رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 422
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِينٍ ٭ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ٭ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماًثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾
در مراحل خلقت ادم، فرمود ﴿فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾ تا اينجا مرز مشترك انسان است و دام كه گوسفند هم در رَحِم مادرش همين طور ميشود ديگر. گاو و گوسفند و شتر و اينها همين طور ميشود. از اين به بعد مرز جدايي انسان كه حيوانِ ناطق است از حيوانات ديگر شروع ميشود و آن چون براي ماها روشن نيست از آن نامِ خاصّي به ميان نيامده فرمود: ﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ از اينجا معلوم ميشود كه يك كار جديدي شد (يك) آن كارِ جديد در رديف كارهاي ديگر نيست (دو) و قابل فهم براي توده ي مردم نيست (سه) و با آن خلقِ جديد اين موجود شده «أحسن المخلوقين» (چهار) چون خداي سبحان «أحسن المخلوقين» به بار آورد ميشود ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ (پنج)
اين تعبير را درباره ي شمس و قمر و امثال ذلك نگفت (شش) در جريان شمس و قمر فرمود اينها يك مُشت دود بودند من اينها را به اين صورت در آوردم ﴿ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّماءِ وَهِيَ دُخَانٌ﴾ اينكه شما ميبينيد راه شيري هست، شمس و قمر هست، ثابت و سيّار هست، نورشان چند ميليون سال بايد طول بكشد تا به شما برسد اصلش يك مُشت گاز بود ﴿ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّماءِ وَهِيَ دُخَانٌ﴾ بعد ﴿وَزَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ﴾ مصابيح به او داديم بعد هم وقتي قيامت بشود بساط همه ي اينها را جمع ميكنيم. اين «أحسن المخلوقين» نيست تا خدا بشود ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾
درست است فرمود شما اگر انسانيد «أحسن المخلوقين» هستيد ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ را درك ميكنيد و اگر آن ﴿خَلْقاً آخَرَ﴾ را رعايت نكرديد در رديف همينهاييد يعني اگر ﴿خَلْقاً آخَرَ﴾ را داشتي، آن روح ملكوتي را داشتي، انسانيّت را داشتي از همه ي اينها بالاتري
احسن تقويم شدن انسان با ﴿نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾
مطلبي كه مربوط به آفرينش انسانهاست فرمود اگر درباره انسان فرمود: ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ يا فرمود: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ﴾ براي اين نيست كه ﴿بَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ﴾ انسان را از طين آفريد, خيليها را از خاك ميآفريند ديگر نه آنها «أحسن المخلوقين» هستند و نه قرآن در آن موارد درباره خداي سبحان به عنوان ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ ياد ميكند. مشتركات انسان و دام را در سورهٴ مباركهٴ «مؤمنون» ملاحظه فرموديد خداي سبحان اين مشتركات بين انسان و دام را كه ذكر ميكند هرگز تعبير به ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ ندارد يعني مسئله نطفه بودن مسئله علقه بودن مسئله مضغه بودن مسئله عِظام بودن مسئله ﴿فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾ همه اينها در گاو و گوسفند هم هست اينها مشتركات بين انسان و دام است
اما وقتي كه فرمود: ﴿وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾ او ميشود «أحسن المخلوقين» خدا ميشود ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾
آيه دوازده به بعد سورهٴ مباركهٴ «مؤمنون» كه بحثش قبلاً گذشت اين بود ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِينٍ ٭ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ٭ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾ تا اينجا مشترك بين انسان است و دام اما ﴿وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾ در آنها نيست ﴿ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ اما آن خلق آخر چيست براي خيليها روشن نيست ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً﴾ [4] وقتي انسان «أحسن المخلوقين» شد كشف ميكنيم كه خدا ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ است «أحسن المخلوقين» بودن انسان به مناسبت آن ﴿نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾ است اينكه ميبينيد همايشهاي فراواني هست درباره بيماريهاي مشترك بين انسان و دام براي همين است آن مربوط به بدن انسان است بسياري از بيماريها مشترك بين انسان و دام است كيفيت درمانش فرق ميكند مقدار مصرف دارو فرق ميكند اما آنجا كه خدا ميفرمايد: ﴿فِي قُلُوبِهِم مَرَضٌ﴾ و امثال ذلك اينها ديگر در مسئله دام و امثال اينها مطرح نيست, پس اگر ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ﴾ و انسان شده «احسنالمخلوقين» و خدايِ انسان شده ﴿أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ به مناسبت همان ﴿نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾ است
شرح كوتاهي بر خلقت انسان و احسن بودن آن ميفرمايد درست است كه ما همه را زيبا خلق كرديم اما در بين اين زيباها, انسان زيباترين است فقط درباره انسان دارد كه ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ [23] براي اينكه «أحسن المخلوقين» را آفريد (يك) فرمود: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ﴾ [24] (دو) ديگران اگر شايسته احسن بودند به آنها ميداد اما احسن بودن براي رتبه وجودي است اگر وجود چيزي كاملتر بود خب حُسن او هم از حُسن موجودات نازل و مياني بيشتر است پس همه حَسناند و انسان احسن, حالا همين مطلب را كه همه حسناند ذكر فرمود
جريان خلقت هم كه فرمود: ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ ما يك حُسن داريم و يك أحسن، حَسَن داريم و يكي أحسن. خداي سبحان هر موجودي را زيبا آفريد و منظور از اين زيبايي در حكمت نظري كه از بود و نبود بحث ميكند نه از بايد و نبايد به آن جهتِ وجودي برميگردد نه به زيبايي يعني قشنگي اينكه فرمود: ﴿أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ﴾ نه يعني قشنگ آفريد كه مربوط به حكمتِ عملي باشد يعني او هر چيزي را منظّم و دقيق و عميقِ علمي آفريد خرچنگ چيزي را كم ندارد كه در زاد و ولد مشكلي داشته باشد طاووس چيزي را اضافه ندارد. خب بر اساس اين جهت ﴿أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ﴾ ميماند درباره ي انسان، انسان فرمود: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ﴾ همه حَسَناند اما اينكه بتواند بارِ امانت بكِشد و خليفه ي من بشود و جانشين من بشود و حرفِ مرا بشنود و با من سخن بگويد با من مناجات كند بعد من با او مناجات كنم اين انسان است
تفسیر سوره مومنون آیت الله جوادی املی
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.