آيه 36
إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَترجمه تنها كسانى (دعوت تو را) مىپذیرند كه گوش شنوا دارند و (كافران كه نمىگروند،) مردگانى هستند كه روز قیامت خداوند آنان را برمىانگیزد و سپس همه به سوى او بازگردانده مىشوند.
نکته ها قرآن، بارها با تعبیر مرده و كر، از ناباوران یاد كرده است. در آیهى 80 سورهى نمل و 52 سورهى روم مىخوانیم: «فانّك لاتسمع الموتى و لا تسمع الصمّ الدعاء اذا وَلّوا مُدبرین»
پيام ها 1- انسان در انتخاب راه، آزاد است. «انّما یستجیب...»
2- شنیدن و پذیرفتن حقّ، نشانهى حیات معنوى و زنده دلى است.
(آرى كسى كه حیات معنوى ندارد و حقّ پذیر نیست، مرده است. چون حیات به معناى خوردن و خوابیدن را حیوانات هم دارند.) «والموتى...»
3- دلهاى حقّجو به عهدهى تو و كفّار به عهدهى من، تا پس از رستاخیز به حسابشان برسیم. «والموتى یبعثهم اللَّه»
آيه 37
وَقَالُواْ لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أن يُنَزِّلَ ءَايَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَترجمه و گفتند: چرا بر او (محمّد) معجزهاى (كه ما مىخواهیم) از سوى پروردگارش نازل نشده؟ بگو: بى تردید خداوند قادر است كه نشانه و معجزهاى (كه مىخواهید) بیاورد، ولى بیشتر (این بهانهجویان) نمىدانند.
نکته ها در شأن نزول آیه گفتهاند: برخى از رؤساى قریش، دست به تبلیغات سوء و جوسازى زده و از روى بهانه جویى به پیامبر اسلام مىگفتند كه تنها قرآن به عنوان معجزه كافى نیست بلكه باید معجزاتى چون معجزات عیسى و موسى و صالح و... بیاورد. [308]
البتّه پیامبرى كه یادآور معجزات انبیاى پیشین است، حتماً خودش هم مىتواند نظیر آنها را بیاورد، وگرنه مردم را به یاد آن معجزات نمىاندازد تا تقاضاى امثال آن را داشته باشند. به علاوه، طبق روایات شیعه وسنّى، پیامبرصلى الله علیه وآله معجزات دیگرى غیر از قرآن هم داشته است.
هدف از آوردن معجزه، اعلام رابطه خاص میان خدا و رسول، و نشان قدرت بىانتهاى الهى است، نه برآوردن تمایلات بى پایان مردم لجوج. البتّه گاهى براى اتمام حجّت، معجزهى درخواستى مردم را مىآوردهاند.
به شهادت تاریخ، معجزات پیاپى، سبب هدایت لجوجان نشده، بلكه موجب قهر و عقاب الهى گشته است. قرآن مىفرماید: اگر ما فرشتگان را بر مردم نازل كنیم، یا مردگان با آنان سخن بگویند، باز گروهى از لجوجان ایمان نمىآوردند. [309]
308) تفسیر مجمعالبیان.
309) انعام، 111.
پيام ها 1- به بهانهجویىهاى مخالفان پاسخ دهید. «قالوا... قل»
2- خداوند قادر است، ولى حكیم هم مىباشد و قدرتش آنگاه جلوه مىكند كه كار و تقاضا حكیمانه باشد. «انّ اللَّه قادر... اكثرهم لا یعلمون»
آيه 38
وَمَا مِنْ دَآبَّةٍ فِى الْأَرْضِ وَلَا طَئِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِى الْكِتَبِ مِن شَىْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ
ترجمه و هیچ جنبندهاى در زمین و هیچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند، نیست مگر اینكه آنها هم اُمّتهایى چون شمایند. ما در این كتاب (قرآن یا لوح محفوظ) هیچ چیز را فرو گذار نكردیم، سپس همه نزد پروردگارشان گرد مىآیند.
نکته هاقرآن توجّه خاصّى به زندگى حیوانات دارد و از یادآورى خلقت، شعور و صفات آنها در راه هدایت مردم استفاده مىكند. «و فى خلقكم و ما یبثّ من دابّة آیات لقوم یوقنون» [310] در روایات وتجارب انسانى هم نمونههاى فراوانى دربارهى شعور و درك حیوانات به چشم مىخورد و براى یافتن شباهتها و آشنایى با زندگى حیوانات، باید اندیشه و دقّت داشت. [311] «امم أمثالكم»
مراد از «كتاب» در آیه، یا قرآن است یا «لوح محفوظ» كه در واقع كتاب خلقت است.
در آیات دیگر هم تعبیراتى چون: «تبیاناً لكلّ شىء» [312] ، «كلٌّ فى كتاب مبین» [313] آمده كه نشانهى كامل بودن قرآن است.
امام باقر علیه السلام فرمود: نشان كمال قرآن این است كه ریشه و سرچشمهى همه سخنان رسول اللّه و ائمّهعلیهم السلام است، پس هر گاه حدیثى گفتیم، سند قرآنى آن را از ما بخواهید.
در حدیثى پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله از قیل و قال و فساد مال و سؤالات پى در پى، نهى مىكند. از امام باقر علیه السلام سند قرآنى آن را پرسیدند، فرمود: سند نهى از قیل و قال، آیه «لا خیرَ فى كَثیر مِن نَجواهم الاّ مَن أمَرَ بِصدقةٍ أو مَعروفٍ أو اصلاح بَینَ النّاس» [314] است. سند فساد مال، آیه «و لاتؤتوا السفهاء أموالكم الّتى جعل اللَّه لكم قیاماً» [315] و سند سؤال نابجا این آیه است: «لاتسألوا عن أشیاء اِن تبد لكم تسؤكم» [316]
شعور حیوانات
از آیات و روایات و تجارب برمىآید كه شعور، ویژه انسان نیست. به نمونههایى توجّه كنید:
1- حضرت سلیما همراه با سپاهیانش از منطقهاى عبور مىكردند، مورچهاى به سایر مورچگان گفت: فورى به خانههایتان بروید، تا زیر پاى ارتش سلیمان له نشوید. [317] شناخت دشمن، جزو غریزهى مورچه است، ولى اینكه نامش سلیمان و همراهانش ارتش اویند، این بالاتر از غریزه است.
2- هدهد در آسمان از شرك مردم زمینى مطلع شده و نزد سلیمان گزارش مىدهد كه مردم منطقهى سبأ، خداپرست نیستند. آنگاه مأموریّت ویژهاى مىیابد. شناخت توحید و شرك و زشتى شرك و ضرورت گزارش به سلیمان پیامبر و مأموریّت ویژهى پیامرسانى، مسألهاى بالاتر از غریزه است. [318]
3- این كه هدهد در جواب بازخواست حضرت سلیمان از علّت غایب بودنش، عذرى موجّه و دلیلى مقبول مىآورد، نشانه شعورى بالاتر از غریزه است. [319]
4- اینكه قرآن مىگوید: همه موجودات، تسبیح گوى خدایند ولى شما نمىفهمید، [320] تسبیح تكوینى نیست، زیرا آن را ما مىفهمیم، پس قرآن تسبیح دیگرى را مىگوید.
5 - در آیات قرآن، سجده براى خدا، به همه موجودات نسبت داده شده است. «وللَّه یسجد ما فى السموات و ما فى الارض...» [321]
6- پرندگان در مانور حضرت سلیمان شركت داشتند. «وحشر لسلیمان جنوده من الجن و الانس والطیر» [322]
7- حرف زدن پرندگان با یكدیگر و افتخار سلیمان به اینكه خداوند، زبان پرندگان را به او آموخته است. «علّمنا منطق الطیر» [323]
8 - آیهى «واذا الوُحوشُ حُشِرَت» [324] ، محشور شدن حیوانات را در قیامت مطرح مىكند.
9- آیهى «والطّیر صافّات كلٌّ قد عَلِم صلاته و تسبیحه» [325] ، نشانهى شعور و عباد آگاهانهى حیوانات است.
10- وجود وفا در برخىحیوانات، از جمله سگ نسبت به صاحبخانه وفرزندانش.
11- تعلیم سگ شكارى و سگ پلیس براى كشف قاچاق، یا خرید جنس، نشانهى آگاهى خاصّ آن حیوان است.
12- اسلام از ذبح حیوان در برابر چشم حیوان دیگر، نهى كرده است كه این نشانهى شعور حیوان نسبت به ذبح و كشتن است.
310) جاثیه، 4.
311) تفسیر مراغى.
312) نحل، 89.
313) هود، 6.
314) نساء، 114.
315) نساء، 5.
316) مائده، 101 ؛ تفسیر نورالثقلین.
317) نمل، 18.
318) نمل، 22.
319) نمل، 22 تا 26.
320) اسراء، 44.
321) نحل، 49.
322) نمل، 17.
323) نمل، 16.
324) تكویر، 5.
325) نور، 41.
پيام ها 1- قدرت الهى در آفرینش و هدفدارى خلقت، نسبت به همهى موجودات یكسان است. «من دابّة... ولا طائر ...»
2- نظم و زندگى اجتماعى، مخصوص انسانها نیست، بلكه در زندگى حیوانات هم مشاهده مىشود. «اُمم أمثالكم»
3- انسانها و حیوانات، همه نیاز به تدبیر الهى دارند. خداوند، طبق مصلحت به آنها شعور مىدهد، و همه داراى نظم و نظامى هستند. «اُمم أمثالكم»
4- قرآن كریم، جامعترین و كاملترین كتاب آسمانى است. «ما فرّطنا فى الكتاب من شىء»
5 - آنچه سبب هدایت، تربیت ورشد انسانهاست، در قرآن آمده است. (قرآن در اثبات حقانیّت پیامبراسلام و هدایت مردم هیچ گونه كاستى ندارد) «ما فرّطنا فى الكتاب»
6- در حقّ حیوانات هم ظلم یا كوتاهى نكنیم، آنها هم مثل ما حقّ حیات دارند. «اُمم [326] أمثالكم»
7- معاد و حشر، تنها مخصوص انسانها نیست. «و ما من دابّة... ثمّ الى ربّهم یحشرون»
8 - حركت همه موجودات به سوى خداوند یك حركت تكاملى و جلوهاى از ربوبیّت الهى است. «الى ربّهم یحشرون»
326) تفسیر قرطبى.
آيه 39
وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِى الظُّلُمَتِ مَن يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِراطٍ مُّسْتَقِيمٍترجمه و كسانى كه آیات مارا تكذیب كردند، كر و لالهایى هستند در تاریكىها. خداوند، هركه را بخواهد (و مستحق باشد) گمراهش كند و هر كه را بخواهد (و شایسته بداند) بر راه راست قرارش مىدهد.
نکته ها
گرچه هدایت و ضلالت به دست خداست، ولى خداوند براى انسان نیز اراده و اختیار قرار داده است و كار خدا بر اساس حكمت است. مثلاً جهادِ انسان در راه خدا، زمینهى هدایت الهى نسبت به او است: «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سُبلنا» [327] همان گونه كه ستم به انسانها سبب گمراهى است: «یضلّ اللَّه الظالمین» [328] تكذیب آیات الهى سبب اراده خداوند به گمراه كردن انسان مىشود. «كذّبوا... یضلله»
327) عنكبوت، 69.
328) ابراهیم، 27.
پيام ها 1- كفر و عناد، تاریكى و ظلمتى است كه سبب محروم شدن انسان از بهرهگیرى از ابزار شناخت مىشود. «كذّبوا... صمّ و بكمٌ فى الظلمات»
2- تكذیب و كتمانِ حقّ، «گنگى» و نشنیدن حقّ، «كرى» است. «و الّذین كذّبوا...صمٌ و بكمٌ»
3- نتیجهى تكذیب آیات الهى، اضلال و قهر الهى است. «كذّبوا... یضلله»
4- حركت در راه مستقیم، گوش شنوا و زبان حقگو و روشنایى درون مىخواهد. «یجعله على صراط مستقیم»
آيه 40
قُلْ أَرَءَيْتَكُمْ إِنْ أَتَكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَو أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَدِقِينَترجمه بگو: اگر راست مىگویید چه خواهید كرد آنگاه كه عذاب خدا در دنیا بیاید یا قیامت فرا رسد، آیا غیر خدا را مىخوانید؟
نکته ها انسان در حال رفاه و زندگى عادّى معمولاً غافل است، ولى هنگام برخورد با سختىها پردهى غفلت كنار رفته و فطرت خداجویى و یكتاپرستى انسان ظاهر مىشود.
پيام ها 1- یكى از شیوههاى تبلیغ و تربیت، پرسش از مخاطب است. «قل أرایتكم...»
2- تجربه نشان مىدهد كه در همهى انسانها (گرچه به ظاهر كفر ورزند،) فطرت خداجویى هست و به هنگام حوادث در انسان جلوه مىكند و پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله مأمور است مردم را به این فطرت خفته توجّه دهد. «قل أرایتكم...»
3- هنگام حوادث وسختىها، پردهها كنار رفته وانسان فقط به خدا توجّه مىكند و توجّه نكردن به معبودهاى دیگر، نشانهى پوچى آنهاست. «أغیر اللَّه تدعون»
ویرایش بوسیله کاربر 1392/10/14 09:30:02 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است