logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177909)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140783)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131757)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95672)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت    تفقه در دين وظيفه همه است نه فقط علما. دين را با تحقيق بايد شناخت             

توجه

Icon
Error

Guest
#1 ارسال شده : 1402/07/28 02:13:53 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 813

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

فرق ميان ((خشيت )) و ((خوف )) و موارد استعمال هر يك

و ظاهرا فرق ميان ((خشيت )) و ((خوف )) اين است كه خشيت به معناى تاثر قلب از اقبال و روى آوردن شر و يا نظير آن است ، و خوف به معناى تاثر عملى انسان است به اينكه از ترس در مقام اقدام برآمده و وسائل گريز از شر و محذور را هم فراهم سازد، هر چند كه در دل متاثر نگشته ، دچار هراس نشده باشد،

و لذا مى بينيم خداى سبحان در توصيف انبياء (عليهم السلام ) مى فرمايد: ((و لا يخشون احدا الا اللّه ))، و ترس ‍ از غير خدا را از ايشان نفى مى كند، و حال آنكه خوف را در بسيارى از جاها براى آنان اثبات نموده ، از آن جمله مى فرمايد: ((فاوجس فى نفسه خيفه موسى )) و نيز مى فرمايد: ((و اما تخافن من قوم خيانه )) و جمع ميان آن نفى و اين اثبات بهمين است كه بگوئيم انبياء از غير خدا هيچ نمى ترسند، و در موارد مذكور در بالا در مقام پيش گيرى برآمده اند)
و بعيد نيست برگشت كلام راغب در فرق ميان خوف و خشيت نيز بهمين باشد، او گفته است : فرق ميان اين دو اين است كه خشيت خوفى است كه توام با تعظيم و بيشتر اوقات از دانائى ناشى شود، و لذا خداى سبحان آن را به علماء اختصاص داده مى فرمايد: ((انما يخشى اللّه من عباده العلموا)) (و پر واضح است كه مقصود از خوف در اين موارد همان ترس درونى است )
و همچنين گفتار بعضى ديگر كه در فرق ميان اين دو واژه گفته اند: خوف هم از ناحيه مكروه حاصل مى شود و هم از ناحيه كسى كه ممكن است اين مكروه را به آدمى برساند هم گفته مى شود: من از مرض خوف دارم ، و هم گفته مى شود من خوف دارم از اينكه فلان چيز مريضم كند، بخلاف خشيت كه تنها از آورنده مكروه و شر است ، نه از خود مكروه ، و لذا گفته مى شود: ((خشيت الله )) من از خدا ترسيدم (ولى گفته نمى شود: خشيت المرض - از مرض ترسيدم ) و اگر برگشت اين كلام به همان معنايى نباشد كه ما گفتيم ، كلامى قابل نقض خواهد بود و كليت نخواهد داشت .

بعضى ديگر گفته اند: فرقهايى كه ميان اين دو كلمه گذاشته اند اغلبى است ، نه كلى ، يعنى در بيشتر موارد استعمال ديده مى شود، نه در همه آنها.
بعضى ديگر گفته اند: اصلا فرقى ميان اين دو لغت نيست .
ولى آياتي كه ما بعنوان مثال آورديم اين گفتار را رد مى كند.

ترجمه تفسير الميزان جلد 11 صفحه 470
ali Offline
#2 ارسال شده : 1402/08/06 08:40:18 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,985

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تفاوت خوف و خشيت در چيست؟ ايا خوف و ترس، منافاتي با توحيد ندارد؟

خشيت و خوف گذشته از آن فرق ادبي كه دارند كه خشيت به آن فعل نسبت داده نمي‌شود, به آن حادثه تلخ نسبت داده نمي‌شود, نمي‌گويند من از مرض خشيت دارم, نمي‌گويند من از سرماي هوا خشيت دارم, من از هواي گرم خشيت دارم, خشيت را به آن مبدأ فاعلي نسبت مي‌دهند به آن اثر نسبت نمي‌دهند اما خوف را هم به آن اثر نسبت مي‌دهند هم به آن مبدأ فاعلي هم مي‌گويند من از مرض مي‌ترسم يا از سرما مي‌ترسم هم مي‌گويند از فلان شخص مي‌ترسم از مار مي‌ترسم از عقرب مي‌ترسم هم خوف را به آن اثر ناگوار و آن حادثه تلخ نسبت مي‌دهند و هم به آن منشأ فاعلي و مبدأ فاعلي او اما خشيت را فقط به آن مبدأ فاعلي نسبت مي‌دهند
اين يك فرق ادبي است و خيلي مهم نيست اما فرق اساسي كه بين خشيت و خوف است اين است كه خشيت آن تأثر عقلي و قلبي است كه ‌انسان در مقام دل حريم بگيرد از يك مبدئي از او بهراسد و او را مبدأ كار بداند و از او حريم بگيرد خوف آن تأثر قلبي نيست آن ترتيب اثر عملي است ممكن است قلب يك موحدي جز از خدا نهراسد اما همين موحد بگويد من از سرما مي‌ترسم سرما مي‌ترسم يعني چه؟
يعني لباس گرم در بر مي‌كنم, اثر عملي براي مقاومت تهيه مي‌كند, از سرما نمي‌ترسم, خشيت ندارم, از هيچ عاملي خشيت ندارم و اما براي اينكه مبادا او حمله بكند من اثر عملي بار مي‌كنم من از اين گروه كفار مي‌هراسم كه مبادا متهاجم شوند من اثر عملي بار مي‌كنم يعني دفاع مي‌كنم اين تعبير كه انسان بگويد ما از كفار مي‌ترسيم، مي‌ترسيم يعني مبادا آنها تهاجم كنند اثر عملي را براي دفاع فراهم كردن مي‌شود خوف. ما از سرما مي‌ترسيم يعني لباس گرم در بر مي‌كنيم چرا؟
براي اينكه از سرما مي‌ترسيم, از اتومبيلي كه تند مي‌آيد مي‌ترسيم لذا با احتياط راه مي‌رويم چرا با احتياط راه مي‌رويم؟
براي اينكه مي‌ترسيم تصادف بشود، اين خوف يعني ترتيب اثر عملي روي احتياط و حزم اما منشأ اثر را و مبدأ كار را جز خدا نمي‌داند در قرآن كريم از اوليايش كه نام مي‌برد مي‌فرمايد آنها جز از خدا هيچ چيزي نمي‌ترسند لا يخشون احداً الا الله زيرا خداي سبحان است كه مبدأ همه كارهاست اگر نافع است اوست و اگر ضار است اوست و اگر آثاري است از اوست و لاغير يخشونه و لا يخشون احداً الا الله كه اين حصر است هم سلب خشيت از ماعداي خدا كمال است جزو صفات سلبيه موحد است و هم اثبات خشيت از خدا جزو صفات ثبوتيه اهل توحيد است از غير خدا خشيت نداشتن جزو صفات سلبيه موحد است و از خداي سبحان خشيت داشتن جزو صفات ثبوتيه موحد است و اما در مقام خوف فرمود اولياي الهي آن وقتي كه از دشمن مي‌ترسند مي‌توانند اين عمل را انجام دهند, آن وقتي كه از فلان حادثه مي‌ترسند مي‌توانند اين كار را انجام بدهند, يعني دستور عملي است براي محفوظ ماندن نه اينكه آن شيئ را منشأ اثر بدانند و مبدأ تأثير و همين فرق بين خشيت و خوف مي‌تواند فارق باشد

كه خوف از بي‌تشخيصي مردم بين سحر و اعجاز را خداي سبحان به موساي كليم نسبت داد فرمود فاوجس في نفسه خيفة موسي ترسيد با اينكه موساي كليم(سلام الله عليه) جزو آن اولياي خاص الهي است كه لايخشون احداً الا الله جز از خدا از هيچ چيز نمي‌ترسند

خشيت يعني انسان تأثر قلبي داشته باشد كه در قلب شيئي را يا شخصي را مبدأ اثر بداند و از او بهراسد و حريم بگيرد و براي او حساب باز كند اين كار ميسور همه نيست علماي بالله هستند كه به اين مقام مي‌رسند انما يخشي الله من عباده العلماء و اگر كسي به اين مقام رسيد رضي الله عنهم و رضوا عنه ذلك لمن خشي ربه اين مقام والايي است براي اهل توحيد و اما خوف يعني ترتيب اثر عملي اين با توحيد سازگار است نه تنها مخالف نيست بلكه دستورات توحيدي هم اين است شما وقتي كافر را ديديد خودتان را مجهز كنيد يك مار و عقرب ديديد خودتان را حفظ كنيد


اينها حتي از جهنم خشيت ندارند خشيت اگر دارند از خداست از جهنم خشيت ندارند البته از جهنم خائفند براي اينكه به جهنم نروند ترتيب اثر عملي مي‌دهند واجب را انجام مي‌دهند حرام را ترك مي‌كنند اما از جهنم خشيت ندارند از جهنم خائفند خشيت از آن خداي سبحان است و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

خدا ترس ندارد.او رحمت مطلقه است. اعمال خودمان ترس دارد

در آنجا كه معصومين مي‌فرمايند ما از خدا نمي‌ترسيم از گناه مي‌ترسيم براي اينكه او رحمت مطلقه است رحمت مطلقه كه ترسي ندارد انسان اگر مي‌هراسد از پايان كار و سيئات اعمال خودش مي‌ترسد لذا در سوره زمر وقتي مسئله علم و جهل را مطرح مي‌كند مي‌فرمايد به اينكه أمّن هو قانت آناء الليل ساجداً و قائماً يحضر الآخرة و يرجوا رحمة ربه , كه ترس را از خدا ندارد چون خدا رحمت مطلقه است فرمود از پايان كار خودش مي‌ترسد او از آخر كار خودش مي‌ترسد

تسنیم سوره رعد- ايت اله جوادي املي
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.156 ثانیه ایجاد شد.