logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176956)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140031)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130759)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95069)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    وصیت در چه چیزهایی و برای چه کسانی؟    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟             

توجه

Icon
Error

ارسال پاسخ
از طرف:
پیغام:

حداكثر تعداد كاراكتر مجاز در هر ارسال‌:32767000
ذخیم کج خط دار   برجسته نقل قول برای مشخص سازی فرم کلی زبانی را انتخاب کنید وارد کردن عکس ایجاد لینک   فهرست نامرتب فهرست مرتب   در سمت چپ در وسط در سمت راست   تگهای بی بی کد بیشتر بررسی املاء کلمات
رنگ فونت اندازه فونت
انتخابها:
  • فایلی به این ارسال الصاق شود؟
تصویر امنیتی
حروف نمایش داده شده در عکس را وارد کنید همه مواردی که در تصویر است را وارد کنید
  پیش نمایش ارسال انصراف

10 ارسال آخر با ترتیب برعکس
farhang ارسال شده: 1402/10/15 11:26:06 ق.ظ
 


در ایات زیادی از قران به عبارت "الذین امنوا و عملواالصالحات" اشاره شده است.

چرا قران همواره عمل صالح را در کنار ایمان ذکر کرده است؟ ایا بدون ایمان،عمل صالح، مقبول نیست؟

ایا اعمال صالح غیر مومنین بی ارزش است؟ منظور از ایمان، ایمان به چه چیزی است؟

عامل نجات دو چيز است يكي ايمان و يكي عمل صالح
پس هر كس داراي اين دو امر نبود گرفتار عذاب خواهد شد يا فاقد هر دو بود يا فاقد يكي فاقد هر دو باشد مانند كافري كه عمل صالح ندارد فاقد يكي باشد دون ديگري مانند آن مسلماني كه هيچ عمل صالح ندارد يا كافري كه احياناً كارهاي خير انجام مي‌دهد آن سه گروه معذب‌اند و اين يك گروه منعّم

خود قرآن بيان مي‌كند آن روز كسي كه ايمان نياورده باشد يا ايمان آورده باشد ولي از ايمانش استفاده نكرده باشد آن روز نجات از عذاب ندارد اين تحليل خود قرآن است پس ادله قرآني كه دلالت مي¬كند بر اينكه بهشت براي كسي است كه هم معتقد باشد هم عمل صالح داشته باشد دو دسته است يك دسته ادله‌اي كه فقط اين دو قيد را ذكر مي‌كنند مثل ?من عمل صالحا من ذكر أو أنثي? و هو مؤمن? يا نظير همين آيه محل بحث كه ?و الذين آمنوا و عملوا الصالحات? كه لسان بيان دو قيد است طايفه ديگر آياتي‌اند كه تحليل مي¬كنند مي¬گويند اگر كسي ايمان نياورد يا ايمان آورد ولي كار خيري و بهره صحيحي از ايمانش نبرد ايمان آورد ولي كاري انجام نداد فقط يك مسلمان شناسنامه‌اي بود اين اهل بهشت نيست ا
من جاء بالحسنة? اين نكته را مرحوم سيد نورالدين(رضوان الله عليه) در آن تفسير القرآن و العقل بيان كرده كه ?من جاء بالحسنة? غير از من آتي حسنة است فرمود اگر كسي هنري دارد در قيامت با حسنه بيايد آنجا با حسنه بيايد يعني بگويد اين حسنه من است اين چندين برابر پاداش دارد و الا اگر كسي در دنيا كار #خير بكند چون معتقد به #معاد و مبدأ نيست ?و قدمنا الي ما عملوا من عمل فجلعناه هباءً منثوراً? هر كاري كه غير مؤمن انجام مي‌دهد خداي سبحان اين را مثل پودر مي‌كند هباء منثور مي‌كند اين چيزي نيست كه در قيامت بتواند با او بيايد چون او براي قيامت و بهشت و خدا كه كار نكرد او براي تا لبه مرگ كار كرد هر كاري به اندازه نيتش امتداد دارد و مي‌ماند اگر كسي كافر است و مي‌گويد ?ان هي الا حياتنا الدنيا? ديدش تا مرز مرگ است و لا غير پس كار او هم براي تا مرز مرگ است و لا غير او دنيا‌طلب است و دنيا خواه براي مرگ به بعد كاري انجام نداده چون اين‌چنين است تمام اعمال او #هباء منثور است ?و قدمنا الي ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثوراً? .
البته ممكن است كسي در اثر اعمال صالحه¬اش يعني عمل خيرش در جهنم از تخفيف عذاب برخوردار باشد و مانند آن.

عمل خير اگر بخواهد انسان را به بهشت ببرد بدون ايمان ممكن نيست زيرا بهشت جاي طيب است و جايي كه طيب است محل ورود خبيث نيست.
آنجاهايي كه دارد ?وَ عمل صالحاً? جنس است نه مطلق نكره كه صرف الوجود كافي باشد اينجاها طبيعت ساريه معتبر است به شهادت آيات ديگر يعني جميع اعمال صالحي كه مكلَّف به است بايد انجام بدهد در اين سوره? مباركه? والعصر دو لسان بيان شده هم لسان سلب هم لسان اثبات و اما باز نكرده در اين سوره فرمود ?والعصر ? ان الانسان لفي خسر? به شهادت استثنايي اين گروه معلوم مي¬شود آن الف¬لام الانسان همان استغراق است يعني همه در زحمت‌اند اين نشان مي‌دهد كه آن سه گروه معذب‌اند يك گروه‌اند كه از عذاب نجات پيدا مي‌كنند البته سه گروه معذب‌اند نه يعني سه گروه مخلدند حالا بعضي در قبركه همان برزخ است آسيب مي¬بينند برخي در قيامت آسيب مي¬بينند بعضي در صراط آسيب مي¬بينند بعضي در اوايل جهنم آسيب مي¬بيند بعد منقطع¬الآخِر است عذابشان علي¬أي حال آن گروهي كه اهل نجات است يك دسته است بقيه در زحمت¬‌اند حالا زحمتها فرق مي‌كند آنهايي كه در زحمتشان خيلي زيادند همانهايند كه مخلدند ?و العصر ? ان الانسان لفي خسر? همگان خسارت مي¬بينند سرمايه‌ها را مي‌بازند مگر يك گروه ?الا الذين آمنوا? اين براي حسن فاعلي و اعتقادشان است ?و عملوا الصالحات? اين براي حسن فعلي كه همه دستورات اسلامي را بايد انجام بدهند ?و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر? نه تنها خودشان معتقدند و خودشان عامل به عمل صالح‌اند اين دو ركن را دارند كافي باشد نه بلكه نسبت به ديگران هم بايد كاري كنند كه اين دو ركن را ديگران فراهم بكنند اگر خودشان معتقد و موحدند تواصي به حق بكنند تا در معارف ديگران معتقد بشوند اگر خودشان عمل صالح دارند تواصي به صبر بكنند كه ديگران هم به عمل صالح موفق بشوند
چه زماني بهشت مي‌رود؟ بعد از اينكه خسارت و غرامت را بپردازد يا در برزخ يا در قيامت يا در صراط يا در يك گوشه بالاخره خسارت بايد بپردازد اين به نام فشار قبر است و مانند آن وقتي پاك شد بهشت مي‌رود اين‌طور نيست يك انساني كه خسارت مي‌بيند با حفظ خسارت به بهشت برود اين تطهير مي‌شود بعد به بهشت مي‌رود.
در همين سوره [محمد (صلّي الله عليه و آله و سلّم)] آيه 28 هم اين‌چنين آمده است ?ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ? اينها چون به آن اصول اوليه معتقد نبودند و كاره بودند يعني كفر ورزيدند يا نفاق، اعمالشان باطل شده است. مسئله حبط عمل در لسان آيات به عنوان اينكه كفر باعث حبط است يا شرك باعث حبط است فراوان است به رسول‌الله (صلي الله عليه و اله و سلم) خطاب مي‌كند كه ?لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ? نه تنها درباره خصوص حضرت، درباره سلسله انبياء هم اين بيان را دارد. مي‌فرمايد: ?وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُم? دين براي همه است يعني اگر همه اينها شرك مي‌وريدند اعمال اينها باطل مي‌شد اختصاصي به شخص معين و مانند آن ندارد ?وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُم? خُب از اين جهت كه اين آيات هست ديگر نيازي به شمارش آن آيات فراوان نيست

قرآن چگونه استدلال مي‌كند كه #كفر و شرك چگونه مانع قبولي اعمال صالح است
در اين زمينه يك سلسله لسان اثباتي دارد مي‌فرمايد: ?إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ? خدا از متقين اعمال را قبول مي‌كند اين ?إِنَّمَا? كه حصر است اصل قبول به اصل تقوا متكي است درجه نازله قبول به درجه نازله قبول متكي است درجه كامله تقوا به درجه كامله تقوا متكي است عمل بي‌تقوا مقبول نيست ?إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ? كه در سوره «مائده» آمده است. جريان فرزندان آدم، آيه 27 سوره «مائده» ?وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ? اين نه به آن معناست اگر كسي متقي نبود مثلاً عادل نبود اعمالش اصلاً مقبول نيست به ظهور حصر، اين مي‌رساند كه قبول به تقوا متكي است اگر تقوا ضعيف بود قبول ضعيف است اگر تقوا كامل بود قبول كامل است. قبول كامل متكي به تقواي كامل است نازل‌ترين درجه تقوا كه همان ايمان است بايد باشد

?قُلْ أَنفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً? چه با ميل چه بي‌ميل ?لَن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ? چرا؟ براي اينكه ?إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْماً فَاسِقِينَ? اين فسق در اعتقاد است نه تنها در عمل، و الا خدا از فاسق، از مسلمان فاسق قبول مي‌كند از فاسق به معناي كافر و منافق قبول نمي‌كند چون يكي از معاصي كبيره نفاق است يكي از معاصي كبيره شرك است يكي از معاصي كبيره كفر است اينها عالي‌ترين درجه فسق‌اند ?إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْماً فَاسِقِينَ? باز در آيه بعد همين را معلل مي‌كند ?وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ? تمام انفاقهايي كه اينها در جنگ و غير جنگ مي‌كنند مانع قبول اينها، كار خود اينهاست اينكه ما قبول نمي‌كنيم نه اينكه او يك كار خيري انجام داد ما قبول نكرديم مانع قبول كار اينها، خود اينها هستند. كفر اينها نمي‌گذارد عملشان مقبول بشود ?إلاَّ أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ? چون به خدا و پيامبر كافرند عملي كه از جان بر نخيزد خدا قبول نمي‌كند مي‌شود يك عمل بي‌روح، عمل بي‌روح براي دنيا خوب است نه براي آخرت. و اگر خدا قبول نمي‌كند منشأ عدم قبولي كفر خود اينهاست، اينها مسلمان بشوند خدا قبول مي‌كند اين طور نيست كه عمل لايق باشد و خدا قبول نكند اين را در سوره «فاطر» بيان كرده است كه اين عملها بالا نمي‌رود قدرت بالا رفتن ندارد براي اينكه ?إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ? هر عملي كه بالا نمي‌رود اگر عمل ضعيف بود و نتوانست بالا برود اين تقصير فرشتگان نيست كه اين عمل را نگرفتند كه اين عمل بالا نرفت ?إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ? اعتقادات طيبه بالا مي‌رود ?وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ? عمل صالح هم در رفع اين كلم طيب كمك مي‌كند ولي اگر كسي انسان خبيثي بود نه طيب، عمل صعود ندارد وقتي عمل صعود نداشت فرشتگان هم نمي‌پذيرند پس مانع قبول اعمال اينها نفس اعمال خود اينهاست كفر خود اينهاست.
در آيه قبل فرمود: ?أَنفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً? چه باميل بدهيد چه بي‌ميل بدهيد قبول نمي‌شود. در مقام تعليل مي‌فرمايد وقتي قلبش را بشكافيد اين ميل به آخرت ندارد ما هم ميل به آخرت را مي‌خواهيم اين مي‌خواهد نامش زنده بماند مادامي كه هست، هست اين براي آخرت كه قدم بر نداشت اين براي رضاي خدا كه قدم بر نداشت بنابراين كارش مقبول نيست


تفسیر سوره رعد ایت اله جوادی آملی

کلمات کلیدی: عمل صالح صالحات حبط ایمان مومن
سیدکاظم فرهنگ

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.130 ثانیه ایجاد شد.