رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا ﴿۳۱﴾
فولادوند: مسلما پرهيزگاران را رستگارى است
حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿۳۲﴾
مکارم: باغهايي سرسبز، و انواعي از انگورها.
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿۳۳﴾
فولادوند: و دخترانى همسال با سينه هاى برجسته
مکارم: و حورياني بسيار جوان و هم سن و سال.
وَكَأْسًا دِهَاقًا ﴿۳۴﴾
خرمشاهی: و جامهاى سرشار
لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ﴿۳۵﴾
فولادوند: در آنجا نه بيهودهاى شنوند و نه [يكديگر را] تكذيب [كنند]
مکارم: در آنجا نه سخن لغو و بيهودهاي ميشنوند و نه دروغي.
خرمشاهی: در آنجا نه لغوى بشنوند و نه دروغى
جَزَاء مِّن رَّبِّكَ عَطَاء حِسَابًا ﴿۳۶﴾
فولادوند: [اين است] پاداشى از پروردگار تو عطايى از روى حساب
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿۳۷﴾
خرمشاهی: پروردگار آسمانها و زمين و مابين آنها كه خداى رحمان است، و از جانب او اجازه سخن گفتن ندارند
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿۳۸﴾
فولادوند: روزى كه روح و فرشتگان به صف م ىايستند و [مردم] سخن نگويند مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گويد
ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴿۳۹﴾
مکارم: آن روز حق است، هر كس بخواهد راهي به سوي پروردگارش بر ميگزيند.
إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَابًا ﴿۴۰﴾
فولادوند: ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم روزى كه آدمى آنچه را با دستخويش پيش فرستاده است بنگرد و كافر گويد كاش من خاك بودم
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
بنام خدا این ایات که اخرین بخش سوره نبا است به سه نکته کلی اشاره دارد ایات 31-36 سرنوشت متقین و اوصافی از بهشت ارایه میدهد:باغها و انگورها،دخترانی با سینه های برجسته و هم سال نشنیدن دروغ و سخنان لغو که اینها کامیابی است. درواقع سرنوشت متفاوت متقین از طاغین که جهنم است و در ایات قبل بیان شد،کاملا به تصویر کشیده شده است. یک نکته ظریف در مقایسه ایات 26 و36 وجود دارد و ان اینکه برای طاغین بیان شده جزایی معادل و موافق با اعمال انها اما در مورد متقین،بخششی از ناحیه خدا ست ولی انهم حساب شده. ایات 37-39 نیز مجددا توصیفی از قیامت و قدرت مطلق خدا و بی قدرتی سایر موجودات در برابر اراده خدا در انروز را بیان میکند. در انتهای ایه 39 هم خدا در واقع خلاصه مطالب ایه رابیان میکند که هر کسی می خواهد بسوی خدا برگردد،انتخاب کند در غیراین صورت بازگشت او به جهنم است.(مقایسه کلمه ماب در ایه 39 و 22 ایه 40 نیز اتمام حجت است که ما شما را از عذاب نزدیک هشدار دادیم.وقتی قیامت برسد به اعمالتان نگاه می کنید و کافران و طاغین حسرت میخورند و ارزو می کنند ای کاش خاک بودند. ویرایش بوسیله کاربر 1393/01/26 06:13:58 ق.ظ
| دلیل ویرایش: تكميل |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
تفسیر و تدبر آیات فراز آخر سوره نبا:منظور از یوم الحق چیست؟
ذلک الیوم الحق یوم¬الحق (= روز حق) یعنی روزی که حق ظاهر می¬شود ، یعنی در این دنیای ما حق و باطل مخلوط است ولی در آن روز مشخص میشود و این موضوع را در سوره انفطار ذیل «والامر یؤمئذلله» عرض کردیم .
ملائکه و روح که در آیه 38 آمده دو رشته از مخلوقات هستند که از هم متمایزند، ملائکه کارگزاران امور فیزیکی جهانند و روح کارگزاران امور معنوی (مانند وحی و امثال آن)
«صف»ی که در آیه 38 آمده «به زبان مخاطب» گفته شده و معنی آن «در آمادگی کامل و بطور منظم قرار داشتن» است. «لایملکون منه خطابا» درآیه 37 یعنی نمی توانند بدون اجازه خداوند، به اوچیزی بگویند.
این پاراگراف حاوی چه رهنمودی برای بشر قرن بیست و یکمی است؟
امروز ببینید برای فرار از شرایط نامطلوب (مثلا نا امنی و شرایطِ بدِ اقلیمی و زیستی وغیره) و نیز برای بدست آوردن شرایط خوب اقلیمی و اجتماعی و رفاهی وغیره چقدر از کسان چه زحمت هائی برای مهاجرت میکشند و چه مبالغی صرف میکنند و چه خطراتی به جان میخرند، تا مگر کمی شرایط شان مطلوب تر شود.
آنچه این پاراگراف میگوید این است: 1 – یکطرف شرایطی است چنانکه آیات 22 تا 25 میگویند 2 – طرف دیگر چنان است که آیات 32 تا 36 میگویند
آدم عاقل چه میکند؟
آدم عاقل اولا بهترین کوشش خویش را میکند که ببیند این حرفها چقدر درست است بعدش اگر احراز کرد که این حرفها میتواند درست باشد خود را با چیزهایی که به شرایط خوب میرساند همسو میکند!
دختر بچه¬های همسال
مفهوم فوق که در آیه 33 آمده، شبیه مفهوم «ولدان مخلدون» (= بچه¬هایی که به همان حالت بچه¬سالی می¬مانند که لااقل در دو موضع در قرآن آمده) می¬باشد، و جزء نعمت¬ها و یکی از نشانه¬های رفاه مطلق است ،و مانند سایر عناصر این پاراگراف (باغ¬های مجزا و جام¬های پر، ...) نشان از ثروت سرشار و باب میل بودن همه عناصر زندگی است، و با این تفاصیل «دخترکان تازه پستان در آورده همسال» به معنی همسر و مصاحب نیست، بلکه باید به معنی خدمه و امثال آن محسوب شود.
تازه باید این نکته را باز هم بیاد بیاورید که همه این مطالب «به زبان مخاطب» گفته شده و زبان، «زبان مَثَل» است.
از تفسیر اقای جمال گنجه ای
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
پرسش و پاسخ از تفسیر سوره نبا :منظور از روح در یوم یقوم الروح و الملائکه چیست؟مراد از لایملکون منه خطابا چیست؟ لایتکلمون منه خطابا
مراد از خطابي که فرموده مالک آن نيستند اعتراض به حکم و رفتار او نيست ، بلکه تنها همان مساله شفاعت و ساير وسائل تخلص از شر است ، نظير عدل ، بيع ، دوستي ، دعاء و درخواست ، که در جاي ديگر هم فرموده : من قبل ان ياتي يوم لا بيع فيه و لا خلة و لا شفاعة و نيز فرموده : و لا يقبل منها عدل و لا تنفعها شفاعة ، و نيز فرموده : يوم يات لا تکلم نفس الا باذنه .
ضمير فاعل در يملکون به تمامي حاضران در يوم الفصل بر ميگردد ، چه ملائکه ، چه روح ، چه انس و چه جن ، چون سياق آيه سياق حکايت از عظمت و کبريايي خداي تعالي است ، و در چنين سياقي همه مشمولند نه خصوص ملائکه و روح ، و نه خصوص طاغيان .
علاوه بر اين ملائکه و روح قبلا نامشان به ميان نيامده بود تا ضمير به آنان برگردد ، و طاغيان هم هر چند نامشان برده شده ، ولي فاصله طولاني اجازه نميدهد ضمير به آنان برگردد ، پس ضمير به همه بر ميگردد ، و به دليلي که گفته شد منظور از خطاب ، شفاعت و يا شبيه به آن است . و کلمه يوم ظرف است براي جمله لا يملکون .
بعضي گفته اند : ظرف است براي جمله لا يتکلمون ولي با اينکه لا يملکون جلوتر از يوم واقع شده ، بعيد است که يوم ظرف باشد براي يتکلمون که بعد از ظرف قرار گرفته .
و مراد از روح مخلوقي امري است که آيه قل الروح من امر ربي به آن اشاره دارد .
مراد از روح در یوم یقوم الروح و الملائکه چیست؟
در قرآن کريم کلمه روح - که متبادر از آن مبدأ حيات است - مکرر آمده ، و آن را منحصر در انسان و يا انسان و حيوان به تنهايي ندانسته ، بلکه در مورد غير اين دو طايفه نيز اثبات کرده ، مثلا در آيه فارسلنا اليها روحنا ، و در آيه و کذلک أوحينا اليک روحا من امرنا ، و در آياتي ديگر در غير مورد انسان و حيوان استعمال کرده پس معلوم ميشود روح يک مصداق در انسان دارد ، و مصداقي ديگر در غير انسان . و خداي تعالي هر چند اين کلمه را در اغلب موارد کلامش با اضافه و قيد ذکر کرده ، مثلا فرموده : و نفخت فيه من روحي ، و يا فرمود : و نفخ فيه من روحه ، و يا فرموده : فارسلنا اليها روحنا ، و يا فرموده : و روح منه ، و يا فرموده : و ايدناه بروح القدس ، و آياتي ديگر ) که در آنها تعبير کرده به روحم ، روح خود ، روحمان ، روحي از او ، روح القدس و غيره ( . ليکن در بعضي از موارد هم بدون قيد ذکر کرده ، مثلا فرموده : تنزل الملئکة و الروح فيها باذن ربهم من کل امر ، که از ظاهر آن بر ميآيد روح موجودي مستقل و مخلوقي آسماني و غير ملائکه است .
و نظير اين آيه به وجهي آيه زير است که ميفرمايد : تعرج الملئکة و الروح اليه في يوم کان مقداره خمسين الف سنة . و اما روحي که متعلق به انسان ميشود از آن تعبير کرده به من روحي - از روح خودم و يا من روحه - از روح خودش ، و در اين تعبير کلمه من را آورده که بر مبدئيت دلالت دارد ، و نيز از تعلق آن به بدن انسان تعبير به نفخ کرده ، و از روحي که مخصوص به مؤمنينش کرده به مثل آيه و ايدهم بروح منه و يا تعبير نموده و در آن حرف باء را بکار برده که بر سببيت دلالت دارد ، و روح را تاييد و تقويت خوانده ، و از روحي که خاص انبيائش کرده به مثل جمله و ايدناه بروح القدس ، تعبير نموده ، روح را به کلمه قدس اضافه نموده که به معناي نزاهت و طهارت است ، و اين را هم تاييد انبياء خوانده
روح مراتب مختلفي دارد ، يک مرحله از روح آن مرحله اي است که در گياهان سبز هست ، و اثرش اين است که گياه و درخت را رشد ميدهد ، و آيات داله بر اينکه زمين مرده بود ، و ما آن را زنده کرديم در باره اين روح سخن ميگويد .
مرحله اي ديگر از روح آن روحي است که به وسيله آن انبيا تاييد ميشوند ، و جمله و ايدناه بروح القدس از آن خبر ميدهد ، و سياق آيات دلالت دارد بر اينکه اين روح شريفتر است و مرتبه اي عاليتر از روح انسان دارد .
و اما آيه يلقي الروح من أمره علي من يشاء من عباده لينذر يوم التلاق ، و آيه و کذلک اوحينا اليک روحا من امرنا ، هم ميتواند با روح ايمان تطبيق شود ، و هم با روح القدس
از تفسیرالمیزان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
نکات مهم تفسیری ایات 31 تا 40 سوره نبا از تفسیر تسنیم
بعد میرسیم به بخش دیگر که ﴿اِنَّ لِلْمُتَّقینَ مَفازاً﴾. آن فوز و رستگاری در چیست؟
حدائق و بوستانهای متعدد است از یک طرف و انگور است که یک میوه خاصی است آن را جداگانه ذکر کرد. همسرانی هم هستند که کواعب اتراب دارند یعنی نوجواناند و برجستگی بدن آنها هم مشهود است. ﴿وَ کَاْساً دِهاقاً﴾؛ ظرفهای پر و لبریز از شراب باشد عسل باشد آب باشد شیر باشد است؛ اما هیچ کدام از اینها آثار دنیایی را ندارند ﴿لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا کِذَّاباً﴾ انسان مست بدمستی میکند حرف بد میزند، ولی در آنجا از اینها خبری نیست. این همه برکات برای چیست؟ ﴿جَزاءً مِنْ رَبِّکَ عَطاءً حِساباً﴾ درست است که اول به عنوان جزاست بعد میفرماید به عنوان عطاست. اینها لطف الهی است مگر آن سوابق اعمالی را که خود انسان انجام داد آنها را چه کسی داد؟ اگر آن توفیق نبود که انسان در یک چنین جهانی سرگردان معصیت و کفر و ارتداد و مانند آن بود، هر کس نجات پیدا کرده به برکت عنایت الهی نجات پیدا کرد ولی برای اینکه با این اوضاع کسی گرایش به معنویت پیدا کند گرایش به توحید پیدا کند کار آسانی نیست. پس نسبت به اعمال شما به حسب ظاهر جزاست ولی کل این خیرات را شما حساب بکنید میبینید عطای الهی است. شخص چیزی از خودش ندارد که آنجا وسیله رفاه او باشد. ﴿جَزاءً مِنْ رَبِّکَ عَطاءً﴾ البته با حساب.
این ربّ همان است که در دنیا دو تا کار کرد: یکی ﴿رَبُّ السَّماوَاتِ وَ الارْضِ﴾ است، یکی رب انبیا است؛ هم شریعت را ربوبیت کرد هم تکوین و حقیقت را ربوبیت کرد، هم در بحثهای بود و نبود ربوبیت کرد هم در بحثهای باید و نباید ربوبیت کرد. ﴿رَبِّ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا الرَّحْمن) که این با رحمت رحمانیه جهان را اداره کرده است یعنی خدای رحمان دارد عالم را اداره میکند. شما وقتی از بالا نگاه میکنید میبینید که زندان یا اعدام یا قصاص این رحمت است؛ درست است قصاص برای قاتل دردآور است اما فرمود: ﴿وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا اُولِی الْاَلْبابِ﴾. پس اگر از منظر وحی و نبوت نگاه کنید میشود بهبه و رحمت ﴿رَحْمَةً لِلْعالَمینَ﴾ اما مقطعی فکر کنید یک جای قصاص را نسبت به عفو ملاحظه کنید میگویید این دردآور است. وجود جهنم هم اینگونه است
فرمود چه وقت؟ ﴿یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا لا یَتَکَلَّمُونَ اِلاَّ مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً﴾ روزی که فقط روح و ملائکه به اذن خدا حرف میزنند و اهل بیت هم که جزء همین ذوات قدسیاند. غرض این است که مقاطع فراوان در آن پنجاه هزار موقف یا پنجاه هزار سال و مانند آن است که هر موقفی هم حکم خاص خودش را دارد. آنجا سؤال است جواب است اعتراض است، یک کسی انکار میکند بعد دست و پا شهادت میدهند و مانند آن. اما در آن روز عمومی که سان عمومی است آن روز فقط روح و ملائکه و در روایات هم هست که ائمه (علیهمالسّلام) مجازند که حرف بزنند؛ منتها ﴿لاَّ یَتَکَلَّمُونَ﴾مگر به اذن او و قول او ﴿صَوَاباً﴾
اما منظور از روح چیست؟ روح اگر جزء ملائکه باشد باید یک جا در قرآن کریم از روح به عنوان ملک یاد بشود تا ما بگوییم اینجا ذکر خاص بعد از عام است یا ذکر عام بعد از خاص است و مانند آن. مثلاً گاهی جبرئیل (سلاماللهعلیه) در قبال ملائکه قرار میگیرد ﴿مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْریلَ وَ میکالَ﴾ این جبرئیل که در کنار ملائکه ذکر شده است از باب ذکر خاص بعد از عام است «للاهتمام»؛ برای اینکه ما شواهدی دیگر داریم که جبرئیل ملک بود اسرافیل ملک است روایات است. اما روح جزء ملک باشد ما در هیچ جای قرآن نداریم که روح جزء ملک باشد. بنابراین یک موجود مجرد عقلانی است در ردیف ملائکه از عالم امر و فرمان الهی را میآورد در مسئله نزول قرآن ﴿تَنَزَّلُ الْمَلاَئِکَةُ وَ الرُّوحُ﴾ است، در اینجا هم ﴿لاَّ یَتَکَلَّمُونَ اِلاّ﴾ روح و ملائکه است که از عالم امر است. ﴿قُلِ الرُّوحُ مِنْ اَمْرِ رَبِّی﴾ از آن عالم است. گاهی به صورت فرشته ممکن است دربیاید یا غیر فرشته. درباره مادر شدن مریم (سلاماللهعلیها) که ﴿فَاَرْسَلْنَا اِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً﴾ ما روحمان را فرستادیم به صورت بشر درآمد و مریم (سلاماللهعلیها) او را دید و مانند آن. بنابراین تکلم در آن روز مخصوص این گروه است . . ﴿ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ اِلی رَبِّهِ مَآباً﴾ این راه را نشان میدهیم حالا شمایید و اختیارتان یا بهشت یا جهنم ﴿قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ﴾؛ قبول و نکول به عهده شماست ولی نقشه عالم براساس قدرت خدا، علم خدا، ربوبیت خدا و رحمانیت خدا سامان پذیرفت. و اما در پایان که چرا کافر آرزوی مرگ میکند؟ برای اینکه وقتی انسان احساس خطر میکند میگوید «یا لیتنی الموت اعدما للحیاة»، ای کاش من زنده نبودم این اوضاع را میدیدم، برای اینکه یک انسان مرده که رنجی ندارد، ولی کافر در عذاب الیم است؛ لذا میگوید خاک باشم، چون خاک را کسی عذاب نمیکند سنگ را کسی عذاب نمیکند. اینکه ﴿یا لَیْتَنی کُنْتُ تُراباً﴾؛ یعنیای کاش من انسان نبودم تا این قدرت مُدرکه را داشته باشم.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.