رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
﷽
❓چرا نمازهاي ما بازدارنده از فحشا ومنكر نيست؟
💮🔶قال اللّه-سبحانه-: «إِنَّ الصَّلاٰةَ تَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشٰاءِ وَ الْمُنْكَرِ» .يعنى:«نماز،باز مىدارد نمازگزاران را از اعمال زشت و منكر». [1]
💫♦️اگر نماز با خباثت باطن و اخلاق سيّئه مقبول خداوند بىنياز بودى،پس چرا مىبينى اكثر مردم را كه هر روز نماز پنجگانه به جا مىآورند،و هر ساعت چندين منكر و معصيت از ايشان صادر مىشود؟!❓ 🌹 و حضرت فرمودند:«الصلوة معراج المؤمن»يعنى:«به واسطه نماز مؤمن عروج مىكند به معارج قرب پروردگار». [2]
♦️پس اگر آنچه مىكنيم نماز باشد چرا بجز تنزّل و هبوط از خود نمىيابيم؟!گر نه موش دزد در انبان ماست گندم اعمال چل ساله كجاست؟ اول اى جان دفع شر موش كن بعد از آن در جمع گندم جوش كن 💢👈و مثال كسانى كه مواظبت بر عبادات جسميّه مىكنند،و صفاى دل و پاكى آن و ظلمت نفس و ناپاكى آن را فراموش كردهاند،و التفاتى به آن نمىكنند مانند قبور مردگان است كه ظاهر آن را زينت نمايند،و در باطن آن مردار گنديده پنهان است.. 👈.يا شبيه شخصى است كه بدن او را«جرب3 》فرا گرفته باشد،و طبيب حاذق امر فرمايد كه:دوائى بنوشد كه ماده جرب را از باطن قلع نمايد،و طلائى را بر ظاهر بدن بمالد كه اثر آن را از ظاهر دفع كند،و او دوا را ترك كند و به طلا اكتفا نمايد،و هر چه به طلا دفع شود،از چشمه باطن«اضعاف»آن منفجر گردد تا او را هلاك سازد.
♦️👈توجه به صحت جسم،و غفلت از صحت روح
💢چون معلوم شد كه:قياس بيمارى و صحت نفس به مرض و سلامتى بدن،محض جهل و خطاست،پس عجب از طايفهاى كه شب و روز اوقات خود را صرف محافظت صحت بدن فانى مىكنند،و صبح و شام در دفع امراض جسمانيه سعى تام به عمل مىآورند،و قول طبيب فاسقى،بلكه كافرى را گردن اطاعت نهاده و به شرب دواهاى ناگوار،و ارتكاب اعمال ناهنجار قيام مىنمايند،و سر از فرمان طبيب الهى در تحصيل حصول ملكات نفسانيه به تكرار اعمال سعادت دائميه و حيات ابديه مىپيچند،و معالجه نفس را اندك و سهل مىشمارند.
🍁ترا يزدان همى گويد كه در دنيا مخور باده ترا ترسا همىگويد كه در صفرا مخور حلوا ز بهر دين نه بگذارى حرام از گفته يزدان ز بهر تن تو بگذارى حلال از گفته ترسا🍁 🍁💢و چون پرده غفلت برداشته شود،وبيمارى نفس خود را معاينه ببيند،و دسترس به دوائى نداشته باشد فرياد «يٰا حَسْرَتىٰ عَلىٰ مٰا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللّٰهِ » [4]از نهاد ايشان برآيد.
1_عنكبوت،(سورۀ 29)،آيه 45. 2_ سير سلوك علامه مجلسى(مترجّم)ص 58. 3_بیماری جلدی 4_زمر،(سورۀ 39)،آيه 56.
📚معراج السعاده ملا احمد نراقی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,038 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
چرا بسيارى از نمازگزاران مرتكب كبائر و منكرات مى شوند؟
بعضى بر اين آيه اشكال كرده اند كه : ((اين آيه مى فرمايد نماز از فحشاء و منكرات نهى مى كند، و حال آنكه ما بسيارى از نمازگزاران را مى بينيم كه از ارتكاب گناهان بزرگ پروايى ندارند، چرا نماز آنان از فحشاء و منكرات بازشان نمى دارد؟(( در جواب از اين اشكال بعضى از علماء گفته اند: ((اصلا كلمه ((صلوه (( در آيه شريفه به معناى نماز نيست ، بلكه به معناى دعا است ، و مراد از دعا هم دعوت به سوى امر خدا است ، و معناى آيه اين است كه : اى پيغمبر من ، بر دعوت به سوى امر خدا پايدارى كن ، كه اگر چنين كنى اين دعوت مردم را از فحشاء و منكرات باز مى دارد((. ليكن اين جواب اشكال دارد، براى اينكه در حقيقت براى رفع اشكال و فرار از آن ، آيه را از ظاهرش برگردانيده
بعضى ديگر گفته اند: ((كلمه ((صلوه (( در آيه شريفه در معناى نكره است ، و معناى آيه اين است كه يك قسم از نمازها باعث مى شود كه نمازگزار از فحشاء و منكرات اجتناب بورزد، و درست هم هست ، پس مراد همه نمازها نيست ، تا آن اشكال وارد شود.((
بعضى ديگر گفته اند: ((نماز مادام كه نمازگزار مشغول آن است اين اثر را دارد، يعنى شخص نمازگزار مادام كه مشغول نماز است كارهاى زشت نمى كند، چون همين اشتغال به نماز او را از كارهاى ديگر باز مى دارد((
بعضى ديگر گفته اند: ((آيه به همان ظاهرى كه دارد معنايى دارد كه آن اشكال متوجهش نمى شود، و آن اين است كه : نماز مانند يك انسانى كه ديگرى را از فحشاء و منكرات نهى مى كند، به شخص نمازگزار مى گويد: زنا مكن ، ربا مخور، دروغ مگو، و... و ليكن همان طور كه در آن انسان لازمه نهى اين نيست كه شنونده گوش هم بدهد،و از گفته او منتهى هم بشود، در نماز نيز چنين است ، يعنى نماز مرتب به نمازگزار مى گويد كه چنين و چنان مكن ، و ليكن لازمه اين نهى اين نيست كه نمازگزار منتهى هم بشود، و از آن كارها دست بردارد. مگر نهى نماز از نهى خدا مهم تر و موثرتر است ، خداى تعالى در آيه شريفه ((ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر((، به عدل و احسان و صله رحم امر مى كند، و از فحشاء و منكر نهى مى فرمايد، و مع ذلك مردم همچنان نافرمانى اش مى كنند، و نهى او باعث انتهاى مردم نمى شود، نهى نماز هم مثل آن ، پس اشكالى كه بر آيه شده ناشى از اين توهم است كه نهى همواره مستلزم انتهاء است ، و اين توهمى است باطل ((
از بعضى از مفسرين نقل شده كه در پاسخ از اين اشكال گفته اند: ((نماز را براى اين مى خوانند كه به ياد خدا بيفتند، همچنان كه خود خداى تعالى هم فرموده : ((اقم الصلوه لذكرى - نماز را براى ياد من به پا دار((، و كسى كه به ياد خدا باشد، مسلما از اعمالى كه خوشايند خدا نيست پرهيز مى كند، و آن اشخاصى كه در اشكال مورد نظرند، اشخاصى هستند كه اگر نماز نخوانند گناه بيشتر مى كنند، و نماز در آنها اين مقدار اثر گذاشته كه منكرات را كمتر مرتكب شوند((
● حق مطلب در پاسخ اشكال فوق
ليكن خواننده عزيز توجه دارد كه هيچ يك از اين جوابها با سياق حكم ، و تعليلى كه در آيه شريفه آمده نمى سازد،
براى اينكه آنچه از سياق برمى آيد اين است كه : اگر دستور داده اند به اينكه مردم نماز بخوانند، براى اين است كه نماز آنان را از فسق و فجور باز مى دارد، و اين تعليل مى فهماند كه نماز عملى است عبودى ، كه به جا آوردنش صفتى در روح آدمى پديد مى آورد كه آن صفت به اصطلاح معروف ، پليسى است غيبى ، و صاحبش را از فحشاء و منكرات باز مى دارد، و در نتيجه جان و دلش را از قذارت گناهان و آلودگى هايى كه از اعمال زشت پيدا مى شود، پاك مى نمايدپس معلوم مى شود مقصود از نماز رسيدن به آن صفت است ، يعنى صفت بازدارى از گناه ،
چيزى كه هست در جواب از آن اشكال مى گوييم : پيدايش اين صفت اثر طبيعى نماز هست ، و ليكن به نحو اقتضاء، نه به نحو عليت ، پس اينكه در جواب دومى گفتند در بعضى افراد اثر دارد صحيح نيست ، بلكه در همه اثر دارد، و ليكن به نحو اقتضاء و نيز اينكه در جواب سوم گفتند اثرش تا وقتى است كه انسان مشغول نماز است ، صحيح نيست ، بلكه اثرش در همه احوال است اما به نحو اقتضاء و اينكه در جواب چهارم گفتند: نهى مستلزم انتهاء نيست و گويا در آيه شريفه فرموده نماز بخوان تا نهى نماز را بشنوى صحيح نيست ، بلكه نهى مستلزم انتهاء هست چيزى كه هست گفتيم به نحو اقتضاء و اينكه در جواب پنجم گفتند نماز ياد خدا است و ياد خدا انسان را از فحشاء باز مى دارد باز درست نيست ، براى اينكه اشكال بر گناهكارى نمازگزار است ، چه ياد خدا باشد و چه نباشد پس حق در جواب همان است كه گفتيم بازدارى از گناه اثر طبيعى نماز است ، چون نماز توجه خاصى است از بنده به سوى خداى سبحان ، ليكن اين اثر تنها به مقدار اقتضاء است ، نه عليت تامه ، تا تخلف نپذيرد، و نمازگزار ديگر نتواند گناه كند، نه ، بلكه اثرش به مقدار اقتضاء است ، يعنى اگر مانع و يا مزاحمى در بين نباشد اثر خود را مى بخشد، و نمازگزار را از فحشاء باز مى دارد، ولى اگر مانعى و يا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت ، ديگر اثر نمى كند، و در نتيجه نمازگزار آن كارى كه انتظارش را از او ندارند مى كند، خلاصه ياد خدا، و موانعى كه از اثر او جلو مى گيرند، مانند دو كفه ترازو هستند، هر وقت كفه ياد خدا چربيد، نمازگزار گناه نمى كند، و هر جا كفه آن موانع چربيد كفه ياد خدا ضعيف مى شود، و نمازگزار از حقيقت ياد خدا منصرف مى گردد، و گناه را مرتكب مى شود
ترجمه تفسير الميزان جلد 16 صفحه 201
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
قران ،نگفته نماز بخوان یا تلاوت کن. نشانه قبولی عمود دین چیست؟
شما ميبينيد در اذان و اقامه چقدر با جلال و شكوه از نماز نام ميبرند اول ميگويند «حيّ علي الصلاة» ما نداريم كه بگويند «حيّ علي الزكاة, حيّ علي الحج, حيّ علي الصوم» اين «حيّ علي» مخصوص خود نماز است به طرف نماز بشتابيد اين بالصراحه, دو برهان هم در دو جمله ديگر بعد از اين آمده چرا «حيّ علي الصلاة» چرا بشتابيم؟ براي اينكه آن فلاح است «حيّ علي الفلاح» چرا بشتابيم؟ براي اينكه آن خير العمل است «حيّ علي خير العمل» چون خير العمل است چون فلاح است پس بشتابيد به طرف نماز خب انسان با خدا دارد گفتگو ميكند در پيشگاه او سجده ميكند قرآن را انسان تلاوت ميكند اما نماز را تلاوت نميكند نماز را قرائت نميكند .دين, نماز را عمود ميداند «الصلاة عمود الدين» عمود و ستون, خواندني نيست كسي اگر بگويد نماز بخوان مثل اينكه بگويد ستون را بخوان خب اين حرف حكيمانه نيست اگر گفتي نماز ستون دين است بگو ﴿أَقِيمُوا الصَّلاَةَ﴾ نه «اقروأ الصلاة» لذا در هيچ جا شما نميبينيد قرآن بگويد نماز بخوانيد ميگويد نماز را اقامه كنيد براي اينكه ستون دين است ستون را كه كسي نميخواند. پس اين ستون را نگه بدار و اين ستون را چون نگهداشتي زير اين خيمه رفتي از فحشا محفوظي و انسان ميتواند بفهمد كه نمازش مقبول شد يا نه اگر تا مدتي مصون از فحشا و منكر بود خدا را شكر كند كه نماز او قبول شد براي اينكه «الصلاة ما هي؟» صلات آن است كه ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ خب اگر موفق شد در امتحانات پيروز بيرون آمد موارد زيادي هم آزمون شده و از فحشا و منكر نجات پيدا كرده مطمئن است كه نمازش قبول شد آن وقت شاكر است اما اگر ـ خداي ناكرده ـ از طرفي نماز, از طرفي نگاه به نامحرم يا مسائل ديگر تقريباً اطمينان دارد كه نمازش قبول نشده براي اينكه نماز آن است كه ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾.
ایت اله جوادی املی- تفسیر ایه 45 سوره عنکبوت
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
نماز از فحشا و منكر بازمىدارد اُتْلُ مٰا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ اَلْكِتٰابِ. اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله! اين مثلهايى را كه براى مردم در قرآن زديم بخوان، شايد آنان بفهمند و از خدا پروا كنند. وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ إِنَّ اَلصَّلاٰةَ تَنْهىٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ.
پرسش: ظاهر آيه نشان مىدهد كه نمازگزاران از ارتكاب فحشا و منكر كارهاى زشت خوددارى مىكنند و هيچكدام از اين دو عمل خلاف را انجام نمىدهند، درحالىكه بيشتر آنان از زمرۀ گنهكارانند و حتّى رفتار برخى از آنان از كافران و مشركان هم بدتر است؟
پاسخ: چنين نيست؛ زيرا ظاهر آيه به خوبى نشان مىدهد كه نماز، نمازگزار را از انجام فحشا و منكر بازمىدارد و معنايش آن است كه از طريق گفتار و ارشاد، او را بازمىدارد و اين آيه نشانگر آن نيست كه نمازگزار به سبب نماز از ارتكاب فحشا و منكر بازمىماند و تفاوت ميان دو واژۀ نهى كردن و نهى پذيرفتن بسيار روشن است. ترديدى نيست كه واژۀ نماز و هر حركت آن، انسان را از معصيت خدا نهى مىكند و به اطاعت او دستور مىدهد. به بيانى ديگر: نماز همچون قرآن امرونهى تشريعى مىكند، نه تكوينى. به جلد اوّل بخش: «تشريع و تكوين» رجوع كنيد. ابن عربى در كتاب الفتوحات المكيه پيرامون اين آيه سخن پيچيده و بغرنجى دارد، ليكن معناى آن دقيق است و توضيح سخنش بدين ترتيب است: بر نمازگزار حرام است كه در هنگام نماز، سخنى را به زبان آورد و يا حركتى انجام دهد كه با طبيعت نماز منافات داشته باشد و آن را باطل كند و بر او حرام نيست كه سخنى بگويد و يا كارى كند كه با نماز و درستى آن سازگار باشد نظير اينكه در هنگام ركوع و سجود به تعداد تسبيح و تمجيد بيفزايد و يا در اثناى نماز، بدون آنكه در نماز اخلال پيش آيد، براى خدا صدقه دهد، چنانكه امير مؤمنان على عليه السّلام در حال ركوع، انگشترش را صدقه داد. بنابراين، مقصود از فحشا و منكر، هر سخن و كارى است كه نماز را باطل كند و هر نماز به نمازگزار مىگويد: از من نگهدارى كن و كارى انجام مده كه مرا باطل كند و از هويت و حقيقتم خارج سازد.
وَ لَذِكْرُ اَللّٰهِ أَكْبَرُ. مقصود از اين جمله آن نيست كه ياد خدا از نماز بزرگتر است؛ زيرا نماز ياد خداست و چيزى از خودش بزرگتر نيست، بلكه مراد آن است كه خدا با لطف و رحمتش، بزرگترين يادكنندۀ بندگان خود مىباشد. به بيانى روشنتر: خداوند هم يادكننده است و هم يادشونده. يادكننده است؛ زيرا از راه لطف و رحمتش، بندگانش را ياد مىكند، و يادشونده است؛ زيرا بندگانش با دلهايشان از روى ايمان و اخلاصى كه دارند و با زبانهايشان و گفتن تهليل و تسبيح و با افعالشان؛ يعنى ركوع و سجود، او را ياد مىكنند و او بزرگترين يادكنندگان و يادشوندگان است؛ چرا كه او پروردگار جهانيان مىباشد.
تفسیر کاشف- محمد جواد مغنيه
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
45 اُتْلُ مٰا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ اَلْكِتٰابِ وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ إِنَّ اَلصَّلاٰةَ تَنْهىٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اَللّٰهِ أَكْبَرُ وَ اَللّٰهُ يَعْلَمُ مٰا تَصْنَعُونَ . پس از محكوم نمودن بت و بت پرستى، در اين آيه خطاب به آن حضرت فرموده: كتاب خدا را بخوان كه واقعيتها را روشن مىكند و به سوى خداى عزيز و حكيم مىخواند، و مانع از بت پرستى است و نماز بخوان يعنى به جاى معبودهاى باطل، به خداوند جهان روى آور، در اينجا براى نماز دو خاصيت ذكر كرده است يكى اينكه: نماز از كارهاى بسيار زشت امثال زنا. لواط: قتل نفس و مانند آن و نيز از مطلق كارهاى ناپسند كه مورد قبول و جدان بشرى نيست نهى مىكند دوم نماز ياد خداست، خدا را به ياد انسان مىآورد و انسان را به ساحت قدس خداوندى متوجه مىكند، دنيا و ما فيها را از ياد انسان مىبرد و او را در باطن ضميرش با خدا روبرو مىكند، اين از اثر دوم بزرگتر است. ظهور آيه مىرساند كه مراد از ذكر، ياد خدا در باطن و ضمير است نه ذكر لفظى: بايد دانست لَذِكْرُ اَللّٰهِ از باب اضافۀ مصدر به مفعول است بعضىها آن را اضافه به فاعل دانسته و گفتهاند: ياد كردن خدا بنده را به وسيله نماز، بزرگتر است، و در اين باره روايتى از حضرت باقر عليه السّلام نقل شده است
در اينجا چند مطلب هست. اول: حكم إِنَّ اَلصَّلاٰةَ تَنْهىٰ عَنِ اَلْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ راجع به طبيعت نماز است چنان كه مىگوئيم: طبيعت فلان دارو آنست كه درد سر را از بين مىبرد، آرى كسى كه روزى پنج بار با بدن پاك و لباس پاك روى به درگاه خدا آورد و او را رب العالمين و مالك يوم الدين و رحمان و رحيم بخواند و گويد: فقط تو را پرستش مىكنيم و فقط از تو مدد مىجوئيم و از خدا بخواهد كه او را در راه پيامبران و امامان و اولياء اللّٰه قرار بدهد و از راه غضب شدگان و گمراهان بر كنار سازد. آرى: چنين عمل او را از فحشاء و منكر باز مىدارد، ولى همانطور كه ممكن است عارضهاى از قبيل رطوبت و مانند آن بر دارو عارض شود ممكن است عارضهاى از قبيل عدم حضور ذهن و عدم خلوص و نقصان شرائط، بر نماز عارض شود، على هذا نمىشود اشكال كرد كه عدهاى نماز مىخوانند، فحشاء را نيز مرتكب مىشوند، زيرا طبيعت نماز همان نهى از فحشاء است ولى در اينجا عارضهاى پيش آمده است. دوم: به نظر مىآيد كه «الفحشاء» شامل شرك نيز باشد، اين احتمال با آيات قبل كاملا مناسب است على هذا نماز شخص را از شرك نهى مىكند. سوم: وَ اَللّٰهُ يَعْلَمُ مٰا تَصْنَعُونَ حاكى است كه عمل شما مورد پاداش واقع خواهد شد. و نيز مراقب اعمال خود باشيد كه پيوسته در حضور خدائيد. چهارم: در مجمع البيان از انس بن مالك از رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله نقل شده: هر كه نمازش او را از فحشاء و منكر نهى نكند از خدا جز دورى براى او نمىافزايد «من لم تنهه صلوته عن الفحشاء و المنكر لم يزدد من اللّٰه الا بعدا». و نيز نقل شده: جوانى از انصار با رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله نماز مىخواند مرتكب كبائر هم مىشد، جريان را به آن حضرت نقل كردند فرمود: بالاخره روزى نمازش او را از فحشاء منع خواهد كرد: «فقال ان صلوته تنهاه يوما ما». از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده است: هر كه بخواهد بداند آيا نمازش قبول شده يا نه؟ بنگرد آيا نمازش او را از فحشاء و منكر باز داشته است يا نه؟ به قدر باز داشتن، نمازش قبول شده است: «قال من احب ان يعلم ا قبلت صلوته ام لم تقبل فلينظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنكر فبقدر ما منعته قبلت منه»
تفسير احسن الحديث سید علیاکبر قرشی بنابی ، جلد 8 ، صفحه 146
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.