رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تدبر و تفسیر ایه 11 سوره غافر: بررسی نظرات مختلف در تفسیر دوبار میراندن و زنده کردن کافران
در سوره غافر (مومن)از زبان کافران در دوزخ ، جملاتی بیان شده از جمله در ایه 11
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِن مَّقْتِكُمْ أَنفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ ﴿۱۰﴾
فولادوند: كسانى كه كافر بوده اند مورد ندا قرار مى گيرند كه قطعا دشمنى خدا از دشمنى شما نسبت به همديگر سختتر است آنگاه كه به سوى ايمان فرا خوانده مى شديد و انكار مى ورزيديد
قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ ﴿۱۱﴾
مکارم: آنها ميگويند: پروردگارا! ما را دو بار ميراندي و دو بار زنده كردي، اكنون به گناهان خود معترفيم، آيا راهي براي خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟!
اینکه مصداق دو بار میراندن چیست، مورد اختلاف نظر مفسرین بوده است که در چهار دسته قابل تقسیم اند:
۱ ـ منظور از دو بار میراندن ، مرگ در پایان عمر، و مرگ در پایان برزخ است، و منظور از دو مرتبه احیاء ، احیاى برزخى و احیاى در قیامت است.
توضیح این که: هنگامى که انسان مى میرد، نوع دیگرى از حیات به عنوان حیات برزخى، پیدا مى کند، همان حیاتى که شهداء به مقتضاى بَلْ أَحْیاءٌ عَنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ (169 ال عمران) (صلى الله علیه وآله) و امامان(علیهم السلام) دارند، سلام ما را مى شنوند و پاسخ مى گویند، و نیز همان حیاتى که سرکشان و طاغیانى همچون آل فرعون دارند و صبح و شام به مقتضاى النّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوّاً وَ عَشِیّاً (46 غافر)
از سوى دیگر مى دانیم در پایان این جهان، در نخستین نفخه صور ، نه تنها انسان ها، که همه فرشتگان و ارواح مردگان، که در قالبهاى مثالى هستند به مقتضاى فَصَعِقَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ مَنْ فِى الاَرْضِ (68سوره زمر) مى میرند، و کسى جز ذات پاک خداوند باقى نمى ماند .
به این ترتیب، ما یک حیات جسمانى داریم و یک حیات برزخى، در پایان عمر، از حیات جسمانى مى میریم، و در پایان این جهان، از حیات برزخى و نیز داراى دو حیات به دنبال این دو مرگ هستیم: حیات برزخى، و حیات روز قیامت.
در اینجا این سؤال پیش مى آید که، ما غیر از این دو حیات، حیات سومى هم در این دنیا داریم، و مرگى هم قبل از ورود در این دنیا داشتیم، چرا که قبلاً موجود مرده اى بودیم، به این ترتیب سه حیات و مرگ مى شود.
پاسخ این سؤال، با دقت در خود آیه، روشن مى شود، زیرا مرگ قبل از حیات دنیا (در آن حال که خاک بودیم) موت است نه اماته ، یعنى: میراندن و اما حیات در این، دنیا گر چه مصداق احیاء است ولى قرآن در آیه فوق به این جهت به آن اشاره نکرده است که این احیاء، چندان مایه عبرت براى کافران نبوده، آنچه باعث بیدارى و اعتراف آنها به گناه شده، نخست، حیات برزخى است و سپس حیات در رستاخیز (دقت کنید).
۲ ـ منظور از دو حیات ، زنده شدن در قبر، براى پاره اى از سؤالات است، و زنده شدن در قیامت، و منظور از دو مرگ ، مرگ در پایان عمر و مرگ در قبر مى باشد. لذا جمعى از مفسران، این آیه را دلیل بر حیات موقت، در قبر دانسته اند. در این که حیات در قبر، چگونه است؟ آیا جسمانى است، یا برزخى، یا نیمه جسمانى؟ بحث هائى است که اینجا جاى آن نیست.
۳ ـ منظور از مرگ نخستین ، مرگ قبل از وجود انسان در دنیا، است، چرا که قبلاً خاک بود، بنابراین زندگى اول ، نیز زندگى این دنیا مى شود، و مرگ دوم در پایان این جهان است، و حیات دوم در رستاخیز. کسانى که این تفسیر را برگزیده اند، به آیه ۲۸ سوره بقره نیز، استدلال کرده اند که مى گوید: کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیْاکُمْ ثُمَّ یُمِیْتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ: چگونه به خدا کافر مى شوید در حالى که شما مرده بودید او شما را زنده کرد، سپس مى میراند، بار دیگر زنده مى کند، سپس به سوى او باز مى گردید ؟ ولى آیه مورد بحث، سخن از دو اماته ، میراندن مى گوید، در حالى که آیه سوره بقره یک موت است و یک اماته . از میان این تفسیرها تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد.
این نکته نیز قابل توجه است که، بعضى از طرفداران تناسخ خواسته اند از این آیه، براى زندگى و مرگ تکرارى انسان ها، و بازگشت ارواح به بدن هاى جدید در این دنیا، استدلال کنند، در حالى که آیه فوق، یکى از دلائل زنده نفى تناسخ است، زیرا مرگ و حیات را منحصر در دو قسمت مى کند، ولى طرفداران عقیده تناسخ، خبر از مرگ و حیات هاى متعدد و متوالى مى دهند، و معتقدند روح یک انسان ممکن است چند بار در کالبدهاى جدید و نطفه هاى تازه حلول کند، و به این دنیا باز گردد.
4ـ بعضى از مفسران، این احتمال را نیز داده اند که آیه فوق، ناظر به رجعت باشد، اما با توجه به عمومیت آیه فوق درباره همه کافران، و عدم ثبوت عمومیت رجعت نسبت به همه آنها، این تفسیر قابل گفتگو است.
کلمات کلیدی: موت مرگ حیات زندگی دنیا برزخ قیامت رجعت
|
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/07/06 ارسالها: 27
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
1-در برزخ،حیات نیست.فقط موت است.حی،کسی است که میتواند اعمال قدرت کند .در برزخ،ادراک هست اما قدرت رفتار نیست.لذااز بعد از مرگ دنیا تا حشر،فقط موت است
ايات زير هم مويد اين برداشت است:
سوره روم ايه40: خلقكم ثم يميتكم ثم يحييكم
حج ايه 66: احياكم ثم يميتكم ثم يحييكم
بقره 28: كنتم امواتا فاحياكم ثم يميتكم ثم يحييكم ثم اليه ترجعون (كه موت اول مربوط به عالم ذر ؛سپس احيا در همين دنيا،سپس مرگ دنيوي و نهايتا احيا در حشر است)
يعني اماته و ميراندن،يكبار است كه از مرگ دنيوي شروع و تا محشر ادامه دارد.
احيا دوبار است. يكبار زندگي دنيا و يكبار هم محشر
2- ایه سوره غافر(امتنا اثنتين و احييتنا اثنتين) ناظر راجع به رجعت است یعنی دوبار موت و حیات دنیوی و به عموم انسانها تعلق ندارد.
|
سیدمحسن میرباقری |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
مراد از دو اماته و دو احياء در ســخـن كفار در جهنم: (ربنا امتنا اثنتين و احييتنا اثنتين...) و وجوه مختلف در اين باره
و مـراد از ايـنـكـه گـفـتند: (امتنا اثنتين و احييتنا اثنتين دو بار ما را ميراندى و دو بار زنده كـردى ) - بـه طـورى كـه بـعضى گفته اند - ميراندن در آخرين روز زندگى دنيا و زنـده كـردن در بـرزخ اسـت و سپس ميراندن از برزخ، و زنده كردن در قيامت براى حساب است. پس آيه شريفه كه سخن از دو ميراندن و دو زنده كردن دارد، اشاره به ميراندن بعد از زندگى دنيا و ميراندن بعد از زندگى در برزخ، و احياى در برزخ، و احياى در قيامت مـى كند، چون اگر زندگى در برزخ نبود، ديگر ميراندن دومى تصور صحيحى نداشت، چون هم ميراندن بايد بعد از زندگى باشد و هم احيا بايد بعد از مردن و هر يك از اين دو بايد مسبوق به خلافش باشد و گرنه (اماته ) و (احياء) نمى شود.
در نتيجه زندگى داراى سه مرحله مى شود: يكى زندگى در دنيا، دوم در برزخ، سوم در قـيامت، و كفار در اين كلام خود متعرض حيات دنيوى نشدهاند، و گرنه مى بايستى گفته بـاشـنـد: (و اءحـيـيـتنا ثلاثا و ما را سه زندگى دادى ) با اينكه زندگى دنيا هم احيا بـود، بـراى اينكه اين زندگى هم بعد از مرگ يعنى بعد از دورانى واقع شده، كه هنوز روح در بدن دميده نشده.
و عـلتـش ايـن اسـت كـه: مـرادشان از احيا آن احيايى بوده كه باعث پيدا شدن يقين به معاد گـشـتـه، و آن عبارت است از احياى در برزخ، و احياى در قيامت. و اما زندگى دنيا هر چند كـه آن هـم احـيا است و ليكن به خودى خود باعث پيدا شدن يقين به معاد نيست، به شهادت اينكه كفار تا چندى كه در دنيا بودند نسبت به معاد در شك و ترديد بودند.
بـا ايـن بيان فساد آن اعتراضى كه به اين بحث شده روشن مى گردد كه اگر مراد از دو احيا، احيا در برزخ و احياى در قيامت باشد بايد مى گفتند:(امتنا اثنتين و احييتنا ثلاثا) چون منظور شمردن مرگها و زندگيهايى است كه بر آنان گذشته، و آن عبارت است از دو اماته و سه احياء.
وجـه فـسادش همان است كه گفتيم: منظور تنها شمردن مطلق اماته ها و احياءهايى كه بر آنـان گـذشـتـه، نـبـوده، بـلكـه آن امـاتـه و احـيـايـى مـنـظـور بـوده كـه در حصول يقين براى آنان دخالت داشته، و احياى در دنيا چنين دخالتى نداشته.
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از (اماته اولى ) حالت نطفگى انسان است، آن وقتى كه هنوز روح در آن دميده نشده و مراد از (احياء اولى ) حالت آدمى بعد از دميده شدن روح در كـالبـد اسـت. و مـراد از (امـاتـه دوم ) امـاتـه در دنـيـا و قـبـض روح است، و مراد از (احياى دوم ) احياء براى روز قيامت و حساب است ، و آيه شريفه درست همان را مى گويد كه آيه شريفه (كيف تكفرون باللّه و كنتم امواتا فاحياكم ثم يميتكم ثم يحييكم ) در مقام بيان آن است.
گـويـنـدگـان ايـن توجيه و تفسير وقتى احساس كردند كه كلمه اماته بر حالت نطفگى آدمـى، يـعنى حالت قبل از دميده شدن روح در آن، صدق نمى كند، چون اماته وقتى صادق اسـت كـه قـبـلا حـيـاتـى بـاشـد، لذا در مـقـام رفـع و رجـوع ايـن اشـكـال بـرآمـده انـد و بـه نـيـرنـگـهـاى عـجـيـب و غـريـب متوسل شده اند، كه اگر از خوانندگان كسى بخواهد به آنها واقف شود، بايد به تفسير كشاف و شرح هاى آن مراجعه كند.
عـلاوه بـر ايـن خـوانـنـده عزيز متوجه شد كه نام بردن اماته ها و احياءهايى كه بر آنان گـذشـتـه، هـمـه و هـمـه بـراى اشـاره بـه اسباب حصول يقين ايشان به مساله معاد است و زندگى دنيا و مرگ قبل از آن زندگى، هيچ اثرى در پيدا شدن يقين به معاد ندارد.
بـعـضـى ديـگـر گـفته اند: حيات اولى، زندگى دنيا و دومى، زنده شدن در قبر است. و مـوت اولى مـرگ در دنـيـا و مـوت دومـى مـردن در قـبـر اسـت. و آيـه شـريفه اصلا متعرض زندگى در قيامت نيست.
اشـكـالى كـه بـر اين تفسير و توجيه وارد است، اين است كه گفتيم: زندگى دنيا اصلا مـورد نـظـر نـيـست، و وجهى ندارد كه نام آن را ببرند، به خلاف زندگى در قيامت كه در حصول يقين كمال تاثير را دارد.
بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: مـراد از (احـيـاء)، احـيـاى در بـعـث و احـيـاى قـبل از بعث است، و احياى بعث هم دو قسم است: يكى احياى در قبر و يكى هم در خود قيامت، چـيـزى كـه هـسـت آيـه شـريـفـه مـتـعـرض ايـن تـقـسـيـم نـشـده، ولى شامل هر دو قسم آن مى شود، در نتيجه شامل سه قسم احياء و دو اماته مى گردد.
اشـكـالى كـه بـر ايـن تـفسير وارد است همان اشكالى است كه بر دو وجه قبلى وارد بود، عـلاوه بـر اشـكـالى كـه ديـگـران بـر آن كرده اند و آن اين است كه نام بردن اماته دومى يعنى اماته در قبر، دليل بر اين است كه تقسيم مورد نظر آيه بوده و مراد تعدد شخصى است نه نوعى.
بعضى ديگر گفته اند: مراد احياى نفوس در عالم ذر و سپس اماته در آن عالم و آنگاه احياى آنـهـا در دنـيـا، و سـپـس امـاتـه آنـهـا در دنـيـا و در آخـر احـيـاى آنـهـا در بـعـث اسـت. اشكال اين توجيه هم همان اشكالهاى سابق است.
بعضى ديگر گفته اند: منظور از تثنيه آوردن دو كلمه (احياء) و (اماته ) به منظور تأكيد اسـت، هـمـچنان كه در آيه (ثم ارجع البصر كرتين ) منظور تأكيد است، و گرنه معناى آيه اين است كه: خدايا تو ما را ميراندى، ميراندنى بعد از ميراندن، و احياء كردى احيايى بعد از احياء.
مـفـسـريـن بـر ايـن تـوجـيه اشكال كرده اند كه: اين حرف وقتى صحيح است كه خود كلمه (امـاتـه ) و (احـيـاء) را تـثـنيه آورده باشد و گفته باشد:(اءمتنا أ ماتتين و احييتنا احيائين ) و يا (كرتين )، ولى اينطور نگفته، بلكه خود عدد را دو تا آورده و گفته: (امـتـنـا اثـنـتـيـن دو بـار مـيـرانـدى ) و بـا ايـن حـال ديـگـر جـايـى بـراى احتمال تأكيد نيست، نظير جمله (الهين اثنين دو خدا)
تفسير الميزان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
چگونگی جمع بين دو آيه دال بر يک مرگ و حيات و دو مرگ در آخرت
( كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ۖ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ )
البقرة (28) Al-Baqara
چگونه به خداوند کافر می شوید؟ در حالی که شما مردگان بودید، و او شما را زنده کرد، سپس شما را می میراند، سپس شما را زنده می کند، آنگاه به سوی او باز گردانده می شوید.
اينطور جمع قرآني نمودن صحيح نيست، بلکه ميتوان اينچنين جمع کرد که اين آيه دربارهٴ کافران است و درست هم است، آن آيه دربارهٴ مؤمنان است و درست هم است؛ بيان مطلب چنين است که آخرت در لسان قرآن کريم دو اطلاق دارد: يکي آخرت نسبت به دنياست که برزخ به بعد را شامل ميشود و ديگری آخرت به عنوان «يَوْمِ الْآخِر» که پايان کار است و قرينه است بر اينکه در آن حشر اکبر و معاد مراد است و آن در قبال دنيا و برزخ است که اين يک تقسيم بود. تقسيم ديگر و قسمت مهم اين است که در بخشهاي مختلف قرآن کريم، همين که انسان از دنيا رحلت کرده است و هجرت کرده است، در واقع وارد آخرت ميشود، چون برزخ طليعهٴ قيامت است و احکام قيامت هم در برزخ هست، چون قبر «رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّيرَان»،[8] بسياري از احکام معاد در برزخ ظهور ميکند. پس مقدمه اول آنکه برزخ جزء آخرت است، دنيا حساب جدايي دارد و احکام قيامت در برزخ هم هست؛ لذا برزخ دارِ تکليف نيست و مقدمه دوم اينکه وقتي گفته شد ﴿إِنَّ اَلدََّارَ اَلْآخِرَةَ لَهِيَ اَلْحَيَوََانُ﴾؛[9]يعني در آخرت مرگ نيست. بنابراين در آخرت مرگ نيست و اگر اين نفخ صور به دست اسرافيل(سلام الله عليه) هست، او مظهر احياست و نه مظهر«إماته». در جريان نفخ صور فقط «صعقه» و مدهوشي مطرح است و نه مرگ؛ گذشته از اينکه عدّهاي هم استثنا شدند ﴿إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّه﴾؛[10] اگر ﴿إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّه﴾ از «صعقه»ها استثنا شدند، يک؛ و اگر دارِ آخرت، دارِ حيات است و مرگ در آخرت نيست، اين دو؛ کفّار استثنا ميشوند، طوری که آنجا مرگ دارند و بعد حيات دارند، اين سه؛ در اين حال آيه سوره مبارکه «غافر»، اينجا جاي خودش را باز ميکند و آيه سوره «دخان» هم جاي خودش را باز ميکند. مردان الهي، مؤمنان، انبيا، اوليا، صدّيقين، صلحا، شهدا و شاگردان آنها که به اينها ملحق هستند، اينها غير از مرگِ در دنيا ديگر مرگي ندارند؛ اينها ﴿لاََ يَذُوقُونَ فِيهَا اَلْمَوْتَ إِلاَّ اَلْمَوْتَةَ اَلْأُولىََ﴾، فقط مرگ اولیٰ دارند و در قيامت حالا مدهوش هستند يا حالتهاي خاص دارند، چون آنها در حال «صعقه» هم يکسان نيستند. بنابراين ميشود گفت که مؤمناني که در بهشت هستند، خدا درباره آنها ميفرمايند: ﴿لاََ يَذُوقُونَ فِيهَا اَلْمَوْتَ إِلاَّ اَلْمَوْتَةَ اَلْأُولىََ﴾؛ اينها در برزخ زنده هستند و در قيامت کبريٰ هم زنده میباشند؛ درباره شهدا که اينطور است! درباره شهدا روايت دارد که در اين «صعقه» اول و «صعقه» دوم، در اين ﴿إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّه﴾ انبيا و اوليا و شهدا هم استثانا شدند. در رواياتي که ذيل آيه ﴿إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّه﴾ آمده است و «صعقه» را استثنا کرده است، يکي از آن گروههايي که از «صعقه» در قيامت مستثنا هستند، همين شهدا هستند.[11] بنابراين اينها همين که دنيا را پشتسر گذاشتند «إِلَی الْجَنَّةِ» زنده هستند و مظهر «هُوَ الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ»[12] میباشند
امّا در جريان يک مرگ و دو مرگ، اين سوره مبارکه «غافر» که محل بحث است اعتراف کفّار را ذکر ميکند که ﴿رَبَّنََا أَمَتَّنَا اِثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اِثْنَتَيْنِ﴾؛[5] امّا برخيها خواستند بگويند که چون اين سخن کافر است، حجّت نيست؛ اين سخن درست نيست! هر حرفي را که قرآن کريم نقل ميکند، اگر درست نباشد فوراً ابطال ميکند. در اوايل سوره مبارکه «انعام» گذشت که کفّار رفتند که شرک خود را انکار کنند، گفتند: ﴿مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾[6] که فوراً ذات اقدس الهي فرمود: ﴿اُنْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلیََ أَنْفُسِهِمْ﴾،[7] فوراً آن را ابطال کرد؛ اينطور نيست که قرآن کريم حرفي را نقل کند و قصهٴ عادي باشد؛ اگر حرفي را نقل کرد و باطل بود، يقيناً ابطال ميکند و اگر باطل نبود، معلوم ميشود که حق است! در جريان ﴿رَبَّنََا أَمَتَّنَا اِثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اِثْنَتَيْنِ﴾ اين سخن حق است و نبايد گفت، چون کافر اين را گفت دليل بر حق بودن نيست؛ امّا آنچه در آيه 56 سوره مبارکه «دخان» آمده است که ﴿لاََ يَذُوقُونَ فِيهَا اَلْمَوْتَ إِلاَّ اَلْمَوْتَةَ اَلْأُولىََ﴾؛ خواستند بگويند که چون آن را مؤمنان و اهل بهشت گفتند آن حق است و اين آيه را چون کافران گفتند درست نيست.
آیت الله جوادی آملی 🖕🖕
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
غافر:11
قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ
گويند: پروردگارا، ما را دو بار ميراندی و دو بار زنده کردی 9 [اينک با اين تجربه و شناخت عينی] به گناهان خويش معترفيم، آيا [با اين اعتراف] هيچ راهی برای خروج [از دوزخ] هست؟ ______________
9- دو بار زنده شدن در تولد و در رستاخيز روشن است؛ دو بار مردن چگونه است؟ مرگ دنيا را ميشناسيم، مرگ دوم کدام است؟ در آيه 28 سوره بقره آمده است: «چگونه به خدا کفر ميورزيد؟ در حالی که مرده بوديد، پس او شما را زنده کرد، سپس شما را ميميراند، سپس [بار ديگر] زنده ميکند و سپس به سوی او برميگرديد». در اين آيه به وضوح دو بار مرگ و دو بار زندگی نشان داده شده است. مرگ از نظر ما عدم و نابودی است، اما به صراحت قرآن مرگ هم مخلوق خداست [الذی خلق الموت و الحيوه- ملک آيه 2 (67:2) ] پس آفرينش خاک با همه مواد آلی آن مرحله نخست يا مرگ اولی ما [در مقايسه با حيات حيوانی] است [والله اعلم].
تفسير اقاي عبدالعلي بازرگان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
آيه 11 ـ در اين آيه كافران در پاسخ تهديد مقت و غضب ربانى گويند: پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دوبار هم زنده كردى، كه بار نخستن مرگ دنيوى و بار دومين مرگ برزخى است كه در دو آيه از آن به "صعقه و فزع" تعبير شده است، و بمعناى بيهوشى مطلق و كلى است، كه فراتر از مرگ دنيوى مى باشد، و دو مرتبه زنده كردن هم نخست زنده كردن در رحم و سپس زنده كردن ازاين مرگ برزخى است كه در آيه صعقه "ثمّ نفخ فيه اخرى فاذاهم قيام ينظرون" (39:68) آمده است.
اينجا كه اين دو موت و احياء الهى مورد اعتراف كافران به روز رستاخيز است، كه نخست مورد تكذيب الهى واقع نگشته و در ثانى آياتى چند بر آن گواه است، اين جريانى عمومى است و همگان را شامل است، گرچه مورد اين آيه جهنميانند، و نيز ـ در كل ـ كسانى هم مستثنى هستند، مانند گروههايى كه بر حَسَب آياتى از قران مردند و سپس زنده شدند مانند عزيز و هفتاد تن اسرائيلى كه پس از تقاضاى رؤيت خدا مردند، و آنگاه زنده شدند و نيز هزاران تن كه از ترس مرگ فرار كردند و سپس زنده گشتند و...، همچنين كسانى هم كه در رجعت زنده مى شوند و سپس مى ميرند، كه سه يا چهار مرگ و حيات دارند،
ولى آيه مورد بحث قاعده كلى مرگ و حيات را دوبار مى داند، مثلا "الاّ مَن شاء الله" در معصومان بحاى مرگ دوم ـ كه صعقه و بيهوشى مطلق است ـ مرگى پش از رجعت دارند، ولى فرشتگان هم كه در جمع "الا من شاءالله" هستند تنها يك مرگ شاملشان مى شود، چنانكه "كل نفس ذائقة الموت" آنرا ثابت مى كند، و ديگر مرگى نخواهند داشت، زيرا در زمان رجعت هم مرده نيستند كه پس از زنده شدن بميرند، بنابراين مرگ و زندگى استثنائى حداقل يك مرتبه و حداكثر سه يا چهار مرتبه است.
در پاسخ اين پرسش كه جَنين قبل از زنده شدنش مرده است، پس مرگ دو بار نيست، بلكه حداقل سه بار است،بايد گفت: اينجا اماته است و نه موت، و حالت جنين پيش از ميلاد اماته نيست، بلكه تنها موت است.
و در پاسخ اينكه «أَمَتَّنَا» و «أحيتينا» را جهنميان مى گويند در حاليكه برخى از آنها در رجعت هم زنده مى شوند و باز مى ميرند، و در آخر كار پس ازعذاب در جهنم هم خواهند مرد، پس اين چهار اماته و سه احياء است بايد گفت: مقصود از «نا» تمامى جهنميانند كه برخى از آنان اهل نجاتند، علاوه بر اينكه در رجعت هم زنده نمى شوند، زيرا رجعت كنندگان معذّب (مَن محَّض الكفر محضاً) مى باشند، و اين دو اماته و دو احياء چنانكه گفتيم قاعده اى كلى است كه طبعاً استثناءاتى هم دارد.
تفسير فرقان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
منظور از دو بار اماته و احیا در آیه 11 چیست؟
در آیات مختلف مراحل کلی و عمومی تغییر انسانها بین مرگ و زندگی بدین گونه بیان شده است:
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ الروم(40) خدا همان کسى است که شما را آفريد، سپس به شما روزى بخشيد، آنگاه شما را مىميراند و پس از آن زنده مىگرداند. قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ الجاثية(26) بگو: «خدا[ست که] شما را زندگى مىبخشد، سپس مىميراند، آنگاه شما را به سوى روز رستاخيز -که ترديدى در آن نيست- گرد مىآورد، ولى بيشتر مردم [اين را] نمىدانند.» كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ۖ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ البقرة(28) چگونه خدا را منکريد؟ با آنکه مردگانى بوديد و شما را زنده کرد؛ باز شما را مى ميراند [و] باز زنده مىکند؛ [و] آنگاه به سوى او بازگردانده مىشويد.
ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ لَمَيِّتُونَ (15) ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ (16) بعد از اين [مراحل] قطعاً خواهيد مُرد. آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد. كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ (57) العنكبوت هر نفسى چشنده مرگ است، آنگاه به سوى ما بازگردانيده خواهيد شد.
نکته مشترک بین انها این است که ابتدا خداوند به انسان (در حالیکه میت بوده) حیات داده سپس او را می میراند و مجددا زنده می کند سپس بسوی خدا جهت حساب وکتاب برمیگرداند.
همچنین در آیاتی چون دخان56 و صافات 58 بیان شده که بهشتیان نیز مرگی جز مرگ در انتهای زندگی دنیا ندارند. لذا روال عمومی یک میراندن در زندگی دنیوی و سپس یک احیا در روز رستاخیز است.
اما اینکه کافران صحبت از دو اماته میکنند جریانی مخصوص خود انهاست که جزییات ان در قران مبهم است. (تنها در سوره دخان از قول کافران بیان شده که انها در دنیا منکر مرگ مجدد و نشور در قیامت بودند.)
این مرگ و زندگی نمیتواند در عالم برزخ یا قبر باشد زیرا طبق ایات بالا، انسان از نظرقران بعد ازمرگ تا زمان حشر، میت است (روح جدا از جسم است) و لذا زنده شدن در برزخ و مردن در ان، مخالف آیات قران است. قران فقط کشته شدگان در راه خدا را احیا نامیده است که البته مراد از این نوع حی بودن مشخص نیست چون قطعا انها نیز فاقد بدن مادی هستند.
همچنین رجعت هم نمیتواند باشد چرا که اولا اصل ان بصراحت در قران ذکر نشده و ثانیا با روال عمومی ایات فوق و نیز یکبار میراندن بهشتیان در تناقض است چرا که طبق نقلها برخی از انبیا و صلحا نیز در رجعت زنده شده و سپس می میرند حال انکه طبق ایات قران بهشتیان قط یک مرگ دارند. همچنین راجع به حضرت یحیی و عیسی مطرح شده که سلام بر انها روزیکه متولد میشوند، می میرند و زنده مبعوث میشوند که مشابه همان جریان و مراحل عمومی موت و حیات انسانهاست.
دلیل دیگری که نمیتواند رجعت یا موت و حیات برزخی باشد ان است که هریک از انها یک اماته و یک احیا به روال کلی ذکر شده در آیات فوق الذکر که یک اماته و دو احیاست، می افزایند و در مجموع دو اماته و سه احیا خواهد شد که مخالف ایه سوره غافر خواهد بود مگر انکه فرض کنیم احیای اولیه که تولد در دنیاست ذکر نشده است.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.