|
معناي لغوي شعاير و شعيره
شعائرالله: جمع شَعيرۀ است و شَعيرۀ بر وزن فَعيلۀ به معناي چيزي است كه با لطف (باريكبيني) و دقت، پيرامون عظمت، شكوه و سلطنت الهي درك ميشود و به ظهور امر الهي مربوط است. سوره مباركه بقره آيه 198: فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ، پس چون از عرفات كوچ نموديد، خدا را در مشعر الحرام ياد كنيد.مَشاعِر؛ جمع مَشعَر و مصدر يا اسم مكان يا اسم زمان است - مانند: مناسك -؛ مَشعَر؛ از شَعائر عامّتر است؛ زيرا بر مواردي كه شَعائر در آن وارد و ظاهر ميشوند، نيز دلالت ميكند و از جمله آن مكانها، مشعرالحرام است التحقیق في كلمات القران
[قاموس قران - اشارة - صفحه۱۱۲۰] شعائر: جمع شعيره است بمعني علامت و نشانه «إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ … » بقره: ۱۵۸. در مجمع فرموده: شعائر اللّه محلهاي معلوم و نشانداري است كه خدا آنها را محل عبادت قرار داده و هر محل معين براي عبادت مشعر آن عبادت است. علي هذا صفا و مروه دو محل و دو معبداند كه خدا را ياد مياورند و مكان عبادت اند. در آيۀ «وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَكُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ لَكُمْ فِيهٰا خَيْرٌ» حج: ۳۶. شتران قرباني شعائر اللّه اند كه بواسطۀ ذبح آنها بخدا عبادت ميشود و خدا را ياد مياورند. «ذٰلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعٰائِرَ اللّٰهِ فَإِنَّهٰا مِنْ تَقْوَي الْقُلُوبِ. لَكُمْ فِيهٰا مَنٰافِعُ إِليٰ أَجَلٍ مُسَمًّي ثُمَّ مَحِلُّهٰا
|
|
صفا و مروه از شعایرالله است.
💠🔆 إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ "158/بقره" 🌱 بيگمان صفا و مروه از شعائر [=پيامهاي نمادين] الهي است، 326 پس كسي كه حج خانه[ي خدا] كند، 327 يا «عُمره» به جاي آورد، پس گناهي بر او نيست كه آن دو را طواف كند 329 و هر كس داوطلبانه و به رغبت كار نيكويي انجام دهد، پس [بداند] خداوند قدرشناس [=بارور كنندة عمل او] و داناست. 🍃🌺«شَعَائِر»، اعمال و مناسکي است که شکل نمادين و سمبليک داشته و فهم آنها نيازمند نازکبيني و ديدي شاعرانه ميباشد. قرآن كلمة شعائر را به غير از مناسك حج، در موضوع ديگري مورد استفاده قرار نداده است و در سرآغاز آيات مربوط به اين مناسك در سورة حج [آية 32 (22:32) ]، كل اين آداب را شعائر شمرده است: ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ. همچنين زير مجموعة مناسك حج را نيز شعائر ناميده است: الف] صفا و مروه- بقره 158 : إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ... ب] شتر فربه قرباني- حج 36 : وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ... ج] بيتوته در مشعرالحرام- بقره 198 : ...فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ... د] صيد در حالت احرام- مائده 1 و 2 : ...غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنتُمْ حُرُمٌ... لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللهِ... تفسير بازرگان
|
|
شعائر(( جمع ((شعيره (( است ، و شعيره به معناى علامت است ، و شعائر خدا علامتهايى است كه خداوند آنها را براى اطاعتش نصب فرموده ، همچنانكه خودش فرمود: ((ان الصفا و المروه من شعائر اللّه (( و نيز فرموده : ((و البدن جعلناها لكم من شعائر اللّه ...(( و مراد از آن ، شترى است كه براى قربانى سوق داده مى شود، و با شكافتن كوهانش از طرف راست آن را علامت گذارى مى كنند تا معلوم شود كه اين شتر قربانى است - ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) آيه را چنين تفسير كرده اند. ظاهر جمله ((لكم فيها منافع (( كه بعد از جمله مورد بحث است نيز آن را تأييد مى كند، و همچنين جمله بعد كه مى فرمايد: ((و البدن جعلناها لكم ...(( ولى بعضى از مفسرين گفته اند كه مراد از شعائر همه علامتهاى منصوبه براى اطاعت خدا است ، ولى سياق با اين گفته مساعد نيست .
((فانها من تقوى القلوب (( - يعنى تعظيم شعائر الهى از تقوى است ، بنابراين ضمير در ((فانها(( به تعظيم شعائرى بر مى گردد كه از كلام مفهوم مى شود، آنگاه گوئى كه مضاف تعظيم حذف شده ، و مضاف اليه (شعائر) به جاى آن نشسته ، و ضمير مضاف هم به همان قائم مقامش برگشته است .
لَكمْ فِيهَا مَنَفِعُ إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى ثُمَّ محِلُّهَا إِلى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ كلمه ((محل (( - به كسره حاء - اسم زمان و به معناى وقت حلول ، و سر رسيد مدت است . و ضمير ((فيها(( به شعائر بر مى گردد. و بنابراين كه معناى شعائر شتر قربانى باشد، معنا چنين مى شود: براى شما در اين شعائر- اين شتران قربانى - منافعى است ، از قبيل سوار شدن بر پشت آنها، و نوشيدن شير آنها در موقع احتياج تا مدتى معين ، و آن وقتى است كه ديگر بايد قربانى شوند، و سپس وقت رسيدن اجل آن براى ذبح تا رسيدن به خانه كعبه منتهى مى شود. و اين جمله معناى جمله ((هديا بالغ الكعبه (( را مى دهد.
و اضافه تقوى به قلوب اشاره است به اينكه حقيقت تقوى و احتراز و اجتناب از غضب خداى تعالى و تورع از محارم او، امرى است معنوى كه قائم است به دلها. و منظور از قلب ، دل و نفوس است . پس تقوى ، قائم به اعمال - كه عبارت است از حركات و سكنات بدنى - نيست ، چون حركات و سكنات در اطاعت و معصيت مشترك است ، مثلا دست زدن و لمس كردن بدن جنس مخالف در نكاح و زنا، و همچنين بى جان كردن در جنايت و در قصاص ، و نيز نماز براى خدا و براى ريا، و امثال اينها از نظر اسكلت ظاهرى يكى است ، پس اگر يكى حلال و ديگرى حرام ، يكى زشت و ديگرى معروف است ، به خاطر همان امر معنوى درونى و تقواى قلبى است ، نه خود عمل و نه عناوينى كه از افعال انتزاع مى شود، مانند احسان و اطاعت و امثال آن . وَ الْبُدْنَ جَعَلْنَهَا لَكم مِّن شعَئرِ اللَّهِ لَكمْ فِيهَا خَيرٌ... كلمه ((بدن (( - به ضم باء و سكون دال - جمع ((بدنه (( - به دو فتحه كه عبارت است از شتر چاق و درشت . و در سابق گفتيم كه اگر آن را از شعائر خوانده به اعتبار اين است كه قربانى خدا شده است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 14 صفحه 528
|
|
در سوره حج در فرازی که مراسم حج بیان میشود، دوبار از شعایر یاد شده است
حج:32 ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ چنین است، و هرکس شعائر خدا [=مناسک نمادین حج] را بزرگ شمارد، 50 این نشانه تقوای دلهاست [=دلالت بر تسلط بر نفس و اراده مهار نفسانیات ميکند].
______________ 50- «شَعَائِرَ» با شعار و شعور و شعر و... از «شَعْر» [موی نازک] منشعب شدهاند. شاعر کسی است که با نازکبینی و «موی»سنجی ميسرايد، شعور نیز به درک ظرائف و نکات پوشیده از فهم عوام گفته ميشود و شعائر، اعمال و مناسکی است که شکل نمادین و سمبلیک دارد و فهم آنها نیازمند نازکبینی و دیدی شاعرانه ميباشد. حج:36 وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ و [قربانی کردن] شتران فربه را برای شما از نمادهای [سمبلیک] خدا قرار دادیم 53 که برایتان در آن خیری است. پس [به هنگام ذبح،] نام خدا را بر آنها ببرید، در حالی که به پای ایستادهاند، پس چون به پهلو افتادند [جان دادند]، از آنها بخورید و مستمند [=آبرودار ساکت] و درخواست کننده را نیز اطعام کنید. ما این چنین برای شما این [شتران فربه] را رام ساختیم، باشد تا شکرگزار [نعمات خدا] باشید.
______________ 53- نمادین بودن شتر فربه برای قربانی، نشانی از حداکثری بودن انفاق در راه خدا تا حد ممکن دارد. قربانی کردن یک بُز لاغر هم البته رفع تکلیف ميکند، اما از آنجایی که همه مناسک حج جنبه نمادین دارد، به مصداق آیه شریفه: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» [آلعمران 92 (3:92) ]، برای رسیدن به مرحله «بِرّ»، باید از بهترین آنچه دوست داریم در راه خدا بگذریم.
تفسیر بازرگان
|
| سیدکاظم فرهنگ |
|
ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿۳۲﴾سوره حج اين است [فرايض خدا] و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دلهاست (۳۲)
فرمود: ﴿ذلِكَ﴾ حالا دارد جمعبندي ميكند ﴿ذلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ﴾ هر چيزي را كه ذات اقدس الهي حرم شمرده، محترم شمرده ميگويند فلان كس را احترام كرد يعني حريم گرفت خيلي نزديك او نشد ما نزديك بشويم براي ما نيست بايد از دور ادب را حفظ بكنيم و فاصله بگيريم و وظيفهمان را انجام بدهيم كسي حُرُمات الهي را تعظيم بكند اين برايش خير است خب،
هر ملّتي بايد شعائر خودشان را در آن عصر كه مطابق با حجّت آن عصر است تعظيم ميكنند و هتك حرمت در هر عصري آن خطر را دارد كه (فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّماءِ), (وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنسَكاً) چرا اين كار را ميكنيم؟ براي اينكه تا نام خدا را اينها احيا كنند خلاصه اينكه (وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ) بر اساس اعتقاد, بر اساس عمل شعائر الهي را بزرگ بشمارد اين كار از تقواي قلوب است. چندتا مضاف ملاحظه ميفرماييد در اين عبارتها حذف شده (وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ) خدا را, (فَإِنَّهَا) گرچه ضمير به (شَعَائِرَ) برميگردد.
شعائر از تقواي خدا نيست. تعظيمِ شعائر خدا از افعالِ مرداني است كه داراي تقويالقلوباند خيلي از اين مضافها حذف شده است براي اينكه هم موجَز باشد و هم پيام را ميرساند. آنچه را كه خدا به عنوان علامت قرار داده گرچه همه ي احكام الهي از يك نظر ميتواند علامت باشد اما در جريانهاي عمومي, در كنگرههاي عمومي مثل حج و عُمره اينها جزء علامتهاي الهي و اسلامي است (وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا) يعني «فإنّ» تعظيمِ شعائر خدا از افعال مرداني است كه داراي تقويالقلوباند
حنيف كه هستيد موحّديد ﴿حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ﴾ اگر كسي حَنيف بود ﴿غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ﴾ بود ميشود مُعظّم شعائر الهي ﴿ذلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَي الْقُلُوبِ﴾
جمعبندي مسئله اين است كه اينها را كه حرمتهاي الهي است و احكام الهي است اگر كسي گرامي بشمارد از فيض خاصّ خدا برخوردار است در طليعه ي سوره ي مباركه ي «مائده» گذشت كه شما شعائر الهي را سبك نشمريد آيه ي دو سوره ي مباركه ي «مائده» اين بود ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْي وَلاَ الْقَلاَئِدَ وَلاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ﴾ اينها كه جزء علامتهاي دينياند زائران را محترم بشماريد، معتمران را محترم بشماريد، خود اين اشخاص نه تنها مشعر و مِنيٰ جزء شعائر خداست، نه تنها زمزم و صفا جزء شعائر خداست، حاجي جزء شعائر خداست، معتمر جزء شعائر خداست فرمود اينها مهمان الهياند
ايت اله جوادي املي تفسير سوره حج
|