|
💫از خواجه عبدالله انصاری پرسیدند:
🌸"عبادت" چیست؟ فرمود: عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است... پرسیدند: چگونه؟! گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر داشته باشی؛ 🌸"این نامش عبادت است." پرسیدند: پس "نماز و روزه و خمس..."این ها چه هستند؟؟؟ 🌹گفت: اینها "اطاعت" هستند که باید بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام دهد تا "انوار حق" بگیرد..
روايت جالبي از امام صادق ع
و اللّه ما عبداللّه بشيء أفضل من أداء حقّ المؤمن؛
به خدا سوگند كه خداوند به چيزي برتر از ادا نمودن حق مؤمن، عبادت نشده است.
مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 243.
|
|
«ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» یعنی چه؟ قبلاً دیدیم که از نظر این سوره، تقواپیشگان افرادی مطلوب و مورد انتظار هستند و دو نوع رفتار عبادتی دارند:
1- بدنی (نماز و استغفار و...) 2- مالی (دستگیری ضعفا و...)
در آیه 56 می فرماید اساساً جن و انس برای عبادت آفریده شده اند.
ذهن منحرف فوراً از ضمیر «مرا» نکته می گیرد و می گوید خداوند از عبادت جن و انس چه فایده ای می برد؟
در آیه 57 بشدت این شبهه را رفع می فرماید و یکبار بصورت کلی نفی هرگونه «رزق» (= فایده)، و یکبار بصورت خاص« طعام » (=نوعی از رزق) را رد می کند، و در آیه 58 نیز آنرا تعلیل می کند که خدائی که خودش به مخلوقاتش وجود و هستی داده و دائماً دارد اعاده می کند نیازی به چیزی از جانب همان مخلوقات ندارد، بلکه این برای خودشان مفید است (مانند زحمتی که محصل در مدرسه می کشد که بنفع خود او تمــــام می شود)
آیه فوق میگوید خداوند ما را برای عبادت آفریده، و ما هم تا کلمه عبادت را می شنویم فورا تصوراتمان بطرف نماز و روزه و امثال این ها میرود، در حالیکه این یک تصور ناقص است،
روایاتی داریم که مفهوم آنها این است که خداوند عبادت را چند قسمت کرده، و قسمت بزرگی از آن را در کسب روزی حلال قرار داده، یا اینکه عبادتی بالاتر از کسب علم نیست، یا اینکه عبادتی بالاتر از تفکر نیست، یا اینکه حسن خلق یا گمان نیک داشتن راجع به خداوند، یا معطر بودن، یا خوش لباسی، یا شانه کردن و کوتاه کردن مو و داشتن آینه، عبادت است، یا اینکه ازدواج معادل حفظ نصف دین است.
بنا بر این نوع روایات، (که تقریبا همه شان تاییدات قرآنی هم دارند)، عبادت با انواعی از زندگی شایسته و مقبول مترادف است.
یکی دیگر از معانی عبادت «شاگردی کردن» برای رشد و تعالی است.
شاگردی کردن نوعی از نظام تعلیم و تعلم است که در قدیم کاملا معمول بوده و امروز تقریبا منسوخ شده است. در نظامِ شاگردی کردن (از طریق مشاهده و تقلید و انجام کارهائی که استاد توصیه میکند و رها کردن کارهائی که او نهی میکند) بطور مستقیم و بدون آموزش به معنای اصطلاحی، تعلیم و تعلم صورت میگرفت، چیزی که امروز میتوان مثال زد مربیگری است، و مربی استاد است، و کسی که دستوراتش را انجام میدهد شاگرد است، و نتیجه اش رسیدن به هدفی است که قبلا تعریف شده است.
بنا بر این تلقی، عبادت، «طریقه رشد و تعالی یافتن بطور مستقیم برای رسیدن به زندگی شایسته است» که در آن پیامبر استاد و قرآن متن آموزشی و نتیجه اش هم کسب کمالات برای یک زندگی شایسته و قابل احترام و آرزوئی است.
خداوند حدّ اعلای خواستنی ها است. اگر شما به دنبال زیبائی باشید خداوند از هرچیز و هرکس زیبا تر است زیرا اساسا زیبائی را او آفریده است. اگر در جستجوی علم باشید خداوند از همه عالم تر است زیرا اساسا علم را او آفریده است. اگر به دنبال قدرت و ثروت هستید میدانید که سرچشمه آنها خداوند است. به همین قیاس، دنبال هر چیزِ خواستنی که باشید در حقیقت دارید دنبال خداوند میگردید. بنابر این اگر کسی دنبال علم یا هنر یا خدمت به دیگران یا کارهای پسندیده دیگر باشد انگار که دارد «شاگردیِ خدائی شدن» را میکند و یکی از معانی عبادت همین است.
لذا، وقتی که آیه 56 میگوید «جن و انس را نیافریدم مگر اینکه عبادتم کنند»، معنی آن این است که جن و انس را نیافریدم مگر اینکه رشد و تعالی یابند و بطرف کمال های مطلوب و کمال مطلوب ها و همه کمال های همه مطلوب ها حرکت کنند.
تفسير مرحوم گنجه اي
وقتی که به یک ادیب بدهید بگویید که ﴿وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونِ﴾[12] را ترکیب بکن! این میگوید این «لام» لام فایده است لام غایت است این لام غایت به چه چیزی برمیگردد؟ به «تاء» ﴿خَلَقْتُ﴾ برمیگردد؛ ﴿وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونِ﴾؛ یعنی این «لام» لام غایت است به «تاء» ﴿خَلَقْتُ﴾ برمیگردد؛ یعنی علت غایی منِ خدا که خلق کردم این است که مرا بپرستید. اما وقتی به یک حکیم بدهید و به یک متالّه بدهید میگوید ـ معاذالله ـ این چه تعبیری است؟ این «لام» لام غایت است برای جنّ و انس، غایت است برای خلق نه برای خالق؛ یعنی شما را برای عبادت خلق کردم، نه خودم شما را خلق کردم تا معبود بشوم. من شما را خلق کردم که عابد بشوید، نه شما را خلق کردم که معبود بشوم من نیازی به عبادت شما ندارم. در سوره مبارکه «ابراهیم» از بیان موسای کلیم (سلاماللهعلیه) فرمود به مردم جهان بگو! ﴿اِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً﴾[13] همه این هفت میلیارد یکسره کافر بشوند برای خدا اثری ندارد. ﴿اِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً﴾ برای خدا چه اثری دارد؟ پس من خلق نکردم که معبود بشوم، من خلق کردم که شما به کمال برسید و عابد بشوید.
ايت اله جوادي املي
|
|
🍃❓عبادت چیست؟
🟢 کلمه "عبادت" به تعداد 5 بار در5 آیه به اَشکال ذیل آمده است : عِبَادَتِهِ (3بار) عِبَادَتِكُمْ ، عِبَادَتِي(هرکدام یک بار) جالب اینکه با این کلمه "عبادت" به تعداد 4بار کلمه "استکبار" هم آمده است: (نسا-172)و(اعراف-206)و(انبیا-19)و(غافر-60) وبابررسی آیات مربوطه میتوان گفت که : هرانسانی که از"عبادت "خدا ،امتناع ورزد ویا استنکاف نماید یقینا به منطقه "استکبار" گام نهاده است(همچون ابلیس) یعنی چنین انسانی درخودش احساس خود بزرگ بینی دربرابرخدای بزرگ نموده ونیازی به "عبادت خدا" درخودش نمی بیند 🍃اما این عبادت خدا هم بقدری ناجور وبصورت غلط دربین مردم تعریف وتعبیرشده است که همگی گمان میکنند برای عبادت خدا باید دائما نمازعربی وروزه وحج وسایرفروع دین را اجراکردن است ! (برای 8 میلیارد انسان عصرحاضر!که چنین عبادتی ممکن نیست)پس اگرانسان تابع این فروع دین" فقها" نشود گوئی که به زور وبا فشار باید بندگی خدارا قبول کند والا جای او جهنم است اما حقیقتا معنای عبادت خدا ، اینچنین نیست وربطی هم به فقها ومفسران ویا فرقه خاصی ندارد بلکه عبادت ،ربطش مستقیما با "خدای زنده "میباشدومستقل از انسانهای دیگر ومستقل از زمین میباشد وموضوعی آسمانی وغیبی(بقره-3) است که خودِ انسان باید آن را بشناسد و تجربه کند واز"خدای زنده" چیزی بگیرد وتسلیم" حق " شود ودرزمین اجرانماید(خدای زنده از رگ گردن به ما نزدیکتراست) ازبررسی همین 5 آیه" عبادت" میتوان به حقیقت بزرگی دست یافت که : عبادت یعنی خدارا دعا وصداکردن بطوریکه جواب را ازخدا گرفتن است: وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي (غافر-60) وفرموله میکنیم : 👌عبادت=دعا +اجابت دعا ومصداق چنین عبادتی درجامعه همانا ایمان وعمل صالح میباشد(نسا-172و173):
🍃👌عبادت=ایمان+اَعمال صالح عبادت یعنی ایمان به "خدای زنده ومهربان" و روی آوردن به او بطوریکه ازاین ایمان ، اَعمال صالح ازخدای زنده دریافت میشود(نه فقط ازکتب مقدس زیرا درشبانه روز دربرابرانواع فتنه ها وتصمیمات قرارمی گیریم ونیازداریم رفتارخودرا لحظه به لحظه ازخدای زنده بگیرم که امکان حمل کردن کتب مقدس هم برای دریافت فرمان خدا وجود ندارد) ایمان هم به معنای رجوع مکرربه خدای زنده (ذکرالله کثیرا-احزاب-21و41) برای دریافت ایمنی وامنیت وآرامش وفرامین والهامات الهی میباشدکه اصلی ترین نتیجه این عبادت ، حضوردرجامعه با ایمان وعمل صالح میباشد(نمیتوان خودرا قانع کرد وبه کوهها وغارهاپناه برد واسم آن را عبادت گذاشت زیرا عبادت خدا منقطع ازجامعه نیست بلکه درمتن جامعه حضوری فعال ونیکو وزیبا باید داشت) واتفاقا همین ایمان وعمل صالح، میزانی برای صحت عبادت ما میشود وایمان هم زمانی صحیح میشود ،مشروط براینکه ازایمان به همه مراجع ومنابع دیگر ، قطع ارتباط کرده وازایشان هیچ فرمانی(توبه-31) وامنیتی را نگیریم(لذا ایمان به معنای "باورقلبی" نیست که هر داعشی وطالبانی و هرمُشرکی خودرا صاحب ایمان میداند!)
👈عبادت یک موضوع آسمان ومعنوی وتجربی میباشد وتقلید بردارهم نیست وباخدای زنده ارتباط داشتن وبِده وبِستان کردن است تا انسان با رجوع به خدای زنده ودعای او و ایمان و تسلیم های مکرر به خدا به "رُشد "برسد(بقره-186) خدا همچون باغبانی ماهراست که ما انسانها "بذر وجودی" خویش را با اعتماد وایمان وشناخت کامل ازخدا،به او واگذارمیکنیم تا ازتقرب وبزرگی او ،شفاعت های پی درپی حاصل کنیم(در ذکرالله کثیراها) وبالا وبالاتر و رو بسوی آسمان برویم وبه "کلمه طیبه" تبدیل بشویم (ابراهیم-24و25) ریشه کلمه عبادت درقرآن به تعداد251 آیه وریشه کلمه استکبار به تعداد 153 آیه آمده است که تحقیقات ومقالاتی دیگررا می طلبد(اما اصل مطلب درهمین 5 آیه نهفته است) دین خدا خیلی خیلی ساده است منتهی سختش کرده اند دین خدا چیزی جز همین "عبادتش" نیست(ذاریات-56) دین خدا نزد خدای زنده میباشد (آل عمران-19) 👈اسلام هم یعنی تسلیم دربرابرحق این مطالب ،فهم ما ازکتاب مقدس است ،که با رجوع مکرر به قرآن میتوانیم دائما فهم خودمان را زیرذره بین قرارداده وتصحیح نمائیم لذا ازاین زاویه ، قرآن برای ما میزان میباشد( که فهم هرعصری را قضاوت میکند) که نمیتوان جدا از کتب مقدس ،زندگی کرد و قرآن ،مصادیق برداشت های مارا به ما نشان میدهد
🖋محمدجهانی
|
|
⚛💮مفهوم #عبادت چیست؟
💠🔆لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ 🌱من آنچه را شما عبادت ميكنيد، عبادت نميكنم. 🌷«عبادت» كلمة كليدي و محور اين سوره محسوب ميشود كه 8 بار در اين پيام كوتاه تكرار شده است و از اين نظر بينظير در قرآن ميباشد. به اين دليل جا دارد در اين زمينه تأمل و تدبّر بيشتري بكنيم وگرنه متوقف ماندن در گزارشي تاريخي از ابلاغ پيامي به كافران، تغييري در ما ايجاد نميكند. عبادت را «پرستش» معنا ميكنند، اما آيا كسي شيطان را پرستش كرده كه خداوند هشدار داده است: «اي بنيآدم مگر با شما عهد نبسته بودم كه شيطان را عبادت نكنيد» [يس 60 أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ...]؟
🌷كساني هم عبادت را «بندگي» ترجمه كردهاند، گرچه اين برگردان بخشي از معناي عبادت را منتقل ميكند، ولي جامع و مانع نيست و برحسب مورد نياز به توضيح دارد. 🌷 اگر در كلمة «بندگي»، مخلوق خدا بودن مورد نظر باشد، مشركين در اين كه خدا خالق و رازق آنهاست شكي نداشتند ، آنها معترض به نفي شفاعت بُتها و توسل به واسطهها بودند و يكتايي خدا را، كه ملازم با نفي سلسله مراتب معبودهاي واسطه است، انكار ميكردند گذشته از آن، واژة بندگي همان مناسبات بردگي را تداعي ميكند كه با روح آية «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» [ذاريات 56، كه فلسفة خلقت و كرامت انسان را بيان ميكند، تعارض دارد. 🌷عدهاي نيز اطاعت و «فرمانبرداري» را ترجمة عبادت گرفتهاند. اين برگردان البته معضل فرمان پرهيز از عبادت شيطان [يس 60 ] و موارد مشابهي را حل ميكند، اما باز هم بيانگر روح كلمة عبادت نيست، كه اگر بود همان ميآمد. اطاعت و فرمانبرداري موقعي است كه فرماني داده شود، اما مشركين در عبادت بُتها بيشتر به دنبال اجابت حاجات خود و دفع ضرر و جلب منفعت بودند تا اطاعت از اربابان و آمرين نظام بُتپرستي. 🌷اما عبادت خدا در شريعت توحيدي جز با معرفت و شناخت و عشق و محبّت مقدور نميشود، عبادت قرآني همچون هموار كردن راه دل و آب و جارو كردن آن براي مَركَب محبوب است. 🌷 به تعبير عارفانه مولوي: آب زيند راه را هين كه نگار ميرسد مژده دهيد باغ را بوي بهار ميرسد عبادت در اين تعريف، گشودن پنجره دل به روي آفتاب روي دوست است تا نور و گرمايش به خانة دل برسد. اصلا آفرينش جن و انس جز همين دل گشودن به درياي اسماء و صفات نيكوي ربّ ذوالجلال و الاكرام و رنگ روي او گرفتن نيست .مرز ميان عبادت عرفاني با عبادت قرآني، در همين عمل به مقتضيات عشق و اجتناب از «طاغوت»هايي است كه تعبّد را نسبت به خود طلب ميكنند، و مردم را عبد و عبيد خود ميسازند. بشارت الهي مختص كساني است كه با اجتناب از تعبّد به طاغوت به سوي خدا باز ميگردند. 🌷اين سياست زدگي و سخت نماياندن عبادت نيست، هدف بعثت همة انبياء «عبادت» خدا و اجتناب از طاغوت بوده است: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ...»
👈 بنابراين «عبادت» امري انتزاعي، فردي و مستقل از مردم و مناسبات قدرت نيست. قرآن انكار حقانيّت طاغوت را شرط ايمان به خدا و چنگ زدن به ريسمان نجات شمرده، و «ولايت طاغوت» را در برابر «ولايت الله» قرار داده است. انكار طاغوت و عدم رسميت بخشيدن به داوري او فرماني الهي است . پس هرنوع شخصپرستي، از شاه و شيخ و شبيه آنان، شعبدهاي از تعبّد نسبت به شيطان است.
🌷بُعد ديگري از ابعاد معنايي عبادت در قرآن و تفاوت آن با معنويتگرايي متعارف در قالب دين قرار داشتن، به معناي روشمند بودن عبادت است. معنويتگرايي انتزاعي كه در روزگار ما جايگزيني براي معنويت طلبان گريزان از دين فقاهتي خشن شده است، ضابطہ مشخص و واحدی ندارد،اما عبادت قرآنی به راهنمایی کتاب الهی و مطابق آیین نامه دین فطریست:[زمر:2]
👈 شرط اصلي در «عبادت» توحيدي، اخلاص در عمل و پرهيز از شرك است. هدف خدايي داشتن در دعا و عبادت كافي نيست؛ جملات: «فَاعْبُدِ اللهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ»، «قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ»، «قُلِ اللهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي» [در آيات 2 ، 11 و 14 سورة زمر] و نيز: « وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» [بينه 5 ] نشان ميدهد:خالص كردن دين [آيين و شيوه] در عبادت خدا، موحّدانه عبادت كردن او و پرهيز از شرك در واسطهتراشي و توجه به انبياء و اولياء در اموري است كه مختص به خدا ميباشد.
👈 علاوه بر «اخلاص در عبادت»، اخلاص در دعا و خواندن خدا نيز به كرّات در قرآن توصيه شده است . هر مسلمان نمازخواني روزانه 10 بار جملة «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» را تكرار ميكند. تأكيد «إِيَّاكَ»، همان اخلاص و شرط قبول عبادت است.
📚تفسیر آقاے بازرگان
|