|
سوره ي مباركه ي «حج» فرمود آيه ي 34 ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنسَكاً﴾ وقتي عبادتها و مَعبَد خاص به عنوان مَذْبَح براي قرباني و غير قرباني در اسلام آمده هم مشركان اعتراض كردند هم اهل كتاب. مشركان گفتند اين يك كارِ بيسابقه بود اين دستورات چيست كه پيامبر آورده، يهوديها هم از اين شريعتِ خاص و منهاجِ مخصوص گِله داشتند. اين آيه ميفرمايد براي هر امّت و ملّتي خدا يك شريعه ي مخصوص و منهاج خاص قرار داده. آن اصول دين كه ﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ﴾ آنجا جاي تصديق است كه هر پيامبري كه آمده پيامبر قبلي را تصديق كرده ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ﴾ اما از خطوط كلي اسلام، خطوط كلي فقه، خطوط كلي اخلاق و حقوق كه بگذريم نوبت به خطوط جزئي فقه و اخلاق و حقوق ميرسد كه حالا چند ركعت نماز بخوانيم به كدام طرف نماز بخوانيم اين در منهجها فرق ميكند گاهي به طرف قدس است گاهي به طرف كعبه است، روزه گرفتنها گاهي در ماه مبارك رمضان است گاهي ممكن است غير ماه مبارك رمضان باشد و مانند آن، اينها از قبيل ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً﴾ست فرمود شما اصول دين را بپذيريد، براي فروع دين، جزئيات هر ملّتي را ذات اقدس الهي برابر مصلحتها و مقتضيات عصر و مصرشان شِرعهاي دارد، منهاجي دارد اين جاي اعتراض نيست. اگر در آيه ي 34 همين سوره ي «حج» فرمود: ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً وَلَوْ شَاءَ اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً﴾ كه ظهوري درباره ي جاي قرباني دارد يك عبادت دارد و قرباني،
آيه ي محلّ بحث هم فرمود: ﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكاً هُمْ نَاسِكُوهُ﴾ اين گريه ندارد شما خطوط كلي را بپذيريد، اصل اينكه انسان آفريده ي خداست و مسافر است بايد توشه همراه ببريد ديگر شما حالا چه كار داريد كه اسلام چند ركعت نماز آورده يا چند روز روزه آورده بالأخره وقتي خداي سبحان را قبول كرديد چه اينكه بايد قبول بكنيد دستورات او را هم بايد بپذيريد شما كه نميدانيد آنجا كجاست، نميدانيد آنجا هيچ چيزي به عنوان معامله و داد و ستد راه ندارد.
ایت اله جوادی املی تفسیر سوره حج
|
| سیدکاظم فرهنگ |
|
❓علت #اختلاف و تكثر #شرايع جيست؟
🔸لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ (مائده48) ما براي هر كدام از شما [پيروان سه آئين ابراهيمي] شريعت و راه روشني قرار دادهايم و اگر خدا ميخواست، حتماً شما را اُمتي يگانه [با يك پيامبر و يك دين و یک كتاب] قرار ميداد، اما ميخواهد در آنچه به شما داده [=نعمات متفاوت برحسب مقتضيات و شرايط تاريخي] امتحانتان كند.
⁉تفاوت #دين با #شريعت چيست؟
👈در عرف و اصطلاح قرآن كريم كلمه شريعت در معنايى استعمال مىشود كه خصوصىتر از معناى دين است، شريعت عبارت است از طريقهاى خاص، يعنى طريقهاى كه براى امتى از امتها و يا پيامبرى از پيامبران مبعوث به شريعت تعيين و آماده شده باشد، مانند شريعت نوح، و شريعت ابراهيم، و شريعت موسى، و شريعت عيسى، و شريعت محمد (ص)، و اما دين عبارت است از سنت و طريقه الهيه، حال خاص به هر پيامبرى و يا هر قومى كه مىخواهد باشد، پس كلمه دين معنايى عمومىتر از كلمه شريعت دارد، و به همين جهت است كه شريعت نسخ مىپذيرد، ولى دين به معناى عمومىاش قابل نسخ نيست. ✅علت #اختلاف_شرايع اين است كه غرض اصلى از شرايع، امتحان امتهاى مختلف الاستعداد در ادوار مختلف است
🔸" وَ لَوْ شٰاءَ اَللّٰهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وٰاحِدَةً وَ لٰكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مٰا آتٰاكُمْ " اين جمله بيانگر علت #اختلاف_شريعتهاى مختلف است و منظور از امت واحده كردن همه انسانها اين نيست كه تكوينا آنها را يك امت قرار دهد، و همه انسانها يك نوع باشند، چون همه انسانها يك نوع هستند، و يك جور زندگى مىكنند،بلكه مراد اين است كه از نظر اعتبار آنها را امتى واحده كند، به طورى كه استعداد همه آنها برابر باشد و در نتيجه نزديك به هم بودن درجاتشان همه بتوانند يك شريعت را قبول كنند، .↩️ بنا بر اين معناى آيه و خدا داناتر است اينطور مىشود كه: "لكل امة جعلنا منكم، براى هر امتى از شما انسانها قرار داديم" ،به جعل تشريعى نه تكوينى به عبارت سادهتر: براى هر امتى از شما شرعه و منهاج و يا به عبارتى سنت و روش زندگى معين كرديم: "و لو شاء اللّٰه لاخذكم امة واحدة و شرع لكم شريعة واحدة". و اگر مىخواست همه شما را يك امت به حساب مىآورد و يك شريعت براى اولين و آخرين شما تشريع مىكرد و ليكن چنين نكرد بلكه براى هر امتى از شما شريعتى تشريع كرد تا شما را در آنچه از اين نعمتهاى مختلف ارزانى داشته بيازمايد. 🔻آرى اختلاف نعمت اختلاف امتحان را مىطلبد (هم چنان كه اختلاف پايه معلومات شاگردان كلاسهاى مدرسه، اختلاف امتحان را مىطلبد)، و چون غرض اصلى از شرايع، امتحان است، پس ناگزير بايد #شرايع نيز مختلف باشد.
📚تفسير الميزان
👈شِرْعَةً » به معناى شريعت و آن عبارت است از: احكام عملى كه انسان با آنها فرمان خدا را به قصد پاداش و خشنودى او، امتثال مىكند. گفتنى است كه واژۀ شريعت اخص از واژۀ دين است؛ زيرا دين، هم شريعت را شامل مىشود و هم اصول عقيده را. «منهاج» به معناى راه روشن مىباشد؛ يعنى خداوند براى هر امّتى، شريعتى روشن، كه هيچگونه اشتباه و پيچيدگى در آن وجود ندارد، قرار داده است. 👈اين آيه، تصريح دارد كه #شريعت_خدا در تمام دورانها براى تمام مردم يكى نبوده، بلكه در گذشته هر شريعتى مدّت معينى داشته است و نيز همۀ اديان تنها در اصول عقيده با يكديگر اتفاق دارند، نه در شريعت [و احكام فرعى]. 🌱خداوند انسان را از ديگر آفريدههاى خود با اين ويژگى مشخص ساخته كه استعداد دانايى و نادانى و پيشرفت و عقبماندگى و نيز استعداد كار نيك و بد را در او قرار داده، آنگاه او را از يكى نهى كرده و به ديگرى دستور داده است. نتيجۀ اين استعداد و امرونهى آن شد كه مردم در استفاده از اين استعداد و فرمانبردارى و نافرمانى خداوند متفاوت باشند و اگر خداوند اين موهبت را به انسان نمىداد، تمام مردم در يك سطح قرار داشتند و همانند حيوانات و پرندگان و حشرات رفتار مىكردند و خوبى را از بدى و موفقيت را از ناكامى تشخيص نمىدادند.
📚تفسير كاشف- جواد مغنيه
كلمات كليدي: شريعت دين شرايع اديان
|