بسم اللّه الرّحمن الرّحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
خلاصه و برداشتی از ایات 1-12 سوره یس
(آيه 1)- سر آغاز «قلب قرآن» اين سوره همانند 28 سوره ديگر قرآن مجيد با حروف مقطعه آغاز مىشود، و اين بار دو حرف «يا- سين» (يس). آيه اول سوره را تشكيل مىدهد
(آيه 2)- به دنبال اين حروف مقطعه- همانند بسيارى از سوره هايى كه با حروف مقطعه آغاز شده- سخن از قرآن مجيد به ميان مى آورد، منتها در اينجا به آن سوگند ياد كرده، مى گويد: «سوگند به قرآن حكيم» (وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ).
گويى قرآن را موجودى زنده و عاقل و رهبر و پيشوا معرفى مىكند كه مى تواند درهاى حكمت را به روى انسانها بگشايد.
(آيه 3)- اين آيه چيزى را كه سوگند آيه قبل به خاطر آن بوده است بازگو مىكند، مىفرمايد: «مسلما تو از رسولان خداوند هستى» (إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ).
(آيه 4)- رسالتى كه توأم با حقيقت است و «بودن تو بر صراط مستقيم» (عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
(آيه 5)- سپس مىافزايد: اين قرآنى است كه «از ناحيه خداوند عزيز و رحيم نازل شده» (تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ)
عزّت و رحمتش كه يكى مظهر «انذار» و ديگرى مظهر «بشارت» است با هم آميخته و اين كتاب بزرگ آسمانى را در اختيار انسانها گذارده است
(آيه 6)- اين آيه هدف اصلى نزول قرآن را اين گونه شرح مىدهد
قرآن را بر تو نازل كرديم «تا قومى را انذار كنى كه پدران آنها انذار نشدند و به همين دليل آنها در غفلت فرو رفتهاند» (لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ)
قرآن نازل شد تا مردم غافل را هوشيار، و خواب زدگان را بيدار سازد
(آيه 7)- سپس قرآن به عنوان يك پيشگويى در باره سران كفر و سردمداران شرك مىگويد: «فرمان و وعده الهى بر اكثر آنها تحقق يافته و به همين دليل ايمان نمى آورند» (لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).
حقيقت اين است كه انسان در صورتى اصلاح پذير و قابل هدايت است كه فطرت توحيدى خود را با اعمال زشت و اخلاق آلوده اش بكلى پايمال نكرده باشد و گر نه تاريكى مطلق بر قلب او چيره خواهد شد و تمام روزنه هاى اميد براى او بسته مىشود
(آيه 8)- اين آيه ادامه توصيف اين گروه نفوذ ناپذير است، در نخستين توصيف آنها مىگويد:
«ما در گردنهاى آنها غلهايى قرار داديم كه تا چانه هاى آنها ادامه دارد، و سرهاى آنها را به بالا نگاه داشته است» (إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ)
چه جالب است تشبيهى كه از حال بت پرستان لجوج خصوصا سران آنها به چنين انسانهايى شده، آنها طوق «تقليد» و زنجير «عادات و رسوم خرافى» را بر گردن و دست و پاى خود بسته اند و غلهاى آنها آنقدر پهن و گسترده است كه سر آنها را بالا نگاه داشته و از ديدن حقايق محروم ساخته،
آنها اسيرانى هستند كه نه قدرت فعاليت و حركت دارند و نه قدرت ديد! آيه فوق هم مىتواند ترسيمى از حال اين گروه بى ايمان در دنيا باشد، و هم بيان حال آنها در آخرت كه تجسمى است از مسائل اين جهان
(آيه 9)- اين آيه توصيف ديگرى از همين افراد است، و ترسيم گويايى از عوامل نفوذ ناپذيرى آنها، مى فرمايد: «و ما در پيش روى آنها سدى قرار داديم و در پشت سرشان سدى» (وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا).
آنها در ميان اين دو سد چنان محاصره شده اند كه نه راه پيش دارند و نه راه بازگشت! و در همين حال «چشمانشان را پوشانده ايم لذا نمى بينند» (فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ).
و چنين است حال مستكبران خودخواه و خودبين، و مقلدان كور و كر، و متعصبان لجوج در برابر چهره حقايق
(آيه 10)- به همين دليل در اين آيه صريحا مىگويد: «براى آنها يكسان است، چه آنها را انذار كنى، يا نكنى، ايمان نمى آورند»! (وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).
گفتار تو هر قدر نافذ، و وحى آسمانى هر قدر مؤثر باشد، تا در زمينه آماده وارد نشود تأثير نخواهد گذاشت
(آيه 11)- چه كسانى انذار تو را مىپذيرند؟ در آيات گذشته سخن از گروهى در ميان بود كه به هيچ وجه آمادگى پذيرش انذارهاى الهى را ندارند، اما در اينجا از گروه ديگرى كه درست در نقطه مقابل آنها قرار گرفته اند سخن مى گويد، تا با مقايسه با يكديگر- همان گونه كه روش قرآن در بحث است- مسأله روشنتر شود.
مى فرمايد: «تو تنها كسى را انذار مىكنى كه از ذكر پيروى كند، و از خداوند
رحمان در پنهان بترسد» و از طريق برهان و استدلال او را بشناسد (إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ). كسى كه گوش شنوا و قلب آماده دارد
«و كسى كه چنين است او را بشارت به مغفرت و پاداش پر ارزش ده» (فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ)
(آيه 12)- سپس به تناسب بحثى كه در آيات گذشته پيرامون اجر و پاداش پر ارزش مؤمنان و پذيرندگان انذارهاى انبيا آمده بود در اين آيه به مسأله «معاد و رستاخيز و ثبت و ضبط اعمال براى حساب و جزا» اشاره كرده، مىفرمايد: «ما مردگان را زنده مىكنيم» (إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى)
«و تمام آثار آنها را مىنويسيم» (وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ).
بنابر اين چيزى فروگذار نخواهد شد مگر اين كه در نامه اعمال براى روز حساب محفوظ خواهد بود
و در پايان آيه براى تأكيد بيشتر مى افزايد: «و ما همه چيز را در كتاب آشكار احصا كرده ايم» (وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ
چکیده مفهوم ایات را میتوان در دو بند بیان کرد:برداشت از آیه 1-8
خداوند در ابتداء با سوگند به قران کریم حقانیت حضرت ختمی مرتبت را متذکر شده و می فرماید:
تو در صراط مستقیم قرار داری و تنزیل قران از طرف خداست و باید مردم ناآگاه را بیم دهی.
سپس می فرماید: چون نپذیرفتند وعده عذاب برای آنها حتمی خواهد شد
برداشت آیه 9-12
در این آیات از عناد مشرکان سخن به میان آمده ومتذکر شده که بیم دادن و ندادن برای آنها یکسان است.
بیم و امید تنها برای کسانی است که از قران پیروی می کنند و می گوید: ما مردگان را زنده می کنیم و هر چه کرده اندو و هرچه از آنها به جای مانده را می نویسیم و همه چیز در لوحی آشکار ذکر شده است ویرایش بوسیله کاربر 1392/11/21 06:53:45 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است