رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04 ارسالها: 134
5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
|
سلام
یکی از موضوعاتی که در جامعه ما مطرح است بحث موسیقی مجاز یا حلال و حرام است.
ایا در قران راجع به حرمت موسیقی و خوانندگی زنان،آیه ای داریم؟علت عقلی و معیار حرمت موسیقی چیست؟
ایا برگزاری اکستر در برخی شهر ها ممنوع و در برخی شهرها مجاز است؟
تعریف غنا و لهو ولعب در قرآن چیست؟کلمات کلیدی: موسیقی غنا خواننده آواز لهو لعب ویرایش بوسیله کاربر 1396/04/18 10:06:10 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
اگر چه ما حکم شرعی را بیان می کنیم ولی با توجه به سوال شما به برخی دلائل حرام بودن موسیقی (مطرب و لهوی ) اشاره می کنم:
علّت تحريم موسيقى و غناي حرام اين است که ،غنا و موسيقيهاي شهوت زا انسان را به لهو و لعب و عيّاشى و دور شدن از خداوند سوق ميدهد که مخالف فلسفه خلقت انسان است ، نيز باعث تزلزل اعتقادات مذهبى ميشود، از اين رو از رسول گرامى اسلام(ص) نقل شده:
«سه چيز قلب انسان را پر قساوت ميکند: شنيدن و گوش دادن بهصداها و گفتارهاى لهو؛ دنبال صيد رفتن براى خوشگذراني؛ به دربار شاهان رفت و آمد كردن».
همو فرمود: «چهار چيز قلب را فاسد ميكند و موجب نفاق قلبى ميشود: گوش دادن به لهويات؛ فحّاشيكردن؛ به دربار سلاطين رفت و آمد كردن و دنبال صيد رفتن». امام صادق(ع) فرمود: «زن آوازه خوان (مغنيّه) ملعون است . هر كس او را به منزل دعوت كند و به او پولبدهد، ملعون است». علي(ع) فرمود: «پولى كه به آوازه خوان هرزه داده ميشود، حرام است». يكى از اصحاب رسول خدا از جايى عبور ميكرد. صداي موسيقى شنيد. انگشتهايش را در گوشش كرد تا صدا را نشنود و سپس گفت: با پيامبر از جايى ميگذشتيم كه چنين بود. پيامبر با دستهايش گوشش را گرفت تا صدا را نشنود».
باز رسول الله فرمود: «غنا و آوازهاى لهوى (ترانه) باعث نفاق در قلب ميشود». و فرمود: «از شنيدنچنگ و غنا دورى كنيد. آن ها در قلب شما نفاق ايجاد ميكند»؛ يعنى كم كم طورى ميشويد كه ظاهراً مسلمانهستيد، ولى در عمل و كردار اسلام را قبول نداريد.
آثار بد موسيقى بر فرد و جامعه: 1 ـ اعتياد به موسيقي: يكى از آثار سوء موسيقى اين است كه نوازنده يا شنونده را معتاد ميكند و اين اعتياد پيامدهاي بدى دارد. 2 ـ سر و صداى زياد براى دستگاه شنوايى زيان آور است. 3 ـ تأثير سر و صداى زياد بر روح و روان انسان نيز يكى از آثار بد موسيقى قلمداد ميشود. سر و صداى زياد حساسيت را نسبت به حمله ويروسها زياد ميكند و ناراحتيها كليوي، زخم معده و فساد دندانها را در پي دارد. 4 ـ تأثير موسيقى بر معده: بر اساس آزمايشهايى كه پرفسور «لودويگ دوملينگ» درباره موسيقيهاى شبكوتاه، موزارت، سمفوني، سرنوشت بتهون، موزيك بيت، آوازهاى پاپ يعنى موزيك مدرن نسل جوان انجامداده و آزمايشهاي مكررّ انجام گرفته، ترشح عصاره گوارشى معده و اسيد كلريدريك در كسانى كه به موزيكپاپ گوش كرده بودند، پيش از سائرين تقليل و كاهش يافته بود. 5 ـ تأثير منفى موسيقى در عمر در بررسيهايى كه محققّان كردهاند، از بين 46 نفر موسيقيدان و نوازندگانايتاليايي، فرانسوي، انگليسي، آلمانى و غيره، متوسط عمر آنان 47 سال بوده است. بنابراين موسيقى مخصوصاً موسيقيهاى هيجان آور باعث بروز مفاسدى در افراد و جامعه ميشود كه قابلچشم پوشى نيست . زمينه ساز مفاسدي از قبيل فسادهاى اخلاقي، بزهكاري، لااباليگري، شهوت رانيهايمضرّ ميشود. از اين رو از نظر اسلام ممنوع گرديده است.
⭐️ 🌺⭐️🌺 🌻🌺⭐️🌺⭐️🌺⭐️
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
خداوند متعال انسان را برای بندگی خود آفریده. حلال و حرام را در کتابش روشن کرده . هنر از بدیهیات زندگی بوده و خواهد بود. در قرآن، شاعر گمراه هم داریم و شاعر هدایت یافته هم داریم. هنرمندان و صنعتگران برای سلیمان نبی سازه ها و تماثیل هنری میساختند. موسیقی چیز شاخ و دُم داری نیست. قرائت قرآن با صوت خوش، همان قرائت توأم با موسیقیست. پس بستگی دارد که هنر چه جهتی به خود بگیرد. هنر چشم نواز و هنر گوش نواز روح انسان را تلطیف میکند. هنر را در سراسر خلقت خداوند میتوان دید.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
إِنَّ مِنْ أَجْمَلِ الْجَمَالِ الشَّعْرَ الْحَسَنَ وَ نَغْمَةَ الصَّوْتِ الْحَسَن"؛ از زیبا ترین زیبایی ها، موی زیبا و نغمه صدای زیبا است.
روایت دیگر از پیامبر اکرم (ص): "لِکُلِّ شَیْءٍ حِلْیَةٌ وَ حِلْیَةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَن؛ برای هر چیزی زینتی است و زینت قرآن صدای زیبا است.
از امام صادق (ع) چنین نقل شده است: "إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْن"؛ همانا قرآن با حزن نازل شد پس با حزن آن را قرائت کنید.
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: "اقْرَءُوا الْقُرْآنَ بِأَلْحَانِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهَا"؛ قرآن را با لحن ها و صداهای عرب بخوانید.
در هیچکداماز موارد بالا نیامده که قرآن با موسیقی خوانده شود👆👆👆
قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : اَنَّ اللهَ بَعثََنی رحمهً للعالَمین و لِاَمحقَ المعازفَ و المزامیرَ و امورَ الجاهلیه. رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: خداوند مرا مبعوث کرد تا رحمتی برای جهانیان باشم وساز و نی ها و امور جاهلیت را نابود سازم. «بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۵۰» * ۲٫ قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : بیتُ الغناء بیتٌ لا تُؤمَنُ فیه الفجیعهُ و لا تُجابُ فیه الدَّعوهُ و لا تَدخلُه الملائکه. امام صادق – علیه السّلام – فرمود: خانه ای که در آن غناء و ساز و آواز نواخته شود، از مصیبت ها و بلاهای دردناک در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی گردد و فرشتگان به آن خانه وارد نمی شوند. «دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۸۰» * ۳٫ قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – :
کان اِبلیسُ اَوّلَ مَن تَغَنّی. رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: ابلیس نخستین کسی است که به غناء و آوازه خوانیپرداخت. «وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳۱» * ۴٫ قال الامام الباقر – علیه السّلام – : الغِناءُ مِمّا وَعَدَاللهُ علیه النارَ و تلاهذه الآیه: و مِنَ الناس مَن یشتری لهوَ الحدیث لیُضِلَّ عن سبیل الله … (لقمان، ۶). امام باقر – علیه السّلام – فرمود: غنا و آوازه خوانی از جمله گناهانی است که خداوند برای آن وعده آتش داده است، سپس این آیه را تلاوت فرمود: «برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را می خرند تا دیگران را از روی نادانی از راه خدا گمراه کنند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود». «وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۶»
* ۵٫ قال الامام الرضا – علیه السّلام – : اِستماع الاَوتار مِنَ الکبائر. امام رضا – علیه السّلام – فرمود: گوش دادن به (صدای) تارهای موسیقی از گناهان کبیره است. «مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۲۰» * ۶٫ عن ابی عبدالله – علیه السّلام – فی قول الله تعالی: «و اجتنبوا قولَ الزُّور» (حج، ۳۰)، قال: قول الزُّورِ الغِناء. امام صادق – علیه السّلام – درباره سخن خداوند که می فرماید: «از گفتار باطل بپرهیزید» فرمود: گفتار باطل همان غناء است. «وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۲۷»
* ۷٫ قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : شرُّ الاَصواتِ الغِناء. امام صادق – علیه السّلام – فرمود: بدترین صداها، غناء (و آوازه خوانی) است. «وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۹» * ۸٫ قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : الغناءُ مجلسٌ لاینظر اللهُ اِلی اَهلهِ. امام صادق – علیه السّلام – فرمود: مجلس غناء مجلسی است که خدواند به اهل آن نظر (لطف و رحمت) نمی کند. «وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۸» * ۹٫ قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : الغناءُ یورث النفاقَ و یُعقِبُ الفقر. امام صادق – علیه السّلام – فرمود: غناء و آوازه خوانی باعث نفاق و دوروئی شده و فقر و تنگدستی را به دنبال دارد. «وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۳۰» * ۱۰٫ قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : الغناءُ عُشُّ النفاق. امام صادق – علیه السّلام – فرمود: غناء و آوازه خوانی، لانه نفاق و دوروئی است. «وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۷» * ۱۱٫ قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : الغناءُ رُقْیَهُ الزّنا. رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: غناء و آوازه خوانی، طلسم زناکاری است. «بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۴۷» * ۱۲٫ قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : الغناءُ یُورِثُ الفقر. امام صادق – علیه السّلام – فرمود: غناء و آوازه خوانیموجب فقر و تنگدستی می گردد. «مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۱۳» * ۱۳٫ قال الامام الباقر – علیه السّلام – : الغناءُ یُنبِتُ النفاق فی القلب کما یُنبت النخلُ الطلع. امام باقر – علیه السّلام – فرمود: غناء و آوازه خوانی نفاق و دروئی را در دل می رویاند همان گونه که درخت نخل، خوشه خرما را رویش می دهد. «دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۰۸» * ۱۴٫ قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : اَربعٌ یُفسِدنَ القلبَ و یُنبتنَ النفاقَ فی القلب کما یُنبِتُ الماءَ الشجرَ؛ اِستماعُ اللَّهو و … . رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: چهار چیز است که قلب و روح را تباه و نفاق را در آن می رویاند، همچنان که آب، درخت را می رویاند؛ (یکی از آنها) گوش دادن به چیزهای لغو و بیهوده است. «بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۵۲» * ۱۵٫ قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : ثلاثٌ یَقسینَ القلبَ: اِستماعُ اللَّهو و … . رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: سه چیز باعث قساوت و سنگ دلی می گردد: (یکی از آنها) گوش دادن به چیزهای لغو و بیهوده است. «بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۵۲» * قال الامام الباقر( علیه السّلام ) : الغِناءُ مِمّا وَعَدَاللهُ علیه النارَ و تلاهذه الآیة: و مِنَ الناس مَن یشتری لهوَ الحدیث لیُضِلَّ عن سبیل الله … (لقمان، ۶). غنا و آوازه خوانی از جمله گناهانی است که خداوند برای آن وعده آتش داده است، سپس این آیه را تلاوت فرمود: «برخی از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده را می خرند تا دیگران را از روی نادانی از راه خدا گمراه کنند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود». «وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۲۶»
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
امّت وسط یعنی اینکه تنها حرام قرآن را حرام بدانی و تنها حلال قرآن را حلال بدانی . ما مکلّف به تمسّک به قرآن شده ایم . رسول خدا چیزی را تا قیامت حرام کرد که خداوند حرام کرد و خداوند آنچه را که تا قیامت حرام کرد در قرآنش وارد کرد.بدخواهان اسلام از آنجایی که زورشان به تحریف قرآن نرسیده به سراغ روایات رفته اند تا بتوانند مسلمانان را به افراط و تفریط بکشانند. در احادیث هم آمده: بصورت مدّاحان خاک بپاشید. امّا مدح و مدّاحی اگر جهت صحیح و خداپسندانه داشته باشد، اشکالی ندارد. باید دین را فهمید. باید زمانه را شناخت . اگر چه کسی که مؤمن نباشد احتمال انحراف در هنرش هم میرود، این به هنر ربطی ندارد.نه تنها هنر بلکه هر چیزی همینطور است. اگر امّت وسط نباشیم، گاهی کارهایی میکنیم و حرفهایی میزنیم که رسوا میشویم.
نمونه ای از یک حدیث صحیح در بستر زمان ذکر میکنم. از امام ( علی ع) پرسیدند که رسول خدا فرمود: موها را رنگ کنید و خود راشبیه یهود نسازید، یعنی چه؟ فرمود: پیامبر این سخن را در روزگاری فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، امّا امروز که اسلام گسترش یافته و نظام اسلامی استوار شده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد. ( نهج البلاغه، ترجمه دشتی، حکمت۱۷)
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام جناب باقری
یکی از دوستان لطف کردند و احادیثی در مورد موسیقی از معصومین به اشتراک گذاشتند که توصیه شده به موسیقی گوش نکنید
از طرفی حداقل من حدیثی نشنیدم که در آن به گوش کردن موسیقی سفارش شده باشد
حال باید دید هدف از خلقت چیست و یک شخص چه شناختی نسبت به خالق خود دارد و به چه میزان سعی دارد از هر گونه فکر و ذکری به جز فکر به خداوند دور باشد
مسلما کسی که سعی دارد اکثرا فکر و ذکرش خداوند باشد ، با موسیقی و یا مسائل دیگر وقت خود را نمیگذراند
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
و علیکم السلام. سفارش کردن به موسیقی یعنی حلال کردن کلّی آن و این کار انبیاءنیست زیرا موسیقی اشکال گوناگونی دارد. یاد خدا در هر اوضاعی ممکن است و غفلت از خدا هم همینطور. امامان هم فقیه زمان خودشان بودند. آیا میتوان هنرمندانی را که با پرداختن به هنرشان، پاک از یاد خداوند غافل شده اند را به پرداختن به موسیقی سفارش کرد؟ آیا میتوان مردمی را که کسب و کارشان آنها را پاک از یاد خدا غافل ساخته به کسب و کار تشویق کرد؟ نمیشود کسی مانند سلیمان نبی ثروتمند باشد و بیاد خدا هم باشد؟ نمیشود کسی الحان و اصوات موسیقی را بشناسد و بیاد خدا هم باشد؟ ایراد کار در حرام کردن مطلق و حلال کردن مطلق است. آیا کسی که قرآن را وسیلهٔ کسب و کار خود کرده، پرداختن به قرآن بر او حرام شده؟ گفته میشود رقص زن برای همسرش اشکالی ندارد. امّا این را نمیداند که برای رقصیدن ،حداقل باید آهنگی را بخاطر آورد. انبیاء نیامدند تا به مردم هنر و صنعت و ورزش و اختراعات علمی بیاموزند. آنها آمدند تا همه چیز را در راستای امر و نهی خداوند قرار دهند.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
اگر کسی میخواهد در هر شرایطی به یاد خداوند باشد آیا از همان ابتدا که سعی دارد این کار را انجام دهد ، همواره به یاد خداوند هست؟ آیا لحظه ای پیش نمی آید که از یاد خداوند غافل شود؟
حتی سعی کرده اید فقط ۲۰ دقیقه به یاد خداوند باشید و به چیز دیگری فکر نکنید؟ (حداقل یک بار امتحان کنید )
از ۲۰ دقیقه بگذریم ، آیا در طول یک نماز ۲ رکعتی فکر ما فقط متوجه خداوند بوده است؟
در طول نماز انواع افکار مختلف به ذهنمان میرسد ، حتی اشیاء گمشده ای که داریم را در طول نماز پیدا میکنیم !!!
آیا واقعا خداوند این نوع نماز را از ما خواسته است؟
در قرآن و احادیث امامان عزیزمان همواره به تفکر در کار خداوند توصیه شده است ، چرا تفکر ؟
چون آنقدر افکارمان مشغول کارهای دنیوی شده است که حتی در طول یک نماز ۲ رکعتی که ممکن است نهایتا ۱۰ دقیقه طول بکشد نمیتوانیم فکر خود را متمرکز کنیم و فقط به خداوند فکر کنیم
حال با این همه مشغولیت فکری آیا نیاز هست که خودمان نیز مشغولیتهای ذهنی دیگری مانند موسیقی برای خودمان ایجاد کنیم؟
برای همه ما این مورد پیش آمده است که یک موسیقی را در طول روز در ذهنمان مرور میکنیم و مرتبا در هر حال تکرار آن هستیم ، آیا واقعا گوش کردن به هر نوع موسیقی ارزش این مشغولیت ذهنی را دارد؟ __
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
ما مِن ساعَةٍ تَمُرُّ بِابن آدَمَ لَم یُذکَر اللهُ فیها إلّا حَسِرَ عَلَیها یَومَ القیامَةِ. هر لحظه ای که بر فرزند آدم بگذرد و او به یاد خدا نباشد روز قیامت حسرتش را خواهد خورد
کنز العمال ح1819 _
پس اگر حدیثی از معصومین به ما رسیده است دلیلی داشته است
بله مشغولیتهای کاری که برای بدست آوردن روزی به آن نیاز داریم ممکن است ما را از یاد خداوند غافل کند ، اما خداوند میفرمایند :
رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿النور: ٣٧﴾
مردانی که نه تجارت و نه معامله ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمیکند؛ آنها از روزی میترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو میشود.
____
اما همانطور که گفتم دلیلی ندارد خودمان با دست خودمان مشغولیت و ریتم ذهنی درست کنیم
اگر به آیات و احادیث مربوط به ذکر و یاد خداوند توجه کنیم اهمیت یاد خداوند به قدری هست که حتی از نماز نیز بالاتر است
____ عنکبوت ۴۵
بخوان آنچه را که از کتاب به تو وحی شده است، و نماز را چنان که باید برپای دار. مسلّماً نماز از گناهان بزرگ و از کارهای ناپسند بازمیدارد، و قطعاً ذکر خدا و یاد الله والاتر و بزرگتر است، و خداوند میداند که شما چه کارهائی را انجام میدهید
___
و همچنین :
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ - طه 124
و هر کس از ذکر من روی بگرداند، برای او زندگی سختی خواهد بود، و روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم.
____
امیدوارم اهمیت یاد خداوند در هر لحظه و هر ثانیه مشخص شده باشد چون خداوند کاری از ما نخواسته که نشدنی باشد
و دلیل عدم هر نوع مشغولیت فکری ( تحت عنوان موسیقی و یا هر چیز دیگری ) به جز خداوند نیز با توجه به آیات قرآن روشن شده است
یادی که حتی از نماز بالاتر عنوان شده است
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم):در ضمن حدیث مناهی فرمودند شما را از بازی با نرد وشطرنج و نواختن در طبل و عود و طنبور و همچنین خرید و فروش آنها نهی میکنم منبع:ترجمه من لا یحضره الفقیه ______________________ رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):همانا خدای تعالی مرا به عنوان هدایت و رحمت از برای جهانیان مبعوث فرموده است و به من فرمان داده است تا نواختن در نی ها و دایره ها وتارو مزمارها را نابود سازم منبع:امالی صدوق _______________________ موسس و مخترع موسیقی و آوازه خوانی شیطان و قابیل اند امام صادق (علیه السلام):هنگامی که آدم(علیه السلام)از دنیا رفت ابلیس و قابیل از مرگ او اظهار شادمانی کردند و در زمین به هم پیوستند برای همین شیطان اولین آلت موسیقی را به شکل طنبور اختراع نمود و شروع به نواختن کرد و قابیل با شنیدن نوای ساز شیطان اقدام به خوانندگی نمود پس هرچه در زمین از این قبیل وسائل باشد که مردم از آن لذت میبرند از همان زمان منشإ می گیرد منبع: فروع کافی _____________________
امام صادق (علیه السلام):شخصی ازامام(علیه السلام)درباره حکم گوش دادن به آلات موسیقی و صوت شخص آوازه خوان سوال نمود حضرت پاسخ دادند ای مرد آیا سخن خدای متعال در سوره اسری آیه را نشنیدی که می فرماید:همانا چشم وگوش و قلب نسبت به آن چیزهایی که کسب نموده اند مسئولند پس گوش خود را از شنیدن صداهایی مانند موسیقی و آوازه خوانی حفظ کن که در قبال آن مسئول هستی منبع:مستدرک الوسائل ____
در مورد موسیقی اگر به این تفسیر مراجعه کنیم شاید موضوع روشن شود :
آيا آيه صريح درباره لهو و لعب و موسيقي در قران داريم؟
بله ، از جمله آیاتی که مفسران، موسیقی را یکی از مصادیق آن آیات شمرده اند عبارتنداز:
« وَ مِنَالنَّاسِ مَن يَشْترَِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً......»؛)لقمان، 6 (ترجمه: و برخی از مردم سخنان بیهوده را می خرند تا مردم را از روی نادانی ، از راه خدا گمراه کنند.
كلمه" لهو" به معناى هر چيزى است كه آدمى را از مهمش باز بدارد، و لهو الحديث آن سخنى است كه آدمى را از حق منصرف نموده و به خود مشغول سازد، مانند حكايات خرافى، و داستانهايى كه آدمى را به فساد وفجور مىكشاند، و يا از قبيل سرگرمى به شعر و موسيقى و مزمار و ساير آلات لهو كه همه اينها مصاديق لهو الحديث هستند. (ترجمه الميزان، ج16، ص313)
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
از هر انچه که لهو ولعب است،باید اجتناب کرد
گاهی سخنان یک سخنران، گاهی گپ وگفت حاضران در یک مجلس و محفل ، گاهی یک برنامه صدا وسیما گاهی یک کلاس یا دوره و.. وگاهی یک موسیقی
اما در این میان،بر موسیقی تمرکز فوق العاده ای شده است.
تشخیص غنا و موسیقی حرام هم از نظر بیشتر مراجع ،برعهده خود مکلفین است.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
ديدگاه فقها و عالمان ديني درباره غنا و موسيقي:
1- حرمت مطلق غنا كه مشهور بين فقها است. شيخ صدوق، شيخ مفيد، ابن ادريس، صاحب جواهر،شيخ انصاري با تفسيري خاص خود، و صاحب جواهر فرموده: از ضروريات مذهب شيعه حرمت غنا است و از علمای معاصر مرحوم آیت ا.. گلپایگانی و آیت ا...بهجت همین دیدگاه را دارا می باشند. مبنای آنها احتیاطی بودن است. وبه روایت زیر استناد می كنند. "الغنی مما قال ا...عروجل من الناس من یشری لهو الحدیث لیضل عن سبیل ا...بغیر علم وتتخذها هزوا اولئك لهم عذاب مهین "
2- عدم حرمت غنا و حرام شدن آن بواسطه گناهان مقارن با آن بوده است. فقهايي مانند محدث كاشاني و محقق سبزواري بر اين نظر هستند كه گناهاني مانند ميگساري، اختلاط زن و مرد و شهوتراني، موجب حرمت غنا ميشود. استناد آنها به رواياتي كه ميگويد قرآن را با غنا بخوانيد "لیس منا من لم یتغن بالقرآن " ، "سالته عن الغنا هل یصلح فی الفطروالاضحی والفرح قال (ع) لاباس به ما لم یعص به" دلالت بر عدم حرمت غنا است.
3- ديد گاه تفصيل بين غناي شهواني و مبتذل و غناي غيرشهواني فقهايي مانند شيخ طوسي ، علامه بحراني و از معاصرين امام خميني و آيت الله خويي، نظر آنها اين است كه ديدگاه دوم همان ديدگاه سوم است. مبنای آنها "اصاله الحلیه واصاله البرائه " میباشد و از علمای معاصر مانند آیت ا...سیستانی و آیت ا...تبریزی همین دیدگاه را دارند كه نظر آنها بر این است همه چیز حلال است و منعی ندارد، آنچه كه حرام است دلیل می خواهد
معیار های موسیقی حلال و حرام
با بررسی آیات و روایاتی كه به نحوی با موسیقی ارتباط دارد، بخصوص روایاتی كه ناظر بر موسیقی های مربوط به دربار اموی و عباسی بوده است، می توان ملاكهایی را به دست آورد كه به طور كلی هر موسیقی با كلام و آواز و بی كلام، اصیل یا تلفیقی و... در صورتی كه حائز ویژگی های زیر باشد، حرام است: 1- اشعار عاشقانه به معنای جنبه های جنسی آن كه در میان اشراف و درباریان رواج داشته و توسط مردان زن نما، كنیزان خوش صدا و یا نوجوانان خوش صدا خوانده می شده است؛ 2- خوانندگی همراه با رقص و نوازندگی با ابزارهایی موسیقی؛ 3- هر نوع موسیقی با حضور مشترك زنان و مردان در مجالس عیش و نوش؛ 4- موسیقی مناسب مجالس شرابخوارگی، قمار و به طور كلی مجالس فسق و فجور و گناه؛ 5- موسیقی لهوی (لهو چیزی است كه موجب انحراف انسان از مسیر الهی و معنویت و یاد خدا باشد)؛ 6- موسيقی كه موجب اشاعه فحشا شود و انسان را به گناه و شهوترانی تشویق كند؛ 7- موسیقی كه محتوی و اشعار آن باطل و ناحق باشد؛ 8- موسیقیی كه انسان را به بی حالی، سرخوردگی، واخوردگی، انزوا، گوشه گیری، نومیدی، یاس و سرانجام خودكشي بكشاند؛ 9- موسیقی به گونه ای باشد که انسان را ازحال طبیعی خارج وموجب زوال عقل گردد. موسیقی ای كه لغو باشد، آنچه هدف عقلایی نداشته باشد، و بیهوده باشد، نمی توان حرام دانست زیرا هر لغوی حرام نیست.
مجموع ویژگی های فوق در سه محور اصلی است: اول: آهنگ؛ اگر آهنگ طرب آور و رقص آور باشد، میل به شهوترانی و انحراف را ایجاد می كند و حرام است. البته هر آهنگ طرب آور حرام نیست ولی اگر به حدی باشد که انسان را از حال طبیعی خارج وموجب زوال عقل گرددحرام است. دوم: محتوای آهنگ و اصطلاحا ماده غنا؛ اگر محتوی لهو و باطل و منفی و زشت باشد، حرام است. سوم: شرایط آهنگ؛ اگر تناسب با مجالس فسق و فجور و گناه داشته باشد، حرام است. اصطلاحا موسیقی با چنین شرایطی را موسیقی یا غنای لهوی نامیدهاند. از دقت و توجه در معنای لهو، نیز جهت گیری كلی موسیقی لهوی روشن می شود. در فتاوای علمای معاصر موسیقی مناسب مجالس لهو و عیاشی باشد و یا موجب مفسده باشد حرام است و غیر آن حرام نیست. اكثر موسيقي هالي سنتي و محلي ايراني و نيز موسيقيهاي كلاسيك و سمفونيهاي غربي از نوع موسيقي و غناي لهوي حرام نيست. در مورد همخواني خانمها و يا خانمها و آقايان در موسيقيها و تواشيح اگر به گونه غناي حرام نباشد يعني تحريك جنسي و شهواني نداشته باشد و مناسب مجالس گناه نباشد و بطور كلي مفسدهاي نداشته باشد اشكال ندارد و اكثر عالمان معاصر بدان فتوا داده اندا . در مورد خوانندگي ونیز مداحی خانمها نيز همان قاعده كلي و معيارهاي بيان شده صادق است يعني صداي خوب و آواز همراه آهنگ حرام نيست ولي اگر صداي آنان در معرض ريبه، تلذذ، تحريك شهواني باشد، يا بعنوان ثانوي، و يا به عنوان غناي لهوي حرام ميباشد و برخي عالمان معاصر تصريح كردهاند گوش دادن به آواز زن اگر غنا نباشد و باعث التذاذ جنسي و تهييج شهوت نشود و مفسدهاي بر آن مترتب نگردد اشكال ندارد.
موسیقی مشكوك به طور كلی می توان گفت در هر موردی كه یقین داشتیم موسیقی لهوی یا حرام است خواه موسیقی ایرانی باشد یا غربی، با آهنگ باشد یا با كلام، اجتناب از آن واجب است مانند موسیقی های شهوانی و برعكس، هر مورد كه یقین داشتیم موسیقی غیر لهوی است مانند سرودهای انقلابی و رزمی، در این صورت جایز است و مانعی ندارد. اما گر چنین یقین و علمی پیدا نكردیم، چه از جهت مثبت بودن و منفی بودن آن، بنابر قاعده مشهور اصولی كه در شبهات حكمیه، یعنی جایی در حكم یك موضوع شك داریم، اصل برائت جاری میشود یعنی اشكال ندارد و حلال است. حتی فقیهانی كه غنا را به طور مطلق حرام دانسته اند، حكم به حلال بودن موسیقی های مشكوك دادهاند «در شبهه (مورد مشكوك) موضوعی كه بازگشت آن به شبهه حكمی است، اصل مباح بودن و جایز بودن است» . عموما فقیهان بزرگ در غنا و بسیاری موضوعات به عرف ارجاع دادهاند البته عرف به تنهایی دلیل مستند در برابر كتاب و سنت و اجماع و عقل محسوب نمی شود بلكه اعتبار آن منوط به كاشفیت از امضاء شارع است كه در این صورت در سنت داخل می شود. ولی پس از توجه به ملاكهایی كه ذكر آن گذشت، انطباق آهنگ و موسیقی و صدا با عرف سنجیده می شود. صاحب جواهر می نویسد: «الغناء كیفیه خاصه موكوله الی العرف» . البته محقق اردبیلی و شهید ثانی نیز در آثار خویش شبیه این مطالب را نوشتهاند . امام خمینی هم تشخیص موسیقی مطرب و صداهای مشكوك را برعهده عرف می دانند.
والسلام علیكم و رحمه ا...
منابع و مآخذ: 1. قرآن كريم. 2. ابراهيمي، نادر، چيستي هنر، تدوين سيد عباس نبوي، مركز پژوهشهاي نهاد، 1378. 3. ابشیهی (ابوالفتح)، احمدبن علی، المستطرف، قم، الشریف الرضی، 1409ق، ج2. 4. ابن بابویه، محمدبن علی، امالی، كتابخانه اسلامیه، 1362. 5. ابن علي، زين الدين (شهيد ثاني)، مسالك، نشر دانشگاهي، 1367. 6. ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دارصادر، 1200ق، ج15. 7. اخوان الصفا، رسایل اخوانالصفا، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران1374، ج1. 8. افلاطون، زيبايي، ترجمه دكتر حسن لطفي، تهران، ابن سينا، آذر 1348. 9. انصاری، مرتضی، مكاسب، قم، اسماعیلیان، 1372. 10. آیتی دكتر محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1362. 11. ایرانی، اكبر، هشت گفتار پیرامون حقیقت موسیقی غنایی، سازمان تبلیغات، تهران، 1370. 12. بركشلی مهدی، اندیشه های علمی، فارابی در باره موسیقی، فرهنگستان ادب و هنر، ایران، تهران، 1357، 13. بينش، محمد تقي، شناخت موسيقي ايران، دانشگاه هنر، تهران 1382. 14. تولستوي، لئون، هنر چيست، ترجمه كاوه دهگان، تهران، امير كبير 1373. 15. جناتی محمد ابراهیم، هنر و زیبایی از نگاه مبانی فقه اجتهادی، در مجله كیهان اندیشه، شماره 68، قم، 1375. 16. جنیدی فریدون، زمینه شناخت موسیقی ایران، انتشارات پارت، چاپ دوم، تهران، 1372. 17. الحر العاملی، محمدبن حسن، وسایل الشیعه، مكتب الاسلامیه، تهران، 1403ق، ج12. 18. الحویزی، عبدعلی، نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، ج3. 19. خالقی روح ا...، سرگذشت موسیقی ایران،، صفی علیشاه، تهران، 1352، ج2. 20. خالقی روح ا...، نظری به موسیقی، صفی علیشاه، تهران، 1377. 21. خمینی، روح ا...، مكاسب محرمه، اسماعیلیان، قم، 1368، ج1. 22. الخوارزمي، ابي عبدالله، مفاتيح العلوم، 1342 ه.ش. 23. خویی، ابوالقاسم، منهاج الصالحین، نجف، الادب، 1408ق. 24. خویی، ابوالقاسم، منیه السائل، چاپ سوم، قم. 25. دانشور، سيمين، شناخت و تحسين هنر، چاپ اول، تهران 1357. 26. راهگاني، روح انگيز، تاريخ موسيقي جهان، پيشرو، 1376. 27. رفیع پور، فرامرز، جامعه، احساس و موسیقی، شركت سهامی انتشار، تهران، 1375، چاپ اول. 28. روشن روان كامبیز، موسیقی شناسی، جزوه درسی دانشكده سیمای جمهوری اسلامی ایران. 29. ريد، هربرت، معني هنر، ترجمه نجف دريا بندري، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ پنجم، 1374. 30. سبزواری، محقق محمدباقر، كفایه الاحكام، اصفهان، [بی نا]، [بی تا]. 31. شاهرودی، سید علی، محاظرات فی الفقه. 32. شعبانی عزیز، تاریخ موسیقی، چاپخانه مصطفوی، شیراز، 1352، ج1. 33. شيخ طوسي، استبصار. 34. طباطبایی محمد حسین،المیزان، انتشارات اسلامی، ج16. 35. فغفور مغربی، حمید، رساله دكتری (سطح 4) الغنا و الموسیقی. 36. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، قاموس المحیط، بیروت، دارالاحیاء الترت العربی، 1409ق، ج4. 37. فیض كاشانی، محمد حسن، تفسیر صافی، قم، مكتب الاعلام الاسلامی، 1376ش، ج1. 38. فیض كاشانی، محمد حسن، مفاتیح الشرایع، قم، مجمع الذخائر الاسلامیه، 1401ق، ج2. 39. الفیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، قم، دارالهجره، 1405ق، ج2. 40. قریب، محمد حسین، تاریخ موسیقی، هنر و فرهنگ، تهران، 1364. 41. قندي، دكتر سياوش، چيستي هنر، تدوين سيد عباس نبوي، مركز پژوهشهاي نهاد، 1378. 42. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، دار الكتاب الاسلامي، قم، 1375 43. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، جلد 76. 44. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفه[بی تا]، ج1. 45. مسعودیه محمدتقی، موسیقی شناسی تطبیقی، انتشارات سروش، تهران، 1365. 46. مطهری، مرتضی، فطرت، انتشارات صدرا، چاپ دوم، تهران، 1370. 47. معرفت محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، موسسه نشر اسلامي، قم، 1421 ق، ج5،. 48. ن.كولوسووا، مقدمه ای بر شناخت موسیقی، ترجمه علی اصغر چارلاقی، نشر سپیده [بی جا]، 1365، ج2. 49. نجفی، محمد حسن، جواهر الكلام، مكتبه الاسلامیه، ج22. 50. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، تهران، 1366، ج2.ویرایش بوسیله کاربر 1396/04/18 04:37:32 ب.ظ
| دلیل ویرایش: اندازه فونت
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
* ** غنا از دیدگاه اسلام و عرف با مراجعه به قرآن ملاحظه می كنیم كه واژه «غنا» مستقیم به كار نرفته، ولی آیاتی وجود دارد كه در روایات يكي از مصداقهاي آن را به «غنا» نسبت داده اند؛ از جمله در آیاتی كه لهوالحدیث، لغو و قول زور آمده، با غنا همراه شده است. آیه «و من الناس من یشتری لهوالحدیث لیضل عن سبیل ا... بغیر علم و تتخذها هزوا اولئك لهو عذاب مهین»، عده ای از مردم خریدار سخنان بیهودهاند تا بدون علم مردم را گمراه كنند و قرآن را به مسخره می گیرند برای آنها عذابی خوار كننده است. در روایت صحیحی وارد شده است كه «الغنی مما قال ا... عزوجل: «و من الناس...» ، یعنی غنا از مواردی است كه خداوند در قرآن فرموده عده ای از مردم.... در روایت صحیح دیگری آمده است: «الغنی مما وعدا... علیه النار و تلا هذه الایه» ، یعنی غنا از آن مواردی است كه خداوند وعده آتش داده است.آن گاه آیه فوق را تلاوت فرمود. در آیاتی نظیر آیه «واجتنبوا قول الروز»، از سخن باطل دوری گزینید. در روایتی آمده است: «قول الروز الغنی» و در آیاتی نظیر آیه «والذین هم عن اللغو معرضون» ، مومنان كسانیاند كه از لغو دوری می نمایند. در بعضی از روایات آمده است كه «عن الغنی و الملاهی». در روایات صحیح و مستقلی نیز به حرمت غنا تصریح شده است مانند «الغناء مما وعدا... علیه النار» ، غنا از چیزهایی است كه خدا برآن وعده جهنم داده است. روایات باب غنا در وسائلالشیعه حدود 50 مورد است. در مجموع آیات و روایات حرمت غناي لهوي قطعی است، ولی غنا در تعریف شرعی آن با غنا در عرف تفاوت دارد و فقهای بزرگ بعضی به صراحت فرمودهاند. غنا در عرف اعم از غنای لهوی و غیرلهوی است، ولی غنای حرام در شرع غنای لهوی است. بعضی عالمان تصریح كردهاند غنا همان موسیقی و موسیقی همان غناست ، ولی بعضی دیگر لفظ موسیقی را بر آهنگ حاصل از ابزارهای موسیقی می دانند، یعنی هر غنا، موسیقی هست، ولی هر موسیقی، غنا نیست و كاربرد امروزي نيز همين است.
لغویون در مفهوم «غنا» مطالبی را ذكر كردهاند كه عبارت است از «صدای شادی آفرین» ، «آواز خوش و طرب انگیز» ، «صدای كشیده و زیبا كه در گلو غلتانده شود» ، «صدایی كه طرب آور باشد» ، و منظور از طرب «یك نوع سبكی است كه از شدت شادی یا اندوه به وجود آید». امام خمینی (ره) می فرمایند: «صدایی كه به صورت آواز در گلو بچرخاند یا آنچه در عرف غنا گویند گرچه طرب آور نباشد، صدای لهوی، صدای اهل فسق و گناه و آنچه با مجالس لهو سازگاری دارد، آنچه با آلات لهو و لعب سازگاری دارد، صدای آماده شدن برای مجالس لهو و لعب، صدای برانگیزاننده شهوت جنسی، صدای در بردارنده چرخش در گلو و طرب آور، صدایی كه به گونه ای است كه در اكثر مردم طرب انگیزد و طرب آن سبكی و سستی است؛ به طوری كه عقل در آن حالت از بین برود، صدایی كه زیبایی ذاتی دارد؛ به گونه ای كه اكثر مردم را تحت تاثیر طرب خود قرار دهد» .
عالمان دینی عموما لهوی بودن غنا را موجب حرمت میدانند ولی بعضی لهوی ومطرب بودن را موجب حرمت دانسته اند . در معناي لهو شايد دقيقترين معنا همان سخن مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر ارزشمند «المیزان» نوشته است، ميباشد: «كلمه لهو به معنای هر چیزی كه آدمی را از مهمش باز بدارد، [است]، و لهوالحدیث آن سخنی است كه آدمی را از حق منصرف نموده و به خود مشغول سازد مانند حكایات خرافی و داستانهایی كه آدمی را به فاسد و فجور می كشاند و یا از قبیل سرگرمی به شعر و موسیقی و مزمار و سایر آلات لهو است كه همه اینها از مصادیق «لهوالحدیث»اند. (لیضل عن سبیل ا... بغیر علم) به مقتضای سیاق این است كه مراد از سبیل ا... قرآن كریم ومعارف حقه از اعتقادات و دستورالعملها مخصوصا داستانهای انبیا و امم گذشته بوده است» .ومنظور از غنای لهوی سازگاری آواز وآهنگ با مجالس فساد می باشد.
آیت ا... خویی در این باره می فرمایند: «غنا برحسب معنای لغوی از غنای حرام وسیعتر است و همه صداهای خوش را در برمی گیرد و به همین جهت در بعضی از روایات به غنا در قرآن فرمان داده شده است» . ونیز در پاسخ به سوالی كه موسیقی كلاسیك در آرامش اعصاب موثر است و بعضی پزشكان برای درمان آن توصیه می كنند در صورتی كه مناسب مجالس اهل گناه نیست، آیا شنیدن آن جایز است، می فرمایند اشكال ندارد. از دقت در تعریف اهل لغت و نیز تعریف عالمانی چون امام خمینی(ره) از غنا و تصریح عالماني چون آیت الله خویی فهمیده می شود كه غنا در عرف بر دو نوع است: نوعی صدای خوش كه مانعی ندارد و نوعی صدای خوش مطرب است كه موضوع حرمت شرعی قرار گرفته است. غنا در اصطلاح شرع نوعی ویژه از غنای عرفی را در بر می گیرد و به همین دلیل سفارش شده است قرآن را با غنا بخوانید. این صدای خوبی است كه عرف آن مطرب نمی داند والا اگر قرآن نیز به گونه ای مطرب خوانده شود، حرام است. فقها بر مبنای فوق آن غنا و موسیقی را كه در شرع ویژگی های آن ذكر شده است، حرام اعلام كرده اند، منتهی بعضی از علما گمان كردهاند امكان ندارد در خارج غنا و موسیقی ای باشد كه طرب آور و لهوی نباشد، لذا حكم به حرمت غنا به طور مطلق دادهاند.
فقیه برجسته صاحب جواهر می فرماید: «از كسبهای حرام غنا است كه هیچ اختلافی در آن نیست، بلكه اجماع و اتفاق علما بر آن دلالت دارد و روایاتی وجود دارد كه بیان كننده آن است كه غنا عبارت از لغو و لهو و باطل است كه در قرآن از آنها نهی شده است. بنابراین دلیلهایی از قرآن، سنت و اجماع بر حرمت غنا دلالت دارد به طوری كه حتی می توان گفت از ضروریات مذهب شیعه حرمت غنا است ». شیخ انصاری نیز می فرماید: «صدای لهوی باطل، حرام است » و «صدای لهوی باطل در خارج در همه نمونه های غنا محقق است». به نظر می رسد این دو بزرگوار به غنا در اصطلاح شرع – كه در روایات به ویژگی های آن اشاره شده است- و نیز به حرمت آن كه قطعی است، توجه داشته اند، ولی عالمان دیگری به غنا از نظر عرف توجه نمودهاند و حكم به تفصیل بین غنای لهوی و شهوانی و غنای غیر لهوی دادهاند. از دیدگاه این علما دو نوع غنا در خارج و در عرف دیده می شود: نوعی غنای لهوی باطل و نوعی غنای غیر لهوی. از جمله این افراد محدث كاشانی است كه می فرماید: «آنچه از روایات به دست می آید حرام بودن غنا و... به غنای دوران بنی امیه اشاره دارد، از جمله غنای زنان آواز خوان كه كلام باطل بر زبان جاری می كردند و... حرام است.» و در جای دیگر می فرماید: «جایز است قرآن را با غنا خواندن و روایاتی كه در مورد نهی از غنا آمده است، در مورد آوازهای اهل گناه و فسق است كه در زمان امامان، این نوع غنا در میان خلفای اموی و عباسی و مردم فاسق رواج داشته است» . بعضی عالمان به دلیل دو دسته روایات در باب غنا بنا بر قاعده «الجمع مهما امكن اولی من الطرح» به جمع بندی آنها پرداختهاند. محقق سبزواری در این باره می فرماید: «به نظر ما در حرمت غنا اختلاف نیست و روایاتی كه دلالت بر حرمت آن دارند بسیار است... ولی روایاتی وجود دارد كه جایز است و بلكه مستحب است قرآن را با غنا خواندن. پس جمع بندی این روایات این است كه غنای لهوی كه زنان آواز خوان در مجالس گناه می خوانند و حتی قرآن را با آن لحن بخوانند، حرام است .»
روایات زیر نمونه هایی است كه این گروه فقیهان را به حلال بودن نوعی غنا نظر دارند؛ روایاتی كه صدای خوش وزیبا مدح شده است: «ان من اجمل الجمال الشعر الحسن ونغمه الصوت الحسن» . از زیباترین زیباییها موی نیكو و آهنگ و آواز زیباست. و نیز روایاتی كه به توصیه به نوعی شادی و صدا در مجالس عروسی شده است. «قال اجتاز نبی (ص) بدار علی بن هبار فسمع صوت دف. فقال: ماهذا قالوا علی ابن هبار اعرس باهله حسن هذا النكاح لا السفاح ثم قال (ص) اشیدوا بالنكاح و اعلنوه بینهم و اضربو علیه بدف، فجرت السنه فی النكاح بذلك» ، پیامبر از در خانه علی بن هبار می گذشت، صدای دایره شنید، پرسید این سرو صدا چیست؟ گفتند: عروسی علی بن هبار است. پیامبر فرمود: این برای ازدواج نیكوست، نه برای كارهای بیهوده. ازدواج را محكم بگیرید و بین خودتان اعلام كنید و در آن دایره بزنید و این را سنت ازدواج قرار دهید. اساسا اینكه انسان از شعری خوشش بیاید یا از آوازی لذت ببرد، در اسلام حرام نیست. بسیاری از مشركان و اهل كتاب گاه تنها با شنیدن آهنگ زیبای قرآن، ایمان آوردند. پیامبر فرمود: «هر چیزی را زیوری است و زیور قرآن صدا و آهنگ خوش است.» و بنابر روایاتی، همه پیامبران دارای صدای خوش بودهاند و داوود (ع) هفته ای یك روز برای خواندن زبور به صحرای بیت المقدس می رفت و همه مردم برای شنیدن صدایش گرد او جمع می شدند و او با چنان آهنگ دلنشین و زیبایی می خواند كه وحوش و پرندگان نیز مانند انسانها دور او جمع می شدند.
حتي نميتوان هر ترجيع (چرخاندن) صوت در گلو را غنا دانست. زيرا روايت زير كه امام باقر(ع) ميفرمايند «و رجع بالقرآن صوتك فان الله عزوجل يحب الصوت الحسن يرجع فيه ترجيعا» قرآن را با ترجيع بخوانيد. در روایتی آمده است: «سال رجل علی بن الحسین (ع). عن شراء جاریه لها صوت، فقال: ما علیك لو اشتریتها فذكرتك الجنه» ، شخصی از امام درباره خریداری كنیزی آوازه خوان سوال كرد، امام فرمود مانعی چون تو را با خواندنش به یاد بهشت می اندازد. یا روایتی كه امام نقل شده است: «سالته عن الغنا، هل یصلح فی الفطر والاضحی و الفرح قال (ع) لاباس به مالم یعص به» ، از غنا و آواز در عید فطر و قربان و شادیها پرسیدم. امام فرمود: مادامی كه به گناه منجر نشود، مانعی ندارد. صاحب مفتاح الكرامه روايات متعارض غنا را شامل 12 روایت را بر مباح بودن و 25 روایت را بر حرام بودن دانسته است و نیز صاحب مسالك در هر دو دسته از روایات صحیح وجود دارد و باید بین آنها جمع كرد. استثنا شدن برخی از انواع غنا از شمول حكم حرام مانند غنا در عروسیها، گویای آن است كه غنا دو قسم لهوی و غیرلهوی است. برخی دیگر از فقیهان از شیوه دیگر كه غنا عرفی غیر از غنای شرع است، به تفكیك غنای حلال و حرام پرداخته اند؛ از جمله محدث كاشانی و محقق سبزواری فرموده اند: «غنا در عرف دو قسم است: قسمی غنای لهوی است كه شرع آن را حرام اعلام كرده است و قسمی غیر لهوی كه مانعی ندارد.» و امام خمینی (ره) می فرمایند: «عبارت كاشانی ظاهر است و بلكه صراحت دارد در این كه غنا دو قسم است: یك قسم آن ذاتا حرام است و قسم دیگر حلال.» . عالم بزرگ سید محمد ابراهیم بحرانی كه خود در فن موسیقی دست داشته، می نویسد: «ما و همه كسانی كه به تفصیل نظر داریم، یعنی غنا را دو قسم، غنای حلال و غنای حرام قائلیم، می گوییم غنای ممنوع صداهای لهوی بوده كه كنیزكان خوش صدا از خود در می آوردهاند و مردان فاسق آنان را همراهی می كردهاند و با دایره و امثال آن تزیین می شده است» .
اختلاف نظر در دیدگاه های عالمان دینی در این موضوع، ناشی از «شیوه احتياطی برخی از فقها در مقام بیان احكام موضوعات – كه با شرایط زمانشان منافاتی نداشت – سبب شد كه آراء و نظریات كارشناسی دقیق و علمی در شناخت موضوعات و حوادث واقعه براساس منابع معتبر و به دور از عوامل ذهنی و خارجی مورد بررسی قرار نگیرد. پس بر ظاهر روایات بدون توجه به دسته معارض با آنها، جمود بسنده و حتی از تجدید نظر خودداری گشت. موسیقی غنایی از مصادیق بارز این سخن است، زیرا فقیهی كه خود كارشناس نیست و یا از نظر فرد متخصص استفاده نمی كند، در مقام استنباط دارای شیوه احتیاطی است» .
حكم شرعی وقتی به صراحت بیان می شود كه موضوع و عنوان كاملا روشن و مشخص باشد و در این مورد آنچه فقها استناد كرده اند، رجوع به كتابهای لغت و نیز گاه اطلاعی كه از مجالس خوشگذرانی درباریان و وابستگان آنها داشتهاند. حكم به حرمت دادهاند كه به راستی موضعگیری بجا و بیان درستی بوده است. با وجود این، شكل دیگری از موسیقی كمتر امكان بروز داشته است. روایات مربوط به موسیقی عموما معطوف به موسیقی دربارهای اموی و عباسی و... بوده كه مسلما این گونه موسیقی های درباری با آن مجالس تناسب داشته است. شیخ انصاری در خصوص غنا، بین جنبه حكمی و جنبه موضوعی آن قائل به تفاوت گردیده است؛ به این بیان كه غنا از حیث حكم، تا زمانی كه در مصداق خارجی با یكی از عناوین حرام مثل لهو و باطل متحد نگردد، ذاتا و فی نفسه حرام نیست. اما از نظر موضوعی ایشان عقیده دارد كه غنا در صدق خارجی از عناوین حرام تفكیك ناپذیر است. به نظر بعضی از علمای معاصر، فرض تساوی دائمی غنا با لهو و تفكیك ناپذیر بودن این دو در خارج، حدسی است كه این فقیه برجسته گمان آن را برده است. آیت ا... خویی می فرمایند: در تحقق و صدق خارجی غنا، وجود و تلازم دو امر ضروری است: نخست ماده و كلام آواز، باطل و لهوی باشد، دوم اینكه هیات و صورت صدا مشتمل بركش و قوس و ترجیع باشد و با منتفی شدن هر كدام از این دو ركن، غنا نیز محقق نمی شود، لذا صدای زیبا در قرائت قرآن و مراثی غنا نیست . ولی امام خمینی در این راستا می فرمایند: «ماده كلام در صدق مفهوم غنا دخیل نیست، لذا در حصول غنا تفاوتی نمی نماید كه كلام آواز باطل یا حق یا حكمت یا قرآن یا مرثیه ای برای یك مظلوم باشد، زیرا غنا اصطلاح خاصی در شرع نبوده، حقیقت شرعیه ندارد تا دخالت ماده در مفهوم و تحقق آن مفروض باشد» .
منشا اختلاف غالب كساني كه غنا را در مفهوم شرعي آن حرام دانسته ولي غناي در عرف را اعم از غناي در شرع ميدانند (مانند آيت الله خويي) و كساني كه غنا در مفهوم شرعي و عرفي آن را تفاوت قائل نبوده و آن را به دو نوع حلال و حرام تقسيم كردهاند (مانند امام خميني) آن است كه گروه اول غنا را حقيقت شرعيه دانستهاند و اصل بودن حقيقت شرعيه را پذيرفتهاند. ولي گروه دوم غنا را حقيقت شرعيه نميدانند و اصل بودن حقيقت شرعيه را نپذيرفتهاند ****ویرایش بوسیله کاربر 1402/05/04 03:34:37 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در رساله ايت الله صادقي تهراني،در خصوص موسيقي و آواز چنين آمده است:
" - آواز و موسيقى و رقص و لهو.
مسأله ی 930- رقص، موسيقى، آواز و ... در صورتى كه- با احتمالى عقلانى- مستلزم حرام باشد و يا انسان را در انجام واجب و يا ترك حرام سست كند، لهو و حرام است، و تشخيص آن با عرف سالم ايمانى است.
مسأله ی 931- رقص مرد براى زن نامحرم و بالعكس مطلقاً حرام است. مسأله ی 932- «لَهْو» داراى دو بعد است، كه باز داشتن از واجبات زندگى، و بازداشتن از واجبات عبادتى، كه هر دو در بازدارى و لاابالى كردن انسان در انجام وظايف الهى همآهنگ اند، خصوصاً مجالس عيش و عشرت و طرب كه توأم با رقص و ساز و آواز است، و بالاخص كه با شركت زنان در ميان مردان باشد، اين گونه مجالس قدر مسلم لهو و حرامِ چند بعدى است. مسأله ی 933- «لهوالحديث» و يا هرگونه لهوى كه در آياتى چند تحريم شده است به طور كلى سخن و يا كارى را دربر مى گيرد كه داراى اين دوگونه انحراف و يا يكى از آن ها باشد
مثلًا در آيه ى (6) لقمان كه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرى لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمِ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً» (سوره ى لقمان، آيه ى 6)، «بعضى از مردم لهو را طالب و خريدارند تا اين كه (مردم را) از راه خدا گمراه كنند «بِغَيرِعِلْمٍ» يعنى به سبب نادانى و جهالتشان (و همين ها كسانى هستند كه) راه خدا را به مسخره و (شوخى) مى گيرند» كه اين جا آن چه محور اصلى گناه مى باشد «لهوالحديث» و گمراه كردن و گمراه شدن و سبك گرفتن راه خداست كه مثلًا به قصه هاى پوچ و پوك دلداده و در نتيجه از دلبستگى به سخنان حق دور شود.
مسأله ی 934- روى اين اصل مى توان گفت علوم رايج حوزه هاى اسلامى كه بر محور قرآن نيست، بلكه دانشجويان علوم اسلامى را از علوم قرآن دور كرده و سد راه دريافت معارف قرآنى شده اند همه از نمونه هاى «لهوالحديث» بوده، و دلبستگى به آن ها گناه و بيراهه رفتن است، و جاى انكار هم نيست كه قرآن در حوزه هاى ما هم چون كتابى اجنبى است كه اگر هم به كار گرفته شود از دروس جنبى و حاشيه اى است، و در مواردى هم كه با خيالات و اصطلاحات علوم حوزه اى برخورد داشته باشد مورد تأويل باطل قرارش مى دهند و يا بانظرات اين و آن آيه ى شريفه را از كار مى اندازند و برخلاف نص و يا ظاهرش نظر داده و عمل مى نمايند!
مسأله ی 935- «لهو» در كل كار يا سخنى است كه دل آدمى را مى گيرد و آن را مى ميراند و روح ايمان را در آن كشته و يا آغشته به شهوت مى نمايد بنابراين مى بينى كه در واجباتش سست و يا از آن ها روى گردان مى شود، يا در ترك محرمات سست و بدتر كه به آن ها رو مى آورد، اينها كلًا حرام است، و اين لهو در موسيقى و رقص و آواز و خوانندگى گاه چهار بعدى است كه زنى زيبا و رعنا و دلربا هم برقصد و هم بخواند و هم چيزى را كه مى خواند لهو باشد و سازى هم بزند كه جملگى لهو است و حرام، و بالاخره گاه اين حرمت ابعاد وسيعى پيدا مى كند تا آن جا كه در دو و يا سه يا چهار بعد لهو و حرام مى گردد.
مسأله ی 936- گاه خواننده آن چه را مى خواند از نظر معنى نه تنها دل را نمى گيرد و نمى ميراند كه زنده هم مى كند، ولى از نظر وزن طرب آور و لهو است كه چون اهانت به اين معناى مقدس است فقط در اين بعد حرام است مگر اين كه چون با معناى شايسته و تذكر دهنده اى كه هم آهنگ گشته حالت لهوى وزنش در اين ميان محو و ناچيز گردد و اهانت هم نباشد، در اين صورت حرام نخواهد بود، مانند صداى دلنواز قرآن و مرثيه و مانند آن ها و نيز صداهاى دلنوازى كه اختصاص به حالت لهو ندارند.
مسأله ی 937- گاهى هم خوانندگى به عكس است كه صدا به خودى خود لهو نيست ولى مطلبى را كه مى خواند لهو است و اين جا به حساب لهو بودن معنى حرام است، مانند صداى ناپسندى كه به خودى خود لهو نيست ولى چيزى را كه مى خواند از نظر معنى لهو است، و بالاخره هر جايى لهوى پيش آيد كه از نظر موسيقى و يا آواز و يا رقص و يا هر چيز بى معنى و منحرف كننده اى باشد، در چنان مواردى حرام است.
مسأله ی 938- «لهو» در تمامى ابعاد انجام دادنش و بهره گيرى از آن و يا تنها حضور در مجلسش گرچه چشم و گوشش را هم ببندد در حالى كه اين لهو در حضور فرد و يا گروهى ديگر انجام گيرد باز هم حرام است و ماندن در چنان مجلسى نيز دو بعدى حرام است."
هم چنين در پاسخ به استفتائي راجع به صداي زنان اين گونه پاسخ داده اند:
اگر با شنيدن صدای زنی احساس آرامش و تسکين کنيم البته اگر آن صدا مهيج کننده ی قوای جنسی نباشد آيا گوش کردن به آن صدا جايز است؟
پاسخ:شنيدنِ صدای آرامش دهنده در مفروض مسأله حرام نيست، به شرط تضمينی واقعی و نه خيالی که پی آمدِ شهوانی را در بر نداشته باشد.
💠 سؤال شماره ۲۶ 💠
آيا شنيدن صدای زن در مجامع فرهنگی و هنری به صورت سخنرانی يا سرود و يا مرثيه اگر مفسده نداشته باشد و تهييجِ نوعی، هم نداشته باشد يعنی به وسيله صدايش بخواهد تاثيری روی افکار يا عواطف افراد حاضر بگذارد و مسائل شهوی و جنسی دخيل نباشد آيا جايز است؟
🌹 پاسخ آیت الله محمد صادقی تهرانی 🌹 مفروض اين مسأله حرام نيست ولی عدم مفسده هم قابل تضمين نيست مگر در مواردی مانند مرثيه به شرطی که مرثيه خوان جوان و زيبا نباشد زيرا گريه کردنش هم احياناً مفسده دارد و يا شهوت انگيز است، و بالاخره تضمينی برای عدم تحريک شهوت، ندارد.
ویرایش بوسیله کاربر 1396/05/01 08:45:33 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
هنر و موسيقي در اسلام
مرحوم شهيد مطهري در كتاب تعلیم و تربیت در اسلام" در فصل استعدادهايروح انسان ،مطلبي پا عنوان اسلام و هنر دارد كه به موسيقي و غنا نيز اشاره شده است:
"مسئله موسیقی و غنا مسئله مهمی است، اگرچه غنا حدودش روشن نیست.
ولی البته قدر مسلّمی در غنا هست و آن این است كه آوازهایی كه موجب خفتعقل می شود، یعنی شهوات را آنچنان تهییج می كند كه عقل به طور موقت از حكومت ساقط می شود و همان خاصیتی را دارد كه شراب یا قمار داراست [غنا محسوب می گردد. ] تعبیر «خفّت عقل» هم تعبیر فقها و از جمله شیخ انصاری است.
👈👈آنچه مسلّم است این است كه اسلام خواسته است از عقل انسان حفاظت و حراست كند، و عمل هم نشان داده كه مطلب از همین قبیل است."
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
آخرین جلسه درسگفتار نوروزی «غنا و موسیقی» با سخنرانی حجتالاسلام سروش محلاتی ۱۲ فروردینماه در فضای مجازی برگزار شد. گزیدهای از مشروح این جلسه از نظر میگذرد؛
موضوع غنا و موسیقی از مسائلی است که در فقه اسلامی ریشهدار است و تحقیقات فراوانی در این زمینه وجود دارد.
ضمن بررسی آثاری که درباره غنا وجود دارد، چند نکته به نظرم رسید که در این جلسات آنها را توضیح دادم.
نکته اول این است که آیا غنا از مسائلی است که عقل بشر میتواند درباره او درک روشنی داشته باشد و آیا برای پاسخ درباره حلیت و حرمت غنا، درباره زشت و زیبایی آن میتوان انسانها را به وجدان و فطرت خودشان احاله داد یا نه. این یک نکته کلیدی است. بیان شد که چنین چیزی امکانپذیر است و نمونهای از روایات در این زمینه مطرح شد. پس موضوعی که در روایات بیان شده و مورد سؤال و جواب قرار گرفته، موضوعی است که عقل قبح آن را درک میکند و آنچه را که عقل درک روشنی از باطل بودن و قبیح بودن آن دارد، آواز و صدای خوب نیست، بلکه آن آواز و صدایی است که ویژگیهای خاصی دارد و انسانیت انسان را در معرض خطر قرار میدهد، عقل و اراده را از انسان میرباید و انسان را مغلوب تمایلات خود قرار میدهد. این درک عقلی پایه و اساس مباحث بعدی است. به نظر بنده این نکته که محل بحث قرار گرفت در مباحث فقهی علمای بزرگ مورد توجه کافی قرار نگرفته است.
مطلب دوم این است که ما درباره غنا در قرآن کریم مطلبی داریم یا نداریم؟ موضع قرآن در این زمینه چیست؟ بحث را ابتدا با حکم عقل آغاز و سپس با مراجعه به قرآن دنبال میکنیم. البته این سبک از بحث که به لحاظ منطقی موجه است، معمولاً در مباحث فقهی در باب غنا رعایت نشده است. به طور کلی موضع قرآن در این سنخ از موضوعات فقهی سه گونه تصور میشود: موضع اول این است که موضوع در قرآن به صراحت مطرح شده و حکم آن هم آمده است. مثلاً در قرآن موضوع خمر آمده است و حکم آن هم آمده است. این یک سنخ از مسائل است.
سنخ دوم از مسائل، مسائلی است که موضوع مستقلاً نام برده نشده است اما اصولی مطرح شده که این اصول قابل انطباق بر موضوعات است و ما میتوانیم از آن اصول استفاده کنیم و حکم موضوع را به دست بیاوریم. مثلاً در قرآن کریم درباره معاملات یک قاعده در اختیار ما گذاشته شود و گفته شده اکل مال به باطل حرام است. هرچه مصداق این مسئله شناخته شود، ممنوع است. این یک قاعده است و در زمانهای مختلف مصادیق مختلف دارد.
موضع سوم این است که در مورد مسئلهای نه به صورت عام و نه به صورت خاص حکمی پیدا نکنیم. مثلاً برخی از احکام ارث در قرآن آمده است، ولی برخی احکام آن در قرآن نیست. حتی با قواعد کلی هم نمیتوانیم آن مسائل ارث را حل کنیم؛ لذا وقتی زراره خدمت امام صادق(ع) میرسد و برخی از این مسائل درباره ارث را سؤال میکند، امام کتابی را میآوردند و در اختیار زراره قرار میدهند و میگویند این کتاب را بخوان که همه احکام ارث در آن آمده است. این سنخ از مسائل را امام(ع) هم به قرآن ارجاع نمیدهد؛ چون فرض بر این است این فروع در قرآن نیست و اگر هم باشد به نحوهای خفایی در آن وجود دارد که قابل ارجاع دادن دیگران نیست.
حالا غنا از سنخ مسائل اول نیست، از سنخ مسائل سوم هم نیست، بلکه از سنخ مسائل دوم است؛ یعنی اصولی در قرآن آمده که این اصول حکم غنا را مشخص میکند. ائمه(ع) هم در مورد حکم غنا همین گونه عمل کردند؛ نه به یک آیه خاص ارجاع دادند و نه به یک منبع غیبی احاله دادند. معلوم میشود که امام(ع) حکم غنا را بر مبنای اصولی که در قرآن مطرح شده، بیان میفرمایند. اگر این شیوه را پذیرفتیم آن وقت یک نتیجه دارد و آن نتیجه این است غنایی که حکم به حرمت آن میشود، همان غنایی است که اصول آن در قرآن است. مثلاً در مورد غنا استناد به آیه «قول زور» میشود. قول زور چیست؟ سخن انحرافی و باطل. قهراً اگر غنا مشتمل بر سخن انحرافی و باطل باشد، حرام میشود، ولی خود غنا موضوع برای حکم خاصی قرار نگرفته و تابع انطباق و عدم انطباق یک عنوان کلیتر به عنوان قول زور است.
بعد سراغ روایات آمدیم. در روایات وقتی ائمه(ع) پاسخ به حکم غنا را مطرح میکنند همین آیات را مورد استناد قرار دادند. استناد به این آیات بیانگر این است حکم غنا تابع حکمی است که در این آیات آمده است و حکم مستقلی برای این موضوع وجود ندارد. اگر با آن اصول انطباق پیدا کند، مشمول آن حکم خواهد بود والا این طور نیست. پس کار ائمه(ع) تطبیق عناوین کلی بر یک مصداق است. وقتی تطبیق صورت گرفت حکم دائرمدار این تطبیق است؛ یعنی همه قیودی که در آیه شریفه است، باید هنگام تطبیق برای مصداق وجود داشته باشد. اگر آیه فقط لهوالحدیث را حرام کرده بود میگفتیم غنایی که باشد حرام است، ولی آیه فرموده کسی که لهوالحدیث را تهیه میکند تا مردم را گمراه کند، مورد حکم است. پس آن عملی که لهو باشد و موجب گمراهی باشد، حکم تطبیق پیدا میکند.
ممکن است اینجا سؤالی مطرح شود و آن اینکه برخی روایات وجود دارد که موضوعش خود غناست و تطبیق آیه صورت نگرفته است. از آن روایات استفاده میشود غنا مطلقاً حرام است. پاسخ این است بر اساس صناعت اصول اگر یک دلیل مطلق باشد و دلیل دیگر مقید باشد، مطلق حمل بر مقید میشود. اگر روایاتی حرمت غنا را مطلقاً بیان کند و روایات دیگر قیودی برای آن ذکر باشد از آن مطلقها رفع ید میکنیم و آنها را مقید میکنیم.
بحث چهارم این است به نظر ما تطوری در موضوع غنا اتفاق افتاده است. منظور از تحول در موضوع تحول در عصر و زمان ما نیست. خیر، تحول در عصر نخست اسلام اتفاق افتاده است و غنای در عصر پیامبر(ص) با غنای در عصر امام صادق(ع) متفاوت است و همین تفاوتها موجب میشود حکم به تبع تغییر در موضوع تغییر کند. اگر به جامعه نبوی مراجعه کنیم، غنا را در یک شکلی میبنیم که اگر به عصر امام صادق(ع) مرجعه کنیم غنا را در شکل دیگری خواهیم دید. این تغییرات را باید دید و شناخت. وقتی این تغییرات شناخته شود میفهمیم چرا در عصر امام صادق(ع) حکم به حرمت با تأکید هست، ولی در عصر پیامبر(ص) چنین حکمی با این تأکیدات نیست. آن غنای توأم با فساد و فحشا که در اواخر دوران بنیامیه و دوران بنیعباس رواج پیدا کرد در عصر پیامبر(ص) رواج نداشت.
مطلب دیگر این است وقتی به منابع فقهی خودمان مراجعه میکنیم میبینیم تمرکزشان بر روایات امام صادق(ص) است؛ یعنی حکم غنا را از این روایات استفاده کردند چون روایاتی که در اختیار ماست اکثراً از امام صادق(ع) است.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Moderator تاریخ عضویت: 1399/01/25 ارسالها: 60 تشکرها: 38 بار 1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
نقل قول: بنده طلبه هستم و برادری دارم که حدود دوازده سال از خودم کوچکتر است. ایشان به موسیقی علاقمند شده و به کلاس گیتار می رود. بنده به شدت با او مخالفت می نمایم و اگر جایی ساز بزند آن محل را ترک می کنم یا در را می بندم و... دیگر این که او را به وصف «مطرب» خطاب می کنم و... استاد بزرگوار بفرمایید که چگونه می توانم او را قانع کنم که دست از این راه بردارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون ذات موسیقی حرام نیست، نباید با برادرتان آنطور برخورد میکردید. عملاً به ایشان تهمت زدهاید. نهایتاً میتوانید متذکر شوید که کار او بعضاً لغو است و در سلوک إلی اللّه چندان به کار نمیآید. اخیراً کتابی تحت عنوان «غنا» از مجموعهی سخنان مقام معظم رهبری در این مورد تهیه شده است خوب است که آن کتاب را به برادرتان معرفی کنید تا در کار خود جهتگیری مناسبی را شکل دهد.
توضیح : بزرگان دین معتقدند موسیقی در ذات خود حرام نیست، مگر آنکه انسان را مشغول توهّمات و خیالات کند نقش موسیقی در حوزهی خیال است. اگر با تعمق در معارف بتوانید خود را در موطن عقل وارد کنید، خود به خود جذبهی موسیقی کم میشود رهبر معظم انقلاب به عنوان یک فقیه صاحبنظر در این امر میفرمایند حرمت موسیقی به محتوایِ آن است و وقتی حرام است که موجب فتنه و فحشاء گردد و زمانی هم که شک داریم آن مورد حرام است یا نه، حملِ به حلیّت باید کرد. ................. و مفسّر کبیر علامه طباطبایی در ذیل آیه: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ یتَّخِذَها هُزُواً أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ ـ و از مردم کسانی هستند که می خرند لهو الحدیث را تا بدون علم از راه خدا گمراه کنند و آیات الهی را مسخره می کنند. برای آن ها عذابی است خوارکننده.»
فرموده اند: «کلمه ی لهو به معنای هر چیزی است که آدمی را از مهمش باز بدارد و لهو الحدیث آن سخنی است که آدمی را از حق منصرف نموده و به خود مشغول سازد. مانند حکایات خرافی و داستان هایی که آدمی را به فساد و فجور می کشاند و یا از قبیل سرگرمی به شعر و موسیقی و مزمار و سایر آلات لهو که همه ی این ها مصادیق لهو الحدیث هستند.»
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Moderator تاریخ عضویت: 1399/01/25 ارسالها: 60 تشکرها: 38 بار 1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
مأمون هنگامي جشن عروسي امام جواد عليه السلام با دخترش ام الفضل، دويست دختر از زيباترين كنزيكان خود را طلبيد و به هر كدام جامي كه در داخل آن گوهر گرانبهايي (مثلا يك سكه طلا) بود داد، تا وقتي كه حضرت جواد عليه السلام بر روي صندلي دامادي نشست، آن دختران يكييكي به پيش آيند، و آن گوهرها را به آن حضرت نشان دهند (تا او بردارد، به اين ترتيب حضرت جواد عليه السلام آن يوسف زهرا سلام الله عليها در مجلس عمومي به دام زليخاهاي ساخته و پرداخته شده بيفتد) آن بانوان زيباچهره با لباسهاي زرق و برق از كنار امام جواد عليه السلام گذشتند ولي امام جواد عليه السلام و آنها و گوهر آنها هيچگونه توجه و اعتنا نكرد.
مأمون در همان مجلس، آوازهخوان تار زني به نام «مخارق» را كه ريش بلندي داشت مأمور كرده بود تا با ساز و آواز خود، امام جواد عليه السلام را از آن حالت ملكوتي بيرون آورده و دلش را به امور عادي مشغول سازد.
مخارق براي اجراي مأموريت خود، به مجلس جشن، وارد شد و در كنار امام جواد عليه السلام نشست و سپس به ساز و آواز پرداخت، و همه اهل مجلس را به خود جلب كرد، ولي امام جواد عليه السلام هيچگونه به او توجه نكرد. و به جانب چپ و راست نيز نگاه ننمود، وقتي كه ديد آن تار زن بي حيا دست بردار نيست، بر سر او فرياد كشيد و فرمود:
اتق الله يا ذالعثنون:
«اي ريش دراز ! از خدا بترس»
مخارق آنچنان از فرياد امام، وحشتزده شد كه ساز و تار، از دستش افتا، و دستش فلج گرديد، تا آخر عمر خوب نشد.
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.