رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿۲۸﴾
فولادوند: پس از [شهادت] وى هيچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نياورديم و [پيش از اين هم] فروفرستنده نبوديم
إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿۲۹﴾
فولادوند: تنها يك فرياد بود و بس و بناگاه [همه] آنها سرد بر جاى فسردند
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون ﴿۳۰﴾
فولادوند: دريغا بر اين بندگان هيچ فرستاده اى بر آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند مى كردند
أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ ﴿۳۱﴾
فولادوند: مگر نديده اند كه چه بسيار نسلها را پيش از آنان هلاك گردانيديم كه ديگر آنها به سويشان بازنمى گردند
وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۳۲﴾
فولادوند: و قطعا همه آنان در پيشگاه ما احضار خواهند شد |
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Newbie
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/10/15 ارسالها: 9
|
[b][center][size=6]«28» وَ مَآ أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِینَ و ما بعد از (شهادت آن مرد خدا) هیچ لشگرى از آسمان براى هلاك قوم او نفرستادیم و اصولاً سنّت ما قبل از این هم چنین نبود (كه براى عذاب اهل زمین سپاهى از آسمان بفرستیم). «29» إِن كَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ تنها یك صیحه (آسمانى، صیحهاى تكان دهنده و مرگبار كه) ناگهان همگى خاموش شدند. نكته ها: در آیات قبل ماجراى مردى بیان شد كه به تنهایى به حمایت از پیامبران الهى قیام كرد و فریاد زد و در این راه شهید شد. این آیه در مقام بیان هلاكت كفّار سرسختى است كه انبیا را تكذیب كردند و این مرد خدا را كشتند. «خامد» از «خمود» یعنى خاموش شدن شعله آتش و در اینجا مراد هلاكت و مردن است. « مَا كُنَّا مُنزِلِينَ » : ما فرو نفرستاديم . مراد اين است كه حكمت ما اقتضاء نميكرد ، يا ايشان در خور اين نبودند كه فرشتگاني براي نابوديشان نازل كنيم . [color=darkblue]پیامها: 1- فرشتگان، مأموران قهر یا مهر الهى هستند و فرود آمدن یا نیامدن آنها به امر خداوند است. «ما انزلنا... جند من السماء» 2- قهر الهى ناگهانى است، غافل نباشیم. «صیحة واحدة» « صَيْحَةً » : صداي شديد . فرياد توفنده . خبر ( كَانَتْ ) است و اسم آن محذوف ( نگا : هود / 67 ) . « فَإِذَا . . . » : واژه ( إِذا ) بر سرعت حصول مابعد خود به دنبال حصول ماقبل خود دلالت دارد . « خَامِدُونَ » : خاموش شدگان . مراد مردگان است . 3- گاهى به خاطر تكذیب و ریختن خون یك مؤمن بى گناه و یك مجاهد و مبلّغ دینى، مردم یك منطقه نابود مىشوند. «هم خامدون» (آنها علاوه بر تكذیب و كشتن یك مؤمن، چند پیامبر را نیز كشته بودند.) 4- قدرتهایى كه دیروز صالحان را شكنجه كرده و مىكشتند، «لنرجمنّكم و لیمسّنكم منا عذاب الیم» امروز با یك صیحه نابود شدند. «هم خامدون» 5 - با اراده خداوند به یكباره تمام هیاهوها و عربدهكشىها خاموش مىشود. «فاذا هم خامدون»
|
|
|
|
رتبه: Newbie
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/10/15 ارسالها: 9
|
«30» یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إلَّا كَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ اى دریغ بر بندگان! كه هیچ پیامبرى بر آنان نیامد مگر آن كه او را به استهزا مىگرفتند. پیامها: يَا حَسْرَةً » : دردا و فسوسا ! اين عبارت بيانگر تعجّب از كار بندگان است . آن بندگان تيرهروزي كه نه تنها گوش هوش به نداي پيغمبران و رهبران آسماني نميدهند ، بلكه ايشان را به تمسخر ميگيرند . 1- انسانى كه با موضعگیرى حقّ، مىتواند فریادگر حقّ باشد و با پیروى از انبیا سعادتمند شود، «جعلنى من المكرمین» چگونه با لجاجت خود را مورد قهر قرار مىدهد؟ «یا حسرة...» 2- چه حسرتى از این بالاتر كه انسان درهاى هدایت را به خاطر غرور و لجاجت به روى خود ببندد. «یا حسرة على العباد» 3- آگاهى از حوادث تلخ تاریخ، انسان را بیدار مىكند. «یا حسرة... ما یأتیهم» 4- استهزاى انبیا، شیوه دائمى كفّار در طول تاریخ بوده است. «كانوا به یستهزؤون» 5 - تمام انبیا مورد استهزا قرار گرفتهاند. «من رسولٍ» (پس مبلّغان دینى از زخم زبان و نیش و نوش دیگران دلسرد نشوند.) 6- استهزاى اولیاى الهى حسرت ابدى و بزرگى را در پى دارد. «یا حسرة... یستهزؤون» «31» أَلَمْ یَرَوْاْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لَا یَرْجِعُونَ آیا ندیدند چه بسیار مردمانى را كه قبل از آنان هلاك كردیم و آنان به سوى این كفّار بر نمىگردند؟ «32» وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ و همگى نزد ما احضار مىشوند. نكته ها: كلمه ى «قَرن» هم به زمان طولانى گفته مىشود و هم به مردمى كه در یكزمان زندگى مىكنند.(67) پیامها: 1- كسانى كه در تاریخ تحقیق نكنند و از سرنوشت گذشتگان عبرت نگیرند، مورد انتقادند. «أ لَم یروْا» 2- سنّتهاى الهى در تاریخ ثابت است و سرنوشتها به یكدیگر شباهت دارد و دیدن یك صحنه مىتواند الگوى صحنههاى دیگر باشد. «أ لَم یروْا...» 3- نقل تاریخ، سبب تهدید مجرمان و تسلّى پویندگان راه حقّ است. «ألَم یروْا كم اهلكنا» 4- نتیجهى استهزاى انبیا هلاكت است. «كانوا به یستهزؤون... اهلكنا» 5 - هنگام فرارسیدن قهر الهى، راهى براى برگشت و جبران نیست، پس فرصتها را از دست ندهیم. «انّهم الیهم لا یرجعون» 6- هلاكت كفّار پایان كارشان نیست، بلكه آغاز عذاب آنهاست. «لدینا محضرون» 7- تمام مردم در قیامت یكجا حاضر مىشوند. «كلٌّ... جمیع لدینا محضرون»
[/color] [/b [/size][/center]
|
|
|
|
رتبه: Newbie
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/07/21 ارسالها: 8
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
وَ ما أَنْزَلْنا عَلى قَوْمِهِ: و نازل نفرموديم بر قوم حبيب، مِنْ بَعْدِهِ: بعد از كشته شدن حبيب، مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ: هيچ لشگرى از آسمان براى هلاك ايشان،
وَ ما كُنَّا مُنْزِلِينَ: و نيستيم ما نازل كننده لشگر براى كافران، يعنى در حكمت و مصلحت صحيح نيست كه براى هلاك اهل كفر و شرك لشگر فرستيم، چه كفار خوار و بى مقدارترند از آنكه براى آنها لشگر فرستاد، بلكه در حيطه قدرت ما مى باشند و نزول ملائكه در جنگ بدر براى تعظيم حضرت نبوى صلى اللّه عليه و آله بود
اين آيه شريفه را چند وجه تفسير كردند: (1) اينكه ملائكه را براى هلاك آنها نفرستاديم و نميفرستيم.
(2) اينكه وحى از آسمان بتوسّط ملائكه بر انبياء براى هدايت آنها پس از كشتن حبيب نجّار و تكذيب انبياء نفرستاديم و نخواهيم فرستاد.
(3) ملائكه را بجاى انبياء بر آنها نفرستاديم و هرگز نميفرستيم.
(توضيح كلام) اينكه خداوند بمقتضاى حكمت و لطف براى بندگانش انبياء را ارسال ميفرمايد و دستورات به توسط ملائكه وحى ميفرستد و كتاب نازل ميكند تا اينكه حجّت بر آنها تمام شود و راه عذر بر آنها بسته شود لكن پس از آنكه از قابليّت هدايت افتادند و قساوت و عناد ورزيدند و طغيان و سرپيچى كردند آنها را بخود واميگذارد تا هر چه بتوانند معصيت و نافرمانى كنند و بر عذاب خود بيفزايند
|
|
|
|
رتبه: Newbie
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/10/15 ارسالها: 9
|
برداشت شخصی از آیات 28 تا32
خداوند برای اثبات قدرت خود هیچ گاه مانند قدرتهای این جهانی و دنیایی لشکرکشی با سپاه و قشون فراوان انجام نمیدهد پس ما هم نباید در زندگی توقع داشته باشیم که هرگاه کسی دشمنی علنی و آشکار با خدا انجام میدهد خدا مانند انسانها که نگران ازدست دادن قدرت و جایگاهشان هستند و به محض ظهور قدرتی جدید بالاتر از قدرت آنها دستپاچه و با عجله نگران شده و دست به شمشیر می برند عمل کند آسمانیان رابه زمین نازل کند. اینکه به قدرت خداوند ایمان داشته باشیم حتی اگر شاهد بی عدالتی های بسیاری هستیم و بدانیم که خداوند فقط و فقط با یک صیحه واحده میتواند تمام دشمنانش رامحو کند و اگر این کار را نمیکند نه از سرناتوانی بلکه از سر اطمینان به قدرت خلل ناپذیر و بی پایانش است. آه که نادانی انسان خدا را چه رنجی میدهد .(شریعتی) ممکن است آنقدر خوب باشی که تنها فرد در ارتباط با خداوند در میان جمعی قرار بگیری اما موردتایید و تمجید مردم و همان جمعی که در بینشان زیست میکنی قرار نگیری..پایبند حقیقت بودن و مروج آن بودن ممکن استبی هیچ پاداشی ازجانب دیگران اتفاق بیفتد.. باید بدانیم که اگر درجاده حقیقت تنهاماندیم اولین باردر تاریخ بشریت نیست و ما اولین نفر در طول دوران نیستیم.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
فهم و تدبر سوره يس: پرسش هاي تفسيري سوره يس
مَا أَنزَلْنَا عَلى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السمَاءِ وَ مَا كُنَّا مُنزِلِينَ
پرسش: منظور از مَا كُنَّا مُنزِلِينَ چيست؟
ايا به همان اصحاب قريه ناظر است يا بيان يك سنت الهي است؟
اگر سنت الهي چنين بوده، پس چرا چنين عبارتي بيان شده است؟يعني وقتي مخاطبان چنين انتظاري ندارند كه لشكري از اسمان بيايد، علت نفي ان چيست؟
پاسخ 1:
معنايش اين است كه : ((ما بعد از قتل او، ديگر هيچ لشكرى از آسمان بر قوم او نازل نكرديم ، و نازل كننده هم نبوديم .(( اين آيه زمينه چينى براى آيه بعدى است و براى بيان اين معنا است كه كار و هلاكت آن قوم در نظر خداى تعالى بسيار ناچيز و غير قابل اعتنا بود، و خدا انتقام آن مرد را از آن قوم گرفت و هلاكشان كرد، و هلاك كردن آنها براى خدا آسان بود و احتياج به عده و عده اى نداشت ، تا ناگزير باشد از آسمان لشكرى از ملائكه بفرستد تا با آنها بجنگند و هلاكشان كنند، و به همين جهت در هلاكت آنان و هلاكت هيچ يك از امت هاى گذشته اين كار را نكرد، بلكه با يك صيحه آسمانى هلاكشان ساخت .
تفسير الميزان
پاسخ 2:
به قرینه مطالب آیه 29 ، «لشکریان آسمانی» مطرح در آیه 28 کنایه است از نعمتها مانند باران های مفید و امثال آن و معنی آیه 28 این است که پس از آن رفتار جنایتکارانه آنها دیگر لطف و رحمتی بسویشان گسیل نشد. معنی دو آیه 28 و 29 این میشود که پس از کار آنها دیگر جنود رحمت (از جمله پیامبر دیگریا وحی یا سایر انواع الطاف) برایشان نفرستادیم (آیه 28 منهای سه کلمه آخر)
و ما اساسا برای کسانی که خیره سری را به این حد برسانند فرستنده رحمت نیستیم (سه کلمه آخر آیه 28) بلکه چیز شایسته شان را برایشان فرستادیم(آیه 29)
تفسير مهندس گنجه اي
پاسخ 3:
عدم نزول فرشتگان براي تنبيه مشركان اصحاب قريه و دليل آن
بعد فرمود ما براي خاموش كردن اينها فرشتگان را نازل نميكنيم، البته ضرورت جنگ اگر باشد مثل بدر و امثال بدر فرمود: ﴿وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا﴾[3] آنجا مسئله جبهه رسمي است وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در كار است و اينها که فرشتگان نازل ميشوند، اما براي خاموش كردن سر و صداي اين گروه, فرشتهها همان آسمان هم كه هستند اگر يك تشر بزنند حل است لازم نيست آنها پايين بيايند ما افرادي را با انحاي گوناگون اينها را به هلاكت ميرسانيم براي همه فرشته نازل نميكنيم
معناي ﴿مَا كُنَّا مُنزِلِينَ﴾ اين نيست كه ما هرگز فرشته نازل نميكنيم، بلکه معناي آن اين است كه براي اينها اين كار را نكرديم، چون آنقدر لازم نبود كه حالا فرشتگان الهي تنزّل پيدا كنند ﴿وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَي قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِنَ السَّماءِ وَ مَا كُنَّا مُنزِلِينَ ٭ إِن كَانَتْ ﴾؛ يعني آن عقوبت نبود ﴿إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً﴾.
تفسير ايت الله جوادي آملي
پاسخ 4:
سلام و درود از فحوای کلی سوره چنین بر میآید که این سوره در صدد تصحیح یک تصور نادرست از عذاب الهی در ذهن مخاطبان است. مومنان شاید گمان داشتند که تکذیب قرآن و پیامبر بایستی به هلاک دسته جمعی تکذیبگران با نزول صاعقه یا زلزله یا سیل و امثال آن منتهی گردد. آیات مورد بحث این ذهنیت را اصلاح می کند با ذکر یک نمونه از گذشته که قومی سه رسول پیاپی را تکذیب کردند و یک مومن به آنها را نیز به قتل رساندند اما چنین نبود که در واکنش به این اقدام و موضع معاندانه، خداوند متعال یکباره و یکجا آنها را نابود کند. و ما انزلنا علی قومه من بعده من جند من السماء: لشکری از آسمان بفرستد تا طومارشان را در هم بپیچد. و ما کنا منزلین: شیوه ما این نبود.
بلکه با صیحه ای که به سراغ هر یک از این افراد می آمد، جانشان را ستاندیم و جسدشان بی جان بر زمین ماند. این صیحه چیست؟ باز گمان من این است که صیحه، بانگی است که هنگام مرگ می شنویم و همزمان با آن جان می دهیم. لذا آیه شریفه تعبیر دیگری است از قریب الوقوع بودن وعده ساعة که دیر یا زود همه آن را درک خواهند کرد و کسی را از این گردنه گریزی نیست.
لازم نیست خداوند عذاب هلاکتی در لحظه و فراگیر بفرستد تا تکذیبگران را مواخذه کند. انتظار نکشید که چنین واقعه ای رخ دهد. همه انسانها محاط در ید قدرت الهی اند و تجاوزگری برخی در زندگانی دنیا آنها را از دایره این قدرت مسلط و محیط خارج نمی کند.
اصولا عذاب یا کیفر همچنان که مرگ، تجربه ای فردی است، نه جمعی. مرگ به شکل دسته جمعی تغییری در ماهیت انفرادی مرگ نمی دهد تا بتوانیم بگوییم که فقط در این شکل عذاب است و اگر انفرادی رخ دهد دیگر عذاب نیست. در واقع این تجربه مردن است که ممکن است توام با رنج و عذاب باشد.
سركار خانم دكتر موسوي
سلام
ممنون خانم دکتر
1_چرا باید این نگاه و تصور تصحیح میشد، حال آنکه مرتبا قرآن با بیان هلاکت جمعی اقوام قبل، این تصور را تایید کرده است
2-ادامه ايه که فإذا هم خامدون به خاموشی آنها اشاره دارد اگر مرگ تک تک و طبیعی آنها باشد که چنین اثری ندارد زیرا بقیه قوم به مخالفت خود ادامه میدهند.
3_بنظرم ايه، به راحتی هلاکت این قوم توسط خدا اشاره میکند که با یک صیحه و عذاب آسمانی بوده و رویه خدا در این موارد نزول فرشتگان نبوده است
اقاي فرهنگ
پاسخ 5:
۱) «وَ ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ»
مقصود از این تعبیر که «بعد از او بر قومش لشکری از آسمان نازل نکردیم» چیست؟
الف. با توجه به آیه بعد، مقصود از لشکر آسمانی، ملائکه عذاب است و معنای آیه این است که برای هلاکت آنان لشکری از آسمان نفرستادیم، بلکه به یک صیحه بسنده کردیم (مجمعالبیان، ج۸، ص۷۵۹؛ المیزان، ج۱۷، ص۸۰)
ب. با توجه به آیات قبل، مقصود از لشکر آسمانی، فرشتگان وحی است؛ یعنی بعد از اینکه با فرستادگان ما چنان کردند، دیگر حجت بر آنان تمام شد و دیگر وحیای بر آنان فرونفرستادیم، بلکه آنان را عذاب کردیم (حسن و مجاهد، به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۷۵۹)
ج. چهبسا منظور از «جند» نه برای نابودی، بلکه برای یاری باشد؛ یعنی با توجه به اینکه همه ما دائما با جنود الهی یاری میشویم و روزیمان و … به نزول از آسمان وابسته است، پس از این اقدامی که آنان کردند، دیگر یاری آسمان را از آنان قطع کردیم.
۳) «وَ ما كُنَّا مُنْزِلينَ»
مقصود از این آیه میتواند عبارت باشد از:
الف. «ما» نافیه باشد: ما نازلکننده نبودیم؛ آنگاه یعنی:
الف.۱٫ یعنی ما برای هلاکت آنان، لشکری از آسمان نفرستادیم، و اصلا روالمان نبوده که برای هلاکت امتها لشکر بفرستیم، بلکه با یک صیجه و مانند آن همگیشان را هلاک میکنیم (مجمعالبیان، ج۸، ص۷۵۹؛ المیزان، ج۱۷، ص۸۰)
الف.۲٫ یعنی ما برای هلاکت آنان، لشکری از آسمان نفرستادیم، و روالمان نبوده که برای هلاکت همه امتها لشکر بفرستیم، بلکه هریک از این امتهای سرکش را به نحوی به هلاکت میرسانیم؛ یکی را با صیحه، یکی را با لشکر آسمانی (مثل جتگ بدر) و …(البحر المحیط، ج۹، ص۵۹)
الف.3٫ یعنی وقتی ما بخواهیم امتی را هلاک کنیم، دیگر روالمان این نیست که باز هم فرشتگان وحی و پیامبری برای آنان بفرستیم. (بر اساس معنای ب در تدبر۱)
ب. «ما» زائده باشد: در حالی که نازلکننده بودیم؛ آنگاه یعنی:
ب.۱٫ ما در حالی که برای هدایت، فرشتگان وحی را میفرستادیم، اما بعد از این قتل، دیگر بر آنان کسی را نفرستادیم.
ب.۲٫ در حالی که ما برای گذران زندگی همه انسانها از آسمان به آنان مدد میرساندیم، دیگر باب روزی و … از آسمان را بر آنها بستیم.
ج. «ما» موصوله باشد: و آنچه نازلکنندهاش بودهایم (و عبارت عطف به «جند» باشد)؛ آنگاه یعنی:
ج.۱٫ «از آسمان لشکری و نیز آنچه که در خصوص اقوام گذشته نازلکنندهاش بودیم (مانند سنگ و طوفان و بارانهای سیلآسا و …) بر قوم او نازل نکردیم.» (ابنعطیه، البحر المحیط، ج۹، ص۵۹؛ و نیز به نقل از تفسیر الصافی، ج۴، ص۲۵۲[۵])
د. «ما» استفهامیه باشد؛ آنگاه یعنی:
د.۱٫ و [او ندانست و شما هم خبر ندارید که] بعد از او بر قومش چه لشکری از آسمان نازل کردیم و ما چه نازلکنندهای بودیم؟! و بعد در آیه بعد این را توضیح میدهد. شبیه آیات ابتدایی سوره قارعه، که ابتدا میفرماید تو چه میدانی قارعه چیست؟ بعد آن قارعه را توضیح میدهد. (این معنا بویژه اگر در آیه قبل «ما» را «ما»ی استفهامیه بگیریم، مناسبت پیدا میکند: او میگوید که من از دنیا رفتم و کاش قوم من میدانستند که چگونه خدا مرا بخشید؛ و اینجا هم خدا میفرماید: و او هم از دنیا رفت و نفهمید که ما بر آن قوم چه فرستادیم.)
نقل از سایت یک ایه در روز
پاسخ 6:
بعد از او سپاهي از آسمان بر قوم او نفرستاديم و نازل كننده نبوده ايم (و از اوّل كارمان چنين نبوده است) نبود مگر يك صيحه آنگاه همه آرام شدند و مردند.
اگر گويند: در بسياري از آيات هست كه خداوند براي نصرت حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ملك فرستاد مثل وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهٰا توبه: ۲۶ فَأَرْسَلْنٰا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً احزاب: ۹ و آياتيكه در بارۀ جنگ بدر و حنين است ولي در آيۀ فوق ميگويد «وَ مٰا كُنّٰا مُنْزِلِينَ» ما از اوّل چنين نبوده ايم، اين دو با هم چطور جمع ميشوند؟!! گوئيم: بنظر ميايد غرض از «مٰا كُنّٰا مُنْزِلِينَ» لشگر كشيهاي معمول باشد يعني كار ما اينطور نبوده است كه لشگرهائي بفرستيم تا با مردم بد كار جنگ كنند و به بينيم كه كدام طرف غالب يا مغلوب خواهد شد بلكه بوسيلۀ صيحه و صاعقه و غيره كار بد كاران را يكسره ميكنيم، جنوديكه در احزاب و حنين و غيره آمدند همه جنود اللّه بودند و كار خود را كردند و رفتند بي آنكه مردم قدرت مقابله داشته باشند. زمخشري اين سئوال را طرح نموده و جواب ميدهد: «مٰا كُنّٰا مُنْزِلِينَ» نسبت بانبياء سلف است ولي در زمان قرآن بخاطر عظمت آورندۀ قرآن جنود نازل شدند. اين جواب بنظر نگارنده درست نيست
قاموس قرآن، ج ۲، ص: ۶۰
پاسخ 7:
در آیه 28 منظور از مَا كُنَّا مُنزِلِينَ چيست؟ ايا به جنود رحمت اشاره دارد یا عذاب؟ ایا عدم انزال جنود اسمانی به همان اصحاب قريه ناظر است يا بيان يك سنت الهي است؟
برخی گفته اند "در وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء، مقصود از لشکر آسمانی، فرشتگان وحی است؛ یعنی بعد از اینکه با فرستادگان ما چنان کردند، دیگر حجت بر آنان تمام شد و دیگر وحیای بر آنان فرونفرستادیم، بلکه آنان را عذاب کردیم." اما با توجه به معنای لغوی جند که سپاه و لشکر و همراهان و یاوران است و نیز عدم بکار رفتن این لغت در معنای فرشتگان وحی در سایر آیات قران، نمی توان این نظر را پذیرفت.
"جند: اصل الواحد در اين ماده جمعيت متشكلي براي دفاع از مرام يا شخصي يا ياري و پشت گرمي و تقويت آن مرام يا شخص است. اين مفهوم، كلي است و خاص لشگر جنگنده و غير آن نيست. التحقيق في كلمات القران"
هم چنین برخی آنرا به معنای جنود رحمت و یاری کننده که همواره خدا برای انسانها نازل میکند، در نظر گرفته اند یعنی پس از کار آنها دیگر جنود رحمت برایشان نفرستادیم اما با توجه به ایه 29 که توضیح ایه 28 است و می فرماید آن، چیزی جز صیحه واحده نبود و از آنجا که صیحه معمولا در قران برای عذاب اقوام قبل بکار رفته ، همچنین نتیجه این صیحه که فاذاهم خامدون است یعنی آنها خاموش شدند، مراد از جنود همان جنود برای عذاب است.
از سوی دیگر در ایه 31 هم از عدم تنبه از هلاکت اقوام قبل نکوهش شده است . (فعل اهلکنا در قران معمولا در مرگ جمعی و عذاب اقوام قبل بکار رفته است) هم چنین با توجه به ادامه سوره که به انکار و استبعاد عذاب دنیوی توسط مخالفان اشاره دارد و آنها را هم به صیحه واحده تهدید می کند، لذا آیات این فراز هم به هلاکت و عذاب اصحاب قریه اشاره دارد.
اما سئوال دوم، با توجه به معنای قسمت اول ایه، مراد از ما کنا منزلین چیست؟ با توجه به اینکه خداوند در سوره احزاب از نزول جنود الهی در یاری مسلمانان در جنگ با مشرکین خبر داده: «فارسلنا علیهم ریحا و جنودا لم تروها» لذا منظور ایه سوره یس نمی تواند عدم نزول جنود الهی در یاری اهل ایمان و مبارزه با کافران بطور مطلق باشد. بلکه میتواند ناظر به هلاکت و عذابهای این چنینی باشد که هیچگاه بنای خدا بر ارسال لشکر نبوده بلکه با یک بلای طبیعی از بین می رفتند. چرا که نیازی به این کار نبوده و فقط با یک صیحه یا زلزله همه انها هلاک میشدند.
شاید بتوان این نکته را هم برداشت نمود که عذابهای خدا اتفاقات خاص و غیر متداول مثل نزول فرشتگان نیستند تا حتما اینگونه حوادث را جزو عذاب الهی بدانیم بلکه همین اتفاقات معمول و متداول طبیعت ( البته در شرایطی که به هلاکت جمعی یک قوم مجرم منتهی شود) می باشند.
سيدكاظم فرهنگ
ویرایش بوسیله کاربر 1399/04/09 09:46:53 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
نكات تفسيري سوره يس
کدام بهشت؟ 1- از آیه 26 فهمیده میشود بهشت مورد نظر در همان لحظه موجود بود، که به او گفته شد: «داخل شو» 2- از انتهای همان آیه 26 فهمیده میشود که وقتی به او گفته شد «داخل شو»، زندگی در روی زمین جریان داشت. 3- از آیه¬های 28 و 29 معلوم می¬شود مدتی طولانی، پس از اینکه به او گفته شد «داخل شو»، قوم او در روی زمین زندگی می¬کرده¬اند. 4- از مجموع مطالب فوق فهمیده می¬شود که «یک نوع بهشت» وجود داردکه عده¬ای وارد آن می¬شوند و در همین زمانی که زندگی در روی زمین جریان دارد، آنها در بهشت خویش خوش می¬گذارنند.
سوال اینجاست که این بهشت چه نوع است؟ جواب این است که این بهشت، بطور قطع آن بهشتی که در سوره¬های «مرحله سوم» دیدیم نیست، زیرا آن بهشت پس از قیامت است، و قیامت هم هنوز به وقوع نپیوسته است. لذا نتیجه میشود بهشت مذکور در آیه 26 «بهشت برزخی» است که در پاراگراف آخر سوره واقعه اشاره¬ای به آن شده است.
دریافت های مستقیم و کوتاه 1 – در آیه 31 ، «انهم الیهم لا یرجعون» به معنی آخرت نیست و کنایه از این است که این کفار به آن کفار سابق که هلاک شدند دسترسی ندارند .
2 - «طائرکم معکم» (آیه 18) تقریبا هم معنی است با اغلال وسدّ که در پاراگراف قبل توضیح دادیم، یعنی آنها موانعی درونی برای پذیرش سخن حق انبیاء داشتند که با وجود آن موانع درونیِ نفسانی نمیتوانستند تصمیم صحیح را بگیرند و جمله «بل انتم قوم مسرفون» نیز همین را تایید میکند.
از تفسیر مهندس گنجه ایویرایش بوسیله کاربر 1399/03/25 07:17:02 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.