رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
دراين قسمت فوايد وعملكردهايي را كه در قران براي نماز بيان شده است،ذكر ميكنيم
يكي از فوايد نماز كه در سوره بقره در 2ايه بان اشاره شده است ،وسيله وابزار بودن انست.
ابزار و روشي براي كمك دادن به انسانها در زندگي وحوادث آن
در هر دو ايه زیر نماز وصير دركنار هم و با اين خاصيت عنوان شده اند.كه مي توانند بصورت مكمل يا منفرد به ما ياري برساند در مواقع نياز .
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۳﴾
اى كسانى كه ايمان آورده ايد از شكيبايى و نماز يارى جوييد زيرا خدا با شكيبايان است (۱۵۳)
وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ ﴿۴۵﴾
از شكيبايى و نماز يارى جوييد و به راستى اين [كار] گران است مگر بر فروتنان (۴۵)کلمات کلیدی:نماز صبر استعانت فایده صلات ویرایش بوسیله کاربر 1402/09/20 08:36:46 ق.ظ
| دلیل ویرایش: key word
|
|
|
|
رتبه: Newbie
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/02/04 ارسالها: 7
|
روزی حضرت زهرا(سلام الله علیها) کنار رسول خدا(ص) نشسته بودند. حضرت فاطمه(س) از پدر بزرگوارش پرسید: پدر جان، یا رسول الله! زنان و مردانى که نسبت به نماز بىاعتنا هستند و نماز را سبک مىشمارند، چه عواقبى را در پیش دارند؟ رسول خدا(ص) فرمود: فاطمه جان! هر کسى از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مىسازد:
شش مورد در دنیا، سه مورد در وقت مرگ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قیامت زمانى که از قبر خارج شود.
الف) اما آن شش بلایى که در دنیا دامنگیرش مىشود: 1- خداوند برکت را از عمرش مىبرد. 2- خداوند برکت را از رزقش مىبرد. 3- خداوند عزوجل سیماى صالحین را از چهرهاش محو مىکند. 4- هر عملى که انجام مىدهد پاداش داده نمىشود. 5- دعایش به آسمان نمىرود. 6- بهرهاى از صالحین براى او نیست.
ب) اما آن سه بلایى که هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد: 1- ذلیل از دنیا مىرود. 2- هنگام مرگ در حال گرسنگى خواهد بود. 3- تشنه از دنیا خواهد رفت، اگر چه آب نهرهاى دنیا را به او بدهند.
ج) اما آن سه بلایى که در قبر دامنگیرش مىشود: 1- خداوند ملکى در قبر براى او مىگمارد تا او را زجر دهد. 2- قبرش براى او تنگ خواهد شد. 3- گرفتار ظلمت و تاریکى قبر خواهد شد.
د) اما آن سه بلایى که در روز قیامت گرفتارش خواهد شد: 1- خداوند ملکى را موکل مىسازد تا او را با صورت بر زمین بکشد، در حالى که خلایق تماشا مىکنند. 2- محاسبه اعمالش به سختى انجام مىشود. 3- خدا به نظر لطف به او نمىنگرد و براى اوست عذاب همیشگى.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
از جمله فواید برشمرده شده برای نماز در قران،بازداشتن از انجام کارهای منکر و فحشا ست.
سوره عنکبوت در آیه 45 اینگونه بیان میکند:
اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿۴۵﴾
فولادوند: آنچه از كتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى دارد و قطعا ياد خدا بالاتر است و خدا مى داند چه مى كنيدویرایش بوسیله کاربر 1402/09/20 08:37:33 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
نماز،یاد خداست.
خدا در هنگام بعثت موسی به پیامبری این چنین اورا خطاب میکند:
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي ﴿۱۴﴾
مکارم: من الله هستم، معبودي جز من نيست، مرا پرستش كن و نماز را براي ياد من به پادار.
ذکر خدا نیز فواید بسیاری دارد که به برخی از انها اشاره میشود.
-ارامش و اطمینان قلب:
در سوره رعد امده است که الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿۲۸﴾
همان كسانى كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى يابد (۲۸)
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
قرآن كريم آن ذكر زباني كه با ذكر قلبي همراه نيست آن را ممدوح نميشمارد و يا مذموم ميداند درباره نماز ميفرمايد نماز را براي ذكر حق اقامه بكن آن گاه ميفرمايد واي به نمازگزاراني كه ساهياند و نميدانند چه ميگويند اگر در يك كريمه ميفرمايد و أقم الصلاة لذكري اگر در سوره ماعون ميفرمايد فويلٌ للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون معلوم ميشود اگر كسي نماز ميخواند با اينكه ذكر الله بر لسان او جاري است اگر نداند چه ميگويد واي به حال او. كسي كه ويل براي اوست و واي براي او كه هرگز قلب آرام ندارد اين نشان ميدهد كه عمده ذكر قلبي است نه ذكر لساني و ذكر لساني زمينه است براي پيدايش ذكر قلبي
اين كه فرمود واي به نمازگزاراني كه نميدانند چه ميگويند معلوم ميشود اگر در سوره طه فرمود وَ اقم الصلاة لذكري آن ذكر القلب مراد است نه اين الفاط را بر زبان جاري بكن الفاظ را بر زبان جاري كردن يك واجب است توجه و حظور و خطور و نيت داشتن واجب ديگر است بايد اين الفاظ را با نيت ادا كرد و حضور قلب است و اگر اين ذكر زباني باشد و ذكر قلبي نباشد ميشود سهو و اگر كسي ساهي از صلاة شد فويل له فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون الذين هم يراءون آن كسي هم كه مرائي است ذكر زبان را دارد اما ذكر قلب را ندارد بنابراين اگر ذكر به عنوان عاليترين مظهر ذكر نماز مطرح شده است آن #نمازي كه انسان بدان چه ميگويد
اگر يك كسي خواست بفهمد نماز صبحش قبول شد يا نه يك نشانهاي دارد اگر تا ظهر چند گناه در معرض او قرار گرفت و در امتحان او قرار رگفت و خدا او را حفظ كرد و آلوده نشد بفهمد نماز صبحش قبول است و الا اگر صبح تا ظهر به گناه تن در داد و آلوده شد بفهمد نماز صبحش قبول نشده نماز صبحش صحيح است دوباره نبايد بخواند اما نمازي است غير مقبول است
براي اينكه نماز آن است كه تنهي عن الفحشاء و المنكر اگر نماز آن است كه تنهي عن الفحشاء و المنكر يك كسي هم نماز بكند هم چهارتا معصيت بكند آن هم ميشوند نماز صحيح هست نه صلات مقبول اين در بحث صحيح و اعم گذشت كه اين الفاظ براي اعم از صحيح و مقبول است يك حتي براي اعم از صحيح و فاسد است دو بنابراين الان سخن در قبول است كدام نماز است كه آتش را خاموش ميكند اينكه ملائكه هنگام نماز ميگويند بلند شويد با نمازتان آتش را خاموش كنيد كدام نماز است؟ اين نمازي كه انسان يك بار ميگويد اللهاكبر يك بار ميگويد السلام عليكم و آن وقت حواسش هم در اين بين پرت است يا نمازي كه انسان «المصلي يناجي ربه» اين «المصلي يناجي ربه»؟ هم در آن رواياتي است كه مرحوم صدوق نقل كرده در من لا يحضر كه انسان دارد مناجات ميكند با خدا اگر نداند كه چه ميگويند كه خب همان نماز است كه در روايت دارد را به سرش ميكوبند مضيع صلات همين گروهاند ديگر اگر كسي نداند با چه كسي دارد مناجات ميكند و چه چيزي ميگويد نمازش را تضييع كرده حق نماز را ادا نكرده بنابراين نماز آن است كه بتواند گناه نكند
ايت اله جوادي املي تفسير سوره رعد
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
اگر ذكر الله موجب ارامش قلب است، پس چگونه با ايه الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم قابل جمع است؟
در اين كريمه ميفرمايد اينها دلشان به ياد خدا ميآرمد آيا آنجا كه دل ميتپد با اينجا كه دل ميآرمد موردش فرق ميكند يا مقامش فرق ميكند در سوره انفال آيه دوم است ميفرمايدانما المؤمنون الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم مؤمنين واقعي كساني هستند كه اين اوصاف را داشته باشند. دلشان بهراسد و بتپد در اين كريمه فرمود مؤمن راستين كسي است كه اگر سخن خدا مطرح شد دلش بتپد .در سوره حج اوصافي را كه براي مؤمنين ذكر ميكند براي مخبتين كه مؤمنين كاملند ذكر ميكند مشابه همين است آيه 35 سوره حج ميفرمايدو بشر المخبتين الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم اگر الله مطرح بشود دلهاي اينها ميتپد آيا اين تپش دل با آن طمأنينه دل در دو مورد است يا در دو مقام است؟ چند نظر مطح است:
1-گاهي گفته ميشود آنجا كه سخن از تپش دل است وقتي است كه سخن از جهنّم و عذاب خدا مطرح باشد مؤمن كسي است وقتي به ياد جهنم و عذاب خدا متذكر ميشود دلش ميتپد اينجا كه سخن از طمأنينه و آرامش دل است مربوط است به تذكر بهشت و نعمتهاي بهشت و ثواب الهي وقتي به ياد رحمت حق و سعه رحمت حق متذكر ميشود قلبش ميآرمد پس آن تپش دل و اين طمأنينه دل برگشتش به خوف و رجاء ميشود همانطوري كه خوف عند تذكر جهنم و عذاب است رجاء عند تذكر بهشت و رحمت است ترس و تپش دل هم هنگام تذكر عذاب است طمأنينه و آرامش دل هم هنگام تذكر رحمت است اين خلاصه بياني كه در مجمع و امثال مجمع فرمودند.
2-يك جمعي را سيّدنا الاستاد(رضوان الله عليه)در الميزان دارند كه لابد ملاحظه فرموديد: ميفرمايند مؤمن در طليعه امر قلبش ميتپد در پايان امر قلبش ميآرمد اول وقتي به ياد حق شد انس كاملي پيدا نكرد در اوايل راه است قلبش ميتپد وقتي كاملاً مأنوس شد و ايمان او ديگر «خوفا من النار» نشد ديگر براي عذاب و پرهيز از عذاب نشد بلكه انساً و «حباً لله» شد آنگاه قلبش ميآرمد طمأنينه دارد و آن آياتي كه ميفرمايد ياد حق قلب را متزلزل ميكند مال اوايل امر است اين آيه كه ميفرمايد ياد حق قلب را ميآرمد و مطمئن ميكند مال اواخر امر است شاهد اين جمع را هم آيه سوره زمر قرار دادند تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم آنها كه از خداي سبحان ميهراسند بدن اينها ميتپد و ميلرزد اما كم كم اين قشعريره اين لرزش و تپش به آرامش تبديل ميشود ثم تلين جلودهم و قلوبهم الي ذكر الله كم كم اين لرزش برطرف ميشود كم كم اگر اشك ميريزند اشك شوق ميريزند نه اشك خوف كم كم در سجده آنقدر طولاني سر از خاك برنميدارند كه ميگويند ما از اين ذكر لذت ميبريم سخن از لذت است و طمأنينه نه سخن از ترس و قشعريره ذلك هدي الله يهدي به من يشاء معلوم ميشود درباره دنياست كه در دنيا اينها كه اهل خشيتند اوايل گرفتار قشعريره اند بعداً از لين بودن و مطمئن بودن بهره ميبرند. اين جمع از نظر تفسيري جمع خوبي است راه بازتري است نسبت به آنچه كه در تبيان و مجمع و امثال ذلك آمده.
3- اما شايد راه ديگري باشد و آن اين است كه قرآن كريم انسان را در برابر جهان يك طرز ميبيند در برابر الله طرز ديگر ميبيند در برابر جهان ميگويد مؤمن قلبش به ياد حق در برابر جهان آرام است هيچ حادثهاي از حوادث جهان او را نميلرزاند چرا؟ چون قلبش به مركز قدرت بسته است آرام است هيچ أمري باعث لرزش و اضطراب او نيست زيرا اين قلب به مركز قدرت و رحمت بسته است يك حسابي براي انسان و جهان قائل است يك حسابي براي انسان و خدا حسابي كه براي انسان و جهان قائل است ميفرمايد انسان اگر مؤمن نبود هم در مسايل علمي گرفتار تپش انديشه است هم در مسايل عملي گرفتار اضطراب در تصميم اين مقام اول بحث است كه انسان را وقتي خدا با جهان ميسنجد ميگويد اگر مؤمن نباشد كه همواره در تپش و اضطراب است اگر مؤمن باشد همواره در أمن است جريانهايي كه قرآن كريم در اين مقام اول بحث ذكر ميكند فراوان است ميفرمايد اصحاب كهف در برابر آن خطر قيام كردند و اگر چنانچه خدا دل اينها را نميبست و به خود مرتبط نميكرد اينها گرفتار تپش و اضطراب بودند اما چرا در برابر آن طاغي قيام كردند؟ براي اينكه قلبشان به قدرت حق مربوط بود. انهم فتية آمنوا بربهم اينها به هدايت ابتدايي ترتيب اثر دادند و ايمان آوردند و زدناهم هديً ما هم اينها را هدايت پاداشي داديم آنگاه و ربطنا علي قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربنا رب السموات و الارض آن وقتي كه قيام كردند در برابر آن طاغوت و به توحيد مردم را دعوت كردند يا توحيد خودشان را اعلام كردند ما قلبشان را بستيم، بستيم كه تكان نخورد اين دل ديگر تكان نميخورد هر چه بر اينها بگذرد و بر اينها تحميل بشود نميتپند
اگر ياد خدا باشد انسان ميآرمد بدترين صحنه شهوت را كه ترسيم ميكند حمله آن زن است به يوسف(سلام الله عليه) او از آن طرف با اضطراب و تپش و كوشش و لقد همت به اما از اين طرف و هم بها لولا ان رأي برهان ربه فرمود اگر ما دلش را نبسته بوديم اين الله را نميديد اين هم دلش در شهوت ميتپيد اما چون برهان رب را ديد كاملاً آرام بود گفت «معاذ الله» آنجا در حال خطر قلب يك مادر را ميگيرد كه در برابر خطر نتپد فرمود لولا ان ربطنا علي قلبها قلبش ميتپيد و اصبح فؤاد ام موسي فارغا نزديك بود دلش خالي بشود اگر دلش را نگرفته بودي انسان وقتي جهان را جنود الله ديد خود را هم مانند جهان بنده الله ديد به الله سر ميسپارد و دل ميدهد
اما انسان در برابر الله چه؟ خود را در برابر خدا ببيند چه؟ در سوره احزاب آيه 39 اين است كه ميفرمايد الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احدا الا الله جز از خدا از هيچ چيزي نميترسند پس نسبت به غير خدا قلبشان ممطمئن است هيچ چيز نميتواند اينها را مرغوب كند الا بذكر الله تطمئن القلوب پس نسبت به غير خدا در هر حادثهاي خواه مسايل علمي باشد در امن خواه مسايل عملي باشد چه مربوط به غضب در امنند چه مربوط به شهوت در امنند اين مقام اول بحث كه ارتباط انسان با جهان را مطرح ميكند
مقام ثاني بحث اين است كه انسان متذكر به الله نسبت به الله چه حالاتي دارد. اين حالات گوناگون دارد تا به مقام تسليم برسد كه عاليترين مقام است. مقام تسليم كه رسيد، از خود چيزي ندارد كه حالا يا بتپد و يا بيارامد اصلاً مالك قلب نيست. آنجا كه رسيد قلبش در اختيار خودش نيست كه حالا چيزي قلب او را متأثر كند او دلش بتپد يا بيارامد. او كلا ًبه الله تسليم كرد او عاليترين مقام است كه تسليم است. و قبل از آن مقام بين خوف و رجاء است تا برسد به خوف از محروميت از لقاء الله يا رجاء به لقاء الله انسان اگر از ياد خدا غافل بود قلبش در اضطراب است و اضطراب غير از ترس است، و اگر كسي به ياد خدا بود قلبش مطمئن است ولو بترسد در ترس مصمم است ميداند و ميترسد. در ترس مردد نيست. طمأنينه در برابر ترس نيست طمأنينه در برابر اضطراب است. در برابر فشار است. نه طمأنينه در برابر ترس تا بگوييم اين آيه سوره رعد با آيه سوره انفال چگونه جمع ميشود. آنكه قلبش ميتپد بنام حق و اشك ميريزد او مطمئن است او مضطرب نيست. نه در علم مضطرب است و نه در عمل چيزي مانع تصميمگيري و قاطعيت او نيست. اضطراب سرگرداني و تحيّر در برابر طمأنينه است طمأنينه در برابر ترس نيست. آن كسي كه از خوف خدا ميترسد انسان مطمئن است ميداند چه خبر است و ميترسد نه در علمش و نه در عملش هيچ ترديدي نيست. اما آن كسي كه نميداند چه كند و مردد بين نفي و اثبات است او مردد است او از طمأنينه محروم است آيه سوره رعد طمأنينه و آرامش را در ذكر الله حصركرد فرمود ألا بذكر الله تطمئن القلوب يعني لا تطمئن القلوب بغير ذكر الله. اين حصر طمأنينه در ذكر الله است كهآراميدن بدون ذكر حق محال است. آن وقت اگر كسي از ذكر حق روي برگرداند اين در فشار قرار ميگيرد و هرگز آرامنيست. اگر ندارد، در فشار تحصيل مال است. هم در فشار كيفيت حفظ است و هم در فشار كيفيت افزايش هلمن مزيد است، هرگز آرام نيست اگر ذكرالله الاّ و لابد اثر منحصرش طمأنينه بود نبايد مؤمن كه به ياد حقّ هست برگه قلبش بتپد و بلرزد اما اگر عكس بود يعني طمأنينه منحصر در ذكر الله بود نه ذكرالله منحصراً طمأنينه ميآورد يعني جز طمأنينه كار ديگر نكرد آنگاه آيه سوره انفال معارض نيست ترديد است كه با طمأنينه نميسازد اضطراب و تحيّر است كه با طمأنينه سازگار نيست. و در هيچ آيهاي هم خداي سبحان ذكرالله را باعث اضطراب قرار نداد تا آن آيه با اين آيه محل بحث سوره رعد معارض باشد. اصلاً تعارض بين طمأنينه و اضطراب است نه بين طمأنينه و ترس از جهنّم يا ترس از محروم شدن از جنةُ اللقاء و مانند آن.
پس تزلزل و درخواست كمك از جانب رسولان چگونه توجيه ميشود؟ اين تزلزل يعني زمينه شان آن چنان به اضطراب درآمده كه در برابر خداي سبحان گفتند متي نصرالله نه در برابر جهان نسبت به خداي سبحان ميگويند پس كجاست كمكت زلزال شديد يعني اضطراب در برابر خدا. اين متينصر الله كه خداي سبحان به اينها نسبت داد ميگويند خدايا تو كه وعده دادي وعدهات كجاست؟ نسبت به خدا مسئلت و تضرّع دارند نسبت به جهان هيچي اينها را در تصميمگيري مردّد نميكند. هر چه هم خبر آوردند كه شما پا برهنهايد و آنها مسلحاند و سواره هستند در عزمشان خللي پيش نيامد اما تصميمشان عوض ميشود مردد بشوند كه آيا به جنگيم يا نجنگيم مردد بشوند كه آيا صلح كنيم يا صلح نكنيم مردد بشوند كه آيا تسليم بشويم يا نشويم در اينها نيست نسبت به خداي سبحان كهمركز قدرت است ميگويند كجاست پس ياريات كجاست
اين انسان متذكّر به ياد الله مشمول رحمت سكينه و طمأنينه خواهد بود. آن وقتي كه از مكّه بيرونش ميكنند سخن از سكينه است آن وقتي كه خداي سبحان او را به مكه برميگرداند باز سخن از سكينه و طمأنينه است. آن را در سوره فتح بيان فرمود در سوره فتح دو سه مورد سخن از انزال سكينه است. آيه چهارم سوره فتح اين است هو الذي انزل السكينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايماناً مع ايمانهم اين طمأنينه را خداي سبحان نازل كرده است در قلوب مؤمن اگر در آيه محل بحث سورهرعد فرمود الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكرالله در سوره فتح ميفرمايد چون مؤمن بودند براي ازدياد ايمان اينها خدا سكينه را نازل كرده. پس آرامش و طمأنينه يك فيض خاصّي است از طرف خداي سبحان كه خداي سبحان آن فيض خاص را بر قلبي نازل ميكند كه آن قلب مؤمن باشد و به ياد حقّ در همين سوره فتح آيه 18 اينست فعلم ما في قلوبهم فأنزل السكينة عليهم و أثابهم فتحاً قريبا چون از دل اينها با خبر بود اين دل را آرام كرد. آن مقلب القلوب از اين دل با خبر بود كه اين دل به ياد حقّ است اگر دل به ياد حق بود خدا اين دل را محل نزول سكينه و طمأنينه قرار ميدهد ميآرامد. اين دل با همه محروميتهايي كه داشتند هرگز نميگفتند چه كنيم؟ چه كنم ندارد راه مشخص است ديگر
الا بذكر الله تطمئن القلوب خداي سبحان بر رسولش و بر مؤمنينش سكينه را نازل كرده است. اين طور نيست كه طمأنينه و #آرامش يك چيزي باشد انسان با پول بتواند تحصيل كند. آنهايي كه و رضوا بالحياة الدنيا و اطمأنوا بها اشتباهي رفتند بيراهه رفتند. خيال كردند همان سراب اينها را سير ميكند. #سكينه و طمأنينه كه در زمين نيست. سكينه و طمأنينه را خداي سبحان بايد از جهان غيب نازل بفرمايد.
خشوعِ قلب را به ذكرالله نسبت داد. فرمود ان تخشع قلوبهم لذكر الله با اينكه همين مؤمنين كسانياند كه تطمئن قلوبهم بذكر الله اگر ذكرالله عامل طمانينه است همين ذكرالله باعث خشوع هم است. الم يأن للذين آمنوا ان تشخع قلوبهم لذكر الله و ما نزل من الحق و قلبشان مانند ديگران قسي نباشد معلوم ميشود كه خشوع با ذكرالله سازگار است. اگر خواستيد ثابت قدم باشيد به ياد خدا باشيد كه ذكر الله شما را ثابت ميكند و از اضطراب نجات ميدهد يا ايها الذين آمنوا اذا لقيتم فئةً فاثبتوا فئة يعني گروه. اگر يك گروهي در برابر شما ايستادند به جنگ آنها برخاستيد ثابت باشيد نلرزيد. خب چه چيزي عامل اين ثبات است و اين ثبات را تظمين ميكند اذا لقيتم فئة فاثبتوا وَ اذكروا اللهكثيرا) اگر هم يك وقتي احساس آشوب و هيجان كرديد به ياد خدا بيفتيد. هم در مقام دفع هم در مقام رفع هم ميفرمايد ذكرالله داشته باشيد تا گرفتار آشوب نشويد هم ميفرمايد اگر آشوبي به سراغ شما آمده است با ذكر خدا آن آشوب را رفع كنيد. هم متذكّر باشيد كه آشوب دفع بشود گرفتار اضطراب نشويد هم متذكّر بشويد كه آشوب پيدا شده را رفع كنيد
ذكرالله درجات دارد #طمأنينه هم درجات دارد، هر درجهاي از ذكر خدا باعث همان درجه از طمأنينه است. اگر ذكر الله خيلي قوي بود باعث طمأنينه قويتر ميشود و اگر ضعيف بود باعث طمأنينه ضعيفتر ميشود. اگر چنانچه طمأنينه به ذكر خدا مرتبط است و ذكر الله درجاتي دارد و طمأنينه هم درجاتي دارد، يعني هر درجهاي از طمأنينه به استناد درجهاي معيّن از ذكر الله خواهد بود.
رجال لاتلهيهم تجارةٌ و لابيع عن ذكرالله و إقام الصّلوة و ايتاء الزكوة في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر فيها اسمه يسبح له بالغدوّ و الآصال وقتي جريان نور انيّت خداي سبحان را مطرح ميفرمايد الله نور السموات و الارض آيه 37 سوره نور بعد از اينكه آن نور انيّت عمومي خداي سبحان را ذكر فرمود در ذيلش فرمود خداي سبحان يك نور اختصاصي هم دارد. آن #نور همگاني و عمومي كه فراگير است الله نور السموات و الارض آن نور هستي است و فيض همگاني است و رحمت مطلقه است كه به همه رسيده امّا در ذيل فرمود يهدي الله لنوره من يشاء اين نور نور خاص است . كجاها است في بيوت اذن الله ان ترفع .اين در مسجد است چون في بيوت اذن الله أن ترفع كه و يذكر فيها اسمه يسبح له يعني براي خداي در اين بيوت پرنور كه نور اختصاصي است،
تفسير تسنيم سوره رعد
ویرایش بوسیله کاربر 1403/01/29 12:52:01 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
مراد از ذكر در قران چيست؟ ايا ذكر فقط لفظي است؟ چرا در قران به ذكر الله زياد توصيه شده است؟جهت مطالعه به لينك زير مراجعه نماييد https://www.quranpuyan.c...qlby-st-y-dhkr-lfZy.aspx
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
فوايد و كاركردهاي مختلف نماز در صحنه هاي مختلف زندگي
گاهي سخن از نماز از اين راه است كه ﴿وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري﴾ گاهي نماز را به عنوان ﴿إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر﴾ گاهي هم نماز را به عنوان ﴿إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات﴾ بيان ميكنند براي اينكه اگر انسان بخواهد آلوده بشود نماز جلويش را ميگيرد ﴿تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر﴾ دفعاً و اگر خداي ناكرده آلوده شد نماز او را تطهير ميكند رفعاً ﴿إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات﴾ گرچه اذهاب اعم از دفع و رفع است ولي هر مرحلهاي اين نماز كار خاص خودش را دارد هم آن ﴿تَنْهى﴾ اعم از دفع و رفع است ولي ظهورش در دفع بيشتر است هم اين ﴿يُذْهِبْنَ﴾ اعم از دفع و رفع است لكن ظهورش در رفع بيشتر است دفع را هم شامل ميشود. اگر انسان به ياد خدا بود او خود را منزه از گناه ميداند نيازي نيست كه كسي يا چيزي او را از گناه نهي كند براي اينكه او بوي بد گناه را استشمام ميكند و اگر در آن مرحله نبود كه از ياد خدا و نام خدا لذت ببرد احياناً ممكن بود گرفتار وسوسه شيطان بشود به طرف گناه ميل پيدا كند آن ﴿إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر﴾ كارآمد است و اگر خداي ناكرده آلوده شد براي اذهاب و شستشو و از بين بردن گناه آمده اين آيه كافي است ﴿إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات﴾
تفسير ايت اله جوادي املي- سوره هود
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.