رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
🌼🌱 تكاليف باندازه طاقت هر فرد
💮🔶 لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ 🔷خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانايىاش تكليف نمىكند، هركس آنچه از كارها (ى نيك) انجام دهد به سود خود انجام داده و آنچه از كارها (ى بد) كسب كرده به ضرر خود كسب كرده است.( بقره 286)
💢👈«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» در آيات ديگر نيز فرموده است: «ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» و «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ» پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز فرموده است: من به دين آسان و سهل مبعوث شدهام.
1⃣- تكاليف الهى، بيش از توان انسان نيست. «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها» اسلام، دينِ آسانى است، نه سختگيرى.
2⃣- اعمال ما آثارى دارد كه بازتابش به خود ما برمىگردد. «لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا ...» 3⃣- انسان، آزاد و صاحب اختيار است. «لَها ما كَسَبَتْ» 4⃣- انجام يا ترك دستورات الهى، سود وضررش براى خود ماست. «لَها ... عَلَيْها»
🌸🔸 تکلیف ما لا یُطاق
از این آیه به خوبى استفاده مى شود: تکلیف ما لا یطاق وجود ندارد، نه در اسلام و نه در ادیان دیگر و اصل، آزادى اراده است; زیرا مى گوید: هر کس در گرو اعمال نیک و بد خویش است، هر کار نیکى انجام دهد براى خود انجام داده و هر کار بدى انجام دهد به زیان خود کرده است، تقاضاى عفو و بخشش و مغفرت نیز شاهد این مدعا است. 💫👈و این امر، هماهنگ با منطق عقل و مسأله حسن و قبح است; چرا که خداوند حکیم هرگز چنین کارى را نمى کند و این خود دلیلى است بر نفى مسأله جبر ، چگونه ممکن است خداوند بندگان را بر گناه مجبور سازد و در عین حال نهى از گناه کند؟ 📚تفسير نور و نمونه
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۶۲﴾
مؤمنون:62
ما هیچ کسی را جز در حدّ توانش تکلیف نميکنيم و نزد ما کتابی است که به درستی [حق هر کسی را] بیان ميکند و مورد ظلم [=پایمال شدن حق] قرار نميگيرند.
منظور از تكليف باندازه وسعت چيست؟
______________ 45- در قرآن 4 بار متناسب بودن تکلیف با وُسْع [تواناییها و امکانات هر شخص] آمده [انعام 152 (6:152) ، اعراف 42 (6:42) ، مؤمنون 62 (23:62) ، و بقره 233 (2:233) ] و یکبار متناسب بودن تکلیف با داشتهها [لا یُكَلِّفُ اللهُ نَفْسًا إِلاَّ مَا آتَاهَا- طلاق 7 (65:7) ]. به گفته مرحوم گلزاده غفوری[ره] خدا هر تکلیفی کرده، قبلا وُسع و توانایی اش را هم داده است، بنابراین به بهانه نداشتن وُسع، نباید شانه از بار تکالیف خالی کرد.
تفسير بازرگان
اينكه فرموده : ((و لا نكلف نفسا الا وسعها)) تكليف حرجى و خارج از وسع نفوس را نفى مى كند و حاصلش اين است كه اين تكليف يا در اعتقادات است كه خداى تعالى حجت هاى روشن و و اضحى قرار داده كه هم آدمى را به سوى ايمان و لوازم آن كه معارفى حقيقى است دلالت مى كند، و هم انسان را مجهز به قوا و غرائزى كرده كه مى تواند آن حقايق را درك كند و آنها را تصديق نمايد، و آن عبارت است از عقل ، آنگاه از آنجايى كه .عقول مردم در قوت ادراك و ضعف آن مختلف است ، رعايت آن را نيز كرده ، از هر عقلى به مقدار توانايى دركش و طاقت تحملش تكليف خواسته و عامه مردم را به آنچه كه از خواص مى خواهد تكليف نمى كند، و از خواص هم - كه نيكان و ابرار خلقند - آنچه را كه از مقربين مى خواهد طلب نمى كند، و آن طور كه مخلصين را سوق مى دهد، مستضعفين را نمى دهد. اين در اعتقاد.
و اما در عمل ، انسان را به اعمالى دعوت كرده كه خير او در زندگى اجتماعى و فردى اش و سعادت دنيا و آخرتش را تاءمين مى كند، چون قابل انكار نيست كه سعادت بشر با هر عملى چه نيك و چه بد تأمين نمى شود، همچنان كه در هر موجودى غير انسانى نيز چنين است ، و خداى تعالى بشر را به نيرويى كه بتواند آن عمل را بجا بياورد مجهز فرموده ، پس عملى كه وضعش چنين است هرگز حرج و طاقت فرسا نيست . پس در دين خدا به هيچ عمل و اعتقاد طاقت فرسا تكليف نشده ، يعنى هيچ حكمى حرجى ناشى از مصلحتى حرجى تشريع نشده ، و همين خود منتى است كه خداى سبحان بر بندگان خود نهاده ، و در آيه مورد بحث با تذكر دادن آن دلهاى بشر را به سوى اوصاف مؤمنين تشويق نموده است .
آيه شريفه ((و لا نكلف نفسا الا وسعها)) دلالت بر اين معنا و بيش از اين مى كند چون علاوه بر اينكه تشريع احكام حرجى - از قبيل رهبانيت ، و قربانى كردن اولاد - را نفى كرده ، تكليفى را هم كه در اصل حرجى نيست ولى در خصوص موردى حرجى شده - مانند ايستاده نماز خواندن براى مريض - را نيز نفى كرده ، با اينكه امتنان خدا با نفى قسم اولى به تنهايى تمام بود. دليل بر اينكه اين گونه تكاليف را هم نفى كرده اين است كه نفى تكليف متعلق به نفس شده ، و نفس هم نكره در سياق نفى است ، و افاده عموم مى كند، در نتيجه هر نفسى در هر حادثه اى كه فرض شود مكلف نيست ، مگر به قدر وسعش ، و به هيچ تكليف حرجى مكلف نيست ، نه تكليفى كه در اصل حرجى با شد، و نه تكليفى كه در مورد خاصى حرجى شده . اين معنا نيز روشن شد كه آيه شريفه مراتب مختلف اعتقاد را كه در اثر اختلاف درجه عقول مختلف مى شود همه را امضاء كرده و در اين مرحله نيز حرج را به هر دو قسمش رفع نموده
تفسير الميزان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
وُسعَها» در كل تكاليف بدين معناست كه هرگز عسر و حرجى در تكاليف وجود ندارد، البته به استثناى جان بازيهاى مؤمنان برمبناى ايمان كه گرچه بگونه اى عادى عسر يا حرج است ولى مبناى ايمانى تمامى عسرها و حرجها را آسان مى كند، بنابراين تكليف جهاد كه به خطرانداختن جان مجاهدان است نيز در سعه اين بزرگواران مى باشد. آرى، تكليف سه قسم است:يسر، حرج و عسر،تكاليفى كه در دو زمينه عسرو حرج نباشند، طبعاً اگر در اين دو حال واقع شوند وجوبشان هم از بين مى رود، مانند روزه در حالت عسر و حرج، لكن تكاليفى كه خواه ناخواه در اين دو حالتند چنين نيستند مثل جهاد، امر به معروف و نهى از منكر.
تفسير فرقان ايت اله صادقي تهراني
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.