logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176919)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140015)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130722)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95050)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    وصیت در چه چیزهایی و برای چه کسانی؟    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟             

توجه

Icon
Error

عنوان جدید ارسال پاسخ
ali Offline
#1 ارسال شده : 1402/08/01 09:11:47 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تقیّه به معنای ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف‌ نظر و اعتقاد قلبی است. این مسئله، یکی از مباحث اساسی در بین پیروان مذاهب اسلامی می باشد. وهابیت، تقیه را انکار نموده و آن را به «نفاق» تشبیه می‌کند!

«تقیه» یک بحث قرآنی است. و هیچ ارتباطی به شیعه و سنی ندارد. و در سه آیه از آیات قرآن کریم، به این مسئله و مشروعیت آن اشاره شده است:

۲.۱ - آیه اول:

خدای متعال در سوره آل‌عمران به صراحت می‌فرماید:
«لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‌ءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاة؛ افراد با ایمان نبايد به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند، و هر كس چنين كند، هيچ رابطه‌اى با خدا ندارد (و پيوند او بكلى از خدا گسسته مى‌شود)، مگر اينكه از آنها پبرهيزيد (و به خاطر هدف‌هاى مهم‌ترى تقيه كنيد.»
این آیه در حقیقت می‌فرماید که زیر بار حکومت کفر رفتن حرام است، مگر اینکه از روی تقیه باشد! اظهار محبت به کفار حرام است، مگر از روی تقیه! یک نفر از کفار می‌ترسد، به جانش، به مالش و به آبرویش از او می‌ترسد، لذا به او اظهار مودت می‌کند، یعنی «تقیه خوفی»؛ قرآن می‌گوید که اشکالی ندارد. یا نه، اظهار محبت می‌کند تا آنها را نرم کند برای جذب به اسلام، یعنی «تقیه مداراتی»؛ اطلاق این آیه، هر دو را شامل می‌شود.

۲.۲ - آیه دوم

این آیه در رابطه با جناب «عمار» است. می‌فرماید:
«مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمان؛ کسانی که بعد از ایمانشان به خدا کافر شوند (مجازات می‌شوند) بجز آنها که تحت فشار واقع شده‌اند در حالی که قلبشان با ایمان، آرام است.»
این آیه صراحت دارد در اظهار کفر انسان با ایمان از روی تقیه. شما می‌گوئید که شیعیان از روی تقیه پشت سر اهل‌سنت نماز می‌خوانند، و این درست نیست! خب شما آیه قرآن را ببینید که می‌گوید اگر کسی از روی تقیه، و برای حفظ جانش، کلمه کفر را بر زبان جاری کند، ایرادی ندارد.

این آیه مطلق هم هست. می‌فرماید: «مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمان» فرقی نمی‌کند که از چه کسی مکره بشود، هم تقیه از کفار را می‌گیرد و هم از دیگر مسلمانان را. در حقیقت این آیه یک ملاکی را به ما می‌دهد. و آن خوف بر جان و مال و... است.
از هر کس که باشد فرقی نمی‌کند. مثل این است که شارع مقدس می‌گوید که شراب نخورید چون مست کننده است. این مست کردن یک ملاک است. و تمام موارد را شامل می‌شود. خمر باشد، نبیذ باشد و یا عصیر باشد، فرقی نمی‌کند. وقتی مست کنندگی آن ثابت شد، حرمتش ثابت می‌شود.

۲.۳ - آیه سوم

خداوند متعال در سوره غافر می‌فرماید:
«وقالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَه..؛ و مرد مؤمنی از فرعونیان که ایمان خود را پنهان می‌داشت گفت...»
این آیه نیز به صراحت، مسئله کتمان ایمان، یعنی همان تقیه از ترس دیگران را مطرح کرده و مهر مشروعیت بر آن زده است.


نقل از سايت ويكي فقه


كلمات كليدي: تقيه خوف نفاق ترس مدرا
ali Offline
#2 ارسال شده : 1402/09/13 08:33:33 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

❇️#تقیه یعنی چه؟ هدف از آن در ارتباط با کافران چیست؟

💠لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‌ءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ «28 ال عمران » 

🌱نبايد اهل ايمان، بجاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود برگزينند و هر كس چنين كند نزد خدا هيچ ارزشى ندارد، مگر آنكه از كفّار پروا و تقيّه كنيد (وبه خاطر هدف‌هاى مهم‌تر، موقّتاً با آنها مدارا كنيد) و خداوند شما را از (نافرمانى) خود هشدار مى‌دهد و بازگشت (همه) به سوى خداوند است.

🔹#تقيّه، به معناى كتمان عقيده‌ى حقّ از ترس آزار مخالفان و ترك مبارزه با آنان به جهت دورى از ضرر يا خطرِ مهم‌تر است. تقيّه، گاهى واجب و گاهى حرام است. قرآن در آيه 106 سوره نحل، درباره‌ى تقيّه سخنى گفته كه شأن نزول آن عمار ياسر است.

🔹ارتباط ظاهرى با #كفّار براى رسيدن به اهداف والاتر، در مواردى جايز است.
«إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً»

🔹تقيّه، براى حفظ دين است. مبادا به بهانه‌ى تقيّه، جذب كفّار شويد و از نام تقيّه سوء استفاده كنيد. «يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»


🔹به عنوان یک استثنا از این قانون کلی می‌فرماید: «مگر این که از آنها بپرهیزید و تقیه کنید» (إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً).
همان تقیه‌ای که برای حفظ نیروها و جلوگیری از هدر رفتن قوا و امکانات و سر انجام پیروزی بر دشمن است.

👈مسأله #تقیه در جای خود یک حکم قاطع عقلی و موافق فطرت انسانی است.

📚تفاسیر نور و نمونه

🔹هدف از اين پرواگيري، كه در اصطلاح ديني تقيّه معنا مي‌شود، مراقبت و محافظتي است از بيم تسلّط آنان، وگرنه روابط انساني و عاطفي فردي، يا مناسبات علمي و فرهنگي و هنري داشتن با آنان هيچ مانعي ندارد. همة اين توصيه‌ها براي حفظ حريم و حوزة ايماني و استقلال جامعه اسلامي مي‌باشد.

تفسير بازرگان

الا ان تتقوا منهم تقية

كلمه (اتقاء) در اصل از ماده (وقايه از خوف ) گرفته شده و چه بسا از باب استعمال مسبب در مورد سبب به معناى خود خوف هم استعمال شود، و شايد تقيه در مورد آيه نيز از همين قبيل باشد.
و اين آيه شريفه دلالتى روشن بر جواز تقيه دارد

اين را هم بگوئيم كه استثناى در اين آيه استثناى منقطع است، يعنى استثنائى است بدون مستثنا منه، چون آنچه به نظر مى رسد مستثنا منه باشد، در واقع مستثنا منه نيست، زيرا اظهار محبت دروغى و از ترس، محبت واقعى نيست، و همچنين اظهار ساير آثار ولايت اگر دروغى و از ترس باشد ولايت واقعى نيست، چون خوف و محبت كه مربوط به قلب است، دو صفت متضادند، كه دو اثر متقابل در قلب دارند، چگونه ممكن است در يك قلب متحد شوند، و در نتيجه استثناى درجمله : (و هركس چنين كند از حزب خدا نيست مگر آنكه توليش از ترس باشد)، استثناى متصل باشد.

تفسير الميزان

🔹تقيّه به معناى #حفظ‍‌_مهم‌تر_در_برابر_مهم است ، مثلاً براى حفظ‍‌ سخن يا عمل اسلامى جان انسان و مانند آن در خطر باشد كه اينجا تقيه واجب است، يعنى براى حفظ‍‌ مهم‌تر، مهم را بايد از دست داد و البته در صورتى كه نتوان هر دو را انجام داد، بنابراين سخن يا عمل كفرآميز يا گناه براى حفظ‍‌ جان و مانند آن واجب است جريان دوران ميان #اهم و #مهم داراى سه‌بعد است و تقيه تنها براى حفظ‍‌ اهم است با از دست دادن مهم.
🔻فرق ميان «تقوى» و «تقيه» اين است كه تقيه، تقواى احيانى است براى حفظ‍‌ اهم با از دست دادن مهم،
ولى تقوا مطلق است كه كلاً پرهيز از ترك واجب و فعل گناه مى‌باشد،

تفسير فرقان

༻🍃‌🌸🍃༺

ویرایش بوسیله کاربر 1402/11/03 12:44:36 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

Guest
#3 ارسال شده : 1402/09/22 09:30:07 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

قاعدة التقیة

یکی از قواعدی که عمومات اطلاقات را محدود می‌کند و می گوید این عمومات در جایی است که ضرر به مال، جان و ناموس شما نباشد، اما اگر ضرری به مال، جان یا ناموس شما متوجه شد، شرع مقدس یک چنین عملی را از شما نخواسته، بنابراین، ادله تقیه همان حالت «لا ضرر» را دارد، همان حالت لا حرج را دارد و نیز حالت «الإسلام یجبّ ما قبله» را دارد.

باید توجه داشت که این بحث برای ما یک بحث مهمی است خصوصاً که در فقه امامی مسأله تقیه مطرح است اما در کتب اهل سنت مسأله ‌ای بنام تقیه مطرح نیست

باید توجه داشت که ائمه ع هرگز از ابو حنیفه و امثال ابو حنیفه تقیه نمی‌کردند، این کوچک کردن مقام و موقعیت ائمه است که بگوییم ائمه ع از آنها تقیه می‌کردند، امام ع در یکجا تقیه می‌کرد، یعنی در مسائلی که مربوط به خلافت بود، مانند خلافت منصور و غیر منصور، ولذا در ثبوت هلال، فرمود اگر پیش شما ثابت است من حرفی ندارم، از خلفا در مسائل خلافت تقیه می‌کردند، اما در مسائل عقاید و احکام اصلاً‌ تقیه نمی‌کردند، تقیه برای حفظ مال، جان و ناموس شیعه بوده است،‌یعنی دیدند اگر بخواهند احکام واقعیه را بگویند،‌همه شیعه صاحب یک قول بشوند، اینها شناخته می‌شوند و می‌شوند مارک دار و همه آنها را از بین ميبرد

مورد تقیه کجاست؟

مورد تقیه عقاید است و احکام، از نظر عقاید، ممکن است از کسی سؤال کنند که نظر شما در باره فلانی چیست؟ مورد تقیه گاهی عقاید است و گاهی احکام.

تقیه سلاح انسان ضعیف است در برابر انسان قوی و ظالم.


أدلة قاعدة تقیة

تقیه هم دلیل قرآنی دارد و هم دلیل روائی،

ما از قرآن کریم، چهار آیه داریم که اولین آیه‌اش این است:

1: «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ » [9] .

کساني که بعد از ايمان کافر شوند -بجز آنها که تحت فشار واقع شده‌اند در حالي که قلبشان آرام و با ايمان است- آري، آنها که سينه خود را براي پذيرش کفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظيمي در انتظارشان!

جمله «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ » بدل از ما قبل است، یعنی از این آیه،‌ آیه دیگری است که جمله «مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ » بدل از آن است، آیه قبل این است : «أِنَّمَا يفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ»[10] .

تنها کساني دروغ مي‌بندند که به آيات خدا ايمان ندارند؛ (آري،) دروغگويان واقعي آنها هستند! کاذبون چه کسانی هستند؟

«مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ»


فرق بین تقیه و نفاق
یکی از اشکالاتی که بر شیعه دارند این است که آنها اهل تقیه‌ هستند و تقیه یک شعبه‌ای از نفاق است و در حقیقت شیعه دارای یکنوع نفاق می‌باشند و نفاق این است که زبان با دل مخالف باشد، چرا به منافق، منافق می‌گویند؟ چون زبانش با دلش مخالف است،‌ یعنی زبانش می‌گوید: «لا اله إلّا الله»،‌اما در باطن بت پرست است.
خلاصه اینکه علمای اهل سنت احکام منافق را بر شیعه جاری می‌کنند و این شبهه را در اذهان انداخته‌اند.
ولی ما از این شبهه، سه جواب داریم:
1: جواب اول این است که بین تقیه و بین نفاق از نسب اربعه، تباین است، منافق یظهر الإیمان و یبطن الکفر،: « إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ»[1].
اما تقیه بر عکس است، یعنی در تقیه انسان « یظهر الکفر و یبطن الإیمان»، جناب عمار چه کرد؟ أظهر الکفر و أبطن الإیمان.
با این وجود چگونه می‌گویید که تقیه از شعب نفاق است و حال آنکه بین آنها از نسب اربعه،‌تباین است؟!

2: جواب دوم، ممکن است آنها بگویند ما این حرف ها سرمان نمی‌شود، نفاق این است که انسان بر زبان چیزی بگوید و حال آنکه دلش خلاف آن را می‌گوید، آدمی که تقیه می‌کند، زبانش با دلش یکی نیست. اگر این را بگویند، ما کبری را قبول نداریم،‌یعنی قبول نداریم که هر نفاقی بد است، هر نفاقی بد نیست، آن نفاقی که اگر من نکنم،‌مرا می‌کشند یا مالم را غارت می‌ کنند، قبول ندارم که چنین نفاقی بد باشد، نفاق وقتی بد است که انسان بواسطه نفاق سر کسی کلاه بگذارد و به طرف ضرر بزند،‌اما در جایی که به وسیله نفاق انسان جان یا مال خود را از ظالم حفظ می‌کند، چنین نفاقی را قبول نداریم که قبیح باشد.
3: جواب سوم، شیعه که تقیه می‌کند، تقیه اش مربوط به کفر و ایمان نیست، بلکه تقیه‌اش به احکام عملی است، سنی بجای مسح پایش را می‌شوید، بسمله را بجای جهر،‌آرام و آهسته می‌خواند، اصلاً تقیه شیعه در احکام عملیه است نه در اصول دین و عقائد.

آیا تقیه از اصول دین است به گونه‌ای که اگر کسی تقیه نکرد، مومن نیست؟
تقیه از اصول دین نیست بلکه حکم فرعی است،‌ مانند نماز واجب است، روزه واجب است، زکات واجب است،‌تقیه هم واجب است، جزء احکام عملیه است نه جزء اصول دین.

سئوال: آیا روایات تقیه، شامل موضوعات هم می‌شود؟

تقیه در دو مقام است، مقام اول مربوط به احکام است، یعنی تقیه می‌کنیم در اختلافی که با آنها در احکام شرعیه داریم، روایات متعارض را هم معنی کردیم و گفتیم بر فرض اینکه دلالت داشته باشند، طبقه اول از نظر قواعد فنی و اصولی مقدم بر طائفه دوم است.
تقیه در موضوعات
اینک وارد بخش دوم از تقیه می‌شویم، این بخش راجع به موضوعات است، اختلاف در احکام نداریم، هردوتای ما در احکام یکسان هستیم، ولی در تشخیص موضوع اختلاف داریم، آنها (اهل سنت) می‌گویند یوم الترویه، عرفه است، یعنی در ماه اختلاف داریم، آنها روز هشتم را نهم ماه حساب کرده‌اند و حال آ‌نکه از نظر ما روز هشتم است و ما هم ناچاریم از آ‌نها تبعیت کنیم، آیا مجزی است یا نه؟
غالباً آقایان وقتی قلم شان به اینجا می‌رسد، می‌لرزند، یعنی به ضرس قاطع نظر نمی‌دهند و می‌ گویند اصلاً اینجا با آنجا فرق دارد،‌ با دلیل می‌گویند در اینجا مجزی نیست

به نظر ما مجزي است چون ملاک تقیه، صیانت نفس و نفیس است و این دوتا فرق نمی‌کند که در احکام باشد یا در موضوعات.
امام خمینی (ره) در باره مجاز بودن ان فرمودند در این دویست و پنجاه سال ائمه اهل بیت ع حج کرده‌اند و هیچگاه دیده نشده که مخالفتی کنند و فرمودند بعید است که در این مدت طولانی (250سال) اختلافی در رؤیت هلال نباشد. در این دوران ائمه ما ع و به تبع شان شیعیان با اینها حج کردند، در کتب فقهیه ما حتی یک سوال هم در این مورد نیست که اگر هلال نزد آنها ثابت شد و در نزد ما ثابت نشده چه کنیم؟ حتی یک سوال هم در این مورد نیست، نسبت به ماه رمضان است،‌اما نسبت به حج حتی یک سوال هم نداریم و بعید است که در این مدت،‌هیچ نوع اختلافی در رؤیت هلال نباشد، ولی در عین حال ائمه معصومین ع و به تبع شان شیعیان با آنها حج کرده‌اند،‌این نشان می‌دهد که عمل مجزی است.

ايات قران تقيه در برابر كافر را بيان كرده است. چرا شيعه از اهل سنت تقيه مي كند؟

ممکن است کسی بگوید این آیه در مورد کفار است،‌مسلمان اگر از کافر بترسد،‌حتماً‌باید تقیه کند و حال آنکه شیعه از کافر تقیه نمی‌کند بلکه از مسلمان تقیه می‌کند؟
جوابش این است که مورد مخصّص نیست، میزان حفظ جان است، آنکس که شلاق دستش است، ظالم و قلدر است چه فرق می‌کند که مسلمان باشد یا کافر، آیه در این مورد نمی‌تواند سبب تخصیص بشود.
اتفاقاً این جمله از شافعی خواهد آمد که فرق نمی‌کند که انسان از کافر تقیه کند یا از مسلمان.
ما عرض می‌کنیم که هر چند این آیا مورد و شأن نزولش تقیه مسلم از کافر است، ولی ملاک و میزان یکی است فلذا فرق نمی‌کند که مسلمان از کافر تقیه کند یا مسلمان از مسلمان دیگر که ظالم است تقیه کند


آثار سازنده و مثبت تقیه
بحث ما در باره فواید تقیه است، اولین فایده تقیه حفظ نفس و نفیس می‌باشد، فایده دوم آن حفظ وحدت و اخوت اسلامی است، فایده سومش این است که جلو هدر رفتن نیروها را می‌گیرد، از روایات هم این مسأله استفاده می‌شود

درس خارج فقه ايت الله سبحاني

ویرایش بوسیله کاربر 1402/11/14 09:56:47 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

Guest
#4 ارسال شده : 1402/10/05 09:58:52 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

سید محمد جواد غروی
معنای لغوی تقیه
تقیه مصدر ثلاثی مجرد است به معنای پرهیز از خطر و اجتناب از دشمن و خود را در پناه چیزی حفظ کردن است. در دین به معنای مخفی کردن اعتقاد است به قصد حفظ جان از آسیب دشمن.[۳۰]

توضیحی پیرامون تقیه
سید محمد جواد غروی در کتاب چند گفتار به این موضوع اشاره می‌کند که احکام الهی که در شرع و از طریق قرآن ابلاغ شده باید تا قیامت باقی بماند و همچنین پرهیز از بیان حکم خداوند خصوصاً توسط ائمه موجب تعطیلی و ابطال اوامر و نواهی خداوند می‌گردد اگر ائمه در احکام تقیه می‌کردند این امر موجب پیدایش اختلاف در دین خدا می‌شد.
ترس خلفای ستمگر از ائمه این بود که آن‌ها حزبی تشکیل دهند و در مقابل ستمگران قیام کنند از این رو ائمه پیروان خود را از تجمع در برابر مخالفین منع نموده که چنین تقیه‌ای را تقیه در موضوعات می‌نامند. تقیه در موضوعات هم عقلی است و هم از کتاب و سنت قطعیه می‌باشد ائمه هم خود به این معنا تقیه می‌کردند.

شان نزول آیه تقیه
مفسرین عام و خاص شان نزول این آیه را عمل عماریاسر می‌دانند. عمار یاسر پس از تحمل شکنجه‌های فراوان و مشاهدهٔ صحنهٔ شهادت والدینش یاسر و سمیه در مقابل اصرار کفار بر اظهار کفر تسلیم شد و بر حسب ظاهر دست از اسلام برداشت.

انواع تقیه
تقیه واجب:در موردی است که در آن ترک تقیه باعث ضرر جانی، بدنی، مالی، عرضی یا مانند این‌ها بشود یا ضرری به اسلام برسد بی آن که فائده چشمگیری عائد اسلام گردد.
تقیه حرام :در موردی است که هرگاه ترک تقیه کند، باطل را سخت کوبیده، و حق را در مرتبهٔ اعلی ترویج نموده‌است مانند ترک تقیهٔ سید الشهدا.
تقیه مستحب: در وقتی است که تقیه کردن، منافع بیشتری عائد شخص و سائر مسلمین می‌نماید مانند این که در حج تقیه کردن و همراهی با آن‌ها در بعضی از فروعات و حضور در جماعات ایشان موجب تحکیم مبانی اتحاد بین مسلمان‌ها می‌شود.
تقیه مکروه:آن است که سود و زیان در فعل یا ترک تقیه بسیار اندک است و بعضی اوقات ترک آن بهتر و این هنگامی است که خطر جانی یا مالی شخص را تهدید نمی‌کند.


↑ ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ ۳۳٫۳ چند گفتار، نشر نقاش، 1379، گفتار هشتم:انواع تقیه

ايت الله محمد صادقی تهرانی در مورد تقیه شیعیان در مکه می‌گوید:
در کشور حج که رمز وحدت و پایگاه و زادگاه و جایگاه توحید است، واجب است برای حفظ وحدت اسلامی همة اقلیت‌های مسلمان خود را در این موج اکثریت مسلمین ادغام کنند، حساب خود را جدا نگیرند، نماز جدا – اجتماعات جدا – برخوردهای جدا – مشورت‌های جدا … هرگز! بلکه اینجا علی‌رغم دشمنان اسلام که آتش عداوت و اختلاف را دائماً با قلم‌های مسمومشان شعله می‌زنند، و به وسائل گوناگون می‌کوشند تا از کاه‌ها کوه‌ها بسازند، و از اندک اختلاف‌های سلیقه‌ای فلسفی – فقهی و … شکاف‌های زیادی میان مسلمین ایجاد کنند، ما بایستی علی‌رغم اینان و دشمنان داخلی‌مان در استحکام وحدت و پیوستگی کامل میان خودمان بکوشیم.

(جامعة علوم القرآن[پیوند مرده] پایگاه تخصصی علوم قرآنی
صادقی تهرانی، محمد - اسرار و مناسک حج - تقیه )


Guest
#5 ارسال شده : 1402/10/30 09:44:12 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
نمونه اي از تقيه امام صادق ع

از آموزنده ترین فرازهای زندگی امام صادق(ع) حادثه ای شنیدنی است که در عید فطر اتّفاق افتاد
ماجرا از این قرار بود که ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسی در هنگام خلافت خویش در بغداد، روزی امام صادق(ع) را به مرکز خلافت خود احضار کرد. او به دنبال فرصتی می گشت تا آنحضرت را به شهادت برساند تا اینکه وی آخرین روز ماه مبارک رمضان را عید فطر اعلام کرد.
آن روز هنگامی که حضرت صادق(ع) در منطقه حیره بر او وارد شد خلیفه از او پرسید: ای اباعبداللّه! نظر تو راجع به روزه امروز چیست؟

امام صادق با بهره گیری از آیه تقیه که می فرماید:

«لایتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فی شی ءٍ الّا ان تتّقوا منهم تقیهً و یحذّرکم اللّه نفسه و الی اللّه المصیر؛

افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را به دوستی بگیرند و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد مگر اینکه از آنان به نوعی تقیه کنید و خداوند شما را از عقوبت خود بر حذر می دارد و بازگشت همه به سوی خداست.

و با پیروی از اجداد طاهرین خویش تقیه نموده، و به سفاح فرمود: این مربوط به پیشوای مردم است، تو اگر روزه بگیری، من هم روزه می گیرم و اگر افطار کنی من هم افطار خواهم کرد. در این هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچیند و امام صادق(ع) به همراه او غذا خورده و روزه اش را شکست با اینکه مطمئنّاً می دانست آن روز از ماه رمضان است و عید فطر نیست. آن حضرت در توضیح عمل خویش به یاران نزدیکش فرمود:

«و اللّه انّه یومٌ من شهر رمضان فکان افطاری یوماً و قضاؤه ایسر علیّ من ان یضرب عنقی ولایعبد اللّه ؛

به خدا سوگند آن روز از ماه رمضان بود و یک روز شکستن روزه ماه رمضان (بخاطر تقیه و حفظ دین) و ادای قضای آن برای من آسانتر از این است که کشته شوم و خدا عبادت نشود.»


حضرت صادق(ع) با این تدبیر الهی توطئه خلیفه ستمگر را خنثی نموده و به شیعیان درسی دیگر آموخت. آن حضرت در این روایت ضمن تأکید بر اصل قرآنی تقیه، به فلسفه آن نیز اشاره می فرماید که تقیه برای حفظ دین است نه برای حفظ زندگی افراد.

و اضافه می کند که اگر من بخاطر حادثه ای کوچک کشته شوم دین الهی از میان رفته و عبادت و اطاعت از خداوند متعال به فراموشی سپرده خواهد شد.
ali Offline
#6 ارسال شده : 1402/11/08 11:54:40 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

🔻بررسي #آيات مرتبط با #تقيه

🔸ايه 106 سوره نحل
🔹مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «106»
كسى‌كه بعد از ايمان به خدا كافر (و مرتد) شود، نه آنكه او را به زور وادار كرده‌اند (كه با زبان اظهار كفر كند) در حالى كه قلبش به ايمان خويش مطمئن است، بلكه كسى كه سينه به روى كفر بگشايد (و بعد از ايمان با شادى به استقبال كفر برود) پس بر آنان از طرف خداوند غضبى است و برايشان عذابى بزرگ است.

✳👈در آغاز اسلام كفّار مكّه، پدر و مادر عمّار ياسر را بخاطر اسلام آوردن با #شكنجه شهيد كردند، همين كه نوبت شكنجه به #عمّار رسيد او كلماتى كه كفّار مى‌خواستند به زبان جارى كرد و جان خود را نجات داد، عمّار مورد سرزنش بعضى قرار گرفت كه او از اسلام دست برداشته است، عمّار گريه‌كنان نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و حضرت دست نوازش بر سر او كشيد و فرمود: اگر باز هم #جانت_در_خطر افتاد اين كلمات را بگو و خودت را نجات بده، تو سر تا پا ايمان هستى.

👈اين عمل را در اصطلاح #تقيه مى‌گويند كه در اسلام احكامى را به دنبال دارد، ليكن بايد بدانيم كه موارد تقيه مختلف است؛ گاهى تقيه واجب است و گاهى بايد تا پاى جان ايستاد و حرف حقّ خود را زد وتقيه نكرد، نظير كارى كه ساحران فرعون انجام دادند، آنها همين كه معجزه‌ى حضرت موسى‌ را ديدند، يك‌سره ايمان آوردند و در برابر تهديدات فرعون ترسى به خود راه نداده و به او گفتند: هر كارى مى‌خواهى بكن، ما دست از ايمان خود برنمى‌داريم.فرعون آنان را شهيد كرد و اين مقاومت مورد ستايش قرآن قرار گرفته است.

👈البتّه #تقيّه نشانه‌ى ارتداد، ضعف و ترس و عقب نشينى و خودباختگى و #تسليم_نيست، بلكه‌ يك نوع استتار و تاكتيك براى حفظ نيروها و برنامه‌هاست. ودر روايات #تقيه به سپر و حرز تشبيه شده است.

⏬پیام ها

1⃣- اسلام براى موارد #استثنايى و ضرورت‌ها، حساب جداگانه‌اى باز نموده است. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ»

2⃣- وظيفه‌ى انسان در حال اكراه تغيير مى‌كند. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ»

3⃣- اقرار و #اعتراف، در حال اكراه (فشار و #شكنجه) ارزش ندارد. مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ‌ ...

4⃣- روح اسلام ايمان قلبى است. «وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ»

5⃣- اكراه پذيرى مربوط به جسم است نه قلب. «أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ»

📚تفسير نور


✳جمله (الا من اكره و قلبه مطمئن بالايمان ) استثنايى است از عموم شرط، و مراد از #اكراه، #مجبور شدن به گفتن كلمه #كفر و #تظاهر به آن است، زيرا قلب هيچ وقت (اكراه ) نمى شود، و حاصل مقصود اين است كه: كسانى كه بعد از ايمان تظاهر به كفر مى كنند و مجبور به گفتن كلمه كفر شوند، ولى دلهايشان مطمئن به ايمان است از غضب خدامستثناء هستند.

📚تفسير الميزان

✳كفر به خدا كلاً ممنوع است، مگر آنكه با حفظ‍‌ ايمان درونى و به منظور دورى از خطر بيشتر احياناً با اجبار و اكراه كافران زبان به كفر گشوده شود،👈👈 گرچه اين اكراه هم احياناً كفر زبانى را تجويز نمى‌كند، مانند #پيامبران و #امامان و #شرع‌مداران، و بالاخره مردمان معروف به ايمان كه كفر زبانيشان، ديگران را در عقايد ايمانى سُست كند، و يا بنياد ايمان را از بيخ برَ مى‌كَنَد، مانند رسول گرامى اسلام ص كه در نهايت اكراه و اضطرار بود، و در آخر كار كفار قصد جانش را كردند، ولى نه تنها زبان به كفر نگشود، بلكه ظاهر و باطن ايمانش را قوى‌تر نمود و اگر آن حضرت كمى تقيه مى‌كرد اصلاً اسلامى بوجود نمى‌آمد.

تفسير فرقان

✳ايه، اشاره‌اي است به امثال «عمار ياسر» و مصاديق مشابه او، که زير فشار و #شکنجه ستمگران، تحمل و طاقت خود را از دست داده و مجبور شدند براي #رهايي_از_شرايط_مرگ_آور، سخني خلاف باورهاي خود به زبان آورند.

💫تفسير بازرگان


Guest
#7 ارسال شده : 1402/11/14 09:26:22 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

🔸ايه 28 سوره غافر

🔹وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ «28»

و مردى با ايمان از آل فرعون كه ايمان خود را #پنهان مى‌داشت گفت: «آيا مى‌خواهيد مردى را كه مى‌گويد: پروردگار من خداوند است بكشيد؟! در حالى كه او از طرف پروردگارتان با دلايل روشن نزد شما آمده است، اگر او دروغگو باشد دروغش به زيان خود اوست ولى اگر راستگو باشد، بعضى از آنچه را به شما وعده مى‌دهد به شما خواهد رسيد، همانا خداوند كسى را كه اسرافكار (و) بسيار دروغگو است هدايت نمى‌كند.

🔸داستان #مؤمن_آل_فرعون تنها در اين سوره مطرح شده است. او شخصى از بستگان فرعون بود كه #مخفيانه به حضرت موسى #ايمان آورده بود، ولى ايمان خود را پنهان مى‌كرد تا به موقع به نفع موسى سخن بگويد، يا براى او كارى انجام دهد.

اين شخص غير از همسر فرعون و غير از آن شخصى است كه با سرعت از نقطه‌ى دور شهر خود را به موسى رساند و خبر توطئه‌ى دستگيريش را به او داد.

🌱مؤمن آل فرعون، به جاى القاب بزرگ در مورد موسى، او را مردى ناشناس خواند و گفت:«رَجُلًا» تا فرعون به ايمان او پى نبرد.

- گاهى تقيه و #كتمان_عقيده براى انجام كارهاى مهم و رسيدن به اهداف بالاتر لازم است. «يَكْتُمُ إِيمانَهُ»


🌱🖌در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: و التقیة ترس الله فی الأرض، لأن مؤمن آل فرعون لو أظهر الإسلام لقتل: "
#تقیه #سپر_خداوند در روی زمین است، چرا که اگر مؤمن آل فرعون ایمان خود را اظهار داشته بود کشته می شد"

📚تفسير نور و نمونه


✳وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ)
وى در #دل، مؤمن است; اما «يَكتُمُ إيمانه» يعنى در زبان، كافر است; چراكه اگر غير اين بود خدماتى كه نسبت به جناب موسى انجام مى داد امكان پذير نبود.
حتماً بايد در #زبان با آن ها همراه باشد (نه قلباً) تا موسى را نجات دهد.

ايت اله سبحاني
ali Offline
#8 ارسال شده : 1402/11/24 08:39:46 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال


🔻مرور برخي روايات شيعه و سني در باب #تقيه

1⃣_حضرت امام باقر (سلام‌الله‌علیه) می‌فرماید:
🔸«التَّقِيَّةُ مِنْ دِينِي وَ دِينِ آبَائِي وَ لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَه» تقیه‌ جزء دین من، و دین پدران من است و کسی که تقیه ندارد، ایمان ندارد.
📚( کلینی، محمد بن علی، کافی، ج‌۲، ص ۲۱۹. )
✵─┅┄
2⃣_از امام صادق علیه‌السلام پرسیدند: زده شدن گردن ها برای شما محبوب تر است یا برائت از علی علیه‌السلام،
🔶حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: #رخصت (یعنی استفاده از تقیه) برای من محبوب تر است و آن گاه به آیه نازل شده در شأن عمار استناد نمود.
📚 (حر عاملی، 1409 ق، ج 11، ص 479)
✵─┅┄
3⃣_روایت «صحیح بخاری»: «عایشه» می‌گوید که از #پیامبر پرسیدم که آیا حجر اسماعیل، جزء «بیت» است یا جزء «بیت» نیست؟ #پیامبر در جواب من فرمود: بله جزء بیت است. گفتم: پس چرا دستور نمی‌دهید که آن را داخل در «بیت» بکنند؟ پیغمبر فرمود: «يَا عَائِشَةُ، لَوْلاَ أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثُ عَهْدٍ بِجَاهِلِيَّةٍ لَأَمَرْتُ بِالْبَيْتِ، فَهُدِمَ، فَأَدْخَلْتُ فِيهِ مَا أُخْرِجَ مِنْهُ» پیغمبر اکرم به عایشه فرمود: ای عایشه! اگر قوم تو تازه از جاهلیت به اسلام در نیامده بودند، دستور می‌دادم تا خانه خدا را خراب بکنند و حجر اسماعیل را که از خانه خارج شده را در بیت داخل می‌کردم.
✵─┅┄
📚[بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص ۱۴۷. )
پیغمبر اکرم از روي #تقيه دستور به تخریب حجر اسماعیل نمی‌دهد
لذا ما در تاریخ می‌بینیم که وقتی «عبدالله بن زبیر» بر مکه مسلط شد، اولین کاری که انجام داد این بود که خانه #خدا را ویران کرد و «حجر اسماعیل» را داخل در «بیت» کرد. سپس گفت: مردم در زمان پیغمبر، تازه مسلمان بودند و احتمال داشت که از دین بیرون بروند؛ ولی الآن دیگر اینچنین موقعیتی نیست. بعدها وقتی «حجاج بن یوسف ثقفی» (علیه‌لعائن‌الله)، بر مکه مسلط شد، خانه خدا را ویران کرد و حجر اسماعیل را دوباره از خانه خدا جدا کرد. حکام بعدی که آمدند، دیگر به خانه خدا دست نزدند
.✵─┅┄

4⃣ «سیوطی» هم از نبی مکرم نقل کرده است که فرمود:
🔸«لا دينَ لِمَن لا تَقيَّةَ لَه» هر کسی که تقیه ندارد، دین ندارد.
📚(سیوطی، جلال‌الدین، جامع الاحادیث، ج۱۶، ص ۳۹۰.)

🖥نقل از ويكي فقه
✵─┅┄

♦️نظر برخي علماي اسلامي در خصوص #تقيه


- شهید مرتضی مطهری در این باره می نویسد:
«تقیه، مطلقا یک نوع تاکتیکی است برای حفظ هدف و رسیدن به هدف؛ و قانونی است که عقل آن را می پذیرد؛ بلکه واجب می شمارد و در جهان سیاست نیز بدون آنکه نام آن را تقیّه بگذارند، آن را می پذیرند.»

- زمخشری در کشاف می نویسد:
«مراد از آیه 28 آل عمران که در آن دوستی با کافران را در صورت #خوف تجویز کرده است، دوستی و معاشرت ظاهری است؛ در حالی که #قلب او خالی از دوستی و میل به کافران باشد؛ همانند سخن عیسی مسیح که می گوید: "در وسط باش؛ اما از کنار راه برو."»

-سید قطب نیز می نویسد:
«تقیّه باید با #زبان صورت گیرد و دوستی با #قلب.»
ابن عباس رحمه الله گفته است: «تقیّه با عمل نیست و بلکه با زبان است.»


Guest
#9 ارسال شده : 1402/12/10 02:47:27 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

#تقیه_های_حرام


" #احكام_خمسه در تقيه

✳ تقيه، احكام پنج گانه اى دارد: گاهى واجب، گاهى حرام، گاهى مستحب و گاهى مكروه است.
حسين بن على (عليهما السلام) تقيه نكرد; چراكه تقيه بر ايشان #حرام بود. اگر دست بيعت به يزيد مى داد، ديگر از دين خبرى نبود. بيعت با يزيد مساوى با نابودى دين بود; اما برخى از اصحابشان در مراكز ديگر تقيّه كردند.
كميل بن زياد نيز تقيّه نكرد و وقتى به او گفتند از على (عليه السلام) تبرى بجوى! او نپذيرفت; چون تبرّى بر كميل حرام بود. كميل يك بقّال يا عطّار و فرد معمولى نبود كه اگر تقيه كند به جايى صدمه نزند; او رئيس تمام شيعيان عراق بود و اگر از على (عليه السلام) تبرّى مى جست، تشيع متزلزل مى شد.
حجر بن عدى نيز تقيه نكرد تا آنجا كه او و پسرش را به شهادت رساندند.

امام خمینی (رحمه الله) مى گويد :
#تقيه_بر_مرجع_تقليد نيز #حرام است.

در شرايطى كه رضاخان كشف حجاب را الزامى كرده بود، اگر مرجع تقليد با زن خودش سرْبرهنه بيرون بيايد، همه از دين بر مى گردند; پس بر او حرام است.
يا اگر به كسى بگويند يا شراب بخور يا كشته مى شوى، بايد بخورد تا كشته نشود; اما اگر به يك روحانى نامدار كه در جماعت يا ميان مردم نامدار است، خوردن شراب را تكليف كنند و بگويند اگر نخورى كشته مى شوى، #تقيه بر او حرام است. و او نبايد شراب بخورد گرچه كشته شود."

🖌ايت اله سبحاني، سايت شفقنا

🔻 #تقیه_حرام و #ممنوع

✳مواردی وجود دارد که در آنجا تقیّه کردن حرام است و آن در جایی است که تقیّه به جای آنکه سبب حفظ نیروها شود مایه نابودی یا به خطر افتادن مکتب شود، و یا فساد عظیمی به بار آورد.
در این گونه موارد باید سدّ تقیّه را شکست و پیامدهای آن را هر چه بود پذیرا شد.

🖌شیخ مفید در این باره می نویسد:

👈«تقیه، وقتی است که بداند #یقینا و یا به #گمانی_قوی، ضرری در پی دارد؛ اما هر گاه نداند که در اظهار حق، ضرری وجود دارد و یا گمان قوی بر عدم ضرر داشته باشد، تقیه جایی ندارد.
به تحقیق که حضرات ائمه علیهم السلام جماعتی از شیعیان خود را به باز داشتن و نگاه داشتن خود از اظهار حق، امر می کردند و این برای آنان، اصلح بود و از آن سوی نیز حضرات ائمّه علیهم السلام جماعتی دیگر از اصحاب خود را به سخن گفتن و رویارو شدن با دشمنان و آشکار کردن امر حق با آنان دستور می دادند، به جهت دانستن ایشان علیهم السلام که ضرری نیست بر آن جماعت در آن (اظهار حق).»

👈بر این اساس است که از امام صادق علیه السلام روایت است که می فرماید: «التَّقِیَّةُ فِی کُلِّ ضَرُورَةٍ وَصاحِبُها اَعْلَمُ بِها حِینَ تَنْزِلُ بِهِ؛
👈👈👈👈تقیّه در هر #بیچارگی است، و خود گرفتار بدان داناتر است در آن هنگامی که برای او رخ دهد.»



نقل از سایت حوزه🖥

Guest
#10 ارسال شده : 1402/12/19 10:03:54 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال


⭕️ #اقسام_تقیه

دانشمندان اسلامی بر اساس روایات و احادیث اسلامی، تقیه را به دو قسم « #خوفیه» و « #مداراتیه» تقسیم کرده­ اند. به طور خلاصه، هر جا بر اثر اکراه، اضطرار و خوف تقیه صورت گیرد، در اصطلاح، آن را «تقیه خوفیه» می‌گویند.
و هر جا برای حفظ زندگی مسالمت­ آمیز و ایجاد روابط نیکو و یا برای ضرورت حفظ وحدت امّت اسلامی «تقیه» انجام گیرد آن را «تقیة مداراتیه» گویند.


🖌رشید رضا نوشته است: (تقیه) مداراتی در جایی که موجب هدم حق و یا پایه­ریزی باطلی نمی‌شود نوعی هوشمندی مطلوب است که ادب مجالست آن را اقتضا می‌کند؛ البته مادام که به نفاق و تملّق نینجامد. به‌ویژه دربارة سفیهان بر این تأکید شده است، تا انسان از سفاهت و ناملایمات برخوردشان مصون بماند.

👈همچنین #بخاری، محدّث معروف اهل سنّت، در صحیح خود، احادیث دال بر #مشروعیت #تقیة خوفیه را در «باب الاکراه» و احادیث مربوط به تقیة مداراتیه را در «باب المداراة» نقل کرده است، و جالب اینکه در بسیاری جاها، احادیث مذکور با احادیث منقول از ائمّة شیعه حتی از نظر لفظ نزدیک به­ هم است. برای نمونه، بخاری در صحیح خود چنین نقل کرده است: «انّا لنکشر فی وجوه اقوام و انّ قلوبنا لتلعنهم.» (بخاری، 1407؛ ج4، ص604 )؛ ما به ظاهر در برابر چهره­ هایی خندان بودیم، و حال آنکه در دل آن­ها را نفرین می‌کردیم. همین سخن را علاّمه مجلسی(ره) در بحارالانوار (ج64، ص193) آورده است.

🖌تقیه از نگاه مفسّران و فقیهان فریقین
نویسنده :غلامحسین اعرابی


farhang Offline
#11 ارسال شده : 1403/01/13 01:03:26 ب.ظ
نقل قول
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,034
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
نگاهی متفاوت به تقیه

یکی از احکامی که در صدر احکام وجودی است، "تفاهم‌پذیری اجتماعی" به عنوان یک ارزش برتر توحیدی است. اینکه در روایات، "تقیه" ۹ جزء از 10 جزء دین شمرده شده، به معنای پنهان نگه داشتن عقاید حق از دیگران از روی ترس و برای جلوگیری از ضرر نیست؛ تقیه یعنی حق ندارید قبل از اینکه فرایند اقناع جامعه را طی کنید، عقایدی را بیان کنید که درک نمی‌شوند. چون اگر چنین کاری کنید، باعث نفرت مردم نسبت به خدا، پیامبر و دین می‌شوید.

🔹در واقع تقیه چیزی جز تفاهم‌پذیری جمعی و احترام به افکار عمومی نیست؛ این از افتخارات مکتب اهل‌بیت است که ۱۴۰۰ سال پیش، این قدر برای افکار عمومی و تفاهم‌پذیری اجتماعی ارزش قائل بود در حالی که سابقه توجه به افکار عمومی در اروپا فقط ۱۵۰ سال است.

بخشی از سخنرانی ایت الله قایم مقامی در شب قدر 403
سیدکاظم فرهنگ
ali Offline
#12 ارسال شده : 1403/08/28 09:21:22 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

📜تقیه از شیعه!!

🔹️بنابر گزارش شهید آیت الله مطهری، روزی آیت الله بروجردی در درسش، به مناسبت روایتی که در آن، امام صادق از تقیه کردن خود در برابر اصحاب و راویان پدرش گفته است، درباره پدیده تقیه از شیعه سخن می گوید و به طور ضمنی، این باور که تصور می شود تقیه فقط از غیر شیعیان صورت پذیرست را به چالش می کشد و آن را مردود می شمارد. شهید مطهری در ادامه گزارشش، نمونه ای از تقیه از شیعه را در رفتار حاج شیخ عبدالکریم حائری بیان می کند.

🏷... يك روز در درس فقه، حديثى به ميان آمد به اين مضمون كه از حضرت صادق سؤالى كرده‏اند و ايشان جوابى داده‏اند. شخصى به آن حضرت مى‏گويد: قبلًا همين مسئله از پدر شما امام باقرسؤال شده، ايشان طور ديگر جواب داده‏اند، كدام يك درست است؟ حضرت صادق در جواب فرمود: آنچه پدرم گفته درست است. بعد اضافه كردند: "انَّ الشّيعَةَ اتَوْا ابى مُسْتَرْشِدينَ فَافْتاهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ وَ اتَوْنى شُكّاكاً فَافْتَيْتُهُمْ بِالتَّقِيَّةِ" ... چون اين حديث متضمن تقيّه از خود شيعه بود نه از مخالفين شيعه، فرصتى به دست آن مرحوم داد كه درد دل خودشان را بگويند. گفتند: تعجب ندارد، تقيّه از خودمانى مهم‏تر و بالاتر است. من خودم در اول مرجعيت عامّه گمان مى‏كردم از من استنباط است و از مردم عمل، هرچه من فتوا بدهم مردم عمل مى‏كنند. ولى در جريان بعضى فتواها كه برخلاف ذوق و سليقه عوام بود، ديدم مطلب اين طور نيست.»... مرحوم آيت‏اللَّه حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى مؤسس حوزه علميه قم، به فكر افتادند يك عده از طلاب را به زبان خارجى و بعضى علوم مقدماتى مجهز كنند تا بتوانند اسلام را در محيطهاى تحصيل‏كرده جديد بلكه در كشورهاى خارج تبليغ نمايند. وقتى كه اين خبر منتشر شد، گروهى از عوام و شبه عوام تهران رفتند به قم و اولتيماتوم دادند كه اين پولى كه مردم به عنوان سهم امام مى‏دهند براى اين نيست كه طلاب زبان كفّار را ياد بگيرند، اگر اين وضع ادامه پيدا كند ما چنين و چنان خواهيم كرد. آن مرحوم هم ديد كه ادامه اين كار موجب انحلال حوزه علميه و خراب شدن اساس كار است، موقتاً از منظور عالى خود صرف‏نظر كرد.

📚مجموعه آثار استاد شهید مطهری: ۲۴، ۴۹۹.

🔹️بنابر نقل علامه محمد تقی مجلسی، استادش، عبدالله شوشتری، در یکی از درس های خود این مطلب را تقویت می کند که شهادت ثالثه جزو اذان نیست و ترک کردن آن در اذان و اقامه بهتر است.
علامه مجلسی از استاد می خواهد، به علمش عمل کند و در اذان شهادت ثالثه را نگوید. پس از اصرار مجلسی، شوشتری به پیشنهاد شاگرد عمل می کند و در اذان واقامه خود، این شهادت را در اذان و اقامه خود نمی گوید. پس از چند روز برخی از مردم زبان به شکایت باز کرده و او را متهم به سنی گری می کنند تا اینکه مجلسی مجبور می شود از پیشنهاد خود عقب نشینی کند و از استادش بخواهد که تقیه کند و شهادت ثالثه را در اذان بگوید. از این رو، به باور مجلسی نگفتن شهادت ثالثه در اذان بهتر است ولی در جاهایی که تقیه از شیعیان لازم است، گفتن آن لازم خواهد بود.
🏷 و اگر نگويند بهتر است مگر از روى تقيه؛ چون در اكثر بلاد شايع است و بسيار شنيده‏ ايم كه جمعى ترك كرده‏ اند و متهم به تسنّن شده‏ اند. تا آن كه در وقتى كه خدمت استاد مولانا عبد اللَّه طاب ثراه درس قواعد مى ‏خوانديم در مبحث اذان سخنان صدوق را ذكر فرمودند. بنده عرض نمودم كه‏ شما چرا در اذان و اقامه اشهد انّ عليّا ولىّ اللَّه را دو مرتبه مى ‏گوييد؟ فرمودند كه تيمّنا و تبرّكا مى‏گوييم و بحثها شد تا آن كه فرمودند كه ديگر نگوييم چند روز ترك كردند. خود از جمعى شنيدم كه فلانى سنّى است. باز عرض نمودم كه ظاهر شد كه واجبست گفتن آن تقية. فرمودند كه در اول نيز همين منظور من بود نخواستم كه بلفظ تقيه بگويم. مجملا ديگر مى‏گفتند در مدّت حيات‏.

📚لوامع صاحبقرانی: 3، 566-567.

نقل از كانال پژوهش هاي تاريخ اسلام

پاسخ سریع نمایش بخش پاسخ سریع
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (11)
عنوان جدید ارسال پاسخ
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.849 ثانیه ایجاد شد.