|
با سلام جناب آقای حسینی
بخش نخست سخنان شما در باره محصنات کاملا درست است و زنان شوهردار یکی از مصادیق محصن است
اما در باره ملکت ایمانهم نیز همین داستان مطرح است زیرا این کلمه در قرآن مرادف با کنیزان نیست به همین دلیل در این کتاب فتیات و امایکم در باره کنیزکان آمده است. این کلمه در حق زنانی بکار می رود که از قبل نوعی توافق پیوند با آنان شده شبیه آن چیزی که امروز از آن تعبیر به دوست دختر می شود توضیح این بحث را در مقاله ای داده و شواهد آن را بیان کرده ام.
پاسخ اقاي سيد محمدعلي ايازي
|
|
💢 کامجویی از زنان شوهردار؟!! 💢
پیشفرض نادرست، بیتوجهی به قواعد تفسیر متن و غیر قابل نقد دانستن برداشت گذشتگان، از آسیبهای مهمی است که فهم قرآن را دچار اختلال میکند. اگرچه بروز خطا در امور علمی کاملاً طبیعی است، ولی گاهی سهلانگاری در مراقبت از این آفات، به اشتباهی بزرگ و انحراف در فرهنگ مسلمانان انجامیده است.
نمونهٔ این مشکل را میتوان در تفسیر آیهٔ ۲۴ و ۲۵ سورهٔ نساء مشاهده کرد. عموم مفسران و مترجمان با آنکه واژهٔ «محصنات» را، که چند بار در همین دو آیه و در آیاتی دیگر تکرار شده است، همهجا بهمعنی «زنان پاکدامن» یا تعابیری شبیه آن دانستهاند، اما در ابتدای آیهٔ ۲۴ آن را «زنان شوهردار» معنی کردهاند. آنها در توجیه این برخورد دوگانه میگویند آیهٔ ۲۳ زنانی را بر شمرده که ازدواج با آنها جایز نیست و چون ازدواج با پاکدامنان منعی ندارد، ناچاریم «محصنات» را در ابتدای آیهٔ ۲۴ متفاوت معنا کنیم و بر همین اساس، کنیزانی را که در ادامه استثنا شدهاند، شامل زنان شوهرداری بدانیم که در جنگ به اسارت گرفته میشوند.
این در حالی است که میتوان برداشتی از آیه داشت که مستلزم برخورد دوگانه و حکمی غیراخلاقی نباشد. همانگونه که مقاتل بن سلیمان در کهنترین تفسیر قرآن، «محصنات» را «زنان پاکدامن» و «ما ملکت أیمانکم» را «همسران شرعی» معنی کرده و پیام آیه را حرمت بهرهگیری جنسی از همهٔ زنان، جز همسران دانسته است. بهنظر میرسد دربارهٔ «محصنات» حق با مقاتل است، ولی «ما ملکت أیمانکم» همه جای قرآن برای «کنیزان» بهکار رفته و با این تعبیر نیز نباید برخوردی دوگانه داشت. با این حال اگر به تفاوت «لاتنکحوا» با «حرمت علیکم» در دو آیهٔ قبل دقت کنیم، به مقصود این آیه و پیام مهم و زیبای آن نزدیک خواهیم شد.
مخاطبان قرآن در ناپسند بودن ازدواج با خواهر و مادر تردیدی نداشتهاند؛ لذا در این آیات بهجای منع ازدواج، حرمت آنها مطرح شده است تا با تأکید بر مفهومی گستردهتر، از هر گونه نگاه و ارتباط جنسی با محارم پرهیز شود. این همان نکتهای است که توجه به آن، فلسفهٔ عطف شدن زنان پاکدامن به مادران را آشکار میکند. بر اساس این برداشت، قرآن از مردان میخواهد با زنانی که همسر یا کنیزشان نیستند، مانند مادران و خواهران و دختران خود برخورد کنند و نگاه بیماردلانی که در مواجهه با هر مؤنثی به مسائل جنسی میاندیشند را از خود دور سازند؛ دقیقاً همان محدودهای که در آیهٔ ۵ و ۶ سورهٔ مؤمنون با بیانی دیگر مطرح شده است. پس اساساً این آیه به «زنان شوهردار» ربطی ندارد تا بتوان جواز کامجویی از اسیران شوهردار را به آن نسبت داد. در تفاسیر و منابع حدیثی شیعیان نیز تا قرن چهارم هیچ اثری از چنین ارتباطی دیده نمیشود و به نظر میرسد بعد از تأثیرپذیری شیخ طوسی از کتب اهل سنت، چنین مطالبی به تفاسیر شیعی راه یافته است.
مهمترین نقدی که ممکن است بر برداشت فوق وارد دانسته شود این است که حتی اگر این احتمال را بر نظر مشهور ترجیح دهیم، نتیجه تغییر نمیکند و قرآن با تأیید بردهداری، عملاً کامجویی از کنیزی که اجباراً از همسرش جدا شده را پذیرفته است؛ همانگونه که در احادیث معتبر شیعه نیز بهرهگیری جنسی از کنیز شوهردار مجاز شمرده شده است. اما حقیقت این است که قرآن نه مؤسس بردهداری بوده و نه مؤید آن. برده و کنیز گرفتن اسیران، زاییدهٔ نظام اقتصادی و اجتماعی خاصی است که در زمان و مکان نزول قرآن و بلکه در دیگر نقاط و دورههای زندگی بشر، امری اخلاقی و ضروری شمرده میشده و لغو دستوری آن، بیش از هر کس به خود بردهها آسیب میرسانده است.
پیامبر خدا و خاندان او (علیهمالسلام) که همواره بهجای برخورد سلبی با عرفیات جامعه، به ترویج ارزشهای اخلاقی و اصلاح تدریجی جنبههای منفی آن میپرداختند، در این موضوع نیز با تأکید بر حقوق انسانی بردگان، پیشقدم شدن در آزاد کردن آنها و برده نگرفتن اسیران در جنگها، مسیر برچیدن این بساط را هموار میکردند. اما متأسفانه کسانی که بهنام خلفای رسول خدا بر جوامع اسلامی حاکم شدند، بهجای ادامهٔ این روش، رشتههای قبلی را نیز پنبه کردند و برای توجیه کشورگشایی، اقتدارگرایی، نژادپرستی و دیگر رفتارهای مستبدانهٔ خود، به جعل حدیث و سیرهسازی دروغین رو آورده و صدها سال، فرهنگ اسلامی را بر همین مبنا شکل دادند. آنچه بالاتر دربارهٔ تأثیر اهل سنت بر تفاسیر شیعه بیان شد، نه بر مبنای انگیزههای متعصبانهٔ فرقهای، بلکه با توجه به این واقعیت بود که در میان کتب و مجامع علمی مسلمانان، هر کدام که به حاکمان نزدیکتر بودهاند، در توجیه شرعی قتل و شکنجهٔ دگراندیشان و منتقدان و سلب حقوق بردهها و اسیران نقش پررنگتری داشتهاند. ولی مکتبی که همهٔ اهداف و اولویتهایش بر خلاف جریان بردهداری است و این نظام را از سر ناچاری تحمل کرده، قطعاً در دورانی که وجدان مشترک بشری چنین مناسباتی را غیراخلاقی میداند، با آن مخالفت میکند و حتی در همان دوران نیز جز آنچه در قرآن و سنت قطعی آمده باشد را گردن نمیگیرد. نه در قرآن و نه در تفاسیر شیعه تا پیش از قرن پنجم، موضوع کامجویی از زنان اسیر مطرح نبوده و احادیث مرتبط اهل بیت (علیهمالسلام) نیز دربارهٔ شرایطی است که ازدواج برده، با ارادهٔ مالکی که از اختیار فسخ یا ایجاد وقفه در آن برخوردار است صورت گرفته باشد، در غیر این صورت، همین روایات، جدا کردن کنیز از همسر و ارتباط جنسی با وی را ممنوع میدانند.
سید حمید حسینی
|
| سیدکاظم فرهنگ |
|
اصل ارسال توسط : Guest برده داری در اسلام؟ - پرسش و پاسخ با دکتر عبدالکریم سروش
پرسش: در مورد داشتن کنیز(که به نوعی برده داری است) چندین بار در قرآن دیده می شود و جایی که در قرآن رابطه جنسی با کنیز را مجاز می شمرد لطفا توضیح دهید که چگونه با منش امامان و پیامبر سازگار بوده؟ ... پاسخ: "اسلام در دوران برده داری ظاهرشد ولذا برده داری بر پیامبر اسلام تحمیل شد. درجنگها دیگران از مسلمانان برده میگرفتند، مسلمانان هم از آنها برده میگرفتند وبر انداختن یکسویه آن گویا راه حل موفقی نبود.
کنیزکان، بردگان جنگی بودند وبه محض خریداری شدن بر مالک خود حلال میشدند. و میتوانستند صاحب فرزند و زندگی شوند .
گاه هم به مراتب بالایی میرسیدند. امام هشتم شیعیان یک کنیز زاده است از کنیزی بنام تکتم.
البته بردگان از همه حقوق ازادگان بر خوردار نبودند مگر آنگاه که آزاد شوند.
تشویق به آزاد کردن بندگان از آموزه های مهم اسلامی ست.
در فقه کتاب العتق ( آزادی) داریم اما کتاب الرق( بردگی) نداریم.
یعنی کوشش میشد تا بندگان بنده نمانند وبه آزادی برسند.
برده داری اینک که برافتاده است چنین زشت مینماید.
در دوره خود اصلا و ابدا بدین زشتی نمی نمود. هیچ فیلسوف و عالمی با آن مخالفت نکرد از ارسطو بگیرید تا ابن سینا و توماس اکویناس.
بعلاوه کارکرد اقتصادی هم داشت و بر انداختنش نیازمند ظهور و استقرار یک نظام نوین معیشتی بود که بردگان را بی کارکرد کند واین همان خرده بورژوازی بود که در آمد ومتفکران و سخنگویان خودرا هم پرورش داد تا جنگی همه جانبه و موفق را علیه بردگی سامان دهند.
درتحلیل تاریخ ، یکی از مغالطه های راهزن بردن ارزشهای یک عصر به عصر دیگرست.
باری امروز زمانه دگرشده است ودیگر چنان تحمیلی وجود ندارد وبلکه آدمی از وسیله به هدف ارتقاء منزلت یافته است ولذا فرو نهادن احکام عتق و رق از محکمات و مسلمات نو اندیشی دینی ست." [YOUTUBE][/YOUTUBE]سوال پیش می آید که مگر پیامبران و معصومان برای برچیدن رسوم غلط و ضد انسانی نیامده اند ؟؟؟ این توجیه که آنان در زمانی آمده اند که برده داری رواج داشته و مجبور بودهاند برده داری کنند مثل اینست که بگوییم من شراب میخورم چون همه شراب میخورند من مجبورم رسوم را رعایت کنم.... اینکه عذر بدتر از گناه شد.... سوال اصلی اینجاست که چگونه خدایی که از روح خودش در تمام انسانها دمیده در کتاب خودش مجوز میدهد یکعده از بندگانش دیگر بندگانش را به بند و زنجیر بکشند و مثل حیوانات خرید و فروش کنند . و به زنان شوهردارشان تجاوز کنند؟؟؟ آیا این حکم را برای خودشان هم قبول داشتند؟؟؟؟ پیامبر آمده که این رفتار ضد انسانی را برچیند نه که بر آن صحه بگذارد و شما بگویید حق داشته چون رسم بوده..... خب نوشیدن شراب هم رسم بوده... و خیلی موارد دیگر که حکم به منع آنها داده چرا با این رسم شیطانی ضد انسانی همداستان شده و حتی آیه آمده .... هیچ جوری قابل قبول نیست
|
|
این قوانین که خیلی بیخوده زن انسان است باید حق انتخاب داشته باشد این قوانین با عدل خدا همخوانی ندارد نمیتوانم بپذیرم
|
|
محصنات در آیه 24 نساء به معنای شوهردار یا پاکدامن
تفسیر جدید عبدالرحیم سلیمانی از آیه 24 نساء
معنای کلمه محصنات تقریبا تمامی مترجمین وقتی به آیه 24 سوره نساء رسیده اند محصنات را زنان شوهردار معنی کرده اند اما آیا محصنات معنای دیگری نیز دارد؟ من نمی خواهم بروم کتاب های لغت را زیر و رو کنم و یک معنای پرت و پلایی برای محصنات جفت و جور کنم.
قرآن را باز کنید و آیه 25 نساء که دقیقا آیه بعدی هست را مطالعه کنید. چند بار در آن کلمه محصنات آمده است؟ اجازه بدهید اولینش را بررسی کنیم. ومن لم یستطع منکم طولا ان ینکح المحصنات فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاکم المومنات هرکس که نتوانست با زنان پاکدامن (آزاد) ازدواج کند پس با کنیزهای مومن ازدواج کند. بله معنای محصنات زنان پاکدامن هست. دقت کنید که شکل هر دو آیه کاملا شبیه به هم هستش و نمی توان دو گانه معنی کرد:
24: والمحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم
25: المحصنات المومنات فمن ما ملکت ایمانکم
یک ترکیب دیگر در آیه 25 محصنات غیر مسافحات و در همان آیه 24 نساء محصنین غیر مسافحین هستش که به معنای زن عفیفی هست که زناکار نیست.
فعلیهن نصف ما علی المحصنات کاربرد دیگر محصنات در آیه 25 نساء است که معنای آن این است که حد زن زناکار کنیز نصف زن (آزاد) پاکدامن است.
پس با توجه به مثال های بالا می فهمیم که معنای دیگر و پرکاربرد محصنات زنان پاکدامن هست کلمه داخل پارانتز (آزاد) را در ادامه توضیح خواهم داد.
آیه 24 نساء را چگونه معنی کنیم؟ با توجه به نکاتی که گفته شد احتمالا این سوال در ذهن شما پیش بیاید که مثلا آیا در 24 نساء ازدواج با زنان پاکدامن حرام شده است؟ اجازه بدهید نگاه دیگری به آیه بیندازیم: والمحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم کتاب الله علیکم معنایش چه می شود؟ و زنان پاک دامن به جز کنیزهایتان نوشته خدا بر شما هستند. نوشته خدا یعنی چه؟ نوشته خدا را در بحث روزه هم دیده ایم که روزه بر شما نوشته شد. آیه می خواهد بگوید با زنان پاکدامن به جز کنیزان ازدواج بکنید. یعنی زنان کنیز را از لیست ازدواج خود حذف کنید و به فکر یک زن آزاد باشید که پاکدامن هم باشد.
سوال های زیادی برای شما به وجود آمده درسته؟ در ادامه سعی می کنم جواب بدهم.
سوال پس حرام شده است کجا رفت؟ آیه قبل که با لفظ حرمت علیکم امهاتکم شروع شده بود با لفظ ان الله کان غفورا رحیما پایان می یابد و با توجه به این موضوع بهتر است دامنه حرام شده است را در همان آیه 23 به پایان برسانیم و اگر آیه 24 فعل دارد با همان فعل جمله را معنی کنیم.
سوال پس این واو ابتدای جمله چه کار می کند؟ ترجمه مشهور این است که موارد ذکر شده در آیه قبلی و زنان شوهر دار از آیه 24 نساء حرام شد اما واو را می توان حرف استیناف یا به شکل دیگری معنا کرد. مثلا اینطوری بهتر معنا می شود ازدواج با مادران و خواهرانتان بر شما حرام است و ازدواج با زنان پاکدامن بر شما جایز است.
سوال احل لکم ما وراء ذلکم به چه معناست؟ باید بگویم یکی از مشکلات این تفسیر این قسمت آیه است. در تفسیر مشهور می گفتیم مادران و خواهرانتان و زنان شوهردار بر شما حرام شد و غیر آن بر شما حلال است اگر مهریه اش را بپردازید.
اما در اینجا می گوییم مادران و خواهران حرام شد. زنان پاکدامن حلال شد و غیر از آن اگر خرج کنید حلال است. همان طور که می بینید ترجمه به مشکل می خورد این جمله احل لکم ما وراء ذلکم باید بعد از حرام ها بیاید.
ولی با توجه به اینکه ما کتاب الله علیکم را نوشته خدا بر شما هستند معنی کردیم می توانیم اینگونه فرض کنیم این ماوراء ذلکم اشاره به جمله قبل دارد یعنی اینکه بگیم زنان پاکدامن به جز کنیزان نوشته خدا برشما هستند و همین ها که نوشته هستند و غیر از اونایی هستند که در آیه 23 گفته شد زمانی حلال هستند که دست به جیب شوید و مثلا مهریه شان را بدهید.
تفسیر دیگری که برای این موضوع به ذهن می رسد این است که زنان پاکدامن به جز کنیزان نوشته خدا بر شما هستند و کنیزان بر شما حلال می شوند به شرطی که پول داده و آزادشان کنید تا دیگر برده نباشند و مانند یک زن آزاد با شما ازدواج کنند.
جازه بدهید دو نوع ترجمه را با هم مقایسه کنیم ببینیم کدام معقول تر است.
ترجمه سنتی:
24: ازدواج با محصنات (زنان شوهر دار) به جز کنیزان (اسیران جنگی) بر شما حرام است.
25: اگر نتوانستید با محصنات (زنان پاکدامن آزاد) ازدواج کنید با کنیزان مومن ازدواج کنید.
ترجمه با تفسیری که در این مقاله ارائه کرده ام:
24: ازدواج با محصنات (زنان پاکدامن) به جز کنیزان (مومن) بر شما نوشته شده است.
25: اگر نتوانستید با محصنات (زنان پاکدامن آزاد) ازدواج نمایید با کنیزهای مومن (با اخلاق) ازدواج کنید.
همان طور که می بینید تفسیر دوم سازگاری بیشتری با متن از خود نشان می دهد و منطقی تر است.
سوال چرا ازدواج با کنیزان در رتبه دوم است؟ چندین توجیه می توان برای این موضوع ذکر کرد:
اول اینکه مسلمان اگر از کنیز مومنی خوشش می آید بهتر است ابتدا نسبت به آزادی او اقدام کند و پس آزاد کردنش این آزادی را به او بدهد که آزادانه انتخاب کند که آیا می خواهد با مسلمان مذکور ازدواج کند یا خیر در آیه 25 نساء حتی برای اینکه شخص کنیز تحت موقعیت خاصی که دارد مجبور به ازدواج با یک نفر گفته می شود برای ازدواج با این گروه از اهل یا همان خانواده شان اجازه بگیرید.
توجیه دوم را شاید بتوان به وضعیت اخلاقی کنیزان مرتبط دانست که چون در حالتی زندگی کرده اند که تحت سلطه افراد مختلف ممکن است مجبور به اعمال نا مناسب شده باشند بنابراین توصیه شده است که اولویت زنان آزاد باشند که تحت چنین شرایطی زندگی نکرده اند.
شاهد دیگر این تفسیر در آیه 25 نساء صحبت از ما ملکت ایمانکم یا کنیزانی است که مومن باشند که این را می توانیم قرینه ای بر این موضوع بگیریم که منظور از ما ملکت ایمانکم در آیه 24 نیز کنیزهای مومن هستند نه کنیزهایی که اسیر جنگی بوده و غیر مومن مشرک می شوند. البته این موضوع شاهد دیگری نیز دارد که در قرآن کریم نکاه با زنان و مردان مشرک مانند نکاح با شخص زناکار حرام بوده و قابل انجام نیست بنابراین در آیه 24 نساء نیز نمی توان گفت که ازدواج با زنان شوهردار بر شما حرام است مگر اسیران جنگی!!! اسیران جنگی که مشرک باشند به صورت کلی چه شوهردار باشند چه غیر شوهردار اساسا قابل نکاح نیستند.
همانطور که می بینید بحث برده و کنیز در قرآن کریم بحث گسترده ای هست و شاید در توان این مقاله نباشد که به تمام زوایای آن بپردازد اما با توجه به شاهد قبلی به سوالی که ممکن است برای شما پیش آمده باشد پاسخ می گویم و بحث را به پایان می رسانم.
سوال: اگر کنیز مشرک قابل نکاح نیست یعنی مسلمانان اجازه دارند به کنیز مومن تجاوز کنند؟ بحث هایی را که تا الان داشتیم را اگر به خوبی خوانده باشید احتمالا متوجه جواب شده اید نکاح با زنان پاک دامن به جز کنیزان بر شما نوشته شده است. اگر نمی توانید با زنان آزاد پاکدامن ازدواج کنید با کنیز مومن ازدواج کنید با اجازه خانواده اش. بنابراین نکاح با کنیزان با داشتن زن آزاد یا با امکان ازدواج با زن آزاد و بدون ازدواج خانواده کنیز ممکن نیست!! فتامل.
نمی دونم چرا این بحث این همه جذابه و بازم باید بنویسم! خوب پس معنای کسانی که فروج خود را حفظ می کنند مگر بر ازواج یا کنیزانشان چیست؟ اگر به ساختار جمله ازواجهم او ما ملکت ایمانهم دقت کنید متوجه یک (یا) می شوید نه واو عطف یعنی در همان آیه هم می خواهد بگوید یا باید ازدواج با زن آزاد کنید یا کنیز که شرایطش در 24 و 25 نساء ذکر شد.
سخن آخر با توجه به نکاتی که گفته شد باید متوجه شده باشید که منظور ما در این مقاله از لفظ کنیز به طور کلی با آن چیزی که در اصطلاح وجود دارد به طور کلی متفاوت بود و شاید به همین دلیل است که قرآن لفظ متفاوت ما ملکت ایمانهم را برای این موضوع برگزیده است.
برگرفته شده از saeedgolmohamadii.blog.ir
|
|
استثنا بر ازدواج ممنوعه!؟؟ (آیا قرآن بر تحریم نکاحِ زنان شوهردار استثنا زده؟)
در اين آیه تأملی دوباره کردم و در این بازبینیِ بیتکلّف، به این نتیجه رسیدم که قرآن و آن آیه، هیچ استثنایی در ممنوعیت نکاح با زنان شوهردار قائل نشده؛ و یعنی برداشت مشهور و برداشت آن مردِ اخلاقمدار از آن آیه نادرست بوده است
موضوع از چه قرار است؟ قرآن در آیات ۲۲ ، ۲۳ و ۲۴ سوره نساء فهرست زنانی که نکاح و تماس جنسی با آنها حرام است را یک به یک بر شمرده: زنپدر، مادر، دختر، خواهر، عمه، خاله، دختر برادر، دختر خواهر، مادر رضاعی، خواهر رضاعی، مادرزن، دختر همسر..، عروس، خواهرزن (با وجودِ خودِ زن)، زنان شوهردار!!! قرآن به آخرین مورد از آن فهرست یعنی زنان شوهردار (والمحصنات من النساء) که میرسد بلافاصله یک جمله میآورد که گویای وجود استثنایی در تحریم آمیزش با زنان شوهردار است و آن جمله این است: إلا ما ملکت أیمانکم (مگر مملوکها/کنیزها). بر این اساس آیه چنین معنا میشود: نکاح با زنان شوهردار حرام است بجز کنیزان شوهردار. طبیعی است اگر مراد آیه این باشد که شوهر داشتنِ کنیزها مانع نکاح با آنها نیست در این صورت بهتر است راه همان کتابفروش را در پیش گرفت
بازخوانی موضوع برای فهم مراد قرآن به این مناسبات جاری در آن روزگار (که ربطی هم به قرآن نداشته) دقت کنید: برخی مردان ثروتمند دارای کنیز و گاه حتی چند کنیز بودند. کنیزها به زنان بردهای میگفتند که آنان را از نقاطی دیگر میخریدند یا تصاحب میکردند و به خانه میآوردند تا در خدمت همسر و کارهای خانه باشند. به مردان و زنانی که دارای برده (غلام و کنیز) بودند مالک یا مولا میگفتند و در نتیجه کنیزها مملوک بودند. هنگامی که مردی اقدام به خرید و تصاحب کنیز میکرد از همان ساعت به بعد اگر میخواست این اجازه را داشت که با آن کنیز همبستر شود و به عبارت دیگر مالک و خریدار در پی آن عقدِ معامله و از همان ساعت، شوهرِ بالقوهٔ آن کنیز و مملوک میشد، و سپس در ماهها یا سالهای بعد اگر به او تمایل پیدا میکرد و با وی همبستر میشد در این صورت و از همان روز به بعد تا اطلاع ثانوی، او شوهرِ بالفعل آن کنیز میشد. گفتنی است در بسیاری موارد این اختیار بالقوه هیچگاه بالفعل نمیشد. مالک گاه علاوه بر همسر، دارای چند کنیز بود و در نتیجه اگر همسرش اجازه میداد قانوناً (قانون عرفی آن زمان که ربطی هم به قرآن نداشت) میتوانست با فلان کنیز از کنیزهایش که به او تمایل پیدا کرده بود روابط جنسی برقرار کند. کنیزها نیز که بردهای محروم از مواهب زندگی آزاد بودند معمولا از این نکاح استقبال میکردند به آیه باز میگردیم؛ استثنای آیه به آن دسته از کنیزهایی برمیگردد که مالکشان با اینکه شوهرِ بالقوهٔ آنان است اما آن مالک به نکاح با او نپرداخته و عملا و فعلا شوهر آنها نشده است. این تفسیر مستظهر به دنباله بحث در آیهٔ بعدی (۲۵) است که به مردانی که توانایی ازدواج با زنان آزاد و پاکدامن را ندارند امکان میدهد که با کنیزان پاکدامن البته با اذن و اجازه و موافقت مالکشان (که اختیار بالقوهٔ شوهر را نسبت به او دارد) وصلت و پیوند برقرار کنند: وَ من لم یستَطع منکم طَولاً أن ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملكت أیمانکم من فتیاتکم المؤمنات والله أعلم بإیمانکم بعضکم من بعض فانکحوهن بأذن أهلهن و آتوهن أجورهن بالمعروف بر این اساس معنای آیه چنین میشود: نکاح با زنان شوهردار حرام است بجز کنیزانِ صاحبدار ولی غیرمنکوحه که با اذن مالک (شوهر بالقوه) به عقد خواستگار ناتوان درمیآیند گفتنی است مادامی که کنیز در عقد مردی میبود اختیار بالقوهٔ مالک نسبت به او در نکاح، موقتا باطل و به حالت تعلیق درمیآمد.
امیر ترکاشوند ۱۴۰۰/۱۲/۸
|
|
ازنظر من شاید منظور زنی باشد که در میدان جنگ مانند مردان در حال محاربه باشد وانگاه که اسیر شد (اسیر جنگی محسوب شود)البته منظورم تفسیرنیست
|
|
اصل ارسال توسط : ali
سلام
1-قوانين و اداب و رسوم برده داري و گرفتن اسير،مختص مسلمانان نبوده است بلكه در ميان همه اقوام تا چند ده سال پيش،جاري بوده است.
بر طبق اين عرف ،كنيز تابع اراده مالك خود بوده و در هيچ زمينه اي اراده مستقلي نداشته است.
2-توصيه هاي زياداسلام به رفتار خوب با برده ها از جمله اينكه به انها از غذا و لباس خودتان بدهيد،انها را به عقد ازدواج خود يا ساير ين دراوريد؛به انها حسان كنيد و ..بيانگر عدم تاييد اين فرض از جانب اسلام است كه انها در برابر نگهداري خود،مجبور به كار يا تن فروشي شوند.
3-اسلام جهت توقف برده داري،روندي تدريجي را برگزيده و با دستورات مختلف از جمله تشويق به ازاد سازي برده يا تشويق به ازدواج انهاو ..زمينه اين كار را فراهم كرده است. حتي دانشمندان غربي نيز ،توقف ناگهاني روند برده داري را ناممكن ميدانستند. در اين زمينه خوبست به كتاب بردگي در اسلام شهيد مطهري و قول منتسكيو رجوع نماييد.
من بردهداری را برانداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
|
|
خيلى معذرت ميخوام خيلى ها ميگن اون موقع عرف بود در جنگ ها اسير ميگرفتند از دو طرف اگه عرف بود ه ديگه دين ميخواست چيكار همون عرف اجرا ميكردن ديگه
|
|
من وقتی بابام فوت کرد به خواب خواهرم اومد و بهش گفت قران نصفش درسته نصفش غلط من خیلی عصبانی شدم چون به شدت مذهبیم اتفاقا بابام تو خواب به خواهرم گفته بود از من بپرسه دلیلش چیه چون من به شدت معتقد بودم قران تحریف نشده و هنوزم هم همین اعتقاد رو دارم به والله قران رو باز کردم ایه ای اومد که گفته بود برخی ایات قران محکم و مکتوبن و همانن که گفته شده و بعضی ایات متشبهه اند و شما رابه اشتباه میاندازند پس شک نکردم منظور بابام همین بود اینها ایاتی هستن که فقط امام زمانمون میتونن تفسیرشون کنند چون مخصوص این بزرگوارانن تا بدرستی اجرا شوند و همینطور که میدونید بعضی ایات فسخ بعضی متشبه و... و اینکه قران واقعا کتاب تخصصیه که باید توسط حجت خدا روی زمین تفسیر بشه و من شک ندارم این ایاتی که درباره بردگی و زنان هست هم جزو همین ایاتین که ان شاالله امام حجت قائم که ظهور کردن برایمان تفسیر میکنند و اونوقت طبق گفته امام علی علیه السلام میفهیم اسلام را وارونه به ما عرضه کردن و با جون و دل قبولش میکنیم نه با ترس از جهنم و حرف دیگران
|