logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177372)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140295)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131123)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95282)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت             

توجه

Icon
Error

عنوان جدید ارسال پاسخ
ali Offline
#1 ارسال شده : 1398/08/19 08:37:37 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,967

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
عذاب امت اسلام

در قران كريم بارها به عذابهاي مختلف اقوام قبلي اشاره شده است و متعاقب آن مخاطبان قرآن هم از عذاب مشابه،انذار شده اند

اما باوري مشهور شده است كه عذاب از امت اخرالزمان برداشته شده است.


آيا آيات قران،چنين باوري را تاييد مي كنند؟



كلمات كليدي:عذاب امت پيامبر استيصال
آرمين
#2 ارسال شده : 1398/08/26 03:44:04 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال


معروف است که خدا عذاب‌هایی را که بر امت‌های پیشین نازل می‌کرده در دوره پیامبر خاتم نازل نمی‌کند. به همین دلیل به رغم همه آزارهایی که علیه پیامبر روا داشتند این گونه عذاب‌ها نازل نشد.
البته برخی از مفسران نظر دیگری دارند مثلاً معتقدند این گونه عذاب‌ها در زمان دعوت پیامبر نازل شده است از جمله خشکسالی که گویا درمکه رخ داده را مثال می‌زنند یا جنگ بدر و کشته شدن تعدادی از سران قریش را از جمله این عذاب‌ها می‌دانند. البته حوادثی نظیر جنگ بدر از جنس عذاب‌های مورد بحث نیست.

همچنین قرآن می‌فرماید «قإن اعراضوا فقل أنذرتکم صاعقة مثل صاعقة عاد و ثمود.» از این آیه می‌توان چنین فهمید که نزول عذاب در دوره پیامبر خاتم از نظر قرآن منتفی نیست در عین حال در این دوره هرگز شاهد عذاب‌هایی نظیر آیات نه گانه دوره حضرت موسی نیستیم آیا قریش حق طلب‌تر از اقوام پیامبران گذشته بوده‌اند یا باید حوادثی نظیر جنگ بدر را مصداق عذاب دانست؟

نظر دوستان چيست؟
ali Offline
#3 ارسال شده : 1398/08/27 08:37:16 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,967

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
سلام. هشدار دادن لزوما به معنای وقوع نیست، کارکرد هشدار بازدارندگی است و می‌تواند به دلایلی به وقوع نپیوندد

ویرایش بوسیله کاربر 1398/08/27 10:16:24 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ارمین
#4 ارسال شده : 1398/08/30 10:19:05 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

از سه حال خارج نیست
۱-با بعثت پیامبر خاتم دوران چنین عذاب‌هایی به سر آمده در این صورت هشدار وقوع چنین عذاب‌هایی از زبان پیامبر خاتم به معنی آن است که به امری که قرار نیست اتفاق بیفتد هشدار داده است؟
۲-دوران چنین هشدارهایی به سر نیامده اما چنان که فرموده‌اید به دلایلی این عذاب‌ها علیه مشرکان قریش به وقوع نپیوسته است. آن دلایل کدام است؟
۳-این که آن عذاب‌ها در زمان پیامبر خاتم رخ داده است در این صورت آن عذاب‌ها کدام است؟
ali Offline
#5 ارسال شده : 1398/09/01 04:56:17 ب.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,967

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

عمل نکردن به وعید نه قبح عقلی دارد نه امتناع شرعی. چه اشکالی دارد که هشدار داده شده باشد ولی چون زمینه ای برای عملیاتی شدن آن فراهم نشده تحقق نیافته باشد

به بیان دیگر مشرکان عصر پیامبر با مشرکان دیگر اعصار در اینکه اگر عنادشان به نقطه عذاب برسد عذاب خواهند شد تفاوتی ندارند، ولی عملا به این نقطه نرسید و اکثرا ایمان آوردند و زمینه عذاب استیصال از میان رفت و این یکی از تفاوت های پیامبر خاتم و نقش وجودی آن حضرت است


اقای باقری فر
ارمین
#6 ارسال شده : 1398/09/02 08:38:34 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 811

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

به نظر من هم فرض دوم درست است.
در سوره فصلت آیه ۱۳ می‌فرماید فإن اعراضوا فقل انذرتکم صاعقة مثل صاعقة عاد و ثمود.که به معنای منتفی نبودن عذاب استیصال در دوره پیامبر خاتم است. در عین حال به قول شما چون نهایتاً قریش ایمان آوردند عذاب استیصال منتفی شده اما قریش مشمول عذاب‌های دیگر بوده‌اند مثل خشکسالی و یا جنگ بدر
admin Offline
#7 ارسال شده : 1398/09/04 07:49:32 ق.ظ
نقل قول
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
در این موضوع که عذابهای الهی که قرآن،مشرکین مکه را به ان تهدید میکرده،چه بوده است

گفتگوهایی بین علاقه مندان در گروه مجازی مطرح شده است که در لینک زیر میتوانید مطالعه نمایید


ایا وعده های عذاب مشرکین مکه محقق شده است؟
farhang Offline
#8 ارسال شده : 1398/09/06 09:11:58 ق.ظ
نقل قول
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,042
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
نظر جالب علامه طباطبايي در تفسير الميزان

اين پندار غلط و خرافى كه عذاب دنيوى از امت اسلام برداشته شده با منطق اسلام سازگار نيست:

اين داستانها، مؤمنين را نيز راهنمائى مى كند به اينكه امت معاصر پيامبر اسلام نيز - كه درباره دين حقى كه آن جناب آورده بود اختلاف كردند - بزودى دچار همان سرنوشتى خواهند شد كه آن امتها دچار شدند، و آن اين است كه بزودى خداى تعالى بين آنان و بين فرستاده خودش قضاوت عملى خواهد كرد، يعنى به همان علتى كه آن امتها را عذاب كرد، اينان را نيز عذاب خواهد فرمود، و خداى تعالى در كمين آنان است .

در اينجا به عهده دانشمندان است كه به يك نكته توجه كنند و آن اينست كه هر چند خداى تعالى سخن را درباره خصوص مشركين آغاز كرد، ولى در بين اين سخن ، مجرمين از اين امت را نيز تهديد فرمود. پس ، همه آن تهديدها شامل مجرمين اين امت نيز مى شود، و چون در ميان اهل قبله مجرمين بسيارند، پس اين امت نيز بايد منتظر عذاب الهى باشد، عذابى لازم و برقرار كه خداى تعالى با آوردن آن بين آنان و پيامبرشان حكم فصل خواهد كرد. و آنچه را كه شيطان تلقينشان كرده و به دلهايشان افكنده كه ((اين امت ، امتى مورد رحمت است و خدا به احترام پيامبر آنان كه نبى رحمت است عذاب دنيايى را از آنان برداشته ، و از چنين عذابى آنها را در امان كرده ، هر چند كه در همه اقسام گناهان و خطاها غرق شوند، و هر پرده اى از حيا را پاره سازند)) بايد فراموش كنند و متوجه باشند كه هيچ مسلمانى نمى تواند به چنين خرافه اى معتقد باشد و چگونه ممكن است چنين چيزى را به اسلام نسبت داد، با اينكه در منطق اسلام احدى نزد خدا احترامى ندارد مگر به تقوا؟ و چگونه چنين چيزى از معارف اسلام است با اينكه قرآن مؤمنين را به امثال آيه زير خطاب كرده و فرموده : ((ليس بامانيكم و لا امانى اهل الكتاب من يعمل سوء يجز به ))؟!

و اى بسا از تجاوزگرانى كه از اين مقدار هم تجاوز كرده عذاب آخرت را نيز عطف بر عذاب دنيا كرده و گفته اند كه ((امت اسلام نه در دنيا عذاب مى بيند و نه در آخرت ، هم نيكوكارش آمرزيده است و هم گنهكارش ، و براى اين امت در دنيا باقى نمى ماند مگر اين كرامت كه هر چه دلش خواست بكند، براى اينكه خداى عزوجل پرده امنيت به روى اين امت كشيده ، و اما در آخرت برايش باقى نمى ماند مگر مغفرت و بهشت )).

و معلوم است كه بنا به گفته اينان براى اين ملت و شريعت باقى نميماند مگر يك مشت احكام و تكاليف گزافى كه - العياذ باللّه - خداى تعالى ، رب العالمين آنها را بازيچه و سرگرمى خود قرار داده ، نه از مخالفين آن احكام بازخواست مى كند كه چرا مخالفت كرديد؟ و نه براى امتثال كنندگان فرقى با مخالفين ميگذارد، بلكه هم امتثال كنندگان را به بهشت مي برد و هم مخالفين و عاصيان را، (و اگر از آنان بپرسى آخر فايده اين احكام و تكاليف چه بود؟ كه اين همه انبياء و اولياء به خاطر آن كشته شدند و رنجها تحمل كردند؟ در پاسخ خواهند گفت : كارهاى خدا چون و چرا ندارد! ((لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون )) و ((سبحانه و تعالى عما يقولون علوا كبيرا)).

همه اين نظريه هاى باطل ناشى از اعراض از ذكر خدا و دورى از كتاب او است ، كه به گفته قرآن كريم رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در قيامت خواهد گفت : ((پروردگارا امت من از اين قرآن قهر كردند، و آن را مهجور و متروك گذاشتند

ومساءله گرفتاريها وهلاكت ها وعذابها همه به دست خداى تعالى است ، واودر كتاب خود نوشته كه هر قريه اى را قبل از روز قيامت هلاك كند، و يا به عذاب شديدى مبتلاسازد، در بين امتهاى گذشته هم همين معنا را اعمال كرده ، براى هر امتى آيات ومعجزات خود را مى فرستاده وچون كفر مى ورزيدند وآن را تكذيب مى كردند دنبالش عذاب انقراض آور را مى فرستاده ولى درامت آخرين از آوردن آن معجزات كه دنبالش عذاب استيصال است خوددارى كرد.

آرى خداوند چنين خواست كه رفتار ايشان را با هلاكت تلافى نكند، چيزى كه هست اصل فساد در ميان آنان روبه پيشرفت است ، وبه زودى شيطان همه شان را گمراه مى كند، آن وقت است كه وعده خدا در باره آنان محقق گشته وخدا هلاكشان مى سازد، واين امرى است شدنى .


ترجمه تفسير الميزان جلد 10 صفحه 107
سیدکاظم فرهنگ
ali Offline
#9 ارسال شده : 1399/04/26 09:02:39 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,967

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

علامه طباطبایی در تفسیر ایه 65 سوره انعام ضمن بیان روایاتی که عذاب را از امت پیامبر نفی میکند، انها را نادرست می داند.


قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ ﴿۶۵﴾

انصاریان: بگو: او تواناست که از بالای سرتان یا از زیر پاهایتان عذابی بر شما برانگیزد، یا شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد، [تا وضعتان به اختلافات سنگین و کینه های سخت بیانجامد،] و مزه تلخ جنگ و خونریزی را به هر گروه شما به وسیله گروه دیگر بچشاند؛ با تأمل بنگر چگونه آیات خود را به صورت های گوناگون بیان می کنیم تا بفهمند.


رواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص ) و بيان اختلاف و عدم اعتبار اين روايات .


مولف : روايت ديگرى هم به طرق شيعه و هم به طرق اهل سنت موجود است كه همه نشانگر آن است كه عذابهاى مذكور در آيه (عذاب فوق و تحت ، يعنى صيحه آسمانى و فرو رفتن در زمين ) همه در ميان اين امت واقع خواهد شد، و اما مساله تفرقه و بجان هم افتادن كه از دير زمانى واقع شده است .

سيوطى در الدر المنثور و ابن كثير در تفسيرش نيز اخبار زيادى روايت كرده اند كه بيانگر اين مطلب است : وقتى اين آيه نازل شد، رسول خدا پناه به خدا برده و از درگاهش مسالت نمود كه امتش را به اين چند عذاب معذب نفرمايد و خداوند دعايش را در بعضى از آن عذابها مستجاب و در بعضى ديگر كه همان تفرقه و به جان هم افتادن است ، اجابت نفرمود.

و ليكن روايات مذكور، با اينكه بسيار زياد است و در بين آنها روايات قويى نيز وجود دارد، اما از آنجا كه هيچ كدامش موافق با ظاهر آيه نيست قابل اعتماد نمى باشد، زيرا دو آيه بعدش يعنى (( و كذب به قومك و هو الحق قل لست عليكم بوكيل ، لكل نبا مستقر و سوف تعلمون صريحا )) امت را وعده مى دهد به اينكه اين عذابها در آنان واقع خواهد شد.

علاوه بر اينكه آيات مورد بحث ، آيات سوره انعام است كه گفتيم يك دفعه نازل شده . و رسول خدا مامور شد آنرا به امت برساند، و اگر نسبت به بعضى از آن عذابها بدا حاصل گرديده و يا به دعاى آن حضرت ، از نزول آن صرف نظر شده بود، جا داشت كه خود قرآن كه كتابى است كه (( لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه )) از رفع آن خبر داده باشد، و حال آنكه چنين خبرى در قرآن نيست ، بلكه همانطورى كه قبلا اشاره كرديم ، آيات ديگرى نيز مانند آيات سوره يونس و روم و... اين چند آيه را تاييد مى كند.

از همه اينها گذشته ، خود روايات مزبور، با روايات بسيار ديگرى كه از طرق شيعه و سنى نقل شده معارض مى باشند و همه دلالت دارند بر اينكه همه عذابهاى مذكور در آيه ، در بين امت واقع خواهد شد.


از اين هم كه صرف نظر كنيم ، اين روايات با همه كثرتشان و با اينكه همه آنها اتفاق دارند بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) بعد از نزول اين آيه : (( قل هو القادر على ان يبعث )) ، دعاهائى كرد، با اين همه در عدد آن دعاها متفق نيستند، مثلا در بعضى از آن روايات دارد كه حضرت سه چيز از خدا خواست ، و در بعضى ديگر دارد كه چهار چيز درخواست نمود، و همچنين در اينكه چند تا از درخواستهايش قبول شد اختلاف دارند، در بعضى از آنها دارد كه يكى از درخواستهايش ‍ قبول شد، و در بعضى ديگر دارد دو تا.

و نيز در اينكه درخواستها چه بوده اختلاف است ، زيرا در بعضى از قولها و روايات دارد كه تقاضاى آن حضرت ، ايمنى امت از سنگسار شدن به سنگهاى آسمانى و در امان بودنشان از فرورفتگى در زمين و نيز ايمن بودنشان از تفرقه و جنگ و خونريزى بوده است ، و در بعضى ديگر دارد كه خواستهاش حفظ از غرق ، قحطى و جنگ داخلى بوده . و در عده ديگرى از آن روايات دارد كه درخواستش عدم قحطى عمومى و تسلط دشمنان خارجى بر آنان و جنگهاى داخلى بوده است .

و در پاره اى ديگر دارد كه درخواستها اين بوده كه امتش را بر هيچگونه گمراهى دچار نسازد و دشمنى را از غير خودشان بر آنان چيره نكند و آنان را به عذاب قحطى هلاك ننموده و وحدت كلمه را از ايشان سلب نكند، و آنان را به جان هم نياندازد.

و در بعضى ديگر است كه درخواستهاى آن جناب اين بود كه دشمنان خارجى را بر آنان مسلط نكند، و آنان را به غرق هلاك نسازد و ايشان را به جان هم نيفكند. و در بعضى ديگر دارد آنان را به عذابهائى كه امم پيشين به وسيله آنها هلاك شدند، هلاك نساخته و دشمنان خارجى را بر سرشان چيره و مسلط نفرمايد و آنان را دسته دسته و متفرق نسازد، و به جان يكديگر نيفكند. باز در بعضى ديگر دارد كه درخواست آن حضرت اين بوده است كه از آسمان و از زمين ، عذاب بر آنان نفرستد و آنان را دسته دسته ننموده به جان هم نيفكند.

باز از اين نيز كه بگذريم دليل ديگر بر اينكه اين روايات قابل اعتماد نيستند، اين است كه در بعضى از آنها دارد: اين دعا در حره بنى معاويه (كه يكى از آباديهاى انصار است و در بلوك عاليه مدينه واقع شده ) ايراد گرديده است و لازمهاش اين است كه اين دعا بعد از هجرت ايراد شده باشد در صورتى كه ما مى بينيم كه سوره انعام از سوره هائى است كه در مكه نازل شده و اين نزول قبل از هجرت بوده است . البته در اين روايات ، اختلافات ديگرى هم وجود دارد كه اگر كسى به آنها رجوع كند برايش واضح مى شود.

به فرضى هم كه بخواهيم يكى از اين روايات را گرفته و به آن استناد كنيم از همه آنها صحيح تر روايتى است كه عبد الرزاق ، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن المنذر و ابن مردويه از شداد بن اوس نقل كرده اند كه وى به طور رفع از رسول خدا نقل كرده كه فرمود: خداى متعال روزى زمين را براى من طورى كرد كه من از مشرق تا مغرب آن را ديدم ، و برايم معلوم شد كه دامنه دين من تا آنجا كه من آن روز ديدم ، گسترده خواهد شد، ديگر اينكه به من دو گنج داده شد: يكى گنج سرخ و ديگرى سفيد، و من از پروردگار خود خواستم كه امتم را به قحطى عمومى دچار نفرمايد، و آنان را از هم پاشيده و دسته دسته نگرداند، و ايشان را به جان هم نيفكند، در جوابم خطاب آمد: اى محمد قضائى را كه من گذرانده باشم برگشت ندارد، و من اينك اين دعايت را در حق امتت مستجاب مى كنم كه هرگز آنان را به قحطى عمومى مبتلا نسازم ، و دشمنان خارجى را بر سرشان مسلط نكنم ، و به دست آنان هلاكشان نفرمايم ، تا خودشان خود را هلاك كنند، و يكديگر را بكشند، و اسير نمايند. آنگاه رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) فرمود: من بر امتم از پيشوايان و زمامداران گمراه كننده مي ترسم ، و مي ترسم كه كار آنان به شمشير محول شود، كه در چنين صورتى تا قيام قيامت ، شمشير از بين آنان برداشته نخواهد شد.

اين روايت از غالب اشكالاتى كه در بقيه روايات بود، خالى است ، و در اين روايت ندارد كه اين دعا پس از نزول آيه مورد بحث بوده و ليكن مضمون همين روايت را هم بايد بر اين حمل كرد كه مقصود اين است كه : امت اسلام از قحط و غلائى كه ريشه كنش ساخت و اثرى از وى باقى نمى گذارد مصون است ، وگرنه ظاهر آن با مصيبتها و قحطيها و خونريزيهاى سنگينى كه مسلمانان از سپاه صليب در اندلس و از لشكر مغول ديدند، سازگار نيست . و نيز بايد گفت ناچار اين درخواستها در اوايل بعثت و قبل از نزول اين آيه بوده ، و گر نه چطور ممكن است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با آن معرفتى كه به مقام پروردگار خود دارد، و با آن جلالت قدرى كه در او است با شنيدن اين وحى ، تازه از خداى خود قضائى را كه او گذارنده و وى را مامور به تبليغ آن نموده ، تقاضا كند؟

بعد از همه اين حرفها، قرآن كريم با آيات خود، واقع امر را بيان كرده و آن اين است كه : اين دين تا روز قيامت باقى خواهد ماند و اين امت به كلى از بين نخواهد رفت ، و ليكن چنان هم نيست كه دچار هيچ بلائى نشود، بلكه هر بلا و مصيبتى كه بر سر امتهاى گذشته آمده ، بدون چون و چرا، مو به مو بر سر اين امت نيز خواهد آمد،

روايات قطعى الصدور بسيارى هم كه از رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) و ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در دست هست ، همه گوياى اين مطلب مى باشند



ترجمه تفسير الميزان جلد 7 صفحه : 217
ali Offline
#10 ارسال شده : 1399/05/01 07:30:52 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,967

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال


علامه طباطبايي در انتهاي سوره انعام نيز اينگونه بيان ميكند:

اينكه برخي مفسرين گفته اند كه خداوند امت نبى رحمت را هلاك نمى كند، صحيح نيست . زيرا آيات قرآنى بخوبى دلالت دارد بر اينكه امت اسلام هم مانند ساير امم روزى دچار عذاب گشته و به زودى مشمول قضاى به قسط و حكم فصل خداوند مى شوند، مانند آيه (( و لكل امة رسول فاذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لا يظلمون و يقولون متى هذا الوعد ان كنتم صادقين قل لا املك لنفسى ضرا و لا نفعا الا ما شاء الله لكل امة اجل )) تا آنجا كه مى فرمايد (( و يستنبؤنك احق هو قل اى و ربى انه لحق و ما انتم بمعجزين ... ))
تفسير الميزان
ali Offline
#11 ارسال شده : 1402/11/17 09:19:40 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,967

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

قران فقط نزول عذاب در زمان و مكان حضور پيامبر را نفي كرده است

آيا در زمان وجود مبارك رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلم) #عذاب واقع مي¬شود يا نه؟

در آيه 32 سوره انفال اين چنين آمده كه وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِن كَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ
مي¬گفتند اگر اين حقي است از طرف خدا يك عذابي از آسمان بيايد به حيات ما خاتمه بدهد ، اين را به عنوان تحكم و استهزا ¬مي¬گفتند

اين درخواست عذاب، در قبال اين پيشنهاد خداي سبحان اين چنين مي¬فرمايد وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ( )، اين سنت الهي است كه مادامي كه توي رسول خدا در بين مردمي خدا آنها را عذاب نكند
آن گاه اين آيه محل بحث سوره رعد كه مي¬فرمايد يا در زمان حيات تو ما اينها را به تو نشان مي¬دهيم كه آنها را عذاب كرديم يا بعد از وفات تو آنها را عذاب مي¬كنيم اين چگونه جمع مي¬شود مگر مي‌شود در زمان حيات رسول خداي سبحان خدا امت را عذاب بكند؟

ظاهراً آيه محل بحث يعني آيه سوره رعد نمي¬فرمايد كه ما در زمان تو بعضي از وعده¬ها را وفا مي¬كنيم اين قضيه شرطيه است قضيه شرطيه صدقش به تلازم مقدم و تالي است نه اينكه حتماً اين كار را مي¬كنيم نظير لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا در آيه محل بحث از سوره رعد فرمود يا آن كار را مي¬كنيم يا اين كار را بالاخره ما به وعده¬هايمان وفا مي¬كنيم يا در زمان حيات شما يا بعد از حيات شما شما وظيفه¬تان تبليغ است محاسبه آنها به عهده ماست اين نمي‌فرمايد ما يك مقدار از عذابها را در زمان حيات تو بر اينها نازل مي¬كنيم كه فرمود يا قبل از وفات يا بعد از وفات ما اينها را معذّب خواهيم كرد اين يك مطلب

مطلب ديگر اينكه آيه سوره انفال نمي¬گويد تو مادامي كه زنده‌اي ما اينها را عذاب نمي¬كنيم فرمود تو در بين اينها هستي ما اينها را عذاب نمي¬كنيم تو اگر از بين اينها بيرون بروي يا تو را بيرون بكنند ما عذابشان مي¬كنيم چه اينكه خداي سبحان اهل مكه را بعد از اينكه رسول خدا را بيرون كردند عذاب كرد درباره اصل تعذيب هم اختصاصي به عذاب استيصال ندارد در موارد ديگر فرمود قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ( )،
‌شما با اينها جنگ كنيد خدا مي¬خواهد به دست شما اينها را عذاب كند معلوم مي¬شود پيروزي رزمنده¬هاي اسلامي عذاب است بر كفار و منافقين
در همان ایه بعد در سوره انفال فرمود فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ( )، بنابراين در آيه سوره انفال فرمود مادامي كه در بين اينها هستي اينها را عذاب نمي¬كنيم و از طرفي هم فرمود چگونه خدا اينها را عذاب نكند درحالي كه اينها مردم را از مسجد الحرام منصرف مي¬كنند و باز مي¬دارند
حضرت اگر در بين كفارهم باشد باز خداي سبحان كفار را به عذاب مبتلا نمي¬كند براي اينكه مدتها در مكه بود و كفار را خداي سبحان معذب نفرمود
بنابراين تنافي بين آيه سوره رعد كه محل بحث است با آيات سوره انفال نيست از چند جهت

تفسير تسنيم سوره رعد
پاسخ سریع نمایش بخش پاسخ سریع
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (9)
عنوان جدید ارسال پاسخ
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.372 ثانیه ایجاد شد.