logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176959)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140043)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130787)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95080)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    وصیت در چه چیزهایی و برای چه کسانی؟    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟             

توجه

Icon
Error

ارسال پاسخ
از طرف:
پیغام:

حداكثر تعداد كاراكتر مجاز در هر ارسال‌:32767000
ذخیم کج خط دار   برجسته نقل قول برای مشخص سازی فرم کلی زبانی را انتخاب کنید وارد کردن عکس ایجاد لینک   فهرست نامرتب فهرست مرتب   در سمت چپ در وسط در سمت راست   تگهای بی بی کد بیشتر بررسی املاء کلمات
رنگ فونت اندازه فونت
انتخابها:
  • فایلی به این ارسال الصاق شود؟
تصویر امنیتی
حروف نمایش داده شده در عکس را وارد کنید همه مواردی که در تصویر است را وارد کنید
  پیش نمایش ارسال انصراف

10 ارسال آخر با ترتیب برعکس
Guest ارسال شده: 1402/04/15 10:14:40 ب.ظ
 
آیا سیادت از مادر منتقل می‌شود ؟؟
پاسخ 👇👇🌷🌷🌷🌷🌷

نسل پیامبر با دخترش حضرت فاطمه(س) ادامه یافت و فرزندان حضرت فاطمه فرزندان پیامبر هستند و پیامبر نسبت به اولاد فاطمه زهرا محرم است و با هیچکدام از نسل فاطمه نمى تواند ازدواج کند. اگر فرزندان دختر، فرزند انسان نباشد مى توان با دختران او ازدواج کرد. بنابراین هر کس که نسلش به حضرت فاطمه(س) مى رسد، فرزند پیامبر حساب مى شود. حضرت امام موسى الکاظم(ع) فرمود: روزى به مجلس هارون الرشید خلیفه ى عباسى وارد شدم. هارون سؤالهایى کرد و من جواب دادم. هارون پرسید شما چگونه مى گویید که پسر پیامبرید در حالى که پیامبر نسل نداشت. او فقط دختر داشت و نسل انسان از پسر مى ماند نه دختر. من در جواب سؤال هارون آیه 84 سوره ى انعام را خواندم. خداوند مى فرماید: و وهبنا له اسحق و یعقوب کلاً هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و کذلک نجزى المحسنین و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس کل من الصالحین؛ ما به ابراهیم اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را هدایت کردیم و نوح را از پیش هدایت کرده بودیم و از نژاد او داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسى و هارون را. ما نیکوکاران را چنین پاداش مى دهیم. و نیز زکریا یحیى، عیسى و الیاس را که همگى از صالحان هستند»، (المیزان، ج 7، ص 241، عربى، بیروت، چاپ دوم).به هارون گفتم: اى هارون! پدر عیسى کیست؟ هارون گفت: عیسى پدر ندارد. گفتم: پس چطور عیسى از نسل ابراهیم بشمار رفته است؟! پس بدان که خداوند عیسى را از طریق مادرش مریم به نسل حضرت ابراهیم ملحق ساخته است. ما هم از طریق مادرمان حضرت فاطمه زهرا از نسل پیامبر اسلام به حساب مى آییم، (تفسیر صافى، ج 1، ص 530 چاپ دوجلدى قدیمى، تفسیر نمونه، ج 5، ص 328 به نقل از نورالثقلین، ج 1، ص 743).در تفسیر عیاشى آمده است: روزى حجاج کسى را دنبال یحیى بن معمّر فرستاد. یحیى نزد حجاج حاضر شد. حجّاج گفت: شنیده ام تو گمان مى کنى که حسن و حسین پسران پیامبر هستند و این را از قرآن مى گویى در صورتى که من قرآن را از اول تا آخر خوانده ام ولى این مطلب را در آن ندیده ام. یحیى گفت: شما سوره انعام را نمى خوانى؟! در سوره انعام آمده است: و من ذرّیّته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون و کذلک نجزى المحسنین * و زکریّا و یحیى و عیسى و الیاس کلٌ من الصالحین مگر عیسى در این آیه از نسل و ذریّه ى ابراهیم شمرده نشده است؟! حجاج گفت: درست مى گویى. این آیه را خوانده ام.(تفسیر المیزان، عربى، ج 7، ص 261، بحث روائى).
ابو جارود مى گوید: امام باقر(ع) فرمود: اى اباجارود! اینها درباره ى حسن و حسین به شما چه مى گویند؟ گفتم: به ما مى گویند: حسن و حسین فرزندان پیامبر نیستند. امام فرمود: شما چگونه براى آنان دلیل مى آورید؟ گفتم: ما با آیه ى ... و من ذریته داود و سلیمان... استدلال مى کنیم. امام فرمود: آنان در جواب شما چه مى گویند؟ گفتم: آنان مى گویند: پسر دختر، فرزند نامیده مى شود ولى این فرزند صُلبى نیست. امام فرمود: شما به آنان چه مى گویید؟ گفتم: ما آیه ى ندع ابنائنا و ابنائکم... را براى آنان مى خوانیم که پیامبر به حسن و حسین، پسر اطلاق کرده است. امام فرمود: آنان چه مى گویند؟ گفتم: آنان مى گویند: در زبان عربى و در میان مردم عرب، به پسران دیگران، «پسرم» اطلاق مى کنند. (پسر، پسر توست ولى شخص دیگرى به این پسر تو مى گوید: «پسرم فلان چیز را بیاور») امام فرمود: اى ابا جارود! از کتاب خدا برایت آیه اى مى گویم. خداوند مى گوید: حرّمت علیکم امهاتکم و بناتکم...(سوره نساء، آیه 23).

تو از آنان بپرس آیا پیامبر مى تواند دختران حسن و حسین را بگیرد؟ اگر گفتند: مى تواند، دروغ مى گویند و اگر بگویند نمى تواند دختران حسن و حسین را بگیرد، در این صورت ثابت مى شود که حسن و حسین فرزندان صلبى پیامبر هستند.(جواهر الکلام، ج 16، ص 93، کتاب الخمس، چاپ ایران).
روایات دیگرى نیز در این موضوع آمده است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: جواهر، ج 16، ص 93 تا 101
بنابراین زنى که از نسل پیامبر است، همه ى فرزندان او نسل پیامبر و سیّد هستند گرچه شوهرش سیّد نباشد و در نتیجه انسان از طریق مادر هم سیادت پیدا مى کند.
یادآورى: توجه داشته باشیم ساداتى که مستحقّ خمس هستند و زکات واجب بر آنان حرام است، ساداتى هستند که پدرشان سیّد است. فتواى مشهور فقهاء چنین است.(جواهر، ج 16، ص 90، تحریر الوسیله حضرت امام خمینى(قدس سره)، کتاب الخمس).
فرزندان زن سیده از نظر نسبی سید شمرده می شوند و برای همین در عرف به آنها میرزا می گویند، ولی از نظر فقهی خمس به آنها داده نمی شود، هر چند سید نسبی هستند.

ولی کسی که پدرش سید باشد علاوه بر این که سید نسبی است خمس هم می توان به او داد (در صورت فقیر بودن) در نتیجه بین کسانی که فقط مادرشان سید است با کسانی که پدر یا والدین آنها سیدند از نظر نسبی و سیادت فرقی نیست ولی از نظر پاره ای از احکام فقهی هم چون تعلق خمس تفاوت دارد . بنابراین، سیادت ؛ یعنی انتساب به خاندان نبوت . این انتساب تفاوتی ندارد که از جهت پدر باشد و یا مادر حتی اگر یکی از اجداد مادری نیز از سادات باشند شرافت سیادت برای همه نوادگان محفوظ است . البته سیادت از نظر فقهی احکامی دارد مانند حرمت دریافت کفاره و زکات و جواز دریافت خمس ، که این احکام اختصاص به کسانی دارد که از طرف پدر منسوب باشند و این یک حکم فقهی است که در خصوص زکات وخمس آمده است، یعنی از یک مال نمی توانند استفاده کنند و از مالی دیگر می توانند استفاده کنند. گرچه مرحوم سید مرتضی رضوان الله تعالی علیه فتوا داده است که اگر کسی از طرف مادر هم به بنی هاشم انتساب داشته باشد خمس به او تعلق می گیرد وبعضی از فقهای دیگر نظیر صاحب حدائق هم این فتوا را پذیرفته اند اما معروف بین امامیه آن است که فقط در صورتی از خمس می تواند استفاده کند که انتسابش از طرف پدر باشد و فتوای معمول فقهای ما هم همین است.


البته در بسیاری از مسائل فقهی فرقی بین زن و مرد از نظر سیادت نیست از جمله، در باب محرمیت، هیچ فرقی نیست، خواه انسان از طرف مادر سید باشد یا از طرف پدر، با انبیای اعظام وائمه اطهار ومانند آن که ارتباط نسبی از طرف مادر دارند مساله محرمیت یکسان است ونیز در مساله حرمت نکاح که غیر از محرمیت است، چون هرجا محرمیت است حرمت نکاح هم به دنبال دارد اما هرجا حرمت نکاح باشد ممکن است محرمیت نباشد بازهم فرق نمی کند.
بنابراین در تمام این ابواب فقهی فرقی نیست و در خصوص باب خمس و زکات هم که تفاوت قائل شده اند، به دلیل شهرتی است که بین فقها وجود دارد، واساس این شهرت روایت مرسله ای است که در آن روایت آمده است: اگر کسی از طرف مادر سید بود می تواند زکات بگیرد ولی خمس به او تعلق نمی گیرد. بعد در ذیل روایت مرسله به آیه کریمه «ادعوهم لابائهم » (1) استشهاد شده است. گرچه این تعلیل تام نیست ولی صدر روایت مرسله حجت ومورد استناد قرار گرفته و مورد فتوا است.
و در هر صورت امتیاز به این نیست که انسان از مالی بتواند استفاده کند و از مالی نتواند، این یک حکم فقهی است در خصوص باب خمس و زکات، لذا در جواب سؤالهای مرحوم سید مرتضی، وقتی از این بزرگوار سؤال کردند فرمود: که فرزندان دختری فرزند حقیقی انسان هستند نه مجازی و افکار جاهلی را اسلام محو کرده است. و گفته است نگویید زنها فقط وعاء وظرفند ونگویید فرزندان پسران ما فرزندان ما هستند اما فرزندان دختری فرزندان مردم بیگانه اند، این شعر که در جاهلیت به عنوان یک شعر رسمی بود اسلام محو کرد وفرمود نگویید:
بنونا بنو ابناءنا وبناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد
پسران ما پسران پسران ما هستند، و پسر دختران ما، فرزندان مردان بیگانه اند.
مرحوم سید مرتضی فرمودند این شعر باطل است و فرزندان ما فرزندان ما هستند خواه از طرف ابناء باشند وخواه از طرف بنات و ایشان می گوید: فرزند دختری حقیقتا فرزند است. حالا اگر در بعضی از موارد فقهی استثنا شده روی اصل دیگری است . برای آگاهی بیشتر ر.ک: جوادی آملی، زن درآینه جلال وجمال.

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ali ارسال شده: 1399/10/02 10:02:49 ق.ظ
 


اسلام، دخترِِدختر را دختر خود انسان ميداند

آلوسي در تفسير روح المعاني در ذيل جمله و عيسي ...در ايه 85 سوره انعام مي‏گويد : مساله مورد اختلاف است ، و ليکن هر کسي که ذريه را شامل دختر زاده نيز دانسته به همين آيه استدلال کرده ، از آن جمله موسي کاظم ) رض ( است که بنا به بعضي از روايات در پاسخ هارون الرشيد به اين آيه تمسک کرده .
و در تفسير کبير دارد که ابا جعفر ) رض ( نيز در مجلس حجاج بن يوسف به اين آيه و همچنين به آيه مباهله استدلال کرد ، چون بعد از آنکه آيه مباهله نازل شد ، رسول خدا حسن و حسين را براي شرکت در مباهله دعوت فرمود و به نصارا نيز فرمود : بياييد ما فرزندان خود را و شما هم فرزندان خويش را دعوت نموده و مباهله کنيم .
آنگاه اضافه کرده است : بعضي از اصحاب ما گفته‏ اند که اين از خصايص رسول خدا ص است ، و به هر حال فتاواي اصحاب ما در اين مساله مختلف است ، و آن چيزي که در نظر من قوي است اين است که دخترزادگان نيز داخل در ذريه هستند .

صاحب المنار بعد از عنوان اين بحث مي‏گويد : حديث ابي بکره را که بخاري سند آن را از وسط انداخته مي‏توان از ادله اين باب شمرد ، چون در اين حديث رسول خدا ص اشاره به حسن (عليه ‏السلام) کرده و فرموده : اين فرزند من سيد ) بزرگ ( است آنگاه اضافه کرده که لفظ ابن در کلام عرب بر دخترزاده اطلاق نمي‏شود ، و همچنين روايتي که ابو نعيم در کتاب معرفة الصحابة بطور رفع از عمر نقل کرده است از ادله اين باب است و آن روايت اين است که رسول خدا فرموده : تمامي افراد بشر نسبتشان از ناحيه پدران است مگر فرزندان فاطمه که من پدر ايشانم .
آنگاه مي‏گويد : به همين جهت است که مردم اولاد فاطمه )عليهاالسلام( را اولاد رسول خدا وعترت او و اهل بيت او مي‏خوانند .

مؤلف : اين مساله دستخوش خلط و اشتباه شده و حقيقت امر بر عده ‏اي از اعلام مشتبه گشته ، لاجرم آن را مساله ‏اي لفظي و مربوط به لغت پنداشته‏ اند .
حتي بعضي از ايشان در مقام استدلال بر رأي خود به قول شاعر که گفته است : بنونا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد و يا به قول آن ديگري که گفته است : و انما امهات الناس اوعية مستودعات و للانساب آباء تمسک جسته‏ اند .
و اين خود اشتباهي است بزرگ ، براي اينکه اين مساله ، مساله‏ اي است حقوقي و اجتماعي و مربوط است به مساله قرابت که هر ملت و قومي در تحديد حدود آن و اينکه چه کساني جزو اقرباي انسانند عقيده ‏اي دارد .

بعضي از اقوام و ملل زن را داخل در قرابت مي‏دانند و بعضي نمي‏دانند ، بعضي دخترزاده را اولاد مي‏دانند و بعضي نمي‏دانند ، بعضي قرابت را مختص به ولادت مي‏دانند و بعضي آنرا منحصر به اين مسير ندانسته فرزند ادعايي را نيز از اقربا مي‏خوانند ، و اين ربطي به لغت ندارد .

مثلا اگر اعراب دوران جاهليت بر خلاف ساير اقوام بطور کلي براي زنان قرابت قانوني ناشي از وراثت قائل نبودند و خويشاوندي زنان را طبيعي مي‏دانستند اثرش تنها در ازدواج و در مساله نفقه دادن است و همچنين براي دخترزادگان قائل به قرابت و خويشاوندي نبودند ، و همانطوري که در شعر بالا منعکس شده آنان را اولاد بيگانگان مي‏پنداشتند و در مقابل پسر خوانده ‏ها و برادر خوانده ‏ها را پسر و برادر مي‏دانستند ، از اين جهت نبود که لغت ، دخترزاده را اولاد نمي‏داند و برادر خوانده را برادر مي‏داند ، بلکه همانطوري که گفته شد رسومي اجتماعي بوده که از ملل و اقوام ديگر از قبيل ايران و روم که مهد تمدن آنروز بودند اقتباس کرده‏ اند .

و اما اسلام پاره‏ اي از اين حقوق و رسوم اجتماعي را لغو نمود ، مثلا در باره قرابت ادعايي فرمود : و ما جعل ادعياءکم ابناءکم و به زنان قرابت قانوني داده و آثار قرابت قانوني را در حق آنان جاري ساخت ، و اولاد دختر را اولاد قانوني و داراي قرابت قانوني دانسته و در اين باره در آيه ارث فرموده : يوصيکم الله في اولادکم للذکر مثل حظ الانثيين ... و نيز فرموده : للرجال نصيب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصيب مما ترک الوالدان و الاقربون مما قل منه او کثر و نيز در آيه محرمات نکاح فرموده : حرمت عليکم امهاتکم و بناتکم - تا آنجا که مي‏فرمايد - و احل لکم ما وراء ذلکم چون در اين آيه بطوري که مي‏بينيد دختر دختر را ، دختر خود انسان دانسته و اولاد دختران را اولاد ناميده ، در آيه مورد بحث هم به همين ملاحظه فرموده : و يحيي و عيسي و الياس ... و عيسي (عليه‏السلام) را که اتصالش به ابراهيم و يا نوح (عليه‏السلام) جز از ناحيه مادر نبوده ذريه ابراهيم و يا نوح (عليه ‏السلام) شمرده است .
امامان اهل بيت (عليهم‏السلام) نيز با همين آيه و همچنين آيه محرمات نکاح و آيه مباهله استدلال کرده‏اند بر اينکه دختر زاده انسان نيز اولاد انسان است ، گو اينکه ائمه (عليهم‏السلام) اين استدلال را در خصوص فرزندان فاطمه )عليهاالسلام( کرده ‏اند و ليکن ادله ‏اي را که آورده ‏اند عام است



ترجمة الميزان ج : 7 - ص : 367

-------------------------
Guest ارسال شده: 1399/10/01 07:56:30 ق.ظ
 
نظر ايت الله صادقي تهراني در خصوص انتقال نسل از طريق دخترزادگان: سيادت هم از طريق مادران منتقل ميشود


آيه 85 سوره انعام ـ در اين آيه عيسى از ذريه ابراهيم(عليه السلام) است، با آنكه انتسابش به آنحضرت تنها از طريق مادرش مريم بوده، و اين خود از ادله صحت انتساب مادرى است كه سيادت هم همين گونه است.


وَ وَصَّيْنَا الاِْنسَـنَ بِوَ لِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُو وَهْنًا عَلَى وَهْن وَ فِصَــلُهُو فِى عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِى وَ لِوَ لِدَيْكَ إِلَىَّ الْمَصِيرُ _…_14_ سوره لقمان

و انسان را درباره ى پدر و مادرش سفارش كرديم; مادرش به او باردار شد، در حال سستى بر سستى، و از شير باز گرفتنش در دو سال است. (آرى، به او سفارش كرديم) كه براى من و پدر و مادرت سپاس گزار. بازگشت (همه) تنها سوى من است. _…_14_

آيه 14 ـ اين جا انسان درباره والدينش سفارشى اكيده شده، به ويژه در مورد مادرش كه او را با دو ناراحتى و سستى حمل مى كند،
بالاخره در اين جا سفارش نسبت به مادر ـ از اين نظر و سختى بارآورى فرزند بيش از پدر است، و روى اين جهت احترامش نيز بيشتر است، و اگر اين احترام در اين ميان برابر بود نسبت فرزندان به والدين نيز برابر بود، پس روى چه اصلى سيادت را در انحصار نسبت پدرى دانسته اند و نه مادرى؟ چنان كه اگر نسبت مادرى در سيادت منفى بود حسنين و فرزندانشان (عليهم السلام) نيز كه نواده هاى دخترى پيامبر بزرگوار اسلام(صلى الله عليه وآله) هستند هرگز سيد نخواهند بود! و سيادت اصلى رسول گرامى (صلى الله عليه وآله)هم بر تمامى سيادت ها برتر است.
اين آيه كه فرزندان را نسبت به پدران و مادران مورد سفارش اكيد ـ كه برتر از واجب معمولى است ـ قرار داده، بدين جهت است كه طرفين حق و احترام يكديگر را بايد منظور دارند، و در آياتى ديگر اين حقيقت به تفصيل بيان گشته است.

تفسير فرقان

Guest ارسال شده: 1399/04/24 07:07:36 ق.ظ
 

پرسش:آيا انتقال نسل از طريق دختران هم انجام ميشود؟ آيا دختر زادگان هم ذريه و نسل حقيقي اند؟

پاسخ:

قرآن كريم دخترزادگان را هم اولاد و ذريه حقيقى مى داند.

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۴﴾
و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم] و اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏ دهيم (۸۴)
وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۵﴾و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را كه همه از شايستگان بودند (۸۵)

از اينكه قرآن كريم عيسى را در بين نامبردگان از ذريه نوح مى شمارد، مي توان به دست آورد كه قرآن كريم دخترزادگان را هم اولاد و ذريه حقيقى مى داند، چون اگر غير اين بود عيسى را كه از طرف مادر به نوح متصل مى شود ذريه نوح نمى خواند. نظير اين استفاده در سابق از آيه ارث و آيه محرمات نكاح گذشت



استناد ائمه اهل بيت عليهم السلام به آياتى از قرآن مجيد براى اثبات اينكه دخترزاده اولاد بشمار مى رود.

امامان اهل بيت (عليهم السلام ) نيز با همين آيه و همچنين آيه محرمات نكاح و آيه مباهله استدلال كرده اند بر اينكه دختر زاده انسان نيز اولاد انسان است ، گو اينكه ائمه (عليهم السلام ) اين استدلال را در خصوص ‍ فرزندان فاطمه (عليها السلام ) كرده اند و ليكن ادله اى را كه آورده اند عام است .

حضرت امام باقر (عليه السلام ) استدلال ديگرى در اين باره دارد كه از ادله گذشته صريح تر است ، و اين استدلال را شيخ كلينى (رضى اللّه عنه ) به سند خود از عبد الصمد بن بشير از ابى الجارود روايت كرده كه گفت : حضرت ابى جعفر (عليه السلام ) به من فرمود: اى ابى الجارود! مردم در باره حسن و حسين (عليهما السلام ) به شما چه مى گويند؟ عرض كردم عقيده ما را در اينكه آن دو بزرگوار فرزندان رسول خدايند انكار مى كنند. فرمود: شما عليه ايشان به چه دليلى تمسك مى جوييد؟ عرض كردم : به فرموده خداى تعالى كه در باره عيسى بن مريم فرموده : (( و من ذريته داود و سليمن و ايوب و يوسف و موسى و هرون و كذلك نجزى المحسنين و زكريا و يحيى و عيسى )) و با اينكه عيسى (عليه السلام ) پدر نداشت او را ذريه نوح (عليه السلام ) خوانده . حضرت فرمود: ايشان در جواب اين استدلال شما چه مى گويند؟ عرض كردم : مى گويند عيسى (عليه السلام ) را ذريه نوح (عليه السلام ) ناميدن دليل بر اين نيست كه هر دخترزاده اى ذريه و فرزند محسوب مى شود، براى اينكه عيسى (عليه السلام ) جزو استثنائيات خلقت است ،

لذا از آنجايى كه پدر نداشته تا از مسير صلب به نوح بپيوندد ناگزير قرآن او را از راه رحم ذريه نوح (عليه السلام ) دانسته . امام فرمود: شما در جواب چه مى گويید؟ عرض كردم : (( ما به آيه قل تعالوا ندع ابنائنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسن و انفسكم )) استدلال مى كنيم . فرمود: ايشان چه مى گويند؟ عرض كردم مى گويند: در كلام عرب بسا مى شود كه گوينده ، فرزندان غير را فرزند خود مى نامد.

آنگاه حضرت فرمود: اينكه من دليلى از قرآن كريم به شما مى آموزم كه بر حسب آن دليل حسن و حسين (عليهما السلام ) از صلب رسول خدايند، و كسى آن دليل را انكار نمى كند مگر اينكه كافر مى شود. پرسيدم فدايت شوم آن دليل در كجاى قرآن است ؟ فرمود آيه (( حرمت عليكم امهاتكم و بناتكم و اخواتكم ... )) است . آنگاه آيه را تلاوت فرمود تا رسيد به جمله (( و حلائل ابنائكم الذين من اصلابكم )) سپس فرمود: اى ابا جارود! آيا رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) مى توانست با همسران حسن و حسين (عليهما السلام ) ازدواج كند؟ اگر مخالفين بگويند آرى مى توانست ، قطعا دروغ گفته و فاسق شده اند، و اگر اعتراف كنند به اينكه نمى توانست پس اعتراف كرده اند به اينكه حسن و حسين (عليهما السلام ) از صلب پيغمبر اكرم هستند.

مؤلف : مرحوم قمى نيز روايتى قريب به اين مضمون در تفسير خود آورده . و كوتاه سخن اين مسأله يك مسأله لفظى و لغوى نيست تا در جواب بگويند عرب دخترزاده را اولاد نمى خواند، و آنگاه شعر شاعر را دليل بر گفته خود قرار دهند، بلكه مساله اى است حقوقى و اجتماعى كه دين اسلام آن را معتبر شمرده است . آرى اسلام زنان را علاوه بر قرابت طبيعى كه عربها و ساير ملل براى ايشان قايل بودند قرابت قانونى نيز داده ،

و همچنين در قوانين حقوقيش دخترزادگان را اولاد شمرده و رشته نسب را همانطورى كه از ناحيه مردان جارى است از ناحيه زنان نيز جارى مى داند، و در عوض اتصال نسبى را كه اعراب از راه ادعا و از راه زنا نيز معتبر مى دانستند لغو كرده است

ترجمه تفسير الميزان جلد 7 صفحه : 369 سوره انعام


كلمات كليدي: ذريه دختر نسل فرزند

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.260 ثانیه ایجاد شد.