رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ارث مادر و پدر از فرزند- ارث فرزند از والدين- ارث تك پسر-ارث تك دختر-ارث طبقه اول-ارث زن نصف مرد-ارث برادر و خواهر به نام خدا
احکام ارث در قران در سوره نسا قرار دارد.
ایه 11 به ارث فرزندان پسر ودختر و پدر و مادر میت اشاره میکند:
يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ
وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ
فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۱﴾
فولادوند: خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى كند سهم پسر چون سهم دو دختر است
و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است
و اگر [دخترى كه ارث مى برد] يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست
و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد
ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مى برد]
و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مى برد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا د ينى [كه بايد استثنا شود]
شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [اين] فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم استکلمات کلیدی:ارث دختر پسر پدر مادر سهم زن مرد فرزند ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/22 09:40:55 ق.ظ
| دلیل ویرایش: اصلاح فونت و ظاهر
|
1 کاربر از ali برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در تفسیرالمیزان در ذیل آیه۱۱ سوره نساء چنین امده است:
يوصيكم اللّه فى اولاد كم للذكر مثل حظ الانثيين
كلمه (ايصا) كه جمله (يوصيكم ) از اين مصدر مشتق شده به معناى توصيه يعنى سفارش و دستور است.
👈و در اينكه به جاى لفظ (ابنا) كلمه (اولاد) را به كار برده، دلالتى است بر اينكه حكم (يك سهم دختر) و (دو سهم پسر) مخصوص به فرزندانى است كه بدون واسطه از خود ميت متولد شده اند و اما فرزندان با واسطه يا نوه و نتيجه و نبيره و پائين تر، حكمشان، حكم كسى است كه بوسيله او به ميت متصل مى شوند و بنابراين پسرزادگان هر چند كه دختر باشند دو سهم مى برند و دخترزادگان هر چند كه پسر باشند يك سهم مى برند، البته اين در صورتى است كه در حال مرگ مورث هيچيك از فرزندان بلاواسطه او، زنده نباشند و گرنه ارث از آن او خواهد بود و نوه و نتيجه و نبيره ارث نمى برند.
و همچنين حكم در برادران و خواهران و فرزندان آنها اين چنين است يعنى در صورتى كه ميت از طبقه اول هيچ وارثى نداشته باشد، نه پدر و نه مادر و نه فرزند و نه فرزندزاده، و وارث او طبقه دوم يعنى برادر و خواهر و جد و جده باشد، اگر برادر و خواهرش زنده باشند برادران هر يك دو برابر يك خواهر ارث مى برند و اگر همه برادران و خواهران ميت قبل از مرگ او مرده باشند و وارث ميت برادرزادگان و خواهرزادگان باشند برادرزادگان دو برابر خواهرزادگان مى برند، هر چند كه دختر باشند و خواهرزادگان نصف برادرزادگان مى برند هر چند كه پسر باشند.
و اگر قرآن كريم به جاى كلمه (اولاد) (ابنا) را آورده بود اين نكته را نمى فهماند، چون اين كلمه نفى واسطه را اقتضا نمى كند، يعنى هم فرزندان بلاواسطه ابناى انسانند و هم فرزندزادگان، همچنانكه اين فرق ميان دو كلمه : (اب ) و (والد) هست يعنى، (والد) تنها به پدر بلاواسطه مى گويند و (اب ) هم در مورد پدر بلاواسطه استعمال مى شود و هم در مورد اجداد.
👌👓 نكات و ظرايف جمله (للذكر مثل حظّ الانثيين)
👈و اما اينكه در هنگام بيان حكم، تعبير ديگرى آورد و فرمود: (للذكر مثل حظ الانثيين _ براى هر نر، چيزى دو برابر سهم ماده است ) براى اين بود كه اشاره كرده باشد به اينكه رسوم جاهليت (كه ارث بردن زنان را ممنوع مى دانست ) در اسلام باطل شده و كانه بطلان اين رسم و نيز حكم خدا يعنى ارث بردن زنان را يك حكم معروف وانمود كرده
و فرموده : (مردان مثل زنان ارث مى برند ولى دو برابر و به عبارت ديگر ارث زن را اصل در تشريع قرار داده و ارث مرد را به طفيل آن ذكر كرده تا مردم براى فهميدن اينكه ارث مرد چه مقدار است محتاج باشند به اينكه به دست آورند، ارث زن (يعنى دختر ميت ) چه مقدار است به مقايسه با آن دو برابرش را به پسر ميت بدهند).
👈و اگر افاده اين نكته در كار نبود مى فرمود: (للانثى نصف الذكر _ براى ماده نصف نر است ) كه اگر اينطور فرموده بود، هم آن نكته را افاده نمى كرد و هم سازگارى سياق رعايت نمى شد اين مطلبى است كه بعضى از علما ذكر كرده اند و مطلب درستى است و چه بسا بتوان آن را تاءييد كرد به اينكه آيه شريفه بطور صريح و مستقل متعرض ارث مردان نشده، بلكه به اين نحو متعرض ارث زنان شده و اگر به چيزى از سهم مردان هم تصريح نموده با ذكر سهامى كه زنان با مردان دارند ذكر كرده همچنانكه در آيه بعدى و آيه اى كه در آخر سوره آمده اين معنا به چشم مى خورد.
|
1 کاربر از ali برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
فان كن نساء فوق اثنتين فلهن ثلثا ماترك
از ظاهر وقوع اين جمله بعد از جمله : (للذكر مثل حظ الانثيين ) برمى آيد كه جمله نامبرده عطف شده است بر معطوف عليهى حذف شده و كانه فرموده : گفتيم پسر دو برابر دختر مى برد در صورتى كه متوفا هم پسر داشته باشد و هم دختر و يا هم برادر داشته باشد، هم خواهر، حال اگر ورثه او در هر طبقه كه هستند تنها زنان باشند حكمش چنين و چنان است
و ان كانت واحده فلها النصف
مى فرمايد: اگر وارث ميت يك فرد مؤ نث يعنى يك دختر بود نصف مال ميت را مى برد) چيزى كه هست نام مال را ذكر نكرد تنها فرمود: نصف از آن او است، پس الف و لام در كلمه (النصف ) عوض از مضاف اليه است.
در اينجا سهم دو دختر را ذكر نكرد، براى اينكه از جمله قبلى يعنى (للذكر مثل حظ الانثيين ) به دست مى آمد، چون وقتى نر و ماده هر دو وارث كسى باشند و سهم نر مثل سهم دو ماده باشد ارث به سه قسمت تقسيم مى شود دو قسمت از آن نر و يك قسمت از آن ماده مى شود در نتيجه سهم يك ماده يك ثلث خواهد بود و قهرا سهم دو ماده دو ثلث مى شود اين است كه در دنبالش از ذكر دو ماده سكوت كرد و در عوض تصريح كرد به اينكه اگر زنان بيش از دو نفر بودند دو ثلث مى برند، (فان كن نساء فوق اثنتين )
از اين هم كه بگذريم در زمان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) عمل آن جناب در ارث دادن به دو دختر همين بوده، يعنى به دو دختر نيز دو ثلث مى داده و از زمان رحلت آن جناب تا عصر حاضر، عمل علماى امت به همين روال جريان داشته و جز روايتى كه از ابن عباس رسيده، مخالفتى در مساله نبوده است.
و لا بويه لكل واحد منهما السدس... فلامه السدس
اينكه پدر و مادر را عطف كرده بر اولاد، خود دلالتى است بر اينكه پدر و مادر در طبقات ارث هم طبقه اولادند و اينكه فرمود: (و ورثه ابواه...) معنايش اين است كه وارث ميت منحصر در پدر و مادر باشد و واقع شدن جمله : (فان كان له اخوه...) بعد از جمله :
(فان لم يكن له ولد و ورثه ابواه ) دلالت دارد بر اينكه اخوه (برادران ) در طبقه دوم قرار دارند و بعد از پسران و دخترانند، يعنى با وجود پسران و دختران ميت از ميت ارث نمى برند، تنها اثرى كه در وجود اخوه هست اين است كه نمى گذارند مادر ثلث ببرد.
من بعد وصيه يوصى بها او دين
منظور از وصيت همان دستور استحبابى در آيه : (كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خيرا الوصيه ) كه مى فرمايد: اگر مرگ كسى نزديك شد و مال بسيارى داشت، خوب است علاوه بر ارثى كه خدا براى پدر و مادر معين كرده سهمى براى آن دو و براى خويشاوندان معين كند
و با اين توجيه يك نكته ديگر روشن مى شود و آن اين است كه (وصيت ) را به وصف (يوصى بها) توصيف كرد و وجهش اين است كه خواست تاءكيد را برساند و اين توصيف علاوه بر تاءكيد خالى از اين اشعار هم نيست كه ورثه بايد رعايت احترام ميت را بكنند و به وصيتى كه كرده عمل نمايند، همچنانكه در آيه سوره بقره كه گذشت دنبالش به اين نكته تصريح نموده و فرمود: (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه على الّذين يبدلونه ).
آباوكم و ابناوكم لا تدرون ايهم اقرب لكم نفعا.
خطاب در اين دو جمله به ورثه است كه در حقيقت شامل عموم مسلمانان كه از اموات خود ارث مى برند مى باشد و اين كلامى است كه در مقام اشاره به سر اختلاف سهام در وراثت پدران و فرزندان القا شده و نوعى تعليم است براى مسلمانان كه با لحن (شما نمى دانيد) ادا شده و امثال اين تعبيرات در لسان هر اهل لسانى شايع است.
و اينكه (آباء) را جلوتر از (ابناء) ذكر كرد اشاره دارد به اينكه ارث آباء زودتر به ورثه مى رسد تا ارث ابناء، همچنان كه در آيه : (ان الصفا و المروة من شعائر اللّه ) گفتيم جلوتر ذكر كردن صفا دلالت دارد بر اينكه سعى را بايد از صفا شروع كرد.
اشاره به انطباق حكم ارث در اسلام با احكام تكوينى و خارجى
و بنابراين مساله ارث و اختلاف سهام در آن طبق آثارى كه رحم دارد و اختلاف درجه اى كه عواطف انسانى نسبت به ارحام دارد تنظيم شده و در توضيح اين معنا بشريت را به سه طبقه تصور مى كنيم يك : طبقه حاضر و دوم والدين طبقه حاضر و سوم طبقه فرزند او
آنگاه مى گوييم : انسان موجود نسبت به فرزندش رؤ وف تر و علاقمندتر است تا نسبت به پدر و مادرش براى اينكه فرزند را دنباله هستى خود مى داند ولى پدر و مادر را دنباله هستى خود نمى داند (بلكه خود را دنباله آن دو احساس مى كند) در نتيجه ارتباط طبقه دوم قوى تر و وجودش با وجود طبقه حاضر چسبيده تر است تا با طبقه سوم كه نوه آن طبقه است و ما اگر بهره مندى از ارث مردگان را برطبق اين ارتباط و اتصال قرار دهيم، لازمه اش اين مى شود كه نسل حاضر از طبقه دوم يعنى طبقه پدران بيشتر ارث ببرد تا از طبقه سوم يعنى نسل آ ينده و به عبارت ديگر فرزندان، هر چند كه ممكن است در نظر ابتدائى خلاف اين معنا به نظر برسد و برعكس نظريه بالا گمان شود كه ارتباط (فرزند با پدر) بيشتر از ارتباط (پدر با فرزند) است.
و آيه مورد بحث كه مى فرمايد: (آباوكم و ابناءكم لاتدرون ايهم اقرب لكم نفعا) خود يكى از شواهد بر اين معنا است كه خداى تعالى حكم ارث را (مانند تمامى احكام ديگر اسلام ) بر طبق احكام تكوينى و خارجى تشريع فرموده.
علاوه بر اينكه آيات مطلقه قرآنى كه نظر به اصل تشريع دارد نيز بر اين كليت دلالت دارد، مانند آيه شريفه : (فاقم وجهك للدين حنيفا فطره اللّه التى فطر النّاس عليها لاتبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم )، كه دلالت دارد بر اينكه تمامى احكام اسلام مطابق نظام جارى در تكوين تشريع شده است با بودن چنين آياتى چگونه تصور مى شود كه در شريعت اسلام احكامى الزامى و فرائضى غير متغير تشريع بشود كه در تكوين حتى فى الجمله ريشه اى نداشته باشد.
فريضه من اللّه...
ظاهرا منصوب بودن كلمه (فريضه ) به خاطر فعل تقديرى باشد و تقدير كلام (خذوا فريضه ) و يا (الزموا فريضه ) و يا امثال اينها باشد، يعنى شما اين حكم را به عنوان يك فريضه بگيريد و يا متعهد به آن باشيد و اين جمله تاءكيدى بالغ و شديد است بر اينكه سهام نامبرده از ناحيه خداى تعالى به شما پيشنهاد شده و حكمى است معين و لا يتغير.
از تفسیر المیزان ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/21 12:00:30 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
1 کاربر از ali برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بيان سهام طبقه اول ورثه
و اين آيه شريفه متكفل بيان سهام طبقه اول از طبقات ارث است و طبقه اول عبارتند از: اولاد و پدر و مادر در همه تقديرهايش چرا كه سهم آنان بطور واضح در قرآن آمده مانند:
1_ سهم پدر و مادر با وجود اولاد كه هر يك سدس (يك ششم ) مى برند.
2- و سهم پدر و مادر با نبود اولاد كه مادر يك ثلث مى برد (يك سوم ) و پدر يك سدس(يك ششم) اگر ميت برادر نداشته باشد و گرنه (برادر داشته باشد)مادر و پدر همان يك سدس (يك ششم ) مى برد.
3_ و سهم يك دختر نصف مال است.
4- و سهم چند دختر در صورتى كه وارث ديگرى نباشد كه دو ثلث (دو سوم ) مى برند.
5- و سهم پسران و دختران در صورتى كه هر دو بوده باشند كه پسران دو برابر دختران مى برند.
6_ و ملحق به اين قسم است ارث دو دختر كه آن نيز به بيانى كه گذشت دو ثلث (دو سوم ) است.
و چه اينكه بطور اشاره در قرآن آمده باشد مانند:
1- يك پسر به تنهائى (با نبود دختر و پدر و مادر) همه مال را، به دليل آيه :
(للذكر مثل حظ الانثيين ) كه اگر ارث مى برد به دليل ضميمه شود به جمله : (و ان كانت واحده فلها النصف ) اين حكم استفاده مى شود، چون در جمله دوم سهم يك دختر را در صورتى كه وارث ديگرى نباشد نصف مال ميت قرار داده و در جمله اولى سهم پسر را دو برابر سهم دختر قرار داده.
از اين دو جمله مى فهميم كه اگر وارث ميت تنها يك پسر باشد، همه مال را مى برد كه دو برابر سهم يك دختر است.
2- چند پسر در صورتى كه ميت دختر و پدر و مادر نداشته باشد كه حكم ارث آنها صريحا در قرآن نيامده بلكه بطور اشاره آمده است چون از جمله : (للذكر مثل حظ الانثيين ) مى فهميم كه چند پسر همه با هم برابرند و تفاوت تنها ميان دختر و پسر است.
و به راستى امر اين آيه شريفه در اختصارگوئى و پرمعنائى عجيب و معجزه آسا است.تفسیر المیزان ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/22 10:11:48 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
1 کاربر از ali برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
نظر ايت الله صادقي تهراني در تفسير فرقان:
«كم»- كه مورد اين وصيت اقتصادى پروردگارند- همان مكلفان هستند كه اين وصيت را به هنگام زنده بودنشان موظفند عملى سازند. و اين جريان پس از مرگ دنباله زندگى آنان است، كه در اصل مادامى كه زنده هستند اگر مى خواهند اموالى ميان فرزندانشان تقسيم كنند براى پسران دو برابر دختران است، و در حاشيه آن پس از مرگشان چنان تقسيمى استمرار دارديعنى در حال حياتش هم بايد سهم پسر را دو برابر سهم دختر قرار دهد، و نه بگونه اى ديگر، و اين تقسيم ربانى ثابت و مسلّم است،
در هر صورت فرزندان انسان، و نيز پدران و مادران و زنان و شوهران بر حسب آياتى ديگر در صف اول وارثان مى باشند.
" ان كن نساءً" به معناى انحصار كل وارثان در دختران نيست، بلكه به معنى انحصار فرزندان است در دختران، و در اين انحصار ممكن است پدر مادر و زن يا شوهر نيز در كار باشند، كه در اينصورت بقيه ميراث- كه يك ثلث است- در زمينه تعدد دختران، و نصف است در صورت وحدتشان- به ديگران مى رسد،
ولى اگر وارث در انحصار دختر يا دختران باشد اينجا زمينه رد است كه كلًا به آنان و اگذار مى شود، روى اين اصل ذكر دو ثلث و نصف بعنوان اصل ميراث براى دوگونه دختران لازم بود، زيرا در صورت جمع با ديگران تنها اين مقدار ارث مى برند،
ولى در صورتيكه ديگران هرگز نباشند بقيه بعنوان رد- و نه بعنوان فرض- به همين دختران مى رسد، زيرا كلًا بر مبناى «الاقربون» و" اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب اللَّه" (33: 6) كل بخشهاى ارث اعم از فرض و ردّ مربوط به نزديكتران است، چون اولويت در كل ما ترك است،- و نه تنها در قسمت حد قانونى و فرضش كه گفته شود: باقيمانده از ميراث دختران مربوط به عصبه: برادران ميت و يا ديگران مى باشد.
آرى در اينجا(سهم مادر) حَجب مانع از زيادى ارث در كار است، كه اگر ميت خواهر يا برادرى هم داشته باشد گرچه خود آنان ارث بر نيستند ولى صِرف وجودشان ارث مادر را به سدس 1/6 برگشت مى دهد، و تمام اين جريانات" من بعد وصية يوصى بها او دين" است، البته وصيتى شايسته و دينى بايسته.
«اخوة» به حساب جمع يكى را شامل نيست، بلكه مانند" فوق اثنتين" در فرزندان، از دو به بالا را شامل است، چه خواهران و چه برادران باشند، و يا جمع خواهران و جمع برادران،
و از جمله شواهدى كه «اخوة» شامل تنها خواهران نيز مى شود- تا چه رسد جمع خواهران و برادران-" انما المؤمنون اخوة" مى باشد، كه اخّوت را در هر سه بعد بر مبناى ايمان، اثبات كرده است و نيز آيه 176 همين سوره" و ان كانوا اخوةً رجالًا و نساءً" كه برادران و هم خواهران را «اخوة» دانسته است.
" للذكر مثل حظ الانثيين" قانونى كلى است نسبت به فرزندان، چه فرزندان درجه اول و چه درجات بعدى، اگر فرزند درجه اول نباشد، و فرزندان درجه دوم هم چه نوادگان دخترى باشند و چه پسرى، زيرا «اولادكم» جمع مضاف است، و تمام فرزندان را از دور و نزديك در بر دارد، پس اين قاعده تمامى فرزندان را شامل است، بنابراين چنين نيست كه پسران دختر، دخترى ارث برند و دختران پسر، پسرى، كه اين بر خلاف جمع مضاف استغراقى و همگانى است، (يعني پسر پسر و پسر دختر مانندهم.دختر پسر و دختر دختر هم مانند هم ونصف برادارن شان)
و اين قاعده" للذكر مثل حظ الانثيين"- باستثناى پدران و مادران، و خواهران و برادرانى كه از پدر و مادر نيستند- كليت دارد، و اين دو برابر بودن سهم پسران نسبت به دختران در غير فرزندان گرچه احياناً هست مانند شوهر نسبت به زن و مواردى ديگر كه خواهد آمد، ولى در اين بُعد كليت ندارد كه ممكن است مذكر و مؤنث در ارث با هم برابر باشند چنانكه در كلاله پدرى با مادرى اين چنين است. يا اينكه مؤنث دو برابر مذكر است مانند دو برابرى مادر احياناً نسبت به پدر.
ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/22 10:09:55 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
1 کاربر از ali برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,038 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
به نام خدا
نکته1-:ایه 11در خصوص سهم پدر در دو حالت اخر يعني نبود فرزندان متوفي و نيز وجود اخوه ساکت است.
برخی مانند تفسیر المیزان و الفرقان بر این نظرند که سهم پدر همواره همان یک ششم است. اما برخی مفسران و نیز فقها معتقدند که در این حالت ،باقی مانده ارث ،سهم پدر است یعنی دو سوم یا پنج ششم. که باتوجه به تاکید منحصر بودن وراث به ابوین در متن آیه، و نیز منطق قران در تقسیم ارث زنان و مردان ،نظر دوم صحیح تر به نظر میرسد.
نکته2:در حالت اخر که اگر متوفی،دارای اخوه باشد،اکثر مفسران اخوه را فقط به براداران (دو برادر یا معادل ان یعنی چهار خواهر یا یک برادر و دو خواهر) تعبیر کرده اند. اما تفسیر الفرقان با توجه به کاربرد اخوه در ایه 176 همین سوره و نیز جمله معروف انما المؤمنون اخوة ،اخوه را شامل خواهران تنها نیز میداند . با توجه به مفهوم ایه که بعلت وجود اخوه،سهم مادر از ارث را کمتر و سهم پدر را بیشتر میکند و نیز ایه 176، نظر دوم یعنی شمول هم خواهران و هم برادران صحیح تر است. |
سیدکاظم فرهنگ |
1 کاربر از farhang برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
﷽
*💮🔸يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ نساء:11* *خداوند شما را دربارة [ضوابط ارث] فرزندانتان سفارش ميكند؛ براي پسر [سهمي] مانند سهم دو دختر است*. __ ♦️در آیه حکم طبقه اول وارثان (فرزندان و پدران و مادران) بیان شده است، و بدیهى است که هیچ رابطه خویشاوندى، نزدیک تر از رابطه فرزند و پدر نمى باشد، لذا قرآن آنها را بر طبقات دیگر ارث مقدم داشته است. ♦️در جمله نخست مى فرماید: خداوند به شما درباره فرزندانتان سفارش مى کند که پسران دو برابر سهم دختران ارث مى برند (یُوصیکُمُ اللّهُ فی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنْثَیَیْنِ). قابل توجه این که: از نظر جمله بندى و طرز بیان ارث، دختران اصل قرار داده شده، و ارث پسران به صورت فرع و با مقایسه به آن تعیین گردیده; زیرا مى گوید: پسران دو برابر سهم دختران مى برند و این یک نوع تأکید روى ارث بردن دختران و مبارزه با سنت هاى جاهلى است که آنها را به کلى محروم مى کردند .
👈گرچه دريافتى ارث زن نصف مرد است، ولى بهرهگيرىاش دو برابر مرد است. فرض كنيد مقدار موجودى 30 سهم باشد كه دختر 10 و پسر 20 سهم مىبرد، ولى دختر به خاطر آنكه تعهّدى ندارد، سهم خود را پسانداز مىكند و براى مخارج زندگى از سهم پسر كه 20 سهم بود بهرهمند مىشود. پس نياز خود را از سهم مرد تأمين كرده و سهم خود را ذخيره دارد. 💢بنابراين دختر در گرفتن نصف مىگيرد، ولى در بهرهگيرى كاملًا تأمين است. 🎉🌹در حديثى از امام جواد عليه السلام آمده است: 💢هيچگونه هزينه فردى واجتماعى بر عهده زن نيست، علاوه بر آنكه هنگام ازدواج مهريه مىگيرد، ولى مرد هم مهريه مىدهد، هم خرج زن را عهدهدار است. زن بىهيچ مسئوليّتى سهم ارث دريافت مىكند وحقّ پسانداز دارد ولى در بهرهگيرى، از همان سهم مرد بهره مىگيرد.💢
👈رسيدن ارث به فرزند، انگيزهى فعّاليت بيشتر است. اگر انسان بداند كه اموالش به فرزندش نمىرسد، چندان تحرّك از خود نشان نمىدهد.
📚تفسير: نور و نمونه
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
﷽ ارث در قران.
💮🔸يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ نساء:11 خداوند شما را دربارة [ضوابط ارث] فرزندانتان سفارش ميكند؛ براي پسر [سهمي] مانند سهم دو دختر است. ______ -↩️ به دنبال مبحث مربوط به رعايت قسط ميان يتيمان، اينك به حقوق مالي آنان از ميراث پدر و مادر ميپردازد. 🔻♦️احكامي كه براي ارث در قرآن مطرح شده، 14 قرن قبل در جامعهاي بيسواد نازل شده است، در حالي كه اولين قوانين حقوقي دربارة ارث در مغرب زمين به دستور و تحت نظارت ناپلئون در اواخر قرن 18 ميلادي به نام «كد» تدوين شد كه قسمت مهم آن از منابع اسلامي، به خصوص كتاب شرايع، تأليف علامه حِلّي (670- 602 هجري) اتخاذ شده است... با آنكه در قانون فرانسه اصول طبقات و درجات وارث و سهمبندي ارث از فقه اسلامي اتخاذ شده، سنن و عادات جاري گذشته را با تغييراتي در ارث و وصيت دخالت ميدهند (پرتوي از قرآن، ج 6، س 94).
↩️- از آنجايي كه در عربستان، حتي اروپا و بيشتر كشورها، موضوع ارث مبتني بر پيوندهاي خوني و خانوادگي بود، عروسها كه از خانواده و خون ديگري بودند، و دخترها كه به خانة شوهر ميرفتند، از ارث شوهر و پدر خود محروم ميشدند و حداكثر از مادر ارث ميبردند، حال آن كه بيشتر يا همة ارث به پسر ارشد ميرسيد. ♦️ بازهم به گفتة مفسر پرتوي از قرآن: «فرق عبارت «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْن» (براي مرد سهم دو زن است)، با تعبير «براي دو زن سهم يك مرد است» يا «براي زن نصف سهم يك مرد است»، 👈در همين توجه به اصالت حقوق زن است. اين اصالت حكمي و توصيهاي، در نفي سنن جاهليت و مقابله با روشهاي آن روز بوده و هست كه زنان در برابر قدرتمندي و مالكيت بي چون مردان به حساب نميآمدند و قانون و سنتي براي مالكيت زن و میراثش نبود و اگر حقي و مالكيتي به آنها داده ميشد، اعطايي و استثناييِ دلبخواهي و فرعي بود، چنانكه اكنون هم در مجموع چنين است» (منبع فوق ص 91).
💫تفسير بازرگان
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ویرایش بوسیله کاربر 1401/03/29 07:45:00 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
﷽ . سهم الارث پدر و مادر*
*💮🔶وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ نساء:11* 🔹و براي پدر و مادرش هركدام يك ششم از ميراث است. حال اگر [متوفي] فرزندي نداشت و پدر و مادرش وارث او بودند، پس براي مادر يك سوم [و بقية آن سهم پدر است]. اگر [متوفي] برادراني دارد، پس سهم مادرش يك ششم [و پدرش يك سوم و بقيه به برادران ميرسد.
♦️♦️اما میراث پدران و مادران که آنها نیز جزء طبقه اول و هم ردیف فرزندان مى باشند، در آیه فوق چنین بیان شده و در آن سه حالت است: ↩️حالت اول: شخص متوفّى، فرزند یا فرزندانى داشته باشد که در این صورت به پدر و مادر او هر کدام یک ششم مى رسد، مى فرماید: و براى هر یک از پدر و مادر یک ششم است اگر (میت) فرزندى داشته باشد (وَ لاَِبَوَیْهِ لِکُلِّ واحِد مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمّا تَرَکَ إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ). ↩️حالت دوم: فرزندى در میان نباشد و وارث تنها پدر و مادر باشند در این صورت سهم مادر یک سوم مجموع مال است، مى فرماید: اگر فرزندى نداشته باشد و تنها وارث او پدر و مادرش باشند، براى مادرش یک سوم است (فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلاِ ُمِّهِ الثُّلُثُ). 👈اگر مى بینیم در اینجا سخنى از سهم پدر به میان نیامده، به خاطر این است که سهم او روشن است، یعنى: دو سوم . به علاوه، گاهى شخص میت ممکن است همسرى داشته باشد، در این صورت سهم همسر از سهم پدر کم مى شود، و بنابراین سهم پدر در حالت دوم متغیر است. ↩️حالت سوم: این است که وارث تنها پدر و مادر باشند و فرزندى در کار نباشد، ولى شخص متوفى برادرانى (از طرف پدر و مادر، یا تنها از طرف پدر)، داشته باشد، در این صورت سهم مادر از یک سوم به یک ششم تنزل مى یابد، مى فرماید: و اگر او (میت) برادرانى دارد براى مادرش یک سوم است (فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلاِ ُمِّهِ السُّدُسُ). 👈در واقع، برادران، با این که ارث نمى برند، مانع مقدار اضافى ارث مادر مى شوند و به همین جهت آنها را حاجِب مى نامند. 🔻فلسفه این حکم روشن است; زیرا وجود برادران متعدد موجب سنگینى بار زندگى پدر است، چون پدر باید هزینه آنها را بپردازد تا بزرگ شوند، و حتى پس از بزرگ شدن نیز هزینه هائى براى پدر دارند، و به همین جهت برادرانى موجب تنزل سهم مادر مى شوند، که از ناحیه پدر و مادر و یا تنها از ناحیه پدر باشند،
📚تفسير نمونه. ┄═❁🍃❈🌸❈
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
﷽ ارث_درقران.
🔶يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ نساء:11 🔹خداوند شما را دربارة [ضوابط ارث] فرزندانتان سفارش ميكند؛ براي پسر [سهمي] مانند سهم دو دختر است.
ـ❓❓ چرا ارث مرد، دو برابر زن مى باشد؟ با این که ظاهراً ارث مرد دو برابر زن است، اما با دقت بیشتر روشن مى شود که از یک نظر، ارث زنان دو برابر مردان مى باشد! و این به خاطر حمایتى است که اسلام از حقوق زن کرده است. توضیح این که: 👈اسلام وظائفى بر عهده مردان گذارده، که با توجه به آن، نیمى از درآمد مردان عملاً خرج زنان مى شود، در حالى که بر عهده زنان چیزى گذارده نشده است، مرد باید هزینه زندگى همسر خود را طبق نیازمندى او، از مسکن، پوشاک، خوراک و سایر لوازم بپردازد، و هزینه زندگى فرزندان خردسال نیز بر عهده اوست، در حالى که زنان از هر گونه پرداخت هزینه اى حتى براى خودشان معاف هستند. بنابراین، یک زن مى تواند تمام سهم ارث خود را پس انداز کند، در حالى که مرد ناچار است آن را براى خود و همسر و فرزندان خرج کند، و نتیجه آن عملاً چنین مى شود که نیمى از درآمد مرد براى زن خرج مى شود، و نیمى براى خودش، در حالى که سهم زن همچنان به حال خود باقى مى ماند. ♦️🔻براى توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید: فرض کنید مجموع ثروت هاى موجود در دنیا معادل ۳٠ میلیارد تومان باشد که از طریق ارث تدریجاً در میان زنان و مردان جهان (دختران و پسران) تقسیم مى گردد، اکنون مجموع درآمد مردان را با مجموع درآمد زنان جهان از راه ارث حساب کنیم، مى بینیم از این مبلغ ۲٠ میلیارد سهم مردان، و ۱٠ میلیارد سهم زنان است. 🔻مطابق معمول، زنان ازدواج مى کنند، و هزینه زندگى آنها بر دوش مردان خواهد بود و به همین دلیل زنان مى توانند ۱٠ میلیارد خود را پس انداز کنند، و در بیست میلیارد سهم مردان، عملاً شریک خواهند بود; زیرا در مورد آنها و فرزندان آنها نیز مصرف مى شود. 👌بنابراین، در واقع نیمى از سهم مردان هم که ۱٠ میلیارد مى شود، صرف زنان خواهد شد، و با اضافه کردن این مبلغ به ۱٠ میلیارد که پس انداز کرده بودند، مجموعاً صاحب اختیار ۲٠ میلیارد ـ دو سوم مجموع پول دنیا ـ خواهند بود، در حالى که مردان بیش از ۱٠ میلیارد عملاً براى خود مصرف نمى کنند. 👌نتیجه این که: سهم واقعى زنان، از نظر مصرف و بهره بردارى دو برابر سهم واقعى مردان است، و این تفاوت به خاطر آن است که معمولاً قدرت آنها براى تولید ثروت کمتر است، و این یک نوع حمایت منطقى و عادلانه است که اسلام از زنان به عمل آورده و سهم حقیقى آنها را بیشتر قرار داده اگر چه در ظاهر سهم آنها نصف است. 👈اتفاقاً با مراجعه به آثار اسلامى به این نکته پى مى بریم که سؤال بالا از همان آغاز اسلام در اذهان مردم بوده، و گاه و بى گاه از پیشوایان اسلام در این زمینه پرسش هائى مى کردند، و پاسخ هائى که از طرف این پیشوایان بزرگ ائمه اهل بیت(علیهم السلام) به این سؤال داده شده غالباً به یک مضمون است، و آن این که: خداوند مخارج زندگى و پرداخت مهر را بر عهده مردان گذارده است، به همین جهت سهم آنها را بیشتر قرار داده . 📙🌹در کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام) از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که در پاسخ این سؤال فرمود: این که سهم زنان از میراث، نصف سهم مردان است به خاطر آن است که: زن هنگامى که ازدواج مى کند چیزى مى گیرد و مرد ناچار است چیزى بدهد، به علاوه هزینه زندگى زنان بر دوش مردان است، در حالى که زن در برابر هزینه زندگى مرد و خودش مسئولیتى ندارد 🌹.
📚تفسير نمونه.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
﷽
*♦️مقدار ارث اگر فرزندان متوفي فقط دختر باشند*
*💮🔸يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِن كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ نسا11* *🔹خداوند شما را دربارة [ضوابط ارث] فرزندانتان سفارش ميكند؛ براي پسر [سهمي] مانند سهم دو دختر است. پس اگر [همة ورثه] زناني [باشند؛ دو تن يا] بيش از دو تن، براي آنها دو سوم ميراث است، و اگر [وارث] تنها يك دختر باشد، براي او نصف ميراث*
👈 اگر فرزندان میت، منحصراً دو دختر یا بیشتر باشند، دو ثلث مال از آن آنهاست (فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ). ولى اگر تنها یک دختر بوده باشد، نصف مجموع مال از آن اوست (وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ). ❓❓در اینجا سؤالى پیش مى آید که قرآن در این آیه مى گوید: فَوْقَ اثْنَتَیْنَ یعنى اگر دختران بیش از دو نفر باشند دو سوم مال متعلق به آنهاست، بنابراین، آیه از حکم دو دختر ساکت است، بلکه تنها حکم یک دختر و چند دختر را گفته است. 💢پاسخ این است: ♦️با توجه به جمله اول آیه، جواب این سؤال روشن مى شود، و آن این است که: سهم دو دختر از جمله لِلْذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنْثَیَیْنِ: پسر دو برابر سهم دختر دارد اجمالاً معلوم مى گردد; زیرا اگر بازماندگان شخص مرده فقط یک پسر و یک دختر باشند سهم دختر یک سوم و سهم پسر دو سوم مى گردد. بنابراین سهم دو دختر طبق این جمله دو سوم خواهد بود، و شاید به خاطر همین بوده که در جمله بعد، از سهم دو دختر خوددارى شده و تنها اشاره به سهم چند دختر گردیده، که آن هم از دو سوم تجاوز نمى کند (دقت کنید). 👈از مراجعه به آخرین آیه سوره نساء نیز این مسأله روشن تر مى شود; زیرا در آن آیه، سهم یک خواهر نصف قرار داده شده (همانند سهم یک دختر) آن گاه مى افزاید: اگر دو خواهر بوده باشند دو سوم مال را مى برند از این حکم مى فهمیم که در مورد دو دختر نیز دو سوم مال در نظر گرفته شده است. 👌به علاوه، این تعبیر در ادبیات عرب دیده مى شود که گاهى مى گویند: فَوْقَ اثْنَتَیْنِ و منظور اثْنَتانِ وَ ما فَوْقَ است، یعنى دو و بیشتر. ♦️👈از همه اینها گذشته، حکم مزبور از نظر فقه اسلامى و منابع حدیث مسلّم است، و اگر فرضاً ابهامى در جمله بالا باشد، با توجه به سنت (منابع حدیث) برطرف مى گردد.
📚تفسير نمونه.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,038 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
درباره ارث زن می توان گفت گرچه کمبود برخی از موارد سهام را اموری مانند تحمیل هزینه زندگی او بر شوهر و نیز تحمیل مهر بر همسر و اختصاص تحمیل دیه بر عاقله مرد نه زن (یعنی زن هرگز مسؤول دیه خطایی برادر و برادرزاده و مانند آن نخواهد بود) به عهده می گیرد، لیکن توضیح کوتاهی پیرامون اصل ارثِ زن و برخی از اقسام آن در این مبحث سودمند می باشد، اولاً معلوم باشد که زن مانند شوهر همراه با تمام طبقاتِ ارث، حضور حقوقی دارد و در تمامی مراتب طبقه بندی شده ارث زنِ شوهر متوفی مانند شوهر زن متوفاة حضور دارد. ثانیاً سهم زن گاهی مساوی سهم مرد است و گاهی کمتر از آن و زمانی نیز بیشتر از سهم مرد قرار دارد. اینچنین نیست که در تمام انحاء ارث سهم زن کمتر از سهم مرد باشد... .
▫️ نکته قابل توجه آن که گرچه خداوند تمام قوانین حقوقی را برابر حقوق فطری تنظیم و تدوین فرموده است تا زمینه اثاره دفائن فطری و شکوفایی گنجینه های درونی جامعه بشری فراهم گردد، لیکن در پایان آیه ارث، دو اسم از اسمای حسنای الهی را یادآور می شود که هماهنگی نظام تشریع و تکوین را در خاطره ها احیا نماید و آن این است که در پایان آیه 11 سوره نساء که عهده دار برخی از ارث های متفاوت می باشد، چنین فرموده است: « ... انّ اللَّه کان علیماً حکیماً » یعنی شما از علم و حکمت کافی برخوردار نیستید تا راز تفاوت را که در هسته مرکزی عدل نهفته در آن جستجو کنید، لیکن خداوند آگاه و حکیم است همه علل تساوی و عوامل تفاوت را جمع بندی نموده و بر مدار حکمت آنها را به صورت موادّ معتدل حقوقی روانه می فرماید، تا مسائل در سنت و مانند آن از تفریط جاهلیت کهن و از افراط جاهلیت جدید و مُدِرن مصون بماند.
آیت_الله جوادی_آملی
📚 زن در آینه جلال و جمال، ص344
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,038 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
ایا پدر و مادر میتوانند وصیت کنند که سهم ارث دختر و پسرانشان برابر باشد؟
پاسخ 1 والدین این امکان را دارند که در وصیتنامه خود تعیین کنند که ارث به میزان مساوی میان فرزندان دختر و پسر تقسیم شود. اما باید بدانید که مازاد اموالی که به دختران میرسد، نباید بیشتر از یک سوم کل اموال متوفی شود، درغیراین صورت نیاز به رضایت سایر ورثه خواهد بود. هر چند که اشخاص نمیتوانند باعث محرومیت از ارث فرزندان خود گردند؛ ولی به خاطر نابرابر بودن سهم الارث فرزند دختر و پسر در صورت تمایل خواهند توانست در طول مدت حیات خویش به این جهت که سهم الارث فرزند پسر و دختر به صورت تساوی شود، به سود فرزند دختر خویش اموالی را وصیت تملیکی کرده و یا اموال خویش را به فرزند دختر خود انتقال دهد.
پاسخ 2 این وصیت که تا مقدار یک سوم اموال شخص متوفی لازم الاجرا میباشد، امکان دارد زمینه بهرهمندی بیشتر فرزند دختر متوفی از ترکه وی را فراهم سازد. به موجب ماده 825 قانون مدنی وصیت بر دو قسم است: تملیکی و عهدی. در ادامه ماده 826 قانون مدنی مقرر می دارد که وصیت تملیکی عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مامور مینماید. با توجه به قواعد و موازین حقوقی، در صورتی که پدر صراحتاً فرزند خود را از ارث محروم کند، وصیت مزبور باطل است. قواعد مربوط به ارث و میزان سهم الارث ورثه از قواعد آمره است و امکان تراضی برخالف آن وجود ندارد. در رابطه با اعتبار وصیت به تقسیم ماترک بین دختر و پسر به طور مساوی باید گفت ماده 843 به متوفی فقط امکان وصیت در مورد یک سوم از مالش را داده است. بنابراین انسان تنها می تواند تا یک سوم اموالش را وصیت کند و وصیت بر بیش از یک سوم اموال نافذ نمی باشد. به همین خاطر چنانچه اجرای وصیت و ارتقا سهم الارث دختر از ارث، متضمن تصرف در مازاد ثلث نباشد چنین وصیتی نافذ است و نسبت به مازاد بر ثلث نیازمند اجازة سایر وراث است. بنابراین می توان گفت تا قبل از فوت حقیقی یا فرضی مورث در صورتی که ایشان در زمان حیات مالی را به هر یک از وراث انتقال دهند، آن مال از سهم الارث آن شخص کسر نخواهد شد، به این دلیل که هرکسی در زمان حیات خود میتواند درباره اموالش تصمیم بگیرد و همه یا بخشی از آن را به دیگری منتقل کند اما تقسیم ارث پس از فوت، تابع موازین قانونی است و با توجه به این مورد طبق شــرع و ماده 843 قانون مدنی، مفاد وصیتنامه اعم از رسمی و عادی تا سقف یک سوم ترکه بدون اجازه وراث معتبر است و کسی حق نادیده گرفتن آن را ندارد اما ازاد ر این مقدار نیازمند اجازه ورثه می باشد.
نقل از سایتهای حقوقی
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
اصل ارسال توسط : Azam.pormaye ﷽ ارث_درقران.
🔶يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ نساء:11 🔹خداوند شما را دربارة [ضوابط ارث] فرزندانتان سفارش ميكند؛ براي پسر [سهمي] مانند سهم دو دختر است.
ـ❓❓ چرا ارث مرد، دو برابر زن مى باشد؟
#سوال چرا #ارث #زن #نصف #مرد است؟
#پاسخ استاد عبدالعلي بازرگان ..
ميگويند قرآن در تقسيم ارث، سهم مردان را دو برابر زنان قرار داده و به اين ترتيب بيعدالتي و جفاي بزرگي در حق نيمي از بشريت روا داشته است و شايد همين نيمه نگريستن، موجب تحقير زن از چشم مرد در جوامع اسلامي شده است. نظريه فوق،كه معمولاً از جانب بسياري از بانوان عنوان ميشود، به نظر ميرسد براي بسياري از مردم مطرح باشد. آنچه مسلّم است، هيچ جزئي از اجزاء يك نظام اجتماعي، فرهنگي و ديني را بدون توجه به كل سيستم و ساير اجزاء آن، نميتوان مورد ارزيابي قرار داد. ارث نيز يكي از احكام نظام حقوقي اسلام است كه در كنار ساير حقوق و در ارتباط با تكاليفي كه اين حقوق به وجود ميآورند، مطرح ميباشد .بديهي است كه حقوق و تكاليف همواره بر اساس نيازهاي طبيعي و ضرورت زندگي تعريف ميشوند و الزاماً شكل يكسان و مساوي ندارند.
به عنوان مثال، شما ممكن است براي يكي از فرزندان خود، كه فرضاً در مرحله دانشگاه قرار دارد، چندين برابر فرزند كوچكترتان، كه ممكن است نزد شما عزيزتر هم باشد، خرج كنيد و هزينههاي به مراتب زيادتري براي ادامه تحصيلات و رفت و آمد او اختصاص دهيد. طبيعي است كه مقدار پول تو جيبي كه والدين به فرزندان خود ميدهند، با اينكه همه را يكسان دوست دارند، معمولاً يكسان نبوده و تابعي از نيازهاي آنان به شمار ميرود. در خانوادة خدائي، زن مسئوليتي در تأمين مخارج زندگي ندارد و صد در صد هزينههاي او مادامالعمر به عهده مرد است. تا آنجا كه براي كاري هم كه در خانه انجام ميدهد، حتي شير دادن فرزند خود! حق مطالبه مزد دارد! علاوه بر آن، مرد موظف است هنگام ازدواج "مهريه"اي را كه محصول كار و تلاش ساليان قبل از ازدواج است، سخاوتمندانه تقديم همسر خود نمايد. و اصولاً مسئله "مهريه" به عنوان تضمين ازدواج، بيمه جدائي احتمالي و يا هر عنواني كه روي آن بگذاريد، از اركان ازدواج در نظام حقوقي اسلام به شمار ميرود. (۱) اصولاً هديه دادن و خرج كردن براي همسر از وظائف و فضيلتهاي مردان سخاوتمند شمرده ميشود. آيا در چنين سيستمي، كه همه مخارج به عهده مرد است و زن در صورت كسب درآمد ميتواند همه آن را ذخيره يا سرمايهگذاري شخصي نمايد، عادلانه است كه سهم ارث آنان مساوي باشد؟ به علاوه، مگر غير از اين است كه سهم مردان باز هم صرف هزينه زندگي زن و فرزندان خود ميشود و به گونهاي ديگر باز هم به آنان بر ميگردد، در اين صورت چه جاي گله ميماند؟ حال اگر برخي مردان تكاليفي را كه خداوند به عهده آنان گذاشته انجام نداده و حقوق زنان را پايمال ميكنند، چه ربطي به دين خدا دارد؟ و اين تخطي از وظيفه دو طرفه است. پس همواره لازم است حساب دينداران را از دين جدا كرد. در جوامع غربي، نه مهريهاي همچون جوامع اسلامي وجود دارد، نه تفكيك كار در خانه و بيرون به رسميت شناخته ميشود. زنان نيز از صبح تا شام در خارج خانه بايد كار كنند تا بتوانند اقساط خانه و اتومبيل و ... را بپردازند.
طبيعي است در چنين نظامي، نيمه بودن ارث غيرعادلانه است و عدالت را در واقعيت همين نوع زندگي، هر چند غيرطبيعي و ظالمانه نسبت به زن، بايد جستجو كرد و چه بسا سهم او، كه هم وظيفه اداره خانه و توليد و تربيت فرزند را به عهده دارد و هم مجبور به كار در خارج خانه است، شايسته باشد دو برابر گردد! ... آيا مردان غربي قبول دارند! ... پس چرا به جاي اعتراض به آنها، به نظام حقوقي اسلام اعتراض ميشود كه مردان را خدمتگزار امور مادي زنان قرار داده و از بانوان تنها تمكين در امور زناشوئي (رعايت عفت و اختصاص داشتن به شوهر) را طلب كردهاست؟
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.