|
پرسش چرا خداوند در بعضی از آیات در مورد خود از ضمیر «ما» و در بعضی دیگر از «من» استفاده میکند؟
پاسخ اجمالی هر چند خداوند یگانه است و میبایست هر گاه از افعال خود خبر میدهد، از کلمه و ضمیر مفرد استفاده کند؛ لذا بارها در قرآن به این نحو از خود تعبیر آورده است. اما در زبان عربی و گاهی غیر عربی، متکلم و گوینده به دلایل متعددی به جای ضمیر مفرد از ضمیر جمع استفاده میکند که بعضی از آنها عبارتاند از:
برای اینکه عظمت خود را به مخاطب گوشزد کند. برای نشان دادن عظمت کاری که انجام داده است. برای توجه دادن به اسبابی که برای انجام کار قرار داده است.
پاسخ تفصیلی
قرآن کریم زبان محاورهای مردم را که بهترین وسیلهی ارتباط با آنها است برگزیده است . در مورد ضمیر جمع و مفرد نیز میبینیم که بارها افراد به جای ضمیر مفرد از ضمیر جمع استفاده میکنند؛ مثلاً میگویند ما آمدیم شما نبودید. که هم در ضمیر "ما" و هم در ضمیر "شما" که حالت جمع دارد، منظور گوینده و شنونده مفرد است، اما برای تعظیم، احترام و شخصیت بخشیدن از ضمیر جمع استفاده شده است. در مورد خداوند تبارک و تعالی نیز گاه از باب تشریف و تعظیم از "نحن" استفاده میشود.
به هر حال متکلم برای اینکه عظمت خود را به مخاطب گوشزد کند، به جای اینکه بگوید "من"، از کلمۀ "ما" استفاده میکند که دلالت بر عظمت و بزرگی متکلم دارد.
مثالی از قرآن: در آیۀ اوّل سورۀ فتح میفرماید: "إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِینا".
بعضی از مفسران گفتهاند: در اینجا خداوند برای اشاره به عظمت خود گفته است: ما شهر مکه را فتح کردیم:
گاه نیز متکلم برای نشان دادن عظمت کاری که انجام داده به جای اینکه بگوید: من این کار را انجام دادهام. میگوید: ما انجام دادهایم؛ مانند: "إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر"،[7] یا "إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ"،[8] که بر عظمت قرآن و کوثر دلالت دارد.
گاهی هم خداوند متعال برای اینکه ما را توجه دهد به اسبابی که او برای انجام گرفتن کاری قرار داده است، به جای اینکه بگوید: من انجام دادم. تعبیر به ما میکند؛ لذا در ذیل آیۀ چهارم سورۀ رعد در تفسیر المیزان میخوانیم: و همین تعبیر به ما، (ما بعضی را بر بعضی برتری دادیم) خالى از اشعار به این معنا نیست که در این بین، غیر از خداى سبحان، اسباب الاهى نیز در کارند، که به امر او عمل نموده، و همه به خداى سبحان منتهى میشوند.[9]
همچنین در ذیل آیۀ 61 سورۀ یونس در تفسیر نمونه چنین آمده است:
تعبیر به صیغۀ جمع در مورد خداوند، با اینکه ذات پاک او از هر جهت یگانه و یکتا است، براى اشاره به عظمت مقام او است و اینکه همواره مأمورینى سر بر فرمان او دارند، و در اطاعت امرش آماده و حاضرند، و در واقع سخن تنها از او نیست، بلکه از او است و آن همه مأموران مطیع او هستند.[10]
گفتنی است؛ ممکن است که در یک آیه هر سه حکمت جمع شده باشد؛ یعنی به صورت جمع آمده تا هم نشانگر عظمت فاعل باشد و هم نشانگر عظمت و بزرگی فعل و هم به اسباب توجه شده باشد؛ مانند: "إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ" که این سه مورد در این آیه جمع شده است.
نقل از سايت اسلام كوئست
|
|
نمونههايي از آياتي كه براي خداوند ضماير مختلف غايب، متكلم وحده و متكلم مع الغير استفاده شده است:
1-فرقان:45 آيا به [تدبير و تقدير] پروردگارت توجه نکردهای که چگونه سايه را گسترد [=امتداد داد] و اگر ميخواست [و مشیّت و نظامش به گونهای ديگر بود] آن را ساکن ميکرد، سپس خورشيد را دليل [=نشان دهنده و عامل پيدايش آن] گردانديم.
در مرحله اول، غائبانه از خدا سخن گفته [أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ...] سپس خداوند با صيغه جمع [ما] حضور خود را در طبيعت و همه فعل و انفعالات جهان هستی نشان داده است [ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ...] چنين شيوهای را از نظر ادبی صنعت «التفات» ميگويند.
2-حج:25
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ
آنهائی که کفر ورزیدند [=حقایق را نادیده گرفته و انکار کردند] و مردم را از راه خدا [در گرایش به اسلام] و مسجدالحرام که آن را برای همه مردم، چه مقیم، چه مسافر، [دارای حقوقی] مساوی قرار دادهایم- باز ميدارند، و [نیز] هر کس در آنجا ستمی منحرف از حق مرتکب شود، [همه را] از عذابی دردآور ميچشانيم.
ضمیر جمعی [متکلم مع الغیر] در «نُذِقْهُ»، دلالت بر عوامل متعددی در نظامات الهی [از جمله بازتاب اعمال سوء فرد و نقش فرشتگان] ميکند که موجب نابسامانيهائی در جامعه ميشود.
3-اسراء:2
وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِن دُونِي وَكِيلًا
و به موسي کتاب [=تورات] بخشيديم و آن را وسيله هدايت بنياسرائيل [=دودمان يعقوب] قرار داديم [و با معارف توحيدي هشدارشان داديم] که هرگز سواي من 4 وکيلي [=کارگزار و تکيهگاهي] نگيريد.
_____________
4- دو آية نخست اين سوره، از روشنترين مواردي است در قرآن که ضمائر من، ما و او، در مورد خدا در کنار هم آمده است؛ در آية نخست «او» را با موصول «الذي» غائب فرض کرده است، گوئي گويندهاي خدا را معرفي ميکند، در وسط آيه خداوند با ضمير «ما» خود را نشان ميدهد [لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا] تا دست اندرکاري همه نيروهاي جهان را براي رشد و تعالي بخشيدن به بندهاش نشان دهد. آية دوم با ضمير «ما» آغاز ميشود [وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ]، اما در انتها به ضمير «من» [مِنْ دُونِي] ختم ميگردد تا نشان دهد تنها خدا وکيل است و تکيه و توکل بايد به او باشد.
تفسير عبدالعلي بازرگان
|
|
در تعبیر ﴿إِنَّا﴾ گاهی عظمت آن مقام باعث است، گاهی فرشتههایی که زیر مجموعه تدبیر الهی هستند به عنوان مدبرات امر، در اجرای این مأموریت سهمی دارند؛ لذا با متکلم «مع الغیر» یاد میکند. حالا یا تفخیم است یا با حضور مدبرات امر است.
تفسير تسنيم ايت الله جوادي املي
|
|
پرسش: چرا خداوند در قرآن فرمود: ما زمین و ستارگان را آفریدیم؟ مگر خدا یکی نیست؟
چطور خدا خودش را « ما » خطاب میکند ؟ انا خلقناکم... یا انا نحن نزلنا ...انا انزلنا...آیا خدا چندتاست؟
پاسخ 1:
اینکه در قرآن کریم در برخی از موارد می فرماید: ما آفریدیم چند دلیل دارد که دو دلیل آن را برایتان می نویسم:
۱. ما در برخی از موارد برای احترام و بزرگداشت دیگران از ضمیرها و فعل های جمع استفاده میکنیم. هر چند کسی که با او سخن میگوییم یک نفر بیشتر نباشد.
در مورد خدای بزرگ نیز به خاطر عظمت پروردگار در برخی از موارد از ضمیر جمع استفاده شده و ما آمده است. مگر با عظمت تر و بزرگتر از خداوند، کسی یافت می شود؟
۲. در برخی از موارد که افراد دیگری هم در کاری همکاری کرده اند، گوینده، از ضمیر جمع استفاده میکند. در مورد خدا نیز چنین است. در برخی از موارد، کارها به فرمان خداوند و به وسیله فرشتگان انجام میشود. در این گونه موارد نیز گاهی در قرآن از ضمیر جمع ما استفاده شده؛ مثلا گرفتن جان انسانها با اراده الهی و به وسیله فرشتگان انجام میشود؛ چنان که روزی دادن، عذاب کردن و... همگی با اراده الهی و به وسیله فرشتگان انجام میپذیرد. برخی از مفسران در این باره مینویسند: آوردن ضمیر ما، برای بیان عظمت و قدرت است، زیرا بزرگان هنگامی که از خود سخن میگویند، نه فقط از خود بلکه از مامورانشان نیز خبر میدهند و این، کنایه از قدرت، عظمت و وجود فرمان بردارانی در مقابل دستورهای فرمانده است.
|