رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تهمت در خدمت ديانت
برخی از متفکران اسلامی، با نگاه آسیب شناسانه به وضع اخلاق در جامعه ما، متوجه این بیماری خطرناک شده اند که در نزد بسیاری از متدیّنان، «تهمت و افترا زدن» به مخالفان، جایز شمرده می شود و چنین استدلال می کنند که با تهمت باید آبرو و حیثیت آنها را از بین برد تا کسی به آنها اعتماد نکند و تحت تأثیر ضلالت و گمراهی شان قرار نگیرد. شرایط اجتماعی امروز، ما را با این سؤال مواجه می سازد که قضیه از چه قرار است؟ این توهّم که «به مخالفان هر دروغی را میتوان نسبت داد» چه ریشه ای دارد؟ عواقب و پیامدهای آن چیست ؟ این سخن از «کجا» آمده و ما را به «کجا» می برد؟ …
۱- دستور مباهته روایتی از رسول اکرم (ص) نقل شده که حضرت، وظیفه امت را در مقابل «اهل بدعت» بیان فرموده و دستور داده اند که از آنان برائت جسته، عیب ها و ایراداتشان را بازگو کنید و آنان را «مبهوت» سازید تا برای تباه کردن ِ اسلام، طمع نکنند:«إذا رأیتم اهل الریب و البدع من بعدی فأظهروا البرائه منهم … و باهتوهم کی لایطعموا فی الفساد فی الاسلام و یحذّرهم الناس[۲]». واژه «باهتوهم» از ماده «بهت» به معنی «مبهوت ساختن» است، یعنی به قدری با قوّت با آنان بحث کنید و دلیل محکم و قاطع ارائه کنید، که اهل بدعت را «متحیّر و مبهوت» ساخته و از پاسخ دادن ناتوان کنید. چه اینکه حضرت ابراهیم هم، چنان منطقی و مستحکم با کافر بت پرست احتجاج کرد که او را مبهوت نمود: «فبهت الذی کفر[۳]». منابع اصیل لغت عرب، همین معنا را برای این ریشه ذکر کرده اند، مثلا جوهری در صحاح می گوید: «بهته بهتًا أخذه بغته و بهت الرجل إذا دهش و تحیّر»، و فیّومی در مصباح می گوید: «بهت: دهش و تحیّر». زمخشری در اساس البلاغه می گوید که بهت و باهت (ثلاثی مجرد و مزید) تفاوتی ندارد: «بهته بکذا و باهته به». ابن فارس هم در معجم مقاییس اللغه آورده است که اصل این ماده به همان معنی «حیرت »، و «بهتان» به معنی دروغ است: «الباء و الهاء و التاء اصل واحد و هو کالدهش و الحیره، یقال: بهت الرجل یبهت بهتا و البیهته: الحیره، فأمّا البهتان فالکذب». بهر حال از نظر لغت، دلیلی وجود ندارد که «باهتوهم» را به «تهمت زدن و افترابستن و نسبت دروغ دادن» معنی کنیم و نتیجه بگیریم که رسول خدا اجازه داده است تا برای کوبیدن و ضایع کردن افراد منحرف، هر دروغی به آنها ببندیم و هر نسبت خلافی به آنها بدهیم!
۲- منطق بهت آور روایت رسول اکرم (ص) را تا قرن دوازدهم هجری «محدّثان» همانگونه که اشاره کردیم معنا می کردند و می گفتند باید در برابر اهل بدعت، با سلاح منطق ظاهر شد و موهومات آنها را نقش بر آب کرد. محدث بزرگوار فیـض کاشـانی «باهتوهم» را به معنی آن میدانست که: با آنان چنان سخن بگوئید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند: أی: «جادلوهم و اسکتوهم و اقطعوا الکلام علیهم[۴]». فیض در وافی، هر چند در مواردی که معانی مختلف و احتمالات گوناگون در معنی یک روایت وجود دارد به آنها اشاره میکند، ولی در اینجا به هیچ معنای دیگری، حتی در حد احتمال هم اشاره نمی کند. پس از وی، ملاصالح مازندرانی هم در شرح بر اصول کافی، روایت را همین گونه معنی می کند و توضیح می دهد که «بهت» به معنای «تحیّر» است، پس معنی روایت چنین می شود که با «حجت قاطع» و دلیل محکم، راه ها را به روی بدعت گذاران ببندید تا آنها مبهوت شوند[۵]. و سپس علامه مجلسی نیز به همان کلمات لغویین استناد می کند، و روایت را مانند محدّثین گذشته معنی نموده و «بهتان» برای مصلحت دین را، احتمال مرجوح میشمارد: «الظاهر أن المراد بالمباهته الزامهم بالحجج القاطعه و جعلهم متحیّرین لایحیّرون جوابا[۶]»، مجلسی در برخی از رساله های فارسی خود هم، روایت را چنین ترجمه کرده است: «بر ایشان حجت را تمام کنید تا ایشان طغیان نکنند در فساد کردن دین اسلام[۷]» .
۳- تکلیف حقیقت گویی فقهای شیعه تا قرن دوازدهم، در بحث های فقهی خود، بر این مبنا مشی می کردند که حتی به بدعت گذاران در دین هم نباید نسبت خلاف داد، و دروغ بستن به آنها جایز نیست، اگر آنان به تخریب دین اقدام کرده اند، ولی ما حق نداریم ، برای ضایع کردنشان ، نسبت ناروا به آنها بدهیم : شهید ثانی می گفت: در نقد و اعتراض آنها ، نباید ذره ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید:«یصح مواجهتهم بما یکون نسبته الیهم حقا لا بالکذب[۸]». سید صاحب ریاض هم پس از نقل همان روایت ، می گوید: جایز نیست که در برخورد با آنان دروغ گفته شود، زیرا دروغ حرام است. او حاضر نیست دروغ نسبت به مخالفان را حتی اگر بدعت گذار باشند، از حرمت کذب استثنا کند و آن را به عنوان وسیله ای برای خراب کردن افراد فاسد بپذیرد! «و لاتصحّ مواجهته بما یکون الیه کذبا لحرمته[۹]». صاحب جواهر هم در در بحث قذف از کتاب الحدود خود، این روایت را نقل می کند ولی هشدار می دهد که بدگویی نسبت به اهل بدعت به معنای آن نیست که نسبت های ناروا به آنها داده شود و به آنچه که انجام نداده اند متّهم شوند: «نعم لیس کذلک ما لا یسوغ لقاؤه به من الرمی بما لایفعله[۱۰]»
۴- مصلحت تهمت متاسفانه از قرن سیزدهم، نقطه سیاهی بر دفتر سفید فقه شیعه نقش بست و نظریه «به اهل بدعت «تهمت» بزنید تا آنها را از میدان بدر کنید»، در فقه پدیدار شد. این نظریه ابتدا به شکل احتمال مطرح شد که «باهتوهم» می تواند به معنی «تهمت زدن» باشد و سپس در تایید این احتمال گفته شد که: چه مانعی دارد که تهمت زدن به آنها به خاطر «مصلحت» جایز باشد، و چه مصلحتی بالاتر از آنکه با تهمت زدن – مثل آنکه فلانی دزد است، ویا کافر شده، و یا اهل زنا و لواط است- او را مفتضح و بی آبرو ساخته تا مردم از او فاصله بگیرند و دینشان حفظ شود؟ با این تهمت، هر چند یک نفر بی آبرو می شود، ولی دین و ایمان جامعه سالم می ماند!!« ویحتمل ابقائه علی ظاهره بتجویز الکذب علیهم لاجل المصلحه، فانّ مصلحه تنفیر الخلق عنهم أقوی من مفسده الکذب[۱۱]».
در این روند، ابتدا «یک احتمال» مطرح شد ولی «خلاف ظاهر» تلقّی گردید، ولی بعد همان احتمال ، به عنوان «ظاهر روایت»، مورد تأیید واقع شد، و سپس «فلسفه ای» برای آن بیان گردید که با وجود این فلسفه، اصلا نیازی به دلالت روایت هم نیست، و آن فلسفه آن است که در تزاحم ، با صرف نظر از یک حکم مهم ، باید از رعایت «حکم اهمّ» که مصلحت بیشتر و قوی تری دارد ، مراقبت کرد. مثلا آیت الله خوئی در پاسخ به این سوال که آیا می توان مخالفان و اهل بدعت را با نسبت های ناروا و عیب و ایرادهایی که در آنها نیست، «هجو» کرد؟ گفت: هرچند دروغ حـرام است ولی گاه «مصلحـت » اقتضـا می کند که به آنها «تهمـت» زده شـود و بـرای مفتضـح شدنشان، کارهای زشتی که نکرده اند، به آنها نسبت داده شود، تا مردم متدیّن عوام، از آنها فاصله بگیرند و تحت تاثیر آنان واقع نشوند!! «قد تقتضی المصلحه الملزمه جواز بهتهم و الزراء علیهم و ذکرهم بما لیس فیهم افتضاحا لهم و المصلحه فی ذلک هی استبانه شئونهم لضعفاء المؤمنین حتّی لا یغترّوا بارائهم الخبیثه[۱۲]». آیت الله گلپایگانی نیز با معنی کردن «باهتوهم» به «آنها را متهم کنید»، نتیجه گرفت که به اقتضای این روایت، باید گفت که در چنین مواردی، دروغ جایز است، چون با این دروغ مصلحت مهم تری استیفا می شود، وآن مصلحت، «بی آبرو کردن» بدعت گذار در میان مردم است[۱۳]. این نظریه در دوران ما محدود به آن مراجع نبوده، بلکه برخی علمای دیگر را نیز به دنبال خود کشانده است[۱۴]. تا آنجا که برای آیت اله مؤمن قابل قبول است که : قذف و نسبت زنا دادن به آنان نه تنها جایز است، بلکه رجحان دارد. وبا این روایت، روایاتی که قذف را حرام می داند تخصیص می خورد.(البته قذف در موارد مشکوک جایز است، نه با علم به کذب)[۱۵]
۵-عاقبت تهمت نظریه جواز تهمت به مخالفان، از نظر مبانی استدلالی، کاملا آسیب پذیر است ونیازی به نقد تفصیلی آن دراینجا نیست، مثلِ الف)فاصله گرفتن از معنای لغوی «بهت» که مورد توجه شارحان حدیث بوده، ب)بی توجهی به «اجمال» حدیث،در صورت اشتراک لفظی بهت دو معنای «تحیّر» و «تهمت» ودر نتیجه غیر قابل استناد بودن، ج)عدم تامل در قرائن داخلی وخارجی که نشان می دهد در اینجا «بُهت» به معنای تهمت نیست، د)«مفاسد» مهم تهمت زدن به مخالفان دینی و سیاسی را نادیده گرفتن و آن را به «مصلحت» دین شمردن و… . ولی مهم تر از این مباحث علمی که در جای خود از اهمیت برخوردار است، این است که در پرتو این نظریه فقهی واخلاقی، «چه جامعه ای» ساخته می شود؟ وگفتگوهای علمی به چه سمت و سوئی پیش می رود؟ و رقابت های سیاسی گروه ها، به کجا می انجامد؟ بر فضای رسانه ای کشور چه جوّی حاکم می شود؟ و… . اگر کسانی با این نگاه، به مناصب حکومتی دست پیدا کنند، و در برابر اعتراضات به حق، یا به ناحق قرار گیرند و به مخالفان خود «نسبت هایی» بدهند، حتی اگر در تقوی مانند سلیمان و ابوذر باشند، سخنان آنها چه اعتباری دارد؟ و خاطراتی که بازگو می کنند و یا می نویسند، چقدر با صداقت توأم است؟ واگر آمارها وگزارش هایی از جنایت های دشمنان خارجی، ارائه کنند، چگونه حمل بر حقیقت می توان کرد؟ و اعترافاتی که از متهمان اخذ می کنند و اعلام می نمایند، به چه دلیل عاری از حقیقت نباشد؟ اگر تا به حال، به دلیل تدیّن و ایمان و عدالت و تقوی، «احتمال دروغ» و تهمت را در گفتارشان نفی می کردیم، اینک به اقتضای تقوی و عدالتشان، سخنشان را چگونه راست بدانیم یا دروغ؟
۶- بهانه ی بد مستی روایت رسول خدا در خصوص «اهل بدعت» است، ولی اگر در میان متدینان باب «تهمت» نسبت به آنان باز شود، این باب به روی دیگران هم باز خواهد بود وهر کس پس از «انگ بدعت» گذاری، مستحق هر نسبتی می شود و می توان هر کار زشتی را به نام او ثبت کرد!! مگر در نهضت مشروطه که آخوند خراسانی و میرزای نائینی، از تاسیس مجلس شورای ملی، و تدوین قانون اساسی، دفاع کردند، به عنوان حامیان«بدعت» معرفی نشدند؟ و مگر تنبیه الامّه نائینی در پاسخ به این اتهام نیست که قانون اساسی را «بدعت» نگوئید، ومجلس شورای را بدعت نخوانید، و اخذ به رأی اکثریت را بدعت نشمارید[۱۶] و مگر فتوای شهید ثانی به وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت،از سوی برخی از علما، «بدعت» دانسته نشد[۱۷]؟ در جامعه ای که عده ای به دنبال بهانه برای «بد مستی» اند، کافی است که فردی در اثر کینه ی شخصی و اختلاف جناحی، به سرعت ، بدعت گذار شود، و بعد هم هر نسبتی به او جایز باشد که: بهائی است، و همجنس باز است و … .
قضیه «بهانه برای مستی» را شهید مطهری به همین تناسب نقل میکند: «آن زمانی که یک شاهی ارزش داشت، یک نفر رفت دکان عرق فروشی وگفت: یک شاهی عرق بده، عرق فروش گفت: یک شاهی که عرق نمی شود،او اصرار کرد که یک ته استکان! عرق فروش گفت مردم عرق می خورند که مست بشوند،این یک ذره فائده اش چیست؟ گفت: تو همان را بده، بد مستی اش با خودم!» مطهری سپس می گوید: بعضی مردم که دنبال بهانه اند برای بدمستی و هرزگی اند گفته اند: اجازه هست هر دروغی که دلمان میخواهد، برای اهل بدعت جعل کنیم، بعد با هر کسی که کینه ی شخصی پیدا می کنند، فورًا یک تهمتی می زنند و می گویند: او اهل بدعت است، و شروع می کنند به جعل کردن و تهمت زدن! آن وقت ببینید بر سر دین، چه می آید؟[۱۸]
برای اینکه روشن شود، در جامعه ما انحراف و اعواج تا کجا رسوخ کرده و فقه واخلاق چگونه آسیب دیده است، می توان سخن مقدس اردبیلی را به عنوان مقیاس قرار داد، شخصیتی که در «تحقیق» و «تقوی» الگوی فقهاست: «مسلمانی که عقیده ی کافری را مورد نقد و اعتراض قرار می دهد، فقط می تواند از «دلیل منطقی» بر علیه او استفاده کند، و حق ندارد به او نسبت ناروا داده و او را قذف کند، حتی اجازه نداردکه زشتی های ظاهری و یا عیوب باطنی اش را موجب ناسزا قرار داده و به او خطاب کند: ای جزامی، و لو در واقع هم جزامی باشد، ویا او را کودن و پست بنامد! مسلمان حق ندارد، به دین و آئین کفر او دروغ ببندد و زشتی ها و ایراداتی که در آن واقعا وجود ندارد، به آن نسبت دهد. از قواعد شهید هم همین طور استفاده می شود.»[۱۹]
عده ای از بزرگان، براین شیوه ی ضد اخلاق گروهی از دینداران که با «تهمت » میخواهند از دین دفاع کنند، انتقاد کرده اند، عــلامه شعرانی می گوید: «بعض عوام» بر اهل «بدعت» افترا می بندند و جملات «کفر»آمیز را به دروغ به آنها نسبت میدهند تا آنها را از چشم مردم ساقط کنند، ولی این کار غلط است و تهمت، حرام است:«ربما یختلف فی ذهن بعض العوامّ انّه یجوز البهتان والافتراء علی اهل البدع بأن ینسب الیهم کفر لم یتفوهّوا به لمزید تنفّر الناس عنهم و هو غلط.[۲۰]» ولی این عالم بزرگوار چرا این کار را به «بعض عوام» نسبت داده و چرا نقش «بعض خواص» را در این ماجرا ندیده است؟ استاد عالیقدر (شهيد مطهري)هم وقتی از این جریان انتقاد می کند می گوید: بعضی آدم های «بی سواد» این «باهتوهم» را اینطور معنی کرده اند که به آنها تهمت بزنید ودروغ ببندید، و بعد می گویند: اهل بدعت دشمن خدا هستند و من دروغ علیه او جعل می کنم، با هر کسی هم که دشمنی شخصی داشته باشد،می گوید: این ملعون اهل بدعت است، صغری و کبری تشکیل می دهد، بعد هم شروع می کند دروغ جعل کردن علیه او. آن وقت است که شما می بینید، دروغ اندر دروغ جعل می شود[۲۱]. علامه مطهری، با اشاره به یک نمونه در این باره، جامعه ما را «اجتماع ننگین» می نامد، مطهری با درایت و بصیرت خود، انحرافات اخلاقی در میان متدینان را به خوبی تشخیص داده بود و نسبت به خطرات آن هشدار داد، ولی تا وقتی که در صدد یافتن ریشه های این انحراف بر نیائیم و تا وقتی که نپذیریم این انحرافات در حوزه ی «بی سوادان جامعه» محدود نمی شود، بلکه در بیرون آن ریشه دارد[۲۲]، وبالاخره تا وقتی که نظریات فقهی و اخلاقی را تهذیب نکنیم و اخلاق را حاکم بر فقاهت و سیاست و دیانت قرار ندهیم، علاج واقعه امکان ندارد.
استاد سروش محلاتي
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در زمینه اهل بدعت ما حدیثی داریم که هرگاه اهل بدعت را دیدید «فَباهِتوهُم». شیخ انصاری تصریح میکند که اگر با اهل بدعت روبرو شدید با منطقی قوی با آنها روبرو شوید و مبهوتشان بکنید تا مردم بفهمند اینها اهل بدعت هستند و دروغ میگویند. عدهای میگویند اگر اهل بدعت را دیدید اینجا دیگر دروغ گفتن جایز است. یعنی برای کوباندن اهل بدعت که هدفی مقدس است از یک وسیله نامقدس یعنی دروغ بستن استفاده شود. بعد با هر کسی که کینه شخصی پیدا میکند یک نسبتی به او میدهد و بعد میگوید او اهل بدعت است و شروع میکند به دروغ گفتن و تهمت زدن و میگوید به ما اجازه دادهاند! آنوقت شما ببینید بر سر دین چه میآید! [شهید آیتالله مطهری، کتاب سیری در سیره نبوی، صفحه ۱۱۳و۱۱۴] -
شهید مطهری در جلد 26 مجموعه آثار صفحه 416 : «افرادی پیدا می شوند كه در دین بدعت ایجاد می كنند. یك كسی می آید می گوید من نایب خاص امام زمان هستم، مثل علی محمد باب. این را «اهل بدعت» می گویند. در حدیث است اگر اهل بدعت پیدا شدند، با اهل بدعت مبارزه كنید و عالِم باید مبارزه كند و حق ندارد ساكت باشد، و در یك حدیث تعبیر چنین است: وَ باهِتوهُمْ یعنی مبهوتشان كنید، بیچاره شان كنید؛ یعنی با آنها مباحثه كنید و دلیل هایشان را بشكنید. فَبُهِتَ الَّذی كَفَرَ [1] چنان كه ابراهیم آن كافر زمان خودش را مبهوت كرد، شما هم مبهوتش كنید.»
پاسخ آیت الله مکارم شیرازی:
سند روایت خالی از ابهام و اشکال نیست و مفهومش این است که در جایی که هیچ راهی برای دفع شرّ دشمنی نباشد، می توان از بهتان نیز استفاده کرد.
پاسخ مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی:
روایت اشکال سندی ندارد، ولی مشتمل است بر «امر به کثرت سّب اهل بدع» با این که در قرآن کریم و روایات و فتاوا از «سّب» به نحو مطلق منع شده و نسبت به جمله: «باهتوهم» بسیاری از علما عبارت را این گونه معنا می کنند، که «با استدلال اهل بدعت را متحیّر و مبهوت کنید، نه با تهمت و افترا، در قرآن کریم نیز عبارت «فَهُبِتَ الَّذِی کَفَرَ-بقره 258» در جایی آمده که نمرود با استدلال حضرت ابراهیم (ع)، مبهوت و متحیر شده است و همین معنا به نظر اینجانب ترجیح دارد.
ویرایش بوسیله کاربر 1402/06/27 09:02:55 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بررسي حدیث باهتوهم
و اما حد یثی که گروهي از علماي شیعه و بسیاري از متعصبان و مؤمنان دوستدار هتاکي به آن تمسک می کنند تا فحش دادن و دروغ گفتن و تهمت زدن هاي خود را توجیه کنند این حد یث است:
ترجمه: هرگاه پس از من اهل شک و بدعت را دید ید ، بی زاری خود را از آنها آشكار کنید، و به آنها بسیار دشنام دهید، و دربارۀ آنها زیاد بدگو یی کنید، و عیوبشان را زیاد بگویید، و به آنها تهمت بزنید، تا به فساد در اسلام طمع نكنند و مردم از آنها بر حذر شوند و از بدعت های آنان چیزی نیاموزند . خداوند در برابر این کارهایتان برای شماحسنات مینویسد و درجاتتان را به خاطر این کارها در آخرت بالا مي برد.
این حد یث از لحاظ رجالی سندش صحیح است ولی به طور یقین یا این حدیث با سندش جعل شده و در کافي نوشته شده یا اینكه اصلش صادر شده ولي در آن دست برده شده و کلماتی اضافه شده است. زیرا ما توضیح دادیم که دشنام دادن را عقل قبیح دانسته و قرآن از آن نهي کرده است و با اخلاق که پیامبر)ص( براي آن مبعوث شده منافات دارد.
تازه قسمتی از ا ین حد یث با حد یثهای باب بذاء و سب المؤمن که قبلا خوانده شد تعارض دارد و کُلا این حدیث با سایر احادیث همین باب نیز سازگار نیست. یعنی در کتاب کافی در باب همنشینی و مجالست با اهل معاصی 16 روایت آمده است که در 15 روایت بحث از این است که با آنها ننشینید و در هیچ یک نیامده است که به آنها فحش دهید یا به آنها تهمت بزنید و تنها در همین یک روایت این بحثهای خلاف عقل و اخلاق مطرح است.
اگر این روایت درست بود مرحوم کلینی باید این روایت را در باب بددهنی یا باب سب مؤمن می آورد ولی در آنجا نیاورده، بلكه این حدیث در باب مجالست با اهل معاصی آمده است؛ به طور یقین یكی از مخالفان شیعه تمامي این حدیث را جعل کرده یا این چند کلمه را در متن حد یث اضافه کرده است؛ زیرا حد یث مثل قرآن نیست که تمام کلماتش مشخص باشد و افراد حفظ باشند. حد یث در کتابی نوشته می شد و استاد برشاگرد می خواند . حال در این وسط افرادی که آنان هم مثل شیعه با حكومتها مخالف بوده اند، وارد شیعه شده وکتابها را امانت گر فته و کلمات ی را به احادیث اضافه می کردند .
قبل از کلینی هیچ کس حد یث »باهتوهم« را نقل نكرده است. خود کلینی فرد منضبط و دقیقی بوده است و باب بندی کافی واقعا دقیق است. حال چگونه ممكن است این حد یث را که مرتبط به فحش و تهمت ودروغ و... است، در باب مجالست با اهل معاصی آورده باشد؟! با خواندن احادیث این باب متوجه می شویم که این حد یث با هیچیک از دیگر احادیث باب سازگار نیست. پس معلوم می شود که در این حدیث دست برده شده است.
ریشه کنندگي حدیث باهتوهم اگر کسی بخواهد به این حد یث تمسک کند به این معناست که بقیۀ حر فهایش بی ارزش است. مثلا در روضههاوقتي گویند ه اي این حدیث را ميخواند و میگوید خلفای اموی و عباسی یا خلیفۀ دوم یا قنفذ فلان کار را کردند. وقتی فرد عاقلي این دو را کنار هم ميگذارد، این احتمال در ذهنش ميآید که چون این گوینده مخالفانش را اهل بدعت ميداند و دروغ و تهمت به آنان را جایز و بلكه واجب و دارای ثواب ميداند پس احتمال هست که همۀ حرفهایی که راجع به این و آن میزنند تهمت و دروغ باشد. این حدیث نه با عقل زندگی سازگار است و نه با عقل دینی و نه با اخلاق و نه با رو ایات باب.
به هر حال اینكه در این حد یث دستور به فحش و تهمت داده شده واقعا عجیب است. البته علماء معمولا در مورد فحش در این حدیث صحبت نكرد ه اند ولی در مورد بهتان و تهمت بحث کرد ه اند و برخی گفته اند مراد از بهتان مبهوت کردن است. حال اگر بهتان را اینگونه توجیه کردند فحش دادن را چه میکنند؟ پس چاره ای نیست که بگوییم این حدیث کلش یا این قسمتهایش جعلی است و نمیشود از امام صادر شده باشد و حت ی از انسان عاقلی نیز صادر نشده است بلكه تنها و تنها از دشمن شیعه صادر شده که قصد داشته فرهنگ شیعه را یکجا نابود کند
استاد احمد عابدينيویرایش بوسیله کاربر 1402/06/28 01:04:19 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
حرمت شدید بهتان به مخالفان
الف) آیا منطق جواز بهتان با این منطق و روش هیچ سازگاری دارد که به روایت کلینی از جعفی، «امام صادق(ع) دوستی داشت که امام(ع) هر جا میرفت همراه ایشان بود. این دوست بردهای از اهل سِند داشت و یک وقتی که همراه امام(ع) در بازار کفاشان میرفت و آن برده پشت سر آن دو میآمد، برگشت غلامش را صدا زد و او را ندید و سه بار هم تکرار شد. بار چهارم وقتی چشمش به برده افتاد، به او گفت: «ای پسر_زن_بدکاره! کجا بودی؟». امام صادق(ع) (با شنیدن این حرف زشت) از شدت ناراحتی دست خود را بالا آورد و با شدت به پیشانی خود زد و فرمود: سبحان الله! به مادرش نسبت ناروا میدهی! من فکر میکردم تو تقوا داری؛ اما (معلوم شد) هیچ تقوایی نداری! او گفت: فدایت شوم، مادرش زنی سندی و مشرک است: «انّ امّه سندیة مشرکة». امام(ع) فرمود: «آیا ندانستهای که هر قومی ازدواجی دارند!» و افزود: «از من دور شو!» جعفی، راوی قضیه افزوده است: دیگر هیچ گاه وی را ندیدم که با امام(ع) راه برود، تا اینکه مرگ میان آن دو جدایی انداخت». در مورد دیگر نیز که یکی از اصحاب همین تعبیر زشت را درباره فرد بدهکاری به کار برد و توجیه کرد که او مجوسیّ است و مادرش همان خواهرش است، امام(ع) برخورد خورد کرد. 🔻🔻وقتی کسی حق ندارد به مادر مشرک یک برده تهمت بزند، آیا میتوان به یک مسلمان یا یک جریان سیاسی، آن هم به دلیل اینکه این نظر فقهی یا آن برداشت سیاسی را قبول ندارد و مخالف آن است، تهمت زد؟! ⁉چرا برای اهداف خود، به نام دین و مذهب و روحانیت، هر حرف نادرست و خلاف مبانی فقهی و اخلاقی زده میشود و چهره پاک مذهب لکهدار میگردد؟ چنین افرادی اگر در علم و ورع هم مشکل دارند و گرفتار کجفهمی در دین و فقه هستند، دستکم برای حفظ دنیای خود، عاقلانه رفتار کنند و این گونه سفیهانه به ریشه خود و به همان چیزی که به گمان باطل خود مدافع آن هستند، تیشه نزنند!
ب) اگر در جامعه اسلامی چنین باوری وجود داشته باشد که شرعا میتوان به اهل بدعت یا مخالفان فکری و سیاسی نسبت ناروا داد و این گمان درباره مصادیق مبارزه با بدعتگذاران پدید آید که چه بسا آنچه درباره آنان گفته شده، برخاسته از همین حکم و به هدف تخریب چهره آنان است، این ابزار کارآیی مورد نظر را نخواهد داشت و بسا که نتیجه عکس داشته باشد. وقتی در خود روایت آمده است که چنین رفتارهایی با اهل بدعت صورت گیرد تا زمینه طمعورزی در تباه ساختن و از میان بردن اسلام را نداشته باشند، آن وقت چگونه ممکن است خود روایت راهکاری را پیش رو گذارد که نتیجه آن دستکم در درازمدت عکس آن است؟ بنابر این با توجه به هدفی که در روایت به آن تصریح شده، بالملازمه میتواند بر حرمت بهتان دلالت میکند.
ج) توسل به چنین شیوههایی برای از میان بردن مخالفان، اعم از افراد و جریانها، بیشک پیآمدهای ویرانگری دارد، از جمله اینکه آن دسته از منابع تاریخی و حدیثی که در نقد و نکوهش بدعتگذاران واقعی و شناختهشده از جمله برخی خلفاء وجود دارد، ممکن است با این پرسش و شبهه روبهرو شود که شاید برخی از بدگوییها با همین هدف صورت گرفته و واقعیت بیرونی نداشته باشد! کسانی که به عذر چنین روایاتی تخریب چهره مخالفان دینی و مذهبی یا مخالفان فکری و سیاسی خود را مجاز میدانند، باید به چنین پیآمدهایی نیز توجه کنند و کارشان کار آن شخص نباشد که بر سر شاخه نشسته و بن آن را میبرد!
د) یک پیآمد مهم دیگر، چنان که تجربه تاریخی نشان میدهد، فراهم آمدن زمینه سوء استفاده و فساد از حکم به جواز بهتان است و همین امر مانع از آن است که گفته شود شارع چنین دری را گشوده است. لذا برخی فقهاء در جمعبندی بحث، پس از آنکه اصل حکم جواز بهتان را خیلی مشکل شمردهاند، افزودهاند که گشودن این باب برای هواپرستان مایه فساد بزرگی است و آنان هر نسبتی را به هر کسی که مخالفشان باشد میدهند، واقعیتها را تحریف میکنند، دست به پردهدری و آبرو بردن میبرند و چهره اسلام را مشوّه میسازند.
🛑🛑ما به صراحت اعلام میکنیم که از چنین سخنان و روشهایی منزجر هستیم و با صدای رسا میگوییم که از این روشها حتی برای لکهدار کردن دشمنان و کافران لجوج نیز بیزاریم، چه رسد به مسلمانان و انسانهایی که اتهام یا جرمشان این است که با برخی دیدگاهها و روشها و رفتارهای جاری، هر چند در مهمترین مسائل و مبانی مخالف هستند و العاقبة للمتقین.
اين روایت به عنوان خبرواحد، در مسئله مهم عرض و حیثیت اجتماعی اشخاص، اعتبار_ندارد.
🔸۱- آنچه در استدلال بر جواز تخریب چهره بدعتگذاران شهرت بیشتر دارد، به شمار میرود، روایت داود بن سرحان به نقل از پیامر اکم(ص) است. در این روایت مسأله مبهوت ساختن یا بهتان زدن آمده است. از نگاه دلالت، اگر هم جمله «باهِتوهم» را به معنای مبهوت ساختن اهل بدعت از راه قوت استدلال و نقد، بدانیم، اما روایت جواز تخریب چهره بدعتگذاران و مفسدهجویان در دین و ایمان مردم را، دستکم با بازگویی عیوب واقعی اما پنهان آنان مجاز و اجمالا لازم و مایه پاداش الهی میشمارد.
🔸۲- در روایت موضوع بحث، بنا بر نقل معروف که « باهتوهم» آمده و نه « أهینوهم» که در برخی نقلها آمده، باید توجه کرد که این کلمه از ریشه «بهت» است و بهت در لغت به معنای شگفتی و تحیر و دهشت و ناآرامی ناشی از روبهرو شدن با امری غیر منتظره است و در گفتههای لغتدانان مختلف شاهد دو نوع کاربرد هستیم: یکی مدهوش و متحیر ساختن دیگری با نسبت نادرست، و دیگر مواجه ساختن ناگهانی. طبق گفتههای لغتدانان، فقهاء و شارحان حدیث در استناد به روایت موضوع بحث و بر پایه معنای لغوی جمله «باهتوهم» دو گونه رفتار کردهاند. برخی فقهاء و شارحان که با مشکل تجویز بهتان در این روایت روبهرو شدهاند، آن را به معنای مبهوت کردن و متحیر ساختن در بحث و ناکام گذاشتن اهل بدعت گرفته یا احتمال دادهاند؛ چنان كه ملاصالح مازندرانی چنین احتمالی را مطرح کرده و علامه مجلسی چنین معنایی را «اظهر» و مشابه معنای واژه در آیه «فبُهِت الذی کَفَرَ» دانسته است. فیض کاشانی نیز آن را عبارت از مجادله و بحث با بدعتگذاران و قطع سخن و ساکت کردن آنان شمرده و استاد مطهری بر همین معنا تاکید کرده و معنای دیگر را به صراحت مخدوش شمرده است. آیتالله صانعی نیز همین معنا را برگزیده است.
🔸۳- باید دید اساسا آیا ریشه «بهت» در باب «مفاعله» میتواند معنای بهتان زدن داشته باشد و از منظر واقعبینی آیا میتوان به چنین معنایی پایبند شد؟ این چند نکته را در پاسخ به این دو پرسش پیش رو میگذاریم: الف) این گفتهها نشان میدهد که گرچه «مباهته» در معنای بهتان نیز به کار میرود، اما در رویارویی ناگهانی که مایه تحیر و دهشت و سراسیمگی طرف مقابل میشود نیز به کار رفته است. از این رو جمله «باهِتُوهم» دو احتمال دارد: ۱- بهتان زدن؛ ۲- دچار دهشت و سراسیمگی ساختن ناگهانی. گرچه فضا و سیاق جملات قبل روایت، احتمال نخست را تقویت میکند، اما فلسفه دستور که در ادامه روایت آمده، تناسب بیشتر با احتمال دوم دارد، زیرا آنچه در واقع و نوعا میتواند مانع هدف بدعتگذاران باشد این است که چنان با بدعت و انحراف آنان برخورد شود که فرصت گسترش و بازسازی آن را نداشته باشند. موید این احتمال، هم ادله حرمت بهتان و قذف حتی نسبت به غیر مسلمان است و هم ناسازگاری این معنا با فلسفه حکم و بیاعتبار شدن اهل بدعت است.
🔸۴- اين روایت بر مبنای اصولی اینجانب به عنوان خبرواحد، در مسئله مهم عرض و حیثیت اجتماعی اشخاص که از مسائل مهم به شمار میرود، اعتبار_ندارد، به ویژه با آن همه آیات و روایات که در تحریم بهتان و نسبت ناروا به دیگران وارد شده است. با فرض پذیرش حجیت آن نیز، افزون بر ادله فراوانی که در حرمت نسبت دادن امور غیر واقعی به دین و شریعت وجود دارد، تنها در محدوده این موضوع قابل بررسی است که شارع حکیم به شدت از تخریب چهره دین و مخدوش ساختن چارچوب شریعت منع کرده و پیامبر اسلام(ص) احتمالا یک راه مبارزه با آنان را دور ساختن مردم از گرد آنان دیده و امامان(ع) نیز مؤمنان را سخت از چنین افرادی برحذر داشتهاند.
🔸۵- نباید گمان رود اين روایت ابزاری عام و آسان برای تخریب چهره مخالفان و حتی بدعتگذاران به دست داده و میتوان آن را سلاحی برای از میان برداشتن یا تضعیف همه مخالفان فکری و اعتقادی یا سیاسی به کار بست، و از این رو فقیه بزرگ شیعه، صاحب جواهر تذکر داده که حتی اهانت به بدعتگذار محدود به اموری است که در او وجود دارد، اما نسبت دادن امور غیر واقعی به او جایز نیست؛ از جمله به دلیل روایت معتبر حلبی که از نسبت دادن نادرست زنا به غیر مسلمان باز داشته و آن را تنها در صورت آگاهی به ارتکاب مجاز شمرده است.
🔹سیدضیاء مرتضوی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
⁉️ايا دين، بهتان زدن به مخالفان را مجاز كرده است؟ آيا حديث باهتوهم صحيح است؟ مراد از ان چيست؟
حديث باهتوهم چون با اصول و قواعد قطعی عقلی و نقلی سازگار نیست، از درجه اعتبار ساقط است.
🔸🔻"روایت داود بن سرحان در رابطه با جواز بهتان و دروغ بستن به اهل ریب و بدعت، مستمسک توجیه برخی ازرفتارهای غیر اخلاقی در جامعه شده است. در بررسی متن روایت، بر فرض صحت سند آن، به این نتیجه رسیده ایم که چون معنای ظاهر آن با اصول و قواعد قطعی عقلی و نقلی سازگار نیست باید آن را از درجه اعتبار ساقط دانسته و کنار گذاشت یا به آن را شرایط غیرعادی اختصاص داد که ارتکاب حرام جایز است مانند جنگ و مقابله با کفار که در این فضا به تناسب رفتار خصم با رعایت حدودی مقابله به مثل جایز است. 🔻از ویزگیهای پیامبر اسلام )ص( که برانگیخته شد تا بشر را به تعالی اخلاقی برساند، این بود که در راستای تحقق این هدف از عناصر و شیوه های غیراخلاقی و نامقدس بهره نگرفت؛ چون هدف مقدس با وسایل و شیوه های نامقدس تأمین نمیشود . او هیچ گاه بدوا به دیگران تعرض و تعدی نکرد و تنها زمانی که از ناحیه دشمنان و مخالفان مورد تعدی قرار گرفت، به دفاع برمیخاست و در این زمینه بودکه مقابله به مثل را روا میشمرد و زمانی که بر متعدی غلبه مییافت عفو و گذشت را پیش میگرفت 🔹روی مبنای نگارنده پذیرش اخبار احاد منوط به این است که آیا معنای متن با قرآن، عقل و سیره قطعی منافات دارد یا خیر، باید ببینیم معنای حديث چیست. 👈واژه بهت در اصل به معنای « حیرت و دهشت و شگفتی همراه با سکوت» است. این دهشت و شگفتی همراه با سکوت ممکن است از استدلال قوی حاصل شود یا نسبت دادن دروغ. لذا باهته و بهته هر دو به معنای نسبت دادن دروغ نیز آمده است. و معنای باب مفاعله همیشه برای وقوع فعلی بین دو نفر نیست. 👈در وسط روایت، جملاتي آمده که پذیرش معنای ظاهر آن ها یعنی دشنام،بدگویی، غیبت و بهتان به طور مطلق مشکل است؛ چون به شیوههای غیراخلاقی امر میکند و روشن است که استفاده از این روش ها دردفاع از اسلام به ضرر دین است و آن را توسعه نمیدهد بلکه بر مدافع نیز اثر منفی میگذارد. 🔻🔺دلايل ذكر شده در مقاله و اشكالات اخذ به ظاهر روايت، ما را از التزام به این روایت در شرایط عادی باز میدارد. ولي این واقعیت قابل انکار نیست که پیوسته کسانی درجامعۀ مسلمانان با برداشتهای نامعقول از قرآن ، ایجاد شک و ریب و بدعت میکنند. ⁉ آیا وظیفه آن است که آن ها را به حال خودبگذاریم؟ میگوییم خیر. دفع اهل ریب و بدعت را لازم میدانیم ولی به شیوه ای که با دیگر آموزه های کتاب و سنت منافات نداشته باشد. قرآن خود راه کار را نشان داده است و آن عرضه مطالب با برهان و حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن است. 👈👈با فحش و ناسزا و بدگویی و بهتان_زدن و دروغ گفتن نمیشود از حق و حقیقت دفاع کرد" 🗓بخشهايي از مقاله بررسي و نقد فقهي روايت داود بن سِرحان نوشته حجت الاسلام شجاعي
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بهتان زدن نسبت به هر کسی باشد چه مسلمان، چه مشرک، چه کافر، #خلاف_اخلاق است و ما حق #بهتان_زدن نداریم.
🔻"یکی از مسائل بسیار بااهمیت در اسلام، اخلاق است؛ اخلاق یک امر فرعی نیست بلکه یک امر اصلی است، عده ای از آقایان بر این شدند که بگویند بین #دین و #اخلاق این تلازم نیست، گاهی ممکن است دین بر خلاف اخلاق دربیاید و دین بر اخلاق حاکم است، در صورتی که این معنا درست نیست، «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» یعنی دین آمده مکارم اخلاق را تکمیل کند، اساس این است. 👈 اخلاق مستند اصلی آن، #عقل است، عقل یک احکام ذاتی دارد، حسن عدالت و قبح ظلم اینها عقلی است، یعنی شرع هم نبود عقل که حجت باطنی هست این معنا را داشت و تمامی تعالیم ادیان آسمانی نیز بر اساس این محور است؛ هیچ وقت یک حکم شرعی امکان ندارد خلاف #عدالت باشد بنابراین آموزه های دین هیچ وقت با اخلاق تنافی پیدا نمیکند. ❌بعضی از آقایان با اشاره به کلمه « #باهتوهم» در حدیث شریف کافی، استدلال کرده اند که اگر اهل بدعت را دیدید، بهتان به آنها بزنید، یعنی برای اینکه آنها را از چشم مردم بیندازید چیزهایی هم که در مورد آنها نیست به آنها نسبت بدهید! اما این به نظر ما درست نیست، معنای «باهتوهم»، بهتان زدن نیست بلکه از بهت و حیرت است یعنی به گونه ای برخورد کنید که مبهوت بمانند، 👈👈 بهتان زدن یک امر غیر اخلاقی است و وقتی غیر اخلاقی شد، نسبت به هر کسی باشد چه مسلمان، چه مشرک، چه کافر، خلاف اخلاق است و لذا ما حق بهتان زدن نداریم. ♦️اگر «باهتوهم» را به معنای بهتان بگیریم، مخالف با همه روایات دیگر و اصول اصلی ما است و این معنا تمام نیست، ولی بعضی هم به معنای بهتان گرفتهاند و نه تنها به اهل بدعت که آن را به دیگر موضوعات نیز تسرّی داده و اینگونه نتیجه گیری کرده اند که هر کس با من مخالف هست، ما جواز بهتان به او را داریم آن هم قربة الی الله!⁉️ 🔻#حقوق_انسانها در اسلام امر معتبر و محترمی است، 👈اصل #کرامت_انسان، یک اصل اولی است و ما به عنوان #حوزه های_علمیه و #روحانیت باید از این اصل #کرامت_انسان دفاع کنیم."
🎙ایت الله علوی بروجردی، در اغاز درس فقه در سال تحصیلی جدید.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
⁉️ايا دين، بهتان زدن به مخالفان را مجاز كرده است؟ آيا حديث باهتوهم صحيح است؟ مراد از ان چيست؟ اين حديث، در سند و دلالتش اختلاف است. اگر معناي بهتان زدن داشته باشد، با قران هم ناسازگار است. ⭕️ بهتان زدن نسبت به هر کسی باشد چه مسلمان، چه مشرک، چه کافر، خلاف اخلاق است و ما حق بهتان زدن نداریم حدیث بهتان یا مباهته به قول بعضی از آقایان، روایتی است که از پیامبر نقل شده است. خبر هم، خبر واحد است و در معنا و سندش هم اختلاف است. اگر هم حدیث درست باشد، معنایی که اکثرا گرفته این است که «وباهتوهم»، یعنی با اینها با دلیل قاطع بحث کنید که اینها مبهوت و متحیر بشوند. این خلاصه حدیث است. 🔻این معنا را فقط من نمیگویم، آیت الله شبیری زنجانی هم حرف قشنگی دارد، ظاهرا از ایشان استفاده شده است. میفرماید: «دین با راستی و صداقت پایدار است. هیچجا نیامده که ائمه مخالفین خودشان را با دروغ و تهمت از میدان به دور کرده باشند. این روایت مباهته را یا باید کنار گذاشت و یا آن را باید تعبیر کرد.» 👈 جالب این است که من این حدیث را که در بحار دیدم، مرحوم علامه مجلسی هم این معنای تهمت را قبول ندارد او هم میگوید «والظاهر أن المراد بالمباهتة الزامهم بالحجج القاطعة» مراد از مباهتهای که در حدیث آمده، این است که اینها را با دلیلهای قاطع مبهوت کنید و متحیر کنید. 🔸- اين روايت با چند جای قرآن ناسازگار است: ↩️اول. قرآن میفرماید: «ادعوا الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن» شما اگر خواسته باشید مردم را به دین دعوت بکنید، با موعظه و دلالت و نصیحت و برهان باشد. دین وقتی دین دعوت شد، دیگر نیازی به مباهته ندارد. ↩️دوم. آیه دیگری که میفرماید « وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا» آن کسانی که آدمها را اذیت میکنند و گناهی که اینها مرتکب نشدهاند، به اینها نسبت میدهند، اینها گناه بزرگی مرتکب شدهاند: «فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا» اینها دارند بهتان حمل میکنند. «بهتان» یعنی دروغ و «اثم» یعنی گناه. 🔻حالا خیلی از آیات دیگر همج است؛ مثلا شما نگاه کنید، یکی از جاهایی که حد را باید اجرا کرد، حد قذف است؛ یعنی حد نسبت ناروا است که هشتاد تازیانه به طرف بزنید. 👈 اگر شما تهمت زنا یا لواط به کسی دادید و با چهار شاهد عادل نتوانستید اثبات بکنید، حالا به هرکسی که این نسبت را بدهید، چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان، باید شما هشتاد ضربه شلاق بخورید؛بنابراین، نسبت ناروا به کسی دادن و به هرچیز دادن، برخلاف نص قرآن است. 👈در میان فقها هم جالب است که غالب فقها گفتهاند که معنای این حدیث، بهتان نیست. صاحب جواهر آن فقیه معروفی که همه فقها دارند از کتاب او استفاده میکنند، ایشان هم دارد این بحث را و میگوید نمیشود با این حدیث، بدعتگذاران را با کارهایی که نکردهاند، نسبت به خلاف داد. 🔻آیت الله خویی میگوید که اگر تهمت زدن به بدعتگذاران مفسده داشته باشد، باید عیبهای واقعی آنها را هم بیان نکرد. 🎙محمدتقي فاضل ميبدي.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
شهید بهشتی
#انحراف اندر انحراف: چون او را مخالف دين ميدانم با دروغ بكوبم!!!
🔰چون او را #مخالف_دین مىدانم من بايد او را بكوبم ولو به #دروغ باشد.!! اين پاسخ اين آقا بوده است كه #دشمن را بايد كوبيد ولو به دروغ باشد! ♦دشمنهاى خيالى را به استناد دلايل #خيالى و با دروغ كوبيدن ♦♦#انحراف اندر #انحراف! #منحرف بودن اين كار واضح است.
مسلمانِ متعهد در اينگونه موارد هم كه در برابر #آزمايش قرار مىگيرد خود را نگه مىدارد 🔻🔻 و حتى اگر در برابرش به دشمنش #تهمت بزنند، چهره موافق نشان نمىدهد. چرا؟ چون پيكارش «فى سبيل الله» است. كسى كه بخواهد در راه #كمال و پاكى مطلق #پيكار كند، 👈👈نمىتواند هيچوقت از #پاكى به كمك #ناپاكى دفاع كند، چون اين پيكار، ديگر پيكار #فى_سبيل_الله نيست. پس اينجا هم #مسلمان در اين ميدان آزمايش، روسفيد بيرون مىآيد.
شهید مظلوم آیتالله دکتر #بهشتی 📚 کتاب (#در_مکتب_قرآن) ج۲، ص۱۷۲ تفسیر سوره بقره، آیات ۱۹۵-۱۹۰
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.