رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
"إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ .سوره رعد آیه 11 در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمى دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند
تفسیر این آیه را از نگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مرور می کنیم:
"اين جمله ، يعنى جمله ((ان اللّه لا يغير ما بقوم ...))، چكيده اش اين است كه خداوند چنين حكم رانده و حكمش را حتمى كرده كه :point_left: نعمتها و موهبت هايى كه به انسان مى دهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد، كه اگر آن حالات موافق با فطرتش جريان يافت آن نعمت ها و موهبتها هم جريان داشته باشد، مثلا اگر مردمى بخاطر استقامت فطرتشان به خدا ايمان آورده و عمل صالح كردند، به دنبال آن نعمت هاى دنيا و آخرت بسويشان سرازير شود، همچنانكه فرمود:((و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا)) و مادامى كه آن حالت در دلهاى ايشان دوام داشته باشد اين وضع هم از ناحيه خدا دوام يابد، و هر وقت كه ايشان حال خود را تغيير دادند خداوند هم وضع رفتار خود را عوض كند و نعمت را به نقمت مبدّل سازد.
ممكن هم هست كه از آيه ، عموميّت هم استفاده بشود يعنى نقمت را هم شامل شود یعنی اگر مردمى داراى ايمان و اطاعت و شكر باشند خداوند هم نعمت هاى ظاهرى و باطنيش را به ايشان ارزانى بدارد، و همين كه ايشان وضع خود را تغيير دادند و كفر و فسق ورزيدند خدا هم نعمت خود را به نقمت مبدّل كند و ليكن ظاهر سياق با اين عموميّت مساعد نيست ، مخصوصا دنباله آن دارد كه : ((و اذا اراد اللّه بقوم سوء فلا مرد له ))، زيرا اين دنباله بهترين شاهد است بر اينكه مقصود از ((ما بقوم )) #نعمت_قبلى ايشان است نه اعم از نعمت و نقمت ، چون جمله مذكور تغيير را توصيف مى كند، و از اينكه در توصيف معناى آن مى فرمايد وضعشان را به عذاب و بدبختى تغيير مى دهيم فهميده مى شود كه مقصود از وضع قبليشان نعمت و خوشى ايشان است ، (دقّت بفرمائيد) آيه شريفه - بطوري كه سياق هم مى رساند، و خدا داناتر است - اين معنا را افاده مى كند كه براى هر فردى از افراد مردم بهر حال كه بوده باشند معقب هايى هستند كه ايشان را در مسيرى كه بسوى خدا دارند تعقيب نموده ، از پيش رو و از پشت سر در حال حاضر و در حال گذشته به امر خدا حفظشان مى كنند و نمى گذارند حالشان به هلاكت و يا فساد و يا شقاوت ، كه خود امر خداست متغير شود، و اين امر ديگر كه حال را تغيير مى دهد وقتى اثر خود را مى گذارد كه مردم خود را تغيير دهند، در اين هنگام است كه خدا هم آنچه از نعمت كه به ايشان داده تغيير مى دهد، و بدى را بر ايشان مى خواهد، و وقتى بدى را براى مردمى خواست ديگر جلوگيرى از آن نيست ، چون بشر غير خداوند والى ديگرى كه متولّى امورش شود ندارد تا آن والى از نفوذ اراده و خواست خداوند جلوگيرى به عمل آورد،
اين بود آنچه ، از ظاهر آيه درباره ملازمه ميان #شيوع_صلاح در قومى ، و #دوام_نعمت برايشان استفاده مى شود اما اينكه آيا فرد هم عينا مانند قوم و جمعيت است و صلاح و فساد عمل او در وضع آخرت و دنياى او و امور مادى و معنوى او اثر مى گذارند يا نه ؟ آنچه كه از كلام الهى برمى آيد اين است كه ميان اعمال صالح يك فرد و ميان صلاح آخرت و نعمت هاى معنويش رابطه هست ، و در صورت تغيير آن ، نعمت هاى مزبور هم تغيير مى كند، :arrow_left: و ليكن آيات دلالتى بر رابطه ميان #نعمتهاى_مادى و جسمانيش ندارد. و حكمت همه اينها هم روشن است ، زيرا تلازم مذكور، مقتضاى حكم توافق و سنخيّتى است كه در اجزاى نظام عالم برقرار است و هر نوعى را بسوى غايت و نهايت سيرش سوق مى دهد، و نوع انسان هم اگر مانند ساير انواع از مقتضاى فطرت اصليش منحرف نگردد، عالم بر طبق سعادت و نعمت او دور مى زند و جريان مى يابد، و اما اگر منحرف شد و #فساد در ميان آن رايج گرديد، تعادل ميان اجزاى كون بر هم خورده و همين خود باعث مى شود كه نعمت از او هجرت نموده نظام زندگيش مختل گردد، و در نتيجه #فساد در دريا و خشكى عالم بخاطر #اعمال نارواى آدمى ظاهر مى شود، و خدا كيفر بعضى از آنچه را كه كرده اند به ايشان مى چشاند تا شايد برگردند."
ترجمه تفسير الميزان جلد 11 صفحه 428
کلمات کلیدی: تغییر قوم سرنوشت یغیر انفسهم
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
آيا خداوند نعماتي را كه داده، ميگيرد؟
وعده و وعید الهی [ذات اقدس الهی] فرمود:﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یكُ مُغَیرًا نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ حَتّییغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ﴾[1] این از آن غرر آیاتی است كه هم در سوره مباركه «انفال» آمده هم در سوره مباركه «رعد»[2] و بیانگر سنّت الهی در وعده و وعید است.
1⃣ فرمود اولاً نعمی كه افراد دارند از #انعام_الهی است، از خودشان نداشتند و از دیگران هم نگرفتند؛ هر نعمتی كه در دست دیگران است ذات اقدس الهی داد ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾،[3] این یك اصل.
2⃣ اصل دوم تداوم نِعَم [یعنی] ادامه نعمت هاست كه این هم نعمتی [بر] روی نعمت است. این ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ﴾ بقای نعمت را هم شامل می شود، اینكه در سوره مباركه «ابراهیم»[4] و مانند آن آمده است كه ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾ اصل نعمت «من الله» است، تداوم نعمت هم «نعمة الاخری» این «من الله» است، پس این دو مطلب رایگان از طرف ذات اقدس الهی آمده است.
3⃣ امر سوم آن است كه نعمتی را كه داد و ادامه هم داد حالا می گیرد یا نمی گیرد؟ فرمود مادامی كه تحوّل درونی پیدا نشود ما [نعمت را] نمی گیریم و همچنان ادامه می دهیم،اگر تحوّل پیدا بشود میگیریم.
خب پس آن نعمت ابتدایی كه «مِنَّتُكَ ابْتِدَاءٌ»[5] و «نِعَمِكَ ابْتِدَاءٌ»[6] در صحیفه سجادیه آمده است، #نعمت_ابتدایی است؛ ادامه نعمت كه نعمت فوق نعمت است، این هم نعمت الهی است؛ [در] ازاله این نعمت سخن از #وعید است دیگر #وعده تمام شد. فرمود: ﴿لَمْ یكُ مُغَیرًا نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ﴾ تا اینجا مرز وعده بود؛ یعنی نعمتی كه ما دادیم رایگان دادیم و مدتی هم ادامه دادیم همچنان ادامه می دهیم، ما از كسی نمی گیریم؛ از اینجا مرز #وعید شروع می شود، مگر اینكه خود شخص باعث بشود كه نعمت از او رخت بربندد ﴿حَتّی یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ﴾، این یك اصل كلّی است.
#وعده_الهی چه نسبت به فرد، چه نسبت به امت و جامعه مطلق است و هرگز ذات اقدس الهی عمل كسی را بی اثر نمی گذارد، مشابه این اصل كلی در آیه نود سوره مباركه «یوسف» به این صورت آمده است: وقتی برادران یوسف آن آخرین بار به حضور مبارك یوسف آمدند و او را شناختند ﴿قالُوا أَ إِنَّكَ َلأَنْتَ یوسُفُ﴾ وجود مبارك یوسف (سلام الله علیه) فرمود: ﴿قالَ أَنَا یوسُفُ وَ هذا أَخی قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَینا﴾، چرا؟ این ﴿إِنَّهُ﴾ اصل كلی است،﴿إِنَّهُ مَنْ یتَّقِ وَ یصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لا یضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ﴾،[7] هر كه باشد! من هم #صبر كردم و خدا اجر من را داد، لازم نیست كه یك ملت صبر بكند! هر كسی چه فرد چه امت اهل #تقوا_و_صبر بود، خدای سبحان جزای چنین احسانی را خواهد داد.
پس درباره #وعده فرقی بین فرد و امت نیست، هر كس اهل پرهیزكاری بود پاداش خود را دریافت می كند؛ اما درباره #وعید اگر امتی و ملّتی پشت پا به #حق بزند، این زودتر منقرض می شود؛ حكومتی پشت پا به #حق بزند زودتر منقرض می شود، اما درباره فرد ممكن است ذات اقدس الهی مدّتی عفو كند.
[1]. سوره انفال, آیه53. [2]. سوره رعد, آیه11؛ ﴿... إِنَّ اللَّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ...﴾. [3]. سوره نحل، آیه 53. [4]. سوره ابراهیم, آیه6؛ ﴿..اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیكُمْ ..﴾. [5]. صحیفه سجادیه، دعای 45. [6]. صحیفه سجادیه، دعای 12. [7]. سوره یوسف، آیه 90.
ايت الله جوادي املي
|
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: member, Moderator تاریخ عضویت: 1399/10/09 ارسالها: 17 مکان: تهران
|
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
چه زمانی اوضاعمان تغییر میکند؟؟؟
🍃🌸آيه11 سوره رعد - «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» آب بسيار صاف و پاكى است كه بر سر منتظرها، آنهايى كه به انتظار هستند كه هميشه خدا از يك راه غير عادى كارها را درست كند، مىريزد.
❗️انتظار بيهوده نكشيد. :«انَّ» يعنى تحقيقاً مطلب اين است. تحقق و واقعيت اين است كه هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمىكند «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» مگر وقتى كه خود آن مردم آنچه مربوط به خودشان است، آنچه كه در خودشان هست: اخلاق، روحيه، ملكات، جهت، نيات و بالأخره خودشان را عوض كنند.
🌸👌- بر اساس آیه مذکور- ، ملت ، بايد «يُغَيِّرُوا» باشد، بايد ابتكار و فكر و نقشه داشته باشد، بايد خودش شخصاً براى خود تصميم بگيرد و انتخاب كند.
🌸👌هر وقت ملتى رسيد به جايى كه خودش براى خودش تصميم گرفت و خودش راه خود را انتخاب كرد و خودش در كار خود ابتكار به خرج داد، چنين ملتى مىتواند انتظار رحمت و تأييد الهى را داشته باشد، انتظار آن چيزهايى كه قرآن نام مىبرد: فيضهاى الهى، اعانتهاى الهى، نصرتهاى الهى.- انتظار فرج
🌸👈اگر انتظار بيهوده داشتن كار صحيحى بود و انسان مىخواست فقط به شخص خود اتكا كند- و نسبت به جامعه احساس مسئولیت ننماید- حسين بن على عليه السلام شايسته تر از هركس بود كه منتظر بنشيند تا خدا رحمت خود را بر او و امت او نازل كند.
⁉️چرا نكرد؟ :حسين مىخواست «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» باشد، مى خواست ابتكار را به دست گيرد، دست به تغييرى در اوضاع اجتماع بزند، همان تعبيرى كه خودش از پيغمبر اكرم به كار مى برد: «فَلَمْ يُغَيِّرْ عَلَيْهِ بِفِعْلٍ وَ لا قَوْلٍ كانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ انْ يُدْخِلَهُ مُدْخَلَهُ»
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهری
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
همیشه تغییرات از خود ما است!
جمله «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» که در دو مورد از قرآن با تفاوت مختصری آمده است، یک قانون کلی و عمومی را بیان میکند.
این اصل قرآنی که یکی از مهمترین برنامههای اجتماعی اسلام را بیان میکند به ما میگوید هرگونه تغییرات برونی متکی به تغییرات درونی ملتها و اقوام است، و هرگونه پیروزی و شکستی که به قومی رسید از همین جا سر چشمه میگیرد، بنابراین آنها که همیشه برای تبرئه خویش به دنبال «عوامل برونی» میگردند، و قدرتهای سلطهگر و استعمار کننده را همواره عامل بدبختی خود میشمارند، سخت در اشتباهند، چرا که اگر این قدرتهای جهنمی پایگاهی در درون یک جامعه نداشته باشند، کاری از آنان ساخته نیست.
این اصل قرآنی میگوید: برای پایان دادن به بدبختیها و ناکامیها باید دست به انقلابی از درون بزنیم، یک انقلاب فکری و فرهنگی، یک انقلاب ایمانی و اخلاقی، و به هنگام گرفتاری در چنگال بدبختیها باید فورا به جستجوی نقطههای ضعف خویشتن بپردازیم، و آنها را با آب توبه و بازگشت به سوی حق از دامان روح و جان خود بشوییم، تولدی تازه پیدا کنیم و نور و حرکتی جدید، تا در پرتو آن بتوانیم ناکامیها و شکستها را به پیروزی مبدل سازیم.
تفسير نمونه
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ان الله لايغير ... حتي يغيروا ما بأنفسهم خداي سبحان هيچ امري را كه مربوط به يك قوم و ملت است تغيير نميدهد مگر اينكه آن مردم تغيير روحيه بدهند اگر روحيه را عوض كردند روش الهي هم عوض ميشود و اگر روحيه را تغيير ندادند سنت الهي هم دربارة اينها كماكان جاري خواهد بود ظاهر اين آيه به عنوان يك اصل كلي است چه دربارة نعمت و چه دربارة نقمت ان الله لايغير ما بقومٍ چه نعمتهائي كه موبوط به قوم است چه فقر و فلاكت و هلاكت و بدبختيهايي كه مردم دارند هر چه دارند عوض نميكنند مگر آنكه آنها تغيير روحيه بدهند يعني تلازم است بين روش قوم با تغيير روش الهي اگر بدبختيها و گرفتاريها و محروميتها براي يك جامعه هست تا آنها تغيير روحيه ندادهند خدا اين محروميتها را جبران نميكند اين بدبختيها را تغير نميدهد واگر رفاه و آسايش و نعمتهاي الهي نصيب اينها شده خدا اينها را عوض نميكند مگر اينكه روحيه را تغيير دهند ظاهر آيه تلازم دو طرفه است ولي ببينيم آيا ذيل آيه هم همين تلازم دو طرف را تبيين ميكند يا نه؟ وآيات ديگر قرآن كريم تلازم طرفين را بيان ميكنند يا فقط تلازمش يك طرفه است؟ به عبارت ديگر آيا همانطوري كه بين صلاح يك ملت با بركت الهي تلازم هست بين تباهي و فساد آن ملت و عذاب خدا هم تلازم هست يا نه؟
اگر فرد كار خير كرد پاداش اخروي يقيني است, امر دوم اگر جامعهاي اهل تقوا وفضيلت بود پاداش اخرويش يقيني است اين دو تا امر از قرآن كريم بخوبي بر ميآيد آيا بين صلاح جامعه و تأمين سعادتهاي دنيوي آنها از نظر قرآن تلازم هست يانه؟ اين يك امر, آيا صلاح فرد با تامين نيازها و رفاه و آسايش دنيايي او از نظر قرآن كريم تلازم هست يا نه؟ اين هم امر ديگر, اين دو امر مطرح شود تا به امور ديگر در عكس و مقابل اين امور بپردازيم از نظر قرآن كريم بين صلاح يك جامعه و ملت و نعمتهاي الي تلازم هست يعني هر جامعهاي هر امتي هر ملتي اهل تقوا باشند بركات الهي هم بر آنها نازل ميشود اين در قرآن بعنوان يك اصل مقبول است بلامعارض "ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات" كه اين در سورة اعراف مبسوطاً گذشت اگر اهل يك روستا اهل يك شهر به طرف تقوا و فضيلت بروند ما آنها را نيازمند به بيگانه نميكنيم وسائل رفاهي آنها را بركات الهي را بر آنها نازل ميكنيم آيهاي هم كه معارض اين باشد در قرآن كريم نيست پس اين امر سوم هم تلازمش مفروغ عنه است يعني بين تقواي يك امت صلاح امت صلاح جامعه باآسايش آن امت و برخورداري آن امت از بركات الهي تلازم هست و آيهاي كه باآيه سورة اعراف معارضه كند در قرآن كريم نيست. اما امر چهارم كه آيا بين تقواي فرد و تامين نيازهاي دنيايي او و آسايش او تلازم هست يانه همچنين دليلي در قرآن كريم نيست كه هر انساني اگر باتقوا شد دنياي او تامين است هر انساني اگر صالح و شايسته بود هيچ آسيبي از نظر آسيبهاي دنيا نميبيند يك چنين وعدهاي را خدا در قرآن كريم نداد همانطوري كه دربارة امت وعده داد فرمود لو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات دربارة فرد اين وعده را نداد كه اگر فردي در يك جامعهاي صالح و شايسته بود تمام نيازهاي دنيائي او برطرف ميشود چون عمده آن نوع و جامعه وامت است نه فرد.
تفاوت نزول بركات با روزي بيحساب و خروج از سختي وعده نداد به اينكه هر كسي انسان باتقوا باشد بركات براي او نازل ميشود فرمود از گرفتاري بيرون ميآيد, اين روزيهاي او از راه غيب ميرسد نه اينكه درهاي بركات را براي او باز بكند حداقل روزي را وعده داد حداقل روزي را هم به او ميدهند يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لايحتسب از آن فشارها انسان باتقوا نجات پيدا ميكند ولي آية سورة اعراف ميگويد امت اگر صالح باشد اصلاً فشار نميبيند درهاي رحمت به روي او باز ميشود. از بسياري از لغزشها يا از بسياري از مردم ميگذرد و عفو ميكند پس از آن طرف تلازم نيست كه اگر يك فردي يا جامعهاي معصيت كرد خداي سبحان حتماً اينها را هلاك بكند نه يعف عن كثيرٍ اين يعف عن كثيرٍ دو جا در اين سورة مباركه ذكر شده
حالا اگر امتي جامعهاي رو به تباهي رفت ممكن است خدا آن جامعه را بگيرد از بعضي از آيات هم در اين قسمت شايد تلازم استفاده بشود كه اگر ملتي به طرف فساد برود خدا ملت را ميگيرد دربارة اقوام گذشته هم ميفرمايد چون اينها به طرف فساد رفتند ما اينها را گرفتيم اما به عنوان نقل يك جريان، نه به عنوان بيان سنت اله كه هر جامعة فاسدي را ما فوراً عقاب ميكنيم.
تفسير تسنیمویرایش بوسیله کاربر 1402/07/16 09:59:30 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.