رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
انسان
در مورد واژه انسان اختلاف است که ریشه و ماده اصلی آن چیست ؟ بعضی می گویند : ریشه آن ماده ( نسیان ) است ولی بیشتر لغت شناسان ، همان گونه که از لسان العرب و مجمع البحرین ذکر شده می گویند ماده ( اَنَسَ ) گرفته شده است . علت نام گذاری این موجود به انسان هم یا برای این است که یکی از ویژگی های ذاتی آن انس و الفت گرفتن با دیگران است و به عبارت دیگر انسان اجتماعی است و می خواهد در اجتماع زندگی نماید . و یا بدین دلیل است که انسان بر خلاف جن ظهور دارد .
بیشتر موارد کاربرد واژه ( انس ) در قرآن در برابر واژه جن است : زیرا ( جن ) موجودی است پنهان و پوشیده ولی انسان موجودی است دارای ظهور.بنابراین انسان از انس يعني خو گرفتن و الفت گرفتن است. اشاره به محبت بين انسان ها ميباشد و بعضي آن را از نسيان يعني فراموش كردن دانستهاند كه نيازمند ذكر و يادآوري است. فلسفه عبادت و ارسال انبياء را ياد آوري پيمان هاي فطري دانستهاند.
واژه انسان در قرآن شصتوپنج بار ٦٥ در چهلوسه سوره ٤٣ آمده است كه هفت ٧ سوره مدني و سيوشش ٣٦ سوره مكي ميباشد. اكثر سور مكي در اين مورد، نشانه توجه به انسان و انسان سازي در دوره مكه ميباشد . هم چنين يك سوره به نام انسان كه نام ديگر آن دهر است، در قرآن آمده كه در اين سوره از انسانهاي نمونه (خاندان عترت) سخن گفته شده است و يك سوره به نام ناس آمده كه ناس جمع انسان است.هم چنين انس نيز از ريشه انسان است كه در قرآن هيجده بار آمده است، واژه اناسی هم یک بار در قرآن آمده است. واژه انسان بيشتر خصوصيات روحي و رواني اين موجود را بيان مينمايد.
بشر اين واژه از بشره به معناي پوست ظاهري بدن است و بيشتر به جنبه مادي و ظاهري انسان توجه دارد.اين واژه سيوپنج ٣٥ بار در قرآن آمده است. قرآن از زبان پيامبر ميگويد: «انا بشر مثلكم.» من بشري مثل شما هستم ولينفرموده من انساني مثل شما هستم.
آدم به معناي خاك روي زمين ميباشد كه به معناي باطن هم ميباشد. اين واژه بيستوپنج ٢٥ بار در قرآنآمده، هفده ١٧ بار آدم و هشت ٨ بار بنيآدم آمده. از ديدگاه اسلام، آدم نخستين پيامبر و او اولين خليفه و جانشين خدا در روي زمين است.بني آدم به گونهاي هستند كه ميتوانند خليفه و جانشين الهي باشند؛ «خلقناكم خلائف الارض.» اين واژه بيشتر اشاره به خصوصيت اجتماعي تاريخي آدميان و رويارويي با شيطان را تبيين مينمايد.
فطرت«اصل الفطر الشق طولا و فطرت الشاه حلبتها باصبعين و منه الفطره و فطر الله الخلق و هو ايجاده الشيء و ابداعه علي هيئه مترشحه لفعل من الافعال، و فطره الله هي ما ركز فيه من قوته علي معرفه الايمان؛ و الفطر ترك الصوم، و قيل للكماه فطر من حيث انها تفطر الارض فتخرج منها؛
اصل فطر شكافتن طولي است وهنگامي كه گفته مي شود فطرت الشاه منظور دوشيدن گوسفند با دو انگشت است؛ و از همين باب است كلمه فطرت، و جمله «فطر الله الخلق» به معناي آفريدن و پديد آوردن. خداوند اشيا را بنابر هيئتي كه از فعلي از افعال (خدا) مترشح شده است. و فطرت خدايي آن نيرويي است كه از معرفت ايمان در وجود انسان قرار داده شده است؛ فطر همان گشودن و باز كردن روزه است. و به قارچ، فطر گفته شده است. از آن جهت كه زمين را مي شكافد و از آن خارج مي شود».
آفرينش همه انسان ها بر اساس فطرت پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند:« كل مولود يولد علي الفطره حتي يكون ابواه يهودانه و ينصرانه؛» هر نوزاد و طفلي بر اساس فطرت( اسلام و توحيد)آفريده شده است و بر اثر تربيت والدين است كه او يهودي و يا مسيحي مي شود.
امام علي(ع) مي فرمايند: « فبعث فيهم رسله و واتر اليهم انبياءه ليستادوهم ميثاق فطرته و يذكروهم منسي نعمته و يحتجوا عليهم بالتبليغ و يثيروا لهم دفائن العقول؛» رسولان خود را پي در پي اعزام كرد تا وفاداري به پيمان فطرت رااز آنان بازجويند و نعمت هاي فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهي حجت را بر آنها تمام نمايند و توانمندي هاي پنهان شده عقل ها را آشكار سازند.
جايگاه انسان در آفرينش در مقایسه با فرشتگان و حیوانات انسان در نظام هستي بر اساس عقل و غريزه آفريده شده اما فرشتگان بر اساس عقل و حيوانات بر اساس غريزه خلق شده اند . در حديثي است كه ملائك براساس عقل تركيب شدهاند و حيوانات بر اساس غرايز و انسان بر اساس عقل وغرايز و هر كس در مسير عقل حركت كند، از ملائك برتر و هر كس در مسير غرايز برود، از حيوانات پستتر ميشود.اين حديث، هم اختيار و هم دليل اختيار انسان را ميگويد و اين كه رفتن در مسير عقل، همان مسير نفس مطمئنه و رفتندر مسير غرايز و هوي و هوس ها ،همان مسير نفس اماره است.
«ان الله عزوجل ركب في الملائكه عقلا بلاشهوه و ركب في البهائم شهوه بلاعقل و ركب في بنيآدم كلتيهما فمن غلب عقله شهوته فهو خير من الملائكه و من غلبت شهوته عقله فهو شر من البهائم.»
خداوند فرشتگان را عقل داد بدون غرايز و حيوانات را غرايز داد بدون عقل ولي انسان را همعقل و هم غريزه داد. اگر غرايز انسان تحت فرمان عقلش قرار گيرد، بالاتر از فرشتگان خواهد بود و اگر عقل او تابعغرايز او شود، از حيوانات پستتر خواهد شد. شبيه روايت فوق روايت ديگري نيز آمده است: «ان الله خص الملك بالعقل دون الشهوه و الغضب و خص الحيوانات بها دونه و شرف الانسان باعطاء الجميع فان انقاذت شهوته و غضبه لعقله صار افضل من الملائكه لوصوله الي هذه المرتبه مع وجود المنازع و الملائكه ليس لهم مزاحم.» . از حجت الاسلام دکتر مغربی کلمات کلیدی:انسان بشر ادم فطرت عقل ویرایش بوسیله کاربر 1393/09/14 11:16:23 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
مدیر تالار |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.