رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
🌱ايمان مستمر و جامع لازم است. از منافقان و مردداني نباشيد كه هم مومنان را تاييد ميكنند و هم مناسك و مراسم و گفتار كافران را تاييد مي كنند
🔸يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً «136» اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به خداوند و پيامبرش و كتابى كه بر پيامبرش نازل كرده و كتابى كه پيشتر فرستاده است، (به همهى آنها) ايمان (واقعى) بياوريد. و هر كس به خدا و فرشتگان و كتب آسمانى و پيامبرانش و روز قيامت كفر ورزد پس همانا گمراه شده است، گمراهى دور و درازى.
🔸إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا «137»
آنان كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، بار ديگر ايمان آوردند و دوباره كفر ورزيدند، سپس بر كفر خود افزودند، قطعاً اميدى به آن نيست كه خداوند آنان را ببخشد و به راه حقّ هدايتشان كند.
" آيه شريفه 137 را بايد با قبل و بعد آن ، مورد دقت قرار دهيم ، زيرا آيات خالى از ظهور و تا حدودى خالى از دلالت بر اين معنا نيست كه آيات ، سياقى واحد دارند و به يكديگر متصلند. درآيه اول مؤ منين را با اينكه ايمان آورده اند دستور مى دهد براى بار دوم ايمان بياورند و اينكه گفتيم براى بار دوم ايمان بياورند به خاطر دو قرينه بود، قرينه اول اينكه متعلق ايمان دوم را بطور تفصيل شرح مى دهد و مى فرمايد: به خدا و رسول او و كتاب او ايمان بياوريد ... و قرينه دوم اين است كه تهديد كرده كه اگر به تك تك اين جزئيات و تفاصيل ايمان نياوريد به ضلالتى بعيد گمراه شده ايد، پس معلوم مى شود كه مراد از ايمان اول ايمان بطور اجمال و سر بسته و در بسته است و مراد از ايمان دوم ، ايمان به تفاصيلى است كه در آيه بيان نموده و حاصل مضمون آيه اين است كه مؤمنين بايد ايمان سربسته و اجمالى خود را بر تك تك اين جزئيات بگسترند، براى اينكه اين جزئيات معارفى هستند كه به يكديگر مرتبط و وابسته اند و هر يك مستلزم بقيه است . 🔻بنابراين معنا مراد از جمله : (ان الذين آمنوا ثم كفروا...) چيز ديگرى مى شود . در اين صورت آيه مورد بحث تعليلى خواهد بود كه منطبق بر حال منافقينى است كه آيه شريفه بعد (الذين يتخذون الكافرين اولياء من دون المؤ منين ) وضع آنها را تفسير و بيان مى كند، چون كسى كه با كفار اتصال داشته باشد، قهرا از مجتمع مؤ منين جدا مى شود و چنين كسى ممكن نيست در مجالس و محافل كفار حاضر نشود و با آنها انس و علاقه نداشته باشد و سخنانى كه آنها با يكديگر مذاكره مى كنند و قهرا سخنانى است كه مورد رضاى خداى سبحان نيست تصديق نكند، و تهمت ها كه به دين مى زنند و طعنه ها كه به اهل دين مى زنند و استهزاء و مسخره هائى كه از اهل دين مى كنند، تصديق نكند.
👈پس چنين افرادى وقتى به مؤ منين بر بخورند و در پاره اى از شعائر دين با آنها شركت جويند، به آن شعائر ايمان مى آورند و هر گاه به مشركين و كفار برخورد كنند و تهمت ها و سخريه هاى آنان را ببينند امضا مى كنند و در نتيجه كافر مى شوند، پس اينگونه افراد بطور دائم در حال ايمان آوردن و سپس كافر شدن و باز ايمان آوردن و بازكافر شدنند تا وقتى كه اين رفتار و خصلت ، صفت درونى آنها شود، آن وقتى است كه كفر باطنيشان رو به زيادت مى گذارد." 📚تفسير الميزان.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
⭕️بيان حال كسانيكه بين ايمان و كفر در نوسانند .
🔸إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا (نساء:137) بيگمان كساني كه ايمان آوردند سپس كفر ورزيدند و باز ايمان آوردند و سپس [در تجربهاي ديگر] كفر ورزيدند، سپس در كفر فزوني يافتند، خدا نه بر آن است كه آنها را بيامرزد، نه آنكه به راهي رهبريشان كند. __ ↩️- در جملة «ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا»، فعل زيادت به نفس كفار، نه خود كفر نسبت داده شده است، نتيجة فعل مورد نظر است، نه خودِ فعل. آنها وجود خود را منكرتر كردند و از حق دورتر شدند. حرف «ثُمَّ» (سپس) دلالت بر مدّت زمان پس از كفر ميكند كه ميتوانستند به عقل آيند، اما در انكار خود عميقتر شدند. ↩️در باب افتعال آمدن فعل «ازْدَادُواْ» (به جاي زادوا)، دلالت بر پذيرش و كِشش به سوي كفر ميكند و اين افزايش (به جاي كفر) به خود شخص نسبت داده شده است. گويي روح و روان و شخصيتِ كفر پيشه آنان افزايش يافته است.
👈302- تكرار سه بار «ثُمَّ» و سه بار كفر در اين آيه، ناظر به مراحل مختلفي از زندگي كفرآميز آنها است.در اين آيه به چند بار ايمان آوردن و كفر ورزيدن، كه دلالت بر «ارتداد مضاعف» ميكند، اشاره نموده است، بدون آنكه هيچ كيفر دنيايي براي آن شده كرده باشد! جز آنكه خدا آنها را نميآمرزد، يعني قابليت و استعداد تغيير را براي آن كه در معرض آمرزش قرار بگيرند و به راه سعادتي بروند از دست دادهاند.
👈معناي « ارتداد» در قرآن، پشت كردن به همدينان و پيوستن به جبهه دشمن است، كه البته جنبة «عملي» دارد. و در قرآن هيچ كيفر دنيايي براي ارتداد و الحاد قرار نداده است. علاوه بر اين آيه، آيات 217 بقره (2:217) و 54 سورة مائده (5:54) نيز در مورد مُرتَد شدگان به همين اكتفا شده است كه: «هر كه از شما كه از دينش برگردد، خدا مردماني را خواهد آورد كه دوستشان دارد و آنها نيز خدا را دوست دارند».
💫تفسير بازرگان.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
⭕️انها كه بر كافران تكيه ميكنند و عزت و قدرت و بقاي خود را از انها انتظار دارند، منافقند.
🔸بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً «138نساء» منافقان را بشارت ده كه برايشان عذابى دردناك است.
🔸الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً «139نساء» آنان كه كافران را بجاى مؤمنان، سرپرست و دوست خود مىگيرند آيا عزّت را نزد آنان مىجويند؟ همانا عزتّ به تمامى از آن خداست.
🔻"در صدر اسلام، منافقان با يهود مدينه و مشركان مكّه رابطه داشتند تا اگر مسلمانان شكست خوردند، آنها ضررى نبينند و جايگاه خود را از دست ندهند.
↩️عزّت تنها به دست خداست. چون سرچشمهى عزّت يا علم است يا قدرت، و ديگران از علم و قدرت بىبهرهاند. در مناجات شعبانيّه مىخوانيم: «الهى بيدك لا بيد غيرك زيادتى و نقصى» خداوندا! زيادى و يا كاستى من تنها در دست توست، نه در دست ديگرى.
-↩️ عزّت را در وابستگى به كفّار جستن، خصلتى منافقانه است. «الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ ...»
📚تفسير نور
عزت، دستِ برتر داشتن و شكست ناپذيري است. به زمين بلندي كه آب آن را نميپوشاند عِزاز، و به پادشاهان عزيز گفته ميشود. در روزگار و سرزمينهاي نا اَمن، هركسي ميخواهد خود را به قدرتي و دستگاه و درباري ببندد تا از حوادث زمانه مصّون باشد. 🔻پناه بردن مشركين به بُتها نيز ريشه در همين پناهندگي تاريخي داشت (مريم 81 (19:81) - وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا). پناه بردن آن خائنين به مشركان مدينه، به اتكاء حسابي بود كه روي قدرت و غلبة ابوسفيانها بازكرده بودند. 👈 در كشور هاي استبداد زده نيز ايجاد ارتباط با دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي و ساير مراكز قدرت ناشي از همين نياز است. 💫تفسير بازرگان
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.