logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:170776)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:133481)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:123433)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:89884)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: آيا توصيفاتي كه در آيات مختلف قران براي نعمات بهشت شده است، تمثيل است يا وافعي؟    مشخصات حكومت صالح و ناصالح در قران : حكومت فرعوني چه ويژگيهايي دارد؟    عذاب و مغفرت خدا مشمول قانون عام است و منحصر به گروه خاصي نيست.    ایا دعا به هم زدن نظام موجود هستی است؟       آخرین رویداد تالار: قران پویان 14 ساله شد : خلاصه اماری 13 سال فعالیت تالار گفتگوهای قران پویان      

توجه

Icon
Error

farhang Online
#1 ارسال شده : 1394/05/09 07:18:05 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 924
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال

تفسير قران،تفسير خلاصه سوره فتح،پيام سوره فتح چيست؟
بنام خدا

سوره فتح بنابر اتفاق نظر مفسرین،پس از بازگشت پیامبر از صلح حدیبیه-که میان پیامبر و مشرکین مکه در نزدیکی مکه و در سال ششم هجری منعقد شد -نازل شده است.که داستان آن در تمامی تفاسیر نقل شده است.

فراز اول سوره:آیات 1-7

این فراز، تاثیر و تعامل این واقعه را بر سه گروه تبیین میکند:پیامبر،مومنین،مشرکین و منافقین و در ادامه سوره توضیح و تفصیل بیشتری ارایه میکند.

آیات 1-3:ای پیامبر ما برای تو فتح(گشایش) آشکاری،فراهم کردیم.تا خدا ذنب گذشته و اخیرت را بیامرزد و نعمتش را بر تو تمام کند و ترا به راه مستقیم هدایت کند و خدا ترا با نصرتش یاری نماید.

(جهت اطلاع از تفاسیر و مباحث ذنب پیامبر در آیه 2 کلیک کنید)

براساس آیات بخش دوم سوره،هم چنانکه اکثر مفسران گفته اند منظور از این فتح مبین،صلح حدیبیه است و نه فتح مکه.

آیات 4و5:خدایی که لشگریان آسمان و زمین برای اوست،در این واقعه آرامش را بر قلوب مومنین نازل کرد تا بر ایمانشان بیفزاید تا شایسته ورود به بهشت و بخشش بدیهایشان شوند که این در محضر خدا،کامیابی بزرگی است.

آیات 6و7:همان خدایی که لشگریان آسمان و زمین در اختیار اوست،این واقعه را اسبابی قرار داد تا منافقین و مشرکین را که به خدا سوء ظن داشتند،عذاب کند.خدا بر انها غضب کرده و سرانجام آنها جهنم است.


کلمات کلیدی:فتح مکه حدیبیه صلح بیعت رضوان

ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/01 02:41:55 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
farhang Online
#2 ارسال شده : 1394/05/09 09:00:31 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 924
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
فراز دوم سوره آیات 8-14 که تفصیلی از ماجرا و آیات فراز اول است:

آیات 8و9:ای پیامبر ما ترا بعنوان گواه،بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاده ایم. مردم هم باید به خدا و رسولش ایمان بیاورند .یاریش کنند و صبح وشام او را تسبیح کنند.

آیات بعد به واکنش متفاوت دو دسته از مردم یعنی مومنین و غیر مومنین شامل کفار و منافقین در برابر این دستور خدا می پردازد.

آیه 10:مومنینی که با توبیعت کرده اند در واقع با خدا بیعت کرده اند(این جمله ابهام موجود در ضمیر ه در افعال توقروه و تعزروه را هم برطرف میکند که در واقع یاری رسول،یاری خداست)و طبق آیه 18 همین سوره خدا از آنها راضی است و اگر به عهد وبیعت خود وفا کنند،اجری عظیم خواهند داشت.این آیه نیز توضیحی بر آیه 4و5 سوره است.

آیات 11-14 به شرح حال منافقینی می پردازد که از همراهی رسول ومسلمانان در حرکت از مدینه به سمت مکه برای اعمال حج سرباز زدند.و در ایه 6 بطور خلاصه اشاره کرده بود.

آیه 11و12:خدا به پیامبر خبر میدهد که پس از بازگشت شما به مدینه،این افراد بازمانده از کاروان شما(مخلفین)برای عدم همراهی خود بهانه خواهند آورد و به شما خواهند گفت که اموال و زن وبچه،ما را مشغول کرد .برای ما استغفار کن.اما اینها دروغ میگویند .زیرا اینها گمان سوئی داشتند و فکر میکردند که شما هرگز به شهرتون برنمی گردید(این همان ظنی است که در آیه 6 اشاره بود)

آیات 13و14:این بدگمانی آنها و عدم ایمان به نصرت پیامبر از جانب خدا،نشان از ایمان نداشتن آنها به خدا ورسول است که مستوجب عقاب و جهنم است.البته فرمانروایی آسمانها و زمین برای خداست و قوانین و ضوابط غفران و عذاب را همو تشریع کرده است.و او آمرزنده مهربان است. در واقع خدا با این جمله راه را برای توبه آنها و بازگشت شان باز گذاشته است.
سیدکاظم فرهنگ
farhang Online
#3 ارسال شده : 1394/05/16 01:55:40 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 924
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
بنام خدا

آیات 15-23 نیز ضمن توضیح بیشتری از مومنان و مخلفین و منافقین،بشارتها و پیش گویی هایی را خیر میدهد:

آیات 15و 16:بزودی که شما برگردید و برای جنگ بعدی وگرفتن غنایم حرکت کنید،خواهند گفت اجازه دهید ما هم بیاییم .اینها میخواهند کلام خدا را تغییر دهند .بگو هر گز شما دنبال ما نخواهید آمد.که انها هم پاسخ میدهند شما به ما حسادت می کنید (که سهمی در غنایم داشته باشیم)
(توضیح اینکه کلام قبلی خدا چه بوده ،در ادامه خواهد آمد)

اما به آنها بگو اگر در جنگ بعدی که با قومی نیرومند است ،شرکت کنید خدا پاداشی نیکو به شما میدهد اما اگر همانند دفعات قبل سرباز زنید ،شما را عذاب میکند.

آیه 17:افراد نابینا و لنگ و مریض از شرکت در جهاد معافند .امابقیه باید شرکت کنند که پاداش اطاعت کنندگان بهشت و جزای سرپیچی کنندگان،عذاب است.


آیات 18-23:مجددا بحث به مومنین و همراهان پیامبر برمیگردد:(که در آیات 4و5 10 اشاره شده بود)

خدا از بیعت مسلمانان با پیامبر در زیر درخت راضی شد و بخاطر صداقت انها،هم آرامش بر آنها مستولی کرد و هم فتح نزدیکی نصیب آنها میکند که با غنایم بسیار همراه است.

(البته خدا وعده غنایم بسیاری به شما داده که این یکی(خیبر)را برای شما پیش انداخته است تا نشانه ای برای مومنان باشد و شما را به راه راست هدایت کند.غنیمتهای دیگری هم هست که شما فدرت تسلط بر آنها را نداشته اید اما خدا بر آنها احاطه دارد(و در صورت استمرار ایمان و اطاعت از پیامبر،آنها را نصیب شما میکند.)

اگر کافران (در حدیبیه ،بجای صلح )با شما میجنگیدند ،فرار میکردند و یار ویاوری نداشتند.زیرا سنت الهی چنین بوده و بدون تغییر خواهد بود(که مومنین و رسولانش را یاری خواهد کرد)
سیدکاظم فرهنگ
farhang Online
#4 ارسال شده : 1394/05/16 02:39:36 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 924
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
در آیه 15 به کار منافقین برای تغییر کلام خدا اشاره شده است:

سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۵﴾

فولادوند: چون به [قصد] گرفتن غنايم روانه شديد به زودى برجاى‏ ماندگان خواهند گفت بگذاريد ما [هم] به دنبال شما بياييم [اين گونه] مى ‏خواهند دستور خدا را دگرگون كنند بگو هرگز از پى ما نخواهيد آمد آرى خدا از پيش در باره شما چنين فرموده پس به زودى خواهند گفت [نه] بلكه بر ما رشگ مى‏بريد [نه چنين است] بلكه جز اندكى درنمى‏ يابند

اما منظور از کلام خدا چیست؟

بسیاری از مفسرین شیعه ،منظور از این کلام در آیه 15 را ،آیات 18 و 19 همین سوره میدانند که خدا بشارت فتح نزدیک و غنایم زیاد به مومنان بیعت کننده در بیعت رضوان داده است.انها معتقدند که طبق این آیه،غنایم خیبر منحصر به شرکت کنندگان در بیعت رضوان بوده و مخلفین با درخواست حضور در جنگ خیبر،این انحصار و این کلام خدا را تغییر میدادند.

اما به نظر نگارنده،آیات 18 و19 در مقام بیان پاداش و بشارت به مومنان همراه پیامبر است که علاوه بر رضایت الهی،به فتحی نزدیک وغنایم هم بشارت داده اما نصریحی در منع بهره مندی سایرین از این غنایم ندارد.

در تفسیر مجمع البیان آمده است که جبایی معتقد است این جمله ناظر به آیه 83 سوره توبه است اما مجمع البیان بخاطر روایتی که آیات سوره توبه را به جنگ تبوک مرتبط میداند و این جنگ در سال نهم هجری و سه سال بعد از سوره فتح بوده،این نظر را غلط فاحش خوانده است

نگارنده نیز در ضمن مطالعه آیات سوره توبه و برخورد با آیه 83 ،آنرا مرتبط با کلام خدا در سوره فتح دانست و لذا نظر جبایی درست است بدلایلی که در زیر خواهد امد.ابتدا آیات سوره توبه را مرور کنیم:

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ وَكَرِهُواْ أَن يُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَالُواْ لاَ تَنفِرُواْ فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ ﴿۸۱﴾

فولادوند: بر جاى‏ ماندگان به [خانه] نشستن خود پس از رسول خدا شادمان شدند و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند كراهت داشتند و گفتند در اين گرما بيرون نرويد بگو اگر دريابند آتش جهنم سوزان‏تر است

فَإِن رَّجَعَكَ اللّهُ إِلَى طَآئِفَةٍ مِّنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخْرُجُواْ مَعِيَ أَبَدًا وَلَن تُقَاتِلُواْ مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُم بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُواْ مَعَ الْخَالِفِينَ ﴿۸۳﴾


مکارم: هرگاه خداوند تو را به سوي گروهي از آنان بازگرداند و از تو اجازه خروج (به سوي ميدان جهاد) بخواهند، بگو هيچگاه با من خروج نخواهيد كرد و هرگز همراه من با دشمني نخواهيد جنگيد، چرا شما نخستين بار به كناره گيري راضي شديد، اكنون نيز با متخلفان بمانيد!

1-همانطور که متن کاملا صریح و گویاست،خداوند در سوره توبه (آیه 43)ابتدا پیامبر را سرزنش می کند که جرا به آنها (مخلفین ومنافقین)برای ترک جهاد اجازه دادی و سپس در آیات فوق ،می گوید چون اینها اولین بار به خانه نشینی و ترک جهاد راضی شدند،در چنگهای بعدی اگر از تو برای شرکت در جنگ اجازه گرفتند،بگو شما هر گز با من نخواهید جنگید بخاطر قعود اولتان.

2-خانه نشینی و ترک جهاد از جانب گروهی از مسلمانان در قرآن در چند جا تکرار شده است.
جنگ احد(سوره آل عمران)،جنگ خندق(سوره احزاب)،صلح حدیبیه(سوره فتح) و سوره توبه(که در خوئ سوره به نام جنگ اشاره نشده است)
بنابراین اولین عدم همراهی در صحنه جهاد در جنگ احد رخ داده و آیه 83 سوره توبه ،میتواند جنگهای بعد از احد را شامل شود.

3-در تحقیقی که مرحوم مهندس بازرگان در ترتیب نزول سوره ها و ایات انجام داده،بجز ایات 1-34 سوره نوبه که به ماجرای لغو پیمان ها در سال 9 هجری مربوط است،تزول بقیه آیات سوره را بین چنگ احزاب و قبل از صلح حدیبیه ،تعیین کرده است.بر این اساس ، ایه 15 سوره فتح که پس از آیه 83 سوره توبه نازل شده ،می تواند ناظر به آن کلام صریح خداوند باشد.

4-در سوره توبه خداوند به پیامبر و مسلمانها خبر میدهد که در روستاها و شهر منافقینی وجود دارد که پیامبر هم انها را نمی شناسد.آیا منطقی است که پیامبر در اخرین سال عمرشان هنوز منافقان را نشناسد؟
با توجه به تکرار اجازه خواستن مخلفین از پیامبر در جنگهای گوناگون و تذکر خدا به پیامبر که اگر اجازه نمیدادی بهتر بود تا منافقین شمناخته شوند،منطقی است که این تذکر هم در اولین اجازه خواستن آنها انجام شده باشد نه آخرین بار.

لذا به نظر میرسد ان بخش از آیات سوره توبه که به بحث منافقین و جهاد مربوط میشود به سالهای نخست پس از هجرت مثلا جنگ احد اشاره داشته باشد و نه جنگ تبوک.



سیدکاظم فرهنگ
farhang Online
#5 ارسال شده : 1394/05/27 09:58:54 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 924
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
بنام خدا

مروری بر آیات 24 تا 27

این فراز از سوره نیز در ادامه آیات قبلی،مسلمانان و مومنان همراه پیامبر را مخاطب قرار داده و برکات و رحمت خداوند که با صلح حدیبیه نصیب مسلمانان شد را توضیح میدهد تا مسلمانانی که از برگشت ظاهرا ناموفق از مکه و انعقاد صلح ناراضی اند،توجیه نماید:

(پس از رضایت خدا از مومنین بیعت کننده با پیامبر در بیعت رضوان،و وعده پیروزی و کسب غنایم بسیار در آینده نزدیک،که در آیات قبل بیان شد،)در آیات 24و25 خداوند جلوگیری از بروز درگیری مسلمانان با کفار در شهر مکه و حرم امن الهی را که با صح حدیبیه بوقوع پیوست، اقدامی مهم از جانب خداوند بر میشمرد.

خداوند میفرماید هرچند که مشرکان بخاطر کفرشان و جلوگیری از ورود شما به مسجدالحرام،مستحق مجازات بوده و شما مجاز به نبرد با آنها بودید اما خداوند (با پیش آوردن صلح حدیبیه)جلو این نبرد را گرفت بخاطر اینکه به مسلمانانی که در مکه هستند و شما نمی شناسید ،آسیبی نرسد و تبعات آن دامن گیر شما شود.قطعا اگر مسلمانان از کفار جدا بودند و قابل تفکیک بودند،جلو جنگ را نمی گرفتیم.جنگی که در صورت وقوع بنا به آیه 22 مشرکان فرار میکردند و سپاه اسلام پیروز میشد.

در آیه 26 خداوند نعمت مهم دیگری را که به مسلمانان عطا کرده ،تکرار میکند و آن نزول آرامش بر قلب مسلمانان بوده است.در حالیکه کافران بخاطر تعصبات جاهلی مانع ورود مسلمانان شدند و زمینه ساز وقایع بعدی در حدیبیه شدند،نزول این آرامش در فضای خشم،ترس ،اضطراب و ابهامی که برای مسلمانان بازمانده از سفر حج ایجاد شده و اخبار و شایعات مبنی بر قتل سفیر پیامبر را می شنیدند و منتظر تصمیم مشرکین برای اجازه ورود به مکه یا جنگ بودند،نعمت مهمی بوده است.لذا خدواند این موضوع را سه بار در آیات 4و18و 26 تکرار میکند.

آیه 27 نیز تحقق خواسته اصلی مسلمانان که بخاطر آن از مدینه حرکت کرده بودند را نوید میدهد.یعنی همان خواب پیامبر و ورود مسلمانان به مسجدالحرام در امنیت کامل برای انجام اعمال عمره.
در انتهای این آیه و پس از نوید حج،مجددا نوید فتح نزدیک را میدهد که با توجه به آیات قبل،همان فتح خیبر منظور میباشد.

در واقع می توان این طور گفت که آیات 18 تا 27 به همراه آیه 10 به توضیح وتفصیل آیات 4و5 در اقدام مومنین و فضل و پاداش خدا در برابر اقدام آنها و بشارتها ی آتی پرداخته است. همانطور که آیات 11تا 17 به توضیح آیه 6 در اقدام مخلفین و منافقین و جزای آنهاپرداخته است.
سیدکاظم فرهنگ
farhang Online
#6 ارسال شده : 1394/05/29 06:42:34 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 924
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
بنام خدا

آیات 28و 29 سوره فتح :این دو ایه هم در ادامه بشارتهای خداوند به مسلمانان وفادار همراه پیامبر است.

در واقع خداوند مسلمانان را بتدریج از فتوح ظاهری و نزدیک (خیبر،ورود به مسجدالحرام،فتوحات بعدی و..)به فتح کلی و غلبه نهایی دین حق پیامبرش بعنوان اراده قطعی الهی بشارت میدهد.

در آیه 29 بیان میکند این پیامبر هم ،محمد ص و همراهانش هستند(که در بیعت شجره همراهی خود را با پیامبر نشان دادند)اینها هموراه بدنبال کسب رضای خدا هستند هم در نماز خود و هم در شدت عمل خود با کفار و هم مهر و محبت خود با سایر مومنان.

سپس موضوع غلبه دین اسلام را با مثالی توضیح میدهد که جامعه اسلامی مانند گیاهی است که تازه سر براورده وبدریج رشد میکند و قوام و استحکام میباید بطوریکه کافران را به خشم میاورد.

در انتها نیز مجددا وعده خود مبنی بر پاداش فردی و اخروی این همراهان باایمان وصالح پیامبر را تکرار میکند(در آیه 5 هم بیان شده بود)که پاداشی بزرگ و امرزش و مغفرت الهی در انتظار آنها خواهد بود.
سیدکاظم فرهنگ
farhang Online
#7 ارسال شده : 1394/05/29 07:15:37 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 924
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
بنام خدا

درس و پیام کل سوره فتح چیست؟

در واقع سوره را به سه بخش اصلی میتوان تقسیم کرد:

1-آیات 1-7:خدا صلح حدیبیه را گشایش و پیروزی آشکار برای مسلمانان نامیده و نقش چهار گروه و ثواب و عقاب آنها در این واقعه را بطور خلاصه بیان میکند(سپس در ادامه سوره آنها را توضیح میدهد):
پیامبر،مومنین،منافقین و مشرکین

2-آیات 8تا17:پیامبر،رسول و بشارت دهنده و بیم دهنده از جانب خداست.شما باید باو ایمان آوررده و اورا یاری کنید.

در برابر این امر،مردم سه گروهند :کسانی که با پیامبر بیعت کرده و همراه واقعی او یند،اجری عظیم دارند.

اما آنها که به هر نحو از جمله با بهانه های دروغین که از ترس و عدم ایمان واقعی آنها ناشی میشود،از همراهی او سر باز میزندد.اینها مردمی تباه شده اند.

گروه سوم هم کسانی که اصلا به خدا ورسول ایمان نمی آورند و کافرند که آتش سوزان خواهند داشت.

3-آیات 18-29:بشارتها و نعمات خدا بر مومنین

خدا مومنینی که همراه پیامبر به حدیبیه آمدند و سپس در زیر درخت با او بیعت کردند را مورد لطف قرار میدهد با عبارات زیر:

1- خدا از شما راضی است
2-آرامش قلبی بر شما نازل کرد
3-پیروزی نزدیک همراه با غنایم نصیبتان خواهد کرد.
4-پیروزی های دیگری که الان قادر نیستید،در پیش خواهید داشت
5-علیرغم اینکه کافران مستحق عذاب و قتال بودند،اما جلو درگیری را گرفت تا تبعات آن دامن گیر شما نشود.
6-بزودی با اطمینان خاطر وارد مسجدالحرام خواهید شد برای انجام حج
7-خدا اراده کرده که دین شما بر همه ادیان غلبه نماید.

لذا درس و پیام سوره وجه بشارتی دارد که بصورت زیر میتوان بیان کرد:

ای مسلمانان .در ایمان به خدا و رسولش استوار و همواره او را یاری کنید.تا خدا هم با استفاده از همه اسباب آشکار ونهان خود ،شما را یاری و دین خود را غالب نماید.
سیدکاظم فرهنگ
سمیرا گودرزی Offline
#8 ارسال شده : 1400/01/16 02:49:57 ب.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 114
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران

گزیده تفاسیر آقاے بازرگان از سوره فتح👇👇👇


┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

فتح:6
*وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا*

و نيز [در جهت مقابل] مردان و زنان منافق [=به ظاهر مسلمان] و مردان و زنان مشرك [=بت‌پرست] را كه با بد پنداري [=باوري خرافي و آلوده به شرك] دربارة خدا گمان مي‌برند،12 به عذاب [=محروميت از همراهي با حق] برساند. حوادثِ بد روزگار13 [برخلاف تصوّرشان] بر خودشان باد، و [نيز] خدا بر آنان خشم گيرد و از رحمت خويش دور كند14 و براي آنان دوزخ را، كه بد سرانجامي است، فراهم كرده است.15


12- «سوء ظن به خدا»! نوعي «بد خداشناسي» و ديد مشركانه داشتن به آفريدگار است، حضرت علي(ع) [در نهج البلاغه نامه 53 بند 28] فرمود: «سه صفت از سوء ظن به خدا [بد خداشناسي] ناشي مي‌شود: ترس، بُخل، و حسد. خداشناس واقعي نه از كسي مي‌ترسد، نه خسيس است، و نه به ديگري حسادت مي‌كند». [براي توضيحات بيشتر به سلسله مقالاتي تحت عنوان «بد خداشناسي»- در 8 قسمت- از همين قلم مراجعه كنيد]
باورهای مشرکين درباره نقش بُت‌ها در برآوردن حاجات و اعتکاف در بُتخانه‌ها، و آداب و زياراتي که انجام مي‌دادند، تماماً مبتني بر اوهام و خرافات و گمان‌هاي جاهلانه بود. امروز نيز بسياري از دينداران عالم به آداب و تشريفاتي در آئين‌هاي مذهبي خود پايبندي نشان مي‌دهند که بسياري از آنها بر پايه ظنّ و گمان در طول تاريخ شکل گرفته و با اساس شريعت مغايرت و تضاد دارد.

13- «دَوَائِرَ» جمع دائره، از ريشه دور [گردش] مي‌باشد. اما منظور از دوائر، يا دائره، حوادثي است که در جهان جريان دارد و مي‌گردد و کسي از آن مصّون نيست. مثل: سيل، زلزله، بيماري، قحطي، جنگ و... علاوه بر اين آيه، در آية 98 سورة توبه (9:98) و آية 52 سورة مائده (5:52) نيز كلمة «دائره» آمده است. در هندسه نيز دايره حالت حصار و بستن فضا دارد.

14- «لَعْن»، راندن كسي از خود و دور كردن اوست. لعنت كردن ما آدميان لفظي است و جنبة نفرين دارد، اما لعن الهي، محروم كردن گمراهان از رحمت خود در بازتاب عمل خود آنها [كفر، نفاق، ستم، فساد و تباهي و...] مي‌باشد. در واقع لعنت خدا مثل دستِ رد زدن معلم به شاگرد تنبل براي رفتن به كلاس بالاتر است كه نه از دشمني، بلكه از حكمت و حمايت از حق ديگران ناشي مي‌شود.

15- «صيرورت»، شدن و تحوّل يافتن و رسيدن است. اهل لغت «مصير» را مصدر ميمي و اسم مکان به معناي بازگشتگاه گرفته‌اند. اما «مصير» با «مرجع» و «مسير» فرق دارد؛ در اين لغت، توجه به سرانجام تحولات و محصول فرآيند مورد نظر است.

📚تفسیر آقاے بازرگان

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄




فتح:10
*إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا*

بي‌ترديد كساني كه با تو [در دفاع از دين] بيعت مي‌كنند،21 جز اين نيست كه با خدا بيعت مي‌كنند؛ دست [قدرت] خدا بالاي دست [مؤيد] آنهاست.22 پس هر كه پيمان شكند، تنها به زيان خويش شكسته23 و هر كه به پيماني كه با خدا بسته وفا كند، پس به زودي پاداش بزرگي خواهد داشت.

21- «بيعت» از ريشه «بيع» [معامله و خريد و فروش] تعهدّي دوطرفه در اطاعت از يكطرف و ارائه خدمت و هدايت از طرف ديگر است.

22- «يَد» نماد وسيله اعمال قدرت و عمل است و به صورت مجازي در مورد خدا به كار مي‌رود.

23- «نَكَثَ» در قرآن عموماً دربارة شكستن و نقض عهد و اَيمان [سوگندها] به كار رفته است. همچون باز كردن رشتة نخ پس از تابيدن آن: نحل 92 (16:92) - «وَلا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ أَنْكَاثًا...» [مانند آن زني نباشيد كه بافته شدة خود را پس از محكم كردن از هم بازكرد]. از همين تك آيه تشبيهي مي‌توان معناي «نكث» در شش مورد ديگر آن در قرآن را، كه دربارة عهد و پيمان است، دريافت؛ پايبندي به عهد و پيمان موجب وحدت، اتحاد و انسجام و قوّت مي‌شود و شكستن آن، شيرازه همه امور را از هم مي‌پاشد. اين است تفاوت نقض عهد با نكث عهد!

📚تفسیر آقاے بازرگان


┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

فتح:11
*سَيَقُـولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا يَقُـولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا بَلْ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا*
به زودي آن باديه‌نشينان واپس مانده24 [=شانه خالي كننده از پيوستن به مؤمنين در آن سفر خطرناك، توجيه‌گرانه] به تو خواهند گفت: ما را [نگهداري از] اموالمان و اهلمان [=همسر و فرزندانمان] مشغول كرده بود،25 پس براي ما طلب آمرزش كن! آنها سخني به زبان مي‌آورند كه در دل‌شان نيست.26 بگو: پس اگر خدا [با اولويت دادنتان به اموال و وابستگان] اراده زيان يا سودي به شما كند، چه كسي مي‌تواند بازدارنده او باشد؟ [براي دفع ضرر و جلب منفعت به خدا بايد روي آورد] و خداوند از [جزئيات] آنچه مي‌كنيد با خبر است.


24- منظور از اعراب [باديه نشينان]، كه در اين سوره و سوره حجرات بارها تكرار شده، بيش از باديه نشيني، دوري از تمدن و تربيت و آموزش و پرورش ايماني است. زندگي در صحرا و محروم بودن از مناسبات فرهنگ‌ساز، نوعي تنگ‌نظري و خودخواهي به همراه مي‌آورد.
از 10 موردي كه كلمه اعراب در قرآن آمده، هشت مورد آن بر خصلت‌هاي منفي آنان اشاره كرده است. از جمله: عذرتراشي و شانه خالي كردن از جهاد، زيان تلقي كردن انفاق، تخلّف از رسول الله، كفر و نفاق و ناآگاهي از حدود الله و ادّعاي ايمان.
اما «مُخَلَّفُون» از ريشه خَلَفَ [پشت سر، پس] صيغه مفعول از باب تفعّل، واپس ماندن به دليل ترس و محافظه‌كاري است. اما خالِف و خالفين به كساني مثل زنان، كودكان و پيراني گفته مي‌شود كه به دليل ناتواني از جهاد بازمانده‌اند [توبه 83 (9:83) ].

25- اين نوعي بهانه‌جويي و فرافكني نفساني است كه شخص علت عقب‌ماندگي خود را به عوامل بيروني نسبت دهد. كلمه «شغل» يك بار ديگر در قرآن آمده است؛ اين بار وصف بهشتيان كه به دليل اسير نشدن به مشاغل دنيايي، در آخرت اشتغال فرح‌بخشي خواهد داشت: يس 55 (36:55) - «إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُون».

26- اين جمله كه عيناً در آية 167 سوره آل‌‌عمران (3:167) ، و با تفاوتي در آيه 8 سوره توبه (9:8) و 41 مائده (5:41) ، در وصف منافقين آمده است، عدم صداقت و دوگانگي شخصيتي را مي‌رساند. همين دوگانگي دل و زبان را قرآن دربارة بعضي از اهل كتاب نيز به كار برده است [اعراف 169 (7:169) ].

📚تفسیر آقاے بازرگان



┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

فتح:13
*وَمَن لَّمْ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيرًا*
[نه تنها شما، بلكه] هركس به خدا و رسولش ايمان نياورد [=با حق در افتد]، پس [بداند] بي‌ترديد ما براي انكاركنندگان30 [=ستمگران نقض‌كنندة آزادي ايمان] آتش سوزاني آماده كرده‌ايم.31


30- منظور از كافران در شرايط زماني و مكاني آيه [Context]، مشركاني است كه با شكنجه و آزار مانع ايمان آوردن مردم به خداي يگانه مي‌شدند و آزادي دين و عقيده را برنمي‌تافتند. نه آنكه صرفاً بي‌اعتقاد بوده باشند.

31- آماده کردن آتش سوزان براي منکران قيامت، همچون قرار دادن اثر کشندگي براي سَم و سکته و سرطان و ساير بيماري‌ها، براي کساني که مراقب تغذيه و بهداشت و سلامت خود نيستند، نتيجه‌اي طبيعي است.
«عِتاد» آماده شدن و «اِعتاد» [در باب افعال] آماده كردن است، در سورة يوسف آية 31 (12:31) آمده است كه همسر عزيز مصر قبل از ورود يوسف به مجلس، متكاهايي براي بانوان آماده كرده بود «وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأ»، بنابراين در اين كلمه مفهوم تدارك قبلي و آمادگي نهفته است.
فعل «أَعْتَدْنَا» كه 13 بار در قرآن تكرار شده به نظاماتي اشاره مي‌كند كه از پيش طراحي و تعبيه شده است. 12 مورد از اين تدابير واكنشي دربارة «عذاب» اليم/ مهين/ سعير، و يكبار دربارة «رزق كريم» است [احزاب 31 (33:31) ]. واكنش دستگاه گوارش ما نيز در برابر مواد آلوده و مسموم، و واكنش اعصاب و روان در برابر خطرات ناگهاني و حوادث ناخواسته، سيستمي دفاعي است كه آفريدگار مهربان پيش از تولد در جسم و جانمان تعبيه كرده است.

📚تفسیر آقاے بازرگان



┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

فتح:27
*لَّقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا*

هر آينه خدا رؤياي رسولش را [كه با مسلمانان به طواف مكه نائل مي‌شوند] تحقّق صادقانه50 بخشيد. [با اين بشارت كه در آينده نزديك] بي‌ترديد به خواست خدا وارد مسجدالحرام خواهيد شد و در امنيّت [كامل با انجام مناسك حج] موهاي خود را تراشيده و [ناخن‌هاي خود را] كوتاه خواهيد كرد51 و هيچ ترسي [از دشمن] نخواهيد داشت؛ پس [يقين كنيد كه] خدا چيزي [را در منافع بلند مدت صلح حديبيه] مي‌دانست كه شما نمي‌دانستيد و علاوه بر آن، پيروزي نزديكي [در فتح خيبر] براي شما رقم زد.


50- صداقت انطباق ايمان با عمل و وعده، با وفاي به آن است. خداوند وعده‌اي در رؤيا به رسولش داده بود كه عملا با تحقق آن، به وعدة خود صادقانه وفا كرد.

51- سر تراشيدن [حَلق]، سنتي باستاني براي اظهار خضوع و بندگي در برابر خدا است و گفته شده: «آدم اولين فروتني كنندگان در حرم الهي با تراشيدن موي سر خويش بوده است [دعاي 11 صحيفة سجاديه- ...و آدم ...سابِقُ الْمُتُذِلّلين بِحَلْقِ رَأسِهِ في حَرَمِكَ]. از نظر بهداشتي نيز در روزگار باستان، در سفرهاي طولاني و گرد و خاك و آفتاب و باد و فقدان امكانات استحمام، تراشيدن موهاي آلوده بسيار مفيد بوده است. تراشيدن موي سر براي كسي است كه بيماري يا مشكلي متوجه او نشود در غير اينصورت مي‌تواند آن را كوتاه كند. مقصرين به كوتاه‌كنندگان موي سر يا ناخن گفته مي‌شود. اشاره به اين دو عمل كه به ظاهر بهداشتي و غيرعبادي و كم‌اهميت مي‌آيد، به نظر مي‌رسد به اين دليل باشد كه اين عمل علامت بيرون آمدن از احرام و خاتمه دادن به مناسك است.

📚تفسیر آقاے بازرگان


┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

فتح:29
*مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا*

محمد فرستادة خدا و همراهانش در برابر حق‌ستيزان، استواران53 و بايكديگر مهربانانند، آنها را به حال فروتني54 و خضوع55 [=خاكساري در برابر خدا] مي‌بيني. نشان آنان در چهره‌ها‌شان [يا شخصيت و رويكردشان] از اثر سجود [در خدمت خدا و خلق بودن] پيداست.56 چنين است وصف آنان در تورات و انجيل.57 [مَثَل آنان در عالم گياهان] همچون كشت و زرعي است كه نهال خويش58 [از خاك] خارج كرده59 و با سخت و سطبر ساختن آن60 بر ساقه خويش استوار [=خودكفا] ايستاده است.61 [چنين نهال برومندي] زارعان را به شگفتي [از رشد و بالندگي] مي‌آورد62 تا حق‌ستيزان [=انكارگران] به خشم آيند.63 خدا به مؤمنان نيكوكارشان، وعدة آمرزش و پاداشي بسيار بزرگ داده است.


53- «اشداء» جمع شديد است كه مفهوم مقابل آن نرمي و نفوذپذيري است. مؤمنان در برابر حق‌ستيزان، سست و سهل‌انگار نيستند، بلكه همچون سدّي پولادين مقاومت مي‌كنند [مراجعه به مقاله: مهربان با خودي،... از همين قلم]. چنين تعريفي با مفهوم سخت‌گير و خشن و نامهربان و تُرشرو با دگرانديشان، كاملا مغايرت دارد.

54- معناي ركوع در اين آيه الزاماً ركوع نماز نيست، ركوع نوعي فروتني و تمكين در برابر حق است. خداوند به حضرت مريم فرمان داده بود همراه ركوع و سجودكنندگان، ركوع و سجود كند! در حالي كه اين حركات و نماز جماعت مختص مسلمانان است [رجوع به مقاله نماز و نياز از همين قلم. بخش ركوع و سجود].

55- سجود در نماز نيز نماد سجده تكويني همه موجودات جهان در برابر آفريدگار هستي است و معناي اصلي آن خاكساري مطلق و تسليم كامل به پروردگار است.

56- معناي سجده، در خدمت پديدة مافوق درآمدن است، و اگر در قرآن به دفعات به سجده ماه و خورشيد و کوه و درخت و ساير موجودات در آستان پروردگار اشاره شده، معنايش رام و تسليم و در خدمت مشيّت خدا قرار گرفتن است. در قرآن آمده است «روز قيامت که پرده‌ها کنار مي‌رود، منکران به سجده فراخوانده مي‌شوند، ولي نمي‌توانند! حال آن که در دنيا در شرايطي که سالم بودند به سجده خوانده مي‌شدند [ولي امتناع مي‌کردند]: قلم 42 (68:42) و 43- «يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ خَاشِعَهً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ».

57- اشارة تورات فعلي را به برانگيخته شدن پيامبري در آينده در كتاب اشعياء بند 9 مي‌بينيد. تشبيه مشابه اين آيه را نيز در انجيل متي، بند 13 حكايت كشاورز مي‌خوانيد.

58- «شَطْأَهُ» به جوانه كوچك كه از دل خاك يا شاخة درخت سر مي‌زند گفته مي‌شود.

59- «فَآزَرَهُ» از «اَزْر» [نيرو و استحكام]، بالا آمدن و رشد و نمو جوانه كوچك است. در طه 31 (20:31) و 32 دعاي موسي براي تقويت به نيروي برادرش هارون را با همين كلمه ذكر كرده است: «اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي».

60- «غليظ» مقابل «رقيق» است و دلالت بر سفت و محکم، برخلاف سُست و سهل‌انگار بودن مي‌کند. همچنان که جوانه ظريف و نازک وقتي سخت و سطبر شد، مي‌تواند بر ساق خويش در برابر طوفان‌ها بايستد [فتح 29 (48:29) - ...كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ...]. واژه غليظ را قرآن درباره ميثاق، عذاب و فرشتگان سختگير نيز به کار برده است.

61- ايستادن بر ساق خود نمادي از دنياي گياهان در بيان ضرورت خودكفايي و استقلال يك جامعة ايماني است. گياهي كه خودكفا است دليلي نمي‌بينيد به اطراف تجاوز و جا را براي گياهان ديگر تنگ كند.

62- آية 20 سوره حديد (57:20) نيز در وصف باران پر باري است كه رويش گياهان باغ و مزرعه كشاورزان را به شگفتي و خوشحالي وا مي‌دارد «...كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ...».

63- نيمه اول اين مثال در عالم گياهان است و نيمه دوم آن در عالم انسان‌ها و به خشم آوردن كافران! تا خواننده ذهنش از عالم گياه و نهال، به عالم واقع منتقل گردد و در مثال نماند.

📚تفسیر آقاے بازرگان
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.347 ثانیه ایجاد شد.