رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
بررسى واژه شيطان در قرآن و در احاديثواژه شیطان و کاربرد آن در قرآن«الشيطان، النون فيه اصليه و هو من شطن اي تباعد؛ نون در واژه شيطان اصلي است و شيطان از ماده شطن به معناي دور شد گرفته شده است».«الشيطان من الشطن و هو البعد فكانهم تباعدوا عن الخير؛ شيطان از شطن به معناي «دوري» گرفته شده و چون آن ها از كار خير فاصله گرفته اند به اين نام خوانده شده اند»این ماده از سه حرف ( ش-ط-ن) تشکیل شده و به معنای دوری است.
شيطان به هر موجود موذي، منحرف كننده، طاغي و سركش مي گويند كه انسان را از راه راست بر كنار مي كند و در صدد آزار ديگران است، موجودي كه ايجاد دو دستگي نمايد و اختلاف و فساد به راه اندازد؛ پس شيطان، اسم عام( اسم جنس) است؛ ولي ابليس اسم خاص(علم) است كه حضرت آدم (ع) را فريب داد.
این کلمه به صورت مفرد 70 بار و به صورت جمع (شیاطین) 18 بار در قرآن آمده است در 36 سوره و 78 آیه از قرآن آمده است و بررسی در باره آن از چند جهت لازم است:به عقیده طبرسی و راغب و ابن اثیر و دیگران نون شیطان اصل کلمه است و آن از شطن یشطن می باشد شطن چنان که سه دانشمند فوق و جوهری گفته به معنی دور شدن است «شطن عنه: بعد» بنابراین شیطان به معنی دور شده از خیر است چنان که در مجمع آمده البعید من الخیر گفته است.دیدگاه های گوناگون: خلیل ابن احمد ، شطن را به معنای ریسمان بلند و محکم می داند که به واسطه آن ، آب از چاه کشیدن می شود . همین معنا در کلام ابن منظور نیز وجود دارد .بعضی دیگر هم چون راغب و فخرالدین طریحی ( شطن ) را به معنای دوری گرفته اند . حسن مصطفوی این واژه را به معنای دور شدن از حق می داند .در میان گفته های ذکر شده معنای مشترکی برای واژه شطن آمده و آن از دور شدن است از این رو معنای اصلی این واژه ها دور شدن می باشد.
عده ای می گویند : از ماده ( شاط یشیط ) گرفته شده که معنای آن احتراق ( سوختن ) می باشد در این صورت علت نام گذاری این موجود به شیطان برای این است که این موجود دچار غضب خدا شده و در آتش خواهد سوخت . بیشتر لغت شناسان می گویند : شیطان از ماده ( شطن ) که به معنای دور شدن می باشد گرفته شده است . در این صورت وجه تسمیه این موجود به شیطان این است که وقتی از فرمان خدا سر پیچی نمود از رحمت او دور شد.
ولی به نظر بعضی نون آن زاید و اصل آن از شاط یشیط است و آن به معنی هلاکت یا شدت غضب است (نهایه) ولی محققین این قول را قبول ندارند. آن گاه آن را شیطان و به معنی هر متمرد و طاغی گرفته اند اعم از آن که از جن باشد یا انس یا جنبندگان . برخی گفته اند شیطان وصف است نه اسم خاص آن روح شریر و به مناسبت دوری از خیر و از رحمت حق تعالی وصف شیطان بر او اطلاق شده است چنان که نظیر این کلمه در «بلس- ابلیس» گذشت و توصیف آن با رجیم (مطرود) شاهد این مطلب است.
ولی به نظر بعضی نون آن زاید و اصل آن از شاط یشیط است و آن به معنی هلاکت یا شدت غضب است (نهایه) ولی محققین این قول را قبول ندارند. آن گاه آن را شیطان و به معنی هر متمرد و طاغی گرفته اند اعم از آن که از جن باشد یا انس یا جنبندگان . برخی گفته اند شیطان وصف است نه اسم خاص آن روح شریر و به مناسبت دوری از خیر و از رحمت حق تعالی وصف شیطان بر او اطلاق شده است چنان که نظیر این کلمه در «بلس- ابلیس» گذشت و توصیف آن با رجیم (مطرود) شاهد این مطلب است.شیطان از ملائکه است یا از جن؟صریح آیه «و اذقلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه» کهف: 50 چنین است که شیطان از نوع جن است و روایاتی در این باره نقل شده است از جمله در تفسیر عیاشی ذیل آیه 34 بقره از امام صادق (ع) نقل شده جمیل بن دراج از ایشان پرسید آیا ابلیس از ملائکه بود یا کاری از آسمان را عهده دار بود؟فرمود از ملائکه نبود و کاری از آسمان را مباشرت نداشت. از جن بود در میان ملائکه، فرشتگان چنان می دانستد که او از آن هاست. خدا می دانست که از آن ها نیست چون به سجده مامور شد حقیقت امر روشن شد.
در مجمع ذیل آیه 34 بقره از شیخ مفید (ره) نقل شده که آورده است: او از جن بود و از ملائکه نبود در این باره از امامان (ع) روایات متواتر نقل شده و این قول مذهب امامیه است.
از طرف دیگر ظهور استثناء در آیه «و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس...» بقره 34. و آیات دیگر که این سیاق را دارند، آن است که او از ملائکه بود و گر نه دستور شامل او نمی شد و جائی برای عتاب و طرد نداشت و حق داشت که بگوید خطاب شامل من نبود.
در خطبه 190 نهج البلاغه صریحا او را ملک گفته است و آن چنین است «کلا ما کان الله سبحانه لیدخل الجنه بشرا بامر اخرج به منها ملکا»
در مجمع ذیل آیه فوق فرموده: شیخ طوسی ملک بودن او را اختیار فرموده و آن در ظاهر تفاسیر ما از امام صادق (ع) نقل شده و آن از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
به نظر می رسد چنان که در«بلس» گذشت جن و ملائکه از یک حقیقت اند و خلقت آن ها مشابه یکدیگر است و اختلاف صنفی و وصفی دارند با توجه به واژه «ابلیس» در این صورت اطلاق جن و ملک هر دو به او صادق است این مطلب را المنار نیز بیان نموده است. قول راغب در ذیل نقل خواهد شد.
اگر گفته شود درباره ملائکه هست «بل عباد مکرمون لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون» انبیاء: 26و27. پس چه طور شیطان نافرمانی کرد؟در پاسخ می توان گفت اشکالی ندارد که صنف جن از ملائکه اهل گناه باشند. چنان که در سوره جن هست.
راغب در مفردات گوید جن بدو وجه گفته می شود یکی روحانیین که از دیده پنهان اند در این صورت ملائکه و شیاطین داخل در جن اند هر ملک جن است ولی هر جن ملک نیست. واژه جن به معنای پوشیده است.ولی اگر ملک و جن از یک حقیقت نباشند و دو صنف گوناگون باشند، او از جن بود نه از ملائک زیرا آیه فوق الذکر در جن بودن او صریح و غیر قابل تاویل است. حدود تسلط شیطان حدود تسلط شیطان و شیاطین فقط وسوسه قلبی و بهتر نمایاندن بدی ها و بالعکس است و جز این تسلطی ندارند و در قرآن مجید هر چه در کار آن ها گفته شد برگشت همه بر این اصل است.
چنان که شیطان خود در روز قیامت به مردم خواهد گفت «ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی...» ابراهیم 22. یعنی من بر شما تسلطی نداشتم جز آن که شما را خواندم و از من قبول کردید.
آیات « فوسوس لهما الشیطان...» اعراف:20. «یعدهم و یمنیهم و ما یعدهم الشیطان الا غرورا» نساء : 120. «و اذ زین لهم الشیطان اعمالهم» انفال: 48. «الشیطان یعدکم الفقر» بقره: 268. و آیات دیگر همه راجع به این مطلب اند و این قدرت از جانب خدا اعطا شده است.
تمرد شیطان و اغوای آدم
تمرد شیطان (ابلیس)حکایت عصیان در جاهای متعدد از قرآن کریم نقل شده در سوره اعراف آمده است، ای بشر ما شما را اندازه گرفته و صورت دادیم، سپس به ملائکه گفتیم به آدم سجده کنید یعنی در خدمت بشر باشید ملائکه سجده کردند (و اعتراف کرده خاضع شدند) مگر ابلیس که از ساجدان نبود.خدا فرمود: ابلیس چه مانع شد تو را که سجده نکردی؟ گفت: من از او بهترم که مرا از آتش آفریده ای ولی او را از گل مخصوص این استدلال او نادرست بود که برتر بودن در اثر استعداد و کار است و آدم استعداد خلافت خدایی داشت نه او.
به نظر صاحب المیزان "اگر در آيات راجع به داستان سجده آدم دقت شود معلوم خواهد شد كه اين آيات در حقيقت تصويرى است از روابط واقعيى كه بين نوع انسانى و نوع ملائكه و ابليس است، چيزى كه هست اين واقعيت را به صورت امر، اطاعت، استكبار، طرد، رجم و سؤ ال و جواب بيان كرده" غرض المیزان ظاهرا آنست که امر و نهی و خطاب به ابلیس و گفتگوی او با خدا در بین نبوده بلکه واقعیت به این صورت ذکر شده است. صاحب المنار گوید آن خطاب خدا و جواب شیطان و عصیان و نهی آدم بیان واقعی صفت طبیعت بشر و طبیعت شیطان و استعداد و کارهای آن دو است. سخن المنار و المیزان جواب اشکال بعضی مفسران است که گفته اند.دکتر شریعتی نيز این داستان را سمبلیک می داند.المیزان هم چنین فریب خوردن آدم وحوا از شیطان و پدیدار شدن عورتهایشان در اثر خوردن از درخت ممنوعه را تمثیل میداند.در ذیل آیه 27 سوره اعراف چنین گفته است:
يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا
إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۷﴾
در اين آیه لباسى را كه انسان به استفاده از آن هدايت شده آيتى الهى شمرده كه اگر انسان به دقت در آن بنگرد خواهد فهميد كه در باطن او معايب و نواقصى است كه آشكار شدنش باعث رسوايى او است. و آن معايب عبارت است از رذايل نفس كه اهميتش به مراتب بيشتر از معايب ظاهرى و پوشاندنش واجب تر از پوشاندن عيب و عورت ظاهرى است، و نيز خواهد فهميد كه همانطورى كه براى پوشاندن معايب ظاهرى لباسى است، براى پوشاندن معايب درونى نيز لباسى است، و آن همان لباس تقوا است كه خداوند به آن امر فرموده و به زبان انبياى بزرگوار براى بشر آن را بيان كرده است.
معناى آیه چنين مى شود: (اى بنى آدم ! بدانيد كه براى شما معايبى است كه جز لباس تقوا چيزى آن را نمى پوشاند، و لباس تقوا همان لباسى است كه ما از راه فطرت به شما پوشانده ايم پس زنهار! كه شيطان فريبتان دهد و اين جامه خدادادى را از تن شما بيرون نمايد، همانطورى كه در بهشت از تن پدر و مادرتان بيرون كرد.
آرى، ما شيطان ها را اولياى كسانى قرار داديم كه به آيات ما ايمان نياورده با پاى خود دنبال آنها به راه بيفتند). از اينجا معلوم مى شود آن كارى كه ابليس در بهشت با آدم و حوا كرده (كندن لباس براى نماياندن عورت هايشان ) تمثيلى است كه كندن لباس تقوا را از تن همه آدميان به سبب فريفتن ايشان نشان مى دهد و هر انسانى تا فريب شيطان را نخورده در بهشت سعادت است و همينكه فريفته او شد خداوند او را از آن بيرون مى كند.ضرورت وجود شیطان در عمل ایجاد با همه وسعت و کثرت اجزاء به هم دیگر مربوط و آخرش به اولش معطوف است. این ارتباط در حکمت الهی به طور ضرورت باید با تنافی و تضاد یا با کمال و نقص و وجدان و فقدان و رسیدن و حرمان باشد. اگر شر، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف، و امثال این ها در عالم نبود، برای خیر،صحت، راحت، وجدان، کمال و قدرت مصداقی نبود و چیزی از آن ها درک نمی شد.
اگر شقاوت نبود سعادت یافت نمی شد، اگر معصیت نبود طاعتی محقق نمی گردید و اگر قبح و ذم نبود مدح و حسن پیدا نمی شد و هرگاه عقاب نمی بود ثواب حاصل نمی شد و اگر دنیا وجود نداشت آخرتی متکون نمی شد. اطاعت مثلا امتثال امر خداست اگر عدم امتثال ممکن نبود فعل ضروری می شد و در آن صورت امر خدائی معنایی نداشت و تحصیل حاصل می شد و آن گاه برای طاعت معنایی نمی ماند و با عدم طاعت و عصیان، مدح و ذم و ثواب و عقاب باطل می گردید و سپس دین، شریعت و دعوت و آن گاه نبوت و رسالت و اجتماع و مدنیت و انسانیت سپس هر شیئ باطل می شد.
از این جا روشن می شود که وجود شیطان داعی بر شر و معصیت از ارکان نظام عالم انسانی است که بر سنت اختیار جاری است. شیطان مثل حاشیه ای در کنار صراط مستقیم که باید انسان آن را برود واقع شده است و معلوم است که استقامت صراط با حاشیه ای که خارج از اوست معین می شود (تلخیص از المیزان ج8ص36-37). لشکریان و اولاد شیطان در قرآن اگر شیطان با ال آمده باشد، منظور همان ابلیس است ولی شیطان و شیاطین عام است که هر انسان یا جن در خط ابلیس و مسیر او باشد، گفته می شود. شیطان در اضلال بشر تنها نیست بلکه یارانی دارد قرآن فرموده: شیطان و دار و دسته اش شما را از محلی می بینند که شما آن ها را نمی بینید «انه یراکم هو و قبیله من حیث لاترونهم» اعراف27.
و در جای دیگر فرموده: آیا او و ذریه اش را دوستان غیر از من می گیرید حال آن که آنان با شما دشمن اند «افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو» کهف:50.
در جای دیگر فرموده است بت ها و اغوا شدگان و جنود ابلیس همه به رو در آتش افتند «فکبکبوا فیها هم و الغاوون و جنود ابلیس اجمعون» شعراء 94و95.
هم چنین تمام آیاتی که نسبت اضلال و اغفال را به شیاطین می دهند. در این صورت همان طور که ملک الموت یارانی دارد و یک جا آمده است «قل یتوفاکم ملک الموت الذی و کل بکم» سجده: 11. در جای دیگر فرموده «توفته رسلنا و هم لایفرطون» انعام: 61. و می دانیم که ملائکی یاران ملک الموت اند هم چنین شیطان نیز یاران و لشکریان دارد و از عنوان «جنود ابلیس» فهمیده می شود که تمام موجودات شریر از ابلیس که رئیس آن هاست پیروی می کنند.
روایات اهل بیت (ع) در این باره زیاد است برای نمونه به سفینه البحار لفظ «بلس» و «شطن» رجوع شود. از امام صادق (ع) نقل شده : قسم به خدایی که محمد (ص) را به حق فرستاد عفریت ها و ابلیس ها بر مومن بیشتر از زنبوران بر گوشت اند مومن از کوه محکم تر است کوه را با تبر می توان تراشید ولی مومن از دین خود کم نمی کند.کاربرد واژه شیطان در مورد انس به انسان های دور از حق و متمرد شیطان اطلاق می شود در قرآن کریم نیز آمده است مثل «و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انامعکم» بقره:14. ایضا «و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن » انعام: 112.
درست است که در این گونه موارد شیاطین بدون الف و لام عهد است و در شیاطین معروف نیز بدون الف و لام آمده است مثل «و حفظناها من کل شیطان رجیم» حجر: 17. و مثل «نقیض له شیطانا فهو له قرین» زخرف: 36. در این صورت شاید مراد از الشیاطین انسان ها باشند باید در این باره در آیت دقت بیشتر کرد.
ولی به طور کلی در قرآن از شیاطین الجن و الانس که شامل هر دو گروه است، سخن رفته است. به عنوان مثال شاید مراد از «و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان...» بقره: 102. «و ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم...» انعام: 121. انسان های متمرد باشد.
مطالب دیگری درباره شیاطین و شیطان هست از قبیل رانده شدن از آسمان ها، کار کردن برای حضرت سلیمان و غیره مثل «و من الشیاطین من یغوصون له....» انبیاء: 82..
تهیه کننده:حجت الاسلام دکتر مغربیکلمات کلیدی:شیطان شیاطین ابلیس وسوسه آدم جن ملک ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/30 11:00:43 ق.ظ
| دلیل ویرایش: key words |
مدیر تالار |
1 کاربر از admin1 برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
شیطان بر چه کسانی مستولی میشود؟ و برچه کسانی تسلط ندارد؟
1-خدواند در سوره نحل این گونه میفرماید:
فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿۹۸﴾
فولادوند: پس چون قرآن مى خوانى از شيطان مطرود به خدا پناه بر
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۹۹﴾
فولادوند: چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آورده اند و بر پروردگارشان توكل مى كنند تسلطى نيست
إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ ﴿۱۰۰﴾
مکارم: تنها تسلط او بر كساني است كه او را به سرپرستي خود برگزيده اند و آنها كه نسبت به او شرك ميورزند (و فرمانش را بجاي فرمان خدا لازم الاجرا ميدانند).
2-در سوره حجر این گونه امده است:اگر کسی شخصاً و به سوء اختیار خود به دنبال شیطان افتاد و از او پیروی کرد شیطان به او افسار زده و بر او تسلط مییابد
قَالَ رَبِّ بمَِا أَغْوَیْتَنیِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فیِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَُّمْ أَجْمَعِینَ(39)إِلَّا عِبَادَکَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِینَ(40)قَالَ هذَا صِرَاطٌ عَلیََّ مُسْتَقِیمٌ(41)
إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیهِْمْ سُلْطَنٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ(42- حجر)
ابلیس به خدا عرض کرد: پروردگارا حال که مرا [به دلیل سجده نکردنم بر آدم از رحمتت دور و] به کیفر گمراهی محکوم کردی
من نیز برای آنکه بشر را گمراه کنم فساد را در نظرش زیبا جلوه داده و سرانجام همه را گمراه خواهم ساخت؛ مگر آن بندگانی که خالص شده تو هستند.
خدا فرمود: این سنت و راه راستی است بر عهدهی من که تو هیچگونه تسلط و قدرتی بر بندگان من نداری مگر گمراهانی که شخصاً بخواهند از تو پیروی کنند.
از این آیات چند مطلب فهمیده میشود:
اول اینکه مُخلَصین در مقامی به سر میبرند که شیطان چون در آن راه ندارد امکان وسوسه و گمراه کردن آنها نیز برایش وجود ندارد.
دوم اینکه تمام انسانها بندگان خدا و تحت حمایت او از گزند شیطان در امانند هر چند دچار وسوسههای اغواگرانه شیطان میشوند اما اینطور نیست که او کاملاً دستش باز باشد و هر کاری که خواست بکند؛ نهایت کاری که او میتواند بکند وسوسه و دعوت است.
سوم اینکه اگر کسی شخصاً و به سوء اختیار خود به دنبال شیطان افتاد و از او پیروی کرد شیطان به او افسار زده و بر او تسلط مییابد.
مخلَصین چه کسانی هستند؟
مخلصین کسانی هستند که ابتدا ایشان خود را برای خدا خالص کردند آنگاه خدا هم آنان را برای خود خالص گردانید؛ یعنی غیر خدا کسی در آنها سهم و نصیبی ندارد و در دلهایشان محلی که غیر خدا در آن منزل کند باقی نمانده است و آنان جز به خدا به چیز دیگری اشتغال ندارند و هر چه هم که شیطان از کیدها و وسوسههای خود را در دل آنان بیفکند همان وساوس سبب یاد خدا میشوند و همانها که دیگران را از خدا دور میسازد ایشان را به خدا نزدیک میکند.
ویرایش بوسیله کاربر 1393/11/04 10:19:41 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
شیطان چگونه عمل میکند و چگونه برانسانها مسلط میشود؟ 1- شیطان دشمن انسانهاست.از طریق دعوت کردن انها و خوب جلوه دادن کارهای بد،کار خود را انجام میدهد.خداوند در ایه 6 سوره فاطر فرموده است: إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿۶﴾ فولادوند: در حقيقت شيطان دشمن شماست شما [نيز] او را دشمن گيريد [او] فقط دار و دسته خود را مى خواند(دعوت میکند) تا آنها از ياران آتش باشند أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ (8) فولادوند: آيا آن كس كه زشتى كردارش براى او آراسته شده و آن را زيبا مى بيند [مانند مؤمن نيكوكار است] خداست كه هر كه را بخواهد بى راه مى گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى كند ویرایش بوسیله کاربر 1394/01/09 10:19:12 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بنام خدا
در سوره بقره ایات 168 و 169 نیز خداوند باین نکته که شیطان دشمن انسان است و او را به بدی و زشتی می خواند،تاکید کرده است.
ا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلًا طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿۱۶۸﴾
فولادوند: اى مردم از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست
إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿۱۶۹﴾
فولادوند: [او] شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مىدهد و [وامى دارد] تا بر خدا چيزى را كه نمى دانيد بربنديد
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
3-از طریق ترساندن
خداوند در سوره آل عمران و در داستان چنگ احد به افرادی اشاره می کند که بخاطر جان دوستی و ترس از جنگ در مدینه ماندند.
در آیه 175 انها را این گونه توصیف میکند:
نَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿۱۷۵﴾
فولادوند: در واقع اين شيطان است كه دوستانش را مىترساند پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد
مکارم: اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بياساس،) ميترساند، از آنها نترسيد! و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد.!
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
4- در سوره نساء به بیان حال مشرکین که بجای خدا،بتها را میپرستیدند اشاره شده و آنها را بندگان شیطان معرفی کرده است.
سپس اشاره شده که شیطان ،با ایجادآرزوهای بلند وتشویق انها به کارهای خرافی و بدعت وتغییر در حکم خدا آنها را گمراه میکند.
إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثًا وَإِن يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطَانًا مَّرِيدًا ﴿۱۱۷﴾
فولادوند: [مشركان] به جاى او جز بتهاى مادينه را [به دعا] نمى خوانند و جز شيطان سركش را نمى خوانند
لَّعَنَهُ اللّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَّفْرُوضًا ﴿۱۱۸﴾
مکارم: خداوند او را از رحمت خويش بدور ساخته و او گفته است كه از بندگان تو سهم معيني خواهم گرفت.
وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ
وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا ﴿۱۱۹﴾
مکارم: و آنها را گمراه ميكنم و 4-به آرزوها سرگرم ميسازم و 5-به آنها دستور ميدهم كه (اعمال خرافي انجام دهند و) گوش چهارپايان را بشكافند
و6- آفرينش (پاك) خدائي را تغيير دهند، و آنها كه شيطان را به جاي خدا ولي خود برگزينند زيان آشكاري كرده اند.
يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا ﴿۱۲۰﴾
مکارم: شيطان به آنها وعده ها(ي دروغين) ميدهد و به آرزوها سرگرم ميسازد و جز فريب و نيرنگ به آنها وعده نميدهد.
أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلاَ يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا ﴿۱۲۱﴾
فولادوند: آنان جايگاهشان جهنم است و از آن راه گريزى ندارندویرایش بوسیله کاربر 1394/01/09 10:21:21 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
5-در سوره مجادله در توصیف منافقین ،بیان شده که شیطان،آنها را از یاد خدا غافل کرد.
اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُوْلَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۹﴾
فولادوند: شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است آنان حزب شيطانند آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكارانند
6-در سوره مریم نیز خداوند اشاره کرده که شیطان ،کافرین را به گناه تحریک و وسوسه میکند.
أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا ﴿۸۳﴾
آيا ندانستى كه ما شيطانها را بر كافران گماشته ايم تا آنان را [به گناهان] تحريك كنند (۸۳)ویرایش بوسیله کاربر 1394/04/04 11:38:14 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
بنام خدا.
قران در سوره اسراء پس از بیان داستان سجده نکردن شیطان به آدم،گفتگوی بین خدا و شیطان را اورده است که بیانگر روشهای مورد استفاده شیطان و نیز افرادی که شیطان برانها تسلطی ندارد ،می باشد.
قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إَلاَّ قَلِيلًا ﴿۶۲﴾
بهرام پور:(سپس شیطان) گفت آیا اين كسي است كه بر من ترجيح داده اي ؟اگر تا روز قيامت مرا زنده بگذاري همه فرزندانش را جز عده كمي افسار زده و دنبال خود خواهم کشاند!!
قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُكُمْ جَزَاء مَّوْفُورًا ﴿۶۳﴾
فولادوند: فرمود برو كه هر كس از آنان تو را پيروى كند مسلما جهنم سزايتان خواهد بود كه كيفرى تمام است
وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا ﴿۶۴﴾
فولادوند: و از ايشان هر كه را توانستى با آواى خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده و شيطان جز فريب به آنها وعده نمى دهد
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا ﴿۶۵﴾
مکارم: (اما بدان) تو هرگز سلطه اي بر بندگان من پيدا نخواهي كرد (و آنها هيچگاه به دام تو گرفتار نميشوند همين قدر كافي است پروردگارت حافظ آنها باشد |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24 ارسالها: 43 3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
هنگامی، كه «شیطان»،به «خداوند» گفت،
من از «چهار طرف»،«جلو»، «پشت»، «راست» و «چپ»، انسان را «گرفتار و گمراه» میكنم،
"لَأقْعُدَنَّ لَهُم صِراطك المستقیم٭ ثم لاتینَّهم مِنْ بَینِ أیدیهم ومِنْ خَلْفِهِم وعَن أیمانِهِم وعَن شمائلهم"
«فرشتگان»، پرسیدند: «شیطان» از؛ «چهار سمت»، بر انسان مسلّط است،
پس، «چگونه»، انسان «نجات مییابد»؟
خداوند فرمود: «راه بالا» و «پایین» باز است؛
راه بالا «نیایش»،و راه پایین «سجده»، و بر «خاك افتادن» است.
بنابراین، كسی كه، «دستی»،«به سوی خدا» بلند كند،
یا «سری»، «بر آستان او» بساید، میتواند «شیطان را طرد كند».
بحار،ج ٦٠
ویرایش بوسیله کاربر 1394/01/31 06:47:21 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
حمید فغفور مغربی |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
خدا در سوره انفال در داستان جنگ بدر به تشریح اعمال و عقاید و رفتار نادرست مشرکین مکه پرداخته است.
در آیه اشاره میکند که شیطان آنها را برای جنگ با مسلمانان ترغیب کرد اما پس از مشاهده فرشتگان الهی که به یاری مسلمانان آمده بودو فهمید خداوند نصرت دهنده سپاه اسلام است ،آنها را تنها گذاشت.
وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ
نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۴۸﴾
فولادوند: و [ياد كن] هنگامى را كه شيطان اعمال آنان را برايشان بياراست و گفت امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نخواهد شد و من پناه شما هستم
پس هنگامى كه دو گروه يكديگر را ديدند [شيطان] به عقب برگشت و گفت من از شما بيزارم من چيزى را مىبينم كه شما نمى بينيد من از خدا بيمناكم و خدا سخت كيفر است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
بنام خدا
خداوند در سوره ابراهیم از گفتگوی شیطان با گمراهان و افراد دوزخی خبر داده است.در آنجا شیطان با بیان اینکه من هیچ تسلطی بر شما نداشتم و فقط شما را دعوت کردم و خودتون پذیرفتید،خود را کنار می کشد.
وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي
فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۲﴾
فولادوند: و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان مى گويد در حقيقت خدا به شما وعده داد وعده راست
و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد من فريادرس شما نيستم
و شما هم فريادرس من نيستيد من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريك مى دانستيد كافرم آرى ستمكاران عذابى پردرد خواهند داشت
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
اما چگونه از وسوسه و شر شیطان هنگامیکه بسراغمان می اید،رها شویم؟
خداوند در سوره اعراف ؛توجه و ذکر و یاد خدا و پناه بردن به خدا را راه حل این مساله عنوان کرده است:
وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۰۰﴾
فولادوند: و اگر از شيطان وسوسه اى به تو رسد به خدا پناه بر زيرا كه او شنواى داناست
إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ﴿۲۰۱﴾
مکارم: پرهيزكاران هنگامي كه گرفتار وسوسه هاي شيطان شوند به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) ميافتند و (در پرتو ياد او راه حق را ميبينند و) بينا ميگردند.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04 ارسالها: 134
5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
|
در تفسیر المیزان در ذیل آیات 10-25 سوره اعراف بحث مفصلی راجع به شیطان و داستان آدم شده است.درخصوص نحوه عمل شیطان ،چنین آمده است:
قلمرو اغوا و اضلال شيطان، ادراك انسانى و ابزار كار او عواطف و احساسات بشرى است
آياتى هست كه مى توان از آنها چيزهايى در اين باره استفاده كرد، از آن جمله آيه (لاقعدن لهم صراطك المستقيم، ثم لاتينهم من بين ايديهم ومن خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اكثرهم شاكرين ) است كه حكايت قول خود او است، و از آن استفاده مى شود كه وى نخست در عواطف نفسانى انسان يعنى در بيم و اميد، و در آمال و آرزوهاى او، و در شهوت و غضبش تصرف مى نمايد و آنگاه در اراده و افكارى كه از اين عواطف برمى خيزد.
قريب به معناى اين آيه، آيه شريفه (قال رب بما اغويتنى لازينن لهم فى الارض ) است، زيرا معناى اين آيه اين است كه : من امور باطل و زشتى ها و پليدى ها را از راه ميل و رغبتى كه عواطف بشرى به آن دارد در نظر آنان زينت داده، به همين وسيله گمراهشان مى كنم، مثلا زنا را كه يكى از گناهان است از آنجايى كه مطابق ميل شهوانى او است در نظرش آن قدر زينت مى دهم تا به تدريج از اهميت محذور و زشتى آن كاسته و همچنان مى كاهم تا يكباره تصديق به خوبى آن نموده و مرتكبش شود.
نظير آيه فوق، آيه (يعدهم و يمنيهم و ما يعدهم الشيطان الا غرورا) و همچنين آيه (فزين لهم الشيطان اعمالهم ) مى باشد.
همه اين آيات بطورى كه ملاحظه مى كنيد دلالت دارد بر اينكه ميدان عمل تاخت و تاز شيطان همانا ادراك انسانى، و ابزار كار او عواطف و احساسات بشرى است. و به شهادت آيه (الوسواس الخناس الذى يوسوس فى صدور الناس ) اوهام كاذب و افكار باطل را شيطان در نفس انسان القا مى كند.
البته اين القائات طورى نيست كه انسان آنرا احساس نموده ميان آنها و افكار خودش فرق بگذارد، و آن را مستند به كسى غير از خود بداند، بلكه بدون هيچ ترديدى آن را نيز افكار خود دانسته و عينا مانند دو دو تا چهار تا و ساير احكام قطعى از خود و از رشحات فكر خود مى داند.
و هيچ منافاتى ندارد كه افكار باطل ما هم مستند به خود ما باشد و هم بگوييم كه شيطان آن را در ما القا كرده است.
ابليس هم در قيامت همه گناهان را به گردن خود بشر مى اندازد و قرآن از او چنين حكايت مى كند: (و قال الشيطان لما قضى الامر ان الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم و ما كان لى عليكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم لى فلا تلومونى و لوموا انفسكم ما انا بمصرخكم و ما انتم بمصرخى انى كفرت بما اشركتمون من قبل ان الظالمين لهم عذاب اليم ).
نحوه تصرفات ابليس در ادراك انسان
بطورى كه ملاحظه مى كنيد در اين آيه شيطان گناه و ظلم را به خود بشر نسبت داده و از خود سلب كرده، و خود را به تمام معنا بى طرف قلمداد نموده، و گفته است (تنها كارى كه من كرده ام اين بوده كه شما را به گناه دعوت كرده و به وعده دروغى دلخوش ساختم ). آيه شريفه (ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين ) نيز هر قدرت و سلطنتى را از ابليس نفى نموده، فعاليت هاى او را تنها در كسانى مؤ ثر مى داند كه خودشان با پاى خود به دنبال شيطان به راه بيفتند. نظير آيه فوق آيه شريف (قال قرينه ربنا ما اطغيته و لكن كان فى ضلال بعيد) است كه از قول ابليس حكايت مى كند كه در قيامت مى گويد: پروردگارا من او را به نافرمانيت مجبور نكردم بلكه او خودش در گمراهى بعيدى بود.
خلاصه سخن اينكه : تصرفات ابليس در ادراك انسان تصرف طولى است، نه در عرض تصرف خود انسان، تا منافات با استقلال انسان در كارهايش داشته باشد،
او - بطورى كه از آيه (16) سوره ( اعراف ) و آيه ( 39) سوره (حجر) استفاده شد - تنها مى تواند چيزهايى را كه مربوط به زندگى مادى دنيا است زينت داده و به اين وسيله در ادراك انسان تصرف نموده، باطل را به لباس حق در آورد، و كارى كند كه ارتباط انسان به امور دنيوى تنها به وجهه باطل آن امور باشد، و در نتيجه از هيچ چيزى فايده صحيح و مشروع آن را نبرد.
و معلوم است كه چنين كسى در طرز تفكرش و در طرز استفاده از امور دنيوى و همچنين اسباب مربوط به زندگى، خود را مستقل دانسته، و همين فكر او را به كلى از حق و زندگى صحيح و حقيقى غافل مى سازد. وقتى انسان كارش به جايى رسيد كه از هر چيزى تنها وجهه باطل آن را درك كند، و از وجه حق و صحيح آن غافل شود رفته رفته دچار غفلتى ديگر مى گردد كه ريشه همه گناهان است و آن غفلت از مقام حق تبارك و تعالى است. خداى تعالى درباره اينگونه اشخاص مى فرمايد:( و لقد ذرانا لجهنم كثيرا من الجن و الانس لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم اعين لا يبصرون بها و لهم اذان لا يسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون ).
خلاصه بحث درباره شيطان و وسوسه اندازى او
خلاصه بحث اين شد كه : ابليس موجودى است از آفريده هاى پروردگار كه مانند انسان داراى اراده و شعور بوده و بشر را دعوت به شر نموده و او را به سوى گناه سوق مى دهد. اين موجود قبل از اينكه انسانى به وجود آيد، با ملائكه مى زيسته و هيچ امتيازى از آنان نداشته است و پس از اينكه آدم (عليه السلام ) پا به عرصه وجود گذاشت وى از صف فرشتگان خارج شده بر خلاف آنان در راه شر و فساد افتاد، و سرانجام كارش به اينجا رسيد كه تمامى انحرافها، شقاوتها، گمراهيها و باطلى كه در بنى نوع بشر به وقوع بپيوندد همه به يك حساب مستند به وى شود، بر عكس ملائكه كه هر فردى از افراد بشر به سوى غايت سعادت و سر منزل كمال و مقام قرب پروردگار راه يافته و مى يابد هدايتش به يك حساب مستند به آنها است .
مطلب ديگرى كه از بحث ما بدست آمد اين بود كه ابليس را در كارهايش اعوان و يارانى است از فرزندان خود و از جن و انس كه هر كدام به طريق خاصى اوامر او را اجرا مى كنند و او به آنان دستور مى دهد كه در كار بنى نوع بشر مداخله نموده از دنيا و هر چه در آن است هر چيزى كه با زندگى بشر ارتباط دارد در آن تصرف نموده ، باطل آن را به صورت حق و زشت آن را به صورت زيبا وانمود كنند، ايشان نيز اوامر او را امتثال نموده در دلهاى بشر و در بدن هاى شان و در اموال و فرزندان و ساير شئون زندگى دنيوى شان به گونه هاى مختلفى تصرف مى كنند، گاهى دسته جمعى و گاهى منفرد، زمانى به كندى و زمانى ديگر بسرعت ، گاهى بدون واسطه و گاهى به وسيله اطاعت و زمانى به وسيله معصيت به كار گمراه ساختن او مى پردازند.
و نيز بدست آمد كه تصرفات ابليس و لشكريان او طورى نيست كه براى بشر محسوس باشد - يعنى بفهمد كه چه وقت ابليس در دلش وارد مى شود و چگونه افكار باطل را در قلب وى القا مى كند، و يا اذعان كند كه اين فكر از خودش نيست و شخص ديگرى در دل او القا كرده - پس نه كارهاى شيطان و لشكرش مزاحم رفتار انسان است و نه ذوات و اشخاص ايشان در عرض وجود وى مى باشد جز اينكه خداوند به ما خبر داده كه ابليس از جن است و او و لشكرش از آتش آفريده شده اند و به هر حال گويا آغاز و انجام وجود وى با هم اختلاف دارد.
ویرایش بوسیله کاربر 1399/09/14 11:52:26 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24 ارسالها: 43 3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
باسلام
من به ديدگاه علامه بزرگوار رحمه الله علیه در مورد داستان آدم و ابليس دو نقد دارم اجمالا عرض مى كنم اگر توفيق بود در آينده كامل تر مطرح مى كنم ١- قاعده بر آن است كه گزاره هاى قرآن واقع نماست ، اگر به طور استثنا سمبليك بود دلايل محكمى مى خواهد
٢- در مورد سوءاتهما كه مشهور مفسران و علامه به معناى زشتى ها كنايه از عورات گرفته اند نادرست مى دانم
سوءات از سوء آمده است و آن زشتى درون و گناه است و آدم دچار دو زشتى درون شد يكى احساس برترى از همه عالم پس از برگزيده شدنش ، و وقتى هم كه به او گفته شد فرزندانى از نسل خودت از تو برترند اندكى احساس حسادت نمود و اين زشتى هايش با خوردن ميوه ممنوعه بر او آشكار شد
منظور از بیرون آوردن لباس هم ،لباس درون و حقیقت وجود انسان که تقوی باشد ،بوده است و خود آیه اشاره کرده لباس التقوی ذلک خیر |
حمید فغفور مغربی |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
در سوره ص یکی از روشهای شیطان برای منحرف کردن بندگان خدا،به رنج وسختی انداختن آنها بیان شده است.
سختی ها و مشقت هایی که شیطان برای حضرت ایوب پیش اورد:
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾
فولادوند: و بنده ما ايوب را به ياد آور آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان مرا به رنج و عذاب مبتلا كرد
در سوره انعام از القای مطالب از جمله مجادله با مومنین توسط شیاطین به دوستان و پیروانشان صحبت شده است:
إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿۱۲۱﴾
فولادوند: و در خفا شيطانها به دوستان خود وسوسه مى كنند تا با شما ستيزه نمايند و اگر اطاعتشان كنيد قطعا شما هم مشركيد
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
بنام خدا
نظر خلاصه مرحوم سيد مرتضي جزايري در اين خصوص در زير مي آيد :
مثال شجرة ممنوعه در تعبير وحی همان تن مادّی انسان است که آدمی با نزديک شدن بدان، با جهانی از باورهای مادّی، بلکه باور به جهان مادّی همراه ميگردد و مجموعة باورهای مادّی در او همچون درختی، از ريشة آن ميرويد.
او اين باور نخستين را همان گناهی میدانست که ابليس يا بینهايتپذيری خودخواهانه و نيرتعيّن گرايانه، همواره آدمی را به ارتکاب آن ميکشاند. و شرط ورود آدمی به سرزمين تعيّن، همراهی با اين شيطان خود خواهی است.
بنابراين شيطان خود خواهی استکه او را با خود به زمين تعيّن و محدوديت ميافکند و البتّه از سوی ديگر راه دريافت آدمی را برهستی متعيّن ميگشايد و با اين گشودگی است که درصورت عبور از آن، آدمی خواهد توانست خود را به آستانة دريافت آگاهی مطلق برساند.
داستان خوبي و بدي در انسان را نيز به دليل بينهايتپذيري برخاسته از ماهيّت آگاهي در او ميدانست و نشان ميدادکه انسان با خواست نامحدودِ خويش، همواره نياز تنِ محدود و مادّي خود را نياز منِ آگاه و داراي ظرفيّتِ بيمنتهاي خود ميپندارد و از اين راه ( البته با توجّه به وجود تنازع با خواستِ همگنانِ خويش ) وارد مراحل سه گانة نفی غير ميگردد و گناه را همين نفی غير و به تعبيری جدا شدن از بستر يگانگی و به زبان دينی آن توحيد ميدانست، که در آدمی به صورتهای سه گانة شهوت و ثروت و قدرت يا محدودة تنگِ خودخواهيها و به تعبيري، جهنّمِ عداوت.... نمودار شده و او را به ميدان اجتنابناپذير بديها وارد ميسازد .
که البته اين ورود گناه آلود نيز براي تکامل او ضروري است؛ چنانکه در زبان وحي با تعبير« إن منکم إلاّ واردُها کان علي ربِّکَ حتماً مَقضيّا » ياد شده است.
تعبير ديگر اين ورودِ گناه آلود به جهان مادّي همان حقيقتي است که در زبان وحي، از آن به عنوان گناه آدم سخن رفته است. بشر، در صورت توقّف در اين مرحله و عدم عبور از آن، به ورطة هولناک خودخواهي مطلق يا عداوت محض در خواهد غلتيد و خود دشمن خويش و در آتش ابدي خود خواهي، سوزان خواهد بود؛
امّا در صورت عبور از اين خواستِ مطلق وغير ناپذيرانه، به گذشت از عرصة عداوت موفّق و به پهنة بيانتهاي خوبيها وارد ميگردد و در نتيجه ... با وحدت هستي متحد ميشود و به آستانة توحيد دست مييابد و به تعبير ديگر، در مقام قلب -که همان عرش هستي است - متمکّن ميگردد که در زبان تربيتي وحي، از آن به بهشت جاويدان تعبير شده است.
نقل از وبلاگ سيدمرتضي جزايري
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تفسیر آقای غروی از آیات مربوط به شیطان در سوره ی حجر از نظر ایشان اینکه شیطان در مقابل خداوند میگوید "بما اغویتنی" ناشی از قائل شدن به جبر است که در شیطان درون ما و شیطان بیرون وجود دارد.
آقای غروی تفسیر متفاوت و جالبی از شیطان دارند و آن اینکه ایشان اعتقاد دارند که آیات مربوط به شیطان از آیات متشابه قرآن است و شیطان همان قوه ی واهمه است، قوه ای که برخلاف نیروهای دیگر (فرشتگان) تسلیم انسان نشد.
عین نوشته ی ایشان این است:
"پس هرگاه انسان از اطاعت عقل داخل و خارج سرپیچی کند و به آدم (به اعتبار عقل) سجده نکند، یعنی به فرمان او گردن ننهد، و پیرو هوای نفس گردد، مصداق ابلیس و شیطان مارد می گردد که از اطاعت عقل متصل و منفصل امتناع ورزیده، و امر خداوند حکیم را گردن ننهاده، و از مقام رفیع احسن التقویم، به درک اسفل السافلین هبوط کرده است، و مستوجب حرمان از رحمت حق گشته، و از عروج به معارج انسانی محروم و مرجوم شده، و از سیر الی الله به سیر الی الشیطان گراییده، و تهی دست و نومید از نعمتهای الهی، از این جهان رفته، و نام ابلیس و شیطان را برای خود برگزیده است." "همانطور که گفتیم، هوای نفس، یا قوه ی واهمه، شیطان داخل است، و انسانی که تابع هوای نفس گردد، اعمال او اعمال شیطان است و به صورت شیطان خارج ظاهر میگردد. به همین جهت است که خداوند حکیم از انسان میخواهد تسلیم شیطان هوی نگردد"
در ادامه به آیات ٦٠ سوره ی یس و ٢٣ جاثیه برای دفاع از این نظر اشاره میکنند: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ {60} اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد زيرا وى دشمن آشكار شماست {60}
أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ {23} پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديدهاش پرده نهاده است آيا پس از خدا چه كسى او را هدايتخواهد كرد آيا پند نمىگيريد {23}
ارسال شده توسط اقای امامی زاده در گروه تقرب واتساپ
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
*⚛💮مراحل تسلط شیطان*
🔷✨سياست شيطان گام به گام است: «خُطُواتِ»
💠يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ168/بقره
🌱اى مردم، از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد، و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست.
🔷✨مرحله اول القاى وسوسه است. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ»
💠فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ120/طه
🌱پس شيطان او را وسوسه كرد، گفت: «اى آدم، آيا تو را به درخت جاودانگى و مُلكى كه زايل نمىشود، راه نمايم؟»
🔷✨در مرحله دوم تماس مىگيرد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ»
💠إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ201/اعراف
🌱در حقيقت، كسانى كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسهاى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند.
🔷✨مرحله سوم در قلب فرو مىرود. «فِي صُدُورِ النَّاسِ» 💠الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ5/ناس
🌱آن كس كه در سينههاى مردم وسوسه مىكند
🔷✨مرحله چهارم در روح مىماند. «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ»
💠وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ36/زخرف
🌱و هر كس از ياد [خداى] رحمان دل بگرداند، بر او شيطانى مىگماريم تا براى وى دمسازى باشد.
🔷✨مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار مىدهد. «حِزْبُ الشَّيْطانِ»
💠اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ19/مجادله
🌱شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است؛ آنان حزب شيطانند. آگاه باش كه حزب شيطان همان زيانكارانند.
🔷✨مرحله ششم سرپرست انسان مىشود. «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا»
💠وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا119/نساء
🌱و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم كرد، و وادارشان مىكنم تا گوشهاى دامها را شكاف دهند، و وادارشان مىكنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند.» و[لى] هر كس به جاى خدا، شيطان را دوست [خدا] گيرد، قطعاً دستخوش زيان آشكارى شده است.
🔷✨مرحله هفتم انسان خود يك شيطان مىشود. شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ ...
💠وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ112/انعام
🌱و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم. بعضى از آنها به بعضى، براى فريب [يكديگر]، سخنان آراسته القا مىكنند؛ و اگر پروردگار تو مىخواست چنين نمىكردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مىسازند واگذار.
👈امام على عليه السلام در نهج البلاغه مىفرمايد: شيطان در روح انسان تخم گذارى مىكند. «فباض و فرخ فى صدورهم»
📚تفسیر نور
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 422
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
شيطان آن طوري كه در سورهٴ مباركهٴ «مائده» و «نساء» و «آلعمران» در بخشهاي گوناگون اين تهديدها را كرده گفته ﴿لَآتِيَنَّهُم مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ﴾ من از چهار طرف ميآيم گاهي از طرف راست گاهي از طرف چپ اينها ميآيم
﴿لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلْأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾اين كارها را ميكنم
ولي از چند طرف ميآيم حالا يا خودش به تنهايي در اَزمنه و امكنه متعدّد از چهار طرف ميآيد يا ﴿إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ﴾ آن شياطين زيرمجموعهٴ او كارها را تقسيم ميكنند بعضي از طرف راست ميآيند بعضي از طرف چپ ميآيند بعضي از پشت سر ميآيند كه اينها ميشود شياطين يك وقت ميبينيد كه چند نفر به سراغ يك نفر ميروند براي گمراه كردن او اينها جزء ﴿شَيَاطِينَ الْإِنْسِ﴾ هستند يكي از اين راه وسوسه ميكند يكي تهديد ميكند يكي تحبيب ميكند يكي وعده ميدهد يكي وعيد ميدهد تا او را به دام بيندازند اينها هم جمع همزه است ميشود همزات يا جمع شيطان است شده شياطين اينكه گفت ﴿رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ٭ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ﴾
اين نشان ميدهد كه حالا يا ابليس خودش با قبيله ﴿إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَتَرَوْنَهُمْ﴾ حمله ميكنند يا نه, قَبيلِ او كارها را تقسيم ميكنند و حمله ميكنند لذا ميبينيد يك شخص در اثر اينكه از چند طرف دسيسه به او حمله كرده است دفعتاً به دام ميافتد. ﴿وَقُل رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ٭ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ﴾ اينها از هر طرف ميآيند يكي بر اثر تقسيم كار ﴿لَأُزَيِّنَنَّ﴾ ميكند يكي ﴿لْأُغْوِيَنَّهُمْ﴾ ميكند يكي ﴿لَأُمَنِّيَنَّهُمْ﴾ ميكند يكي ﴿لْأَمُرَنَّهُمْ﴾ ميكند مصداق اوست كارها را تقسيم ميكنند دفعتاً ميبينيد اين شخص محاط شد به دسائس به همزات به حضور شياطين. گاهي نه گفتند كه ﴿مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ﴾ يكي اينكه دربارهٴ فرزندان شما ميگويند كه شما بين بچههايتان باشيد در آينده كه اينها خَلْف شما زندگي ميكنند چيزي براي اينها بگذاريد اين يك نمونه ﴿وَمِنْ خَلْفِهِمْ﴾ است
ایت اله جوادی املی تفسیر سوره مومنون
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
تاكيد شيطان براي گمراهي همه جانبه انسانها: از ارزوها تا خرافات
لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً «118» خداوند لعنت كند او (شيطان) را وقتى كه گفت: من حتماً از بندگان تو سهمى معيّن خواهم گرفت (و گروهى را منحرف خواهم كرد).
وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً «119» و حتماً آنان را گمراه مىكنم و قطعاً به آرزوها سرگرمشان مىسازم و دستورشان مىدهم كه گوش چهارپايان را بشكافند (تا علامت باشد كه اين حيوان سهم بتهاست) و به آنان فرمان مىدهم كه آفرينش خدا را دگرگون سازند. و هر كس به جاى خدا، شيطان را دوست و سرپرست خود بگيرد، بىگمان زيان كرده است، زيانى آشكار.
تأكيدهاى بسيار شيطان بر گمراه ساختن مردم، كه در اين دو آيه آمده، هشدارى بر صاحبان ايمان است.
عبارت «مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً» را دو گونه مىتوان معنا كرد:
الف: بعضى از بندگان را گمراه مىكند.
ب: از هر بندهاى لحظاتى را شيطانى مىكند.
"وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً" گویی مى خواهد اشاره كند به گفتارى كه خداى عز و جل در جاى ديگر از شيطان حكايت كرده و آن اين است كه آن ملعون گفته بود: "فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ".
2- شيطان، دشمن ديرين انسان است، به هوش باشيم در دام او نيفتيم. «لَأَتَّخِذَنَّ»
3- شيطان براى گمراهى انسان، آخرين تلاش خود را مىكند. (تمام آيهى 119)
4- شيطان، همه را نمىتواند گمراه كند. «لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ»
6- خطر وسوسهها، جدّى و دائمى است، دشمن خود را بشناسيم. (حرف لام كه بر سر تمام افعال آمده است نشانه جدّى بودن خطر است). لَأَتَّخِذَنَ ...
7- شيطان، هر كس را به نحوى گمراه مىكند. بدعت در دين، تغيير در آفرينش. «لَأُمَنِّيَنَّهُمْ، فَلَيُبَتِّكُنَّ، فَلَيُغَيِّرُنَّ»
8- آرزوهاى طولانى از القائات شيطان است. «لَأُمَنِّيَنَّهُمْ»
9- شيطان، ابتدا در فكر و روح انسان اثر مىگذارد، سپس او را تسليم خود مىگرداند. (جملهى گمراه كردن و آرزوى طولانى ابتدا مطرح شده، سپس فرمان دادن) «لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ»
10- انسان فطرتاً در مسير حقّ است. كلمه «اضلال» در جايى بكار مىرود كه قبلًا مسير حقّ باشد. «لَأُضِلَّنَّهُمْ»
12- آرزوها زمينه اطاعتپذيرى از شيطان است. «لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ»
13- خرافات، از القائات شيطانى است. «فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ»
14- تغيير مخلوقات (نظير زن را به مرد و مرد را به زن تبديل كردن) كارى حرام وشيطانى است. «فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ» امام صادق فرمود: يعنى دستورات و دين خدا را تغيير مىدهند.
15- اطاعت از شيطان در حقيقت پذيرش ولايت اوست. «يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا»
تفسير نور
✳"در اين آيه شريفه از شيطان حكايت شده كه گفته است : من انسانها را از راه سرگرم كردنشان به پرستش غير خدا و ارتكاب گناهان گمراه خواهم كرد و آنان را با اشتغال به آمال و آرزوهائى كه از اشتغال به واجبات زندگيشان باز بدارد فريب مى دهم ، تاآنچه را كه برايشان مهم و حياتى است به خاطر آنچه موهوم و خالى از واقعيت است ، رها كنند و دستورشان مى دهم كه گوش چهار پايان خود را بشكافند و (با اينگونه عقايد خرافى و موهوم ) حلال خدا را بر خود حرام سازند"
تفسير الميزان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
همانطوري كه فرشتگان رسالت الهي دارند شيطان هم در عالم رسالت الهي دارد شيطان در اغوا كردن و فريب دادن كه مستقل نيست زيرا يك موجود به نام ربالعالمين در نظام تدبير را بر عهده دارد و لاغير, شيطان هم نظير كلب معلَّم در تحت تدبير خداي سبحان است شيطان رسالتي دارد رسالت شيطان اين است كه براي توده مردم وسوسه كند كه اين وسوسه عامل كمال است اگر انسان گرفتار وسوسه شد و با وسوسه نبرد كرد و در جهاد اكبر پيروز شد كه به درجه عاليه كمال جهاد اكبر ميرسد و اگر شكست خورد همين شيطان كه رسالت الهي دارد ميشود وليّ آن شخص تبهكار از طرف خداي سبحان إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَيُؤْمِنُونَ , اينطور نيست كه شيطان در برابر خدا براي خود يك دستگاه ولايت داشته باشد عدهاي را تحت ولايت بگيرد كه اگر عدهاي تحت ولايت شيطاناند به كيفر الهي گرفتار شدهاند آن عده كه خداي سبحان شيطان را به عنوان كيفر به عقوبت در پايان كار نه در اوائل كار بر آنها مسلط كرده است براي شيطان هم يك رسالتي قرآن كريم قائل است. اينطور نيست كه شيطان در اسلام نظير اهرمن در برابر يزدان باشد در زرتشتيت و امثال ذلك اين با توحيد ربوبي سازگار نيست
تفسیر تسنیم -سوره رعد
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.