رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
دفاع از عقلانیّت مکتب اسلام, در سراسر آثار شهید مطهرى موج مى زند. او در میانه گفتار و نوشتار خود, بنا به اقتضاى سخن همواره گریزى هم به منطق اسلام و خردمندانگى آن مى زند: واپس گرایى هاى تاریخى و پیامدهاى آنها را در جامعه اسلامى گوشزد مى نماید, خرافات وارد در دین را مطرح مى سازد, بازاندیشى در آنها را مى طلبد, دنیاى اسلام را به عقل گرایى فرامى خواند, و درباره عقل و قلمرو آن در فقه اسلامى بسیار سخن مى گوید.
وى معتقد است که در فقه شیعه, عقل یکى از ادلّه چهارگانه است33و حجّیت عقل, هم به حکم عقل ثابت است و هم به تأیید شرع. اساساً ما حقّانیّت شرع و اصول دین را به حکم عقل ثابت مى کنیم; پس چگونه ممکن است از نظر شرعى عقل را حجّت ندانیم؟34 حجّیّت عقل از نظر شیعه به این معناست که اگر در موردى عقل یک حکم قطعى داشت, آن حکم به دلیل این که قطعى و یقینى است, حجّت است.35 به حکم روایات معصومان, عقل, پیامبر باطنى و درونى است; همچنان که پیامبر, عقل ظاهرى و بیرونى است.36
(عقل در فقه اسلامى, هم مى تواند خود اکتشاف کننده یک قانون باشد و هم مى تواند قانونى را تقیید و تحدید کند و یا آن را تعمیم دهد و هم مى تواند در استنباط از سایر منابع و مدارک مددکار خوبى باشد. حق دخالت عقل از آن جا پیدا شده که مقررات اسلامى با واقعیت زندگى سر و کار دارد. اسلام براى تعلیمات خود, رمزهاى مجهول لاینحلّ آسمانى قائل نشده است). ختم نبوت, مرتضى مطهرى/58.
(اولین شرط موفقیت یک پیام, عقلى بودن, قدرت و نیرومندى محتواى آن است…. یک پیام در درجه اول باید منطقى باشد; یعنى با عقل و فکر بشر سازگار باشد; به گونه اى باشد که جاذبه عقل انسان آن را به سوى خودش بکشد. یک پیام اگر ضد منطق و عقل باشد, ولو احساسى باشد, براى مدت کمى ممکن است دوام پیدا بکند, ولى براى همیشه قابل دوام نیست. این است که قرآن کریم دائماً دم از تعقل و تفکر مى زند). حماسه حسینى, همو, صدرا, 1365, ج1/197.
محمدجواد مغنیه در مقاله اى تحت عنوان (فقیهان و مسئله تجدد) بدین گونه مى نویسد: (مجتهد باید داراى فکرى خلاّق و نوآور بوده و از قیدها و تقلیدهایى که نه عقل آنها را ایجاب کرده و نه دین, آزاد باشد تا بتواند بین نصوص دینى و مقتضیات زمانى تلائم و مطابقت ایجاد کند. همین طور لازم است که مجتهد بتواند از قوانین جدید, در مورد آنچه به زندگى بشر کمک مى رساند, اقتباس کند. البته آن گونه قوانینى که شریعت سمحه و سهله اسلام, آنها را جایز دانسته است; شریعتى که با آب روان, صاف و گوارا مى تواند تمام زمینه ها را سیراب کند. بالاخره, کسى در واقع, در عصر ما مجتهد مطلق قلمداد مى شود که بتواند براساس مصلحت در قلمرو مبادى و قواعد عمومى ابتکار کند, اما فرد ظاهرگرا که بر عقل و دنیاى خود قفل زده, محال است حقیقت اجتهاد در او تحقق یابد; حتى اگر تمامى آیات الاحکام و احادیث فقهى و متون و شرح آنها را حفظ باشد و بر تکیه گاه تدریس تکیه زند و صد هزار کتاب و رساله بنگارد).53 فصلنامه فقه, شماره 6, 1374ش/85.
(اسلام در پى پرورش دادن و رشد عقل است نه خاموش کردن آن),. تعلیم و تربیت در اسلام/185.
البته ايشان از احتمال لغزش عقل نیز غفلت نمى ورزد و در مورد خطا رفتن آن در صورت پیروى نکردن از شیوه هاى درست تحقیق هشدار مى دهد و معتقد است که هر کسى نمى تواند بگوید: (عقل من چنین حکم مى کند); بلکه باید براساس روش علمى عمل بشود تا اشکالى به وجود نیاید. . اسلام و مقتضیات زمان, ج2/65.
33. آشنایى با علوم اسلامى (کلام, عرفان)/65. 34. همان (اصول فقه, فقه)/38. 35. همان/16. 36. همان(کلام, عرفان)/65. 37. همان (اصول فقه, فقه)/38-42.
برگرفته از مقاله شهید مطهرى و جایگاه عقل در فقاهت مجله فقه ،دوره 13، شماره 48 - شماره پیاپی 48 تیر 1385، صفحه 162-191
|