رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
آيا تفاسير و روايات نقل شده از صحابي پيامبر در آيات مختلف قران،براي ما حجت است؟
پاسخ از علامه طباطبايي "در طبقات مفسرين،طبقه اول صحابه هستند. پس از رحلت پيغمبر اكرم (ص) جمعي از صحابه
مانند ابي بن كعب و عبد اللّه بن مسعود و جابر بن عبد اللّه و ابو- سعيد خدري و عبد اللّه بن زبير و عبد اللّه بن عمر و انس و ابو هريره و ابو موسي و از همه معروفتر عبد اللّه بن عباس بتفسير اشتغال داشتند.
و روششان در تفسير اين بود كه گاهي آنچه از پيغمبر اكرم (ص) در معاني آيات قرآني شنيده بودند در شكل روايت مسند نقل ميكردند. اين احاديث از اول تا آخر قرآن جمعا دويست و چهل و چند حديثند كه سند بسياري از آنها ضعيف و متن برخي از آنها منكر است و گاهي تفسير آيات را در صورت اظهار نظر بي اينكه به پيغمبر اكرم (ص) اسناد دهند القاء ميكردند.
متأخرين اهل تفسير از اهل سنت اين قسم را نيز جزء روايات نبوي در تفسير ميشمارند، زيرا صحابه علم قرآن را از مقام رسالت آموختهاند و مستبعد است كه خودشان از خود چيزي گفته باشند. ولي دليلي قاطع بر اين سخن نيست،علاوه باينكه مقدار زيادي ازين قسم رواياتي است كه در اسباب نزول آيات و قصص تاريخي آنها وارد شده و همچنين در ميان اين روايات صحابي بسياري از سخنان علماء يهود كه مسلمان شده بودند مانند كعب الاحبار و غيره بدون اسناد يافت ميشود.
و همچنين ابن عباس بيشتر اوقات در معني آيات بشعر تمثل ميكرد چنانكه در روايتي كه از ابن عباس در سؤالات نافع بن ازرق نقل شده در جواب دويست و اندي سؤال با شعار عرب متمثل ميشود، و سيوطي در كتاب «1» اتقان صد و نود سؤال از آنجمله را روايت ميكند و با اينحال رواياتي را كه از مفسرين صحابه رسيده نميتوان روايات نبوي شمرد و اعمال نظر را از صحابه نفي كرد.
شيعه بنص قرآن مجيد قول پيغمبر اكرم (ص) را در تفسير آيات قرآني حجت ميداند و براي اقوال صحابه و تابعين مانند ساير مسلمين هيچگونه حجيتي قائل نيست مگر از راه روايت از پيغمبر اكرم (ص) جز اينكه بنص خبر متواتر ثقلين قول عترت و اهل بيت را تالي قول پيغمبر اكرم (ص) و مانند آن حجت ميدانند و ازين روي در نقل و اخذ روايات تفسيري تنها برواياتي كه از پيغمبر اكرم (ص) و ائمه اهل بيت عليهم السلام نقل شده اكتفا كردهاند "
از كتاب قران در اسلامویرایش بوسیله کاربر 1396/02/04 03:19:10 ب.ظ
| دلیل ویرایش: Edit
|
1 کاربر از Azam.pormaye برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
سئوال:معني حجيت بيان پيغمبر (ص) و ائمه (ع) در تفسير قران چيست؟آيا هر روايتي از آنها را بايد پذيرفت؟
پاسخ از علامه طباطبايي:
"بدلالت خود قرآن مجيد بيان پيغمبر اكرم (ص) و اهل بيت گرامش- در تفسير آيات قرآني حجيت دارد.
اين حجيّت در مورد قول شفاهي و صريح پيغمبر اكرم (ص) و ائمه اهل بيت و همچنين در اخبار قطعية الصدور كه بيان ايشان را حكايت ميكند روشن است. ولي خبر غير قطعي كه در اصطلاح خبر واحد ناميده ميشود و حجيّت آن در ميان مسلمين مورد خلاف است منوط بنظر كسي است كه بتفسير ميپردازد، در ميان اهل سنت نوعا بخبر واحد كه در اصطلاح صحيح ناميده ميشود مطلقا عمل ميكنند و
در ميان شيعه آنچه اكنون در علم اصول تقريبا مسلم است اينست كه خبر واحد موثوق الصدور در احكام شرعيه حجت است و در غير آنها اعتبار ندارد. براي تحقيق مسئله بعلم اصول بايد مراجعه كرد."
برگرفته از كتاب قران در اسلام
|
1 کاربر از Azam.pormaye برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member شما از این تاریخ عضو بوده اید:: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
آیا اخبار و روایات وارده در موضوعات تاریخی و اعتقادی و تفسیری را باید تعبدا پذیرفت؟
حجت اخبار مربوط به مسائلى كه موضوع حكم تكليف نيستند، تعبدپذير و قابل جعل شرعى نيست
اما اينكه گفته : ((در قبول روايت شرط شده كه حتما بطور متواتر از معصوم رسيده باشد و سندش صحيح و متصل به شخص معصوم باشد و در سندش شذوذ و فرد ناشناخته نباشد و اهل رجال سندش را بى اعتبار ندانسته باشند)) اين مطلب مسأله اى است اصولى كه امروز پنبه اش را زده و به اين نتيجه رسيده اند كه
خبر اگر متواتر باشد و يا همراه با قرائنى باشد كه خبر را قطعى الصدور سازد چنين خبرى بدون شك حجت است و اما غير اينگونه خبر حجيت ندارد مگر اخبار آحادى كه در خصوص احكام شرعى و فرعى وارد شده باشد كه اگر خبر موثق باشد يعنى صدور آن به ظن نوعى مظنون باشد آن نيز حجت است ، زيرا حجيت شرعى خود يكى از اعتبارات عقلائى است كه اثر شرعى به دنبال دارد، پس اگر خبر در مورد حكمى شرعى وارد شده جعل شرعى مى پذيرد، يعنى شارع مى تواند آن خبر را حجت كند هر چند كه متواتر نباشد،
و اما مسائل غير شرعى يعنى قضاياى تاريخى و امور اعتقادى معنا ندارد كه شارع خبرى را در مورد آنها حجت كند چون حجت بودن خبرى كه مثلا مى گويد در فلان تاريخ فلان حادثه رخ داده اثر شرعى ندارد و معنا ندارد كه بگويد غير علم ، علم است و حكم كند به اينكه هر چند شما به فلان واقعه تاريخى علم نداريد ولى به خاطر فلان خبر واحد تعبدا آن واقعه را قبول كنيد همانطور كه اگر خود ناظر آن واقعه بوديد قبول مى كرديد (به خلاف احكام شرعى كه اگر شارع حكم كند به
اينكه طبق خبر واحدى كه مثلا در مورد حكمى شرعى به تو رسيده عمل كن كه در اين صورت هر چند علم به واقعيت آن حكم و به حكم واقعى آن موضوع نداريم ليكن علم داريم به اينكه اگر طبق اين خبر عمل كنيم عقاب نخواهيم داشت ) و اما مسايل تاريخى صرف كه ما نسبت به آنها تكليفى نداريم درباره آنها حجت نمى خواهيم گو اينكه موضوعات و حوادث خارجى ، احيانا اثرى شرعى دارند (مثلا اگر با دليل تاريخى محكم ثابت شود كه فلان صحابه در فلان واقعه ، از اسلام خارج شد، بيزارى جستن و يا لعنت كردن او از نظر شرع عملى حلال مى شود) و ليكن اينگونه آثار از آنجا كه جزئى است ، متعلق جعل شرعى نمى شود چون جعل شرعى تنها متعرض كليات مسايل است
ترجمه تفسير الميزان جلد 10 صفحه 527
|
1 کاربر از admin برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.