|
رعد:30 كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ بدين سان تو را در ميان امتي فرستاديم که پيش از آنها امتهائي [در قرون گذشته در گمراهي زيسته و] گذشتهاند تا آنچه را که بر تو وحي کردهايم، بر آنان که [براي خدا صفت] رحمان را منکر ميشوند بخواني؛ بگو: [به باور من خدائي که به الوهيت او باور داريد] همو صاحب اختيار و ارباب من [نيز] هست،52 معبودي جز او نيست، من تنها بر او توکل ميکنم و بازگشتم نيز به سوي اوست.
______________
- مشرکين معاصر پيامبر اسلام، به صراحتِ آيات متعددي از قرآن، [از جمله: عنکبوت 61 (29:61) و 63، لقمان 25 (31:25) ، زمر 38 (39:38) ، زخرف 9 (43:9) و 87 (43:87) ] به وجود خدا، خالقيت و رازقيت و علم و عزّت او معتقد بودند، اما اين باوري ذهني و ظاهري بود و نقش مستقيمي براي خدا، جز به واسطه شفاعت بُتها، قائل نبودند [ زمر 3 (39:3) ، زخرف 86 (43:86) ، احقاف 28 (46:28) ]، و در واقع با «اسماء الحسني» و صفات نيکوي خدا، از جمله «ربوبيت و رحمانيت» آشنائي نداشتند؛ منظور از «ربوبيّت» خدا، نفي اربابهاي زر و زور و تزوير دنيائي و انحصار تدبير امور به دست خدا، و منظور از «رحمانيّت»، نفي تمايزات طبقاتي، نژادي، جنسيتي... و عام و يکسان ديدن تابش خورشيد رحمت خدا بر همه بندگان است، که با استکبار و برتريطلبيها و منافع طبقاتي آنها در تضاد بود. قرآن در آيات متعددي مخالفت آنها را با رحمانيت [که رحمت عام، نه خاص، خدا تأکيد ميکند] نشان ميدهد [رعد 30 (13:30) ، اسراء 110 (17:110) ، مريم 69 (19:69) ، انبياء 36 (21:36) ، فرقان 60 (25:60) ، زخرف 33 (43:33) و 36 (43:36) ]. هدف از رسالت پيامبر اسلام، آشنا کردن اين مردم با ابعاد وسيع مفهوم ربوبيت و رحمانيت بوده است.
تفسیر بازرگان
|
|
در جريان صلح حديبيّه، وقتي خواستند صلحنامه را تنظيم كنند حضرت املاء ميفرمود و اميرالمؤمنين(عليه السلام) مينوشت، فرمود بنويس، «بسم الله الرحمن الرحيم» «هذا ما قاضي عليه» مثلاً رسول الله به آن قوم قريش، آنها گفتند همان «باسمك اللهم» را بنويسيد براي اينكه آن رحمان را ما نميشناسيم، #رحمان را نميشناسيم يعني نه اينكه معناي رحمان را ما نميفهميم، آن كه تو ما را دعوت ميكني كه خير از اوست، او ربّ است در نتيجه بايد او را عبادت كرد او را ما به رسميت نميشناسيم، نه اينكه ما معناي رحمان را نمی دانيم
اينكه فرمود: وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ نه يعني اسم رحمان را نبر، در جريان صلح حديبيّه هم سخن نزاع لفظي نبود كه اين اسم را نبر آن اسم را ببر، وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ هم نزاع لفظي نيست كه ما «الله» را قبول داريم ولي رحمان را قبول نداريم، [الله] را به عنوان خالق قبول دارند، اما رحمان يعني يك مبدئي كه رحمت و اثر تربيتي براي اوست اين را خب قبول ندارند ميگويند اين كارها براي اربابمان است نه براي خداست.
كسي كه مشرك در ربوبيّت است، و براي خدا شريك قائل هست و در قيامت هم ميگويد نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ و خيرات و بركات را از ارباب خودش توقع دارد ءَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ اين به رحمان معتقد نيست، اين بله، الله معتقد است، يعني آن مبدئي كه عالم را آفريد. چون آن مبدأ عالم را افريد صرف اعتقاد به اينكه جهان يك خالقي دارد مسئوليت و تعهد نميآؤرد اين را قبول داشتند. اما اگر گفتيم خدا رحمان است يعني تمام اين رحمتها و بركتها از آن اوست، پس او مدبّر است اگر او رحمان است او مدبّر است و لاغير، اگر او رحمان و مدبّر است پس او معبود است و لا غير، يعني بايد او را عبادت كرد و لا غير، لذا تن درنميدادند، نزاع لفظي نيست كه شما رحمان را بردار، الله را بگذار.
نزاع در اسماي حسناي حق است، لذا در همين آيه محل بحث سر هم سخن از رحمانيت خداست، بعد، سخن از ربوبيت خداست، بعد سخن از معبوديت خداست، بعد سخن از لزوم توكل بر خداست و سخن از رجوع به خداست، ملاحظه ميفرماييد، وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ رحمان يعني مبدئي كه تمام رحمتها از ناحيه اوست، آنها قبول ندارند ميگويند اين رحمتها اين خيرها، اين بارانها، اين بركتها براي بتها است
تفسیر تسنیم سوره رعد
در سوره فرقان هم گفتند قالوا و ماالرحمان
کلمات کلیدی: رحمان خدا الله مشرک
|