رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
انواع حجت در قران سلام.اين مطلب را زياد شنيده ايم كه ما براي هر فعل يا ترك فعلي و هر تصميمي بايد حجتي داشته باشيم كه در برابر خداوند به ان استناد كنيم و رفتار خودمون را موجه كنيم. حالا،اين حجت چه چیز هایی می تواند باشد که نزد خدا هم اعتبار داشته باشد؟عقل است یا وحی؟کتاب اسمانی است یا علم بشری؟یا قول و فعل رسولان و یا علما و بزرگان قوم؟ دوستان نظرات خود را با استناد به قران یا روایات ارایه کنند کلمات کلیدی:حجتها،بینه،تقلید،گمان،علم،رهبر،عالم ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/30 10:44:21 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
انسان ها معمولا در توجیه افعال و عقاید خود ،به یکی از حجتهای زیر استناد می کنند:
1-تبعیت از پدران و اجداد (روال و سنتهای خانوادگی یا قومی)
مثالها:من نماز نمی خوانم؛ چون پدر و مادر هم نمی خوانند.
پدرم و عموهام و بابا بزرگم هم که کشاورز بودند،زکات نمیدادند.
در خانواده ما اصلا حجاب مرسوم نیست.
این گونه دلایل نزد خداوند پذیرفته نیست و ایات زیادی از قران به نکوهش افرادی پرداخته که از این دلایل استفاده کرده اند.از جمله آیات زیر:
در سوره زخرف ،خداوند وقتی که پاره ای از عقاید نادرست کفار مکه و نپذیرندگان دعوت پیامبر را بر میشمرد به تبعیت از ایین نیاکان هم اشاره میکند.
بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ ﴿22﴾ وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ
﴿23﴾ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ ﴿24﴾
بلکه (کافران مکه)ميگويند پدرانمان را بر ديني يافته ايم و از روي آثار آنها هدايت ميشويم (22) (خدا خطاب به پیامبر) و چنين بوده که قبل از تو ، هيچ هشدار دهنده اي در هيچ شهري نفرستاديم مگر اينکه هوسرانان شان ميگفتند ما پدرانمان را بر ديني يافته ايم و از آثار آنها پيروي مي کنيم (23)
(پيغمبران) ميگفتند آيا اگر چيزي برايتان آورده باشيم که نسبت به آنچه پدرانتان را بر آن يافته ايد هدايت کننده تر باشد چه؟ ميگفتند ما به هر چه که شما براي ابلاغ آن فرستاده شده ايد کافريم (24)
همانطور که می بینیم صرف استناد به ایین و سنتها و عقاید خانوادگی و رد سایر عقاید و افعال بر اساس انها،پذیرفته نیست.( مگر اینکه همانطور که بعدا خواهیم دید ثابت کنیم این رسوم خانوادگی با حجتهای معتبر نزد خداوند نیز مطابقت دارد یا مخالفتی ندارد.)
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
2-تبعیت از رهبران و بزرگان و روءسا و فرماندهان
مثالها:رئیسمون از من خواست که دروغ بگویم.
مدیر سازمان مون ،رشوه (هدیه)گرفتن از مردم را توجیه کرد و بلا اشکال دانست.
فلان مفتی یا روحانی فتوا داده که قتل فلانی(مثلا شیعیان) مباح است یا عملیات انتحاری در فلان جا ثواب شهید را دارد. و من هم بعنوان مسلمان این فتوا را اجرا کردم.
خداوند این گونه حجتها را نیز نمی پذیرد.در سوره احزاب آیه 66-68 میفرماید:
يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا
وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا
رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا
روزي که چهره شان در آتش دگرگون ميشود، ميگويند اي کاش اطاعت خدا و رسول را کرده بوديم.(66)
و ميگويند پروردگارا! اطاعت بزرگانمان کرديم اما ما را گمراه کردند.(67)
پروردگارا! عذابشان را دو برابر کن و آنها را کاملا از رحمت خويش دور ساز(68)
همانطور که دیده میشود ملاک خداوند،اطاعت از خدا و رسول است و
اگر اطاعت از بزرگان و مدیران و علما در خلاف مسیر خدا و رسول باشد،گمراهی پیشوا و پیرو را بدنبال دارد.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
3-حدس و گمان(ظن) متاسفانه بسیاری از تصمیم گیری ها و قضاوتهای روزانه ما درباره سایرین اعم از همکار،طرف معامله،مشتری،ارباب رجوع,رییس ،خانواده و مسئولین کشور بر اساس حدس و گمان و اخبار غیر موثق و بدون داشتن علم است.
که همین قضاوتها و ذهنیتها منشا گفتارها(دروغ،غیبت،تهمت و..) و رفتار های بعدی ما می شود.
خداوند این دليل را هم نمی پذیرد.و در موارد متعددي در قران ،انرا نفی کرده است:
از جمله در سوره زخرف ضمن بیان تعدادی از باورهای نادرست کفار مکه (که فرشتگان را دختران خدا می پنداشتند)میفرماید:
وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ﴿19﴾
وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿20
و ملائکه را که بندگان خدا هستند مونث حساب کرده اند. آيا شاهد آفرينش آنها بوده اند؟
بزودي شهادت آنها نوشته شده و پرسش خواهند شد (19) و ميگويند اگر خدا نميخواست ما عبادتشان نميکرديم . هيچ علمي به آن ندارند. چيزي جز تخمين نميزنند20
و یا در سوره جاثیه
وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿24﴾
و ميگويند زندگي ما ، غير از همين زندگي اين جهان چيز ديگري نيست ، و زندگي ميكنيم و ميميريم و جز روزگار نابودمان نمي كند . علمي به آن ندارند . فقط گماني ميکنند.
همانطور که میبینیم در هر دوایه ،عقايد و رفتارهاي مبتني بر ظن و گمان نكوهش شده است.
لذا از اتخاذ باورها و عقايد و نيز انجام رفتارهايي كه به صحت آنها علم نداريم،بپرهيزيم.
جهت مطالعه مفهوم ظن در قرآن و تفاوت ان با علم و یقین،به لینک زیر مراجعه نمایید
ظن و علم در قران
ویرایش بوسیله کاربر 1399/01/13 09:55:42 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
4-مشهور بودن و مرسوم بودن یا روش اکثریت این دیدگاه که اگر کاری یا عقیده ای در روستایی،شهری یا کشوری یا در صنفی مرسوم و متعارف است ،خوب است و قابل پذیرش
و اگر کاری یا نظری جدید و عجیب و برخلاف رویه و روال معمول است ،بد است و قابل تکذیب.
ایه 3و2 سوره قاف این دیدگاه را نیز نفی می کند.:
بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ
أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ
بلکه تعجب کردند که هشدار دهنده اي از جنس خودشان بسويشان آمد ، و کافران گفتند اين چيز عجيبي است
(2) آيا وقتيکه مرديم و خاک شديم (باز ميگرديم؟) اين بازگشت، بعيد است(3)
هم چنین در آیه 116 سوره انعام خداوند به پیامبر هشدار میدهد که تابع اکثریت شدن به تنهایی حجت نیست.زیرا معلوم نیست که آیا تصمیم آنها دارای حجت منطقی باشد.شاید آنها هم از روی تقلید یا حدس و گمان یا سایر روشهای غیر موجه تصمیم گرفته اند.
لذا نظر اکثریت مردم،همکاران،دوستان،فقها،علما به صرف مشهور بودن و اکثریت داشتن ، حجیت شرعی و خداپسند ندارد.
وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾
فولادوند: و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين مى باشند پيروى كنى تو را از راه خدا گمراه مى كنند آنان جز از گمان [خود] پيروى نمى كنند و جز به حدس و تخمين نمى پردازندویرایش بوسیله کاربر 1398/11/11 10:11:51 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
5- کتب آسمانی
این حجت از دلایلی است که خداوند آنرا می پذیرد.
در ایه 21 سوره زخرف(ادامه ایه قبلی که در بالا ارایه شد و فرمود اینها علم ندارند)می فرماید
ایا این باور اینها در کتب قبلی اسمانی ،رد پایی دارد که به ان تمسک کنند.
أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿21﴾
مگر پيش از اين (قران)کتابي به آنان داده ايم که به آن چنگ انداخته اند؟(و این فرضیات را بر اساس آن میگویند؟)
هر چند جواب این سئوال برای مشرکان مکه منفی بود واین عقیده انها مبتنی بر کتاب خدادای نبود.
اما نشان میدهد این حجت در نزد خدا پذیرفته است که از آن سئوال می کند و مدرکی از ان طلب میکند.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
6-علم بشری
این حجت هم از دلایلی است که خداوند آنرا می پذیرد.
1-خداوند در سوره احقاف آیه 4 در پاسخ به برخی مشرکان که بتها را شریک در افرینش اسمانها وزمین میدانستند،از انها دلیل مطالبه میکند.دلیل عقلانی یا وحیانی که مسلما انها هم همچین دلیلی بر ادعای خود نداشتند.
قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ اِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿4﴾
بگو خبرم دهيد: آنچه را که بجز خداوند ميخوانيد چه چيزي را از زمين آفريده اند يا چه شرکتي در آسمانها دارند؟ مدرکي از کتاب (آسماني) قبلي يا يک دليل علمي بياوريد اگر راست ميگوئيد
همانطور که ملاحظه میشود،خداوند برای پذیرش ادعاهای بشر،فقط دو حجت و ملاک را معتبر میداند.اگر بتوانیم باور یا رفتار خود را مستند به کتاب یا علم نماییم ،قابل پذیرش خواهد بود و گرنه خیر.
در تفسیر نمونه آیت اله مکارم شیرازی، أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ را شامل سنت انبیای گذشته و اوصیای آنها و آثار دانشمندان دانسته است.
در تفسير الميزان نيز امده است: "كلمه ((اءثاره )) هر چند مصدر است، اما مصدر به معناى مفعول - يعنى ماءثور - است يعنى : علمى كه نقل و روايت شده باشد و ثابت كند كه خدايان مشركين در خلقت قسمتى از آسمانها و زمين شريك خدا هستند. و معناى آيه اين است كه : اگر راست مى گوييد، براى من از كتابهاى آسمانى قبل از قرآن دليلى بياوريد كه دلالت كند بر اينكه خدايان شما در خلقت قسمتى از آسمانها و يا خلقت قسمتى از زمين شركت دارند. و اگر كتابى آسمانى نمى آوريد حد اقل دليل_علمى منقولى - و يا بقيه اى از علم موروثى خود - بياوريد كه اين ادعاى شما را اثبات كند."
2-در سوره لقمان ایه 20 هم خداوند همین حجت معتبر را در قالب علم وکتاب مطرح کرده است.
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ ﴿۲۰﴾
آيا ندانسته ايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مسخر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است و برخى از مردم در باره خدا بى[آنكه] دانش و رهنمود و كتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمى خيزند
✴️در تفسیر المیزان این طور بیان شده است که: "(مقابله اى كه بين ((علم)) و ((هدى ))و ((كتاب)) انداخته ، اشاره دارد به اينكه مراد از علم آن حجتهاىعقلى است كه با تحصيل و اكتساب به دست مى آيد، و مراد از هدايت ، آن حقايقى است كه خدا از طريق وحى و يا الهام به دل انسان افاضه مى كند، و مراد از كتاب، كتابهاى آسمانى است كه از طريق وحى و نبوت به خدا منتهى و مستند مى شود، و به همين جهت كه مستند به اوست آن را منير و روشنگر توصيف كرد، 👈👈 و اين سه طريق (حجت عقلي،وحي،كتاب آسماني)از طرق علم است كه چهارمى برايش نيست) 👈و بنابراين معناى آيه اين مى شود كه : بعضى از مردم بدون هيچ يك از اين سه علم در وحدانيت خدا از حيث ربوبيت و الوهيت مجادله مى كنند، و هيچ حجت قابل اعتمادى ندارند، تنها و تنها مدركشان تقليد است."
ویرایش بوسیله کاربر 1398/11/28 02:44:19 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
*-در پستهای بالا فهمیدیم که تنها دو حجت در نزد خدا موجه است: وحی و علم
با توجه به اختصاص وحي به اوليا و انبيا، بنابراین هر انسان عادي تنها بر مبنای دو حجت، يعني علم بشري(نه ظن و گمان) و كتاب آسماني باید راجع به هر موضوعی در نزد خود به علم رسیده و عمل کند.
✳️ اما چند نكته راجع به حصول علم در باورها و رفتارها:
1-در قرآن آیات زیادی داریم که اعمال و گفتار بدون حصول علم ،نکوهش شده است.تا زمانی که به علم نرسیده ایم ،هیچ قضاوت و رفتاری نباید داشته باشیم چه تایید چه تکذیب،چه تبعیت کردن،چه محاجه کردن،چه انتشاردادن ،چه فتوا دادن،و ...
🔶ازجمله آيات قران در نكوهش عقايد و رفتارهاي بدون علم
الف )وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا ﴿۳۶﴾اسراء چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال(پیروی) مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد
ب ) نفي نقل قول و اتهام به ديگران بدون علم إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ : سوره نور ايه 15 ترجمه : آنگاه که آن [بهتان] را از زبان يکديگر مىگرفتيد و با زبانهاى خود چيزى را که بدان علم نداشتيد، مىگفتيد و مىپنداشتيد که کارى سهل و ساده است با اينکه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود.
ج) حرام اعلام كردن و انتساب دادن احكام به خدا بدون علم داشتن قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ ۚ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ الأنعام(140) ترجمه : کسانى که از روى بىخردى و نادانى، فرزندان خود را کشتهاند، و آنچه را خدا روزيشان کرده بود -از راه افترا به خدا- حرام شمردهاند، سخت زيان کردند. آنان به راستى گمراه شده، و هدايت نيافتهاند.
د)عقايد و باورهاي بدون علم وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ يونس 36 ترجمه : و بيشترشان جز از گمان پيروى نمىکنند [ولى] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بىنياز نمىگرداند. آرى، خدا به آنچه مىکنند داناست.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
2-آيا حصول علم در هر موضوع،يعني يقين پيدا كردن و لزوما به حقيقت مطلب رسيدن است؟
هرچند كسب يقين و اطلاع برحقيقت امور،مطلوب و غرض اصلي تلاشهاي علمي انسان است اما با توجه به اينكه در بسياري مسايل، حصول اين امر بسيار سخت و يا ناممكن است، لذا خداوند هم تكليف مالايطاق ننموده و همان حصول_اطمينان_متعارف در اتخاذ باورها و رفتارها را كافي ميداند. ⬅️ استفاده از لفظ علم ( ونه یقین که مرتبه بالاتری است) از مویدات این امر است. ✳️ همچنین ایه 10 سوره ممتحنه نشان میدهد که همان علم عرفی و بشری کافیست و ضرورتی به کشف حقیقت امور نیست. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ ترجمه : اى کسانى که ايمان آوردهايد، چون زنان با ايمان مهاجر، نزد شما آيند آنان را بيازماييد. خدا به ايمان آنان داناتر است. پس اگر آنان را باايمان تشخيص داديد، ديگر ايشان را به سوى کافران بازنگردانيد:
👈 یعنی خدا به حقیقت ایمان انها علم دارد اما شما اگر با ملاکهای ظاهری و علمی خودتان انها را مومن تشخیص دادید،بر همان اساس عمل کنید.
3-در ادامه بحث بالا و حجت بودن علم و پرهیز از اقدام ومحاجه بدون علم،امروزه یک نفر نمی تواند در همه زمینه ها به علم برسد،تکلیف چیست؟
✅ قران در موارد مختلفی به این مساله پاسخ داده که باید به اهل_علم مراجعه کرد(کسانی که مطمین هستیم آنها علم ان موضوع را دارند) از جمله آیات زیر:
الف آیه 43 سوره ابراهیم:حضرت ابراهیم پس از رسیدن به مقام نبوت ،به آزر میگوید که من به علم ودانشی رسیدم که تو نداری پس از من تبعیت کن.
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا
ب)وَ ما أرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إلَّا رِجالًا نُوحِى إلَيْهِمُ فَاسْألُوا أهْلَ الذِّكْرِ إنْ كُنْتُمْ لاتَعْلَمُون. بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ انْزَلْنا إلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلناسِ ما نُزِّلَ إلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونْ» (سوره ى نحل، آيات 43 و 44)
«و ما پيش از تو «اى محمد» هرگز- براى دعوت مردمان- نفرستاديم مگر مردانى را كه به آن ها وحى مى كنيم پس از آگاهان بپرسيد اگر به گونه اى بوده ايد كه نمى توانيد با ادله ى آشكار و كتاب هاى وحى الهى بدانيد، و اين «ذكر» [قرآن كريم ] را بر تو «محمد» فرستاديم كه آن چه را براى مردمان فرستاده ايم بيانگر باشى و شايد بيانديشند».
✅هم چنين قران،تبعيت از افرادي كه علم ندارند را ممنوع كرده است.
ازجمله ايات زير:
-وَلاَ تَتَّبِعَآنِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾سوره یونس خطاب به موسی و هارون
و راه كسانى را كه نمى دانند پيروى مكنيد
-ثمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۸﴾سوره جاثيه خطاب به پيامبر اسلام
فولادوند: سپس تو را در طريقه آيينى [كه ناشى] از امر [خداست] نهاديم پس آن را پيروى كن و هوسهاى كسانى را كه نمى دانند پيروى مكن
ویرایش بوسیله کاربر 1398/12/15 09:33:13 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
4-بعد از حصول علم در هر موضوعی، باید به همان عمل کرد
اگر برای کسی در مساله ای ،علم حاصل شد،دیگر حجت بر او تمام است و باید بر مبنای آن عمل کند.و خلاف آن عمل کردن ،جایز نیست. نباید علم و دانش خود را بخاطر مغایر بودن با قول مشهور یا حرف مردم یا خوشامد دیگران یا جديد بودن يا در اقليت بودن و ... نادیده بگیرد و برخلاف آن كاري را ترك كند يا انجام دهد.
✳️ این امر در قران هم بطور متعدد نکوهش شده است.
از جمله در ایه 37 سوره رعد خطاب به پیامبر این گونه میفرماید: وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ ﴿۳۷﴾ فولادوند: و بدين سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل كرديم و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت
و یا در سوره بقره ايه 120 وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ترجمه : و هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضي نميشوند مگر آنكه از كيش آنان پيروي كني بگو در حقيقت تنها هدايت خداست كه هدايت [واقعي] است و چنانچه پس از آن علمي كه تو را حاصل شد باز از هوسهاي آنان پيروي كني در برابر خدا سرور و ياوري نخواهي داشت {120}
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
سلام در خصوص پست 2 يعني تبعيت از ابا و اجداد و گذشتگان و علماي سلف و.... در تفسير تسنيم سوره مومنون چنين امده است:
مخالفان رسولان همواره مي گفتند ما قبلاً چنين چيزهايي را نشنيديم معيار صدق و كذب و حق و باطل اينها هم اعمال نياكان و تبار و نياي اينهاست چيزي را كه نياكان اينها كرده بودند ميشود حق چيزي را كه نياكان اينها نكرده بودند ميشود باطل وقتي ميخواهند بگويند اين مطلب حق است ميگويند ﴿إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَي أُمَّةٍ﴾
وقتي ميخواهند بگويند فلان مطلب باطل است ميگويند ﴿مَا سَمِعْنَا بِهَذا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ﴾آنها كه نكردند يعني باطل است آنها كردند معلوم ميشود حق است معيار سلب و ايجاب, نفي و اثبات, تصديق و تكذيب و بالأخره حق و باطل همين دو قضيه است چيزي را كه آنها كردند حق است ﴿إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَي أُمَّةٍ﴾ چيزي را كه آنها نكردند باطل است ﴿مَا سَمِعْنَا بِهَذا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ﴾اين ﴿مَا سَمِعْنَا﴾ استدلال است و نه استبعاد ميگويند چون آنها نكردند باطل است ديگر خب كسي كه تقليدمحور است تصديق و تكذيبش هم در مدار همان قلاّده است ديگر. اين ﴿مَا سَمِعْنَا بِهَذا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ﴾
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
حجیت بالذات،تنها عقل است
در قرآن كريم روي برهان #عقلي و نقل معتبر يعني وحي سماوي تكيه شده است زيرا هم برهان عقلي استحقاق ربوبيت را تثبيت ميكند وهم نقل معتبر ميتواند استحقاق ربوبيت را تثبيت كند منتها قسمت مهم براهين قرآن كريم متوجّه دليل عقلي است گاهي هم دليل نقلي را كنار او ضميمه ميكنند
برهان يا بايد عقل قطعي باشد يا وحي قطعي آنطوري كه در سورة فاطر و در سورة احقاف آمده ولي قسمت مهم استدلال روي برهان عقلي است و اينكه نقل معتبر است اين را هم عقل ميگويد حرمت نقل را عقل به عهده ميگيرد عقل ميگويد كه سخن معصوم ميتواند حد وسط قرار بگيرد عقل است كه حجت بالذات است براي نقل قطعي هم حرمت قائل است لذا اكثر حجج قرآن كريم با برهان عقلي است در اين دو جا و مانند آن سخن از آن است كه يا بايد دليل عقلي بياوري يا برهان نقلي.
ایت اله جوادی املی- تفسیر سوره رعد
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.