يا تسليم شدن جنگي (كه البته قدرت و شوكت مسلمانان در ان مقطع ميتوانسته باعث همين اسلام ظاهري انها باشد)


"در اياتي كه لفظ ايمان و مسلم با هم به كاررفته غالبا ايمان مقدم بر تسليم است.
يعني ابتدا بايد فرد به موضوعي يا فردي مومن شود وسپس در رفتار و گفتار و باورها تسليم او شود

.به عنوان نمونه آيات 69 زخرف،53روم،46عنكبوت ،بقره136 84يونس و..."
دو نمونه از اين ايات را مرور ميكنيم:
يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿۶۸﴾ الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۶۹﴾ سوره زخرف
وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾ سوره نمل
اينگونه ايات سير هدايتي را نشان ميدهد يعني ابتدا ايمان به موضوعي و سپس تسليم و اطاعت پذيري از ان.

اما ايه 35 سوره احزاب فاقد چنين سير و ترتيبي است و تعدادي از صفات ارزشمند را با واو عطف پشت سرهم اورده و نميتوان مثلا گفت صائمين يا حافظين فرج كه در انتهاي ايه امده است مرتبه اي برتر از مسلم و مومن كه در بتداي ايه امده اند،دارد هرچند شايد بتوان مسلمين و مسلمات را كه در شروع ايه هستند،مصداق اكمل دانست و صفات بعدي مذكور در ايه را به عنوان شاخص ها و ويژگيهاي اين مسلمين دانست.

به هرحال،غرض ان بود كه مسلم در قران به معناي مسلمان لفظي و اصطلاحي بكار نرفته است.

آیه 59احزاب :در ایات قبل ،مخاطبان قران را از رفتار ها و گفتارهای ازاردهنده پیامبر و سایرمسلمانان نهی کرد .در این ایه یک روش پیش گیری و کاستن از ازار واذیتهای زنان شهر را مطرح میکند.
به پیامبر دستور میدهد که به همسرانت،دخترانت وزنان مومن ابلاغ کن برای اینکه کمتر مورد ازار و اذیت مردان شهر قرار بگیرند،جلباب و روپوش خود را به بدن خود نزدیک کنند(سفت کنند.ولنگ وباز نباشد)تا بدینوسیله از سایر زنان(اعم از کنیز یا غیر مومن یا زنان فاسد)شناخته شوند.

بنابراین ایه 59 که در میان ایات مربوط به اذیت و ازار مسلمانان قراردارد،صرفا در مقام بیان توصیه و روشی برای کاهش ازار زنان مسلمان است.این روش یعنی ادنای جلابیب،پوشش خاصی را مطرح نمی کند بلکه در نحوه استفاده از لباس شناخته شده انها یعنی جلباب توصیه ای دارد تا بعنوان زنان پاکدامن شناخته شوند
مرادی ارسال شده: 1397/04/20 05:01:34 ق.ظ
 

سپاس از توضیحات مبسوطی که فرمودید.

۱- به نظر می رسد تفاوت بار معنایی "مسلمان" در قران و کاربرد امروزه آن مقصود بنده را کامل نرسانده باشد.

مقصود بنده از مسلمان، کسی است که به واسطه شهادتین چه اختیاری چه در بدو تولد مسلمان نامیده می شود حتی اگر تکالیف شرعی را انجام ندهد البته به غیر از منافق.

۲- عرض بنده این بود که اگر "یدنین علیهن من جلابیبهن" برای ان بوده که به زنان مومن در جامعه شناخته شوند تا مورد ازار قرار نگیرند,
دلالت ایه بر نمادگذاری زن در جامعه است تا بهانه را از مردانی که زنان را ازار می دادند و وقتی مورد اعتراض قرار می گرفتند میگفتند ما زنان را نمی شناسیم.
لذا هدف ایه نمادگذاری بوده
.

حال سوال این است اگر چنین بوده, چرا امروزه این کارکرد کمرنگ شده و زنان محجبه هم از ازار مردان در امان نیستند؟

چنانچه بگوییم حجاب نماد زن مومن است نه مسلمان, (البته رعایت ان چون سایر احکام واجب است) و زنان را اجبار به حفظ ان نکنند و چون سایر اعمالشان که در انجام مختارند
(و فکر می کنند در سرپیچی از فرمان الهی ازادند که چنین نیست) لذا زنان مومن که واقعا تسلیم امر الهی هستند با رعایت ان در جامعه به مومن بودن شناخته می شوند و شاید مورد ازار قرار نگیرند

۱- در تفاسیر هم اذعان داشته اند که زنان به عفت شناخته شوند. اما قرینه لازم را در ایه نیافتم جز اینکه خود ایه مصون ماندن از آزار مردان را بیان کرده است.
خوب زنان محجبه که به عفت هم شناخته می شوند باز از سوی برخی مورد ازار قرار می گیرند. چرا؟
حتی زنان بی عفت هم از حجاب استفاده می کنند، پس ایا باز هم حجاب نماد عفت زن در جامعه است؟

۲- ایه بعد مردان متعرض را نهیب می زند که در صورت تکرار رفتار زشت عقوبت الهی در انتظارشان است.
یعنی هنوز احتمال این وجود دارد که ان بیمار دلان به رفتار زشت خود ادامه دهند. لذا نهیبشان می زند.

حاصل سخن اینکه حجاب به تنهایی برای حفظ عفت عمومی جامعه کافی نیست و مردان نیز نیاز به اصلاح, تربیت و مجازات دارند.
پس رعایت حجاب نیمی از راه است نه تمام آن.

موسوی ارسال شده: 1397/04/19 02:08:36 ب.ظ
 

به نظر می‌رسد به جای آن که اسلام را در برابر ایمان تصور کنیم و یا میانشان درجه بندی ارزشی قائل شویم، برای حل مشکل آیه سوره حجرات:
"قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم"، می توان به سادگی "اسلام" در این آیه را در معنای غیردینی و عمومی آن فهمید و از آن همه پیامدهای تحمیلی که از فرض تقابل میان ایمان و اسلام به معنای دینی آنها پیش می آید اجتناب کرد
. وقتی پیامبر افتخار خود را "اول المسلمین" بودن بیان می کند و در موارد متعدد قرآن عامدا ابراهیم را به مسلم بودن می ستاید و در آل عمران، یگانه دین معتبر نزد خدا را اسلام معرفی می کند،
پس چنان برداشتی از "اسلام" و "مسلم" بودن نمی تواند نسبتی با زبان قرآن داشته باشد
.
در قرآن اسلام گاه در غیر مفهوم دینی آن (که عبارت است از تسلیم خود به خداوند و اخلاص ورزیدن به باریتعالی و نقطه مقابل شرک)، به کا رفته و معنای موسع "واگذاری اختیار خود به دیگری و دست کشیدن از ستیزه گری" را افاده می کند. از جمله در داستان سلیمان و ملکه سبا که می گوید: "الا تعلوا علی واتونی مسلمین"،
این دعوت چنان که از بافت داستان بر می آید، دعوت به تسلیم نظامی است.
اما در نهایت مطاف، ملکه سبا با روشن بینی به این نقطه می رسد که بگوید:
"و اسلمت مع سلیمان لله رب العالمین"!

سوره حجرات نیز از اسلام نظامی اعراب سخن گفته، قبایل اعرابی وقتی قریش و طوایف قدرتمند را مغلوب و مقهور مسلمانان یافتند،
خود را به اردوگاه پیامبر تسلیم کردند و از ستیزه دست برداشتند. ایمان آوردن البته از جنس دیگری است و به باورهای متافیزیکی مربوط است، نه واقعیات قدرت نظامی.

درجه بندی را باید در خود ایمان لحاظ کرد. چنان که روایات هم از درجات ایمان سخن گفته‌اند و ایمان را واجد صفت کاهش و افزایش دانسته اند
و در خود قرآن هم از "زادتهم ایمانا" (انفال 2، توبه 124، آل عمران 173، احزاب 22) سخن رفته است. پس می شود به مومن بگوییم "آمن". یا ایها الذین آمنوا، آمنوا".
اما ساحت نفاق بکلی از ساحت ایمان جداست.
قرآن نفاق را در قلمرو کفر قلمداد می کند. از مومن فسق سر می زند، یعنی خروج از طاعت و ارتکاب گناه، اما نفاق تظاهر دروغین به ایمان است.
farhang ارسال شده: 1397/04/18 06:16:40 ق.ظ
 

با سلام و تشكر از شما كه اين موضوع را طرح كرديد

هرجند قبلا نيز در اين گروه به بحث تفاوت بين اسلام و ايمان پرداخته شده بود اما با توجه به نتيجه گيري اين پست،
به نظرم توجه به چند نكته لازم است:

1-در قران،مسلم به معناي مسلمان اصطلاحي يعني پيروان ظاهري حضرت محمدص به كار نرفته بلكه تسليم محض خداوند و دين الهي بودن است.و همين اختلاف معنا بين قران و عرف، يكي از عوامل زمينه ساز آن نتيجه گيري شده است.

2-مومن (مخصوصا در حالت جمع آن) در قران با دو معنا مشاهده ميشود يكي همان مومن واقعي كه ايمان قلبي و عمل صالح دارد و ديگري هم افراد ظاهرا ايمان اورده كه تحت لواي شريعت انبيا قرار گرفته اند.
(كه در اين حالت مشابه خطاب ياايهالذين امنوا است.خطاب يا ايهالذين امنوا،نيز همه افراد و پيروان پيامبر اعم از ظاهري و باطني را در برمي گيرد.)

مثلا در همين سوره احزاب
در داستان جنگ احزاب در ايه 11 به ابتلا و ازمايش مومنان شاره ميكند كه منظور كل سپاه اسلام است اعم از مومن واقعي و غير ان يعني همه افراد ظاهرا مسلمان
اما در ادامه انها را به دو گروه منافقان و بيماردلان (ايه12) ومومنين صادق در ايه 23 تقسيم ميكند و گروه اول را نكوهش و گروه دوم را تحسين ميكند.
يا در ايه 49، كه به طلاق اشاره دارد (يا ايها الذين امنوا اذانكحتم المومنات) لفظ مومنات فقط منحصر به زنان مومنه واقعي نيست بلكه هر زن اسما مسلماني را در برمي گيرد.
يا در ايه 58 كه ازار مومنين و مومنات را گناهي بزرگ ميشمرد،مرادش فقط مومنين واقعي نيست بلكه همه افراد ي است كه در ظاهر هم كيش شما هستند.چرا كه در ان صورت هيچ معياري براي تفكيك مومن از غير مومن وجود نداشت و افراد به بهانه اينكه فلاني مومن كامل نيست،خود رامجاز به ازار و اذيتش ميدانستند.

بنابراين،لفظ مومنين و مومنات در قران ، از جمله در ايه 59 احزاب لزوما منحصر به مومنان واقعي در مفهوم كامل خود نيست.

3-در اياتي كه لفظ ايمان و مسلم با هم به كاررفته غالبا ايمان مقدم بر تسليم است.يعني ابتدا بايد فرد به موضوعي يا فردي مومن شود وسپس در رفتار و گفتار و باورها تسليم او شود.به عنوان نمونه آيات 69 زخرف،53روم،46عنكبوت ،بقره136 84يونس و...
لذا لفظ مسلم در قران (در مواردي كه به رابطه ديني اشاره دارد)برخلاف باور رايج، خالص تر و ارزشمندتر از لفظ مومن ميباشد و همواره به تسليم واقعي فرد دلالت دارد.
مرادی ارسال شده: 1397/04/13 12:04:09 ق.ظ
 

سپاس از توضیحاتتان
انان معاف از غض بصر و حفظ پاکدامنی نیستند.
اما نکته این است که زن و مرد مومن غض بصر و پاکدامنی را حفظ می کنند اما زن و مرد مسلمان غیر مومن ممکن است دچار بی عفتی شوند,
که به فرموده امیرالمومنین علیه السلام حد بر ایشان جاری می گردد اما از زمره مسلمین خارج نمی شوند.

پس حفظ حجاب نماد زن مومن است نه زن مسلمان.
اما برای عدم رعایت حجاب در منابع مجازاتی ندیده ام.
لذا اجبار به حجاب جایز نیست, بلکه از باب امر به معروف و نهی از منکر می توان زنان مسلمان را به حفظ حجاب ترغیب نمود
.
MH Mjaami ارسال شده: 1397/04/11 10:25:57 ق.ظ
 

واضح است كه مومن در آيه ٥٩ احزاب همه مسامانان است كمااينكه در آيتين ٣٠و٣١ مراد زنان و مردان مسلمان است
نه اينكه اينها معاف از غض بصر و حفظ فرج باشند و زنان و مردان مومن موظف به غض بصر و حفظ فرج!
بله در برخي آيات درجه عاليتر مسلماني را مومن ناميده ولي همانطوركه نوشتيد همه الذين امنواها يعني مسلمانان و همه اسنها ذيل عنوان مسلماني جمع ميشود
و در اساتي كه نوشته الذين امنوا و الذين هادوا وووو تقسيم بندي همان مسلماني و يهودي و مسيحي ووو است

لذا زنان اقايان مومن را از باب توضيح وابستگي ميدانم مثل وابستگي زنان و دختران پيامبر ص كه مومن درينجا جاي پيامبر ص نشسته نه اينكه خود مومنات( يعني زنان مومن) معاف از حجاب باشند

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.239 ثانیه ایجاد شد.