logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177002)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140068)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130855)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95115)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    معجزه كمتر شناخته شده پيامبر رحمت : قراردادها             

توجه

Icon
Error

SAGHI Offline
#1 ارسال شده : 1392/09/09 10:55:59 ق.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 102

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
قلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادةً قُلِ اللّهِ شَهِيدٌ بِيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُل لاَّ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۱۹


بگو گواهى چه كسى از همه برتر است بگو خدا ميان من و شما گواه است و اين قرآن به من وحى شده تا به وسيله آن شما و هر كس را [كه اين پيام به او] برسد هشدار دهم آيا واقعا شما گواهى مى‏دهيد كه در جنب خدا خدايان ديگرى است بگو من گواهى نمى‏دهم بگو او تنها معبودى يگانه است و بى‏ترديد من از آنچه شريك [او] قرار مى‏دهيد بيزارم (۱۹)

(آيه 19)- بالاترين شاهد! عده‏اى از مشركان مكّه نزد پيامبر آمدند و گفتند: تو چگونه پيامبرى هستى كه احدى را با تو موافق نمى‏بينيم حتى از يهود و نصارى در باره تو تحقيق كرديم آنها نيز گواهى و شهادتى به حقانيت تو بر اساس محتويات تورات و انجيل ندادند، لااقل كسى را به ما نشان ده كه گواه بر رسالت تو باشد.

در مقابل اين مخالفان لجوج كه چشم بر هم نهاده، و اين همه نشانه‏هاى حقانيت دعوت او را ناديده گرفته بودند و باز هم مطالبه گواه و شاهد مى‏كردند برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 582

خداوند به پيامبر دستور مى‏دهد «بگو: به عقيده شما بالاترين شهادت، شهادت كيست»؟ (قُلْ أَيُّ شَيْ‏ءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً).

غير از اين است كه بالاترين شهادت، شهادت پروردگار است؟ «بگو:

خداوند بزرگ گواه ميان من و شما است» (قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ).

و بهترين دليل آن اين است كه: «اين قرآن بر من وحى شده است» (وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ).

قرآنى كه ممكن نيست ساخته فكر بشرى آن هم در آن عصر و زمان و در آن محيط و مكان بوده باشد قرآنى كه محتواى انواع شواهد اعجاز مى‏باشد.

سپس به هدف نزول قرآن پرداخته و مى‏گويد: «اين قرآن به اين جهت بر من نازل شده است كه شما و تمام كسانى را كه سخنان من در طول تاريخ بشر و پهنه زمان و در تمام نقاط جهان به گوش آنها مى‏رسد از مخالفت فرمان خدا بترسانم و به عواقب دردناك اين مخالفت توجه دهم» (لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ).

سپس به دنبال اين سخن به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه از آنها سؤال كند «آيا به راستى شما گواهى مى‏دهيد كه خدايان ديگرى با خداست»؟ (أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى‏). بعد مى‏گويد: «با صراحت به آنها بگو: من هرگز چنين گواهى نمى‏دهم، بگو: اوست خداوند يگانه و من از آنچه شما براى او شريك قرار داده‏ايد بيزارم» (قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ).


الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمُ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۰﴾



كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان داده‏ايم همان گونه كه پسران خود را مى‏شناسد او [=پيامبر] را مى‏شناسد كسانى كه به خود زيان زده‏اند ايمان نمى ‏آورند (۲۰)

(آيه 20)- در اين آيه به آنها كه مدّعى بودند اهل كتاب هيچ گونه گواهى در باره پيامبر اسلام نمى‏دهند صريحا پاسخ مى‏دهد و مى‏گويد: «آنهايى كه كتاب آسمانى بر آنها نازل كرديم به خوبى پيامبر را مى‏شناسند همان گونه كه فرزندان خود را مى‏شناسند»! (الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ).

و در پايان آيه به عنوان يك نتيجه نهايى اعلام مى‏دارد: «تنها كسانى به اين پيامبر (با اين همه نشانه‏هاى روشن) ايمان نمى‏آورند كه در بازار تجارت زندگى همه چيز خود را از دست داده و سرمايه وجود خود را باخته‏اند» (الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص:

ویرایش بوسیله کاربر 1392/09/20 10:30:36 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

SAGHI Offline
#2 ارسال شده : 1392/09/20 02:21:08 ب.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 102

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
آيه
أَلَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ يَعْرِفُونَهُ كَمَايَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ‏
ترجمه


كسانى كه به آنان، كتاب (آسمانى) دادیم (یهود و نصارى)، محمّد را همانند فرزندان خود مى ‏شناسند (و بشارت‏هاى انبیا و كتب آسمانى پیشین را منطبق بر آن حضرت مى‏بینند، ولى حاضر به پذیرفتن آن نیستند) پس كسانى كه به (فطرت و رشد و سعادت آینده) خودشان زیان زدند، ایمان نمى‏ آورند.

این آیه، مشابه آیه ‏ى 146 سوره‏ى بقره است.


هم نام و نشان پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله در تورات وانجیل بوده وعلماى اهل‏كتاب، او را به عنوان پیامبر موعود به مردم بشارت مى‏دادند، و هم اخلاقیّات حضرت و یارانش در كتب آنان بوده است: «محمّد رسول‏اللّه والّذین معه أشدّاء علَى الكفّار رحماء بینهم... ذلك مثلهم فى التوراة و مثلهم فى الانجیل كزرع...»


شناخت فرزند، اصیل‏ترین و قدیمى‏ترین شناخت‏هاست
. چون او را از هنگام تولّد مى‏شناسند، ولى شناخت برادر و پدر و مادر براى انسان، ماه‏ها پس از تولّد است چنانكه شناخت همسر نیز پس از ازدواج مى‏باشد.

از این رو آیه مى‏فرماید: آنان پیامبر را مانند فرزندان خود مى‏شناسند.
275) فتح، 29.


پيام ها
1- خداوند بر اهل كتاب حجّت را تمام كرده و آنان پیامبر اسلام را به خوبى مى‏شناختند. «الّذین آتیناهم الكتاب یعرفونه»


2- پیامبر باید به گونه‏ اى شناخته شود كه هیچ شكّى در او نباشد. «یعرفونه كما یعرفون أبناءهم»
3- تنها شناخت و علم، مایه ‏ى نجات انسان نیست، چه بسیار خداشناسان و پیامبرشناسان و دین‏شناسان كه به خاطر عناد و لجاجت از زیان‏كارانند. «یعرفونه كما یعرفون ابناءهم الّذین خسروا أنفسهم»
4- كتمان حقّ، سبب سوء عاقبت وخسارت است. «خسروا أنفسهم فهم لایؤمنون»


آيه
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أوْ كَذَّبَ بَِايَتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّلِمُونَ‏
ترجمه
و كیست ستمكارتر از آن كس كه به خداوند دروغ بندد، یا آیات الهى را تكذیب كند؟ همانا ستمگران رستگار نمى‏شوند.
نکته ها
در قرآن پانزده مرتبه تعبیر «مَن أظلَم» آمده كه در مورد افترا بر خدا، بازداشتن مردم از مسجد و كتمان شهادت و حقّ است. این مى‏رساند كه ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترین ظلم به جامعه است.

پيام ها
1- هر چیز كه عزیزتر و مقدّس‏تر باشد، خطر ظلم درباره‏ى آن بیشتر است. از این رو ظلم به خدا و افترا بر ذات مقدس الهى، بدترین ظلم‏هاست. «ومن أظلم»


2- ظلم به تفكر و فرهنگ انسان‏ها، بدترین ستم‏هاست. شرك، افترا به خدا، ادّعاى نبوّت دروغین، بدعت، تفسیر به رأى، همه نمونه ‏اى از این گونه ظلم‏هاست. «و مَن اظلم ممّن افترى على اللَّه كذبا او كذّب بآیاته»

ویرایش بوسیله کاربر 1392/09/20 10:28:45 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

kabir Offline
#3 ارسال شده : 1399/04/08 08:17:09 ق.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
تدبر و فهم سوره انعام: نكات تفسيري سوره انعام: منظور از لا نذركم به و من بلغ چيست؟


پاسخ 1:

: (( لا نذركم به و من بلغ )) شاهد بر ابدى و جهانى بودن رسالت پيامبر اسلام(ص ) مى باشد.


از ظاهر (( لانذركم به و من بلغ )) گرچه برمى آيد كه خطابش به مشركين مكه و يا عموم قريش و يا جميع عرب است ، الا اينكه مقابله بين (( كم )) و بين (( من بلغ )) البته با حفظ اين جهت كه مراد از (( من بلغ )) كسانى باشند كه مطالب را از خود پيغمبر نشنيده اند، چه معاصرين و چه مردمى كه بعد از عصر آنجناب به وجود مى آيند دلالت دارد بر اينكه مقصود از ضمير خطاب (( كم )) در جمله (( لانذركم به )) كسانى هستند كه پيغمبر اكرم ايشان را پيش از نزول آيه يا مقارن يا پس از نزول انذار مى فرمود.

پس اينكه فرمود: (( و اوحى الى هذا القرآن لانذركم به و من بلغ )) بر اين هم دلالت دارد

كه رسالت آن حضرت عمومى و قرآنش ابدى و جهانى است ، و از نظر دعوت به اسلام ، هيچ فرقى بين كسانى كه قرآن را از خود او مى شنوند و بين كسانى كه از غير او مى شنوند نيست ، و به عبارت ديگر آيه شريفه ، دلالت مى كند بر اينكه قرآن كريم حجت ناطقى است از ناحيه خدا و كتابى است كه از روز نزولش تا قيام قيامت به نفع حق و عليه باطل ، احتجاج مى كند.


و اگر فرمود: تا شما را به وسيله آن انذار كنم ، و نفرمود: به وسيله قرائت آن ؛ براى اين بود كه قرآن بر هر كسى كه الفاظ آنرا بشنود و معنايش را بفهمد و به مقاصدش پى ببرد و يا كسى برايش ترجمه و تفسير كند، و خلاصه بر هر كسى كه مضامين آن به گوشش بخورد حجت است ، آرى ، لازم نيست كتاب و نامه اى كه به سوى قومى ارسال مى شود حتما به زبان آن قوم باشد، بلكه شرط آن اين است كه اولا مضامينش شامل آنان شود و ثانيا حجت خود را بر آن قوم اقامه كند، همچنان كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) به مردم مصر، حبشه ، روم و ايران نامه ها نوشت و حال آنكه زبان آنان غير زبان قرآن بود، و همچنين عده اى از قبيل سلمان فارسى و بلال حبشى و صهيب رومى به آن جناب ايمان آوردند، و بسيارى از يهود با اينكه زبانشان عبرى بود به آن حضرت گرويدند. و اينها كه گفته شد روشن و غير قابل ترديد است

ترجمه تفسير الميزان جلد 7 صفحه : 53

پاسخ 2:

"و مَن بَلَغ" جمله اى انحصارى است در كل ابعاد بلوغ سراسرى قرآن، و اين «بَلَغ» هم فعل لازم است و هم فعل متعدى،
لازم است بمعناى رسايى كه تمام كسانى كه عقلشان نسبت به دين ربّانى بلوغ و رسائى دارد مكلفند، كه در اين صورت «كُم» در «لاُِنذركُم» مكلفان زمان نزول قرآنند و "من بَلَغ" كل مكلفان را تا پايان زمان تكليف در بَر دارد،
و متعدى است به معناى مَن بَلَغَهُ كه افزون بر بلوغ نخستين كه خود رسائى عقلانى خودى است، بلوغ دومين را نيز در بَر دارد، بدين معنا كه كسانيكه اين قرآن به آنان برسد،


روى اين اصل تنها بلوغ عقلانى در معناى نخستينش براى مكلّف بودن به تكاليف قرآنى كافى نيست، بلكه هر دو بلوغ همپا و همراه يكديگر تكليف قرآن ى را ثابت مى كند، در بلوغ نخستين كه رسائى اولين عقلانى است شخص عاقل بر مبناى عقليش بايستى با كوششها و كاوشهاى پياپى در حد امكان راههاى جستن شريعت قرآنى را بپيمايد، و براى تحقق دادن بلوغ دوم اضافه بر اين كوشش و كاوش شرعمداران قرآنى بايستى معارف آنرا به اندازه اى امكان در كل جهان تكليف منتشر سازند،

تفسير فرقان


ali Offline
#4 ارسال شده : 1399/04/10 10:49:24 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تدبر و فهم سوره انعام:
الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابنائهم

آدمی فرزندان خود را چگونه می شناسد؟

آدمی دائما فرزندان خود را می بیند ، اطلاعات بسیار نزدیک و دقیقی از آنها دارد ، و براحتی فرزندان خود را از میان جمع کثیری شناسائی میکند و در شناسائی آنها تردید و درنگ نمیکند .

از آیه 20 اینطور فهمیده میشود که وصف قرآن و وصف نبی اکرم (ص) چنان با دقت و با ذکر جزئیات در تورات آمده بود که علمای یهود پس از داستان بخت النصر (نبوکدرزار) و اسارت و هزیمت و پراکندگی و سپس کورش و آزاد شدن و بهم پیوستن و چه و چه که به تدوین مجدد تورات انجامید ، این موضوع (یعنی ذکر صفات و مختصات قرآن و نبی اکرم – ص -) در باز نویسی تورات نتوانست ذکر نشود ، یعنی در چیزی که تورات نام داشت و بعد از کورش توسط علماء یهود نوشته شده بود ، هنوز مشخصات و مختصات قرآن و نبی اکرم (ص) موجود بود ، تا اینکه آنحضرت ظهور کرد و علماء یهود دانستند که این محمدبن عبدالله همان موعودی است که با آن دقت و جزئیات برایشان تعریف و معرفی شده ، تا اینکه کار آنحضرت آنقدر بالاگرفت که علماء یهود به این صرافت افتادند که یا باید پیرو آنحضرت شوند که در آنصورت نگران از دست دادن مزایای طبقه خاخام بودن پیش می آمد ، یا باید «یک فکر دیگر» میکردند ، که کردند ،
و آنهم این بود که خود را به کوچه علی چپ زدند و انکار کردند که این اشارات و این تبشیرات و این آدرس ها که فقط و فقط به آنحضرت اشاره میکرد و بشارت به ظهور او میداد و آدرس او را اعلام میکرد و او را منظور داشت را از مدارک خویش حذف کردند.

از تفسير سوره انعام اقاي جمال گنجه اي

ali Offline
#5 ارسال شده : 1399/05/25 09:24:35 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
تدبر و فهم آيات سوره انعام:


انعام:19

بگو [=از آنان بپرس] شهادت چه چيزي [بر صدق رسالت من در ابلاغ توحيد و آخرت] مهم‌تر است؟ 22 [با بديهي بودن پاسخ آنها] بگو: خدا ميان من و شما [بر حقانيّت اين پيام] شاهد است؛ و اين قرآن بر من وحي شده است تا شما را و هر كه را اين پيام به او برسد هشدار دهم. 23 [با اين حال] آيا شما واقعاً شهادت مي‌دهيد كه با خدا معبودان ديگري هم وجود دارند؟ بگو: من [كه هرگز چنين] گواهي نمي‌دهم! بگو: 24 جز اين نيست كه او معبودي يكتاست و من جداً از آنچه [با خدا در حاجات و عبادات خود] شريك مي‌گيريد، بركنار هستم 25 [=هيچ همراهي با شما در اين كار نمي‌كنم].


______________

22- چرا به جاي: شهادت «چه كسي» بزرگتر است، «چه چيزي» آمده است!؟ البته اگر شهادت را زباني بدانيم، مسلم است كه «چه كسي» بايد مي‌آمد، اما چون مسئلة سند و مدرك براي اثبات حقيقتي مطرح است، «چه چيزي» جامع‌تر از «چه كسي» مي‌باشد. مي‌گويند: آفتاب آمد دليل آفتاب!


23- جملة «وَمَنْ بَلَغَ» تصريحي است در قرآن بر رسالت جهاني پيامبر اسلام، فراتر از زمان و مكان خويش.



24- در اين آيه 4 بار فرمان بگو (قُل) به پيامبر اسلام آمده است. كاربرد اين فعل در سوره انعام از همه سوره‌هاي قرآن بيشتر است، به طوري كه از 332 باري كه «قُل» در قرآن آمده است، 44 بار آن در اين سوره است و به طور نسبي به مراتب بيش از بقية سوره‌ها مي‌باشد. چنين امري نشانگر حالت جدلي (Polimique) داشتن سوره در ارتباط با نظريات منحرفانه مشركين مي‌باشد و بر محتواي نظري و آموزشي موضوع شرك و توحيد دلالت مي‌كند.



25- بري بودن از کاري يا کسي، بيش از آنکه مفهوم بيزاري و تنفر داشته باشد، مفهوم برکناري، اعلام عدم موافقت و مبري بودن از عواقب و آثار آن است. همچنانکه گفته مي‌شود فلان شخص از اتهامات وارده «تبرئه» شد و «برائت» يافت، اين کلمه به معناي بهبودي از بيماري (بري شدن از مرض) و شفا يافتن نيز در قرآن آمده است. کاري که حضرت عيسي(ع) به اذن خدا مي‌کرد (...وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللهِ...- آل‌عمران 49 (3:49) ).

از تفسير سوره انعام عبدالعلي بازرگان
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.332 ثانیه ایجاد شد.