رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04 ارسالها: 134
5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
|
فنون و صنايع ادبي در قرآن
اينكه قرآن را فراتر از متني دين شناختي- حقوقي و در جستار كنوني، متني ادبي در نظر بگيريم، در مطالعات قرآني روشي تازه و نوپا نبوده و مسبوق به سابقه است. چينش واژگان، صنايع ادبي و رخشندگيهاي ادبي قرآن در رويكردهاي تفسيري موثق و اصيل نيز مشاهده ميشوند.
اين امر نيز از خود قرآن نشأت ميگيرد كه از همان بدو نزول، مخاطبان اوليه خود (اعراب هم عصر پيامبر (ص)) را به همآوردخواهي فرا خواند مبني بر اينكه اگر گمان ميكنند كه قرآن كلام خدا نيست، كلامي همتاي آن بياورند، به ويژه اينكه آنان در خلق آثار ادبي ماندگار و به خصوص شعر و شاعري، فخر و سرآمد روزگار خود نيز بودند. همآوردخواهي قرآن كه اعراب و فقهاي مسلمان را ناكام گذاشته بود، به مسئلهاي دامن زد كه از آن به تقليدناپذيري (اعجاز) قرآن ياد ميكنند.1 تقليدناپذيري قرآن، در اصل اصطلاحي ادبي است؛ قرآن از حيث زبان و سبك است كه تقليد ناپذير مينمايد.
در دوران معاصر و نيز كلاسيك معدودند آثاري كه به تقليدناپذيري قرآن پرداختهاند.2 اما اين آثار معدود به رغم ارزش و جايگاهي كه دارند، در چنبرة شيوة غالب تفسيرِ «در زماني» (تاريخ محور)3 گرفتار آمدهاند. نقص تراژيك اين شيوة تفسير تاريخ محور، همان است كه از آن به رويكرد «ذرهنگر» (جزيينگر)4 قرآن ياد ميكنند.
تفسير ذرهنگر، آيات قرآن را تك تك بررسي كرده و كمتر به پارههاي بزرگتر قرآن مثل سوره يا پارههاي سوره توجه نشان ميدهد. از اين حيث، مطالعة ادبي قرآن به منزلة سنت، با رويكرد ذرهنگر چندان كه بايسته است، سازگاري نشان نميدهد. از اين رو، نويسندگان آثار كلاسيك تفسيري از قبيل زركشي و سيوطي كه در آثارشان شگردها يا عناصر بلاغي قرآن را بررسي كردهاند، به ارائه فهرستي از فنون ادبي قرآن بسنده كرده و چندان تمايل ندارند كه تحليلي متقن از اين شگردها ارائه داده و يا اين شگردها را در قالب مسائل نظري مطرح كنند.5 ويژگي ادبي زبان قرآن، متأثر از تأثير مستقيم يا غيرمستقيم رهيافتهاي ادبي مغرب زمين، اقبال عام يافته و اين اقبال مستلزم سويهگيري دوباره يا دست كم، اضافه شدن جنبههايي تازه به مطالعة ادبي قرآن است.
اين مقاله كه در راستاي حوزة رو به رشد مطالعة ادبي قرآن قرار دارد، كاربرد قرآني گزيدهاي از فنون و صنايع ادبي را بررسي كرده و نشان ميدهد قرآن فنون و صنايع ادبي را همانسان كه زبان را در معناي عام به كار برده، به خدمت گرفته تا به طرزي كارآمد، نگرشها، آموزهها و رسالة خود را بيان كند. فنون و صنايعي كه بررسي ميشوند، به ترتيب عبارتند از فصل و وصل بلاغي، لف و نشر؛ مراعات نظير7، لف و نشر معكوس؛ مراعات نظير معكوس8، اختمام9، جان بخشي10، مجاز جايگزيني11، مجاز جزء و كل12، استخدام؛ قصد المعينيت13، استخدام؛ همبندي نحوي.14
لف و نشر و لف و نشر معكوس يا مراعات نظير و مراعات نظير معكوس
مراعات نظير يا آرايش گزارهها به ترتيبِ ABA'B ' از حيث زيبايي شناختي بر دل و جان مينشيند.
در مراعات نظير كه ابتدا گزارة A در كنار B ميآيد و سپس A با ' A و B با ' B مزدوج ميشود، صحنهاي حركتي ايجاد ميشود. به اين معنا كه A از روي B ميپَرد تا در كنار A ' و B نيز از روي A ' ميپرد تا در كنار B سكنا گيرد. در بستار يا مراعات نظير معكوس با ساختار 'ABB'A همين حركت پرشي گرچه در مقياسي بزرگتر، ديده ميشود. به اين ترتيب كه A از روي B و B ' ميپرد تا در كنار ' A بنشيند و در عين حال، B را نيز براي رسيدن به 'B به زحمت مياندازد. در واقع، همنشيني B و 'B لحظة نمايشي گيرايي ايجاد ميكند.
ابتدا چند نمونه از مراعات نظير قرآني را مرور ميكنيم.
سورة قصص/73 اين امر را از الطاف الهي به انسان ميداند كه «برايتان شب و روز را قرار داد تا در اين [يك] بياراميد و [در آن يك] از فزونبخشى او [روزى خود] بجوييد، باشد كه سپاس بداريد.»؛
(وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْكُنُوا فيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)
در اين آيه، هر يك از دو گزارة بخش اول آيه شب (A ) و روز (B ) با دو گزارة بخش دوم ـآراميدن در شب (A ' ) و امرار معاش روزانه (B ' )ـ متناظر است.
در طه/118-119، دربارة اولين سكونتگاه آدم مطالبي بيان ميشود:
(اِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فيها وَ لا تَعْرى) «در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مىشوى و نه برهنه مىمانى.» (وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فيها وَ لا تَضْحى) «و [هم] اينكه در آنجا نه تشنه مىگردى و نه آفتابزده.» گرسنگي با تشنگي و برهنگي با آفتاب زدگي در كنار هم قرار ميگيرند. از اين رو، ساختار آيه عبارت است از: گرسنگي، برهنگي، تشنگي، آفتاب زدگي، يا ABA'B ' .
آيات 5-10 سورة ليل اندكي جامعتر است. در اين آيات، گزارههاي متناظر به ترتيب زير است: فَأَمَّا مَنْ أَعْطى (A ) وَ اتَّقى (B )
وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى (C ) فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى (D )
وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ (A ' ) وَ اسْتَغْنى (B ' ) وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى (C ' ) فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى (D ' ).
در سوره ضحي/6-11 كه به برخي ويژگيهاي زندگي پيامبر(ص)و ترغيب او به انجام برخي اعمال اشاره ميكند، ارتباطي ژرفتر و علّي ميان دو بخش موازي (آيات 6-8 و 9-11) برقرار ميكند:19
(ألَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى)(A ) (وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى)(B ) (وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى)(C )
(فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ)(A ' ) (وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ)(B ' ) (وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ)(C ' )
بحث اصلي اين است: چون خدا تو را (پيامبر) يتيم يافت، پس پناه داد (آية 6: A )؛ و اما تو نيز يتيم را ميازار (آية 9: A ' ). و خدا تو را سرگشته يافت، پس هدايت كرد (آية 7: B )؛ و تو نيز گدا را مران (آية 10:B ' ). و از آنجا كه خدا تو را دست تنگ يافت و بينياز گردانيد (آية 8: C )، پس از نعمت پروردگار خود با مردم سخن گوي (آية 11: C ' ).
مراعات نظير معكوس نيز به صورت ساده و پيچيده در قرآن رخ ميدهد.
آل عمران/106-107، به سرنوشت نيكان و بدان در روز قيامت اشاره ميكند:
(يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ*وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فيها خالِدُونَ)
در اين آيات، به واسطة قرار گرفتن سپيدي روي نيكان در انتها و سياهي روي بدان در ميانه، مراعات نظير معكوس بر جنبة مثبت پاداش تأكيد كرده و جنبة منفي آن را كم اهميت جلوه داده و به صورت غيرمستقيم مفهوم قرآني عام بودن رحمت الهي را پر رنگ جلوه ميدهد؛ (... وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْء)(اعراف/156)
فاطر/19-22، ساختار پيچيدهتري از مراعات نظير معكوس را نمايش ميدهد:
(وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ(19)وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ(20)وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ(21) وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ(22))
در اين پاره، آيات 19-20، مراعات نظيرند؛
نابينايان (A )، بينايان (B )، تاريكي (A ' ) و روشنايي (B ' )؛ نيز آيات 20-21: تاريكي (A )، روشنايي (B )، سايه (A ' )، گرما (B ' ). ميتوان با قرار دادن سايه و گرما در آية 21 به ترتيب در مقولههاي A و B ، مراعات نظير را بسط و گسترش داد، به اين ترتيب: ''ABA'B'A''B .
اكنون، آية 22 با آيات پيشين خود ارتباط متناظر معكوس پيدا ميكند. اما در آية 21، سايه، مفهوم مثبت دارد (سايهاي كه آرامش ميدهد) و گرما، مفهوم منفي (گرمايي كه آرامش را ميزدايد). از اين حيث، سايه در مقولة B و گرما در مقولة A قرار ميگيرد و عناصر اين آيات ترتيب زير را پيدا ميكنند:
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى (A ) وَ الْبَصيرُ (B ) وَ لاَ الظُّلُماتُ (A ' ) وَ لاَ النُّورُ (B ' ) وَ لاَ الظِّلُّ (B '' ) وَ لاَ الْحَرُورُ (A '' )
وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ ('''B) وَ لاَ الْأَمْواتُ ('''A) إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ.
با اين اوصاف، ساختار زير شكل ميگيرد: '''ABA'B'B''A''B'''A كه ميتوان آن را به شكل زير ارائه داد: 'ABA'B : مراعات نظير ''A'B'B''A : مراعات نظير معكوس '''B''A''B'''A : مراعات نظير '''ABA'B'B''A''B'''A : مراعات نظير معكوس (A'B'B''A '' ) در مراعات نظير معكوس ('''ABB'''A).
در سورة يوسف نيز پيرنگ داستان مبتني بر مراعات نظير معكوس است و در مقالهاي ديگر نشان دادهام كه نيمة اول اين سوره، مجموعهاي از تنشها را نمايش ميدهد كه در نيمة دوم به طور معكوس برطرف ميشوند (مير، داستان يوسف در قرآن).21
عود علي البدء يا اختمام
در اختمام، مفهوم يا مضمون كه در آغاز گفتمان آمده، در پايان دوباره تكرار ميشود. اين تكرار، مفهوم يا مضمون مورد نظر را تأكيد دو چندان ميكند. وانگهي، در اختمام مطالبي كه ميان آغاز و انتها آمده، نوعي وحدت موضوعي در پي ميآورد كه نياز به غور و بررسي دارد.
نمازهاي واجب اولين و مهمترين آداب و مناسك اسلامي است. قرآن بيش از يك بار شگرد اختمام را به خدمت ميگيرد تا بر اهميت اين ادب اسلامي تأكيد كند. سورة مؤمنون/1-9، با اين واژگان آغاز ميشود: (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ(1)الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ(2)). اين آيات پس از ذكر شماري ديگر از صفات مؤمنان، با اين واژگان به پايان ميآيد: (وَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ(9)).
ختم كلام
فنون و صنايع ادبي عموماً به دو دسته تقسيم ميشوند. شگردهايي كه به واسطه آرايش چشمگير واژگان (موسوم به تمهيدات) معنا را پررنگ ميكنند و شگردهايي كه به واسطة به كارگيري واژگان در معنايي غيرمتعارف (موسوم به مجازها) معنا را تقويت ميكنند. (لانهام،/ 116) در پرتو اين تمايز، ميتوان فصل و وصل بلاغي، مراعات نظير، مراعات نظير معكوس و اختمام را جزء تمهيدات و جانبخشي، و مجاز جايگزيني، مجاز جزء به كل و بالعكس، استخدام و همبندي نحوي را جزء مجازها قلمداد كرد. با اين حال، اين تقسيمبندي در سطح دانشگاهي حائز اهميت است. آنچه به واقع اهميت دارد، هدفي است كه از به كارگيري اين شگردها مستفاد ميشود و تأثيري است كه اين شگردها ايجاد ميكنند. در اين جستار نشان دادهام كه استفادة قرآن از فنون و صنايع ادبي حائز اهميت است و اين مقاله به برخي از توانمنديهاي زبان قرآن كه جاي بحث و بررسي دارد، اشاره كرده است.
در بررسي فنون و صنايع ادبي قرآن، از رويكرد تحليلي كه در نظام غالب رتوريك (يعني رتوريك روميـيوناني) در جامعة ادبي مغرب زمين رواج دارد، بهره گرفتهام. قطعاً ميان رتوريك غربي و رتوريك عربي نقاط مشترك فراوان ديده ميشود، اما اين دو نظام در سويهگيري، چشمانداز و ساختار از هم متمايزند. بررسي تطبيقي دو الگو قطعاً جاي كار دارد.
استفادة قرآن از شگردهاي بديع را ميتوان با كاربرد اين شگردها در ادبيات عصر جاهلي، به ويژه شعر جاهليت مقايسه كرد. از جمله شيوههايي كه ادبيات قرآن را از ادبيات جاهليت متمايز ميكند، يكي اين است كه استفادة قرآن از شگردهاي ادبي به طور مستقيم و اثر گذار در ارائه و نمايش مضامين و نگرههاي مشخص و منسجم مذهبي و اخلاقي نقش دارند. از اين نظر، فنون و صنايع ادبي قرآن با فنون و صنايع ادبي عهدين مرز مشترك دارد و پرداختن به اين نكته نيز مجالي ديگر ميطلبد
بخشهايي از مقاله فنون و صنايع ادبي در قرآن نويسنده :مستنصر مير مترجم: ابوالفضل حرّي
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
نيل رابينسون استاد مطالعات اسلامي دانشگاه ولز در مقاله اي با نام "دستان باز قرائتي دوباره از سوره مائده "ضمن اثبات انسجام سوره،كل محتوا و فرازهاي مختلف سوره مائده را واجد صنعت قلب يا مراعات نظير معكوس دانسته كه بسيار جالب و قابل تامل و حتي قابل الگو برداري براي فهم بهتر و پارگراف بندي ساير سوره هاست.
ابتدا تصوير كلي سوره مائده از نظر ايشان را در زير ملاحظه كنيد.
سپس توضيحات مختصري هم از مقاله ايشان كه توسط دكتر شاكر و خانم دكتر عسگري ترجمه شده،ارسال ميكنم.ویرایش بوسیله کاربر 1395/09/24 09:43:44 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit farhang تصاویر زیر را ارسال کرده است: مائده.JPG (24kb) تعداد دانلود 4 بار.شما نمی توانید ضمائم را ببینید/دریافت کنید. ثبت نام کنید. |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
سلام
بخش هايي از مقاله اقاي نيل رابينسون كه با رويكرد اثبات پيوستگي سوره مائده تهيه شده است،را براي مخاطبان سايت ارسال مي كنم:
:چکیده
بیشتر محققان غربی بر این باورند که سوره هاي بلند مدنی دربردارنده مطالب پراکنده و از هم گسسته است و مقاله حاضر در صدد نقض اجماع مذکور است. سوره اي که نویسنده براي رسیدن به هدف خود انتخاب نموده، سوره مائده است.
نویسنده ابتدا سوره را بخش بندي نموده است و سپس از طریق برقراري ارتباط بین بخشهاي متوالی، کوشش کرده که پیوستگی آن را به اثبات برساند.
هرچند مبانی نویسنده براي بخش بندي با مفسران مسلمان متفاوت است، ولی جنبه جدید بودن کار وي تنها به همین جا ختم نمیشود و او در بخش اصلی کارش، یک مدل کلی و فراگیر براي ارتباط بخشهاي سوره مائده ارائه میدهد که انسجام ساختاري این سوره را به نحو شایسته اي به نمایش می گذارد .
روشی که نویسنده براي مقصود خود طی کرده، بهره گرفتن از شواهد لفظی و نیز برخی شیوه هاي نقد ادبی رایج در غرب است. در مقاله حاضر که به سوره مائده اختصاص دارد، ابتدا بر ساختار کلان سوره متمرکز شده است. لازمه این کار ارائه معیارهایی جهت تشخیص بخشهاي اصلی و توصیف روابط میان آنها می باشد. وحدت موضوعی سوره، هدف سوره، مراحل شکل گیري اجزا و بافت تاریخی آن در مرحله بعد مورد بحث قرار خواهد گرفت
. 1 طرح پیشنهادي براي سوره
نکته قابل بحث آن است که این سوره مشتمل بر 11 بخش اصلی است (شكل بالا)علاوه بر این، دو آیه ساده و بی پیرایه یکسان x و 'x وجود دارد که درباره جهنم هشداري بیمناك می دهند
بخش هاي11و 5 ،2 پایانی مشابه دارند که با تجمیع عبارت اعتقادي تأکید بر قدرت مطلق خداوند و اینکه همه چیز تحت حاکمیت و فرمانروایی اوست، مشخص شده اند تشابه بین آغاز بخش 6 و پایان بخش 8 حاکی از آن است که بخش هاي 8و 7 ،6 بخش بزرگتري را تشکیل می دهند .
ده بخش نخست بر اساس صنعت قلب ( chiasmus) مرتب میشوند،
بدین ترتیب که بخش 1 متناظر با بخش 10است، به مثابه A به Á.
بخش 2 متناظر با بخش 9 .به مثابه B با ́B و الي اخر
دومین جزء از هر جفت از بخشهاي متناظر همواره طولانیتر از اولی است .
به نظر میرسد یازدهمین و آخرین بخش خارج از صنعت قلب فوق باشد توجه کنید که توضیحات مختصر هر بخش در سمت چپ شماره آیات جهت سهولت ارجاع تدارك دیده شده اند . خواننده نباید نتیجه بگیرد که هر بخش تنها یک موضوع دارد یا توضیح ها مسلم و قطعی هستند
2-مبناي تقسیم بخش ها در دنیاي مدرن افراد تحصیلکرده عادت دارند اسنادي را مورد بررسی قرار دهند که با ریزموضوعها و پاراگرافهاي کوچک طراحی شده باشند
از اين رو رو وقتی آنها قرآن می خوانند بطور طبیعی تمایل دارند سوره ههاي قرآن را بر اساس تغییر به بخش ،در موضوع هاي خردتر تقسیم کنند. در تجربه شخصی من، این همان وضعیتی است که حتی در مسلمانانی که بسیاري از سوره هاي قرآن را از برمیخوانند نیز صدق می کند
بيشتر دلايل لفظي كه بخش بندي سوره بر انها مبتني است،با عنصر تكرار در گير است.اين تكرار معمولا به يكي از شش صورت زير است:
-1 شروع اولین و آخرین آیه یک بخش(پارگراف يا فراز ) ممکن است شبیه هم باشند - 2 عبارت غیر معمولی که در آیه دوم یک بخش رخ میدهد، ممکن است در آیه یکی مانده به آخر همان بخش تکرار شود که در نتیجه ، یک مجموعه را تشکیل می دهند.
3-ممکن است بخش به وسیله عبارت بازگشت مشابه یا یکسان در دو آیه به آخر مانده یا یکی به آخر مانده یا سه آیه آخر به پایان برسد.
4-ممکن است یک کلمه یا عبارت کلیدي بارها و بارها در بخش تکرار ،شود در حالی که در بخشهاي قبلی و بعدي وجود نداشته باشد .
-5 ممکن است بخش در اوج معاد شناسی خاتمه یابد که در قالب عبارت هاي كليشه اي كه از سوره هاي قبل اشنا به نظر ميرسد ،بيان گردد.
-6 ممکن است بخش در جمعبندي به یک عبا رت اعتقادي کلیشه اي منتهی گردد
ارتباط میان بخش هاي متوالی
همان طور که دیدیم همواره ، پایان هر بخش و شروع بخش بعد با حداقل یک نشانه لفظی و گاهی بیشتر اشکار میگردد.با این حال در بررسی دقیقتر روشن خواهد شد که معمولاً هر بخش به بخش ماقبل خود پیوسته است، به نحوي که انتقال میان آنها نسبتاً راحت و روان است در بعضی مثال ها ارتباط موضوعی برقرار
است در بیشتر آنها یک یا چند ابزار زبانی متنی به کارگرفته میشود.
یکی از این ابزارها واژگان کلیدي قلابدار (keywords hooked) است. این واژگان سه نوعند .
در الگوی نخست اصطلاح ویژه یک بخش قبل از پایان ان بخش معرفی میشود.برعکس در الگوی دوم ،اصطلاح ویژه یک بخش در آغاز بخش بعد تکرار می شود.در الگوی سوم هر دو نوع تکرار وجود دارد.
تکرار کلمات هم ریشه نیز نقشی مشابه واژگان کلیدی قلابدار ایفا می کنند.
ابزار دوم،مقدمه های موازی است وآن عبارتست از عملی شدن انتقال با استفاده از جملات موازي در شروع دو بخش متوالی
عامل دیگر در انسجام وارتباط،تکرار واژگان کمیاب است.(کلماتی که در بخشهای دیگر سوره یا سوره های دیگر قران،کمیاب هستند)
عامل دیگر ،کلمات کلیدی دور ازهم است.یعنی یک واژه کلیدی(یا مشتقاتش)در دو بخش(که از هم فاصله دارند) تکرار داشته باشد.
صنعت قلب یک خصیصه سبک شناختی و اصلی نظام یافته
علاوه بر وجود یک صنعت سبکی در سطح جمله،صنعت قلب یا تقارن ضربدري یک اصل نظام مند مهم در سطوح دیگر است و در گرفتن نتیجه کلی به کار می اید.
تاکنون در بسیاري از موارد توجه من به روشی جلب شده است که در آن عبارتی در یک آیه هست و چند آیه بعد نیز تکرار میشود ولی با نظم وترتیب معکوس.
امروزه میتوان تصور کرد که یک سخنران پنج نکته اصلی را بیان کند و سپس دوباره آنها را مرور کند و به هر کدام به نوبه خود، قبل از بیان مهم ترین نکته در نتیجه گیری، به تفصیل بپردازد
در صورت تمايل به مطالعه اصل مقاله،فايل زير را دانلود نماييد.
ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/02 11:19:33 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit فایلهای الصاق شده : maede rabinson.pdf (1,087kb) تعداد دانلود 2 بار.شما نمی توانید ضمائم را ببینید/دریافت کنید. ثبت نام کنید. |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
كشف وجود تقارن هاي معكوس در سوره احزاب
جهت مشاهده چگونگي فرازبندي سوره احزاب و تقارن جالب موضوعات در سوره احزاب به لينك زير مراجعه نماييد تقارن هاي معكوس در سوره احزاب |
مدیر تالار |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.