logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177301)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140208)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131034)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95242)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت             

توجه

Icon
Error

admin1 Offline
#1 ارسال شده : 1393/05/02 11:13:11 ب.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ ﴿۴۳﴾

خرمشاهی: همانا درخت زقوم

طَعَامُ الْأَثِيمِ ﴿۴۴﴾

خرمشاهی: خوراك گناهكار[ان‏] است‏


كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ ﴿۴۵﴾

خرمشاهی: كه مانند فلز گداخته در شكمها مى ‏جوشد


كَغَلْيِ الْحَمِيمِ ﴿۴۶﴾

خرمشاهی: مانند جوشيدن آب گرم‏


خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ ﴿۴۷﴾


خرمشاهی: [درباره هر گناهكار گوييم‏] او را بگيريد و به ميانه دوزخش بكشيد


ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ ﴿۴۸﴾

خرمشاهی: سپس بر فراز سرش از عذاب آب گرم فرو ريزيد


ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ ﴿۴۹﴾


مکارم: (به او گفته مي‏شود) بچش كه (به پندار خود) بسيار قدرتمند و محترم بودي!


إِنَّ هَذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ ﴿۵۰﴾


مکارم: اين همان چيزي است كه پيوسته در آن ترديد مي‏كرديد.

کلمات کلیدی:درخت زقوم،اب جوشان،جهنم،گناهکار
مدیر تالار
shojaey Offline
#2 ارسال شده : 1393/05/04 08:26:13 ب.ظ
shojaey

رتبه: Member

گروه ها: Moderator, students, member
تاریخ عضویت: 1391/07/12
ارسالها: 27

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
آیات 43-50

درخت زقوم!

در اين آيات توصيف وحشتناك و تكان دهنده‏اى از عذابهاى دوزخى منعكس شده كه بحث آيات قبل

را در مورد يوم الفصل و روز رستاخيز تكميل مى ‏كند.


مى ‏فرمايد : درخت زقوم ... ( ان شجرة الزقوم).


غذاى گناهكاران است ! ( طعام الاثيم ) .


اينها هستند كه از اين گياه تلخ و بد بو و بد طعم و كشنده مى‏ خورند.


زقوم به طورى كه در تفسير آيه 62 سوره صافات نيز گفتيم به گفته مفسران و اهل لغت نام گياهى

تلخ و بد بو و بد طعم است كه داراى برگهاى كوچكى است و در سرزمين تهامه از جزيرة عرب مى ‏رويد

و مشركان با آن آشنا بودند ، گياهى است كه شيره تلخى دارد كه وقتى به بدن اصابت كند متورم مى ‏شود.


بعضى معتقدند كه در اصل به معنى بلعيدن و بعضى مى ‏گويند به معنى هر نوع غذاى تنفرآميز دوزخيان است.


در حديثى آمده است هنگامى كه اين واژه در قرآن نازل شد كفار قريش گفتند چنين گياهى در سرزمين ما

وجود ندارد ، چه كسى از شما معنى زقوم را مى‏دانيد ؟ در آنجا مردى از اهل افريقا بود گفت : زقوم در


لغت ما به معنى كره و خرما است ( شايد منظور او نيز استهزا بود ) وقتى ابو جهل اين سخن را شنيد

از روى سخريه صدا زد ، كنيز ! مقدارى كره و خرما بياور تا زقوم كنيم ! مى ‏خوردند و مسخره

مى ‏كردند ، و مى‏ گفتند محمد ما را به اينها مى ‏ترساند.


ضمنا بايد توجه داشت كه شجره در لغت عرب و استعمالات قرآنى گاه به معنى درخت و گاه به معنى

مطلق گياه مى ‏آيد.


اثيم از ماده اثم به معنى كسى است كه بر گناه مداومت مى ‏كند و در اينجا منظور كفار لجوج و

تجاوز كار و پر گناه است.

سپس مى ‏افزايد : همانند فلز گداخته در شكم گنهكاران مى ‏جوشد ! ( كالمهل يغلى فى البطون).


جوششى همچون آب سوزان ( كغلى الحميم).


مهل به گفته بسيارى از مفسران و ارباب لغت ، فلز مذاب و گداخته است و به گفته بعضى ديگر

همچون راغب در مفردات به معنى تفاله و دردى ته‏نشين شده روغن است كه چيزى است بسيار نامطلوب

ولى معنى اول مناسبتر به نظر مى ‏رسد.


حميم به معنى آب داغ و جوشان و گاه به دوستان صميمى و گرم نيز اطلاق مى ‏شود ، و در اينجا منظور

همان معنى اول است.


به هر حال هنگامى كه گياه زقوم وارد شكم آنها مى ‏شود ، حالت حرارت فوق ‏العاده‏اى ايجاد كرده ،

و همچون آبى جوشان غليان پيدا مى ‏كند ، و بجاى اينكه اين غذا مايه قوت و قدرت گردد بدبختى و

عذاب و درد و رنج مى‏ آفريند.

سپس مى ‏فرمايد : به ماموران دوزخ خطاب مى‏ شود : اين كافر پر گناه را


بگيريد ، و به ميان دوزخ پرتابش كنيد ! ( خذوه فاعتلوه الى سواء الجحيم)

باز به يكى ديگر از مجازاتهاى دردناك آنها اشاره كرده مى‏ گويد : سپس به ماموران دوزخ دستور داده

مى ‏شود ، كه بر سر او ، از عذاب سوزان بريزيد ( ثم صبوا فوق رأسه من عذاب

الحميم
).

به اين ترتيب هم از درونمى ‏سوزند و هم از بيرون تمام وجودشان را آتش فرا مى ‏گيرد ، و در وسط

آتش نيز آب سوزان بر آنها مى ‏ريزند.

و بعد از اين همه عذابهاى دردناك جسمانى مجازات جانكاه روانى آنها شروع مى ‏شود : به اين مجرم گناهكار

سركش و بى ‏ايمان گفته مى‏شود : بچش ، تو همان كسى هستى كه به گمان خود از همه قدرت‏مندتر و محترم‏تر بودى

( ذق انك انت العزيز الكريم).


تو بودى كه بينوايان را در بند و زنجير كشيده بودى ، و بر آنها ظلم و ستم


روا مى ‏داشتى ، براى خود قدرتى شكست ناپذير و احترامى فوق العاده قائل بودى.


آرى اين تو بودى كه با آنهمه غرور هر جنايتى را مرتكب شدى ، اكنون بچش نتيجه اعمال ترا

كه در برابر چشمان تو مجسم شده است ، و همانگونه كه جسم و جان مردم را سوزاندى اكنون

درون و برونت در آتش قهر الهى و با آب سوزان مى ‏سوزد.

و در آخرين آيه مورد بحث مى ‏افزايد : به آنها خطاب مى ‏شود : اين همان چيزى است كه پيوسته در

باره آن شك و ترديد مى‏ كرديد ( ان هذا ما كنتم به تمترون).

تفسیر نمونه ج 21 ص 207
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.173 ثانیه ایجاد شد.