رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
خداى را با عذاب شما چه كار؟
چرا خدا شما را عذاب كند اگر سپاسگزار باشيد و ايمان آوريد.
این جمله آیه ای از قرآن است و شاید این لحن در مورد کمتر موضوعی به کار رفته باشد. این نگرانی برای همه مومنین وجود دارد که بعد از ایمان، بهترین راه نجات چیست؟
یکی از مهمترین موارد شکر است که خداوند را خشنود کرده و موجب افزایش نعمت و نجات نیز هست. توضیحات من غیرضروری به نظر میرسد و به گمانم خواندن چند آیه در این موضوع کفایت میکند:
خداى را با عذاب شما چه كار، اگر سپاس گزاريد و با ايمان باشيد؟ و خدا شكرپذير و داناست. ﴿ سوره نساء؛ آیه ١٤٧﴾
اگر کافر گردید، خدا بینیاز از شما است، و لیکن کفر (و کفران) را از بندگان خود نمیپسندد، و اگر سپاسگزاری کنید، از این کارتان خوشنود میگردد (آن را از شما میپسندد) ﴿سوره الزمر؛ آیه ٧﴾
یادمان باشد که خشنودی خدا و انسان دو سوی یک معادله هستند: رضی الله عنهم و رضوا عنه ...
و هنگامى كه پروردگارتان اعلام کرد كه اگر سپاس گزاريد همانا شما را (نعمت) بيفزايم، و اگر ناسپاسى كرديد (کفر ورزیدید) همانا عذاب من سخت است. ﴿ابراهیم: ٧﴾
بهراستی لقمان را حکمت دادیم که: "برای خدا شکر کن و هر کس شکر گزارد، تنها به سود خود شکر میگزارد؛ و هر کس کافر شود (یا کفران کند)، پس، خدا همانا بینیازی ستوده است." ﴿لقمان: ١٢﴾
تلفیق پرستش خداوند با تعبیر "ایاک نعبد" با شکرگزاری نیز قابل تامل است:
پس، از آنچه خدا شما را روزى كرده است، حلال [و] پاكيزه بخوريد، و نعمت خدا را - اگر تنها او را مىپرستيد - شكر گزاريد ﴿نحل: ١١٤﴾
نکته 1: در ترجمه آیات از سایت استفاده شده است
نکته 2: برای من تازگی داشت که بنابر رای برخی مفسرین قرآن، واژه "کفر" که هم معنای ناسپاس بودن (از ریشه کفران) و هم پوشاندن حق یا کافر شدن را دارد، در اکثر ایات میتواند همزمان هر دو معنا را در خود داشته باشد.
نکنه 3 : لازم نیست از حد اعلای شکر آغاز کنیم که ممکن است در توانمان نباشد، بلکه قلبا ممنون و سپاسگزار خداوند باشیم تا طبق آیههای قرآنی، راههائی که باید برایمان گشوده گردد.
آیات:
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ﴿ابراهیم: ٧﴾
و هنگامى كه پروردگارتان اعلام کرد كه اگر سپاس گزاريد همانا شما را (نعمت) بيفزايم، و اگر ناسپاسى كرديد (کفر ورزیدید) همانا عذاب من سخت است. مَّا يَفْعَلُ اللَّـهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ شَاكِرًا عَلِيمًا ﴿ سوره نساء؛ آیه ١٤٧ ﴾
خداى را با عذاب شما چه كار، اگر سپاس گزاريد و با ايمان باشيد؟ و خدا شكرپذير و داناست.
إِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِيٌّ عَنكُمْ وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِن تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿سوره الزمر؛ آیه ٧﴾
اگر کافر گردید، خدا بینیاز از شما است، و لیکن کفر را از بندگان خود نمیپسندد، و اگر سپاسگزاری کنید، از این کارتان خوشنود میگردد (آن را از شما میپسندد). هیچ کس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد ....
وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّـهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿لقمان: ١٢﴾ بهراستی و درستی لقمان را حکمت دادیم که: "برای خدا شکر کن و هر کس شکر گزارد، تنها به سود خود شکر میگزارد؛ و هر کس کافر شود یا کفران کند، پس، خدا همانا بینیازی ستوده است." ... نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ (34) نِّعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَٰلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ ﴿القمر: ٣٥﴾ ..(در مورد خاندان لوط) آنها را سحرگاه نجان دادیم. نعمتي بود از جانب ما و آنان را كه سپاس گويند چنين پاداش دهيم.
فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّـهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿١١٤: نحل﴾ پس، از آنچه خدا شما را روزى كرده است، حلال [و] پاكيزه بخوريد، و نعمت خدا را - اگر تنها او را مىپرستيد - شكر گزاريد
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿النحل: ٩٩﴾ارايه شده توسط سرکار خانم دکتر یارایی در جلسه خرداد ماه قران پويان كلمات كليدي:شكر سپاس كفر شاكر نعمت ویرایش بوسیله کاربر 1396/01/27 10:53:45 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
خواهر ارجمند دکتر یارایی با سلام در عبادات نیت لازم است اما لازمه نیت به ذکر در زبان و حتی حضور در قلب نیست ، همینکه شخص بداند دارد چه میکند از لحاظ اینکه واجد نیت هست کفایت میکند شکر هم عبادت است و لذا نیاز به نیت دارد ، خیلی ممنون میشوم اگر بفرمایید در این نوع عبادت نیت چگونه تعریف میشود؟ مثلا کسی که در ذهن خویش این را می گذرانَد که من این عمل را میکنم که اندکی از بینهایت نعمت خداوندم را جواب داده باشم ، واضح است که این شخص در آن لحظه شکر بجا آورده است اما آیا بدون وجود این خودآگاهی (= نیت) ، هر عمل حسنه ای شکر نیز محسوب میشود؟ من (راست میگویم و تعارف نمیکنم) جواب این سوال را نمیدانم آیا جنابعالی در این خصوص مطالعه ای کرده اید؟ و اگر نکرده اید منابعی در اختیار دارید که مطالعه ای کنید؟ اگر بله بسیار ممنون میشوم که به این سوالم جوابی دهید : تعریف جامع و مانع شکر چیست؟ یا تعریف جامع و مانع شاکر چیست?
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام چیزی که من میفهمم این است که مثلا اگر کسی به ما لطف بزرگی بکند، چه حسی پیدا میکنیم؟ بارها به زبان تشکر میکنیم، هر لحظه در قلبمان احساس ممنون بودن از آن فرد داریم و تا مدتها هم به یاد می آوریم و باعث خوشحال شدن ما می شود و اگر بتوانیم کاری برای او انجام دهیم با اشتیاق انجام میدهیم خوب در مورد خدا هم همینطور است حالا این عبادت است یا نیت یا احساس ... یا موارد دیگر، به قول دوستان بحثهای کلامی است و من نمیدانم البته چیزی که به نظرم میرسد اینکه در این مورد نیت مهمتر از عمل باشد. در واقع هیچ کار هم که نکنیم و فقط خود را از خدا ممنون بدانیم شکر است (هر چقدر بیشتر بهتر) و خوبی اش این است که مثل اعمال و عبادات دیگر مغرور نمیکند چون شکر در خود تواضع هم دارد
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
بنام خدا اجازه میخواهم در این مورد مطلبی اضافه کنم اعمال ما دوگونه است خوداگاه و ناخوداگاه بخش ناخوداگاه تقریبا خودکارشده بخش خوداگاه است (چه + یا حسنه و چه - یا سیئه) اما در ان جز سودی جزئی (به نسبت سود های اتی) رشد خاصی نیست برای رشد باید از مرحله خوداگاه عبور کرد با موفقیت در امتحانات و ابتلائات جدید و سخت تر (که پاداش با ریسک همراه است) رشد و امتیاز + این حسنات خیلی خیلی بیشتر است (همچنین امتیاز - سیئات) اما تکراری که شد میرود در بخش ناخوداگاه (و امان اگر سیئات ما به بخش ناخوداگاه رود) و خوداگاه خود را در فضای امتحانات جدید می یابد
بگزارید مثال ساده ای بزنم ایا گیم بازی کرده اید؟ همان هواپیمای قدیمی؟
اول ساده است با چیزهایی که داری شروع میکنی (سوخت) امتیاز کسب میکنی و مدام ازمون ها سخت تر میشود و امتیازها بیشتر (البته در بازی هواپیما ثابت میماند-خصت بشر است دیگر) و البته چند بار فرصت تجربه شکست خواهی داشت و اما مثال سخت تر
بخش ناخوداگاه حساب پس انداز است که خودکار سودش روی خودش می اید و دوباره هم سود میدهد (و ما با این سوخت اولیه پاک زندگی امان را اغاز میکنیم) بخش خوداگاه مثل فعالیت روزانه است برای کسب درامد که برایش باید تلاش کرد و سختی هم دارد در فضای متغیر بازار باید مدام تغییر کنی برای همین با عادی شدن کار لازمه فضای جدیدی رو تجربه کنی (که گر نو نشوی فاسد شوی چون اب راکد) (همین الان سروده شد) هر کس به قدر وسع و توانایی اش مقداری را در حساب پس انداز ذخیره میکند و فضای جدید را تجربه میکند اما شکر چیست؟ همین که نعمت بالقوه پیروزی را به بالفعل در بیاوری (و قصد اقدام برای خدا داشته باشی) چه بخندانی چه بگریانی چه صلح کنی چه نبرد کنی و ....
دایره بالفعل (مورداشاره من) شامل نیتها ای کاش ها اراده کردن ها شکر زبانی و شکر عملی میشود به عبارتی هر چه شما اختیار کنید (ولو به عمل منجر نشود) مهم این است که ار حالت بالقوه در امده است
قبل از اختیار شما توانایی اش را دارید (اما هنوز انتخابی نکرده اید) اما همین که اختیار کنید بر مبنای اگاهی و ناخوداگاهی بالفعل است اراده است که نهایت تبدیل میشود به عمل
اما آیا بدون وجود این خودآگاهی (= نیت) ، هر عمل حسنه ای شکر نیز محسوب میشود؟ خوب جواب بله است که اگر نیت و فعل ما خوداگاه هم نباشد از ناخودگاه صادر شده چه حسنه چه سیئه
اما تعریف شکر جامع و مانع چه میتواند باشد؟ به نظر حقیر: بندگی - تسلیم (که نتیجه اش جزئی از خدا شدن است و نهایت رضا)
در دو قالب شکر خوداگاه (که بتوانی هر چه میخواهی کنی ولی انچه میکنی برای خدا باشد) و شکر ناخوداگاه (مثل نگاه کردن روزانه صورت پدر و مادر و لذت بردن از اعماق وجود)
و به همین ترتیب ناسپاسی و کفر ورزیدن نسبت به نعمت و فرصت داده شده در دو قالب خوداگاه و ناخوداگاه اجازه میخوم این رو هم خلاصه وار به عنوان نتیجه ذکر کنم
" از همه اینها که بگزریم شکر خاصیت عجیبی دارد وقتی الطاف خد را مرور و شکر میکنی توجهت به خداست❤️ و غیر خدا نیست همه چی رنگ خدا میگیرد و خیلی بعید است الطاف خدا را ببینی و رو به او کرده باشی و خلاف خواست او عمل کنی هر چند انسان موجود عجیبی است امان از یک لحظه غفلت "
(شکر توجه می اورد و توجه بندگی میسازد) وقتی شاکر باشی انوقت لحظه ای از سر منشاء غافل نیستی توجهت تمام به خداست و عظمت خودش و خلقتش و حکمت وقایع تو را سرمست الوهیتش میکند و این لذتی است بی پایان
و وقتی ناسپاسی کنی و کفر بورزی (کفر های کوچک) انوقت که عظمت خودش و خلقتش و حکمت وقایع بر تو اشکار میشود از انچه میتوانستی بشوی و نشدی نهایت عذاب را خواهی کشید
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
همین مسئله شکر گزاری را در نظر بگیریم. روانشناسان برای بالا بردن اعتماد به نفس انسانها،به افرادتوصیه میکنند که ویژگی ها وتوانایی های مثبت خود را بر روی کاغذ بنویسند.(ایا یاد آوری این نعمتها چیزی جز شکر گزاری است؟)
کسی که یادآور نعمتهای خداوند است قطعا اعتمادبه نفسش بالا می رود.
فردی که اعتماد به نفس بالا دارد،برای بالا بردن جایگاه خود در ذهن افراد،نیاز به دروغ گفتن وغیبت کردن ندارد.به کسی حسادت نمیکند،در اعتراف به اشتباهات خود شجاعت به خرج می دهد.ونهایتا به یک انسان با اخلاق تبدیل می شود...
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
آقای مهندس در مبحث تسبیح موجودات ما معتقدیم که هر موجودی با زبان بودن خود به ربوبیت خداوند اذعان وگرد عدم را از دامن کبریایی اش میزداید.وحتی این زبان میتواند قال باشد نه حال.درمورد شکر هم همین گونه است. هرگفتار یا کرداری که سبب شود نعمتی از نعمتهای موجود در مسیر درست تکاملی خویش در مسیر سیر الی الله قرار بگیرد شکر است.
و طی این مسیر ذاتا بدون نیت امکان پذیر نیست چون نیت به فرمایش خودتون یعنی آگاهی بر عمل . وقطعا کسی که کار حسنه ای انجام میدهد با آگاهی انجام میدهد حال سطح این آگاهای بیانگر سطح مقام شاکر است.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
عرضم این بود که تعریف شکر چیست و منظورم واقعا فهم مطلب بود زیرا روایات این باب (مثلا ذیل آیه انه عبدا شکورا) آدمی را به محال میرساند و لذا جواب را در روایات نباید جستجو کرد مثلا آنطور که در روایات درباره حضرت نوح وارد شده که او در هر نعمتی شکر میکرد این محال است مثلا در مورد تنفس که قطعا نعمت است و اگر آدمی بخواهد شکر ش را کند فرصت نمیکند زیرا بازدم فورا می آید و مجال نمیدهد یا نعمت های نا محسوس مثلا ضربان قلب که ادای شکرش محال است و جنابعالی که پزشک میباشید میدانید که بینهایت نعمت های ناخود آگاه در هر لحظه رخ میدهد و خداوند هم که گفته تکلیف با توجه به وسع است
پس میتوان گفت استطاعت برشکر یک حد است بر توصیه الهی «اشکروا» بر همین قیاس میتوان گفت آگاهی هم حد دیگری است.
آیا دوام بر نیت هم حد دیگری است؟ سایر حد های دیگر چیست؟ اینها انگیزه های من بود برای سوال از خانم دکتر یارایی یکی از سوالاتم را جنابعالی در نوشته خویش فرموده اید که سوال من هم هست خلاصه اینکه فرض کنیم کسی به آیات واشکرواله برخورد و اگر با این سوال مواجه شد که خوب حالا چه باید کنیم که به این عمل کرده باشیم جوابش چه خواهد بود؟
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
شكر در لغت « تصور نعمت و آشكار كردن آن است» و در اصطلاح علم اخلاق آمده است، شكر عبارت است از: شناختن نعمت از منعم و شاد شدن به آن و صرف كردن آن در راهي كه منعم به آن راضي باشد.
وقتي كه انسان به منعم حقيقي معرفت پيدا كرد و دانست كه نعمت وابسته به اوست، ثمرهاش اين است كه از اين نعمت، در دل شادي و سروري همراه با خضوع و تواضع ايجاد ميشود، و به اين جهت نعمت را هديهاي از سوي خدا و توجّهي از جانب او به خود ميداند. و امّا سومّين عنصر، عمل ميباشد و آن اقدام به چيزي است كه مقصود و محبوب منعم است، اين عمل ممكن است با قلب، زبان يا اعضاي ديگر انجام شود.
علامه طباطبائی در توضیح آیه...سیجزی اللّه الشاکرین می فرماید: و حقیقت شکر اظهار نعمت است. چنانکه حقیقت کفری که مقابل آن است اخفاء نعمت می باشد و اظهار نعمت عبارت از استعمال آن در محلی است پس شکر خدا به این است که انسان نعمت را در محل خودش بکار برده و در موقع استفاده از آن نیز متذکر خدا بوده باشد امام صادق(ع) فرمودند: خدا هر نعمتی که به بنده ای دهد کوچک یا بزرگ و او بگوید الحمدللّه شکرش رابجا آورده و باز فرمود: خدا هر نعمتی به بنده اش دهد که آن را از دل بفهمد شکرش را ادا کرده است. امام صادق (ع) ما مِن عَبدٍ أنعَمَ اللّه عَلَیهِ نِعمَةً فَعَرَفَ أنَّها مِن عِندِ اللّه إلاّ غَفَرَ اللّه لَهُ قَبلَ أن یحمَدَهُ.
(ترجمه: هیچ بندهای نیست که خداوند به او نعمتی دهد و او آن را از جانب خدا بداند مگر آن که، پیش از سپاسگویی او، خداوند بیامرزدش.)
کافی، ج ۲، ص۴۲۷ روایت دیگری از امام صادق (ع) در باره شکر
عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: شُكْرُ النِّعِمِ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَ تَمامُ الشُّكْرِ
قَوْلُ الرَّجُلِ: اَلْحَمْدُلَلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ. عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلّادِ قالَ سَمِعَتُ اَبَاالْحَسَنِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ: مَنْ حَمِدَاللّهِ عَلَى النِّعْمَةِ فَقَدْ شَكَرَهُ وَ كانَ الْحَمْدُ اَفْضَلُ «مِنْ» تِلْكَ النِّعْمَةِ.
عَنْ صَفْوانِ الْجَمّالِ عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ قالَ: قالَ لى ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلى عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ صَغُرَتْ اَوْ كَبُرَتْ، فَقالَ الْحَمْدُلِلّهِ فَقَدْ اَدّى شُكْرَها.
قرآن كريم ميفرمايد:
"اعْمَلُوَّاْ ءَالَ دَاوُدَ شُكْرًا؛ (سبا، 13) اي آل داود، شكر (اين همه نعمت را) بهجاي آوريد."
شكر بيشتر از مقوله "عمل" است و بايد آن را در لابهلاي اعمال انسان دريافت و شايد به همين علت، قرآن كريم تعداد شكرگزاران واقعي را اندك شمرده است: "قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ ؛ (ملك، 24) كمتر شكر او را بهجاي ميآوريد."؛ "وَ قَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ؛ (سبا، 13) اما عده كمي از بندگان من شكر گذارند." و در آيه 73 سوره نمل نيز ميفرمايد: " وَ لَـَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَشْكُرُونَ ؛(نمل، 73) بيشتر آنها شكرگزاري نميكنند."
از طرف ديگر، با توجه به اين نكته كه نعمتهاي خداوند كه سر تا پاي وجود انسان را احاطه كرده، آنقدر زياد است كه قابل شماره نيست، روشن است كه چرا شكر به مفهوم واقعياش در برابر تمام نعمتها به گونهاي كه همه را بدون استثنا در طريق بندگي خدا ـ كه نعمتها براي آن آفريده شده است ـ به كار گيرد كمتر يافت ميشود.
به تعبير ديگر و به گفته بعضي از مفسران بزرگ، "شكر مطلق" آن است كه انسان همواره به ياد خدا باشد؛ بي هيچ گونه فراموشي و در راه او گام بردارد؛ بدون هيچگونه معصيت؛ و اطاعت فرمان او كند خالي از هرگونه سرپيچي؛ و مسلم است كه اين اوصاف در كمتر كسي جمع ميشود./ویرایش بوسیله کاربر 1395/03/21 11:27:04 ق.ظ
| دلیل ویرایش: size
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
پس شما شکر را منحصر میدانید در علم به اینکه هر نعمت از جانب خداست؟
من پرسیده ام «واشکروا له» را برایم معنی قرآنی کنید . «چه کنیم» که اگر آن کار/کارها را کردیم «اشکروا له» را انجام داده باشیم؟
آن قسمتی که از قرآن نقل کردید به دل می نشیند ، اما آنچه از قول «مفسران بزرگ» نقل کرده اید محال است مگر میشود آدمی دائما به یاد خدا باشد؟
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
نه نمی شود همیشه یاد خدا باشد شما خود بهتر می دانید شکر و بسیاری مفاهیم نسبی است
این مساله برای همه مفاهیم قرآنی مطرح است صبر، توکل ، اخلاص و... به نظر من شکر رعایت واجبات و ترک محرمات مشخص است ولی دایره عالی آن همه نعمت ها را در بر می گیرد
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
البته شدنی است، اگر کسی عاشق شده باشد خوب می داند که میشود در عین حال که در حال انجام تمام کارهای روزمره هست (حتی در حال حرف زدن با دیگران یا حل مسئله ریاضی یا هر کاری که تمرکز میخواهد) می تواند همزمان عشقش را در نظر داشته باشد و مشکل یا تداخلی هم پیش نمی آید پس انسان بالقوه این توانائی را دارد که بتواند همیشه (لااقل در بیداری) به یاد خدا باشد منظورم این است که امکانش هست
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
ایا دوستان شکر را ارادی فقط فرض میکنند؟
متوجه او که باشی همه کارت شکر است (غیر ارادی هایش که خیلی خیلی بیشتر است- حتی یک لبخند ) البته شکر مراتبی دارد و نامتناهی است ولی اقل ان همین توجه است
چون شده گاهی تا چند ساعت متوجه باشیم میگویم هر که بخواهد با عنایت خدا و تلاش میتواند این اقل حالت را در یابد و موافق خانوم یارایی هستم که میشود البته جواب سوال جناب گنجه ای و مستندات قرانی نمیشود
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
جمع بین نظرهای جناب آقای دکتر مغربی و سرکار خانم دکتر یارائی (به نظر این بنده) این است که : درست است که در قرآن راجع به شکر طوری صحبت شده که «فعل»ی را به ذهن متبادر میکند ، اما ، شکر از جنس عمل نیست یلکه از جنس اتفاقاتی است که در حوزه ذهن روی میدهد ، و از این لحاظ شباهتی به ایمان دارد که از جنس عمل نیست بلکه اتفاقی است که در ذهن واقع میشود و از فروع «فکر»یات است و به قول آقای دکتر مغربی حداقل دارد ولی حداکثر ندارد ، تا الی ماشاءالله قابل امتداد است به عبارت دیگر ، دفعه اول که در ذهن آدمی تصدیقی راجع به اینکه «حواست باشه ها ! این از جانب خداوند بود ها ! » اتفاق افتاد ، آن آدم وارد حوزه شکر شده ، و این تصدیق اولیه در ذهن او جا خوش میکند و کم کم جسیم و حجیم و تناور میشود و صاحب ذهن میشود و نمیتوان او را از آنجا خارج کرد و مانند دیالکتیکی که در آیه «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه» دیده میشود ، ابتدا نطفه شکر در ذهن بسته میشود و سپس با اعمالی تقویت میشود و حالا خود این نطفه ضمن جسیم و حجیم شدن سبب به وجود آمدن اعمالی جدیدتر میشود و این اعمال جدیدتر سبب حجیم تر و جسیم ترشدن بیشتر آن نطفه میشود و همینطور بگیر و بالابرو و از این لحاظ شبیه ایمان است ممنون از همه دوستان که با شرکت در این دیالوگ این روشنائی ذهنی برای این بنده حاصل شد که قبل از این بحث موضوع برایم اینقدر روشن نبود و ممنون از خداوند متعال که مرا در چنین فضائی قرار داد و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام تعریف خوبی است از شکر
نکته جدید آن برای من،شاد شدن به آن است. واین یکی از همان اصول کتابهای راز موفقیت است
واقعا اگر شما برای تک تک نعماتی که خدا داده،خوشحال باشین و از انجا که نعمات در برابر نقمات خیلی خیلی زیادتره پس افسردگی و یاس ،بسراغتون نمیاد.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
در قران ایاتی داریم مبنی بر اینکه انسان پس ا ز مستجاب شدن دعایش از طرف خداوند ،ناسپاسی خود را ازسر می گیرد...
روزی جایی خواندم که دعاهای خود را مکتوب کنید تا پس از استجابت دعا ،آنها را فراموش نکرده وهمچنان شکر گزاریش را به جا آورید. از آن روزسالهای زیادی می گذرد واکنون جعبه دعاهای من پر از تکه کاغذ است.
هر سال شب قدر به سراغ این جعبه می روم وکاغذها را یکی یکی میخوانم...چقدر دعا که مستجاب شده ...وبه راستی انسان چقدر ناسپاس است!
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
تطبیق یک چیز با اهداف، اجزاء و شرایطش. اگر یک عمل با اهداف و شرایط عمل هماهنگی داشته باشد، آن عمل در جایگاه خودش است و حسن است و حسن بالندگی میآورد.
زمانی که خداوند میخواهد انسان را خلیفه قرار دهد، ملائکه اعتراض میکنند که «أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» (30بقره).
یکی از چیزهایی که ملائکه میگویند این است که: «نحن نسبح بحمدک». ما به وسیله حمد، تو را تسبیح میگوییم. آنچه که موجب زیبایی خلق میشود، تسببیح است. تسبیح، تنها سبحان الله گفتن نیست؛ بلکه حقیقت تسبیح، شکر است و شکر هم به کارگیری است. ملائکه میگویند: «این ما هستیم که با حمد تو تسبیح میگوئیم.» اگر کسی میخواهد زیبا زندگی کند و «أحسن عمل» داشته باشد باید به حد تمام تسبیح برسد و حد تمام تسبیح هم این است که از تمام امکانات و شرایطی که برای اوست، استفاده صحیح کند؛ یعنی شاکر باشد. عمل زیبا عملی است که در جایگاه خود نشسته باشد.
خداوند نعمتهایی به ما داده که اگر این نعمتها را درست بکار بگیریم زندگی بهتری برای رشد و تعالی بیشتر خواهیم داشت و خدا نعمت خود را برای ما به تمامیت میرساند. رضا و خشنودی خداوند، مقام والایی است که نتیجه این مراحل است و نتیجه رضای الهی هم، حیات طیبه یا زندگی پاک است با این خصوصیات:
1. سرور دائم (أَدْوَمِ الْسُّرُور) 2. کرامت فراگیر (أسْبَغِ الْكِرامَةِ) 3. عیش تمام(اتَمِّ الْعَيش»)
بنابراین به صورت خلاصه انسان با شکر به تسبیح میرسد. تسبیح خدا زندگی زیبا و احسن عمل را در خود دارد. پس از این انسان مشمول اتمام نعمت خدا میشود و بعد از آن مورد رضایت او قرار میگیرد. نتیجه رضایت الهی هم این است که خدا به انسان زندگی جدیدی میدهد. زندگی برتر و حیات پاکی که خود سه ویژگی دارد: سرور دائم، کرامت فراگیر و عیش تمام. برای حیات طیبه علاوه بر این ویژگیها الگوهایی نیز در اختیار ما قرار دادهاند که مصداق بارز و نمونه عملیِ حیات طیبه هستند: «اَللهُمَّ اَجْعَلْ مَحيايَ مَحيا محمدٍ و آل مُحمد وَ مَماتي مَماتَ مُحمدٍ وَ آل مُحمدٍ.» حیات اهل بیت علیهم السلام، مصداق بارز حیات طیبه است و به ما میآموزد که چگونه فکر کنیم. چگونه رفت و آمد داشته باشیم، چگونه درس بگیریم، چگونه درس بدهیم، چگونه خنجر را در گلو احساس کنیم و ... .
یکی از مسائلی که درباره سبک زندگی ابتدا باید حل کرد، مسأله نگاه ما به زندگی است. اینکه ما چه توقعی از زندگی داریم و برای چه زندگی میکنیم.
اگر زندگی میکنیم که بارور شویم، یعنی نگاهمان به زندگی، زندگیِ کشاورزگونه است و دنیا را مزرعه آخرت میدانیم، سبک زندگی دینی و شیوهای که صاحب آن طرح از ما خواسته مطابق آن زندگی کنیم، قابل توجیه است.اما اگر دنیا برای ما دار فنا نباشد، نمیتوانیم در روابط و تعاملاتمان با دیگران در خانه و جامعه، دشمنیها را کنار بگذاریم و عدل و احسان را جایگزین کنیم. اگر بگوییم که به دنیا آمدهایم تا عیش عالَم را ببریم، آن هم با تعریفی دنیوی که ما از لذت داریم، سبک زندگی دینی قابل اجرا نخواهد بود.
سلسله مباحث سبک زندگی از استاد علی صفایی (عین-صاد)
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام شاید این مطلب مکملی باشد بر نوشته اثر گذار جناب فهيمي حدیث است که: من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق واقعا زیباست خدا که به تشکر ما نیاز ندارد پس شکر نعمتهای اورا اینگونه به جا آوریم وزحمات مخلوقات اورا هدر ندهیم
زحمت معلم را با درس خواندن زحمت کشاورز را با اسراف نکردن مواد غذائی زحمت رفتگر را با نریختن ذباله در خیابان وکوچه و...
شکر نعمت ،استفاده به اندازه از نعمت های خداهم هست که قرآن میفرماید ولا تنس نصیبک من الدنیا چون ما اگر بیشتر از سهم خود مصرف کنیم سبب ناشکری دیگران میشویم وآنها به جای گمان بد به ما به خدا گمان بد خواهند برد
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
سلام امروز سوره نسا را میخوندم به آیه ۱۴۷رسیدم آیه ای که باعث چالش ذهنی خانم دکتر یارایی شده بود و بحث زیادی هم در گروه ،روی مفهوم شکر انجام شد.
به نظرم توجه به ایات قبلیش،میتواند مفهوم شکر و ایمان مدنظر خداوند را نشان دهد.
إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًاايه 145
منافقان در پایینترین درکات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت! (بنابر این، از طرح دوستی با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!)
إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ايه 146
مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دین خود را برای خدا خالص کنند؛ آنها با مؤمنان خواهند بود؛ و خداوند به افراد باایمان، پاداش عظیمی خواهد داد.
مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا
خدا چه نیازی به مجازات شما دارد اگر شکرگزاری کنید و ایمان آورید؟ خدا شکرگزار و آگاه است. (اعمال و نیّات شما را میداند، و به اعمال نیک، پاداش نیک می دهد.)
میفرماید منافقین در جهنم اند مگر انکه خطاهای قبلی را جبران و اصلاح کنند و دینشان را خالص برای خدا کنند که در این صورت،جزو مومنین اند
سپس می فرماید خدا را چه به مجازات شما ،اگر شاکر باشید و اهل ایمان
پس مجموعه اعمال ذکر شده در ایه۱۴۶ را می توان در قالب شکر و ایمان که در ایه ۱۴۷ذکر شده،بحساب اورد.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
مفهوم شکر چیست؟ آیا شکر ،یک فعل زبانی است یا یک باور قلبی است یا مجموعه ای از اعمال است؟
مشابه مفهوم ایه بالا که شکر را مانع عذاب میداند،در یک جای دیگر از قران هم یک مصداق برای افراد شکر گزار که از عذاب نجات یافتند،بیان شده است:
در ایات 33-35 سوره قمر،علت اینکه ال لوط که از عذاب بقیه قوم در امان ماندند،را شکرگزاری انان دانسته است.
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿۳۳﴾ انصاریان: قوم لوط بیم دهندگان را تکذیب کردند.
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿۳۴﴾ انصاریان: ما بر آنان توفانی سخت که با خود ریگ و سنگ می آورد فرستادیم [در نتیجه همه را هلاک کرد]، مگر خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم.
عْمَةً مِنْ عِنْدِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ ﴿۳۵﴾ انصاریان: [این] نعمت و رحمتی از سوی ما بود، این گونه کسی را که سپاس گزار است، پاداش می دهیم.
داستان حضرت لوط و قومش در سوره های متعددی در قران ذکر شده است.فقط اهل خانه او(بجز همسرش) به او ایمان اورده و از کار زشت قوم لوط اجتناب و برائت می جستند.
خداوند این همراهی عملی با پیامبر و عمل به حکم الهی را نشانه شکرگزاری انها دانسته است.لذا شکر ،صرفا به زبان یا به باور نیست. |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,976
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
شكر يعني چه؟ شاكر كيست؟
شکر ، یک عمل است ، نه حرف :
شکرگزار واقعی کسی است که به هر نعمتی ، پاسخی عملی می دهد ، تصور نکن صرف اینکه بگویی خدا را شکر ، و هیچ اقدامی عملی نداشته باشی ، شاکر گشته ای ، شاکر ، مقامی والاست و از اسماءالله است ، و دقیقاً از این روست که می گویم یک عمل است ، زیرا کلام خداوند ، عین عمل اوست ، خداوند در قرآن می فرماید : اِعمَلُوا آلَ داوودَ شُکراً و قَلِیلٌ مِن عِبادیَ الشَّکُورُ( سبأ / 13 )
ای خاندان داوود ، به شکر ، عمل کنید ، که اندکی از بندگان من شاکرند.
عمل به شکر ، استفاده ی درست از نعمت ، خدمت به خلق خدا ، و برخوردار کردنشان است ، عمل به شکر ، توسعه ی نعمات و برکات الهی است ، و اینگونه است که هر نعمت ، متناسب با شکرگزاری عملی تو ، بیش از پیش می گردد ، فزونی یافته و وعده ی الهی : ( لَاَزِیدَنَّکُم ) تحقق می یابد.
یک انسان شاکر ، مفت خور نیست ، او هر نعمتی را چه مادی و چه معنوی ، با بهترین پاسخ عملی پاس می دارد ، زیرا چنین خصلتی را از پروردگارش آموخته است ، بسیاری تصور کرده اند که این فقط انسان است که باید نسبت به خداوند شاکر و سپاسگزار باشد ، ابداً اینطور نیست ، خداوند مهربان خود شاکر و قدردان است ، چه او اصلِ معرفت و حقیقتِ شکر و سپاس است ، محال است کسی خدمتی خالصانه و صادقانه داشته باشد و خداوند نسبت به او شاکر و قدردان نباشد شاکر و شکور ، از اسماء اوست ، چنین خدایی هیچ کار خیری را اگرچه کوچک به نظر رسد ، بی جواب نمی گذارد ، این خصلت ذاتی اوست : و کانَ اللهُ شاکِراً عَلِیماً
تو اگر شکرگزاری ، این شکر اوست که بر تو تابیده است ، شکر یک تعامل دوطرفه است ، به یاد داشته باش که شاکر و شکور در قرآن ، از آن اسماءی است که بارها به هر دو طرف اطلاق شده است ، یعنی هم خالق و هم مخلوق را در بر می گیرد ، پس هر سعی و تلاش خالصانه ای که برای خشنودی حق تعالی داشته باشی ، بدون تردید موجب سپاس و قدردانی عملی او خواهد بود : و کانَ سَعیُکُم مَشکُوراً ..
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,976
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
شكر و كفر يعني چه؟
اعراف:58
وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ
و سرزمين پاک [=خاک مطلوب و مناسب] گياهش را به اذن پروردگارش [در نظاماتي که او در عالم گياهان قرار داده] ميروياند و آن [زميني] که نامطلوب [=شوره زار] باشد، 88 جز اندکي نميروياند، 89 بدينگونه نشانههاي خود را براي مردمي که شکر کنند 90 [و قابليت استفاده از نعمات خدا در مسير او را داشته باشند] به گونههاي متنوع [حقایق را] بيان ميداريم.91 ______________
90- کفر، ناسپاسي، ناديده گرفتن و ضايع کردن نعمت است و شکر، سپاسگزاري از نعمت دهنده، به زبان آوردن آن و بهره برداري عملي از نعمت در مسير رضايت صاحب نعمت. در معناي ريشهاي شکر، نوعي فزوني و زيادت است. اين واژه را در زبان عربي در موارد: چشمه پُر آب، گاو پر شير، و آسمان پر باران به کار ميبرند که تماماً دلالت بر برکت داشتن و رشد و توسعه و استفاده بهينه از نعمت ميکند.
نساء:147 مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا خدا را به عذاب شما چه كار؛ اگر شكر [نعمت] گزاريد 318 و ايمان داشته باشيد!؟ و خدا همواره قدرشناس [=بارور كنندة عمل نيك بندگان] و داناست. 319
______________ 318- کفر، ناسپاسي، ناديده گرفتن و ضايع کردن نعمت است. و شکر، سپاسگزاري از نعمت دهنده، به زبان آوردن آن و بهرهبرداري عملي از نعمت با رضايت صاحب نعمت ميباشد. در معناي ريشهاي شکر، نوعي فزوني و زيادت است. اين واژه در زبان عربي در موارد: چشمه پُر آب، گاو پر شير و آسمان پر باران به کار برده ميشود که تماماً دلالت بر برکت داشتن و رشد و توسعه و استفاده بهينه از نعمت ميکند.
319- شاكر و شكور از اسماء نيكوي خداست كه علاوه بر اين آيه در آيات: بقره 158 (2:158) ، فاطر 34 (35:34) ، شوري 23 (42:23) و تغابن 17 (64:17) به آن اشاره شده است. استعدادهاي انسان برخلاف كالاهاي مصرفي، هرچه بيشتر مورد استفاده و بهرهبرداري قرار گيرد، افزايش مييابد. همچنانكه عضلات يا حافظه هرچه بيشتر به كار گرفته شود نيرومندتر ميشود. بهرهبرداري بهينه از نعمتهاي خدا در مسير رضايت او نيز آن را بيشتر ميكند. ميگويند شكر نعمت نعمتت افزون كند كفر نعمت از كفت بيرون كند. اين اصطلاح نيز در زبان انگليسي است: «Use it or Lose it»
تفسير اقاي عبدالعلي بازرگانویرایش بوسیله کاربر 1402/05/28 09:20:55 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
آیه ۷ #سوره ابراهیم( صفحه۲۵۶)
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ﴿۷ #ابراهیم﴾ و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعا سپاسگزارى كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد و اگر ناسپاسى نماييد قطعا عذاب من سخت خواهد بود .
♦️حقيقت شكر تنها تشكر زبانى يا گفتن الحمد لله و مانند آن نيست ، بلكه #شكر داراى سه مرحله است نخستين مرحله آن است كه به دقت بينديشيم كه 👈🏻بخشنده نعمت كيست ؟ اين توجه و ايمان و آگاهى پايه اول شكر است ، و از آن كه بگذريم مرحله زبان فرا مى رسد، ولى از آن بالاتر مرحله عمل است ، شكر عملى آن است كه درست بينديشيم كه هر نعمتى براى چه 👈🏻هدفى به ما داده شده است آنرا در مورد 👈🏻خودش صرف كنيم كه اگر نكنيم كفران نعمت كرده ايم . ♦️ #شكرگزارى در برابر نعمتهاى خدا اين است كه انسان بداند كه همه آن نعمتها از خداست و او ولىّ نعمت همه است و در هر نعمتى خدا را ياد كند و به وظايفى كه در برابر خدا دارد عمل نمايد و مهمتر اينكه نعمت را در جايى كه خدا اجازه داده به كار برد و از امكاناتى كه خدا داده به صورت مشروع استفاده كند; در چنين حالتى است كه خدا وعده مى دهد كه بر نعمت خود بيافزايد و لطف خود را سرشار سازد.
♦️اساسا وقتى انسان در برابر نعمتى شكرگزار مى شود، قدر آن نعمت را مى داند و آن را به آسانى از دست نمى دهد و با استفاده بهينه از آن، كارآيى آن را بيشتر مى كند و اين يك نوع افزايش نعمت است. در مقابل، وقتى انسان قدر نعمت را نداند به نوعى غرور و خودخواهى گرفتار مى شود و همين امر تأثير نامطلوبى در فعاليتهاى انسان دارد. از اينجا رابطه ميان شكر و فزونى نعمت روشن مى شود، چرا كه هر گاه انسانها نعمتهاى خدا را درست در همان هدفهاى واقعى نعمت صرف كردند، عملا ثابت كرده اند كه شايسته و لايقند و اين لياقت و شايستگى سبب فيض بيشتر و موهبت افزونتر مى گردد. ♦️نکتهٔ دیگری که در این آیه میتوان به آن رسید ، اینکه دراينجا وعده فزونی به 👈🏻خود مؤمنين داده شده است «لازِيدَنَّكُمْ» نه به نعمت [لازيد نعمتكم]، آنچه با شكر نعمت حاصل ميشود، بسط شخصيتی و رشد روحی خود شخص است كه با توسعه ظرفيت وجودی اش ميتواند نعمتهای بيشتری را جذب كند. همچنانكه وزنهبردار با تمرين بيشتر، وزنههای سنگينتری را ميتواند بلند كند و دانشآموز، با شكرِ نعمتِ مدرسه و معلم و كتاب، و استفاده روز افزون از آنها، توانائی درك و فهم و ظرفيت علمی خود را افزايش ميدهد.
♦️ما هر وقت در مقام شكر الهى چه با فكر چه با زبان و چه با عمل بر مى آئيم ، خود اين توانائى بر شكر در هر مرحله موهبت تازه اى است و به اين ترتيب اقدام بر شكر، ما را مديون نعمتهاى تازه او مى سازد و به اين ترتيب هرگز قادر نيستيم كه حق شكر او را ادا كنيم همانگونه كه در مناجات شاكرين امام سجاد (ع) می خوانیم : ♥️خداوندا چگونه ميتوانم حق شكر ترا بجاى آورم در حالى كه همين شكر من نياز به شكرى دارد، و هر زمان كه ميگويم لك الحمد بر من لازم است كه به خاطر همين توفيق شكرگزارى بگويم لك الحمد ...
🌸🍃🌸🍃🌸 از کانال تفسیر روزانه ویرایش بوسیله کاربر 1402/05/28 09:21:24 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,976
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
خدا چه نيازى به مجازات شما دارد اگر شما شكرگزارى كنيد و ايمان بياوريد! (ما يفعل الله بعذابكم ان شكرتم و آمنتم ).
با توجه به اينكه حقيقت شكر به كار بردن هر نعمتى است در راهى كه براى آن آفريده شده ، روشن مى شود كه منظور از جمله بالا اين است : اگر شما ايمان و عمل صالحى داشته باشيد و مواهب الهى را در مورد شايسته بكار گيريد و از آن سوء استفاده نكنيد، بدون شك كمترين مجازاتى دامن شما را نخواهد گرفت . و براى تاكيد اين موضوع اضافه مى كند: خداوند هم از اعمال و نيات شما آگاه است و هم در برابر اعمال نيك شما شاكر و پاداش دهنده است .
(و كان الله شاكرا عليما). در آيه فوق موضوع شكرگزارى مقدم بر ايمان داشته شده است و اين به خاطر آن است كه تا انسان نعمتها و مواهب او را نشناسد و به مقام شكرگزارى نرسد، نمى تواند خود او را بشناسد چه اينكه نعمتهاى او وسيله اى هستند براى شناسائى - در كتب عقائد اسلامى نيز در بحث لزوم شناسائى خدا (وجوب معرفة الله ) جمعى از محققان از طريق وجوب شكر منعم استدلال مى كنند و مساله وجوب فطرى شكرگزارى را در برابر نعمت بخش طريقى براى لزوم شناسائى او قرار مى دهند (دقت كنيد).
المیزان
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.