رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
آيا داستان هاي نقل شده در تفاسير به عنوان شان نزول آيه،معتبر وقابل استناد است؟
پاسخ از علامه طباطبايي:
"بسياري از سور و آيات قرآني از جهت نزول با حوادث و وقايعي كه در خلال مدت دعوت اتفاق افتاده ارتباط دارد اين زمينهها را كه موجب نزول سوره يا آيه مربوطه ميباشد اسباب نزول ميگويند و البته دانستن آنها تا اندازهاي انسان را از مورد نزول و مضموني كه آيه نسبت بخصوص مورد نزول خود بدست ميدهد روشن ساخته كمك ميكند.
اين روايات از طرق اهل سنت بسيار زياد است و به چندين هزار روايت ميرسد و از طرق شيعه كم و شايد از چند صد بيشتر نباشد، البته همه روايات هم مسند و صحيح نيست بلكه بسياري از آنها غير مسند و ضعيفند. ولي تتبع اين روايات و تأمل كافي در اطراف آنها انسان را نسبت بآنها بدبين ميكند: اولا سياق بسياري از آنها پيدا است كه راوي ارتباط نزول آيه را در مورد حادثه و واقعه بعنوان مشافهه و تحمل و حفظ بدست نياورده بلكه قصه را حكايت ميكند سپس آياتي را كه از جهت معني مناسب قصه است بقصه ارتباط ميدهد و در نتيجه سبب نزولي كه در حديث ذكر شده سبب نظري و اجتهادي است نه سبب نزولي كه از راه مشاهده و ضبط بدست آمده باشد.
و گواه اين سخن اينكه در خلال اين روايات تناقض بسيار بچشم ميخورد باين معني كه در بسياري از آيات قرآني در ذيل هر آيه چندين سبب نزول مناقض همديگر نقل شده كه هرگز با هم جمع نميشوند حتي گاهي از يك شخص مانند ابن عباس با غير او در يك آيه معين چندين سبب نزول روايت شده.
و ثانيا از راه نقل بثبوت رسيده كه در صدر اسلام مقام خلافت از ثبت حديث و كتابت آن شديدا مانع بود و هر جا ورقه و لوحي كه حديثي در آن نوشته شده بود بدست ميآوردند توقيف كرده ميسوزانيدند و اين قدغن تا آخر قرن اول هجري يعني تقريبا نود سال ادامه داشت.
اين رويه راه نقل بمعني را بيشتر از حد ضرورت به- روي روات و محدثين باز كرد و تغييرات ناچيز كه در هر مرتبه نقل روايت پيش ميآمد كم كم روي هم تراكم نموده گاهي اصل مطلب را از ميان ميبرد و اين معني با مراجعه بمواردي كه در يك قصه يا مطلب روايات از طرق مختلفه وارد شده است بسيار روشن است،
انسان گاهي برواياتي بر ميخورد كه در قصهاي كه مشتركا بشرح آن ميپردازند هيچ جهت جامعي ندارند البته شيوع نقل بمعني با اين گل و- گشادي اعتباري براي اسباب نزول باقي نميگذارد يا دست- كم از اعتبارشان ميكاهد.
و وقتيكه شيوع جعل و دس و مخصوصا دخول اسرائيليات و آنچه از ناحيه منافقين كه شخصا شناخته نميشدند ساخته شده و داخل روايات گرديده است بمسئله نقل بمعني و آنچه در اشكال اول ذكر شد اضافه شود، اعتمادي باسباب نزول باقي نخواهد ماند
از كتاب قران در اسلامویرایش بوسیله کاربر 1396/02/04 03:15:16 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
[color=green]با توجه به مطالبي كه در خصوص عدم اعتبار بخشي زيادي از روايات نقل شده بعنوان اسباب نزول آيات ،ذكر شد
پس نحوه مواجهه با اين گونه روايات چيست؟آيا اصلا اين شان نزول ها كاربرد دارند[/color]؟
پاسخ از ديدگاه علامه طباطبايي
"چنانكه در فصلهاي گذشته روشن شد حديث در اعتبار خود بتأييد قرآن مجيد نيازمند است و روي اين اساس چنانكه در اخبار بسياري از پيغمبر اكرم (ص) و ائمه اهل بيت (ع) وارد شده است بايد حديث را بقرآن عرضه داشت.
بنابراين سبب نزولي كه در ذيل آيهاي وارد شده در صورتيكه متواتر يا خبر قطعي الصدور نباشد بايد بآيه مورد بحث عرضه و تنها در صورتيكه مضمون آيه و قرائني كه در اطراف آيه موجود است با آن سازگار بود بسبب نزول نامبرده اعتماد شود و بالاخره روايت را بايد با آيه تأييد نمود و تصديق كرد نه اينكه آيه را تحت حكومت روايت قرار داد.
باين ترتيب اگر چه مقدار زيادي از اسباب نزول سقوط ميكند ولي آنچه از آنها ميماند كسب اعتبار ميكند
و اساسا مقاصد عاليه قرآن مجيد كه معارفي جهاني و هميشگي ميباشند ، در استفاده خود از آيات كريمه قرآن نيازي قابل توجه يا هيچ نيازي به روايات اسباب نزول ندارند."
برگرفته از كتاب اسلام در قرآن
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04 ارسالها: 134
5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
|
روایات اسباب نزول
نگاه شیخ محمد عزه دروزه مولف تفسیر تنزیلی التفسیرالحدیث
بر خلاف باور بسیاری از دانشمندان علوم قرآنی که روایات اسباب نزول و سخنان صحابه و تابعین را برای کشف زمان نزول آیه و سوره و فهم آیات بااهمیت میشناسند (واحدی، /۴؛زرکشی، ۱/۱۱۷؛ سیوطی، ۱/۳۵)، دروزه نگاه مخالف دارد و برای شناخت سبب و ظرف نزول آیات مستقیماً به سراغ روایات اسباب نزول آیات نمیرود، بلکه نسبت به این روایات و روایات مربوط به تفسیر واژهها و آیات قرآن نظر بدبینانه دارد و بسیاری از آنها را متناقض و ناسازگار با قرآن میشناسد. (التفسیر الحدیث، ۱/۲۰۵)
وی با قبول دیدگاه شافعی و احمد بن حنبل ـکه اولی میگفت: از چندین هزار روایت منسوب به ابن عباس تنها در حدود صد روایت قابل تأیید است و دومی میگفت: روایات از این دست بیپایه و بیاساس است (همان، /۲۱۱)ـ دخالت یهودیان، اختلافات سیاسی، حزبی، کلامی، مذهبی، نژادی و بیتوجهی کاتبان عصر تدوین حدیث به روایات صحیح و فاسد را در پیدایش و راه یافتن هزاران حدیث به حوزه علوم قرآنی و تفسیر مؤثر میداند و معتقد است که مباحث روایی تفاسیر اثر چشمگیری در به فراموشی سپرده شدن بخش اصلی و گوهری قرآن دارد که عبارت است از خداشناسی، احکام، سفارشها و هدایتگری آن. (همان، /۲۱۱و۳۵۶)
برگرفته از مقاله نگرشی بر التفسیر الحدیث نوشته سید ابراهیم سجادی
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.