نقص دومی که فرعون به حضرت موسی(ع) نسبت داد لکنت زبان و نوعی سنگینی در گفتار آن حضرت بود که قبلاً داشت ولی زمانی که آن حضرت از سوی خدا به رسالت برگزیده شد، در دعای خود اموری را از خدا طلب کرد و از جمله درخواست کرد که خدای متعال لکنت و سنگینی را از زبان او بردارد:
وَ ٱحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی ۲۷ يَفْقَهُوا۟ قَوْلِی (طه ۲۷ و ۲۸)
و خدای متعال نیز تمام خواسته‌های آن حضرت را پذیرفت و اجابت فرمود: قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَٰمُوسَیٰ (طه ۳۶) بنابراین در آن زمان اصلاً در زبان حضرت موسی(ع) لکنتی نبود

از ظاهربرخی از آیات قرآن برمی آید ک حضرت موسی ع در تکلم مقداری مشکل داشت از این رو در تفسیر آیه"و گره از زبانم باز کن" تا مردم سخنم را نیکو فهم کنند..( سوره طه آیه،27)
چنین گفته اند:موسی ع از خدا خواست تا گرهی راکه درزبان وجود دارد برطرف کند،زیرا او دچار مشکلی بود ک با وجود آن نمیتوانست حروف را به طور واضح تلفظ کند.طبق برخی از نقل ها پدید آمدن این مشکل را منتسب به رسیدن اثر آتش به زبان ایشان میدانند.(طوسی،محمد بن حسن،التبیان فی تفسیر القرآن ،ج7ص170،بیروت؛داراحیاء التراث العربی؛بی تا)

قبلا خوشحال بودم که فک میکردم ماهم مثل آدمای عادی هستیم که لکنت داریم چون پیامبر خداهم لکنت داشته یکم آروم میشدم .میگفتم وقتی خدا لکنت حضرت موسی رو درمان نکرده یعنی چیز خاصی نیست بخودم امیدوار میشدم ولی الان که مطلبو خوندم دیدم نه بابا پیامبرا و اماما و پاکان درگاهش همه سالمن .ما بدبخت بیچاره ها که تنها آرزوم حرف زدن بدون خندیدن دیگران یه خواسته خیلی عجیبه و قاطی ادما نیستیم.من نمیدونم کجای عشمت الهی کم میشد اگه یه زبون سالم بهمون میداد تا از اول زندگی تا لحظه مرگ دایم زیر فشار باشیم و هزارجور بیماری قلبی و عصبی رو تحمل کنیم.قربونه حکمتش برم که فقط واسه ماست