رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,049 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا.
سوره: النساء آیه: 82
پس آيا درباره (معارف) اين قرآن انديشه و پىگيرى فكرى نمىكنند؟! و اگر از جانب غير خدا بود مسلما در آن اختلاف بسيارى مى يافتند
تفسیر مجمع البیان : پيام آيه شريفه ؛
پيامها و درسهاى گوناگونى از آيه شريفه دريافت مىگردد كه به پارهاى از آنها مى نگريم.
1 - آيه مباركه بيانگر اين واقعيت است كه تقليد در اصول دين پذيرفته نيست، چرا كه قرآن با صراحتى وصف ناپذير مردم را به تفكر و تدبر فرا مىخواند.
2 - و نيز بيانگر آن است كه مى توان با مراجعه آگاهانه و عادلانه به سوى قرآن، پيام و محتواى آن را دريافت و عمل كرد و اين پندار كه بدون حضور پيامبر و تفسير آن حضرت نمىتوان تفسير قرآن را دريافت، پندارى بىاساس است؛ چرا كه قرآن مردم را به تفكر و تدبر در آيات خويش فرا مى خواند.
3 - و نيز بيانگر اين واقعيت است كه هماهنگى كران تا كران واژهها، آيات و مفاهيم قرآن، بزرگترين و زندهترين سند آسمانى بودن قرآن است؛ چرا كه اگر از جانب غير خدا بود نمىتوانست از تناقض و تضادمصون بماند.
علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان در زیر این ایه نتیجه زیر را بیان نموده است: قران کریم،کتابی است که فهم عادی به درک آن، دسترسی دارد.
پس سعی کنیم هم خودمون ،بیشتر در قران تامل و تدبر کنیم و هم کسانی را که با این بهانه که فهم قران، مختص مفسران و معصومین است ،از تعمق در ایات کتاب خدا طفره میروند،راهنمایی کنیم.ویرایش بوسیله کاربر 1396/01/20 09:50:20 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/07/06 ارسالها: 27
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
عبارات قرآن كريم براي كساني كه به زبان و ادب عربي آشنا باشند قابل درك و فهم است، و براي ديگران اين فهم تا حدودي از مسير ترجمه، قابل حصول و دستيابي است.
البته شكي نيست كه اين فهم و ادراك، مراتب و درجات بسيار متفاوتي دارد. به هر مقدار تلاش و دقت بيشتري صورت پذيرد، و هر اندازه اين تلاش با طهارت قلبي بيشتري همراه باشد، و از روايات صحيح استمداد شود، توفیق درك حقايق رو به فزوني نهاده و بهره بالاتري عايد انسان ميشود.
پيرامون تدبر در قرآن كريم در چهار آيه سخن به ميان آمده است.
در جايي ميفرمايد:
«كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبروا آيته و ليتذكر اولوا الالباب».[1][17]ما اين كتاب مبارك را بر تو نازل ساختيم، تا در آيات آن تدبر كنند، و خردمندان (بر اثر تدبر مطلب را دريابند و) متذكر شوند.
با توجه به نكات فوق روشن ميشود كه، قرآن كريم در قالب عباراتي بشري، به زبان عربي روشن نازل شده تا براي درك و فهم مردم آسان بوده؛ و در آن تدبر كنند و حقانيت آن را بيابند و با تعليم رسول اكرم(ص) و امامان و اهل بيت او (عليهمالسلام) معيارهاي عمل را در اختيار داشته باشند.
مرحوم علامه طباطبايي (ره) همين نظر را در خلال مباحث تفسيري خود كراراً بيان داشته است. از جمله در تفسير آيه شريفه «و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر»[1][18]«ما قرآن را براي يادآوري و توجه آسان ساختيم آيا كسي هست كه متذكر شود؟» مينويسد:
«التيسير، التسهيل، و تيسير القرآن للذكر هو القاوه علي نحو يسهل فهممقاصد للعامي و الخاصي و الافهام البسيطه و المتعمقه؛ كل علي مقدارفهمه».[1][19]
آسان ساختن همان تسهيل كار است. آسانسازي قرآن كريم، القاء آن است به گونهاي كه فهم مقصودهاي آن براي عموم و براي خواص آسان و ميسر گردد و به نحو آسان در اختيار فهمهاي ابتدايي و بسيط و ادراكهاي عميق قرار گيرد. به گونهاي كه هر كدام به ميزان فهم خود بهره برند.link: click |
سیدمحسن میرباقری |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24 ارسالها: 43 3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﻠﻤﻪ ﺗﺪﺑﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﺪﺑﺮ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺁﯾﺎﺕ ﺁﻥ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ:
ﺃَ ﻓَﻼ ﻳَﺘَﺪَﺑَّﺮُﻭﻥَ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥَ ﻭَ ﻟَﻮْ ﻛﺎﻥَ ﻣِﻦْ ﻋِﻨْﺪِ ﻏَﻴْﺮِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟَﻮَﺟَﺪُﻭﺍ ﻓِﻴﻪِ ﺍﺧْﺘِﻼﻓﺎً ﻛَﺜِﻴﺮﺍً [ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ / 82 ]
ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﺁﯾﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﺪﻑ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺪﺑﺮ ﺩﺭ ﺁﯾﺎﺕ ﺁﻥ ﻭ ﺗﺬﮐﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ : «ﮐِﺘﺎﺏٌ ﺃَﻧْﺰَﻟْﻨﺎﻩُ ﺇِﻟَﯿْﮏَ ﻣُﺒﺎﺭَﮎٌ ﻟِﯿَﺪَّﺑَّﺮُﻭﺍ ﺁﯾﺎﺗِﻪِ ﻭَﻟِﯿَﺘَﺬَﮐَّﺮَ ﺃُﻭﻟُﻮﺍﺍﻟْﺄَﻟْﺒﺎﺏِ» [ ﺹ / 29 ] ؛
ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﺎﺑﺮﮐﺘﯽﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ( ﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ) ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ ﺗﺎ ( ﻣﺮﺩﻡ ) ﺩﺭ ﺁﯾﺎﺕ ﺁﻥ ﺗﺪﺑّﺮ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻥ ﺗﺬﮐّﺮ ﺍﺳﺖ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺪﺑﺮ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﺮﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺗﺪﺑﺮ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ. ﻭ ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺪﺑﺮ ﻧﻨﻤﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺗﺪﺑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺮ ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﻗﻔﻞ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ:
ﺃَ ﻓَﻼ ﻳَﺘَﺪَﺑَّﺮُﻭﻥَ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥَ ﺃَﻡْ ﻋَﻠﻰ ﻗُﻠُﻮﺏٍ ﺃَﻗْﻔﺎﻟُﻬﺎ [ﻣﺤﻤّﺪ / 24 ]. ﺁﯾﺎ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﺪﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﺑﺮ ﻗﻠﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﻔﻞ ﺍﺳﺖ؟ دقت شود که از این آیه پیداست که تدبر در قرآن از جایگاه بالاتری نسبت به حفظ و خواندن قرآن با صوت زیبا برخوردار است! و صد البته که حفظ و قرائت نیز از جایگاه بالایی برخوردار بوده و بر فرد و جامعه تاثیر بسزایی دارند. ولی در هر حال قرآن چنین تعبیری را برای کسانی که قرآن را حفظ نمی کنند و یا زیبا نمی خوانند به کار نبرده. از طرفی قرآن راهنمای زندگی ست و برای همه ی ابعاد زندگی انسان ، چه فردی و چه اجتماعی برنامه دارد.
امید است که این آیه شامل حال ما نشود. ان شاالله |
حمید فغفور مغربی |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
خداوند در قرآن مي فرمايد:
(أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا كَثِیرًا). پس آيا در قرآن ژرف نميانديشند؟ و اگر از جانب غيرخدا بود، حتماً در آن اختلاف فراواني مييافتند.
نکته اي که بايد به آن توجه داشت اين است که تدبّر در قرآن اختصاص به حضرات معصوم(ع) ندارد؛ بلکه خداوند مي خواهد تا همۀ مخاطبان قرآن انديشۀ خود را از ظاهر قرآن فراتر برده و در بواطن آن نفوذ کرده و تفکر کنند.
اين دعوت خداوند به تدبّر در قرآن، براي مخاطبان آن داراي آثار و پيامهاي مهمي است؛ ازجمله آنکه با تدبّر در قرآن، انسان درمييابد که هيچ اختلاف و تناقضي در آن وجود ندارد و بر مطالب آن وحدتِ رويّه حکمفرماست؛ يعني خداوند واژهاي را در قرآن به کار نميبرد که با استعمالات ديگرِ آن در قرآن ناهمگون باشد.
از نظر معنا نيز به اين شکل نيست که مفهومي را در جايي گفته باشد و در جاي ديگر آن را نقض کرده باشد.
همچنين درمييابد که اين کتاب در کاملترين شکل بيان شده است و ازآنجاکه سخنِ کامل جز از کاملِ مطلق صادر نميشود، نتيجه ميگيرد که اين کتاب، الهي و فرادستِ سخن بشر است؛ زيرا بشري که نقصهاي حالي و زماني و مکاني دارد، نميتواند چنين کلام همگون و يکدستي بگويد يا بنويسد.
قبض و بسط روح بر توليدات فکري و مغزي او اثر ميگذارد: اما قرآن کريم که از سوي خداوند و از زبان پيامبر اکرم(ص) براي انسانها به ارمغان آورده شده است، کوچکترين نقص و نقضي ندارد و شکوهمندياش براي هميشه محفوظ است:
(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ) بهراستي، ما خود، ذكر را فرو فرستاديم و قطعاً خود نگهبان آن خواهيم بود.
از همين روست که يکي از علل ماندگاريِ قرآن «حيّ»بودن آن است؛ زيرا قرآن کلام خداست و چون خدا حيّ است، کلام او نيز حيّ است. با تدبّر در قرآن ميتوان دريافت که اين سخن الهي، برخلاف تأليفات بشري، در ارائۀ مطالب در راستاي اهدافش، کم و زيادي نگذاشته و لازم نيست در هر عصر و زماني به آن افزود يا از آن کاست و آنچنان مستحکم و کامل است که هيچ نيازي به اصلاحات و تجديدنظر ندارد.
همچنين از طريق تدبّر در قرآن ميتوان به اين نکته رسيد که مطالبِ قرآن هيچ اختلافي با فطرتِ انسان که دستنوشتۀ خداوندي است ندارد و تمام آيات آن در پاسخگويي به نيازهاي جسم و روح انسان هماهنگ است.
سبک قرآن در پرداختن به نيازهاي انسان، خلاف سبک مکاتب بشري است. مکاتب بشري براساس ديدگاههاي صاحبان آن پيريزي شدهاند و ازآنجاکه اين نظريهپردازان به تمام نيازهاي بشر واقف نبوده و نيستند، طرحي که براي سعادت بشر ارائه کردهاند، ناقص و نارساست: گاه به بهانۀ آزادي، اخلاق نابود ميشود و گاه به بهانۀ عدالت، آزادي ناديده گرفته ميشود.
اما قرآن جامع است و به تمام ابعاد جسمي و روحي، مادي و معنوي و نيز دنيوي و اخروي نگاهي متعادل و واقعگرايانه دارد و به اندازۀ نياز انسان به هريک از اين مقولات ميپردازد؛ به طور مثال، هرگاه در قرآن توصيه به ارتباط معنوي با خداوند و برپايي نماز شده، به ارتباط با مردم و پرداخت زکات نيز امر شده است. در اين نوع نگاه، هم با توصيه به نماز به جنبههاي فردي انسان توجه شده و هم جنبۀ جمعگرايانه و اجتماعي انسان که مظهر آن پرداخت زکات است، مدّنظر قرار گرفته است.
بخشهایی از کتاب مشکاة، جلد1، تفسیر سورۀ مبارکۀ حمد، دکترمحمدعلی انصاری
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تدبر در قران:فرماني براي همه و در همه اعصار
در تفسیر_نور در ذيل آیه۸۲ سوره نساء چنين امده است:
"أَ فَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کٰانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللّٰهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاٰفاً کَثِیراً«۸۲» چرا در معانی قرآن تدّبر نمی کنند؟ 😔در حالی که اگر این قرآن، از طرف غیرخدا بود قطعاً اختلافهای بسیاری در آن مییافتند. 👈فرمان تدبر در قرآن برای همه و در هر عصر ونسلی، رمز آن است که هر اندیشمندی هر زمان، به نکته ای خواهد رسید. 👌 حضرت علی علیه السلام درباره ی بی کرانگی مفاهیم قرآن فرموده است: «بَحراً لا یُدرک قَعره» قرآن، دریایی است که تهِ آن درک نمی شود . پیام ها:
۱.اندیشه نکردن در قرآن، مورد توبیخ و سرزنش خداوند است. «أَ فَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ» ۲.تدبّر در قرآن داروی شفابخش نفاق است. وَ یَقُولُونَ طٰاعَةٌ... أَ فَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ...
۳👈.راه گرایش به اسلام و قرآن، اندیشه و تدبر است نه تقلید. «أَ فَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ»👌 ۴👈.قرآن همه را به تدبّر فراخوانده است و فهم انسان به درک معارف آن میرسد. «أَ فَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» "
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: students, member تاریخ عضویت: 1390/03/01 ارسالها: 38
4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
|
در تفسير فرقان پيرامون آيه 82 سوره نساء چنين امده است:
تدبّر دارى دو مرحله است: درونى و برونى، درونيش اين است كه نيروهاى فكرى را بگونه اى درست پُشت سر يكديگر قرار دهى تا مطلب نظرى و ناپيدا، پيدا و هويدا گردد و اين جريان بويژه در قرآن نيازمند به تدبرى افزون مى باشد ـ كه همان تدبر برونى است ـ تا آيات مربوطه به اين موضوع را كه در جاي جاى قرآن موجود مى باشد به يكديگر پيوند دهى، البته با ترتيب و تركيبى خاص همانند صغرى و كبراى منطقى، تا نتايج اين دو گونه تدبرّ درونى و برونى به خوبى روشن گردد،
تدبر درونى و نخستين از نظر قرآنى بررسى كامل در هر آيه اى است و تدبر برونى بر دو قسم مى باشد، يكى تدّبر و در نظر گرفتن قبل و بعد آيه مورد بحث و تدّبر ديگر بررسى كل آياتى است كه در سراسر قرآن در تناسب و بيانگرى باين موضوع وجود دارد
و اين هر سه داراى دو بُعد است: تدبر شخصى و تدبر جمعى، كه اگر احياناً در تدبر شخصى كوتاهى وجود داشته باشد بر مبناى "وامرهم شورى بينهم" (38:42) با ديگر شرعمداران قرآنى به ميان گذاشته شود، تا مرادات ربانيه به كلى روشن گردد،
بدين گونه به خوبى آشكارمى شود: اين قرآن كه به مدت 23 سال بر پيامبر بزرگوار(صلى الله عليه وآله)نازل گشته و هرگز در حوزه هاى بشرى درس نخواند و چيزى هم ننوشته، در عين حال با حالات گوناگون و متضاد مكى و مدنى، جنگ و صلح، راحت و زحمت، دشوارى و آسانى، در كل آيات قرآنى كه بر زبانش جارى شده، هرگز اختلافى ـ نه لفظى و نه معنوى، نه با فطرتها و نه با عقلها، نه با علوم و واقعيت ها و نه با نيازهاى واقعى ـ وجود ندارد، كه از نظر كل حقايق كه در آن سخن گفته است وحدت كامل و مطلق وجود دارد و اين جريان جُز از علم مطلق نمى تواند صادر گردد: "ولوُ كان من عند غير الله لو جدوافيه اختلافاًكثيراً" كه اين وحدانى بودن آيات قرآن دليل قطعى بر وحيانى بودن آن است و اگر بر فرض محال قرآن از نزد غير خدا بود حتماً اختلافات بسيارى داشت ـ و نه اختلافى كم ـ و اين «كثيراً» در اينجا بيان اين واقعيت است، كه هر سخنى با اين تفصيل اگر از غير خدا باشد شامل اختلافات زيادى خواهد بود و نه اختلافى كم، اختلاف كم در علم غير و حيانى هرگز وجود ندارد
بلكه لزوماً اختلافاتى زياد در جهاتى گوناگون در بردارد، مثلا آيه "و ما اوتيتم من العلم الاقليلا" (85:17) مثلثى از قلّت را در علوم غير خدائى مقررّ داشته: 1ـ "من العلم" 2 و3ـ «الاقليلا» كه قليلا شامل دو قلت است: 1ـ خود قلت 2ـ قلت درقلت بر مبناى نكره بودن «قليلا» بنابراين علم غير خدا در نهايت قلت است و نه آنكه قلّتى كم بلكه قلّتى بسيار كم و اين "اختلافاً كثيراً" چنانكه اشاره شد كل ابعاد اختلافات را شامل است، لغوى، جمله اى، اختصار، فصاحت، بلاغت، موافقت بافطرت، عقل، فكر، علم، عقيده شايسته، موافقت با حقيقت، واقعيت، نيازهاى مكلفان و موافقت با كل زمانها و زمينه ها و ساير موافقت ها و ماهيچ علمى از غير خدا نمى توانيم پيدا كنيم كه شامل كل موافقتها يا بخش زيادى از آنها باشد، زيرا هيچ علمى جُز ضروريات مطلق نيست، پس "اختلافاً كثيراً" گرچه از نظر لفظى اختلاف زياد را در علوم غير وحيانى ثابت مى كند، ولى با اين بيان اختلاف قليل را هم از قرآن سلب كرده و آن را در غير علم وحيانى نيز مسلوب داشته است زيرا اين اختلافات كم نيست بلكه زياد است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل ایه 9 سوره ال عمران توضیح مشروحی راجع به تفسیر به رای و قابل فهم بودن قران توسط افراد و وابسته نبودن ان به قول معصومین ارایه نموده اند
"ما در سابق هم گفتيم که آيات قرآن عموم افراد بشر از کافر و مؤمن از آنان که عصر رسول خدا (ص) را درک کردند و آنان را که درک نکردند دعوت ميکند به اينکه پيرامون قرآن تعقل و تامل کنند ، در بين آن آيات ، خصوصا آيه : ا فلا يتدبرون القرآن و لو کان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا کثيرا دلالت روشني دارد بر اينکه معارف قرآن معارفي است که هر دانشمندي با تدبر و بحث پيرامون آن ميتواند آنرا درک کند ، و اختلافي که در ابتدا و به ظاهر در آيات آن ميبيند برطرف سازد ، و با اينکه اين آيه در مقام تحدي و بيان اعجاز قرآن است ، معنا ندارد در چنين مقامي فهم قرآن را مشروط به فهم صحابه و شاگردان ايشان بدانيم ، حتي معنا ندارد که در چنين مقامي آنرا مشروط به بيان رسول خدا (ص) بدانيم .
چون آنچه اين آيه شريفه بيان نموده يا معنايي است موافق با ظاهر آيه که خود الفاظ آيه ، آن معنا را ميفهماند ، هر چند که احتياج به تدبر و بحث داشته باشد ، و يا معنايي است که ظاهر آيه نامبرده آنرا نميرساند . خلاصه کلام ، اينکه ميفرمايد : چرا در قرآن تدبر نميکنيد منظورش معنايي است خلاف ظاهر اين عبارت ، چنين سخني مناسب مقام تحدي نيست ، و حجت با آن تمام نميشود ، و اين بسيار روشن است .
بله ، البته جزئيات احکام چيزي نيست که هر کس بتواند مستقلا و بدون مراجعه به بيانات رسول خدا (ص) آنرا از قرآن کريم استخراج کند ، همچنانکه خود قرآن هم مردم را به آن جناب ارجاع داده ، و فرموده : ما اتيکم الرسول فخذوه و ما نهيکم عنه فانتهوا و در اين معنا آياتي ديگر نيز هست ، و همچنين جزئيات قصص و معارفي از قبيل مساله معاد . و از همينجا روشن ميشود که شان پيامبر در اين مقام تنها و تنها تعليم کتاب است ، و تعليم عبارت از هدايت معلمي خبير نسبت به ذهن متعلم است ، و کارش اين است که ذهن متعلم را به آن معارفي که دستيابي به آن برايش دشوار است ارشاد کند ، و نميتوان گفت تعليم عبارت از ارشاد به فهم مطالبي است که بدون تعليم ، فهميدنش محال باشد ، براي اينکه تعليم آسان کردن راه و نزديک کردن مقصد است ، نه ايجاد کردن راه ، و آفريدن مقصد ، معلم در تعليم خود ميخواهد مطالب را جوري دستهبندي شده تحويل شاگرد دهد که ذهن او آسانتر آنرا دريابد ، و با آن مانوس شود ، و براي درک آنها در مشقت دستهبندي کردن و نظم و ترتيب دادن قرار نگرفته ، عمرش و موهبت استعدادش هدر نرفته ، و احيانا به خطا نيفتد .
و اين آن حقيقتي است که امثال آيه : و انزلنا اليک الذکر لتبين للناس ما نزل اليهم و آيه : و يعلمهم الکتاب و الحکمة بر آن دلالت دارد . به حکم اين آيات رسول الله (ص) تنها چيزي از کتاب را به بشر تعليم ميداده و برايشان بيان ميکرده که خود کتاب بر آن دلالت ميکند ، و خداي سبحان خواسته است با کلام خود آن را به بشر بفهماند ، و دستيابي بر آن براي بشر ممکن است ، نه چيزهائي را که بشر راهي به سوي فهم آنها ندارد ، و ممکن نيست آن معاني را از کلام خداي تعالي استفاده کند ، چنين چيزي با امثال آيه : کتاب فصلت آياته قرآنا عربيا لقوم يعلمون .
و آيه : و هذا لسان عربي مبين سازگاري ندارد ، براي اينکه اولي قرآن را کتابي معرفي کرده که آياتش روشن است ، و براي قومي نازل شده که ميدانند ، و دومي آنرا زباني عربي آشکار معرفي نموده است .
علاوه بر اينکه اخبار متواتره اي از آن جناب رسيده که امت را توصيه ميکند به تمسک به قرآن ، و اخذ به آن ، و اينکه هر روايتي از آنجناب به دستشان رسيد عرضه بر قرآنش کنند ، اگر با قرآن مطابق بود به آن عمل کنند ، و گرنه به ديوارش بزنند ، و اين توصيه ها وقتي معنا دارد که تمامي مضامين احاديث نبوي را بتوان از قرآن کريم در آورد ، و گرنه اگر بنا باشد استفاده آنها منوط به بياني از رسول خدا (ص) باشد دور لازم ميآيد ، ( يعني لازم ميآيد که فهم قرآن منوط به بيانات رسول خدا (ص) باشد ، و فهم بيانات رسول خدا (ص) هم منوط به فهم قرآن باشد ، که اصطلاحا اين را دور و محال ميدانند مترجم ) .
علاوه بر اينکه احاديثي که از طرق صحابه از رسول خدا نقل شده در بين خود آنها اختلاف ، و بلکه در بين احاديثي که از يکي از صحابه نقل شده اختلاف هست ، و اين بر هيچ حديثشناس متتبع پوشيده نيست .
پس حق مطلب اين است که : راه به سوي فهم قرآن به روي کسي بسته نيست ، و خود بيان الهي و ذکر حکيم بهترين راه براي فهم خودش ميباشد ، به اين معنا که قرآن کريم در بيانگري مقاصدش احتياج به هيچ راهي ديگر ندارد ، پس چگونه تصور ميشود کتابي که خداي تعالي آنرا هدايت و نور معرفي کرده و تبيان کل شيء خوانده ، محتاج به هادي و رهنمائي ديگر باشد ، و با نور غير خودش روشن ، و با غير خودش مبين گردد .
ایا فهم قران توسط اشخاص ،نافی حدیث ثقلین نیست؟ مگر قول معصومین در تفسیر ،حجت نیست؟
باز ممکن است بگوئيد که : از رسول خدا (ص) به نقل صحيح رسيده است که در آخرين خطبه اي که ايراد کرد فرمود : اني تارک فيکم الثقلين ، الثقل الاکبر و الثقل الاصغر ، فاما الاکبر فکتاب ربي ، و اما الاصغر فعترتي اهل بيتي ، فاحفظوني فيهما ، فلن تضلوا ما تمسکتم بهما .
و اين سخن را شيعه و سني به طرق متواتره از جمعيتي بسيار از صحابه رسول خدا (ص) از آن جناب نقل کرده اند ، که علماي حديث عده آن صحابه را تا سي و پنج نفر شمردهاند ، و در بعضي از اين طرق عبارت لن يفترقا حتي يردا علي الحوض نيز آمده ، و اين حديث دلالت دارد بر اينکه قول اهل بيت (عليهمالسلام) حجت است . پس هر چه در باره قرآن گفته باشند حجت و واجب الاتباع است ، و بايد در معناي قرآن تنها به گفته آنان اکتفا کرد ، و گرنه لازم ميآيد که اهل بيت با قرآن نباشند ، و از آن جدا محسوب شوند .
در پاسخ ميگوئيم : عين آن معنائي که ما قبلا براي پيروي از بيان رسول الله (ص) کرديم در اين حديث شريف جاري است ، و اين حديث نميخواهد حجيت ظاهر قرآن را باطل نموده و آن را منحصر در ظاهر بيان اهل بيت (عليهمالسلام) کند ، چگونه ممکن است چنين چيزي منظور باشد ، با اينکه در متن همين حديث فرموده : قرآن و عترت هرگز از هم جدا نميشوند . و با اين بيان ميخواهد قرآن و عترت را با هم حجت کند . پس اين حديث به ما ميگويد قرآن بر معاني خود دلالت دارد و معارف الهيه را کشف ميکند و اهل بيت (عليهمالسلام) ما را به طريق اين دلالت هدايت نموده ، به سوي اغراض و مقاصد قرآن راهنمائي ميکنند .
علاوه بر اينکه نظير رواياتي که از رسول خدا (ص) در دعوت مردم به اخذ قرآن و تدبر در آن و عرضه احاديث بر آن وارد شده ، رواياتي هم از ائمه اهل بيت (عليهمالسلام) وارد شده است .
از اينهم که بگذريم در گروه بسياري از روايات تفسيري که از اين خاندان رسيده طريقه استدلال به آيه اي براي آيه ديگر ، و استشهاد به يک معنا بر معناي ديگر به کار رفته ، و اين درست نيست مگر وقتي که معنا معنايي باشد که در افق فهم شنونده باشد ، و ذهن شنونده بتواند مستقلا آنرا درک کند ، چيزي که هست به او سفارش کنند از فلان طريق معين در اين کلام تدبر کن . اضافه بر اينکه در اين بين ، رواياتي از اهل بيت (عليهمالسلام) رسيده که بطور صريح دلالت بر همين معنا دارد ، نظير روايتي که صاحب محاسن آنرا بسند خود از ابي لبيد بحراني از ابي جعفر (عليهالسلام) نقل کرده که در ضمن حديثي فرمود : هر کس خيال کند که کتاب خدا مبهم است هم خودش هلاک شده و هم ديگران را هلاک کرده ، و قريب به اين مضمون باز در محاسن و احتجاج از همان جناب آمده و آن اين است که فرمود : وقتي از چيزي برايتان سخن ميگويند و خلاصه وقتي حديثي و يا سخني از من ميشنويد همان مطلب را از کتاب خدا بپرسيد ، ( تا آخر حديث ) ."
ترجمة الميزان ج : 3 - ص : 131
|
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
"لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیتَذَکَّرَ اُولُوا الاَلبابِ" (تا در آیات خدا تدبّر کنند و اهل خِرَد پند گیرند!) (ص/۲۹) آیات خدا، برای #تدبّر است، برای کنکاش و خِرَدورزی است. اگر صوابی هست که هست، در همین تدبّر نهفته است. این فرمان خداست که باید در آن تدبّر کرد، خِرَدورزی نمود. اجازه تدبّر صادر شده است. نترس و در هر فرصتی به عمق معنا برو. چون میوه ای پوسته ها را کنار بزن و مغز را در یاب. ببین برایت چه گوهری نهان کرده اند. اینجا سخن از "اُولُوا الاَلباب" است، و "اُولُوا الاَلباب" همان مغز خوران اند. آنها کسانی اند که آگاهی های لازم و کاربردی متناسب با عصر و نسل شان را از آن استخراج می کنند. فرزانگانی اند که آگاهی های زنده از قرآن بیرون می کشند.
ای دوست! به قول امام علی(ع)؛ "قرآن، ذو وجوه است". تک وجهی نیست، یک معنای بسته ندارد. چه از اعلی مرتبه ی وجود نازل گشته و برای همه طبقات هستی و همه ی لایه های آگاهی سخن دارد. تنها به وجه ظاهر بسنده نکن، غواصی کن و دُرّ و مرجان آن را بیرون بیاور. قرآن، کتاب آفرینش است و آفرینش تک وجهی نیست، وجوه بیشمار دارد. این جهان، تک توصیفی نیست، توصیفات بیشمار دارد. به یک معنا و توصیف قناعت نکن، ذهن خود را قفل نزن، خود را تنها به یک معنای بسته مفروش.
بلکه همه قرآن را نوش کن. بگذار لایتناهی آن، حوزه ی وجودی ات را وسعت بخشد، آگاهی ات را عمیق کند و ظرفیتت را بالا بَرَد. تنها اینگونه است که زندگی ات باز می شود و اوج می گیرد و جهانی می گردد.
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی مسعود ریاعی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
قران را بفهميم و معارف انرا در ظرف علوم بريزيم.
قرآن كريم ما را به تطوّر, تفكّر, تعقّل دعوت كرده است خطوط كلي بعضي از مسائل را ذكر كرد بعد به ما فرمود شما تدبّر كنيد بهره ي صحيح ببريد ما چندتا كار را بايد بكنيم اول اينكه خود مطالب قرآن را خوب بفهميم دوم اينكه از رهنمود قرآن كمك بگيريم به سراغ پي بردن اسرار خلقت برويم سوم اينكه هر چه فهميديم اين را ظرف قرار بدهيم نه مظروف و معارف قرآن را در ظرفِ علوم بريزيم نه علومِ خود را در قرآن بريزيم و بر قرآن تحميل كنيم و از زبان قرآن حرفِ خودمان را در بياوريم.
ما هر چه ياد گرفتيم بايد اين را در ظرف استماع و ظرفيّت مخاطب قرار بدهيم يعني اين بيان نوراني كه فرمود: ﴿إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا﴾ براي همه در همه ي سطوح است هر كسي هر علمي دارد بايد با اِنصات و با استماع به حضور قرآن برود نه با تكلّم كه حرفِ خودش را از زبان قرآن بزند علم خودش را بر قرآن تحميل بكند اينچنين نيست هر كس هر چيزي بلد است بايد بداند كه ﴿إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا﴾ منتها وقتي قرآن قرائت شد آن كه عالِمتر است بهره ي بيشتري ميبرد آنكه متوسّط است بهره ي مياني ميبرد آن كه كمتر است بهره ي كمتري ميبرد.
دانشمندي كه فضاشناس است ساليان متمادي در جريان كيهاني كار كرده او وقتي آيه ي سوره ي مباركه ي «مُلك» را ميخواند خب يقيناً از ما بهتر استفاده ميكند آيه ي سوره ي «ملك» اين است كه آيه ي سوم سوره ي «ملك» ﴿الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ طِبَاقاً مَا تَرَي فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَي مِن فُطُورٍ ٭ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئاً وَهُوَ حَسِيرٌ﴾ ميفرمايد اين طبقات هفتگانه ي آسمان را ما خلق كرديم هيچ شكاف و بينظمي در صدر و ساقه ي سپهر نيست شما دو بار, سه بار, چهار بار, صدها بار هم كه مراجعه كنيد بينظمي نميبينيد ما كه درسخوانده ي علم سماوات نيستيم از اين آيه بهره ي ضعيف ميبريم آن كه رصدخانه دارد وقتي اين آيه را ميبيند صدها بهره ي علمي از اين آيه استفاده ميكند ميگويد بله فاصله ي فلان ستاره تا فلان ستاره چند سال نوري است هميشه همين طور است فاصله ي فلان ستاره تا زمين چند سال نوري است هميشه همين طور است هيچ بينظمي نه بين خود كواكب هست نه بين كواكب و زمين و مانند آن, بهرهاي كه او از اين آيه ميبرد خيلي بيشتر از آن است كه ما ميبريم.
بنابراين هر چه بشر ياد گرفت اين را بايد در حوزه ي ظرفيّت خود قرار بدهد و مستمِع باشد نه متكلّم كه حرفِ خودش را از زبان قرآن در بياورد كه يك وقت حرفِ او عوض شد مثلاً بگوييم قرآن عوض شد اين طور نيست, پس بنابراين اين دو مطلب بايد از هم جدا بشود به ما گفتند تا زندهاي بايد بفهمي فراغت و فارغالتحصيلي و خارج شدن و دوران تعطيلي نيست آنها كه به جايي رسيدند گفتند اوّلين روزِ جهلِ يك حوزوي يا دانشگاهي آن وقتي است كه بگويد من فارغالتحصيل شدم همين كه گفت فارغالتحصيل شدم جهلِ او شروع ميشود براي اينكه آنچه را كه قبلاً خوانده آنها هم از يادش ميرود بعدي هم كه چيزي افزوده نميكند, اما تا نفس ميكِشد به سراغ علم برود اين معلوم ميشود به جايي ميرسد اين يك وظيفه ي اول كه گفتند تدبّر, تفكّر, تعقّل. مطلب دوم اين است كه هر چه فهميديم ساكتتر باشيم براي اينكه بيشتر استفاده ميكنيم ﴿إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا﴾ تنها براي مجلس تجويد كه نيست براي علما, حكما, براي همه است كه در برابر قرآن حرف نزنيد هر چه او گفت شما بهره بگيريد منتها شما كه كيهانشناسيد صد مطلب از آيه ي سوره ي «ملك» استفاده كنيد ديگران كه كيهانشناس نيستند يكي دو مطلب استفاده ميكنند شما چون ظرفيتتان زياد است بيشتر استفاده ميكنيد ديگران كه ظرفيتشان كمتر است كمتر.
تفسير تسنيم ايت اله جوادي امليویرایش بوسیله کاربر 1401/06/21 12:37:06 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
#قران را بفهميم و اعمال و عقايدمان را با آن بسنجيم
🔸 وجود مبارك #امام_باقر_سلام_الله_علیه به جابر جُعفی چند مطلب را نصیحت كرده است كه آن نصیحت ها برای همه ما نافع و ضروری است. یكی از آن نصایح این است كه به جابر فرمود: ✳«اعرِضْ نَفسَكَ على كِتابِ اللّه»؛ یعنی جابر! خود را با #ترازوی_قرآن و كتاب خدا بسنج. كارهای كه می كنی، افكاری كه داری، علومی كه داری، اعمالی كه داری، نوشتار و گفتار و رفتاری كه داری این را بر قرآن كریم عرضه كن. 🔸 خداوند قرآن را به عنوان #میزان و ترازو نازل كرده است، چه اینكه هر پیامبری را هم با یك ترازوی مخصوص فرستاد.
🔸 امام باقر (سلام الله علیه) فرمود هر كاری كه انجام می دهی، هر حرفی كه می خواهی بزنی، هر عقیده ای كه می خواهی داشته باشی، هر خُلقی می خواهی داشته باشی این را با #ترازوی_قرآن بسنج «اعرِضْ نَفسَكَ على كِتابِ اللّه».
🔸 ما اگر خواستیم ببینیم این عقیده ای كه داریم، این اخلاقی كه داریم، این حرفی كه می زنیم، این قولی كه داریم، این كاری كه می كنیم این درست است یا نه؟ یك #ترازو می خواهیم یا نمی خواهیم؟! فرمود كارهای خود را، اعمال و عقاید خود را با #قرآن بسنج، پس ما باید با قرآن باشیم، قرآن را #بفهمیم، 👈 اگر #قرآن_فهم نباشیم چگونه می توانیم اعمال و عقاید خود را با قرآن بسنجیم؟
🔻 اولین وظیفه ما این است كه ارتباطمان را با قرآن زیاد كنیم.
ايت اله جوادي املي.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
قرآن براي همگان قابل فهم است
"در اينكه فهم قرآن كريم به يك گروه معين مختص نميباشد، كمترين ترديدي راه ندارد. بيشك قرآن براي استفاده همگان آمده است و اين مطلبي است كه آيات قرآن روي آن تأكيد فراوان دارد. قرآن همواره تاكيد دارد كه اين كتاب، كتابِ هدايت براي متقين است. اين كتاب نور، روشنگر، مبين و آشكاركننده حقايق و وظايف است.
خيلي روشن است كه قرآن مستقيماً مورد استفاده كساني قرار ميگرفت كه پيغمبر اكرم)ص( بر آنها فرا ميخواند. در داستانهاي تاريخي، مكرر داريم افرادي كه مسلمان نبودند و حتي مخالف اسلام بودند چند آيه از قرآن را گوش ميكردند، از همان معنايي كه از آيات ميفهميدند شور و هيجان و عشقي شديد نسبت به اسلام پيدا ميكردند و هدايت ميشدند. وقتي حكمي نازل ميشد، وقتي دستور جهادي ميآمد و بهصورت آيه بر پيغمبر نازل ميشد، پيغمبر همان آيه را بر مردم ميخواند و مردم از همان آيه تكليف خود را ميفهميدند. در اينكه قسمت اساسي و اصلي قرآن، نه فقط قسمتهاي اندكي از آن، براي فهم همگان است كمترين ترديدي نيست. آيات قرآن و همه كساني كه با تاريخ و سيره آشنايي دارند، بر اين معني تصريح ميكنند. بنابراين قسمت عمده قرآن براي فهم عموم مردم است نه براي فهميدن گروهي خاص.
اما بايد توجه كرد كه قرآن در 13 يا 14 قرن قبل در محيطي به زبان عربي نوشته و يا بهتر است بگوييم گفته شده است و چون به زبان عربي است، كسي كه امروز ميخواهد آن را بفهمد بايد زبان عربي را به خوبي بداند و چون زبان عربي 14 قرن قبل است بايد به واژهنامه و معاني لغات در آن عصر اطلاع پيدا كند و معاني كلمات جديد را به حساب قرآن واريز نكند و چون در شرايط اجتماعي خاصي آيات نازل شده است بايد از طريق تحقيق تاريخي، انسان خودش را در شرايط آن زمان قرار دهد."
از کتاب روش برداشت از قران-شهید دکتر بهشتی
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.