logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176994)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140064)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130847)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95113)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    معجزه كمتر شناخته شده پيامبر رحمت : قراردادها             

توجه

Icon
Error

عنوان جدید ارسال پاسخ
Guest
#1 ارسال شده : 1394/11/29 02:41:33 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
سلام


تفاوت معنای اهل با عشیره چیست؟آیا اهل،در قران،نزدیکان فکری را شامل میشود(با توجه به داستان نوح و پسرش)؟

در سوره طه مراد از وامر اهلک بالصلاه،خاندان پیامبر است یا مسلمانان؟


کلمات کلیدی:اهل آل قوم نوح پسر پیرو

ویرایش بوسیله کاربر 1396/02/02 08:19:19 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

Guest
#2 ارسال شده : 1394/11/29 02:43:41 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال


نظر آقای حمید احراری:

سلام. آل و اهل هم‌ریشه هستند.

بهترین معادل برای واژهٔ اهل و آل ، پسوند نسبت «یان» در فارسی است. آل فرعون یعنی فرعونیان، آل ابراهیم یعنی «ابراهیمیان» که اعم از بستگان نسبی، سببی، دوستان و پیروان است.

در عبارت «وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ» منظور غرق سپاهیان یا پیروان فرعون است. به نظرم عبارت «أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ» نیز ناظر بر پیروان لوط است.

همین طور است: «أَهْلِ الْكِتَابِ» و «رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا» که به معنای پیروان و یا ساکنان یک قریه است که خود نوعی بیان نسبت است. همان طور که ما اهل کاشان را کاشانیان یا کاشانی‌ها می‌خوانی.

به باور من عبارت «وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ» و «فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ» هر دو اشاره به پیروان پیامبر دارد. در نمونهٔ دوم به قرینهٔ بسیار می توان اثبات کرد که اهلک جمع پیروان (درون و بیرون خانواده) است. با این قرینه‌ها صلوات بر آل محمد بنظرم شامل همهٔ پیروان راستین محمد می‌شود.
Guest
#3 ارسال شده : 1394/11/29 02:45:43 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
سلام بر جناب مهندس احراری و همه دوستان

ظاهرا در شریفه "فاسلک فیها... و اهلک الا من سبق علیه القول و من آمن..." به قرینه استثنا و نیز عطف "من آمن"، اهلک فقط بستگان نوحند، نه پیروان او. و گرنه چرا باید برخی از آنها استثنا شوند و چرا من آمن به آنها عطف شود؟

همچنین در شریفه "قال رب ان ابنی من اهلی و ان وعدک الحق" آیا نوح نمی دانست که پسرش از پیروان او نیست؟


نرگس موسوی

ویرایش بوسیله کاربر 1394/11/30 01:04:10 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

Guest
#4 ارسال شده : 1394/11/29 02:47:30 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال

در تورات نیز برای معنای مرادف واژه "اهل" نوح از واژه "بیت" استفاده شده اشت. که قاعدتا همان اهل بیت یا خانواده معنا می دهد.

مثلا در این آیه

پیدایش ۷:۱
וַיֹּאמֶר יְהוָה֙ לְנֹ֔חַ בֹּא־ אַתָּה וְכָל־ בֵּיתְךָ֖ אֶל־ הַתֵּבָ֑ה כִּי־ אֹתְךָ֥ רָאִ֛יתִי צַדִּיק לְפָנַ֖י בַּדּ֥וֹר הַזֶּה׃
پیدایش ۷:۱
و خداوند به نوح گفت: «تو و تمامی اهل خانه ات به کشتی در آیید، زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم.

که در ترجمه فارسی قدیم هم واژه "בֵּיתְךָ֖" به "اهل خانه ات" ترجمه شده است.
Guest
#5 ارسال شده : 1394/11/30 09:27:50 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
سلام.

1-یک بار با هم آیه را می‌خوانیم:

«فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ ۙ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ ۖ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا ۖ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ

/ و آیهٔ بعد را: «فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ [المؤمنون (23): 27 -28]

من به این دو آیه استناد کرده بودم.

حال آیه‌ای را که شما به آن اشاره کرده بودید، با هم می‌خوانیم:

«حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ ﴿هود: ٤٠﴾»

این آیه بیان دیگری از مفهوم آیه سورهٔ مؤمنون است. عطف در اینجا عطف فصل نیست. اگر این واو فصل باشد، آیهٔ قبلی که در ان فقط به اهلک اشاره شده، به چه معناست؟ یعنی یک بار خدا گفته است خانواده‌ات را سوار کشتی کن و بار دیگر گفته که خانواده‌ات و ایمان آوردگان را که دو گروه متفاوت هستند، سوار کشتی کن.

به باور من، اگر دو آیه را کنار هم بگذاریم، مشخص می‌شود که منظور از من آمن توصیف همان اهلک است. به بیان دیگر عطف توصیفی است.

همان طور که در عبارت «مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا» دو جملهٔ بعدی توصیف تفصیلی جملهٔ مَن تَابَ است. در این عبارت منظور این نیست که شخص سه کار مختلف می‌کند. دو فعل بعدی آمَنَ و عَمِلَ توصیف تفصیلی فعل تَابَ است.

بنابراین مَن آمن در آیهٔ دوم منظور همان أَهْلَكَ است. یعنی منظور این است که آن گروه از بستگان و همبستگان نوح که ایمان آورده‌اند، باید سوار کشتی نجات شوند، اما الزاماً پسر و خاله و خواهرزاده و برادرزاده که ایمان نیاورده‌اند، نباید سوار کشتی شوند.

اگر به سیاق قرآن توجه کنیم، مفهوم اهل به معنای همبستگان جایگزین مفهوم نژاد شده است و به بیان دیگر خانواده واقعی در قرآن فراتر از نسبت خونی و نسبی تعریف شده است. بر همین اساس سلمان از اهل بیت شمرده شده است. نسبت سلمان و پیامبر نسبت خونی و سببی نیست.

2-. درست است که בַּיִת به‌معنای خانه است. اما عبارت כָל־בֵּיתְךָ اگر بخواهیم تحت اللفظی ترجمه کنیم، چنین خواهد شد «همهٔ خانه‌ات» که منظور همهٔ بستگان می‌شود.

در ترگوم آنقلس عبارت: כָל אֲנָשׁ בֵּיתָךְ تحت اللفظی آن یعنی: «همهٔ مردان خانه‌ات» و در اصل باز اشاره دارد به «بستگان». اما روایت تورات و ترگوم‌ها با قرآن کمی متفاوت است. در آنجا نوح و پسران و عروسانش به کشتی سوار می‌شوند و در قرآن اگر دو آیهٔ مورد اشاره را با هر دو تفسیر متفاوت من یا خانم موسوی بخوانیم، یک معنای کلی خواهد داشت، که به نوح فرمان داده شده که مؤمنان را سوار کشتی کند. احتمالاً نتیجهٔ برداشت خانم موسوی این است که خانواده اگر مؤمن هم نبودند باید سوار کشتی شوند و بنا به برداشت من فقط مؤمنان (خواه از خانواده و غیرخانواده) سوار کشتی شدند. خدا پسر نوح را نیز استثناء نکرد.

3- این آیه و آیهٔ بعدش، مؤید فرضیه من است: «قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ» خدا در پاسخ به نوح می‌گوید: « او از اهل تو نیست» منظور این نیست که پسر نوح، پسر یک فرد دیگر است. بلکه می‌گوید که اهل به معنای همبستگی و پیوستگی ایمانی است. حال یکی همبستهٔ طاغوت است و دیگری همبستهٔ پیامبر خدا. همان طور که در واژه‌شناسی توضیح دادم، اهل شامل خانواده، بستگان و قوم و ... است، اما یادآوری کردم که در ترمینولوژی قرآن، اهل به معنای «پیروان و همبستگان با کسی یا آیینی و ... » آمده است.


حمید احراری

ویرایش بوسیله کاربر 1394/11/30 01:13:40 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

Guest
#6 ارسال شده : 1394/11/30 09:30:13 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
اتفاقا بعید نیست منظور این باشد که او پسر واقعی نوح نیست بلکه حاصل عمل ناصالح است

چرا که:
ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَتَ نُوحٍ وَ اِمْرَأَتَ لُوطٍ كٰانَتٰا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبٰادِنٰا صٰالِحَيْنِ فَخٰانَتٰاهُمٰا فَلَمْ يُغْنِيٰا عَنْهُمٰا مِنَ اَللّٰهِ شَيْئاً وَ قِيلَ اُدْخُلاَ اَلنّٰارَ مَعَ اَلدّٰاخِلِينَ ﴿۱۰﴾

خدا براى کسانى که کفر ورزیده اند، آن نوح و آن لوط را مثل آورده [که ] هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند، و کارى از دست [شوهران ] آنها در برابر خدا ساخته نبود، و گفته شد: «با داخل شوندگان داخل آتش شوید.» (۱۰)
سوره تحریم

در این آیات صراحتا همسر نوح خائن به او معرفی می گردد لذا قابل تصور است که پسر نوح هم پسر واقعی نوح نباشد.


سپهر محمدی

ویرایش بوسیله کاربر 1394/11/30 01:16:38 ب.ظ  | دلیل ویرایش: size

جمال گنجه ای
#7 ارسال شده : 1394/11/30 09:32:15 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
به این قرینه که در سوره تحریم آن دو زن را باهم ذکر کرده معلوم میشود «موضوع خیانتِ» آنها همکاری با مخالفانِ شوهرانشان (مثلا جاسوسی برای آنها - همانطور که در باره زن لوط گفته میشود) بوده

ویرایش بوسیله کاربر 1394/11/30 01:17:49 ب.ظ  | دلیل ویرایش: size

Guest
#8 ارسال شده : 1394/11/30 09:34:20 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
خیانت در مقابل امانت است، کاربرد این کلمه در معنای نقض پیمان زناشویی کاربردی متاخر است.
البته احتمال آقای محمدی نامعقول نیست، اما تاثیری در صورت مساله ندارد. سرنوشت پسر نوح بخاطر خویشاوندی یا عدم خویشاوندی با نوح نیست که مشخص می شود. نجات وعده ای است که به اهل ایمان داده شده.

نوح از وعده نجات اهلش، طبق کاربرد زبانی واژه اهل، به نجات پسرش امید بسته بود. اما خداوند او را از اهل نجات استثنا کرد. نه اینکه پیوند خویشی او را نفی کند، بلکه ناصالح بودنش را متذکر می شود. همچنان که در یک آیه "و من آمن" را به اهل نوح افزود، در اینجا پسر نوح را از اهل او استثنا کرد.

نرگس موسوی

ویرایش بوسیله کاربر 1394/11/30 02:04:48 ب.ظ  | دلیل ویرایش: size

سپهر محمدی
#9 ارسال شده : 1394/11/30 09:36:05 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
ممنون دو آیه را هم مد نظر داشته باشیم خوب است یکی ترکیب

"وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ" در هود:

حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَليلٌ (40)

که اگر اهل لزوما به معنی پیروان بود، استثناء "من سبق علیه القول" که همان کافرین هستند، لزومی نداشت.

ديگري هم پاسخ الهی به نوح است:

هود

فَلَا تَسَْلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنىّ‏ِ أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ(46)

اگر پسر نوح صرفا ناصالح بود، نوح حتما این را می دانست، اما اگر او پسر واقعی او نبوده باشد، احتمال این هست که او این را نمی دانسته باشد! و عتاب خدا این نادانی نوح را در نظر گرفته است.

ویرایش بوسیله کاربر 1394/12/01 09:05:06 ق.ظ  | دلیل ویرایش: size

farhang Offline
#10 ارسال شده : 1394/11/30 02:03:39 ب.ظ
نقل قول
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,036
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
با سلام وتشکر از جناب احراری و سرکارخانم موسوی

با مطالعه نظرات این دو بزرگوار در موضوع اهل،تمام موارد کاربرد این لغت در قران را جستجو کردم .

1-اهل ،قبل از مکان،شهر یا قریه بکار رفته است که معنای اهالی وساکنان ان جارا میدهد:

أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتاً وَهُمْ نَآئِمُونَ اعراف 97
وَجَاء أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ حجر67
فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ طه40

2-اهل،برای افراد بکاررفته که در هر دو معنای هم بستگی فکری و نسبی وجود دارد:
الف:اهل در معنای بستگی نسبی وخانوادگی که موارد کاربرد آن در این معنابیشتر از همبستگی فکری است


وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّىءُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ ال عمران 121

فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ مائده 89

وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا نساء 35

قَالَتْ مَا جَزَاء مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوَءًا یوسف 25

اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَـذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ یوسف 93

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا مریم 16
فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا طه 10

فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِينٍ ذاریات 26

ب:اهل در معنای وابستگی فکری ورفتاری،پیروان،همراهان

قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ هود46 که این آیه صریحترین موردی است که اهل را در معنای نسبت داشتن عقیدتی و ایمانی بکار برده است.

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مریم 54
رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ شعرا 169-171(در مورد لوط)

3-اهل به معنای صاحب اصلی و اهلیت داشتن واستحقاق هم بکاررفته است:

ِانَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا نساء 58
وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فاطر 43

فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا فتح 26

با تامل در موارد فوق میتوان نتیجه گرفت لغت اهل وقتی برای افراد بکار میرود ،از انجا که هر فرد در مکانهای مختلف نقش ها و وظایف متفاوتی دارد،اهل او هم متفاوتند.

هم چنان که منسوبین و نزدیکان ما در محل کار با منسوبین ونزدیکان ما در خانه متفاوت است،در قران هم هرجا موضوع بحث ،رسالت پیامبران و امور مربوط به انذار و تبشیر و هدایت است ،اهل در مفهوم پیروان و همفکران است اما آنجا که صحبت از داستان زندگی پیامبران وتحولات شخصی آنها ست،اهل در معنای بستگان نسبی است.

احتمالا این سوئ تفاهم نوح هم که پسرش را جزو اهلش میدانسته،ناشی از همین عدم تفکیک بین جایگاه پدری و پیامبری نوح بوده است و او اهل را ،خانواده خود محسوب میکرده است.
سیدکاظم فرهنگ
جمال گنجه ای
#11 ارسال شده : 1394/12/01 07:36:59 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
الا من سبق . . یعنی آنها (کافران) را سوار کشتی نکن

«الا . . . القول» ، پرانتزی است

به پرانتزها به عنوان یکی از کلیدهای بسیار مهم فهم متن باید توجه کرد
حميد احراري
#12 ارسال شده : 1394/12/01 07:41:09 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
دوستان ارجمند فرهنگ، محمدی، گنجه‌ای و موسوی سلام. تمام این موارد و مصادیق را بنده هم دیده بودم. به نظر شما مؤلفهٔ مشترک معنایی اهل در همهٔ این کاربردها چیزی جز پیوستگی و همبستگی (خواه مکانی، قومی، خانوادگی و دینی) است؟ مؤلفهٔ مشترک، کلید یافتن معنای کانونی است. روش شما در احصای کاربردها، روشی درست است، اما نیازمند یک فرایند دیگر است که اگر آن فرایند را نیز طی کنید، ممکن است به نتیجهٔ مشترکی برسیم. در معناشناسی واژهٔ اهل با ملاحظهٔ همهٔ کاربردها، ما با یک وضعیت همنامی مطلق (absolute homonymy) روبرو نیستیم. زیرا یکی از شروط اصلی وجود ندارد. در همنامی مطلق باید همنام‌ها علیرغم همگونی کامل به لحاظ نقش دستوری و حروف، ارتباط یا همبستگی معنایی نداشته باشند. مثلا در واژهٔ انگلیسی bank دو معنای «موسسه مالی» و «ساحل رودخانه» چنین هستند.

در کاربردهای «اهل» در قرآن، نوعی اشتراک مشاهده می‌شود. در چنین شرایطی ما با مؤلفه یا مؤلفه‌های معنایی مشترکی روبرو هستیم که آن مؤلفه یا مؤلفه‌ها می‌توانند راهنمای ما برای دستیابی به معنای کاربردی واژه باشد. اگر آن معنای کانونی را در مرکز قرار دهیم، در هر «باهم‌آیی»، مؤلفهٔ شاخص، معنای کاربردی را بازنمایی خواهد کرد.

اگر اهل را با پسوند «یان» فارسی معادلسازی کنیم. در این صورت فرعونیان (پیوستگان و باشندگان با به فرعون)، اهل القریۀ (کسی که پیوسته در قریه زندگی می‌کند یا باشندگان قریه) یا اهل المدینۀ (به معنای کسی است که پیوسته در مدینه ساکن است، نه کسی که برای مسافرت به آنجا رفته است.) بنابراین ما دو واژهٔ فارسی «قرویان» یا «مدنیان» را برابرسازی خواهیم کرد. با این مقدمه اگر به کسانی می‌گوییم «مسیحیان» منظورمان چیست؟ (پیروان مسیح یا خاندان مسیح ؟) معنای شاخص در واژهٔ مسیح، نبوت اوست نه سمت خانوادگی او یا شهر او یا قیافهٔ او. به همین ترتیب معنای شاخصِ کتاب در سپهر قرآن «آیین و دین» است ،بنابراین در کاربرد «اهل الکتاب» را ما به معنای «پیروان کتاب مقدس» می‌شناسیم. بنابراین در اهل محمد یا آل محمد باید مشخص کنیم که معنای شاخص محمد چیست؟

من نیز مانند شما اهل المدینۀ را به معنای «پیروان مدینه» ترجمه نمی‌کنم، بلکه همان طور که در پست قبلی آورده‌ام به معنای ساکنین، باشندگان و شهروندان مدینه معنا می‌کنم.

در بند الف «أَهْلِيکُمْ»: مرکّب از (أَهْلينَ) و (کُمْ) است و نون (أَهْلينَ) که جمع اهل است به علّت اضافه حذف شده است و نباید مانند «اهلکم» ترجمه شود. بنابراین در اینجا هم من واژهٔ «أَهْلِيکُمْ» را به «بستگانتان» ترجمه می‌کنم و شامل خاندان نسبی و سببی می‌دانم.

در بند 3 به جای معادل صاحب و اهلیت بهتر است با پسوند «دار» معادلسازی کنید. خواهید دید که گویاتر خواهد شد: «امانت‌دار» به جای «اهل الأمانة» و «تقوادار» به جای «اهل التقوی» و ... از این پسوند نیز مؤلفهٔ معنایی «پیوستگی» مستفاد می‌شود.
farhang Offline
#13 ارسال شده : 1394/12/02 06:37:46 ق.ظ
نقل قول
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,036
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
سلام
با تشکر فراوان از جناب احراری

من هم با شما موافقم اما فقط یک تفاوت جزیی داریم.
درست است که جنبه مشهوریت محمد،موسی و ابراهیم ،رسالت شان است،
اما همین افراد معروف نبی،وقتی در قران داستان زندگی شخصی شان ذکر میشود،مراد ،همان خانواده آنهاست که من آنها را دربند الف اشاره کردم.
مثلا در آیه ۱۰طه که از زبان موسی فقال لاهله امکثوا انی انست نارا
بیان شده،قطعا پیروان موسی نیست علیرغم اینکه وجه شاخص موسی،پیامبری است.

یا درسوره ذاریات،مراد از اهل ابراهیم،پیروانش نیست،بلکه خانواده اش هست.فراغ الی اهله فجا بعجل سمین

بنابراین،بسته به محل و موضوع کاربرد،مصادیق اهل یک فرد متفاوت است.
سیدکاظم فرهنگ
حمید احراری
#14 ارسال شده : 1394/12/03 09:18:58 ق.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
سلام. آیه را با هم بخوانیم: إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (طه/10)
آنگه که آتشي ديد، به اهل (همرهان) خويش گفت: «درنگ کنيد که من آتشی يافتم، بلکه آرم برای شما، از آن اخگری یا یکی رهنما، بهر آتش [افروختن].

از کجای این آیه فهمیده می‌شود که «منظور از اهل، قطعا پیروان موسی نیست و خانوادهٔ موسی است؟!» در قرآن در این باره سکوت شده است. در عهد عتیق در سفر خروج (دفتر سوم) نیز دلیلی بر این معنا نمی‌توان اقامه کرد. در «زمان - مکان» آن حکایت، موسی پیامبر نیست، بلکه - طبق اساطیر رایج در میان مفسران - یک مسافر است که هنوز به پیامبری نرسیده و طبق عهد عتیق یک چوپان ساده است که هنوز به پیامبری نرسیده. بنابراین مؤلفهٔ شاخص «مسافر بودن» است، نه پیامبری.

در آیهٔ «فَرَاغَ إِلَىٰ أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ ﴿الذاريات: ٢٦﴾» مؤلفهٔ شاخص، «میزبانی» (ابراهیم) است. اگر به متن آیات قبل و بعد بنگریم، ترجیح می‌دهیم در این مورد، واژهٔ «بستگان» را انتخاب کنیم، زیرا مشخص نیست که ابراهیم به گوشهٔ دیگری از خانه‌اش رفت یا به خانهٔ فامیل سببی یا نسبی‌اش رفت. اصولاً در داستانهای قرآن جزئیات طرح نمی‌شود. بنابراین، در این مورد، واژهٔ «بستگان» را دقیقتر از «خانواده» می‌دانم. توجه کنیم که باز هم همان مؤلفهٔ معنایی مشترک «پیوستگی/ بستگی» مشاهده می‌شود. استبعادی ندارد که در جایی اهل به معنای «خانواده» هم به‌کار برود، اما شاخص معنایی برای چنین کاربردی ضروری است.
حمید احراری
#15 ارسال شده : 1394/12/04 08:20:59 ب.ظ
Guest

رتبه: Guest

گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 807

17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
توضیحی در معنای لغت عشیره


سلام. در زبان عربی جاهلی و عربی قرآنی، عشيرة شامل بستگان و خانوادهٔ پدری مانند عمو، عمه، پسرعموها و پسرعمه‌ها و ... می‌شد.

به نظر می‌رسد که «عشيرة» بستگان مادري را شامل نمی‌شده است.

به اين عبارت در قرآن توجه کنيم: قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ / يا به اين عبارت: مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ مشخص است که عشيرة به کسانی بجز پدر و پدر بزرگ، پسران، برادران و همسران می‌گويند.

دو بن‌واژهٔ هم‌نوشت در زبان عربي وجود دارد که ريشهٔ تاريخي آنها با يکديگر متفاوت است، يکي به‌معناي برخورداري و ديگري به‌معناي 10. در عبری کلمهٔ عشر به معنای « 10» به بن‌واژهٔ עשׂר (ʿśr) و کلمهٔ عشر به‌معناي «دارا بودن و برخوردار بودن» به بن‌واژهٔ עָשַׁר (ʿāšar) بازمي‌گردد.

ابوهلال عسکري (295 ق) نظام خانوادگي عرب را چنين صورت‌بندي مي‌کند: « الشعوبُ أعظمُ منَ القبائلِ، الواحدُ شعبٌ، بالفتحِ. ثمَّ القبائلُ، واحدتُها قبيلةٌ. ثمَّ العمائرُ، واحدتُها عمارةٌ. ثمَّ البُطونُ، واحدُها بطنٌ. ثمَّ الأفخاذُ، واحدتُها فخْذٌ، بالإسكانِ، وفخِذُ الإنسانِ بالتحريكِ، وقد يُسكَّنُ. ثمَّ الفصائلُ، واحدتُها فصيلةٌ، وفي القرآنِ: {وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ}. ثمَّ العشائرُ، واحدتُها عشيرةٌ.» [التَّلخِيص في مَعرفَةِ أسمَاءِ الأشياء 104] بستگان مرد (عشيرة) در دوران باستان، نماد برخورداری او بودند.

واژهٔ قوم به‌معناي گروهي از مردم از يک قبيله، نژاد يا سرزمين را گويند و شامل شعوب و قبائل مي‌شود
.
ali Offline
#16 ارسال شده : 1399/01/18 07:04:44 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
چرا پسر نوح از اهل او نبود؟ چرا نوح ،انتظار نجات پسرش از عذاب را داشت؟

و اهلك الا من سبق عليه القول )) - يعنى و اهل خود را نيز سوار كن ، و اهل هر كس عبارتند از افرادى كه مختص وى باشند نظير همسر و فرزند و همسر فرزندان و اولاد آنان ((الا من سبق عليه القول ))، يعنى مگر آن افرادى كه اهل تو هستند، و ليكن فرمان و عهد ما در سابق بر هلاكت آنان گذشته است . و منظور از اين اهل كه قرار شده هلاك گردند يكى همسر خائن آن جناب بوده ، به دليل اينكه قرآن كريم در آيه اى ديگر فرموده : ((ضرب اللّه مثلا للذين كفروا امراة نوح و امراة لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما))، و ديگرى پسر نوح بوده كه خداى تعالى در آيات بعد، داستان او را بيان مى كند، و نوح مى پنداشته كه استثناء تنها مربوط به همسرش است ، بدين جهت خداى تعالى آن را برايش بيان كرده و فرمود كه او اهل تو نيست ، او عملى غير صالح است ، بعد از اين بيان الهى فهميد كه فرزندش نيز از كسانى است كه ظلم كرده .

براى آن جناب كفر فرزند ثابت نشده بود، بلكه اهل آن جناب حتى همين فرزندش (البته غير از همسرش ) به ظاهر مومن بودند، و اگر فرزند مذكور وى بر خلاف آنچه نوح (عليه السلام ) مى پنداشت كافر بود بطور مسلم او را براى سوار شدن به كشتى نمى خواند و چنين درخواستى را از خداى تعالى نميكرد، براى اينكه خود آن جناب قبلا كفار را نفرين كرده و از خداى تعالى خواسته بود كه ديارى از كافران را بر روى زمين زنده نگذارد، پس همه اينها شاهد بر آن است كه او پسر مورد بحثش را مومن مى پنداشته ، و اگر آن پسر سوار كشتى نشده و دستور پدر را مخالفت كرد، صرف اين مخالفت كفر آور نيست بلكه تنها معصيتى است كه مرتكب شده بوده .

و به خاطر همه اين جهات بود كه نوح (عليه السلام ) گفت : ((رب ان ابنى من اهلى و ان وعدك الحق ))، پس وعده پروردگارش را ياد كرد و به ضميمه اين يادآورى گفت : پسرم اهل من است . و اين خطاب را با كلمه ((ربى )) ادا كرد تا رحمت پروردگارش را به سوى خود جلب كند، چون اين كلمه دلالت بر استرحام و طلب رحم و شفقت دارد.


از تفسير الميزان
پاسخ سریع نمایش بخش پاسخ سریع
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (3)
عنوان جدید ارسال پاسخ
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.491 ثانیه ایجاد شد.