رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
با تبریک ایام سالگرد مبعث رسول مکرم اسلام ،تدبر در ایات 45-48 را اغاز می کنیم که با بعثت وارسال پیامبر هم مناسبت دارد.این حسن تقارن انشاله مایه برکت باشد.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿۴۵﴾
فولادوند: اى پيامبر ما تو را [به سمت] گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستاديم
وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا ﴿۴۶﴾
فولادوند: و دعوتكننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابناك
وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا ﴿۴۷﴾
فولادوند: و مؤمنان را مژده ده كه براى آنان از جانب خدا بخشايشى فراوان خواهد بود
وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۴۸﴾
فولادوند: و كافران و منافقان را فرمان مبر و از آزارشان بگذر و بر خدا اعتماد كن و كارسازى [چون] خدا كفايت مىكندکلمات کلیدی:بعثت،رسول،بشیر،نذیر،شاهد ویرایش بوسیله کاربر 1396/02/12 01:32:35 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/09/21 ارسالها: 12
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
سلام با اجازه مدیریت گروه، از آنجایی که آیه 46 به نوعی تکمیل کننده آیه 45 میباشد، تصمیم گرفتم بحث مربود به هر دو آیه را در یک پست بیان کنم.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿٤٥﴾ وَدَاعِيًا إِلَى اللَّـهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا ﴿٤٦﴾
در این دو آیه نقش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جامعه بیان شده است. او مردم را به سوی خدا دعوت میکند و شیوه او در این دعوت بشارت و انذار است اما نه فقط با زبان بلکه عمل او نیز حجت بر مردم و الگویی برای آنان است.
نتایج به دست آمده از این دو آیه را میتوان به صورت زیر بیان نمود:
1-باید نقش و مسئولیت افراد را به آنان و جامعه اعلام کرد. (یا ایها النبی انا ارسلناک...) 2-در برابر نیش ها و آزار دشمن، تجلیل و بزرگواری لازم است. (ارسلناک شاهدا و ...)(در دو آیه بعد میخوانیم «ودع ازاهم»)
3-پیامبر بر اعمال مردم گواه است. (شاهدا) 4-کسی می تواند بشارت و هشدار دهد که بر اعمال و رفتار مردم شاهد و در صحنه حاضر باشد. (شاهدا و مبشرا) 5-در تبلیغ و تربیت، بشارت و انذار هر دو لازم است. (مبشرا و نذیرا)
6-بشارت و انذار وسیله دعوت انبیا است. (مبشرا و نذیرا و داعیا) 7-انبیا مردم را بسوی خدا دعوت می کنند نه خود. (داعیا الی الله) 8-انبیا نیز در برابر خداوند از خود استقلالی ندارند و موفقیت و دعوت آنان با اذن الهی است. (باذنه) 9-پیامبر در جامعه، چراغ هدایتی است که نور آن سبب رشد، حرکت و تشخیص است. (سراجا منیرا)رفرنس: تفسیر نور حجت الاسلام قرائتی ویرایش بوسیله کاربر 1394/09/27 12:06:26 ق.ظ
| دلیل ویرایش: size
|
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/09/21 ارسالها: 12
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّـهِ فَضْلًا كَبِيرًا ﴿٤٧﴾
بی اعتنایی به آزار و اذیت دشمنان به معنی سستی و کوتاهی در برخورد با آنان نیست بلکه به معنای توکل و امیدواری به رحمت الهی، دلسرد نشدن از برخوردهای آنان است. پیامبر از جانب خداوند مامور می¬شود تا به مومنان بشارت دهد که لطف و فضل ویژه او شامل حال آنان می¬شود و این خود بزرگترین لطف خداست. این آیه، و بشر... مصداق و نمونه آیه قبل است که فرمود مبشرا 1-ایمان شرط دریافت الطاف ویژه الهی است. (بشر المومنین) 2-رهبر باید به مومنان باشرت دهد. (بشر المومنین) 3-رفتار خدا با مومنان براساس فضل است. (من الله فضلا). البته تفضلات الهی بر بندگان دارای درجات و مراتبی است. (فضلا کبیرا) 4-کسی که به سرچشمه قدرت حق دلگرم شد، می تواند از منحرفان جدا شود. (من الله فضلا کبیرا ولا تطع...)
|
|
|
|
رتبه: Newbie
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/08 ارسالها: 1
|
وَ لا تُطِع الْكَفِرِينَ وَ الْمُنَفِقِينَ وَ دَعْ أَذَاهُمْ وَ تَوَكلْ عَلي اللَّهِوَ كَفَي بِاللَّهِ وَكيلاً(48)
و كافران و منافقان را اطاعت مكن ، و آزارشان را واگذار كن و بر خدا توكل كن ، و خدا براي اعتماد كافي است ( 48 ) .
در معنی این آیه نکات زیر به نظر می رسد: ۱- خطاب این آیه با کیست؟ در این آیه آیا نبی گرامی اکرم (ص) مخاطب می باشند یا مومنان؟ ۲- منظور از طبعیت کردن از کافران و منافقان چیست؟ ۳- معنی واگذار کردن آزار چیست؟
در تفسیر نمونه اینگونه آمده است:
در اين آيات روى سخن به پيامبر اسلام (صلىاللهعليهوآلهوسلّم) است ولى نتيجه آن براى مؤمنان است
...
بدون شك رسولخدا (صلىاللهعليهوآلهوسلّم) هرگز اطاعتى از كافران و منافقان نداشت ، اما اهميت موضوع به قدرى است كه به عنوان تاكيد براى شخص پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلّم) و هشدار و سرمشقى براى ديگران ، روى اين موضوع مخصوصا تكيه كند ، چه اينكه از خطرات مهمى كه بر سر راه رهبران راستين قرار دارد به سازش و تسليم كشيدن در اثناء مسير است كه گاه از طريق تهديد ، و گاه از طريق دادن امتيازات ، زمينههاى
آن فراهم مىشود ، تا آنجا كه گاهى انسان به اشتباه مىافتد و گمان مىكند راه وصول به هدف تن دادن به چنين سازش و تسليمى است ، همان سازش و تسليمى كه نتيجهاش عقيم ماندن همه تلاشها و كوششها و خنثى شدن همه مجاهدات است .
...
اين قسمت از آيه نشان مى دهد كه آنها براى تسليم ساختن پيامبر (صلىاللهعليهوآلهوسلّم) او را سخت در فشار قرار داده بودند ، و انواع آزارها چه از طريق زخم زبان و بدگوئى و جسارت ، و چه از طريق آزار بدنى ، و چه محاصره اقتصادى نسبت به او و يارانش روا مىداشتند ، البته در دوران مكه به صورتى ، و در دوران مدينه به صورت ديگر ، زيرا اذى واژهاى است كه همه انواع آزار را شامل مى شود
...
از آنچه گفتيم اين حقيقت روشن شد كه محتواى آيه فوق چيزى نيست كه به وسيله نزول حكم جهاد نسخ شده باشد - آنچنان كه بعضى از مفسران پنداشتهاند - بلكه ظاهر اين است كه اين آيات مدتها بعد از حكم جهاد و در رديف حوادث مربوط به سوره احزاب نازل شده ، اين حكمى است براى همه اعصار و قرون كه پيشوايان الهى نيروهاى زنده خود را صرف اعتنا به اعمال ايذائى مخالفان نكنند كه اگر اعتنا كنند و نيروهاى فعال خود را صرف مقابله با اين امور نمايند دشمن به هدف خود رسيده ، چرا كه او مىخواهد فكر طرف را به خود مشغول دارد و نيروهاى او را از اين طريق به هدر دهد ، اينجا است كه بى اعتنائى و فرمان دع اذاهم تنها راه حل است .
در تفسیر مجمع البیان اینگونه آمده است: و به آن حضرت هشدار مى دهد كه: وَلَا تُطِعْ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ
و بسان گذشته هرگز از كفرگرايان و نفاق پيشگان فرمان مبر! وَدَعْ أَذَاهُمْ
در تفسير اين جمله دو نظر است:
1- به باور پاره اى منظور اين است كه: و تو اى پيامبر! از اذيّت و آزارى كه از آنان به تو مى رسد، روى گردان و در گذر، كه با توكّل و اعتماد به من در كارها و اطاعت از مقررات آسمانى، بى گمان من نيز از تو دفاع خواهم نمود، چرا كه همه آنان در قلمرو قدرت من هستند و از كيفر و عذاب من نخواهند گريخت. 2- امّا به باور «كلبى» منظور اين است كه: از پيكار و مبارزه با آنان درگذر و در برابر رفتار ظالمانه و ناهنجارشان گذشت پيشه ساز. گفتنى است كه اين دستور، پيش از فرود فرمان جهاد بر ضد آنان بود. و اما در تفسیر شریف المیزان اینچنین آمده است:
و لا تطع الكافرين و المنافقين و دع اذاهم و توكل علي الله ... معناي اطاعت كافران و منافقان در اول سوره گذشت . :
يا ايها النبي اتق الله و لا تطع الكافرين و المنافقين ان الله كان عليما حكيما در اين آيه رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) مامور شده به تقواي از خدا ، و در آن زمينهچيني شده براي نهي بعدي ، يعني نهي از اطاعت كافرين و منافقين .
در اين سياق ، كه سياق نفي است ، بين كفار و منافقين جمع شده ، و هر دو را ذكر كرده ، و از اطاعت هر دو نهي فرموده ، از اين معنا كشف ميشود كه كفار از رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) چيزي ميخواسته اند كه مورد رضاي خداي سبحان نبوده ، منافقين هم كه در صف مسلمانان بودند ، كفار را تاييد ميكردند ، و از آن جناب به اصرار ميخواستند كه پيشنهاد كفار را بپذيرد ، و آن پيشنهاد ، امري بوده كه خداي سبحان به علم و حكمت خود بر خلاف آن حكم رانده بوده ، و وحي الهي هم بر خلاف آن نازل شده بود .
و نيز كشف ميشود كه آن امر ، امر مهمي بوده ، كه بيم آن ميرفته كه اسباب ظاهري بر خلاف آن مساعدت نكند ، و بر عكس ، بر وفق آن كمك كند ، مگر آنكه خدا بخواهد جلو آن اسباب را بگيرد ، لذا رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) مامور شده از اجابت كفار نسبت به خواهششان خودداري كند ، و آنچه به او وحي شده متابعت نمايد ، و از كسي نهراسيده و بر خدا توكل كند . ....
و توكل علي الله و كفي بالله وكيلا اين آيه مانند آيه سابق با اينكه في حد نفسه عام است ، ليكن به خاطر وقوعش در سياق نهي دلالت ميكند بر امر به توكل بر خدا در خصوص عمل به امر خدا و وحي او ، و نيز اشعار دارد بر اينكه امر مزبور مطلب مهمي است ، كه از نظر اسباب ظاهري عمل به آن محذور داردو درد سر ايجاد ميكند ، و هر دلي كه باشد دچار وحشت و دل واپسي ميشود مگر آنكه كسي در عمل به آن توكل به خداي سبحان كند ، كه او يگانه سببي است كه هيچ سبب مخالفي بر او غلبه نميكند .
ودع اذاهم يعني آنچه به تو آزار ميرسانند رها كن ، و در مقام پيگيري آن برميا ، و خود را مشغول بدان مساز ، دليل بر اينكه معنايش اين است كه ما گفتيم ، جمله و توكل علي الله است ، يعني تو خود را در دفع آزار آنان مستقل ندان ، بلكه خدا را وكيل خود در اين دفع بدان ، و خدا براي وكالت كافي است .
و در تفسير قمي در ذيل آيه يا ايها النبي انا ارسلناك ... ودع اذاهم و توكل علي الله و كفي بالله وكيلا از معصوم نقل كرده كه فرمود : اين آيه در مكه و پنج سال قبل از هجرت نازل شدویرایش بوسیله کاربر 1394/09/27 12:10:53 ق.ظ
| دلیل ویرایش: size
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.