رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
این عبارت معروف را که در ایه 96سوره مومنون خطاب به پیامبر اسلام قرار دارد همگی شنیده اید:
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ
بدى را به بهترین راه و روش دفع کن
در تفسیر نمونه ذیل این ایه چنین امده است: خدا به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: با این گروه،(کافران) مدارا کن و «بدى هاى آنها را با عفو،
گذشت و نیکى دفع کن، و سخنان نامطلوب آنها را با بهترین منطق پاسخ گو» (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ).
در این راه عجله و شتابى(برای عذاب انها) نداشته باش، و بدان «ما به آنچه آنها مى گویند و توصیف مى کنند آگاه تریم» (نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ).
مى دانیم: حرکات ناشایست، گفتار خشن و انواع اذیت و آزار آنها، تو را ناراحت مى کند، اما تو وظیفه ندارى در برابر آن خشونت ها و
زشت گوئى ها مقابله به مثل کنى، تو بدى را با نیکى پاسخ ده که این خود یکى از مؤثرترین روش ها براى بیدار کردن غافلان و فریب خوردگان است.
در سیره پیشوایان، روش عملى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) بسیار خوانده ایم افراد یا جمعیت هائى را که مرتکب بدترین
جنایات شده اند، به نیکى پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساخته اند، و همین سبب انقلاب و دگرگونى روحى و باز گشت آنها به طریق حق گردیده.
قرآن بارها ـ و از جمله در آیات فوق ـ این امر را به عنوان یک اصل در مبارزه با بدى ها به مسلمانان گوشزد مى کند، و حتى در آیه 34 سوره «فصلت» مى گوید:
«نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمى شوند» (فَاِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِیْمٌ).
ولى ناگفته پیدا است این دستور مخصوص مواردى است که دشمن از آن سوء استفاده نکند، آن را دلیل بر ضعف نشمارد، و بر جرأت و جسارتش افزوده نگردد.
و نیز مفهوم این سخن هرگز سازشکارى، قبول و تسلیم در برابر وسوسه هاى دشمنان نیست، و شاید به همین دلیل، بعد از بیان این دستور در آیات فوق،
بلافاصله به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داده شده است: از همزات و وسوسه هاى شیاطین و حضور آنها به خدا پناه ببرد.ویرایش بوسیله کاربر 1396/02/19 11:31:31 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ایا هر بدی را میتوان از ان گذشت؟ در چه اموری میتوان سیئه را بخشید؟
در جريان دشمن بيرون مستحضريد كه بايد در سه فصل بحث كرد: بحث احكام بحث حقوق بحث اخلاق.
بحث احكام مربوط به ما نيست اگر به حريم حكم خدا اهانت شده است هيچ كس نميتواند بگويد ما با عفو و اغماض ميگذريم صرفنظر ميكنيم گذشت ميكنيم اين ﴿لاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِمٍ﴾ است اين دين خداست اين مخالفت با اسلام يا نظام اسلامي همان حكم اوّلي است كه «ردّوا الحجر من حيث جاء » اينچنين نيست كه اگر كسي با دين خدا مخالفت كرد انسان بيايد معامله بكند گذشت بكند نرمش نشان بدهد
فصل دوم فصل حقوق است كشور را با مسامحه و مصادره و با خواهش ميكنم و با ببخشيد نميشود اداره كرد كشور را با قانون بايد اداره كرد اينجا فرمود: ﴿جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ بدي را با بدي جواب بدهيد اين در حقوق, حقوق يعني حقوق اگر كسي نسبت به شما بد كرد شما حق داريد انتقام بگيريد اگر قصاص است قصاص, قصاص طرف است قصاص طرف, قصاص كل است قصاص كل ﴿جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ چه در مسائل دنيا چه در مسائل آخرت كه اين با آيات خاصّ خودش بايد روشن بشود چون كشور را با قانون بايد اداره كرد
اما مستحضريد كه قانون آن قدرت را ندارد كه همهٴ زواياي نياز بشر را تأمين كند كمبود قانون را اخلاق ترميم ميكند هر جا يعني هر جا بسياري از موارد قانون كمبود دارد قانون كمبود دارد يعني چه؟ يعني جزاي قصاص, قصاص است اين درست است غير از اين نميتواند باشد ولي بعضي از موارد است كه اگر كسي عفو بكند آثارش بيشتر است درست است كه ﴿وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُوْلِي الألْبَابِ﴾ اما بعضي از موارد است كه اگر عفو بشود اثرش بيش از قصاص است وجود مبارك حضرت امير بالأخره حقّ قصاص داشت اگر شهيد شده بود چه اينكه شد خب قصاص نفس بود اگر سالم ميشد كه قصاص طرف داشت فرمود من اگر شفا پيدا كردم خودم عفو ميكنم با اينكه ﴿وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ﴾ صريح قرآن است اين حقّ مَجنيّعليه است نه حكم مجنيّعليه لذا حق است و قصاص دارد. بله حقوق جزء قوانين است و در محدودهٴ قانون بايد كار بكنند اين ميشود فصل دوم. فصل سوم مسئلهٴ اخلاق است اخلاق مكمّل قانون است متمّم قانون است سرپرست قانون است رهبري قانون است قانون را پوشش ميدهد هدايت ميكند و مانند آن اين ﴿وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ﴾ براي فصل اخلاق است كاري به قانون ندارد ما يك عقل داريم و يك احسان, عقل قانون است اما احسان اخلاق است ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ﴾ قانوناً ﴿وَالْإِحْسَانِ﴾ اخلاقاً
در پايان سورهٴ مباركهٴ «نحل» گذشت فرمود اگر كسي به شما اهانت كرد شما حقّ پاسخ داري ﴿فَمَنِ اعْتَدَي عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَي عَلَيْكُمْ﴾در يك آيه ديگر است در بخش پاياني سورهٴ مباركهٴ «نحل» اين است كه ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ﴾ خب شما موظّفيد برابر با عدل عمل بكنيد عدل, حق است و قانون كشور را عدل اداره ميكند اما عدل با همه توانمندياش باز ناقص است جامعه را اداره كند بالاتر از عدل, گذشت و تخفيف است و عفو است و احسان ﴿اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ﴾ فرمود: ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ﴾اين ميشود عدل و قانون اما ﴿وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ﴾اين ميشود اخلاق
بنابراين فصل دوم كه دارد ﴿وَجَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ برابر ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ﴾است ﴿فَمَنِ اعْتَدَي عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَي عَلَيْكُمْ﴾ است ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ﴾است كه مسائل حقوقي است و قانوني,
اما با قانونِ محض نميشود كشور را اداره كرد متمّم قانون, اخلاق است همين قرآني كه فرمود: ﴿وَجَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ همين قرآن فرمود مردان الهي ﴿وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ﴾اين براي اوساط از مؤمنين, اوحديّ از مؤمنان همين است كه در سورهٴ «مؤمنون» آمده ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ﴾نه ﴿وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ﴾. خب بنابراين در سورهٴ مباركهٴ «بقره» و همچنين «مائده» جريان قصاص مطرح شد اين سه فصل كه كاملاً مرزها جدا بشود مرز مخالفت با اسلام و نظام جدا مرز اختلاف افراد مسلمان در داخل نسبت به هم جدا مرز اخلاق و حقوق هم از هم جدا ميشود
در سورهٴ مباركهٴ «بقره» آيهٴ 178 به بعد فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَي الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَي بِالْأُنْثَي﴾اين براي قانون, اما ﴿فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ﴾ در بعضي از موارد است كه فقط قصاص كارساز است مثل همين اوباشي كه ملاحظه فرموديد خب اينجا جز قصاص چيز ديگر كارگشا نبود همه هم مسئولين هم مَجنيّعليه خواهان قصاص بودند مردم هم خواهان قصاص بودند حق هم با اينها بود اما يك وقت است حادثهاي اتفاق ميافتد كه اگر بگذرند جواني در اثر غفلت آمده كاري كرده آن وقت پدر و مادر او, همهٴ بستگان او به قرآن متوسّل ميشوند ميروند پاي اولياي مقتول را ميبوسند به آنها قسم ميدهند كلّ اين قبيله و خانواده را گذشتِ آن پدر و مادر احيا ميكند شهر را احيا ميكند اينجاست كه فرمود: ﴿فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ﴾ اينچنين نيست كه اين حكم باشد اين حق است اين شخصِ مَجنيّعليه اگر قصاص طلب بكند عدل است اما بالاتر از عدل, دست او را هم باز گذاشته به نام عفو و تخفيف و احسان اما در سورهٴ مباركهٴ «مائده» آيهٴ 44 و 45 فرمود در آيهٴ 45 فرمود: ﴿وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأنْفَ بِالأنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالجُرُوحَ قِصَاصٌ﴾ اگر كسي چشم كسي گوش كسي دست كسي پاي كسي را عمداً مجروح كرد قصاص دارد قصاص طرف خب در اين گونه از موارد هم يك مسئله حق و قانون است يك مسئله اخلاق.
در برابر حق و قانون ﴿جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ برابر اخلاق خب ﴿لَئِن صَبَرْتُمْ﴾مسئله عفو مسئله تخفيف و مانند آن مطرح است بعد فرمود: ﴿فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ﴾ صدقه دادن تنها اين نيست كه انسان مسكيني را كمك بكند اگر يك جاني را عفو بكند اين هم صدقه است آن هم كجا عفو بكند در چه فضايي عفو بكند خود عقلاي قوم ميفهمند كه اينجا جاي عفو است مثلاً ﴿فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَن لَمْ يَحْكُم بِمَا أَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ مستحضريد كه اين ﴿مَن لَمْ يَحکم﴾ناظر به فصل اول است دربارهٴ حكم خدا جاي تصالح و تسامح و امثال ذلك نيست اين مسئلهٴ «رد الحجر.س» است حكم خدا در اختيار كسي نيست اما در مسئلهٴ حقوق كه قانون با او هماهنگ است اين اگر كسي بخواهد قانون را حقّي را اِعمال بكند ميشود عدل اگر بخواهد عفو كند ميشود احسان اگر در سورهٴ مباركهٴ «رعد» آمده است فرمود مردان مؤمن و مردان الهي كسانياند كه ﴿وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ﴾ ناظر به بخش مناسب خودش است آيهٴ 22 سورهٴ مباركهٴ «رعد» اين است ﴿وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ﴾ اين ميشود اخلاق, اگر اين رعايت بشود ما ديگر هفت ميليون پرورنده در دادگستري نداريم آن دفاع مقدس سر جايش محفوظ است براي اينكه اين مخالف با حكم خداست «ردوا لاحر..» اما اين هفت ميليون براي اينكه اخلاق رعايت نشده ديگر كسي غفلت كرده اشتباه كرده سبقت بيجا گرفته يك حرف بدي زده فوراً آدم برود شكايت بكند يك چِك بيمحل كشيده فوراً برود شكايت بكند اين نتيجهاش همين است كشور را اخلاق اداره ميكند نه قانون شما ببينيد با قانون كشورهاي ديگر نتوانستند مشكل خودشان را حل كنند ﴿وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَي الدَّارِ﴾
تفسیر سوره مومنون ایت اله جوادی املی
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.