رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
معناي ضرب در آيه 34 سوره نساء چيست؟ آيا واضربوهن به مفهوم زدن زنان است؟
بررسي معاني مختلف ضرب در قاموس ها و فرهنگ لغات قراني
1-التحقيق في كلمات القران
ضرب از ریشه ضرب: اصل الواحد در ماده، كوبيدن چيزي بر چيزي بر اساس برنامه اي مشخص است اين معنا در همه موارد كاربرد اين ماده، لحاظ ميشود. ظاهراً ماده طرق در ميان مترادفهاي اين ماده، به آن نزديكتر است. و در صياغة (ساختن): معناي ضرب (كوبيدن) به شكلي خاص منظور است، ضمناً وقتي به سير (حركت)، ضرب ميگويند كه راه رفتن همراه با فهم و به دنبال هم گذاشتن گامها باشد؛ گويا هر قدم و پازدني به خودي خود و به تنهايي لحاظ ميشود و اين برخلاف زماني است كه تحقق سير يا حركت يا سفر يا راه رفتن يا دويدن يا شتافتن يا سلوك مورد نظر باشد؛ زيرا در هر يك از اينها ويژگياي مورد نظر است كه با پا زدن متفاوت است.
اما مفاهيم إعراض، كفّ (دست برداشتن)، إفساد و حجر: به اين خاطر است كه اين ويژگيها از كاربرد اين ماده با حروف مِن و عَلي استفاده ميشود، در نتيجه مفهوم ضرب همراه با اين ويژگي مورد نظر - كه از اين حروف استفاده ميشود - حاصل ميشود.
سوره مباركه محمد ص آيه 4: فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ، پس چون با كسانی كه كفر ورزيدهاند برخورد كنيد، گردنها [يشان] را بزنيداين ضرب، به وسيله دست يا سلاحي ديگر، مانند: عصا يا نيزه يا شمشير يا ... است. اين به معناي پا زدن در زمين است (يعني حركت كردن و رفتن) و تعبير به ضرب در اين مورد: به توجه به موضوع و دقت در جزئيات سير اشاره ميكند و مطلق سير و حركت مورد نظر نيست.
سوره مباركه يس آيه 13: و اضرب لهم مثلا أصحاب القرية إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُون، [داستان] مردم آن شهری را كه رسولان بدانجا آمدند برای آنان مَثَل زن اين ضرب به وسيله كلام و زبان است؛ زيرا مَثَل؛ كلامي است كه آن را در مورد مناسب ميزنند (ميگويند)؛ گويا آن در آن محل مناسب، مطرح و وارد ميشود.
ضمناً اين ماده، گاهي همراه با حرف باء ميآيد و بر وساطت و سببيت دلالت ميكند. مانند:سوره مباركه بقره آيه 60: اضْرِبْ بِعَصاكَ، با عصايت بر آن تخته سنگ بزن و يا با حرف في مي آيد و بر ظرفيت و محل ضرب دلالت ميكند. مانند:سوره مباركه نساء آيه 104: و إذا ضربتم في الأرض، و چون در زمين سفر كرديد.يا با حرف علي ميآيد و بر استيلاء دلالت ميكند. مانند:سوره مباركه بقره آيه 61: و ضربت عليهم الذلّة، و [داغ] خواری و ناداری بر [پيشانی] آنان زده شد
و يا با حرف عن به كار ميرود و بر تجاوز و گذشت دلالت ميكند. مانند:سوره مباركه زخرف آيه 5: أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ، آيا به [صِرفِ] اينكه شما قومی منحرفيد و يا با حرف لام به كار ميرود و بر تعلّق دلالت ميكند. مانند: سوره مباركه محمد ص آيه 3: يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ، اينگونه خدا برای [بيداری] مردم مثالهايشان را میزند
2-[قاموس قران - ضد: ؛ ج ۴، ص: ۱۷۵] ضرب: ؛ ج ۴، ص: ۱۷۵ ضرب: زدن. آن با موارد فرق ميكند مثل زدن با دست «وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضٰاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ» نساء: ۳۴. زدن چيزي بچيزي نحو «فَقُلْنٰا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهٰا» بقره: ۷۳. پايكوبي نظير «وَ لٰا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مٰا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ» نور: ۳۱. مثل زدن نظير «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ» ابراهيم: ۲۴.
بيشتر آيات قرآن كلمۀ ضرب را در همين زمينه بكار برده است و در راه رفتن و مسافرت كردن نحو «يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ فَتَبَيَّنُوا» نساء: ۹۴.
ايضا در حتمي شدن بكار ميرود مثل «وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ» بقره: ۶۱. «فَضَرَبْنٰا عَلَي آذٰانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً» كهف: ۱۱. در جوامع الجامع براي ضربنا مفعولي مقدر كرده يعني: «ضربنا علي اذانهم حجابا ان تسمع». بهر حال منظور از آن خواب رفتن است. «أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفِينَ» زخرف: ۵. ضرب عنه بمعني اعراض و رو گرداندن است، معني آيه در «صفح» گذشت.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
ایا قران به زدن زنان امر کرده است؟ معنای فاضربوهن چیست؟
درخصوص نظرات منسوب به اقاي ابوسليمان عربستانی (که در پستهای قبلی مطرح شد) نكات زير قابل ذكر است:
1-در متن ايشان بيان شده بود "معنای واژه (ضرب) را در قرآن و زبان عربی صحیح پی جویی کردیم و مشاهده شد که بر خلاف معنای برخورد فیزیکی، غالبا معنای جدایی، دوری و نادیده گرفتن را تداعی می کند. به عنوان مثال، زدن با ابزار را با واژه (جلد) تعبیر کرده اند. برای زدن بر صورت واژه (لطم) و برای مفهوم زدن بر گردن (صفع) بیان کرده اند."
اين گفتار با ايات قرآن منطبق نيست. در سوره محمد آيه 3 عبارت "فضرب الرقاب" به معناي زدن گردن آمده است. همچنين در آيه 27 عبارت" يضربون وجوههم و ادبارهم" به معناي زدن به صورت و پشت بكار رفته است. در آيه 12 سوره انفال نيز عبارت "واضربوا منهم كل بنان"به معناي زدن(قطع) سرانگشتان امده است. فعل "فاجلدوا" در سوره نور نيز در معناي شلاق زدن بر پوست بكار رفته است.
2- فعل ضرب با حروف اضافه مختلف مثل من، علي، عن، في معاني مختلفي دارد ضرب في الارض كه در چند مورد در قران تكرار شده است،به معناي سفر مي باشد اما فعل ضرب به تنهايي در اين معنا بكار نرفته است.
3- در متن ايشان آيات زير اينگونه ترجمه شده است كه: "فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ} الشعراء ٦٣ یعنی میان دو طرف آب فاصله بیانداز فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ} الحديد ١٣ یعنی بین آن ها با دیواری فاصله می افتد" اضرب بعصاك البحر معناي واضحي دارد عصايت را به آب بزن . اما ايجاد فاصله بين آب و ظهور آن معجزه باذن خداوند، نتيجه زدن عصا به اب بود نه اينكه معناي ضرب،فاصله انداختن باشد. و يا ضرب بينهم بسور باين معناست كه بين آنها ديواري زده ميشود كه نتيجه ان ايجاد فاصله است نه اينكه معناي فعل ضرب ،ايجاد فاصله باشد.
4-بيشترين كاربرد فعل ضرب در قران ضرب مثل است كه همان مثال زدن است.اگر فرض ايشان در معناي دوري و جدايي و فاصله گرفتن براي فعل ضرب را بپذيريم، عبارات مكرر "واضرب لهم مثلا" را در قران چگونه بايد معنا كرد؟ با مثلي از انها فاصله بگير!!!
5-بجاي جعل معاني متعدد نامانوس و غيرعلمي براي كلمه ضرب يا ساير لغاتي كه در آداب و رسوم امروزه، ناپسند تلقي ميشود، بايد زاويه نگاه را عوض كرد. مگر تا همین چند سال پیش،زدن یکی از روشهای تربیت ما در مدرسه نبود؟در چندسال اخیر با تغيير نگرش اجتماعي ،اين كار مورد تقبیح قرار گرفته است . اما در ۱۴۰۰سال گذشته که مورد قبول و استفاده هم بوده و نتیجه داده است.(البته استفاده بجا ومنطقی وغیر ظالمانه آن)تنبیه و زدن فرد خطاكار یکی از روشهای عقلا بوده و خدا هم آنرا تایید کرده.اما امر نکرده. برخی مفسران معتقدند که بسیاری از آیات احكامي، جنبه امضایی دارد و خدا، روش عقلای آن زمان را تایید کرده، نه اینکه نسخه ای برای همه زمانها داده باشد.
اگر این نگاه فراگير شود، بسیاری از شبهات امروزي پيرامون آيات احكامي ازجمله ضرب همسران رفع میشود زدن زنان ناشزه ، قبلا مقبول و موثر بود، اما امروزه در نقاطي كه مقبوليت و تاثير خود را از دست داده ميتواند با واكنش هاي معقول و مقبول ديگري جايگزين گردد.البته با حفظ همان منطق كلي قران يعني گام به گام از موعظه تا اقدام عملي.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
مشهورترین دیدگاه، پیرامون «ضرب» مطرح شده در آیۀ: 34/ نساء، کتکزدن زنان و با قدری تخفیف، زدن ایشان با چوب مسواک است؛ اما باتوجه به: «بسیاری از عمومات فقهی و اخلاقی»، «توصیه های قرآن نسبت به رفتار معروف با همسران» و لحاظ: «موارد استعمال ماده ضرب در دیگر آیات قرآن، سنت پیامبر و کاربرد آن در زبان عرب (به ویژه بدون حرف اضافه)»، کتکزدن همسران را نباید از مصادیق ضرب در جمله: «اضربوهن» دانست؛ زیرا با دقت در منابع روایی و لغتنامه ها، احتمال دیگری نیز در مفهوم آیه قابل ارایه است و آن، اینکه مراد از ضرب زنان، واکنش عملی (چه بسا ملایم) به منظور ابراز نگرانی شوهر نسبت به آیندۀ زندگی مشترک، برای بازگرداندن آرامش میان ایشان است.
این واکنش میتواند مصادیق احتمالی، چون: تغییر در رفتار به ویژه سختگیری در نفقه (آنسان که در روایات تصریح شده است) داشته باشد که با در نظر گرفتن شرایط از سوی شوهر قابل اعمال است. همچنین توجه به مفهوم «سواک» بهکار رفته در منابع حدیثی، میتواند مؤیدی دیگر برای واکنش عملی (ملایم) محسوب شود.
نتیجه 1 .ماده «ض. ر. ب» در قرآن، روایات و لغت عرب در معانی گوناگونی استعمال شده و بدون حرف اضافۀ «بـاء»، در معنایی عام نسبت به همۀ رفتارها، به کار رفته و معنای آن در لغتنامه های کهن، کتک زدن نبوده است؛ بنابراین معنای «انجام دادن یا انجام هر عملی» برای این ریشه محتمل است. به نظر می رسد باتوجه به وجود معانی «حرکت وکسب و اخذ» در ریشۀ «ضرب»، «اضربوهن» امر به واکنش نشان دادن به قصد برقراری آرامش میان زوجین باشد.
2 .چگونگی واکنش عملی و مصادیق احتمالی آن عبارتاست از: الف- رفتار شوهر با عنایت به روایاتی که عبارات «ضرب بالسواک» و «ضرب غیرمبرّح» در آنها استعمال شده، باید ملایم باشد. به علاوه، «سواک» در صورت داشتن معنای مصدری و به فتح سین، دارای مفهوم «ملایمت» و در غیر این صورت به معنای«ماده ای خوشبوکننده» بهکار رفته که همچنان معنای لطافت در آن ملحوظ است. نیز «ضرب غیرمبرّح» به معنای «واکنش عملی غیر شاق» قابل تفسیراست.
ب- با توجه به وجود معانی حرکت و تصرف برای «ضرب»، این احتمال میرود که «تغییر رفتار» صورتی از «واکنش عملی ملایم» باشد. از مصادیق احتمالی «تغییر رفتار» میتوان به سختگیری در خوراک و پوشاک، غضب کردن، اعراض به منظور چاره جویی برای حل مشکل و موضعگیری علنی و مستقیم اشاره کرد.
ج- از آنجاییکه ریشۀ: «ضرب به صورت مطلق» در دیگر آیات قرآن، روایات و زبان عرب، به معنای کتک زدن استعمال نشده است، این احتمال قوت مییابد که مقصود از«واضربوهن» زدنِ موضع خلاف حق و برگرداندن موقعیت زن ناشزه به جایگاه حق بوده و نمیتوان «زدن فیزیکی» را هرچند خفیف، از مصادیق احتمالی «واکنش عملی ملایم» دانست. دلایل مؤید این مدعا عبارتاست از: «نبودن قرینۀ سیاق در آیه برای ظهور فعل امر اضربوهن»، «کاربرد ضرب بدون حرف اضافه در آیۀ 34 سورۀ نساء در مفهوم عمومی تصرف، عمل و کردار» و مهمتر از آن سیرۀ پیامبر گرامی اسلام (ص) در مواجهه با زنان.
برگرفته از مقاله بازپژوهی ضرب زنان در آیۀ 34 سورۀ نساء
نویسندگان:محمدرضا شاهرودی ،زهرا بشارتی
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
در باب پیشنهاد فهم اعجاز از آیه ۳۴ سوره نساء
نظام خانواده (مطابق عرف جوامع و نسل های مختلف در تاریخ) گوناگون بوده است. این آیه شریفه در پی بیان راه حلی برای نشوز زوجه است (کما اینکه آیه ای دیگر در همین سوره درباره راه حلی برای نشوز زوج است). معانی مختلفی از واژگان کلیدی این آیه قابل برداشت است که هر کدام، ما را به فهمی متفاوت از این آیه می رساند. هر کدام از این فهم ها (معانی پیشنهادی مفسرین و مترجمین و محققین در طول تاریخ برای این آیه شریفه) مطابق با یکی از نظامات عرفی نظام خانواده در تاریخ است:
۱- مردان، سروران زنان اند و می توانند برای درمان نشوز، نهایتا پس از پند و هجر، زنان را تنبیه بدنی خفیف نمایند. این استفهام از آیه، مطابق نظام عرفی مردسالاری برای خانواده است.
۲- مردان رئیس خانواده اند و ریاست بر زنان در امور خانواده و نفقه دارند و در مواجهه با نشوز، پس از پند و هجر، می توانند زنان را با ضربه ای آرام مانند ضربه چوب مسواک و نظایر آن، توبیخ و متنبه نمایند. این برداشت معادل نظام عرفیِ خانواده مشارکتی با ریاست مرد بر خانواده است.
۳- مردان خدمتگزاران و کارگزاران زنان اند و بایستی در امور خانواده و نفقه به ایشان اهتمام داشته باشند و در مواجهه با نشوز، پس از پند و وعظ، بایستی واکنش عملی (مانند قطع نفقه، ترک کردن و جدایی، سفر، محبت بیشتر برای انصراف زن از نشوز و یا دیگر مصادیقی که این دسته از محققان ذکر کرده اند) نشان بدهند. این استفهام از آیه، مطابق نظام عرفیِ "مردِ حامی، زنِ وابسته" یا نظام عرفی خانواده در قرن بیستم در غرب و اخیرا تا حدودی در ایران است.
۴- زنان و مردان مکمل و مقوم یکدیگرند و در مواجهه با نشوز، پس از وعظ و هجر، بایستی "ارتفاع عن الحق = نشوز" را به "تثبیت و تنزیل بموضع الحق = اضربوهن" تبدیل کرد. یعنی با زن ناشزه چنان تعامل عملی کرد که یا منصرف شود و یا قانع شود و یا بای نحو به موضع حق، تثبیتا بازگردد. مورد اخیر از استفهامات جدید است و بر عکس موارد قبلی، چندان شناخته شده و پژوهیده نیست و الله اعلم. این مورد اخیر، مطابق نظام خانواده قرن بیست و یکم (زن و مرد مکمل و خانواده به مثابه یک کل پیچیده) در غرب و مطابق برخی رویکردهای صدرایی (پذیرش تفاوت و رعایت عدالت) در مشرق زمین است.
همان طور که می بینید هر ۴ نظام خانواده، که هر کدام در عصری و در نسلی، معروف بوده اند (عاشروهن بالمعروف)، قابل استفهام از این آیه شریفه است. آیا این آیه شریفه و شارع مقدس، فقط در پی تبیین فقط یکی از موارد بالا بوده است؟ شاید. آیا ممکن است شارع مقدس یک نسخ تمهیدی (مطابق نظر آیه الله معرفت برای نسخ تمهیدی ضرب زنان تا آرام آرام رسم غلط کتک زدن بر بیافتد) را پی گرفته و فهم های مختلف، مراحل پی در پی نسخ تمهیدی اند؟ شاید، والله اعلم.
آیا این آیه شریفه، عرف جامعه را لحاظ کرده و با اطلاع غیبی از تحولات عرف جامعه در ۱۵۰۰ سال آینده، طوری به بیان سخن پرداخته که مطابق سنت جری و تطبیق (جری و انطباق)، برای هر کدام از نظامات عرفی، دستور متناسب و متفاوت از آیه قابل برداشت باشد؟ شاید، والله اعلم. یعنی با یک حکم چندمعنایی که هر معنا، مربوط به درمان نشوز برای یک نظام عرفی جداگانه است روبروییم؟ شاید. والله اعلم.
لذا شاید بتوان این آیه شریفه را واجد اعجاز علمی و اعجاز تشریعی و اخبار عن غیب و جری و تطبیق و نسخ تمهیدی دانست. والله اعلم.
پی نوشت: در مطالب بالا از مقاله بالا بسیار بهره بردم. مقاله زیر پیرامون بازپژوهی معنای ضرب در آیه 34 سوره نساء است. طبق نتایج مقاله زیر، منظور از ضرب زنان ناشزه، زدن آنان نیست. بلکه واکنشی عملی (مانند سخت گیری در نفقه و ...) است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Moderator تاریخ عضویت: 1399/01/25 ارسالها: 60 تشکرها: 38 بار 1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
معناش خیلی سخت نیست
یعنی زنی که وظایف زناشویی خود نسبت به شوهر انجام نمی دهد و موعظه و سخن آدمی زاد در او کارگر نمی افتد را بزنید
متاسفانه بعضی افراد بعلل مختلف (شاید ذهنیت بدی که در باره کتک خوردن زن دارند) جانب اعتدال رو از دست داده اند
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Moderator تاریخ عضویت: 1399/01/25 ارسالها: 60 تشکرها: 38 بار 1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللَّاتِيْ تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغَوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيّاً كَبِيراً وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَماً مِنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحاً يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيماً خَبِيراً.
لغات قوام: مبالغة قیام به سرپرستی، قانتات: جمع قانته؛ مطیعه، حافظات: جمع حافظه به معنای حفظ کننده زوج از جهت نفس و مال، نشوز: ازنشر زمین مرتفع کنایه از طغیان،ه، شقاق: عداوت و جدائی.
مردان سرپرست زنانند بخاطر برتریهائی که خداوند برای بعضی نسبت به دیگری قرار داده و بخاطر انفاق از اموالشان زنان شایسته مطیع شوهر و در غیاب زوجشان ، و حافظ اسرار و حقوق مجعول از ناحیة خداوند برای شوهر انسان هستند و گروهی از زنان که از طغیانشان بیم دارید پند دهید در صورت عدم تأثیر در بستر از آنها دوری کنید آن هم مؤثر نشد بزنید ودر صورت اطاعت نباید به آنها تعدّی کنید خداوند بلند مرتبه و بزرگ است ای مردان شما از ولایتتان سوء استفاده نکنید قدرت خداوند بالاتر از همة قدرتها است از او بترسید و ظلم به همسر نکنید.
باید متذکر باشیم اولاً آیه مبارکه تفضیل کل را فرموده نه برتری تک تک افراد بر فرد فرد چرا که برخی از زنان بر بعضی از مردان از نظر عقل و سیاست و دین برتری دارند، و تنبیه بدنی از نظر اسلام حدودی دارد، جواهر الکلام پس از نقل عبارات شرایع جاز ضربها مالم یکن مدمیاً ولا مبرحاً یعنی تنبیه بدنی موجب آوردن خون از بدن نباشد و شدید نباشد. فرموده: در صورت خوف از استمرار نشوز خانم تنبیه بدنی و ضرب باید به قصد اصلاح باشد نه برای تشفّی و انتقام و زنها ها سزاوار است خودشان را متّصف به صلاح نمایند و مطیع شوهر باشند در محدودة تمتع زوجیّت
و البرهان ضمن روایتی از رسول الله عبارتی دارد برتری رجال بر نساء کفضل السماء علی الأرض و اگر از جدائی بین زوجین ترسیدید داوری از خانوادة شوهر و داوری دیگر از خانواده زن انتخاب کنید اگر این دو حکم قصد اصلاح داشته باشند خداوند توافق بینشان را مرحمت میکند زیرا مسلماً خداوند دانا و از باطن و ظاهر باخبر است حکمین حسن نیت ابراز کنند خداوند سبب حقیقی و مسبب الأسباب و رابط اسباب به مسبّبات است و معطی حق هر ذی حق به اوست البته میدانیم که از نظر اسلام زن و مرد هیچ تفاوتی در حقوق انسانی و فضائل وارتقاء کمالات و درجات معنوی و بهشت و سعادت ابدی ندارند چنانچه نشوز زوجه تنبیه دارد نشوز زوج نیز تنبیه دارد حاکم شرع او را الزام میکند به اداء حقوق زوجه.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
و [اما] آن زناني كه از نشوز آنان [=سركشيشان نسبت به حقوق زناشويي] بيم داريد، [ابتدا] پندشان دهيد و [اگر اثر نكرد] در بستر از آنها كناره بگيريد، و [اگر باز هم نتيجه نداشت، براي ممانعت از آنچه در غياب شوهر صورت ميگيرد، به گونه خفيف] تنبيهشان كنيد ..
نشوز حالت و حركتي است كه در اين آيه به زنان و در آية 128 همين سوره (4:128) به مردان نسبت داده شده است. نشوز نوعي قد علم كردن و به اصطلاح جبههگيري و سركشي از انجام وظيفه در حقوق زناشويي است كه شامل هر دو طرف ميشود.
سلسله مراتب سهگانهاي كه در اين آيه ذكر شده، به ترتيب مبتني بر سه نيرو يا عامل بازدارنده؛ اندرز زباني، ترك موقّت همبستري و بالاخره تعرّض و ترشرويي و تنبيه خفيف است. آنچه مورد ايراد و اعتراض برخي ناقدان امروزي قرار گرفته، همين مورد سوم (وَاضْرِبُوهُن) ميباشد كه بيتوجه به موضوع «خيانت» در زناشويي، آن را به حرفشِنَويِ زن در همه موارد تعميم ميدهند، و نيز بيتوجه به شرايط زماني و مكاني (Context) نزول آيه و مستقل از منظومة حقوق متقابل (Package)، آن را در روزگار و فرهنگي ديگر مطرح ميسازند.
واقعيت اين است كه نه تنها در 14 قرن پيش كه پاسخ خيانت را با ضرب و شتم تا حد مرگ يا طلاق ميدادند، مردي ميتوانست با تقوا پيشگي و طي صبورانه اين سه مرحله عمل كند، بلكه تمكين به اين برنامه و توفيق در آن در اين روزگار براي كمتر مردي جز صاحبان صبر و ارادة آهنين ممكن است. پيشنهاد آسان نسل امروز طلاق است كه آثار و عوارض آن براي دو طرف و نيز فرزندان به مراتب بيشتر از تنبيه خفيفي است كه مانع از فرو ريختن بناي خانواده گردد، با اين حال در صورت بيتأثير بودن اين كار، آية بعد تلاش و ترفندي ديگر را براي جلوگيري از طلاق توصيه ميكند.
پيامبر مكرم اسلام(ص) طي آخرين خطبة خود در «حجه الوداع»، به وضوح موضوع «نشوز» در اين آيه را «خيانت ناموسي» شمردهاند: «اي مردم، زنانتان را بر شما حقي است و شما را نيز بر آنان حقي. اين كه كسي جز شما را بر بسترتان راه ندهند و كسي را كه دوست نداريد بدون موافقت شما به خانه نياورند و مرتكب فحشايي (كار شرمآوري) نشوند. پس اگر چنين كردند، خداوند به شما اجازه داده است بر آنان تنگ بگيريد و در بستر از ايشان دوري كنيد و بدون آنكه اثري (از كبودي و زخم) در ايشان بگذاريد، تنبيهشان نماييد». شكل تنبيه «وَاضْرِبُوهُنَّ» را كه نوعي بازداري از ارتكاب عمل ناشايسته است، در رواياتي ديگر از پيامبر، ضربهاي خفيف با مسواك كه نمادي از تعّرض و تغيّر (غيرتورزي) است ذكر كردهاند.
تفسير بازرگان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
💢 معنای «اضربوهنّ» کتک زدن نیست 💢
💢 ترجمهٔ پیشنهادی آیهٔ ۳۴ سورهٔ نساء 💢
✳️ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعضٍ وَبِما أَنْفَقُوا مِن أَمْوَالِهِم فَالصَّالِحَاتُ قانِتاتٌ حَافِظاتٌ لِلْغَيبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ وَاهجُرُوهُنَّ في المَضَاجِعِ وَاضرِبُوهُنَّ فَإِن أَطَعنَكُم فَلا تَبغُوا عَلَيهِنَّ سَبيلًا إنَّ اللَّهَ كانَ عَليًّا كَبيرًا ﴿۳۴﴾ ⬅️ مردان بهخاطر برتریهای خدادادی افراد نسبت به یکدیگر و بهخاطر هزینههایی که از داراییهایشان میکنند، بپا خاستگانی کوشا برای ادارهٔ امور زناناند؛ و زنانِ شایسته، فرمانبرانی فروتن و - بهخاطر آنچه خدا نگاه داشته است - مراقبانی برای امور پنهانیاند. و زنانی که بیم ناسازگاریشان را دارید، پندشان دهید و در خوابگاهها ترکشان کنید و از آنها رویگردان شوید؛ اما اگر از شما فرمان بردند، دیگر در پی راهی برای سلطه بر آنها نباشید که بهراستی خدا بلندمرتبهای بزرگ است.
🔺«نشوز» در لغت بهمعنی «بالا آمدن و بلند شدن» و منظور از آن در اینجا «گردنکشی و ناسازگاری» است و با توجه به اینکه در آیهٔ ۱۲۸ عیناً برای مردان بهکار رفته است نمیتوان آن را در «زیر سر بلند شدن» و دیگر مفاهیم مرتبط با خیانت جنسی منحصر ساخت. 🔺در لغتنامههای معتبر برای مادهٔ «ضرب» معانی متعددی ذکر شده و منبع کهنی چون العین این ریشه را بهمعنی «انجام هر کاری» دانسته است. با بررسی کاربردهای «ضرب» در قرآن که برای معانی گوناگونی چون «مثال زدن»، «حرکت و سفر کردن»، «ایجاد اتصال»، «قطع کردن»، «قرار دادن»، «کتک زدن» و «باز داشتن و رویگردانی» بهکار رفته است به این نتیجه میرسیم که آنچه فراهیدی در العین گفته دقیقترین معنای این ماده است. زیرا در هر ترکیبی بهتناسب مفهوم کلی جمله، قطعی شدن و انجام آن مفهوم را بیان میکند. پس در اینجا برای درک معنای «اضربوهنّ» باید به سیاق آیه و پیام و هدف آن توجه کرد. دقت در هدف و پیام آیه و سوره و بهویژه توجه به آیهٔ ۱۲۸ که دقیقاً در ادامه و مرتبط با آن است نشان میدهد برخلاف نظر اغلب مفسران و مترجمان، موضوع آیه قطع کردن حمایت از زن و «اعراض» از اوست و نه تنبیه زن ناشزه و «کتک زدن» او.
دلایل این ادعا در زير تقدیم خواهد شد.
آیهٔ ۳۴ سورهٔ نساء یکی از چالشیترین فرازهای قرآن است. اغلب مفسران و مترجمان، واژهٔ «اضربوهن» در این آیه را فرمان یا توصیهای دربارهٔ «کتک زدن زنان ناشزه» دانستهاند. این موضوع از دیرباز پرسشها و بحثهای فراوانی را پدید آورده و در دوران جدید به مستندی برای غیراخلاقی نشان دادن قرآن تبدیل شده است. بسیاری از پیروان و مخالفان قرآن بر این باورند که منظور آیه همان است که عموم مفسران و مترجمان گفتهاند و بیان هر معنای متفاوتی را نشانهٔ سستی ایمان و نداشتن تعبد یا توجیهی برای مخفی کردن حقایق میدانند، ولی عقل و تجربه حکم میکند نظر مشهور را مبنای حقیقت ندانیم و همواره تابع استدلال باشیم. برای رسیدن به مقصود آیه لازم است معنای واژههایی چون «نشوز» و «ضرب» را با دقت بررسی کنیم؛ ولی از آن مهمتر این است به پیام آیه در بافتار آیات مرتبط و جهتگیری سوره توجه داشته باشیم؛ سورهای که از ابتدا تا پایانش به دفاع از حق و کرامت زنان میپردازد و بر راهکارهای حفظ و استحکام خانواده تأکید میکند. این آیه پس از آیاتی که از بیربط بودن انسانیت به جنسیت سخن میگوید و بر حقوق متقابل زن و مرد تأکید میکند، به مصداقی از این حقوق پرداخته و با توجه به توانایی طبیعی مردان و تعهدشان نسبت به تأمین مالی خانواده، ادارهٔ امور زن را وظیفهٔ مرد و اطاعت از این مدیریت توافقی را وظیفهٔ زن اعلام کرده است. هر توافقی تا وقتی برقرار است که طرفین به آن پایبند باشند؛ لذا بهمحض تخلف و بدعهدی یک طرف میتوان آن را منتفی دانست و پایان رابطه را اعلام کرد؛ ولی از آنجا که قرآن خانواده را رکن اصلی اجتماع و مهمترین زمینهساز رشد فرد میداند، تلاش میکند تا جایی که ممکن است این پیوند گسسته نشود. لذا نه فقط در برابر اقدامات ویرانگر، بلکه به آنچه پایههای بنای خانواده را متزلزل سازد نیز حساسیت نشان میدهد تا در حد امکان از رسیدن کار به نقطهای برگشتناپذیر جلوگیری کند. مطرح شدن «خوف نشوز زن» در این آیه و «خوف نشوز مرد» در آیهٔ ۱۲۸ دقیقاً بر همین اساس و با هدف جلوگیری از جدایی است. «نشوز» در لغت بهمعنی «بالا آمدن و بلند شدن» و در جایی چون روابط زوجین بهمفهوم «گردنفرازی و ناسازگاری» است. راز استفاده از چنین تعبیری برای بیان مفهوم پایبند نبودن به تعهدات زناشویی را میتوان در تقابل آن با «قنوت و خضوع در برابر خدا» و «فروتنی در برابر قول و قرارهای انسانی» جستجو کرد. راه حلی که قرآن برای رفع نگرانی از نشوز زن ارائه میدهد، ابتدا موعظه و سپس ترک بستر و نهایتاً «ضرب» است؛ اما وقتی به نگرانی از نشوز مرد میپردازد، روشی متفاوت را پیش میگیرد و اولاً نگرانی از «اعراض» را نیز در کنارش مطرح میکند و ثانیاً بهجای راه حل، از بلامانع بودن توافقی جدید سخن میگوید. تنها دلیلی که برای تفاوت نگرانی زنان و مردان و برخورد متفاوت قرآن با آن به ذهن میرسد این است که معمولاً (بهویژه در جامعهای چون محیط نزول قرآن) زنان به حمایت و پشتیبانی بیشتری نیاز دارند؛ لذا وقتی زنی حقوق همسرش را رعایت نمیکند، شاید بتوان از طریق کاهش تدریجی حمایتها او را اصلاح کرد. بر همین اساس در این آیه پس از بیان وظیفهٔ حمایتی مردان در قبال زنان، به آنان توصیه میشود بهمحض مشاهدهٔ علائم ناسازگاری از سوی همسرشان، حمایتهای خود را قطع نکنند؛ بلکه ابتدا از در پند و موعظه وارد شوند و سپس حمایتهای عاطفی را محدود سازند و اگر نتیجه نگرفتند به سراغ «ضرب» بروند. اما از آنجا که مردان معمولاً نقش حمایتکننده دارند، در کنار نگرانی از نشوز، نگرانی از اعراض آنها نیز مطرح میشود. زیرا با بیتوجهی مرد، احتمال بدون حامی ماندن زن جدی است. لذا قرآن به زن حق میدهد یا جدا شود، یا با کوتاه آمدن از انتظارات قبلی، توافقی جدید را بپذیرد تا حمایت مرد را از دست ندهد.
با دقت به نکاتی که گذشت و توجه به تعبیر «خوف شقاق» در آیهٔ بعد، تردیدی باقی نمیماند که «اضربوهن» در ساختاری بهکار رفته که پیامش بهتعویق انداختن قطع حمایت مرد از زن ناشزه و هدفش جلوگیری از جدایی زوجین تا حد امکان است. لذا میتوان محتوای آیات ۳۴ و ۳۵ و ۱۲۸ سورهٔ نساء را اینگونه بیان کرد:
🔹مسئولیت حمایت از زنان و ادارهٔ امور آنان بر عهدهٔ مردان است. 🔹زنان شایسته، بهاحترام فرمان خدا و ارزشهای اخلاقی به تعهدات خود عمل میکنند. 🔹مردان نباید با بروز علائم ناسازگاری زن، بلافاصله حمایت خود را قطع کنند؛ بلکه باید ابتدا آنها را پند دهند و در مرحلهٔ بعد، حمایتهای عاطفی را محدود کنند و سپس به «ضرب» آنها روی آورند. 🔹اگر مراحل بالا تأثیر نگذاشت و شرایط به سمت جدا شدن زوجین پیش رفت، باید نمایندهای از خانوادهٔ زن و نمایندهای از خانوادهٔ مرد میان آنها حکمیت کنند تا شاید راهی برای توافق و اصلاح پیدا شود. 🔹با بروز علائم ناسازگاری یا «اعراض» مرد، زنان میتوانند با مصالحه و توافقی جدید همچنان از حمایتهای مرد برخوردار باشند.
همهٔ این نکات بیان شد تا بدانیم معنای «ضرب» را باید در چنین ساختاری بهدست آورد، نه با ذهنیتهای دیگری که به برداشتهایی مخالف هدف آیه یا بیربط با آن میانجامد. تحلیل این آیات نشان داد نگرانی اصلی زن، «اعراض» مرد یعنی قطع حمایت اوست و این آیه میخواهد چنین اقدامی را حتی دربارهٔ زنان ناشزه بهتعویق بیندازد. پس وقتی به مردی گفته شود حمایتت را دریغ نکن، بلکه زن ناشزه را پند بده و سپس حمایتهای عاطفی را قطع کن و اگر این کار سودی نداشت به سراغ «ضرب» برو، اگر معنای ضرب «کتک زدن» باشد، هر شنوندهای از بیربط بودن این مفهوم با موضوع سخن تعجب میکند؛ مگر اینکه به اصل حرف توجه نداشته باشد.
اما بررسی لغوی و کاربردهای مادهٔ «ضرب» در قرآن که برای معانی گوناگونی چون مثال زدن، حرکت و سفر کردن، ایجاد اتصال، قطع کردن، قرار دادن، کتک زدن، باز داشتن و رویگردانی بهکار رفته نشان میدهد همانگونه که کهنترین کتاب لغت یعنی العین گفته است، این ماده بهتناسب مفهوم کلی عبارت، بر انجام هر کاری دلالت میکند و این نکته ربطی به حروف اضافه ندارد. لذا در «ضرب مثلاً» مفهوم بیان و در «یضربون وجوههم» مفهوم کتک زدن و در «ضُرب بینهم بسور» مفهوم قرار دادن و در «نضرب عنکم الذکر» مفهوم باز داشتن و در «ضربت علیهم الذلة» مفهوم واقع شدن و در «یضربون في الأرض» مفهوم حرکت کردن و در سایر تعابیر، مفاهیم دیگر را نه از آمدن و نیامدن حروف، بلکه از هدف و محتوای عبارت بهدست میآوریم. بنا بر این معنای «اضربوهن» را نیز باید از محتوا و هدف آیه بهدست آورد و با توضیحی که ارائه شد دانستیم موضوع آیه «اعراض» و قطع حمایت است و نه تنبیه و برخورد با زن ناشزه.
حجت الاسلام سید حمید حسینی:
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.