رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
خلقت ادم نخستین بین دانشمندان جهان همواره مورد بحث بوده است. آیا قرآن، تکامل تدریجی موجودات قبلی تا رسیدن به انسان را تایید می کند؟ ایا از نظر قران با توجه به داستان خلقت حضرت ادم که از خاک افریده شده،خلقت انسان یکدفعه بوده است؟
در این صفحه نظرات مفسران مختلف در این موضوع را بررسی خواهیم کرد
1-اقای جمال گنجه ای در تفسیر سوره حجر که به خلقت ادم اشاره شده است،چنین می گوید:
لَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ {26} و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم {26} وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ {27} و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بى دود خلق كرديم {27} وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ {28} و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد {28} فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ {29} پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد {29}
"باز هم داستان آفرینش
اینکه آفرینش انسان را «از گِلی خشکیده از گِلی سیاه متعفن» قلمداد نموده، با توجه به مطالب بند قبل که «مقدماتی» را برای پیدایش برشمرده و گویی که آسمان و زمین را چنان ساخته و چنان آماده نموده تا به حالتی برسد که بتواند انسان را در خود بوجود آورده و پرورش دهد، نشان¬دهنده این حقیقت است که پیدایش انسان طی فرآیندی طولانی صورت پذیرفته و تصور سنتی پیدایش آدم که بر طبق آن خداوند، مانند مجسمه¬سازان، مشتی از خاک برگرفت و آن را نرم کرد و سپس شکل داد و آنرا مانند مجسمه¬ای ساخت و سپس پرداخت، و آنگاه در آن فوت کرد و اولین انسان بدینسان پیدایش یافت، با این طرز بیان، و بخصوص مقدماتی که در بند قبل آمده مطابقت ندارد.
البته در همینجا باید بگوییم که قسمتهایی از داستان پیدایش انسان، در سوره¬های اسراء، طه، همین سوره و سپس اعراف، کهف و بقره، مورد اشاره قرار گرفته است که مجموعاً درک نسبتاً خوبی بما می¬دهد.
اما آنچه تاکنون، در سوره¬های اسراء و این سوره دیده¬ایم، تصور «خداوند مجسمه¬ساز» را کمرنگ می¬کند و بجای آن تصوری از خداوند می¬نشاند که حکیم است و دارای برنامه¬ریزی بلند مدت است که پیدایش آدمی را در روی زمین متأخر بر مقدمات طولانی چندین میلیون ساله قرار داده که از روی علم و براساس قواعد و قوانین علمی معقول و منطقی و قابل فهم عمل می¬کند و هدف و منظور حکیمانه¬ای از این آفرینش دارد که رشد و ساخته شدن شخصیت آدمی نیز جزئی از آن منظور است و یکی از وسایل آن نیز وجود شیطان و ایادی اوست که آدمی را گول بزند و آدمی پس از گول خوردن تنبه پیدا کند و در اثر این تنبه در نردبان پیشرفت شخصیتیِ بشریتی، یک پله بالاتر برود.
«گِلی خشکیده از گِلی سیاه متعفن» نزدیک¬ترین بیان است به مفهوم رسوبات کف دریاها که منشاء پیدایش اولیه¬ترین تک یاخته¬ای ها است که همه انواع حیات زمین از آنها بوجود آمده است.
کلمات کلیدی: آدم خاک طین نفخت روح
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
آفرینش آدم از خاک یعنی چه؟ آیا همه انسانها از خاک خلق شدند یا فقط حضرت آدم؟
: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ ﴿12﴾
«ال» در ابتدای «الانسان» ازچه نوع است؟
بطور قطع الف لام مذکور از نوع الف لام جنس است، یعنی همه انسانها. زیرا اگر آن را از نوع الف لام عهد یا الف لام تعریف بگیریم با بقیه آیه سازگاری ندارد. زیرا اگر سازگاری داشت می باید قرینه ای در آیه یا آیات بعد می بود که بر آن دلالت کند و نیست. لذا می توانیم این نتیجه را بگیریم که «همه انسان ها» (و طبعا #آدم هم که یکی از انسان ها است) از نطفه و علقه و مضغه و .... بوجود آمده است.
:البته اینکه همه انسانها از عصاره ای از خاک آفریده شده اند به این معنی است که قبل از نطفه بصورت مواد غذائی که از #خاک بوجود می آیند در بدن انسان به صورت سلول های تشکیل دهنده اسپرم و اُوول در دستگاه های تناسلی مرد و زن وجود دارند. بنا بر این آفرینش آدم از خاک مانند آفرینش همه ما انسان ها از خاک است که از طریق مواد غذائیِ حاصل از خاک صورت میگیرد.
البته باید توجه داشت که مواد غذائی حیوانی از قبیل گوشت و شیر و مشتقات آن نیز منشاء خاکی دارد. بنا براین «از خاک آفریده شدن آدم»، هم، همانطور است که من و شما از خاک آفریده شده ایم، و همانطور است که همه میلیارها انسان از خاک آفریده شده اند و میشوند و خواهند شد.
از تفسیر سوره مؤمنون آقای جمال گنجه ای
علامه طباطبايي فقط حضرت ادم و منشا پيدايش نوع انسان را از خاك ميداند. "انسان وجودش محدود است از يك طرف به گل كه ابتداى خلقت نوع او از آن است اگر چه بقاى نسلش به وسيله ازدواج و تناسل بوده باشد. ، همچنان كه در جاى ديگر هم به اين نكته اشاره كرده و فرموده : (( ... بدأ خلق الانسان من طين ، ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين "
تفسير الميزان سوره انعام
نظر الميزان در تفسير ايه 12 سوره مومنون بشرح زير است:
مراد از ((انسان )) در آيه : ((و لقد خلقنا الانسان من سلاسة من طين ))
و ظاهر سياق اين است كه مراد از انسان نوع بشر باشد كه در نتيجه شامل آدم (عليه السلام ) و همه ذريه او مى شود. و مراد از ((خلق )) خلق ابتدايى است كه در آن آدم (عليه السلام ) را از گل آفريده و آنگاه نسل او را از نطفه قرار داده است اين آيه و آيه بعدش در معنى اين آيه است كه فرموده : ((و بدء خلق الانسان من طين ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين ))
و مؤيد اين ظاهر، قول خداى تعالى بعد از اين جمله است كه مى فرمايد: ((ثم جعلناه نطفة ))، چون اگر مراد از انسان ، فرزندان آدم (عليه السلام ) بود و بس ، و شامل خود آدم (عليه السلام ) نمى شد، و مراد از خلقت انسان از گل ، اين بود كه نطفه فرزندان آدم (عليه السلام ) هم در آغاز گل بوده ، بايد - به قول بعضى - مى فرمود: ((ثم خلقناه نطفة ثم خلقنا النطفة علقة ، فخلقنا العلقة مضغة ...- پس خلق كرديم او را نطفه اى پس خلق كرديم نطفه را علقه اى پس خلق كرديم علقه را مضغه اى ....)) با اين بيان روشن مى شود اينكه بعضى از مفسرين گفته اند منظور از انسان جنس بنى آدم است . و قول بعضى ديگر كه گفته اند ((منظور از انسان خود آدم (عليه السلام ) است )) صحيح نيست .
كلمه ((خلق )) - به طورى كه گفته اند - در اصل به معناى تقدير و اندازه گيرى بوده ، مثلا وقتى مى گويند: ((خلق الثوب )) معنايش اين است كه پارچه را براى بريدن اندازه گيرى كردم . پس ، معناى آيه اين مى شود كه : ما انسان را در آغاز از چكيده و خلاصه اى از اجزاى زمين كه با آب آميخته بود اندازه گيرى كرديم .
ثمَّ جَعَلْنَهُ نُطفَةً فى قَرَارٍ مَّكِينٍ ((نطفه )) به معناى آبى اندك است كه بسيار اطلاق مى شود بر مطلق آب . و كلمه ((قرار)) مصدر است كه از آن معناى قرارگاه اراده شده تا مبالغه را برساند، و منظور از ((قرارگاه مكين )) رحم زنان است كه نطفه در آن قرار مى گيرد. و كلمه ((مكين )) صفت رحم است ، و توصيف رحم به مكين يا از اين جهت است كه تمكن نگهدارى و حفظ نطفه را از فساد و هدر رفتن دارد و يا از اين باب است كه نطفه در آن ، تمكن زيست دارد. و معناى جمله اين است كه : سپس ، ما انسان را نطفه اى كرديم كه در رحم متمكن باشد، همچنان كه آن را در اول از خلاصه اى از گل درست كرديم . و اين تعبير مى رساند كه : ما طريق خلقت انسان را از آن شكل به اين شكل مبدل نموديم . ترجمه تفسير الميزان جلد 15
ویرایش بوسیله کاربر 1401/06/07 12:58:26 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
در سوره انعام خداوند فرموده است "خلقكم من طين" ـ
كه بيانگر مرحله آغازين آفرينش انسان است ـ او را آفريده از گِل مى داند، چه در آغاز كار كه آدم بدون هيچگونه واسطه اى از گِل آفريده شد ـ چنانكه آياتى ديگر نيز بر اين مطلب تصريح دارد ـ و چه در مراحل بعدى كه مبدأ اصلى انسان در كل تناسلها گِل است، و سپس نطفه و ساير مراحلش، پس اين آدم نخست از آدمى ديگر و يا حيوانى غيرانسانى متولد نيست.
قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِى مِن نَّار وَخَلَقْتَهُو مِن طِين12 سوره اعراف (خدا) فرمود: «چون تو را به سجده امر كردم چه چيز تو را بازداشت از اينكه (براى من) سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم، مرا از آتشى و او را از گِلى آفريدى.» 12
آفرينش از گل درباره آدم نخستين از جمله گواهان بر اين حقيقت است كه: آدم بدون هيچگونه واسطه اى از گِل آفريده شده، و از نسل ديگران نيست. چنانكه در جاى جاى قرآن بدان تصريح يا اشاره شده است. و نيز چون شيطان به اعتراف خودش و تصديق مفهومى قرآنى از آتش آفريده شده، روى اين اصل بر خلاف آنچه گروهى گمان برده اند از جنس فرشتگان نيست
تفسير فرقان ویرایش بوسیله کاربر 1399/09/20 10:41:07 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1399/05/06 ارسالها: 28 مکان: فارس 1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا
او کسى است که از آب، انسانى را آفرید. سپس او را (داراى) نسب و سبب قرار داد(و نسل او را از این دو طریق گسترش داد). و پروردگار تو همواره توانا بوده است. (فرقان/54)
انسان از چه چیز آفریده شد؟
از آب: ▪️وهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا (فرقان/۵٤) و اوست كسى كه انسان را از آب آفريد.
از خاک: ▪️واللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ (فاطر/۱۱) ▫️و خدا[ست كه] شما را از خاكى آفريد.
از نطفه: ▪️خلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ (نحل/٤) ▫️انسان را از نطفه آفريد
از علق: ▪️خلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ (علق/۲) ▫️انسان را از لخته خون آفريد.
بالاخره انسان از چه چیز آفریده شده ؟
همه موجودات با آب زنده شدهاند و زندگیشان هم کاملاً به آب وابسته است و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. ▪️و اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ (نور/٤۵) ▫️خداوند هر جنبندهاى را از آب آفريد. ▪️و جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ (انبیاء/۳۰) ▫️و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم.
این آب بر خاک خشک باریده و آن را گِلی نموده و باعث زندگی و حیات میشود: ▪️و ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ ... لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (بقره/۱٦٤) ▫️و در بارانی كه الله [متعال] از آسمان نازل كرده و با آن، زمين را پس از مرگش زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن پراكنده نموده ... نشانههايى وجود دارد برای مردمی که تعقل میکنند.
🔻اولین انسان (آدم علیه السلام) نیز از «گِل» که ترکیبی از آب و خاک است، آفریده شده است:
▪️الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ (سجده/۷) ▫️آن كه هر چیزی را به نيكوترين وجه آفريد و خلقت انسان را از گل «آغاز» كرد. الطِّينُ: التّراب و الماء المختلط. گِل(طین): آب و خاک مخلوط است. (مفردات الفاظ قرآن، ج۲، ص۵۲۱)
🔹و همسرش (حوا علیها السلام) را از جنس خودش قرار داد و با ازدواج آدم علیه السلام و حوا علیها السلام، نسل انسان از طریق ازدواج و پیوند زناشویی گسترش یافت و مردان و زنان بسیاری از این طریق بوجود آمدند.
▪️يأَيهُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهَْا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهُْمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً (النساء/۱) ▫️اى مردم از پروردگارتان بترسيد، كه شما را از يک تن آفريد و همسر او را از جنس او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيار بوجود آورد.
همه مراحل با هم
▪️و لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَنَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ (۱۲) ثمَُّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فىِ قَرَارٍ مَّكِينٍ (۱۳) ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَمًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لحَْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِينَ (۱٤) ثمَُّ إِنَّكمُ بَعْدَ ذَالِكَ لَمَيِّتُونَ (۱۵) ثُمَّ إِنَّكمُْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ(مومنون/۱٦) ▫️و همانا ما انسان را از گل خالص خلق نمودیم (۱۲) سپس آن را بصورت نطفه در مكانى استوار قرار داديم. (۱۳) آن گاه از نطفه، علقه و از علقه، پاره گوشت و (از پاره گوشت) استخوانها آفريديم و سپس استخوانها را گوشت و پوست پوشانديم و سرانجام خلقت او را (با روح) كامل نموديم. پس برترى و بزرگى مخصوص ذات پاك الله [متعال] است كه بهترين آفرينندگان است. (۱٤) سپس همه شما بعد از این قطعا خواهید مرد. (۱۵) آن گاه روز قيامت بطور قطع و يقين، مبعوث و محشور خواهيد شد. (۱٦)
🔸 1️⃣ و 2️⃣ «طِين»؛ گِل (آب و خاک) شرح: جسم ما ترکیبی از آب و خاک است؛ همان آب و خاکی که آدم علیهالسلام بدون پدر و بدون مادر از آن خلق شد و همسرش (حوا علیها السلام) نیز از همان کالبد آدم علیه السلام که ترکیبی از آب و خاک بود خلق شد؛ 🔸 3️⃣ «نُطْفَةً»؛ شرح: آدم علیه السلام با حوا علیها السلام ازدواج نمود و نسل بشر از طریق «نطفه» گسترش پیدا نمود؛ 🔸 4️⃣ «عَلَقَةً»؛ شرح: این «نطفه» در رحم تبدیل به «علقه» شده و الی آخر ... 🔸 5️⃣ «مُضْغَةً»؛ 🔸 6️⃣ «عِظَمًا»؛ 🔸 7️⃣ «لحَْمًا»؛ 🔸 8️⃣ « أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا ءَاخَرَ» 🔸 9️⃣ «بَعْدَ ذَالِكَ لَمَيِّتُونَ» 🔸 🔟 «يَوْمَ الْقِيَمَةِ تُبْعَثُونَ»
نتیجه: پس چه الله متعال بفرماید که ما انسان را از آب خلق نمودیم، و یا از خاک و یا از طین و یا از نطفه و یا از علقه و یا از مضغه و... همه میتواند صحیح باشد، و هر کدام به یکی از مراحل خلقت اشاره دارد که همگی، مرحله به مرحله و پشت سر هم اتفاق افتاده است.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در ايه 11 سوره فاطر نيز به خلقت انسان از خاك اشاره شده است
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا ...﴿۱۱﴾ انصاریان: و خدا شما را از خاک [مرده]، سپس از نطفه آفرید، آن گاه شما را زوج هایی [نر و ماده] قرار داد
● وجوه مختلف درباره خلقت انسان از خاك در آيه : والله خلقكم من تراب ثم من نطفة ...
بعضى از مفسرين گفته اند: ((مراد از خلقت آنان از خاك ، خلقت پدر بزرگ ايشان آدم است ، چون هر چيزى به اصلش نسبت داده مى شود((. بعضى ديگر گفته اند: ((اصلا مقصود از كلام ، بيان خلقت آدم به تنهايى است ((.
بعضى ديگر گفته اند: مراد خلقت همه انسانها است ، اما به طور اجمال و تفصيل ، به اين معنا كه هم به خلقت اجمالى انسانها از خاك در ضمن خلقت آدم اشاره مى كند، و هم به خلقت تفصيلى ايشان كه از نطفه است ، همچنان كه فرمود: ((ثم من نطفة ((.
و فرق بين اين سه وجه ، آن است كه در وجه اول نسبت خلقت انسانها از خاك يك نسبت مجازى عقلى است ، (چون خود انسانها از خاك خلق نشده اند، بلكه پدر بزرگشان خلق شده ) و در وجه دوم مراد از خلقت آنان خلقت آدم به تنهايى است مجازا، ولى نه مجاز در نسبت ، بلكه مجاز در كلمه ، و در وجه سوم مراد از خلقت فرد فرد انسان از خاك به طور حقيقت است نه مجاز، الا اينكه اين خلقت ، خلقت اجمالى است نه تفصيلى ، و با همين نكته ، وجه سوم با وجهى كه ما گفتيم فرق پيدا مى كند
تفسير الميزان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ايا خلقت ادم اوليه هم از طريق نطفه بوده است؟ ايا انسان نوع كامل شده و جهش يافته ساير حيوانات است؟
روشن ترين آيه اى كه درباره خلقت آدم در قرآن ديده مى شود آيه ((ان مثل عيسى عندالله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون (( است ، چون اين آيه شريفه در پاسخ از احتجاج مسيحيان بر پسر بدون عيسى براى خدا نازل شده ، مسيحيان احتجاج مى كردند به اينكه او بدون پدرى از جنس انسانى ، به دنيا آمده ، و حال آنكه هر كس به دنيا بيايد از پدرى متولد مى شود، پس پدر عيسى بايد خدا باشد، آيه شريفه در پاسخ آنان مى فرمايد: صفت عيسى (عليه السلام ) مانند صفت آدم است ، كه خداى تعالى او را از خاك زمين خلق كرد، بدون اينكه پدرى داشته باشد، كه از نطفه او متولد شود، پس چرا مسيحيان نمى گويند آدم پسر خدا است و اگر مراد از خلقت از خاك ، منتهى شدن خلقت آدم به خاك باشد، همانطور كه همه جانداران متولد از نطفه نيز خلقتشان منتهى به زمين مى شود، در اين صورت معناى آيه چنين مى شود كه : صفت عيسى كه پدر ندارد مانند صفت آدم است كه خلقتش منتهى به خاك مى شود، همچنان كه همه مردم نيز چنينند و معلوم است كه در اين صورت ديگر آدم خصوصيتى ندارد، تا به خاطر آن عيساى بدون پدر را با وى مقايسه كنند، و در نتيجه آيه شريفه بى معنا مى شود، يعنى احتجاج عليه نصارى و پاسخ به دليل آنان نمى شود با اين بيان روشن مى گردد كه تمامى آيات قرآنى كه از خلقت آدم از تراب ، و يا گل يا امثال آن خبر مى دهد، همه بر مدعاى ما دلالت مى كند، يعنى مى فهماند كه خلقت او آنى ، و بدون گذشت زمان ، و بدون پدر و مادر بوده ، و گرنه همانطور كه گفتيم ديگر براى آدم خصوصيتى نمى ماند، كه تنها خلقت او را به رخ ما بكشد، و بفرمايد من او را از خاك يا گل خلق كرده ام ، چون در اين صورت تمامى حيوانات و انسانها نيز خلقتشان به گل و خاك منتهى مى شود
پس اگر فرموده : ((انى خالق بشرا من طين (( و يا مى فرمايد: ((و بدء خلق الانسان من طين (( همه دلالت دارد بر اينكه خلقت آدم با خلقت ساير افراد بشر و ساير جانداران فرق داشته است
ايا انسان، تكامل يافته حيواني ديگر مثل ميمون است؟ ايا فرضيه جهش از نظر قران درست است؟
اما اين فرضيه كه كسى بگويد: نسل حاضر بشر منتهى مى شود به يك جفت و يا چند جفت انسان ، كه اين جفت ها از يك نوع حيوان ديگر جدا شده اند، كه آن حيوان از ساير حيوانات به مرز انسانيت نزديك تر بوده ، مانند ميمون ، همانطور كه گاهى از فردى كامل فردى كاملتر و نابغه پديد مى آيد، كه اين تطور را در اصطلاح صاحبان فرضيه جهش مى گويند، نيز با آيات قرآن نمى سازد براى اينكه آياتى كه در سابق ذكر كرديم ، صريح در اين بودند كه مبدا پيدايش نسل انسان يك جفت انسان بوده ، كه خود آن دو، نسل كسى نبوده اند، و از هيچ جاندارى متولد نشدند
علاوه بر اين ، دليل علمى هم كه بر مدعاى خود اقامه كرده اند از اثبات آن قاصر است ، كه به زودى در پاسخ به فرضيه بعدى به قصور آن اشاره مى كنيم
فرضيه ديگر اين است كه نسل حاضر منتهى مى شود به يك جفت انسان مثل خود، يعنى كامل و داراى عقل ، كه آن يك جفت با جهش و تطور از نوعى ديگر از انسان كه از نظر ظاهر انسان بودند، ولى فاقد كمال فكرى بودند، پيدا شده ، آنگاه به حكم تنازع در بقاء، و انتخاب اصلح ، نسل تكامل نيافته منقرض شد، و دو نفر انسان تكامل يافته باقى ماند، كه نسل حاضر از آن دو فرد تكامل يافته است
اين فرضيه نيز با آيات قرآنى سازگار نيست ، و نمى شود آن را تحميل بر قرآن كرد، چون آيه ((ان مثل عيسى عندالله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون ((، به همان بيانى كه گذشت ، و نيز آيات ديگرى كه همين معنا را مى رساند، آن را باطل مى داند علاوه بر اين ، اين گفتار صرف فرضيه اى بيش نيست ، و ادله اى كه براى اثبات آن اقامه كرده اند، از اثباتش قاصر است
آنچه تاكنون يافته اند كه شهادت مى دهد بر دگرگونى تدريجى ، هر چه هست دگرگونى در يك نوع است ، كه همواره از صفتى به صفتى ديگر منتقل مى شود، ولى از نوعيتش به نوعيت ديگر منتقل نشده است ، و تاكنون به اين معنا برنخورده اند كه مثلا ميمونى حيوان غير ميمون و كاملترى شود، و مدعى همين است كه انواع در سير تكاملى جاى خود را به يكديگر داده ، نوع ناقص بدل به نوع كامل مى شود
آنچه مى توان پذيرفت ، و نمى شود انكار كرد، تنها اين مقدار است كه نشاه زندگى از نظر كمال و نقص و شرافت و پستى داراى مراتبى مختلف است ، و اعلى مراتب زندگى ، زندگى انسانى است ، و از آن پايين تر زندگى حيواناتى است كه به زندگى انسان شبيه تر است و همچنين حيوانات ديگرى كه در مراتب پايين تر از زندگى انسان قرار دارد كه هر يك به زندگى انسان نزديكترند در مرتبه عالى ترى قرار دارند و اما اينكه اين اختلاف مراتب از راه هر نوعى به نوع همسايه خود كه كامل تر از آن است صورت گرفته ، هيچ دليلى در كار نيست ، كه آن را افاده كند، و از اختلاف مراتب زندگى نمى توان تطور را نتيجه گرفت
ايا در زمان خلقت حضرت ادم، انسانهاي ديگري وجود داشته اند كه خوا او را از ميان انهابرگزيده است؟
چه بسا بعضى از اهل بحث براى اثبات فرضيه مزبور استدلال كنند به آيه شريفه ((ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين (( به اين بيان كه ((اصطفاء(( به معناى انتخاب و برگزيدن نخبه هر چيزى است ، و اين برگزيدن وقتى صحيح است كه فرد برگزيده شده در بين جماعتى باشد، تا انتخاب كننده آن فرد را از بين ساير افراد انتخاب كند. و بر ديگران ترجيح دهد، همانطور كه نوح را از بين مردم زمانش ، و آل ابراهيم و آل عمران را از بين مردم معاصرشان برگزيد و لازمه اين حرف اين است كه در زمان آدم نيز افرادى چون آدم بوده باشند، تا خدا از بين آنان آدم را انتخاب كند، و مجهز به عقل سازد، و آن افراد غير از بشر اولى چيزى نمى تواند باشد، بلكه بشر اولى بوده ، كه مجهز به جهاز عقل نبوده اند، و خدا آدم را از بين آنان برگزيد، و مجهز به عقل كرد، و در نتيجه آدم با جهش خدايى از يك نوع جنبنده به نوعى ديگر منتقل شد و از مرتبه انسان اولى وحشى و بى عقل ، به مرتبه انسان مجهز به عقل كامل منتقل گشت ، و آنگاه نسل او زياد شده ، و نسل انسان اولى و ناقص ، رو به نقصان نهاد، تا منقرض گشت
و ليكن غفلت كرده اند از اينكه كلمه ((عالمين (( كه ((الف و لام (( دارد، افاده عموم مى كند، يعنى بر عالمها، كه بر تمام بشر تا روز قيامت صادق است ، پس آدم و نوح و آل عمران و آل ابراهيم بر تمامى معاصرين خود و آيندگان از بشر اصطفاء و برگزيده شدند، همانطور كه عالمين در آيه ((و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين (( افاده عموم مى كند با اين حال چه مانعى دارد كه بگوييم آدم نيز مانند ساير نامبردگان برترى بر همه بشر دارد، چيزى كه هست ساير نامبردگان بر معاصرين خود و آيندگان ، برگزيده شدند، ولى آدم بر آيندگان برگزيده شده است و بر فرض هم كه بگوييد اصطفاء، بايد حتما از بين معاصرين باشد، مى گوييم چه مانعى دارد كه آدم وقتى به مقام اصطفاء رسيده باشد، كه فرزندانى داشته ، و از بين آنان برگزيده شده باشد، چون در آيه دلالتى نيست بر اينكه از اول خلقتش و قبل از فرزنددار شدنش به اين مقام رسيده باشد
ترجمه تفسير الميزان جلد 16 صفحه 389
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
فرقان : ۵۴
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا
و اوست آنکه از آب بشری آفريد، پس او را منسوب و وابسته [به سلسلة موجودات زنده پيش از خود] ۵۸ قرار داد و پروردگار تو همواره قادر [=اندازه گذار] است. __ ۵۸- مفسرين «نَسَب» را پيوستگی نسلی به والدين يا خواهر و برادر دانستهاند و «صهر» را خويشاوندی سببي، که از طريق ازدواج حاصل ميشود [مثل عروس و داماد و مانند آن]. اما مرحوم دکتر يدالله سحابی در کتاب «قرآن مجيد، تکامل و خلقت انسان» [ص ۱۸۱]، با توجه به تفاوت معنائی کلمه «بشر» با کلمات: انسان، ناس، اناسي، آدم، با مستندات فراوان از کتاب الهی نشان داده است که قرآن با ذکر کلمه بشر، جسم انسانی را در نسبت و صهر ساير موجودات جاندار قرار داده و عوالم روحی و معنوی او را در اين بستگی وارد نکرده است. ذيلا اصل مطلب را ملاحظه ميکنيد:
«در قرآن از کلمة بشر، جسم و هيکل انسانی مورد نظر است و چون در اينجا کلمه مزبور به طور نامشخص استعمال شده پس ممکن است به تمام افراد بشر و حتی اولين آنها اطلاق و معطوف گردد. همه افراد بشر در هر دوره و زمان، اعقاب و وابستگان يکديگرند؛ اما اولين بشر که خلقت يافت «نسب» و «صهر» کيست؟ با خاک و گِل که بستگی سببی و نسبی حاصل نميشود آيا اين نسبت جز با ذويالحيات ميتواند باشد؟ نکته بزرگ و دقيقی که از بيان آيه کريمه دريافت ميشود اين است که با ذکر کلمه «بشر»، جسم انسانی را در نسبت و صهر ساير موجودات جاندار قرار داده و عوالم روحی و معنوی او را در اين بستگی وارد نساخته است. استعمال کلمه بشر در اين کلام حکيم، برای تفهيم و تأکيد بستگی جسمی انسان به ساير زندگان است نه برای انديشه و انسانيت او، زيرا علم و اختيار عطای خاص الهی است که به آدم و به نسل او رسيده است و ريشهای در ساير موجودات ندارد.»
تفسير بازرگان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,038 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
﴿هَلْ اَتَی عَلَی الْاِنسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئاً مَذْکُوراً﴾؛ اصرار قرآن کریم بر انسانشناسی آن است که در جریان حیاتشناسی آنها که کماندیش و نزدیکبین هستند، چون دورتر از جریان عالم مُلک را نمیبینند، گاهی انسان را در حدّ یک حیوانات عادی میپندارند، گاهی هم انسان را در حد حیوانات برتر نظیر بوزینه و امثال بوزینه میگویند ـ معاذالله ـ انسان قبلش حیوان به نام بوزینه بود و میمون بود و مانند آن. اینها کسانی هستند که نه از قبل باخبرند، نه از بعد باخبرند، نه از علوم عقلانی باخبرند، نه از علوم وحیانی مستحضرند. میفرماید اینها درست انسان را نشناختند درستاندازهگیری نکردند، معرفتشناسی آنها در محدوده حس است. اینها که فکر میکنند انسان در حدّ گیاه است یا در حدّ حیوانات عادی است چون بیش از حس بهرهای نبردند.
یک سلسله اموری است که در انسانها هست که اصلاً در هیچ حیوانی از حیوانات شرق و غرب عالم دریایی و صحرایی و هوایی نیست و آن این است که انسان قواعد کلّیه را درک میکند. انسان با نبات مشترک است، انسان با حیوان مشترک است، انسان با جن مشترک است، انسان با فرشته مشترک است، انسان یک سلسله مزایایی دارد که با احدی مشترک نیست.انسان میتواند به مقام نبوت و رسالت برسد و جن نمیتواند. بنابراین انسان برابر آیه سوره مبارکه «احزاب» که ﴿اِنَّا عَرَضْنَا الامَانَةَ عَلَی السَّماوَاتِ وَ الارْضِ﴾، از سماوات و ارض بالاتر است البته به لحاظ روحش اما اگر فضایل روحی را رعایت نکند همین بدن باشد، در بخشهایی از قرآن کریم آمده است: ﴿اَ اَنْتُمْ اَشَدُّ خَلْقاً اَمِ السَّماءُ بَناها﴾، ﴿لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاس﴾.﴿اِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْاَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولا﴾; این سه چهار آیه نشان میدهد که اگر انسان جنبه ملکوت نداشته باشد و فقط بدنی بیندیشد، آسمان از او بزرگتر است، زمین از او بزرگتر است، کوهها از او بزرگتر است، اینکه فرمود: ﴿لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاس﴾ همین است. اگر جنبه روح باشد بله ﴿اِنَّا عَرَضْنَا الامَانَةَ عَلَی السَّماوَاتِ وَ الارْضِ﴾، کاری که انسان کرده است از آسمان و زمین ساخته نیست. اما اگر آن جنبه روحی انسان نباشد و انسان بدنی بخواهد بیندیشد آسمان از او بزرگتر است زمین از او بزرگتر است کوهها هم از او بزرگتر است.
و اما از فرشته بالاتر است، برای اینکه فرشته درست است که کلیات را درک میکند معارف غیبی را درک میکند و رسول بین ذات اقدس الهی و انبیا و مرسلین و ائمه (علیهمالسّلام) است و اما نمیتواند عالمِ «بالاسماء» بشود بلاواسطه وگرنه ذات اقدس الهی که فرمود: ﴿اِنِّی جَاعِلٌ فِی الاَرْضِ خَلِیفَةً﴾،رازش همین بود که ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الاسْماءَ﴾، ] اگر تعلّم مقدور فرشتهها بود فرشتهها که یاد میگرفتند و ذات اقدس الهی هم که ﴿بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ﴾و ﴿عَلیمٌ﴾] است و بُخلی در دستگاه او نیست. اگر ملائکه در آن حدّ بودند که اسمای الهی را یاد بگیرند، ذات اقدس الهی یاد میداد. اینها نمیتوانند شاگرد بلاواسطه خدا باشند، اوّلاً؛ و اگر هم شاگرد مع الواسطه هستند در حدّ انباء شاگرد هستند نه در حدّ تعلیم، ثانیاً؛ لذا ذات اقدس الهی به آدم (سلاماللهعلیه) نفرمود «یا آدم علّمهم باسماء هؤلاء»، فرمود: ﴿یَا آدَمُ اَنْبِئْهُمْ بِاَسْمَائِهِمْ﴾ در حدّ گزارش! مقام انسان کامل کجاست و اهل بیت کجا،؟؟ مقام ملائکه کجا! آنها درست است حاملان عرشاند؛ اما کسی که به مقام ولایت مطلقه اهل بیت (علیهمالسّلام) برسد او خلیفة الله است، او به تعلیم الهی عالم به اسمای الهی است، او معلم ملائکه است، آن هم در حدّ انباء نه در حدّ تعلیم.
ایت الله جوادی املی- تفسیر سوره انسان
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تبيين مراحل خلقت انسان👇
﴿إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طينٍ﴾؛ حالا اگر اين را «بلاواسطه» فرموده باشد ممكن است, «معالواسطه» فرموده باشد ممكن است. خداي سبحان به فرشتهها فرمود من ميخواهم بشري را از طين خلق كنم، ﴿فَإِذا سَوَّيْتُهُ﴾؛ وقتي دستگاه بدني او كاملاً تكميل شد، اين نظير جنس سراميك نيست كه با آن مجسّمهسازي شده باشد، كلّ اين جريان; يعني دستگاه درون و بيرون، همه جهاز دروني و دستگاه گوارش, قلب و مغز و اينها را من ساختم، سپس ﴿وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي﴾؛ نظير مجسّمه و سراميك نيست كه فقط ظاهر بدن را نشان بدهد. فرمود: ﴿فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ﴾؛ فرشتهها از روح خدا باخبر بودند، فرشتهها از تنزّل روح خدا در كالبد بشر باخبر شدند و كيفيت «نفخ» را باور كردند و فهميدند.
در سوره مباركه «بقره», در سوره مباركه «طه», در سوره مباركه «حجر»، در سوره مباركه «الرحمن» و در ساير سوَر گاهي دارد به اينکه انسان از «تراب» است, گاهي دارد از «طين»است, گاهي دارد ﴿مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾است, گاهي دارد از ﴿صَلْصالٍ﴾ است که همه اينها درست است، چون هركدام از اينها مرتبهاي از مراتب سير تكاملي اين ماده می باشند؛ آنجا كه ميفرمايند «تراب» است درست است, «طين» است درست است, ﴿حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾ است درست است. ﴿صَلْصالٍ﴾ است درست است, چون اين مقاطع را كه يكي پس از ديگري طي ميكند، از هر گوشهاي خبر داده شود درست است.
تفسیر سوره صاد
پرسش: انسان را از تراب خلق كرديم؟
پاسخ: چون در جريان حضرت #آدم(سلام الله عليه) اوّلش تراب هست بعد وقتي كه آب ديده ميشود تين بعد وقتي مدّتي مانده ميشود حمأ مسنون بعد وقتي خشك شده مثل آجرها ميشود صلصال اين مراحل يكي پس از ديگري طي ميشود چون چندين مرحله طي شده اين طور نيست كه جريان حضرت آدم نظير اين سراميك دستي يا مجسّمهسازي اين طور شده بعد روح در آن دميده شده باشد آن تكامل و اين ترقّي و آن تفره در كار نيست. آن تكامل شده منتها سريعاً انجام شده همه ی اين مراحل را گذرانده آنكه وجود مبارك حضرت عيسي هم كرد همين طور بود كه (كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونَ طَيْراً بِإِذْنِي) اين نظير سراميك كاردستي و مجسّمهسازي نيست اين واقعاً به اين حيوان در دستگاه درونش دستگاه گوارش داد, قلب داد, روده داد, ريه داد همه چيز داد (فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَكُونَ طَيْراً بِإِذْنِي) نه نظير اين مجسّمهها كه فقط ظاهرش يك دست و پا و چشم و گوشي دارد. خب, اين كارها را ذات اقدس الهي كرده منتها اين مراحل را به سرعت گذرانده تفسیر سوره حج
دميدن روح الهي در كالبد انسان بعد از خلقت و استواي او👇 فرمود وقتي من او را از «طين» خلق كردم و بدن او «مستوي» شد، از روح خودم در او ميدمم ﴿وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي﴾ که آن وقت اين ميشود انسان و زنده, در آن حال ﴿فَقَعُوا﴾؛ «قَعْ» يعني بيفت و «قَعُوا» يعني بيفتيد, براي او سجده كنيد ﴿فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ﴾.
مأمور شدن فرشتهها به سجده بر آدم(عليه السلام) بعد از تعليم اسما نه بلافاصله بعد از خلقت ادم 👇 فرمود وقتي من اين كار را كردم، شما سجده كنيد. مستحضريد در سوره مباركه «بقره» كه اوّلين بار اين قصه نقل ميشود، بين جريان «نفخ» روح با جريان سجده داستان عظيم تعليم «اسماء» مطرح است. فرمود: ﴿إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً﴾ که آنها عرض كردند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ﴾، بعد هم فرمود: ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها﴾ و بعد از آنكه تعليم انجام شد، آنگاه فرمود: ﴿وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ﴾؛ يعني «تسويه» بدن بود، يك؛ «نفخ» روح انساني بود، دو؛ تعليم «اسماء» بود، سه؛ عرضهٴ «اسماء» بر ملائكه بود، چهار؛ اظهار عجز ملائكه بود، پنج؛ دستور «اِنباء» و نه تعليم بود، شش؛ آدم(سلام الله عليه) معلّم ملائكه در بخش «اِنباء» شد و نه تعليم، هفت
ايت اله جوادي املي تفسير سوره صادویرایش بوسیله کاربر 1403/02/27 06:30:11 ب.ظ
| دلیل ویرایش: ویرایش
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
منظور از اينكه افرينش ما از خاك يا گل است، چيست؟
انعام:2 هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ اوست آنكه شما را از گِلي [خاص] آفريد سپس مهلت و فاصلهاي را [براي سير تحول حياتي از گِل تا انسان] مقرّر داشت و مهلت معين [براي اين تحولات و نيز قيامت] نزد اوست، با اين حال شما [در تدبير خدا] ترديد ميكنيد.
__________ - در آية اول سخن از «افلاك» بود و در اين آيه سخن از «خاك»؛ آية اول دربارة ابعاد «كلان» بود و اين آيه دربارة «ذرّه» اولية حيات! اولي آيهاي از جهان «ماكرو» بود و اين آيه از جهان «ميكرو».
در قرآن جمعاً 12 بار از « #طين» سخن گفته است كه 8 بار آن دربارة مبدأ پيدايش انسان است؛ طين شبيه همان گِل رُسي است كه براي ساخت آجر در كورهپزخانهها مورد استفاده قرار ميگيرد و كوزهگران و مجسمهسازان به گونهاي آن را ورز ميدهند و به اشكال مختلف درميآورند. قرآن تصريح كرده است كه مبدأ پيدايش شما (و به طور كلي حيات در كرة زمين) از گِل بوده است (سجده 7 (32:7) )، البته نه همين گِل معمولي، بلكه گِلي چسبنده (صافات 11 (37:11) - طِينٍ لَازِبٍ) و به تعبير ديگر، عصارهاي از گِل (مؤمنون 12 (23:12) - وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَهٍ مِنْ طِينٍ). معلوم ميشود قبل از پيدايش حيات و اولين موجود زنده، تغييري در ماهيت بعضي گِلها روي داده تا تدريجاً آمادة تبديل به ماده آلي و پذيرش حيات گردد. بررسيهاي علمي نشان ميدهد که ميليونها سال طول کشيده تا در آبهاي کم عمق دوران ديرين، از گِل و مواد خاکي، اجسام آلي (کربندار) حاصل شوند و از اين اجسام، ماده زنده، ويروسها و بعداً موجودات زنده پديد آيند. به اين ترتيب با ضميمه شدن کربن و ازت به گِلهاي مردابهاي اوليه، مقدمه پيدايش جسم آلي و سپس ماده زنده فراهم شد. ر ک به کتاب «قرآن مجيد، تکامل و خلقت انسان» نوشته دکتر يدالله سحابي ص 191، 199. همچنين: «آفرينش انسان كامل بلافاصله از «طين» صورت نگرفته است، بعد از خلقت از گِل (طين) مهلتي (اجلي) گذشته است كه مدّت آن را خدا ميداند (...اجل مسمي عنده...). در اين مدت تحولاتي در جريان آفرينش انسان صورت گرفته است كه آيات ديگر قرآن متذكر آن ميشود (ص289).
تفسير بازرگان
او اصل شما، يعنى آدم را آفريد و آدم از خاك و آب است و يا اينكه او مادّۀ هر فردى از انسان را از گل آفريد؛ چرا كه انسان از گوشت و خون است و آن دو از گياه مىباشند و گوشت حيوان نيز از گياه به وجود مىآيد و گياه از گل تفسير كاشف
در اينجا دو مسئله است يكى اينكه: خلقت انسان داراى دو مرحله است مرحلۀ اول خلقت انسان از خاك و گل، چنان كه در اين آيه و آيات ديگر آمده است دوم تكثير نسل انسان به واسطۀ نطفه و توالد و تناسل است قرآن فرمايد: اَلَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ اَلْإِنْسٰانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلاٰلَةٍ مِنْ مٰاءٍ مَهِينٍ سجده 7-8 از قرار معلوم خلقت سائر حيوانات و علفها و درختان نيز چنين است
تفسير احسن الحديث
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.