logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:170791)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:133488)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:123448)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:89890)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: آيا توصيفاتي كه در آيات مختلف قران براي نعمات بهشت شده است، تمثيل است يا وافعي؟    مشخصات حكومت صالح و ناصالح در قران : حكومت فرعوني چه ويژگيهايي دارد؟    ایا دعا به هم زدن نظام موجود هستی است؟    عذاب و مغفرت خدا مشمول قانون عام است و منحصر به گروه خاصي نيست.       آخرین رویداد تالار: قران پویان 14 ساله شد : خلاصه اماری 13 سال فعالیت تالار گفتگوهای قران پویان      

توجه

Icon
Error

عنوان جدید ارسال پاسخ
ali Offline
#1 ارسال شده : 1400/09/02 03:37:21 ب.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

پرسش: چرا خداوند در قرآن فرمود: ما زمین و ستارگان را آفریدیم؟ مگر خدا یکی نیست؟

چطور خدا خودش را « ما » خطاب میکند ؟ انا خلقناکم... یا انا نحن نزلنا ...انا انزلنا...آیا خدا چندتاست؟


پاسخ 1:

اینکه در قرآن کریم در برخی از موارد می ‏فرماید: ما آفریدیم چند دلیل دارد که دو دلیل آن را برایتان می‏ نویسم:

۱. ما در برخی از موارد برای احترام و بزرگداشت دیگران از ضمیرها و فعل‏ های جمع استفاده می‏کنیم. هر چند کسی که با او سخن می‏گوییم یک نفر بیشتر نباشد.

در مورد خدای بزرگ نیز به خاطر عظمت پروردگار در برخی از موارد از ضمیر جمع استفاده شده و ما آمده است. مگر با عظمت‏ تر و بزرگتر از خداوند، کسی یافت می‏ شود؟

۲. در برخی از موارد که افراد دیگری هم در کاری همکاری کرده‏ اند، گوینده، از ضمیر جمع استفاده می‏کند.
در مورد خدا نیز چنین است. در برخی از موارد، کارها به فرمان خداوند و به وسیله فرشتگان انجام می‏شود. در این گونه موارد نیز گاهی در قرآن از ضمیر جمع ما استفاده شده؛ مثلا گرفتن جان انسانها با اراده الهی و به وسیله فرشتگان انجام می‏شود؛ چنان که روزی دادن، عذاب کردن و... همگی با اراده الهی و به وسیله فرشتگان انجام می‏پذیرد.
برخی از مفسران در این باره می‏نویسند: آوردن ضمیر ما، برای بیان عظمت و قدرت است، زیرا بزرگان هنگامی که از خود سخن می‏گویند، نه فقط از خود بلکه از مامورانشان نیز خبر می‏دهند و این، کنایه از قدرت، عظمت و وجود فرمان بردارانی در مقابل دستورهای فرمانده است.


ali Offline
#2 ارسال شده : 1400/09/07 08:38:01 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
در تعبیر ﴿إِنَّا﴾ گاهی عظمت آن مقام باعث است، گاهی فرشته‌هایی که زیر مجموعه تدبیر الهی‌ هستند به عنوان مدبرات امر، در اجرای این مأموریت سهمی دارند؛ لذا با متکلم «مع الغیر» یاد می‌کند. حالا یا تفخیم است یا با حضور مدبرات امر است.

كاري كه به دست مدبرات الهي انجام مي-گيرد به فرمان خداي سبحان از اين كارها معمولا به متكلم مع¬الغير تعبير مي¬شود و اما آن كارهايي كه مخصوص خداي سبحان است نظير ربوبيت مطلقه و مانند آن و معبود بودن آنجا سخن از متكلم وحده است نه متكلم مع الغير در همه آن موارد مي¬فرمايد فَارْهَبُونِ( )، فَاعْبُدُونِ، و امثال ذلك

تفسير تسنيم ايت الله جوادي املي

ویرایش بوسیله کاربر 1402/12/25 05:12:30 ب.ظ  | دلیل ویرایش: ویرایش

ali Offline
#3 ارسال شده : 1400/09/23 11:39:20 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
نمونه‌هايي از آياتي كه براي خداوند ضماير مختلف غايب، متكلم وحده و متكلم مع الغير استفاده شده است:


1-فرقان:45
آيا به [تدبير و تقدير] پروردگارت توجه نکرده‌ای که چگونه سايه را گسترد [=امتداد داد] و اگر مي‌خواست [و مشیّت و نظامش به گونه‌ای ديگر بود] آن را ساکن مي‌کرد، سپس خورشيد را دليل [=نشان دهنده و عامل پيدايش آن] گردانديم.


در مرحله اول، غائبانه از خدا سخن گفته [أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ...] سپس خداوند با صيغه جمع [ما] حضور خود را در طبيعت و همه فعل و انفعالات جهان هستی نشان داده است [ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ...] چنين شيوه‌ای را از نظر ادبی صنعت «التفات» مي‌گويند.

2-حج:25

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ

آنهائی که کفر ورزیدند [=حقایق را نادیده گرفته و انکار کردند] و مردم را از راه خدا [در گرایش به اسلام] و مسجدالحرام که آن را برای همه مردم، چه مقیم، چه مسافر، [دارای حقوقی] مساوی قرار داده‌ایم- باز مي‌دارند، و [نیز] هر کس در آنجا ستمی منحرف از حق مرتکب شود، [همه را] از عذابی دردآور مي‌چشانيم.

ضمیر جمعی [متکلم مع الغیر] در «نُذِقْهُ»، دلالت بر عوامل متعددی در نظامات الهی [از جمله بازتاب اعمال سوء فرد و نقش فرشتگان] مي‌کند که موجب نابساماني‌هائی در جامعه مي‌شود.

3-اسراء:2

وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِن دُونِي وَكِيلًا

و به موسي کتاب [=تورات] بخشيديم و آن را وسيله هدايت بني‌اسرائيل [=دودمان يعقوب] قرار داديم [و با معارف توحيدي هشدارشان داديم] که هرگز سواي من 4 وکيلي [=کارگزار و تکيه‌گاهي] نگيريد.

_____________

4- دو آية نخست اين سوره، از روشن‌ترين مواردي است در قرآن که ضمائر من، ما و او، در مورد خدا در کنار هم آمده است؛ در آية نخست «او» را با موصول «الذي» غائب فرض کرده است، گوئي گوينده‌اي خدا را معرفي مي‌کند، در وسط آيه خداوند با ضمير «ما» خود را نشان مي‌دهد [لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا] تا دست اندرکاري همه نيروهاي جهان را براي رشد و تعالي بخشيدن به بنده‌اش نشان دهد. آية دوم با ضمير «ما» آغاز مي‌شود [وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ]، اما در انتها به ضمير «من» [مِنْ دُونِي] ختم مي‌گردد تا نشان دهد تنها خدا وکيل است و تکيه و توکل بايد به او باشد.

تفسير عبدالعلي بازرگان
ali Offline
#4 ارسال شده : 1401/03/24 11:19:12 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال


پرسش
چرا خداوند در بعضی از آیات در مورد خود از ضمیر «ما» و در بعضی دیگر از «من» استفاده می‌کند؟

پاسخ اجمالی
هر چند خداوند یگانه است و می‌بایست هر گاه از افعال خود خبر می‌دهد، از کلمه و ضمیر مفرد استفاده کند؛ لذا بارها در قرآن به این نحو از خود تعبیر آورده است. اما در زبان عربی و گاهی غیر عربی، متکلم و گوینده به دلایل متعددی به جای ضمیر مفرد از ضمیر جمع استفاده می‌کند که بعضی از آنها عبارت‌اند از:

برای این‌که عظمت خود را به مخاطب گوشزد کند.
برای نشان دادن عظمت کاری که انجام داده است.
برای توجه دادن به اسبابی که برای انجام کار قرار داده است.

پاسخ تفصیلی

قرآن کریم زبان محاوره‌ای مردم را که بهترین وسیله‌ی ارتباط با آنها است برگزیده است . در مورد ضمیر جمع و مفرد نیز می‌بینیم که بارها افراد به جای ضمیر مفرد از ضمیر جمع استفاده می‌کنند؛ مثلاً می‌گویند ما آمدیم شما نبودید. که هم در ضمیر "ما" و هم در ضمیر "شما" که حالت جمع دارد، منظور گوینده و شنونده مفرد است، اما برای تعظیم، احترام و شخصیت بخشیدن از ضمیر جمع استفاده شده است. در مورد خداوند تبارک و تعالی نیز گاه از باب تشریف و تعظیم از "نحن" استفاده می‌شود.

به هر حال متکلم برای این‌که عظمت خود را به مخاطب گوشزد کند، به جای این‌که بگوید "من"، از کلمۀ "ما" استفاده می‌کند که دلالت بر عظمت و بزرگی متکلم دارد.

مثالی از قرآن: در آیۀ اوّل سورۀ فتح می‌فرماید: "إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِینا".

بعضی از مفسران گفته‌‌اند: در این‌جا خداوند برای اشاره به عظمت خود گفته است: ما شهر مکه را فتح کردیم:


گاه نیز متکلم برای نشان دادن عظمت کاری که انجام داده به جای این‌که بگوید: من این کار را انجام داده‌‌ام. می‌گوید: ما انجام داده‌‌ایم؛ مانند: "إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر"،[7] یا "إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ"،[8] که بر عظمت قرآن و کوثر دلالت دارد.

گاهی هم خداوند متعال برای این‌که ما را توجه دهد به اسبابی که او برای انجام گرفتن کاری قرار داده است، به جای این‌که بگوید: من انجام دادم. تعبیر به ما می‌کند؛ لذا در ذیل آیۀ چهارم سورۀ رعد در تفسیر المیزان می‌خوانیم:
و همین تعبیر به ما، (ما بعضی را بر بعضی برتری دادیم) خالى از اشعار به این معنا نیست که در این بین، غیر از خداى سبحان، اسباب الاهى نیز در کارند، که به امر او عمل نموده، و همه به خداى سبحان منتهى می‌شوند.[9]


هم‌چنین در ذیل آیۀ 61 سورۀ یونس در تفسیر نمونه چنین آمده است:

تعبیر به صیغۀ جمع در مورد خداوند، با این‌که ذات پاک او از هر جهت یگانه و یکتا است، براى اشاره به عظمت مقام او است و این‌که همواره مأمورینى سر بر فرمان او دارند، و در اطاعت امرش آماده و حاضرند، و در واقع سخن تنها از او نیست، بلکه از او است و آن همه مأموران مطیع او هستند.[10]

گفتنی است؛ ممکن است که در یک آیه هر سه حکمت جمع شده باشد؛ یعنی به صورت جمع آمده تا هم نشانگر عظمت فاعل باشد و هم نشانگر عظمت و بزرگی فعل و هم به اسباب توجه شده باشد؛ مانند: "إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ" که این سه مورد در این آیه جمع شده است.

نقل از سايت اسلام كوئست
farhang Offline
#5 ارسال شده : 1402/06/10 11:27:26 ق.ظ
نقل قول
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 924
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال

در ایاتی که افعال یا ضمایر مفرد می اید، لزوما به معنای نفی واسطه ها و نظام علی معلولی نیست.

در اين آياتي كه مستقيماً اين تدبير را به خدا نسبت مي‌دهد نمي‌خواهد نظام علّي و معلولي را انكار كند و وسايط را الغا كند و بگويد احدي در اين كار نقشي ندارد به شهادت اينكه همين كارها را در ساير سور به جنود الهي نسبت مي‌دهد كه آنها اين كارها را مي‌كنند منتها باذنه تعالي و به شهادت اينكه سراسر موجودات جهان امكان را قرآن كريم سپاهيان حق مي‌داند وَ للّه جنود السماوات والارض و ما يعلم جنود ربك الا هو , چيزي در عالم نيست كه مأمور الهي نباشد

پس كل موجودٍ فهو جنديٌ و مأمورٌ من عندالله تعالي, و اگر اين كارها را به خودش نسبت مي‌دهد براي اينكه علت‌العلل اوست و براي اينكه ديگران اگر كاري انجام مي‌دهند باذنه تعالي خواهد بود و يؤيّدهُ اينكه همين مطالب را در ساير سور با ضمير متكلم مع‌الغير و با صيغه متكلم مع‌الغير بيان مي‌كند اگر در اينجا فرمود و هو الذي مد الارض, در سوره حجر مي‌فرمايد والارض مددناها , ما اين كار را كرديم

در سوره حجر به عنوان ارسلنا الرياح لواقح , مطرح مي‌كند در سوره نور فعل را مفرد ذكرمي‌كند و به خودش نسبت مي‌دهد. آيه 43 به بعد سوره نور الم تر أن الله يزجي سحابا

معمولاً مواردي كه با متكلم مع‌الغير ذكر مي‌شود جايي است كه مأموران الهي باذن الله نقشي دارند صرف تفنن در تعبير نيست يا صرف تفخيم وتعظيم نيست كه از شخص واحد به عنوان متكلم مع‌الغير نام ببرند. زيرا در آيات توحيد آنجا كه صحبت از الوهيت حق است كه شايسته تعظيم و تكريم است هيچ جا متكلم مع‌الغير گفته نشده لا اله الا انا
فاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوي , آنجا كه فرمان است و صحبت از الوهيت است و صحبت از ربوبيت است كه عظيم‌ترين مقام تدبير است آنجا را با ضمير مفرد و متكلم وحده و امثال ذلك ذكر مي‌كند هيچ گاه لا اله الا نحن نيامده لا اله الا انا,
بنابراين آنجا كه متكلم مع‌الغير مطرح است براي اِشعار به اين مطلب است كه مأموران الهي باذن الله دخالتي دارند كاري است كه با مأموران الهي انجام مي‌گيرد و اما آنجا كه مأموران الهي هيچ نقشي ندارند آن جريان الوهيت است آنجا سخن از متكلم مع‌الغير نيست

اين مسئلة بارش باران را گاهي مستقيماً به خدا نسبت مي‌دهد گاهي به علل قريبه، متكون شدن ابرها را گاهي مستقيماً به خدا نسبت مي‌دهد گاهي مع الواسطه، گاهي فعل را به علت قريبش نسبت مي‌دهد مي‌گويد باد است كه ابرها را اينچنين مي‌كند گاهي به علّت بعيده‌اش كه علت حقيقي اوست نسبت مي‌دهد و مي‌فرمايد خداست كه ابرها را اينچنين مي‌كند,
در سورة اعراف اينچنين مي‌فرمايد وهو الّذي يرسل الرّياح بشراً بين يدي رحمته ، خدائيست كه بارها را بعنوان بشير قبل از باران ارسال مي‌كند رحمت در اينجا بر باران تطبيق شده است يعني يكي از مصاديق رحمت باران است نه رحمت در باران استعمال شده باشد رحمت در همان معني عام خود استعمال شد منتهي مصداق رحمت در اين گونه از موارد باران است, فرمود قبل از اينكه باران ببارد پيشاپيش باران خداي متعالي، بادها را ارسال مي‌كند كه اين بادها ابرها را متكوّن كنند و به حدّ بارداري برسانند و به آنجائي كه مأمور باريدنند برسانند تا آنها بارشان را به زمين بنهند و ببارند, اين بادها هم در پيدايش ابر و هم در باردار شدن ابر و هم در توزيع ابر و هم در نزديك يا دور كردن ابر و هم در اينكه اين ابرها، بارها را به زمين بنهند نقشي دارند همة اينها يا اكثر اينها در قرآن كريم، منصوص است
حتّي إذا أقلّت سحاباً ثقالاً وقتي اين بادها آن رسالتشان را انجام دادند ابرهاي سنگين را به دوش گرفتند و به كول كشيدند آنگاه ما دستور باريدن مي‌دهيم اقلال يعني به دوش گرفتن اظلال يعني سايه افكن شدن،

حتي إذا أقلّت سحاباً ثقالاً سقناه لبلدٍ ميّتٍ, آنوقت است كه ما سوق مي‌دهيم او را به جائي كه مرده است و پژمرده است و نيازي به باران دارد سوق مي‌دهيم
فأنزلنا به الماء، بوسيلة اين ابر، باران را نازل مي‌كنيم كه به خود نسبت داد مائيم كه ابرهاي پربار را سوق مي‌دهيم و هدايت مي‌كنيم مائيم كه بوسيلة ابر باران را نازل مي‌كنيم


تفسیر سوره رعد

در تعبیر ﴿إِنَّا﴾ گاهی عظمت آن مقام باعث است، گاهی فرشته‌هایی که زیر مجموعه تدبیر الهی‌ هستند به عنوان مدبرات امر، در اجرای این مأموریت سهمی دارند؛ لذا با متکلم «مع الغیر» یاد می‌کند. حالا یا تفخیم است یا با حضور مدبرات امر است.


ایت الله جوادی املی

ویرایش بوسیله کاربر 1402/07/22 08:23:02 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
پاسخ سریع نمایش بخش پاسخ سریع
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
عنوان جدید ارسال پاسخ
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.172 ثانیه ایجاد شد.