رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
انكار حقيقت،تكذيب غيرواقعي،پافشاري در تكذيب خبر صدق،بزرگترين ظلم از نظر قران
چند وقت قبل مشغول مطالعه ایات سوره زمر و ترجمه ان بودم.
نکته جالبی در ایه 32 توجه مرا بخود جالب کردو ان توصیف قران از کسانی بود که چون خبر راستی را
متوجه میشوند،انرا تکذیب و رد می کنند.قران اینها را چزو ظالم ترین افراد برشمرده است.
ایات را ببینیم:
32فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللّهِ وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْکافِرِینَ
33وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
34لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنِینَ
ترجمه مکارم:
32 ـ چه کسى ستمکارتر است از آن کسى که بر خدا دروغ ببندد و سخن راست را
هنگامى که به سراغ او آمده تکذیب کند؟! آیا در جهنم جایگاهى براى کافران نیست؟!
33 ـ اما کسى که سخن راست بیاورد و کسى که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند.
34 ـ آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنان موجود است; و این است جزاى نیکوکاران.
هم چنین در مقابل،چه توصیفی از راستی اوران و تاییدکنندگان انها شده است.
انها متقون اند.هرچه بخواهند برایشان فراهم است.انها محسنین اند.
به نظر شما چرا تکذیب صادقین ،ظلم است و انهم بزرگترین ظلم؟کلمات کلیدی:ظلم،حقیقت،صدق،تکذیب،کذب،کافر،تصدیق،حقپذيري ویرایش بوسیله کاربر 1398/04/11 10:38:15 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این ایه را مشاهده کنید:
منظور از دروغ بستن به خدا در جمله (فمن اظلم ممن كذب على اللّه ) افترا بستن به خـدا اسـت، بـه اينكه برايش شركايى قائل شوند،
و چون بزرگى و كوچكى ظلم با در نـظـر گـرفـتن موقعيت متعلق ظلم فرق مى كند، به اين معنا كه هر قدر متعلق آن بزرگتر بـاشـد،
بـه هـمـان نـسـبت ظلم بزرگتر مى شود، و چون در مسأله شرك، متعلق ظلم خداى سـبـحـان اسـت كـه از هر بزرگى بزرگتر است،
ناگزير ظلم به او بزرگترين ظلم و مرتكب آن بزرگترين ظالم است.
و در جـمـله (و كـذب بـالصـدق اذ جـاءه ) مراد از (صدق ) خبرهاى صادق است كه عـبـارت اسـت از ديـن الهـى كـه رسول آن را آورده.
و جـمـله (اليـس فـى جـهـنـم مـثـوى للكـافـريـن مـثـوى ) يعنى: در جهنم جا براى اين سـتـمكاران هست،
به خاطر تكبرى كه در برابر حق كردند، و همين تكبر باعث شد بر خدا افتراء ببندند و خبرهاى صادق را كه رسول آورده بود تكذيب كنند.
اين آيه شريفه مخصوص به مشركين عهد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم)، و يا مـشـركـيـن از امـت اوسـت،
ولى بر حسب سياق عام است و هر كسى را كه بدعتى بگذارد و يا سنتى از سنتهاى دين را ترك كند شامل مى شود
مـراد از آوردن صدق ،آوردن دين حق است. و مراد از تصديق به آن، ايمان آوردن بدان است. و مراد از آن كسى كه آن را آورده، رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) است
اما نظر اقای مکارم در تفسیر نمونه:
"تفسیر جالب دیگرى، در مورد آیه، وجود دارد که از همه گسترده تر و جامع تر است، ـ هر چند کمتر مورد توجه مفسران واقع شده
ـ ولى با ظاهر آیات هماهنگ تر مى باشد، و آن این که: «الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ» منحصر به پیام آوران وحى نیست
بلکه تمام کسانى را که مبلّغ مکتب آنها و مروج سخنان حق و صدق بوده اند، در این صف قرار دارند، و در این صورت،
هیچ مانعى ندارد که هر دو جمله، بر یک گروه منطبق شود (همان گونه که ظاهر تعبیر آیه است، چرا که «وَ الَّذِی» تنها یک بار ذکر شده).
به این ترتیب، سخن از کسانى است که هم آورنده صدقند، و هم عمل کننده به آن، سخن از آنها است که مکتب وحى و
سخن حق پروردگار را در عالم نشر داده، و خود به آن مؤمن هستند، و عمل مى کنند، اعم از پیامبران و امامان معصوم و تبیین کنندگان مکتب آنها."
من هم با نظر اقای مکارم موافقم که اورنده صدق تنها شامل پیامبران نبوده ،بلکه علاوه برپیامبران که اورندگان وحی
-بعنوان بالاترین مصداق سخن صدق- هستند ،سایر راستی اوران هم مصداق ایه میباشند.
لذا تکذیب کننده هر صدقی،کفران نعمت کرده که ظلم محسوب میشود.(با توجه به اخر ایه که لفظ کافرین را استفاده کرده
وتوجه به معنای اصلی کفر =ناسپاسی)
هم چنین میتوان گفت که رسیدن اخبار ومفاهیم صدق به افراد،یک نعمت است و تکذیب ان(نپذیرفتن و باورنکردن ان)
کفران وناسپاسی است.هم چنین فرد باید مستحق دریافت این نعمت باشد(در جریان حقیقت قرار گرفتن ،تصادفی و بدون حکمت نیست).
استفاده از لفظ "اذ جاءه "به همراه ضمیر ه به معنای به سراغ فرد امدن و رسیدن صدق به فرد،این معنا را تایید میکند
که لزوما خبر صدق به همه افراد جامعه نمیرسد بلکه هرکس بنابر انچه به وی رسیده ،موظف به تصدیق یا تکذیب و واکنش صحیح می باشد.نباید انتظار داشت که همه افراد دریک مقطع زمانی واکنش یکسان نشان دهند.
انشاله باز هم به نکات ایه خواهیم پرداخت .ویرایش بوسیله کاربر 1392/01/11 10:19:20 ب.ظ
| دلیل ویرایش: اصلاح |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
ادامه بحث پیرامون ظلم و تکذیب حقیقت:
1-معنای لغوی ظلم ظلم در لغت به معنای وضع شیء در غیر موضع خود، ستم، ستم کردن و بی داد آمده است.
همانطور که مشخص است معنای لغوی ظلم بسیار گسترده و در واقع مقابل عدل(وضع هر چیز در جای خود) میباشد.
لذا هر اقدام یا عدم اقدامی برخلاف انچه که مستحق و شایسته ان موقعیت است،ظلم تلقی میشود.
در قران مصادیقی از ظلم(علاوه بر معنای رایج ان به مفهوم ستم و بیداد)بشرح زیر وجود دارد :
شرک،گناه،قتل ناحق،زیان زدن،انکار ایات قران(نوعی انکار حق)،دزدیدن ،بی انصافی
که همه این مصادیق در مفهوم لغوی ظلم صدق می کند.
پس تکذیب یا عدم واکنش به حقیقت و اخبار صادق که مستحق تصدیق و تایید هستند ،هم ظلم محسوب میشود.
2-ظلم از حیث مظلوم سه گونه است:ظلم به خدا ،ظلم به خود ،ظلم به دیگران
تکذیب حقیقت هم (بسته به ماهیت ومحتوای ان) می تواند ظلم به خدا،خود یا دیگران باشد.
3-نتیجه ظلم(خارج کردن اشیا از موضع صحیح انها)انحراف از حق و عدل است.لذا به نظر من هرچه اندازه این انحراف و زمان برقراری ان بیشتر باشد،ظلم بزرگتر است.
در مقیاس جامعه، اگر افراد مورد یک ظلم بیش از یک نفر باشند،میزان ظلم به همان نسبت بزرگتر است. یعنی
میزان انحراف (ظلم)واحد باید در تعداد افراد مظلوم ضرب شودتا کل انحراف یا میزان ظلم واقع شده بدست اید.
هم چنین در بسیاری از افعال ، باید بعد زمانی پایدار ماندن ظلم را هم در نظر داشت.ایا این ظلم مقطعی است یا مادام العمر؟
فشردن (ناحق)گلوی یک انسان ظلم است اما یک ثانیه ان با 1دقیقه ان بسیار متفاوت از حیث نتیجه و میزان ظلم است.
پس بسته به تبعات انحراف ناشی از تکذیب حقیقت،مدت زمان ان و تعداد افراد درگیر ان ،ابعاد ظلم هم وسعت می یابد.
در مورد تکذیب ایات الهی و اصول دین هم که نتیچه ان انحراف انسان از هدایت (بهشت)به ضلالت(دوزخ) است،
انسان ،ظلم بزرگی را به خود تحمیل میکند.
4-نکته ای هم در مطالعه تفسیر المیزان با ان برخوردم. من نتوانستم با این چمله علامه طباطبایی که
"بزرگى و كوچكى ظلم با در نـظـر گـرفـتن موقعيت متعلق ظلم فرق مى كند، به اين معنا كه هر قدر
متعلق آن بزرگتر بـاشـد، بـه هـمـان نـسـبت ظلم بزرگتر مى شود"
کنار بیایم.زیرا تسری دادن ان در جامعه انسانی موجب تبعیضات بسیار میشود.
مثلا دزدیدن از بزرگان ظلم بیشتر و دزدیدن از فرودستان جرم کمتر تلقی گردد(البته اگر منظور ایشان از جمله فوق ،چیز دیگری نباشد)
ایشان از این جمله استفاده کرده اند که ظلم به خدا بزرگترین ظلمهاست.نتیجه ان ،پذیرفتنی است اما مقدمه ان نمی تواند کلی و عمومی باشد.
5-پیام نهایی این ایه
هر وقت متوجه شدید که خبری صدق است و یا به حقیقت واقعه ای پی بردید ویا فهمیدید که نظر و قضاوت قبلی شما اشتباه بوده و
واقعیت چیز دیگری است ،انرا بپذیرید و پافشاری بر اشتباه نکنید که ظالم خواهید بود و هر چه دیرتر
انرا تصدیق کنید و واکنش مناسب نشان دهید ،ظلمتان بیشتر خواهد بود.
این مهم بویژه برای والدین،مربیان،اساتید، علما،مسئولین فرهنگی،سیاسی و رسانه ها اهمیت بیشتری دارد. ویرایش بوسیله کاربر 1392/01/13 09:36:59 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04 ارسالها: 134
5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
|
خداوند در سوره های یونس و اعراف پس از بیان سرگذشت اقوام قبل که پیامبرانشان را تکذیب کردند و اکثرشان ایمان نیاوردند،لجاجت و حقیقت ناپذیری را نقطه مشترک آنها میداند.
تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَآئِهَا وَلَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ
فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ
كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللّهُ عَلَىَ قُلُوبِ الْكَافِرِينَ ﴿۱۰۱﴾
فولادوند: اين شهرهاست كه برخى از خبرهاى آن را بر تو حكايت مىكنيم در حقيقت پيامبرانشان دلايل روشن برايشان آوردند اما آنان به آنچه قبلا تكذيب كرده بودند [باز] ايمان نمى آوردند اين گونه خدا بر دلهاى كافران مهر مىنهد
مکارم: اينها آباديهائي است كه اخبار آن را براي تو شرح ميدهيم آنها (چنان لجوج بودند كه) به آنچه قبلا تكذيب كرده بودند ايمان نميآوردند اينچنين خداوند بر دلهاي كافران مهر مينهد (و بر اثر لجاجت و ادامه گناه حس تشخيص را از آنها سلب ميكند).
برای ما هم خیلی پیش آمده که به نادرستی یا ضرورت اصلاح حرف و نظر قبلی مون یا تصمیم و دستور صادر شده پی می بریم اما از تغییر آن و پذیرش حقیقت طفره میرویم. این همان رفتار نکوهش شده اقوام قبلی است.
کلمات کلیدی:حقیقت تکذیب لجاجت
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در آیه 74 سوره یونس نیز چنین آمده است:
ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَآؤُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ
فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ بِهِ مِن قَبْلُ
كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلوبِ الْمُعْتَدِينَ ﴿۷۴﴾
آنگاه پس از وى رسولانى را به سوى قومشان برانگيختيم و آنان دلايل آشكار برايشان آوردند
ولى ايشان بر آن نبودند كه به چيزى كه قبلا آن را دروغ شمرده بودند ايمان بياورند
اين گونه ما بر دلهاى تجاوزكاران مهر مى نهيم (۷۴)
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
انکار حقیقت آشکار, لعنت خدا را به دنبال دارد
در آیه ی ۸۹سوره بقره میخوانیم:
وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ
الهی قمشه ای: ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﻮﻯ ﺧﺪﺍ ﻛﺘﺎﺑﻰ [ ﭼﻮﻥ ﻗﺮﺁﻥ ] ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺗﻮﺭﺍﺗﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻟﺶ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ [ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ] ﻣﮋﺩﻩ ﭘﻴﺮﻭﺯﻯ ﺑﺮ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ ، ﭘﺲ [ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻭﺻﻒ ] ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻥ [ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻟﺶ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﻴﺸﮕﻮﻳﻰ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻣﻰ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ] ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪ ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻧﺪ ؛ ﭘﺲ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺑﺎﺩ .(89).
ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ، ﺻﺤﻨﻪ ﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺍﺯ ﻟﺠﺎﺟﺖ ﻫﺎ ﻭ ﻫﻮﺍﭘﺮﺳﺘﻰ ﻫﺎﻯ ﻳﻬﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﻫﺎﻯ ﺗﻮﺭﺍﺕ، ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻇﻬﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺣﺘّﻰ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﻧﻮﻳﺪ ﭘﻴﺮﻭﺯﻯ ﻣﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻣﺎم ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎم ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺩﻟﺎﻳﻞ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ، ﻣﺤﻞّ ﻫﺠﺮﺕ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﻭﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺒﺐ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺳﻜﻨﻰ ﮔﺰﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭﻟﻰ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻠﺎم، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﻭﻯ ﺭﺍ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﺑﻮﺩ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ، ﻛﻔﺮ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ. ( ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻮﺭﺍﻟﺜﻘﻠﻴﻦ.)
1- ﺍﺩﻳﺎﻥ ﺍﻟﻬﻰ، ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﺼﺪّﻗﺎً
2- ﺑﻪ ﻫﺮ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻟﻰ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺗﻜﻴﻪ ﻛﺮﺩ. ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻳﻬﻮﺩﻳﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺳﺎﻟﻴﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺳﻜﻨﻰ ﮔﺰﻳﺪﻧﺪ، ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﻋﻤﻞ ﻛﻔﺮ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ. ( ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ. ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻯ ﻋﻤﻞ، ﺣﺎﻟﺎﺕ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻋﻮﺽ ﺷﻮﺩ. ﺧﺪﺍﻯ ﻧﺎﻛﺮﺩﻩ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻋﺎﻯ ﻧﺪﺑﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ، ﻭﻟﻰ ﻓﺮﺩﺍ...) ﻛﺎﻧﻮﺍﻣﻦ ﻗﺒﻞ... ﻛﻔﺮﻭﺍ ﺑﻪ
3- ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺣﻖّ ﻭ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﺎﻓﻰ ﻧﻴﺴ.ﺖ. ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩﻯ ﻛﻪ ﺣﻖّ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﻴﺪﻧﺪ، ﻭﻟﻰ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻟﺠﺎﺟﺖ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻧﺪ. ﻓﻠﻤّﺎ ﺟﺎﺋﻬﻢ ﻣﺎﻋﺮﻓﻮﺍ ﻛﻔﺮﻭا تفسیر نور
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تكذيب زباني و عملي حق،انكار حقيقت بزرگترين ظلم
در سوره عنكبوت نيز خداوند،افرادي كه حق را تكذيب مي كنند ،در زمره ظالم ترين افراد و جايگاه انان را جهنم معرفي كرده است.
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ ﴿۶۸﴾
و کیست ستمکارتر از کسی که دروغی را بر خدا ببندد ( چيزي را كه خدا نفرموده باو نسبت دهد يا چيزي را كه خداوند فرموده،تكذيب و از خدا قطع انتساب نمايد) یا حق را زمانی که به سویش آمد تکذیب کند؟ آیا در دوزخ جایگاهی برای کافران نیست؟
نكته قابل توجه آن است كه تكذيب در فرهنگ قران ،فقط انكار زباني و اعلام موضع مخالف نيست بلكه به بي باوري و بيتوجهي به ان موضوع نيز اطلاق ميگردد.
مثلا در سوره ماعون راندن يتيم نشانه تكذيب و بي باوري عملي به روز جزا در افرادي است كه حتي نمازهم ميخوانند.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
حقپذيري از مهمترين دستورات قران و شاخص هاي رفتاري انسان است.
سئوال: ايا حقيقت،براي همه افراد در يك زمان و با شرايط يكسان مشخص ميشود؟
پاسخ: دو آيه مهمي كه راجع به لزوم حقپذيري و عدم بي توجهي يا تكذيب حقيقت در سوره هاي زمر و عنكبوت بودند را مجددا مرور مي كنيم.
32فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللّهِ وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْکافِرِینَ
سوره زمر
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ ﴿۶۸﴾
هر دو ايه حاوي نكته ظريفي هستند.
استفاده از لفظ "اذ جاءه "به همراه ضمیر ه به معنای به سراغ فرد امدن و رسیدن صدق به فرد،این معنا را تایید میکند که لزوما خبر صدق به همه افراد جامعه نمیرسد بلکه هرکس بنابر انچه به وی رسیده ،موظف به تصدیق یا تکذیب و واکنش صحیح می باشد.نباید انتظار داشت که همه افراد دریک مقطع زمانی واکنش یکسان نشان دهند.
و اين مشابه ساير اياتي است كه بر رسيدن هر فرد به علم و يقين تاكيد دارد. بكارگيري تركيبات فراوان "من بعد ماجائكم العلم،من بعد ماجائهم العلم و حتي براي پيامبر من بعد ماجائك من العلم" و عدم استفاده از لفظ مطلق من بعد ما جاء العلم گوياي ان است كه رسيدن به حقيقت و علم و يقين براي هر فرد با توجه به مجموع شرايط فكري و فردي و اجتماعيش متفاوت است و نمي توان انتظار داشت همه افراد واكنش همزمان نشان دهند.
مهم ان است كه هر كس بسته به توان خود وقتي حقيقت را دريافت،انرا بپذيرد و بر حرف ناحق قبلي خود اصرار نكند.
ویرایش بوسیله کاربر 1398/04/11 10:35:08 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
دو درس بسیار مهم از محضر امام صادق علیه السلام*
امام صادق عليه السّلام فرمود:خداوند در قرآن بندگان خويش را با دو آيه اختصاص داد و تأديب فرمود:*
*1⃣ تا به چيزى علم پيدا نكرده اند تصديق نكنند (شتابزدگى در تصديق)*
*2⃣ تا به چيزى علم پيدا نكرده اند، تا به مرحله علم و يقين نرسيده اند، ردّ و نفى نكنند (شتابزدگى در انكار)*
* خداوند در يك آيه فرمود:*
*«أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَ» ( اعراف/ 169)*
*آيا از آنها در كتاب (كتاب فطرت يا كتابهاى آسمانى) پيمان گرفته نشده كه جز آنچه حقّ است (حق بودنش محرز است) به خداوند نسبت ندهند؟*
در آيه ديگر فرمود:*
*«بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ »(يونس/ 39)*
*انكار كردند و تكذيب كردند چيزى را كه به علم آن احاطه نداشتند (نمى شناختند)*
:مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان و ايمان)، ج2، ص: 67-66-
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
⭕️ #تكذيب_پيام_اوراني كه حامل حقايق #غير_دلخواه ما هستند، منحصر به #قوم_يهود نيست.
🔸لَقَدْ أَخَذْنٰا مِيثٰاقَ بَنِي إِسْرٰائِيلَ وَ أَرْسَلْنٰا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّمٰا جٰاءَهُمْ رَسُولٌ بِمٰا لاٰ تَهْوىٰ أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ (70) وَ حَسِبُوا أَلاّٰ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا مائده ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم و پيامبرانى برايشان فرستاديم. هرگاه كه پيامبرى چيزى مىگفت كه با خواهش دلشان موافق نبود، گروهى را تكذيب مىكردند و گروهى را مىكشتند. (70) و پنداشتند كه عذاب و بلايى در كار نخواهد بود، پس [از ديدن و شنيدن حق] كوروكر شدند.
✅معناى آيه تقريبا اين است: هر وقت #رسولى بسوى ايشان آمد و پيامى آورد كه #خوش آيند و مورد #پسندشان نبود، با آن رسول بصورت زشت و ناخوشايندى روبرو شدند، و دعوتش را قبول نكردند، خلاصه، انبيايى كه به سوى اين قوم آمدند دو دسته شان كردند: ↩️يكى آنان كه دعوى نبوتشان را #تكذيب كردند، ↩️و ديگر آنان كه بدست مردم #كشته شدند 📚تفسير الميزان
✅يعنى «هرگاه كه پيامبرى چيزى مىگفت كه با خواهش دلشان موافق نبود، گروهى را تكذيب مىكردند و گروهى را مىكشتند»؛ چرا كه تنها فرمانده مطلق از ديدگاه يهوديان، هواى نفس بود و تنها كيفرى كه براى مخالف خود - هرچند پيامبر مىبود - تعيين مىكردند اين بود كه اگر مىتوانستند او را مىكشتند و اگر از انجام دادن چنين جنايتى ناتوان بودند او را تكذيب مىكردند. 👈👈البتّه، ناگفته نماند كه اين ويژگى تنها به يهوديان منحصر نمىشود، هرچند سخن خداوند دربارۀ آنهاست؛ زيرا هركس كه فرمانبردار هواى نفسش باشد، همان كارى را انجام مىدهد كه #يهوديان انجام دادند، خواه #مسلمان باشد خواه مسيحى.
🔻هركس از چيزى #نفرت داشته باشد، نيكويىهاى آن را نمىبيند. يهود از هر چيزى جز آنچه هواى نفس آنها مىخواهد، نفرت داشتند. ازاينرو، راه #حق را نديدند و صداى #عدالت را نشنيدند. 📚تفسير كاشف
✅از اهداف اين بخش از آيات با توجه به ذكر #مسلمانان در ابتداء كلام (ان الذين آمنوا) و آنگاه بيان #سرگذشت_شوم #بنى اسرائيل، اين است كه مسلمانان را از گرفتار شدن به چنين سرنوشتى پرهيز دهد و به آنان گوشزد كند كه آنان نيز در خطر آلودگى به چنين اعمال ناروايى هستند. 📚تفسير راهنما
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
#نكوهش_شديد كساني كه بي دليل از #حق روي برمي تابند يا انرا #تكذيب ميكنند.
♦️وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ «انعام 4» و هيچ نشانه و آيهاى از نشانههاى پروردگارشان براى آنها نمىآمد، جز آنكه (به جاى تصديق و ايمان) از آن اعراض مىكردند. ♦️فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ « انعام 5»
پس همين كهحقّ براى آنان آمد، آن را تكذيب كردند، پس به زودى خبرهاى مهم (و تلخى دربارهى كيفر) آنچه را به مسخره مىگرفتند، به سراغشان خواهد آمد.
❇ "معناى آيه اين است كه كافران، دليل #حق را قبول نمىكنند و بدون آنكه بدان بنگرند از آن روى برمىتابند. اگر آنها طالب حق مىبودند، به دليل آن مىنگريستند، با دقت دربارۀ آن مىانديشيدند و به نتيجۀ آن عمل مىكردند. امّا انكار كردن و روى برتافتن پيش از نگرش و تحقيق، يك نوع دشمنى و زورگويى است.
⭕️گاهى انسان حق را ناديده مىگيرد و بدان اهميّت نمىدهد و ايمان هم نمىآورد؛ لكن نه آن را تأييد مىكند و نه با آن مىجنگد؛ چنانكه شخص بىتوجه و لاابالى معمولا اين گونه است. گاهى انسان در برابر حق موضع مىگيرد و آن را تكذيب مىكند كه دراين صورت، اگر از روى آگاهى تكذيب كند، فردى زورگو و بىمنطق است 🔻و اگر، هم تكذيب كند و هم ريشخند، محارب با حق خواهد بود و گناه اوّلى سبكتر از گناه دومى است؛ زيرا او همانند كسى است كه از قرعه زدن خوددارى كند. گناه شخص دوم از سوم سبكتر است؛ زيرا دومى با تكذيبكنندگان همصدا شده است؛ امّا سومى، هم حق را تكذيب كرده و هم بر ضدّ آن فعاليت نموده است. و همين سومى است كه خداوند او را به عذاب تهديد مىكند و اينكه وى به زودى كيفر دشمنى و ريشخندش را خواهد ديد.
#ديكتاتورى هم در زمين و هم در آسمان ممنوع اين آيات دلالت دارد كه اسلام بر #آزادى انديشه و رأى استوار است و اسلام به هيچكس - هركه باشد - اجازه نمىدهد كه از ديگران بخواهد #كوركورانه و بدون دليل در برابر نظريات او تسليم و بدانها معتقد گردند. حتّى آفريدگار جهان هستى بندگان خود را مجبور نمىكند كه بدون دليل به او، كتابها و پيامبرانش ايمان بياورند. ازاينرو، بر اثبات آنچه مىگويد و مردم را بهسوى آن فرامىخواند، دليل اقامه مىكند و از هر خردمندى مىخواهد كه دربارۀ آن با دقت كامل بينديشد و بدان بنگرد. خداوند بر دعوت به #حق، #دلايل و #برهانها اقامه مىكند و از مردم مىخواهد كه دربارۀ آنها بينديشند و اگر كسى نخواهد جز به خواستۀ خود ايمان بياورد، تنها خود مسئول كفر و انكارش خواهد بود." 📚تفسير كاشف
⭕️ #سقوط_انسان سه مرحله دارد: #اعراض، #تكذيب و #استهزاي_حق . در اين دو آيه به هر سه مورد اشاره شده است. 🔻 «مُعْرِضِينَ- كَذَّبُوا يَسْتَهْزِؤُنَ»"
📚تفسير نور
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
#بزرگترين #ظلم: #افترا و انتساب #دروغ به #خدا و #تكذيب_حقيقت
♦️وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِـمُونَ (انعام:21) و كيست ستمگرتر از آنكه بر خدا دروغي ببندد [=به نام خدا و دين او ادعاهایي مطرح سازد] 27 يا آيات او را دروغ شمارد، مسلماً ستمگران رستگار نميشوند.
______
❇- بزرگي #ظلم با عظمت #حقی که #پایمال شده نسبت مستقيم دارد. عبارت «أَظْلَمُ» 16 بار در قرآن آمده است که 15 مورد آن با جملة: و من أظلم (يا: فمن أظلم) آغاز گشته است. بيش از همه (9 بار) افتراي به خدا، يعني نسبت دادن چيزي به او مطرح شده، پس از آن: تکذيب آيات خدا، کتمان شهادت خدائي، مانع ياد خدا شدن در مساجد و بالاخره اعراض از آيات خدا بعد از تذکر به آن است.
💫تفسير بازرگان
❇"ظلم" يكى از شنيعترين گناهان است، بلكه با كمى دقت و تحليل عقلى بايد گفت: زشتى و شناعت گناهان ديگر هم به مقدار ظلمى است كه در آنها است، و معناى ظلم عبارتست از خروج از عدالت، و حد وسط
🔻افتراى #دروغ بر خداى تعالى عبارت است از اثبات شريك براى او، با اينكه او را شريكى نيست، و همچنين ادعاى نبوت و نسبت دادن حكمى به وى از راه دروغ و بدعت.
🔻و #تكذيب #آيات داله بر او، عبارتست از تكذيب پيغمبر صادق الوعدى كه دعوتش توام با آيات و معجزات الهى است، و يا انكار دين حق كه از آن جمله است انكار كردن صانع بطور كلى. 📚تفسير الميزان
❇در قرآن پانزده مرتبه تعبير «مَنْ أَظْلَمُ» آمده كه در مورد افترا بر خدا، بازداشتن مردم از مسجد و كتمان شهادت و حقّ است. اين مىرساند كه ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترين #ظلم به #جامعه است.
📚تفسير نور
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.