logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176981)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140059)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130836)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95111)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    معجزه كمتر شناخته شده پيامبر رحمت : قراردادها             

توجه

Icon
Error

farhang Offline
#1 ارسال شده : 1392/06/08 05:32:14 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,036
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
نماز خوف و نماز مسافر در قران

یکی از حالاتی که نماز را باید کوتاه کرد در حالت ترس و خوف و ناامنی است. ایاتی در این خصوص وجود دارد که انها را مرور می کنیم:

فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۹﴾ بقره

فولادوند: پس اگر بيم داشتيد پياده يا سواره [نماز كنيد] و چون ايمن شديد خدا را ياد كنيد كه آنچه نمى‏ دانستيد به شما آموخت

مکارم: و اگر (به خاطر جنگ، يا خطر ديگري) بترسيد، (نماز را) در حال پياده يا سواره انجام دهيد!

اما هنگامي كه امنيت خود را باز يافتيد، خدا را ياد كنيد! ( نماز را به صورت معمولي بخوانيد!) همانگونه كه خداوند، چيزهايي را كه نميدانستيد، به شما تعليم داد

در سوره نساء ایه 101 یکی از مصادیق نا امنی و خوف مطرح شده است:

وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ

إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿۱۰۱﴾

فولادوند: و چون در زمين سفر كرديد اگر بيم داشتيد كه آنان كه كفر ورزيده ‏اند به شما آزار برسانند

گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد چرا كه كافران پيوسته براى شما دشمنى آشكارند

مکارم: و هنگامي كه سفر كنيد گناهي بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر از فتنه (و خطر) كافران بترسيد، زيرا كافران براي شما دشمن آشكاري هستند



کلمات کلیدی:نماز خوف ترس قصر شکسته کوتاه مسافر

ویرایش بوسیله کاربر 1395/12/04 02:25:00 ب.ظ  | دلیل ویرایش: key word

سیدکاظم فرهنگ
ali Offline
#2 ارسال شده : 1393/07/17 07:38:25 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
در آیه 102 سوره نسائ نیز چگونگی اقامه نماز جماعت در حالت ترس و جنگ را بیان کرده و سپس بیان میکند وقتی امنیت یافتید،نماز را کامل اقامه کنید.

وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمْ

وَلْتَأْتِ طَآئِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّواْ فَلْيُصَلُّواْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً

وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿۱۰۲﴾

مکارم: و هنگامي كه در ميان آنها باشي و (در ميدان جنگ براي آنها نماز برپا كني )
1-بايد دسته ‏اي از آنها با تو (به نماز) برخيزند و بايد سلاحهاي خود را با خود برگيرند و

2- هنگامي كه سجده كردند (و نماز را به پايان رسانيدند) بايد به پشت سر شما (به ميدان نبرد) بروند و

3- آن دسته ديگر كه نماز نخوانده‏ اند (و مشغول پيكار بوده‏ اند) بيايند و با تو نماز بخوانند

و بايد آنها وسايل دفاعي و سلاحهاي خود را با خود (در حال نماز) حمل كنند (زيرا) كافران دوست دارند كه شما از سلاحها و متاعهاي خود غافل شويد و يك مرتبه به شما هجوم كنند - و اگر از باران ناراحت هستيد و يا بيمار (و مجروح) باشيد مانعي ندارد كه سلاحهاي خود را بر زمين بگذاريد ولي وسايل دفاعي (مانند زره و خود) را با خود برداريد، خداوند براي كافران عذاب خوار كننده ‏اي فراهم ساخته است

فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُواْ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا ﴿۱۰۳﴾

فولادوند: و چون نماز را به جاى آورديد خدا را [در همه حال] ايستاده و نشسته و بر پهلوآرميده ياد كنيد پس چون آسوده‏ خاطر شديد نماز را [به طور كامل] به پا داريد زيرا نماز بر مؤمنان در اوقات معين مقرر شده است


تفسير نمونه:
‏در تعقيب آيات مربوط به جهاد، اين آيه كيفيت نماز خوف را كه به هنگام جنگ بايد خوانده شود به مسلمانان تعليم می‌دهد، آيه خطاب به پيامبر ص كرده، می‌فرمايد:" هنگامی كه در ميان آنها هستی و برای آنها نماز جماعت بر پا می‌داری بايد مسلمانان به دو گروه تقسيم شوند، نخست عده‌ای با حمل اسلحه با تو به نماز بايستند.
‏(وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ‌).
‏سپس هنگامی كه اين گروه سجده كردند (و ركعت اول نماز آنها تمام شد، تو در جای خود توقف می‌كنی) و آنها با سرعت ركعت دوم را تمام‌ نموده و به ميدان نبرد باز می‌گردند و در برابر دشمن می‌ايستند) و گروه دوم كه نماز نخوانده‌اند، جای گروه اول را می‌گيرند و با تو نماز می‌گزارند.
‏(فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْری‌ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ‌).
‏گروه دوم نيز بايد وسائل دفاعی و اسلحه را با خود داشته باشند و بر زمين نگذارند.
‏(وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ‌).
‏اين طرز نماز گزاردن برای اين است كه دشمن شما را غافلگير نكند، زيرا دشمن همواره در كمين است كه از فرصت استفاده كند" و دوست می‌دارد كه شما از سلاح و متاع خود غافل شويد" و يكباره به شما حمله‌ور شود.
‏(وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً).
‏ولی از آنجا كه ممكن است ضرورتهايی پيش بيايد كه حمل سلاح و وسائل دفاعی هر دو با هم به هنگام نماز مشكل باشد، و يا به خاطر ضعف و بيماری و جراحاتی كه در ميدان جنگ بر افراد وارد می‌شود، حمل سلاح و وسائل دفاعی توليد زحمت كند، در پايان آيه چنين دستور می‌دهد:
‏" و گناهی بر شما نيست اگر از باران ناراحت باشيد و يا بيمار شويد كه در اين حال سلاح خود را بر زمين بگذاريد".
‏(وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذیً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضی‌ أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ‌).
‏ولی در هر صورت از همراه داشتن وسائل محافظتی و ايمنی (مانند زره و خود و امثال آن) غفلت نكنيد و حتی در حال عذر حتما آنها را با خود داشته باشيد كه اگر احيانا دشمن حمله كند بتوانيد تا رسيدن كمك خود را حفظ كنيد (وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ‌). شما اين دستورات را به كار بنديد و مطمئن باشيد پيروزی با شما است" زيرا خداوند برای كافران مجازات خوار كننده‌ای آماده كرده است".
‏(إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً).
‏در اينجا به چند نكته بايد توجه داشت:
- روشن است كه منظور از بودن پيامبر ص در ميان مسلمانان برای بپاداشتن نماز خوف اين نيست كه انجام اين نماز مشروط به وجود شخص پيامبر ص است، بلكه منظور وجود امام و پيشوايی برای انجام جماعت در ميان سربازان و مجاهدان است، و لذا علی ع و امام حسين ع نيز نماز خوف بجای آوردند و حتی جمعی از فرماندهان لشگرهای اسلامی همانند حذيفه اين برنامه اسلامی را به هنگام لزوم انجام دادند۲.
‏۲- در آيه به گروه اول دستور می‌دهد كه اسلحه را به هنگام نماز خوف داشته باشند ولی به گروه دوم می‌گويد وسائل دفاعی (مانند زره) و اسلحه را هيچ كدام بزمين نگذارند.
‏ممكن است تفاوت اين دو گروه بخاطر آن باشد كه بهنگام انجام نماز توسط دسته اول دشمن هنوز كاملا آگاه از برنامه نيست و لذا احتمال حمله ضعيفتر است ولی در مورد دسته دوم كه دشمن متوجه انجام مراسم نماز می‌شود، احتمال هجوم بيشتر است.
‏۳- منظور از حفظ امتعه اين است كه علاوه بر حفظ خويش بايد مراقب حفظ وسائل ديگر جنگی و وسائل سفر و مواد غذايی و حيواناتی كه برای تغذيه همراه داريد نيز باشيد.
‏۴- ميدانيم كه نماز جماعت در اسلام واجب نيست ولی از مستحبات فوق العاده مؤكد است و آيه فوق يكی از نشانه‌های زنده تاكيد اين برنامه اسلامی است كه حتی در ميدان جنگ برای انجام آن از روش نماز خوف استفاده‌ ميشود، اين موضوع هم اهميت" اصل نماز" و هم اهميت" جماعت" را می‌رساند و مطمئنا تاثير روانی خاصی هم در مجاهدان از نظر هماهنگی در هدف، و هم در دشمنان از نظر مشاهده اهتمام مسلمانان به وظائف خود حتی در ميدان جنگ، دارد.


ویرایش بوسیله کاربر 1401/12/21 09:08:38 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#3 ارسال شده : 1395/01/30 09:55:45 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
به نام خدا

غالب مفسران وفقهاي شيعه از آيات بالا بويژه،از ايه 101 سوره نسا و روايات وارده در تفسير آن،حكم شكستن نماز مسافر را استخراج كرده اند.

بطور مثال،در تفسير نمونه در ذيل آيه 101 سوره نسااين گونه آمده است:

""نماز مسافر

در این آیه، به مسأله «نماز مسافر» اشاره کرده، مى فرماید: «هنگامى که مسافرت کنید گناهى بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید اگر از خطرات کافران بترسید; زیرا کافران دشمن آشکار شما هستند»

این آیه از جهاتى قابل بحث است، نخست این که: از «سفر» تعبیر به «ضرب فى الأرض» شده،

دیگر این که: نسبت به نماز قصر تعبیر «لا جُناحَ» به کار رفته،

و سوم این که: قصر خواندن نماز مقید به «اِنْ خِفْتُمْ» شده است، که در ادامه هر سه مطلب روشن خواهد شد.

چنان که روشن شد، در این آیه از سفر، تعبیر به «ضرب فى الارض» شده
است; زیرا مسافر، زمین را به هنگام سفر با پاى خود مى کوبد.(1)

نکته دیگر این که: در آیه فوق، مسأله نماز قصر، مشروط به ترس از خطر دشمن شده است، در حالى که در مباحث فقهى مى خوانیم نماز قصر، یک حکم عمومى است و تفاوتى در آن، میان سفرهاى خوفناک یا امن و امان نمى باشد، روایات متعددى که از طرق شیعه و اهل تسنن در زمینه نماز قصر وارد شده است نیز این عمومیت را تأیید مى کند.(2)

در پاسخ باید گفت: ممکن است مقید ساختن حکم قصر به مسأله «خوف» به خاطر یکى از چند جهت باشد:

الف ـ این قید، ناظر به وضع مسلمانان آغاز اسلام است و به اصطلاح قید غالبى است، یعنى غالباً سفرهاى آنها توأم با خوف بوده و همان طور که در علم اصول گفته شده «قیود غالبى» مفهوم ندارند، یعنى غالباً در آن دوران مسافرت با خوف و ترس بوده، اما این مفهوم از آن استفاده نمى شود که اگر سفر بدون خوف و ترسى بود، باید نماز را تمام خواند.

ب ـ بعضى از مفسران معتقدند: مسأله نماز قصر نخست به هنگام خوف (طبق آیه فوق) تشریع شده است، سپس این حکم توسعه پیدا کرده و به همه موارد عمومیت یافته است.

ج ـ ممکن است این قید، جنبه تأکید داشته باشد، یعنى بر مسافر همه جا لازم است نماز را قصر بخواند، اما به هنگام خوف از دشمن تأکید بیشترى دارد.

در هر حال، شک نیست که با توجه به تفسیر آیه، در روایات فراوان اسلامى نماز مسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد و به همین دلیل پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز در مسافرت هاى خود و حتى در مراسم حج (در سرزمین منى) نماز شکسته مى خواند.

دومین نکته مورد بحث در آیه فوق، این که مى گوید: لا جُناحَ عَلَیْکُمْ: «گناهى بر شما نیست» و نمى گوید حتماً نماز را شکسته بخوانید، پس چگونه مى توان گفت: نماز قصر واجب عینى است نه واجب تخییرى؟

پاسخ این مطلب این است: عین این سؤال از پیشوایان اسلام شده است و در جواب به دو نکته اشاره کرده اند:
نخست این که: تعبیر به لا جُناحَ: «گناهى بر شما نیست...» در خود قرآن مجید در بعضى موارد در معنى وجوب به کار رفته است مانند:

اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما:
«صفا و مروه از شعائر الهى است، بنابراین هر کس حج یا عمره به جا آورد گناهى بر او نیست که این دو را طواف کند (سعى صفا و مروه به جا آورد)» در حالى که مى دانیم سعى صفا و مروه هم در حج واجب است و هم در عمره.
و لذا پیامبر(صلى الله علیه وآله) و همه مسلمانان آن را به جا مى آورند ـ عین این مضمون در روایتى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است ـ .

به عبارت دیگر: تعبیر به «لا جُناحَ» هم در آیه مورد بحث، و هم در آیه حج براى نفى توهم تحریم است; زیرا در آغاز اسلام بت هائى روى صفا و مروه قرار داشت و به خاطر آنها بعضى از مسلمانان فکر مى کردند سعى بین صفا و مروه از آداب بت پرستان است.

در حالى که چنین نبود، لذا براى نفى این توهم مى فرماید: «گناهى بر شما نیست که سعى صفا و مروه کنید».
همچنین در مورد مسافر جاى این توهم هست که: بعضى چنین تصور کنند، کوتاه کردن نماز در سفر یک نوع گناه است، لذا قرآن با تعبیر «لا جُناحَ» این توهم را از بین مى برد.

نکته سوم که باید به آن توجه داشت این است که: بعضى چنین تصور کرده اند: آیه فوق حکم نماز خوف (نماز در میدان جنگ و مانند آن) را بیان مى کند و تعبیر به اِنْ خِفْتُمْ: «اگر بترسید...» را گواه بر این مطلب گرفته اند.

ولى جمله اِذا ضَرَبْتُمْ فِى الأَرْضِ: «هر گاه مسافرت کنید» مفهوم عامى دارد که هر گونه مسافرتى را شامل مى شود، خواه مسافرت عادى باشد یا مسافرت براى جهاد.


به علاوه، حکم نماز خوف به طور جداگانه و مستقل در آیه بعد آمده است، و تعبیر به «اِنْ خِفْتُمْ» همان طور که گفتیم یک نوع قید غالبى است که در غالب مسافرت هاى آن زمان براى مسلمانان وجود داشته است.

بنابراین، دلالتى بر نماز خوف ندارد، افزون بر این در میدان جنگ همیشه خوف از حملات دشمن وجود دارد و جاى این نیست که گفته شود «اگر بترسید که دشمن به شما حمله کند» و این خود گواه دیگرى است که آیه اشاره به تمام سفرهائى مى کند که ممکن است خطراتى در آن وجود داشته باشد.

ضمناً باید توجه داشت: شرائط نماز مسافر، مانند شرائط و خصوصیات سایر احکام اسلامى در قرآن نیامده است بلکه در سنت به آن اشاره شده است.""

rahim Offline
#4 ارسال شده : 1395/01/31 07:41:25 ق.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
به نام خدا

آيت اله صادقي تهراني بر خلاف نظر مشهور فقهاي شيعه،نماز مسافر را شكسته نمي داند ومعتقد است كه آيات قران فقط به قصر نماز در حالت خوف دلالت دارد و نه هر مسافرتي .ثانيا مراد از قصر نماز هم ،قصر در كيفيت نماز است و نه كاستن از تعداد ركعات.

نظر ايشان در تفسير الفرقان در ذيل ايه 101 سوره نساء را مرور مي كنيم:

"
ضربتم فى الارض" در اينجا- و كلًا در تمامى مواردى كه در آيات گوناگون آمده- به معناى قيام براى جنگجوئى و يا كارهائى پرمشقت است، و اصولًا از نظر لغت نيز زدن در زمين غير از راه رفتن عادى در زمين است، كه اوّلى ضربتم و دومى مَشَيْتُمْ يا سافَرْتُمْ مى باشد،

روى اين اصل" ضربتم فى الارض" جنگهاى درون مرزى را هم شامل است، كه اگر در جايگاه خودتان جنگى روى داد، قيام شما از براى دفاع همين" ضربتم فى الارض" است،و اگر هم جنگهاى برونى چه در حد معروف سفر و چه كمتر از آن باشد باز هم" ضربتم فى الارض" مى باشد، و اين تنها به حساب قيام جنگى و مانند آن است، و هرگز سفر معروف يا مادونش در آن مدخليتى ندارد"

در قرآن براى صرف سفر، لفظ سفر آمده، و براى جنگ يا كار پر زحمت ديگر مانند تجارت ضرب فى الارض آمده است، روى اين اصل اين آيه هرگز ربطى به نماز مسافر ندارد.

" ليس عليكم جناحٌ" كه از براى كوتاه كردن نماز، گوئى تنها گناه را سلب كرده، در زمينه اى است كه مسلمانان از شدّت التزام به نماز كامل گمان مى كرده اند كه در زمينه ترس بر جانهاشان نيز بايستى نماز را بدون كم و كاست انجام دهند، گرچه در اينصورت زخمى و يا كشته هم بشوند،

روى اين اصل نفى جناح و گناه هرگز منافاتى با وجوب كوتاه كردن نماز در زمينه خوف ندارد، و بر حسب قاعده كلى در دَوَران امر بين اهمّ و مهّم، انجام اهمّ و ترك مهم واجب است كه اينجا هم براى حفظ جان و مال و سلامتى و تمامى چيزهايى كه از كيفيت نماز برتر است كاستن از نماز باندازه ضرورت واجب مى باشد، و چناكه در آيه سعى هم آمده است" ان الصفا و المروة من شعائر اللَّه فمن حج البيت او اعتمر فلا جناح عليه أن يطوّف بهما و مَن تطوع خيراً فإن اللَّه شاكرٌ عليهم" (2: 158)

سپس" أن تَقصُرُوا من الصلاة" كوتاه كردنى است از نماز، و نه تنها چهار ركعتى، بلكه كل نمازهاى واجب مشمول «الصلاة» است، و بالاخره اين قصر در زمينه جنگ" ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا" به ميان آمده، و اين كوتاه كردن نماز گرچه در اطلاقش كم كردن از ركعات را در ضمن كاستن از كيفيت نماز شامل مى باشد، ولى اينجا به مناسبت خوف تنها دومى مراد است، زيرا ترس از دشمن هرگز موجب كاستن از ركعات نماز نيست، كه شما در حالت دويدن، اگر چهار ركعت را چندين برابر هم كنيد هرگز خوفى در كار نيست، و تنها خوف در انجام كيفيت نماز است، كه مشتمل بر ركوع، سجود، تشهد، جابجا نشدن و جماعت مى باشد،

روى اين اصل به همين مناسبت اينجا كاستن از نماز تنها كاستن از كيفيت فرادى يا جماعتى آن بوده، چنان كه نص آيه بقره نيز چنين است، كه" فان خفتم فرجالًا او ركباناً" اگر [در حال نماز] بترسيد پس پياده و سواران نمازهاتان را بخوانيد، بنابراين در اين آيه منحصر به فرد در كل قرآن هرگز اشاره اى هم به كم كردن از ركعات نماز حتى در مورد ترس نيست، تا چه رسد در كل سفرهاى معين و بدون هيچ خوفى از ركعات نماز كاسته شود، و آيا اگر نماز مسافر در حدّ معين كلًا شكسته است- با آنكه اينگونه سفرها بسيار بيشتر از خطرهاى موجب قصر مى باشند- چرا قرآن راجع به صلاة خوف در اين دو آيه بحثى مفصل كرده، و راجع به نماز سفر هرگز اشاره اى هم به ميان نياورده است، آيا خدا مهم را دو بار به ميان آورده، و أهم را بكلى ترك كرده است، با آنكه قرآن كل واجبات را با الحان گوناگون ذكر كرده، و اگر هم احياناً بعضى واجبات كوچك بگونه اى آشكار در قرآن نمودار نباشد، دست كم واجبات بزرگ نمودار است،

و اينجا وجوب كوتاه كردن از ركعات نماز چهار ركعتى در سفر- چنان كه مى گويند- بسى مهمتر از وجوب كوتاه كردن از كيفيت نماز درحال ترس و با حفظ يكى نواميس پنجگانه مى باشد، زيرا خود هم بى وجه و هم بيشتر است

rahim Offline
#5 ارسال شده : 1396/07/13 11:40:26 ق.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
در قرآن, تنها يك آيه درباره نماز قصر داريم,آن هم با احتمالهاى گوناگون كه بايد درباره آنها, بحث كرد:

(و اذا ضربتم فى الارض, فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا انّ الكافرين كانوا لكم عدواً مبيناً)
چون در زمين سفر كرديد, اگر بيم داشتيد كه كافران به شما آزار برسانند, گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه گزاريد, چرا كه كافران, پيوسته براى شما دشمنى آشكارند.

پاره اى از پرسشهاى مطرح درباره آيه:

1. آيا آيه شريفه بيان كننده حكم نماز مسافر است, يا نماز خوف, يا هر دو؟

2. آيا مراد از (قصر) نمازهاى چهارركعتى را دو ركعتى گزاردن است, يا مراد معناى لغوى آن است كه كوتاه گزاردن نماز باشد, يا هر دو؟
3. گيريم كه آيه شريفه, در صدد بيان حكمِ نماز مسافر باشد, آيا موضوع را روشن و مسافر را معنى كرده است, يا آن كه باز شناخت آن را به عرف واگذارده است؟

4. آيا مسافر, حقيقت شرعيه, يا متشرعه دارد؟

5. آيا روايات مى توانند معنايى به طور كامل, ناسازگار با معناى عرفى از (مسافر) ارائه بدهند؟

واژگان آيه:

ابن اثير, در نهايه مى نويسد:

(يقال ضربتُ فى الارض اذا سافرت)
وقتى مسافرت كردى, به جاى اين كه بگويى (مسافرت) , مى گويى: (ضربت فى الارض)

راغب اصفهانى در مفردات مى نويسد:
(و الضرب فى الارض الذهاب فيها, هو ضربها بالأرجل)
ضربت فى الارض , راه رفتن در آن است. آن, زدن زمين است با پاها.

فيومى در مصباح المنيرمى نويسد:
(ضربتُ فى الارضِ سافرت و[ضربتُ] فى السير اسرعت.)
ضربت فى الارض, يعنى سفر كردم. ضربت فى السير, يعنى سرعت گرفتم.

طريحى در مجمع البيان مى نويسد:
(ضربتم فى الارض, اى: سرتم فيها)

روشن شد كه (ضربت فى الارض) يا به معناى (مسافرت كردم) است و يا به معناى (در زمين مسافرت كردم).

ضرب فى الارض در قرآن:
افزون بر آيه مورد بحث, در چهار جاى ديگر قرآن, جمله (ضرب فى الارض) به كار برده شده كه در ذيل بيان مى شود:

1 . (للفقراء الذين احصرو فى سبيل اللّه لا يستطيعون ضرباً فى الارضِ يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف.)14

زكات و صدقه براى نيازمندانى است كه از جان و مال خود و فرزندان خود, در راه خدا, باز داشته و مانده اند وتوانايى بازرگانى و روزى جستن از رفتن به مسافرت ندارند و نادانان, گمان برند كه ايشان, بى نيازند, از آن كه از مردم چيزى نخواهند و عفت و آبرو را نگاه دارند.

2. (يا ايها الذين آمنوا,لا تكونوا كالذين كفروا و قالوا لأخوانهم اذا ضربوا فى الارض او كانوا غُزّيً لو كانوا عندنا ماماتوا و ما قتلوا.)15
اى كسانى كه ايمان آورديد, بسان كافران مباشيد كه به برادرانشان, هنگامى كه به سفر مى رفتند, [و در سفر مى مردند] و يا به جهاد مى رفتند [و كشته مى شدند] مى گفتند:
اگر آنان نزد ما بودند, نمى مردند و كشته نمى شدند.

3.(يا ايها الذين آمنوا شهادة بينكم اذا حضر احدكم الموت حين الوصية اثنان ذوا عدل منكم او آخران من غيركم ان انتم ضربتم فى الارض فاصابتكم مصيبة الموت…)16

اى گروندگان, هر گاه يكى از شما را مرگ فرا رسد, در هنگام وصيت, گواهى ميان خودتان لازم است, آن هم دو گواه استوار از هم دينان شما, يا دو نفر از غير هم دين, در صورتى كه در حال سفر باشيد, مرگ به شما رسد.

4.(…علم ان سيكون منكم مرضى و آخرون يضربون فى الارض, يبتغون من فضل اللّه و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه…)17

… خداوند مى داند از شما بيماران هستند كه به شب نتوانند برخاست, و ديگرانند كه در زمين سفر مى كنند و از فضل خدا روزى مى جويند و ديگرانند كه در راه خدا با دشمنان پيكار مى كنند.

به روشنى از سخن اهل لغت كه پيش از اين از آن سخن گفتيم و آيه هاى شريفه قرآن, به دست مى آيد و فهميده مى شود كه (ضرب فى الارض) به معناى سير و حركت در زمين و سفر است. از اين روى, سخن كسانى كه آن را به معناى حركت به سوى دشمن مى دانند, در خور مناقشه است.

آیت الله خوئى در ردّ استدلال به آيه شريفه (سوره نساء101/) براى نماز مسافر مى نويسد:

آيه قرآن, نه تنها بر واجب بودن ناتمام گزاردن نماز در سفر دلالت نمى كند كه حتى بر مشروع بودن آن نيز دلالتى ندارد; زيرا آيه, به نشانه (ان خفتم) =اگر ترسيديد و به نشانه چگونگى نماز خوف كه در آيه بعدى, پيوسته به همين آيه, بيان شده, ناظر به نماز خوف و مطارده است.
بنابراين, مراد از (ضرب فى الارض) حركت به سوى كاروزار و دشمن است وهيچ گونه پيوندى به ضرب به خاطر سفر ندارد و در نتيجه , به طور كلى از نماز مسافر بيگانه است.


بررسى:

آيا ممكن است آيه به طور كلى از مطلبى بيگانه باشد و امام معصوم از آيه, همان مطلب بيگانه را بفهمد و ما هم ناگزير باشيم به برداشت بيگانه از آيه گردن نهيم.

پاسخ درست به اين پرسشها, بسيار مى تواند راهگشا باشد و در گوناگون بحثها به كار آيد و اكنون در ردّ سخن آقاى خويى يادآور مى شويم:

نخست آن كه: در ديگر آيه هاى شريفه قرآن, (ضرب فى الارض) تنها براى سفر غير جنگى به كار رفته و براى سفر جنگى و يا سفرى كه در آن به گونه اى كاروزار هم مطرح است, از جمله: (ضرب فى سبيل اللّه) استفاده شده است:

(يا ايها الذين آمنوا, اذا ضربتم فى سبيل اللّه, فتبينوا و لا تقولوا لمن القى اليكم السلام لست مؤمنا تبتغون غرض الحياة الدنيا فعندالله مغانم كثيره.)19
اى كسانى كه ايمان آورده ايد, نيك برسيد و نگاه كنيد و به كسى كه به شما سلام كرد, [و گفت مسلمانم]نگوييد تو با ايمان نيستى, غرض شما, متاع اين جهانى است كه به دست آوريد.پس بدانيد نزد خداوند غنيمتهاى بسيار است.

از بخش پايانى آيه شريفه, به خوبى استفاده مى شود سفر براى پيكار با دشمن بوده و شأن نزول هم, گواه بر آن است.20

خلاصه اين كه جمله (ضرب فى الارض) با (ضرب فى سبيل اللّه) ناسان است جمله اولى در سفر معمولى به كار مى رود و دومى در سفرهاى جنگى.


دو ديگر, نشانه و قرينه پيوستگى آيه بعدى به اين آيه, كه وى طرح كرده, نمى تواند درست باشد; زيرا در يك آيه, چه بسا, چندين مطلب, مربوط به امور گوناگون, بيان شود, چه رسد به دو آيه طولانى و پياپى.

بنابراين, نه تنها امكان دلالت آيه به نماز مسافر منتفى نيست, بلكه علما و مفسرانى از آيه, نماز قصر را فهميده اند كه يا از امام صادق(ع) پيش تر مى زيسته و يا ايشان را به عنوان معصوم قبول نداشته اند, تا سخن آن حضرت را از روى تعبّد بپذيرند. در نتيجه, برداشت آنان, از خود آيه بوده است.

پس بايد روى اصول و قوانين تفسير انديشيد, اصول و قوانينى كه به ما امكان اين گونه برداشتها را از آيه بدهد. زيرا به باور ما, برداشتهاى امام, برابر اصول و قوانين تفسير است و به هيچ روى , بيگانه با ظواهر آيات نيست.

اگر آن گونه كه علاّمه طباطبايى, عام را بيان گر حكم استحبابى و عام و خاص را بيان گر حكم وجوبى دانسته و در مسأله توجه به قبله, آن را پياده كرده, بپذيريم, در اين جا نيز مى توان گفت كه آيه در صدد تشريع اصل نماز قصر براى مسافر, يا در صدد تشريع مستحب بودن آن است. با اين حال, واجب بودن كوتاه گزاردن نماز خوف را نيز مى رساند و به ديگر سخن, تأكيد بر كوتاه گزاردن نماز خوف بيش تر است. و اين مطلب, به روشنى در پاره اى از روايات آمده است:

زراره مى گويد به امام صادق(ع) گفتم: آيا نمازخوف و نماز مسافر, هردو, كوتاه گزارده مى شوند: فرمود: بله و نماز خوف از نماز مسافر سزاوارتر است كه كوتاه گزارده شود; زيرا در آن ترس است.

با توجه به آنچه گذشت, پاسخ دو پرسش , از سه پرسش مطرح شده, روشن شده و به خوبى نمايانده شد كه آيه شريفه, در صدد بيان هم حكم نماز مسافر و هم نماز خوف است.
هم چنين (ان تقصروا) هم مى تواند قصر در چگونگى وهم قصر درمقداررا بيان كند.
به ديگر سخن, (تقصروا) نسبت به نماز مسافر, بسنده كردن به دو ركعت است, به جاى چهار ركعت و در نمازخوف, به معناى مطلق كوتاه كردن است, چه كوتاه كردن از ركعتها و چه كم كردن از چگونگيها و يا شرايط.
اين از باب به كار بردن لفظ در دو معنى نيست و بر فرض هم كه باشد, اين چنين كاربردى رواست, مانند (صلوة) در آيه شريفه:

(يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون و لا جنباً الاّ عابرى سبيل حتى تغتسلوا.)25
اى كسانى كه به اسلام گرويده ايد, در حالت مستى, گرد نماز نگرديد, تا آن كه بدانيد چه مى گوييد. هم چنين در حالت ناپاكى (جُنب) به محل نماز نرويد, مگر آن كه شست و شو (غسل) كنيد, ليكن, راه رفتن و گذشتن ازمسجد در آن حال, منعى ندارد.

كه به دو معناى نماز و مكان نماز, به كار رفته است و در فراز نخست (حتى تعلموا ماتقولون) قرينه است كه (صلوة) به معناى نماز است و در فراز دوم: (الاّ عابرى سبيل) قرينه است كه (صلوة) به معناى مكان نماز است. در آيه نماز قصر, (ان تقصروا) مى تواند بافراز اول, به معناى كوتاه گزاردن نماز چهار ركعتى به دو ركعت باشد و با فراز دوم, به معناى مطلق كوتاه گزاردن.



بخش هایی از مقاله تحقیقی "حكمِ نماز و روزه مسافر در عصر جديد"
● نویسنده : احمد عابدينى
rahim Offline
#6 ارسال شده : 1396/07/14 11:21:04 ق.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
نماز مسافر در قران- ایا ایه 101 سوره نسا منحصر به نماز خوف است؟

تفسیر احسن الحدیث در ذیل ایه 101 سوره نسا اینگونه بیان نموده است که:

"ﺿﺮﺏ ﺩﺭ ﺍﺭﺽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ، ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺩﻭ ﺭﻛﻌﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﻯ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﻛﻌﺘﻰ ﺍﺳﺖ، ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺻﻠﺎﺓ ﺧﻮﻑ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻄﻠﻖ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﻗﺼﺮ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻧﻪ ﻭﺟﻮﺏ ﺁﻥ ﺭﺍ،

ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺷﺎﻓﻌﻰ ﺣﻜﻢ ﺑﺎﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺻﺮﻳﺢ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺁﻳﻪ ﻭﺟﻮﺏ ﻗﺼﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﮔﻬﻰ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﻗﺼﺮ ﺻﻠﻮﺓ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺭ ﺻﻠﻮﺓ ﺧﻮﻑ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪﻩ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺩﺭ ﻣﻄﻠﻖ ﺳﻔﺮ ﻭﺍﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻟﻮ ﺧﻮﻑ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺍﻟﺠﺎﻣﻊ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﻗﺼﺮ ﺑﻨﺺ ﻗﺮﺁﻥ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺻﻠﻮﺓ ﺧﻮﻑ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺇِﻥْ ﺧِﻔْﺘُﻢْ ﺃَﻥْ ﻳَﻔْﺘِﻨَﻜُﻢُ... ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻣﻦ ﺑﻨﺺ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﺍﺳﺖ
rahim Offline
#7 ارسال شده : 1396/07/14 11:47:38 ق.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
مسافر كيست؟ ایا شرط شمول مسافر،هشت فرسخ است یا یک روز راه؟

بى گمان, واژگان كتاب و روايات,به زبان عرف عام است, نه به زبان و اصطلاح ويژه.
بنابراين, (ضربتم فى الارض), يا (سافرتم) معناى عرفى خود را دارند و آيه شريفه قرآن, حكم نماز مسافر را بر همان كسى كه عرف او را مسافر مى داند, بار مى سازد.
نه زمانهاى پيشين و نه اكنون و در عصر ما, كسى را كه خط سير يكى ـ دو ساعته را بپيمايد و پس از آن, به منزل خود برگردد, مسافر نمى گويند.

كوتاه ترين سفرهايى كه در قرآن از آنها ياد شده, سفرهاى قوم سبأ است


از آيه شريفه روشن مى شود كه بين آغاز و فرجام سفر قوم سبأ زياد بوده, ليالى و ايام طول مى كشيده و آنچه اين سفر را آسان مى كرده آباديها و ديه هاى خوش آب و هواى بين راه بوده كه فاصله آنها از هم نصف روز بوده است. خلاصه اين كه در قرآن, سفر به كم تر از يك روز, اطلاق نشده و عرف آن زمان از واژه سفر, غايب بودن چندين روز را از خانه و كاشانه مى فهميده است.

اندازه سفر

ناتمام گزاردن پيامبر اكرم(ص) نماز خويش را در سفر, به ذى خُشب كه تا مدينه يك روز راه بود, سنت شد.36 كم كم به دست آمد, يك روز راه, برابر است با دو بريد, هشت فرسنگ , بيست و چهار ميل, از اين روى در روايات بسيار آمده است: (مسيرة يوم) (بياض يوم) , (بريدان), (ثمانية فراسخ) و (اربعة و عشرون ميل)37

كه همه اينها به يك حقيقت اشاره دارند و آن, سفرى كه دست كم, يك روز به درازا بكشد.سپس,در زمانهاى بعد, امامان(ع) يك روز راه را براى مردم, تفسير كردند كه مراد,يك روز راه نيست, بلكه نيمى از روز را برود و نيمى ديگر را برگردد, به گونه اى كه يك روز, در حال سفر باشد, بسنده است.38

در اين سخن, به سيره پيامبر اكرم(ص) تمسك جستند كه در ذباب, نماز را كوتاه گزارد و ذباب تا مدينه, نصف روز, راه بوده است.39
در تمامى اين حالتها, دو بريد, هشت فرسنگ و بيست و چهار ميل, برابر بوده با يك روز راه, از اين روى, براى آسان كردن كار, كم كم خط سيرها و راه هايى كه مسافران مى پيمودند, يا بنا بود بپيمايند , بر اساس بريد, فرسنگ و ميل روشن مى شد. برابر پاره اى از روايات, هشت فرسنگ, بيش ترين خط سيرى بود كه كاروانها مى توانستند بپيمايند, تا اين كه با پيشرفت دانش بشرى و اختراع ماشين, امروزه, اين خط سير در كم تر از يك ساعت براى همگان, در خور پيمودن است. حال سخن در اين است كه به پيماينده اين خط سير, با اين سرعت, مسافر گفته مى شود, يا خير؟

روشن است كه عرف به چنين كسانى كه خط سيرها را با چنين سرعتى مى پيمايند , مسافر نمى گويد و وقتى عرف چنين كسانى را مسافر نداند, آيه شريفه قرآن, كه بيان گر حكم نماز مسافر است و روايات هم, آنان را در بر نمى گيرند. روايات هشت فرسنگ و مانند آن, مربوط به زمانى است كه اين معيارها با يكديگر يكسان بودند و يا ناسانى بسيار كمى داشتند, نه اكنون كه عرف پيماينده هشت فرسنگ را مسافر نمى داند.
به ديگر سخن,امروزه, پيمايندگان هشت فرسنگ راه,تخصصاً از حكم مسافر خارج هستند و در اين مطلب, هيچ شك و شبهه اى نيست. تنها سخن در اين است كه آيا شرع مى تواند به گونه توسعه در موضوع, به ما بگويد كه پيمايندگان هشت فرسنگ نيز, از روى تعبّد مسافر به شمار مى روند, يا خير؟
در بحث روايات, ثابت خواهيم كرد كه ائمه(ع) كسى را به هشت فرسنگ راه متعبد نساخته اند. بلكه مصداق يك روز راه باز شناسانده اند.

. (محمد بن الحسن, عن على بن الحسن بن فضال, عن محمد بن عبداللّه و هارون بن مسلم,جميعاً, عن محمد بن ابى عمير, عن عبدالرحمن بن الحجاج عن ابى عبداللّه(ع)
از امام صادق(ع) درباره نماز قصر پرسيدم.
به آن حضرت گفتم: كشتزارى در نزديك كوفه دارم, به همان فاصله قادسيه از كوفه.
چه بسا در ماه رمضان كارى پيش مى آيد كه از انجام آن بهره مى برم, يا ترك آن برايم زيان آور است, ولى به خاطر ماه رمضان, خوش ندارم به آن جا بروم, چون نمى دانم روزه بگيرم , يا روزه بگشايم.
امام فرمود: برو و نماز را تمام بگزار و روزه را بگير; زيرا من قادسيه را ديده ام.
به امام گفتم: كم ترين مسافتى كه نماز در آن كوتاه گزارده مى شود, چقدر است؟
فرمود: سنت, بر روشنايى روز جارى شده است.


گفتم: مقدار سير در روشنايى روز گوناگون است. فردى در روز پانزده فرسنگ مى پيمايد و ديگرى چهار و يا پنج فرسنگ.
فرمود: به آن نظر نمى شود. آيا اين كاروانهايى كه بين مكه و مدينه در حركت هستند, نمى بينى؟
سپس با دستش اشاره كرد بيست و چهار ميل كه هشت فرسنگ است.

محمد بن مسلم مى گويد: از امام صادق درباره كوتاه ساختن نماز پرسيدم.
فرمود: در بَريد كوتاه بگزارد.
پرسيدم: تنها در يك بَريد.
فرمود: هنگامى يك بَريد برود و يك بَريد برگردد, روزش مشغول شده است

نماز قصر, در آن زمان, وظيفه كسى بود كه يك روز راه بپيمايد. اكنون نيز, ما همين احتمال را مى دهيم.
و از همين جا روشن مى شود كه تمامى رواياتى كه در آنها (بَريد) محور قرار گرفته و مسافر به كسى گفته شود كه يك بَريد رفته و يك بَريد برگشته باشد, مطلب ما را تأييد مى كنند. با اين شرح كه ائمه(ع) مسير يك روز را, كه سنت پيامبر(ص) بوده, بر دو بَريد برابر ساخته اند.

اكنون نيز مسافت يك روز راه, در راههاى هموار, آسفالت و اتوبانها, با راههاى ناهموار, غير آسفالت و كوهستانى, حتى راههاى كشورى با كشورى ديگر فرق مى كنند. از اين روى, تنها چيزى كه ثابت است و مى تواند براى همه در سفر معيار باشد, پيمودن يك روز راه است, به گونه اى كه سفر يك روز شخص مسافر فرا بگيرد.

اكنون جا دارد مطرح شود كه چرا معيار يك روز راه, با اين كه از دليلهاى كم وبيش, استوارى برخوردار است, در كانون توجه فقيهان معاصر قرار نگرفته است.
آيا دليلهايى كه براى اين معيار اقامه شده است و بى پايه اند, يا اين كه خير, چنان ذهن فقيهان ما به يك سرى روايات مشغول بوده كه آنان را بازداشته از اين كه روى اين معيار به درستى بينديشند و زواياى آن را به درستى وارسند؟
به نظر مى رسد دومى درست باشد; زيرا فقيهان ما با رواياتى برخورد كرده اند كه نمى شده به آسانى از آنها درگذرند و در كانون توجه قرار ندهند و خلاف آنها فتوا دهند
از جمله در خصال, با سند معتبر, از رسول خدا نقل شده كه فرمود:

خداوند, به خاطر كرامتش بر ما, به من و امتم, هديه اى داد كه به هيچ يك از امتهاى پيشين نداده است.
گفتند: آن چيست, يا رسول خدا.
فرمود: روزه نگرفتن و نماز را كوتاه گزاردن در سفر. هر كس چنين نكند, هديه خداوند را ردّ كرده است.

اين گونه حديثها, سبب شده كه فقيهان ما, روى معيارهايى كه سبب مى شوند, بسيارى از نمازها تمام گزارده شوند و بسيارى از روزه ها, گشوده نشود, درنگ و دقت بسنده نكنند; نه اين كه دليلهايى برخلاف اين رأى داشته باشند.

بارى, آنان در كار خود مأجورند. ولى اگر روشن شود كه اين احتياط آنان, افزون بر اين كه خلاف معيار روشنى است كه سنت رسول خدا بوده: (وهى مسيرة يوم… فصارت سُنة.)71 سبب شبهه هاى بسيارى در اين مى شود كه به اساس شريعت ضربه مى زند; و از ديگر سوى, روشن شود كه پيمودن خط سيرهاى كم تراز يك روز راه, مانند هشت فرسنگ, امروزه در عرف شناخته شده از دايره سفر بيرون است, هيچ گاه امروزه فتوا نخواهند داد كه با پيمودن هشت فرسنگ, شخص مسافر مى شود و بايد به احكام مسافر عمل كند.

ديدگاه مورد اعتماد سيد مرتضى: (تمام گزاردن نماز و گرفتن روزه, در سفر چهار فرسنگى است كه همان روز مسافر بر نمى گردد. زيرا در غير اين صورت, در دو بريد, روز او به طور كامل پوشش داده مى شود.آن گاه مسافر به سختى مى افتد. سپس بر او واجب مى شود كه نماز را كوتاه بگزارد, به خلاف چهار فرسنگ.)

به نظر ما, دليلهايى كه مسير يك روز راه را با وسيله هاى سير و سفر همگانى معيار قرار مى دهند, عبارت بودند از:

الف. مسيرة يوم ملاك و معيار اصلى بوده وهشت فرسنگ و دو بريد مصداقهاى آن.

ب. امروزه, به پيمودن هشت فرسنگ, سفرگفته نمى شود.

ج. حكمت كوتاه گزاردن نماز در سفر. آسان گيرى بر مكلفان است, تا بر سختى سفر, سختى عبادت افزوده نشود و روشن است كه در پيمودن هشت فرسنگ راه, با مركبهاى امروزى, هيچ رنجى به همراه ندارد.


د. معيار بودن زمان براى سفر, هماهنگ است با ديگر عبادتها, مانند: نماز, روزه, حج كه بايد در ظرف زمانى خاص انجام بگيرند و آغاز و پايان آنها با امور طبيعى, محاسبه شود و سفر نيز از اين نسق و قاعده بيرون نيست و آغاز و پايان آن با اين معيار طبيعى و در خور فهم همگان و آسان ارزيابى مى شود, نه با ذراع و موى اسب و….

يياد آورى: معيار در كوتاه گزاردن نماز, قصد پيمودن يك روز راه است. مراد از روز, روز شرعى است, نه روز عرفى. روز شرعى, از روز عرفى طولانى تر است. عرف, از طلوع خورشيد تا غروب خورشيد را روز مى داند; ولى شرع از طلوع فجر (اذان صبح ) تا مغرب شرعى (به طور تقريبى, نيم ساعت پس از غروب خورشيد) را روز مى داند.

از اين روى, روز شرعى كه در آن روزه مى گيريم و در سفر نيز معيار است, حدود دو ساعت از روز عرفى درازتر است.
روز شرعى, در سرزمينهاى معتدل, زمستانها, حدود دوازده ساعت, تابستانها, شانزده ساعت, و متوسط آن چهارده ساعت.
روز عرفى, زمستانها, ده ساعت, تابستانها چهارده ساعت است.

تأسيس اصل

اگر كسى از آنچه گفتيم, به نتيجه قطعى نرسيد و در حالت شك, باقى ماند و راه به جايى نبرد كه اكنون قصد پيمودن بيش از هشت فرسنگ و كم تر از يك روز راه را دارد. حكم نماز و روزه اش چيست؟

در اين صورت, بايد به اصول چنگ زد. اصلى كه در اين جا بايد به آن چنگ زد, اصالة التمام است كه به گونه هاى مختلف, در خور تقرير است:
الف. شك مى كنيم كه با قصد پيمودن هشت فرسنگ و بدون قصد پيمودن يك روز راه, آيا بر ما, مسافر صدق مى كند, يا خير؟
موضوع براى كوتاه گزاردن نماز و گشودن روزه, عنوان سفر و مسافر است و اين جا, موضوع به حقيقت نپيوسته است, پس حكم مسافر هم منتفى است. بنابراين, نماز تمام است و روزه نيز بايد گرفته شود.

ب. هر مكلّفى, بايد نمازش را تمام بگزارد, مگر مسافر هنگام شك در صدق عنوان مسافر بر مكلف, آن شخص از شمول عنوان خاص خارج و مشمول حكم عام مى شود.

ج. كوتاه گزاردن نماز و گشودن روزه, آسان گرفتن خداوند است بر بندگان مسافر و با شكِ در عنوان مسافر, شك در جايز بودن بهره مندى از بخشش الهى كه همانا آسان گرفتن بر مسافر باشد, پديد مى آيد; زيرا اين آسان گيرى الهى, تنها مسافران را در بر مى گيرد و با شك در مسافر بودن, شك در بهره مندى از آسان گيرى الهى وجود دارد. در نتيجه وظيفه اولى, كه نماز تمام بود, بر دوش مكلف باقى مى ماند.



بخش هایی از مقاله تحقیقی "حكمِ نماز و روزه مسافر در عصر جديد"
● نویسنده : حجت الاسلام احمد عابدينى







kabir Offline
#8 ارسال شده : 1401/12/13 08:16:45 ق.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال

نساء:101
وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا
و هنگامي كه [براي مقابله با دشمنان] گام سفر بر زمين زديد، اگر بيم داشتيد كه [هنگام نماز] كافران [با حملة ناگهاني] شما را به فتنه [=مخاطره و آسيب] بيندازند، گناهي بر شما نيست 233 كه نماز خويش را كوتاه كنيد، 234 محققاً كافران براي شما دشمني آشكارند.

______________
233- مي‌گويند گناه از جملة كلمات فارسي است كه وارد زبان عربي شده و با تبديل گاف به جيم «جناح» شده است. تقريباً همة مترجمين قرآن جناح را همان گناه متعارف معنا مي‌كنند كه نوعي دوري و كناره‌گيري از حق را مي‌رساند. اما عجيب اين كه قرآن هرگز نگفته است اين كار گناه (جناح) دارد!! بلكه در تمامي 25 موردي كه اين كلمه در قرآن تكرار شده، همواره با ذكر اعمال و افعالي كه به نظر ما گناه مي‌آيد، با جملات: لا جناح عليكم، ليس عليكم جناح و... تأكيد كرده است كه اين كارها اصلا گناهي ندارد و انحرافي از حق محسوب نمي‌شود!؟ آيا واقعاً گناهي از نظر خدا وجود ندارد و ما آزاديم هر چه دلمان خواست بكنيم، يا بايد جاي ديگري رفت و به دنبال واژه‌هاي ديگري گشت؟ (ر ك به پژوهشي در پرتو قرآن، ج 2 ص 138، مفهوم گناه در قرآن)

234- اين تنها آيه‌اي در قرآن است كه كوتاه كردن (قصر) نماز در آن مطرح شده است. احكامي كه در قرآن مقرّر شده، اغلب دليل حكم هم به دنبال آن آمده است؛ در اين مورد جواز كوتاه كردن نماز، بيم خطر حملة ناگهاني دشمن ذكر شده است، پس اگر بيمي نبود و يا دشمن در فاصله‌اي دور قرار داشت، مسئله خود به خود منتفي مي‌شود. علاوه بر آن، عمل كردن به اين جواز نيز اختياري است و تنها گفته شده گناهي بر شما نيست اگر نماز خود را كوتاه كنيد.
پس در كتاب الهي نمي‌توان فرماني براي شكستن نماز مسافر يافت؛ سياق آيات 101 تا 103 به روشني نشان مي‌دهد كه منظور از «ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْض» سفر تفريحي و تجاري و جهانگردي نيست، بلكه مشخصاً مأموريت و سفرهاي نظامي است.
اما همانطور كه مي‌دانيد، رسم شكستن نماز در سفرهاي بيش از 4 فرسنگ، امري مقبول و پذيرفته شده در جامعة مذهبي ماست، و حتي به فتواي برخي فقيهان، كلان شهرهايي مثل تهران «بلده كبير» تلقي شده و نقل و انتقال بيش از 4 فرسنگ در آنها مشمول حكم شرعي شكستن نماز مي‌گردد. فقيهان مبناي حكم خود را سنّت پيامبر قرار داده و مي‌گويند پيامبر در سفرهاي خود نماز را كوتاه مي‌كردند. بايد پرسيد آيا هرگز پيامبر در دوران رسالت غير از غزوات، سفري تفريحي و تجارتي به جايي كرده است!؟ (حساب يكي دو سفر تجارتي پيش از رسالت جداست). آيا نماز را كه مهمترين وسيلة ارتباطي بنده با آفريدگار است، مي‌توان به بهانة سفرهاي كاري يا سياحتي، كه در مقايسه با روزهاي كاري حال و حضور قلبي بيشتري دست مي‌دهد، كوتاه كرد!؟

تفسير بازرگان
ali Offline
#9 ارسال شده : 1401/12/22 08:25:09 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

بيان آيات (مربوط به نماز خوف و حكم نماز مسافر)

در اين آيات نماز خوف و نماز شكسته در سفر تشريع شده ، و منتهى مى شود به ترغيب مؤ منين به اينكه مشركين را تعقيب كنند و در جستجوى آنان باشند و اين آيات مرتبط و متصل به آيات قبل است ، چون گفتيم سخن از نماز خوف دارد كه مربوط به ميدانهاى جنگ است و سخن از شكستن نماز در سفر دارد كه آن نيز بى ارتباط با جنگ نيست . چون جهاد غالبا مستلزم مسافرت است ، آيات قبل هم درباره جهاد سخن مى گفت و متعرض شؤ ون مختلف آن بود.

و اذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة .

كلمه (جناح ) هم به معناى گناه است ، وهم حرج و تنگنائى ، و هم عدول كردن و كلمه قصر به معناى نقص و كوتاه كردن نماز است.

در مجمع البيان گفته : درباره شكستن (قصر) نماز سه نوع تعبير هست : يكى ثلاثى مجرد (قصر الصلوة -) نماز را شكست كه اصطلاح قرآن است . و يكى باب تفعيل كه گفته مى شود: قصرت الصلوة تقصيرا - نماز خود را شكستم چه شكستنى و يكى ديگر باب افعال كه گفته مى شود: (اقصرت الصلوه اقصارا).

و معناى آيه شريفه اين است كه هر گاه به سفر رفتيد، مانعى از حرج و اثم نيست كه چيزى را از نماز كم كنيد. و عبارت (مانعى از حرج و گناه نيست ) ظاهر در جواز است يعنى مى توانيد نماز را شكسته بخوانيد و اين ظاهر منافات ندارد كه آيه شريفه در سياق وجوب آمده باشد.

خلاصه از نظر سياق دلالت بر وجوب كند، و از آن استفاده شود كه بايد نماز را بشكنيد، بطورى كه اگر تمام بخوانيد نمازتان باطل است .

همچنان كه در آيه شريفه : (انّ الصّفا و المروة من شعائر اللّه فمن حجّ البيت او اعتمر فلا جناح عليه ان يطّوّف بهما) با اينكه سعى بين صفا و مروه از واجبات حج و عمره است .

علت اينكه گفتيم منافات ندارد، اين است كه مقام آيه شريفه مقام تشريع حكم است و در آن صرف كشف از اينكه چنين حكمى هست كافى است ، و لازم نيست كه در اين مقام همه جهات و خصوصيات حكم بيان شود. (مى خواهد بفرمايد: نماز در سفر شكسته است و سعى بين صفا و مروه تشريع شده ، اما آيا به نحو وجوب است يا غير وجوب از اين جهت ساكت است ، چون در مقام بيان اين خصوصيات نيست ). همچنانكه نظيراين تعبير را درباره روزه واجب آورده ، فرموده :( و ان تصوموا خير لكم .)



‏" وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ‌ ... وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ" اين آيه شريفه كيفيت نماز خوف را بيان می‌كند و خطاب را متوجه رسول خدا (ص) می‌نمايد و او را امام جماعت فرض می‌كند (می‌فرمايد تو نماز را برای لشكر اقامه می‌كنی، نيمی از لشكر با تو در نيمی از نماز شركت می‌كنند و می‌روند، نيمی ديگر به جماعت می‌ايستند.) و اين در حقيقت از قبيل بيان حكم در قالب مثال است تا بيان برای شنونده واضح‌تر شده، و در عين حال مختصرتر و زيباتر از كار درآيد.
‏پس مراد از اينكه فرمود:" فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ" خصوص نماز جماعت است، و مراد از جمله:" فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ" برخاستن طايفه‌ای از لشكريان اسلام به نماز با رسول خدا (ص) بنحو اقتدا است كه اين طايفه مامورند اسلحه خود را با خود داشته باشند، و مراد از اينكه فرمود:" فَإِذا سَجَدُوا ..." اين است كه وقتی طايفه اول سجده آخر نماز را بجا آوردند و نماز را تمام كردند، در پشت سر طايفه ديگر قرار بگيرند.
‏و همچنين مراد از جمله:" وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ" اين است كه طايفه دوم كه می‌خواهند با رسول خدا (ص) نماز بخوانند، نيز اسلحه خود را با خود داشته باشند.
‏و معنای آيه- و خدا داناتر است- اين است كه وقتی تو (رسول خدا ص) در جنگ همراه مسلمانان باشی، و حال، حال خوف بوده باشد، و بخواهی برای مسلمانان اقامه نماز كنی، يعنی با آنان نماز جماعت بخوانی، همه آنان يكباره داخل نماز نشوند، بلكه طايفه‌ای از آنان با تو به نماز بايستند، و به تو اقتدا كنند، و در حال نماز اسلحه خود را بردارند، و معلوم است كه طايفه‌ای ديگر مواظب اين طايفه و اثاث آنان هستند تا به سجده بروند و نماز را تمام كنند، و در پشت سر شما در جای طايفه دوم قرار گيرند، آن وقت طايفه دوم در حالی كه آنها نيز سلاح را با خود دارند می‌آيند و به نماز می‌ايستند.
‏و اگر كلمه" طايفه" را كه مؤنث مجازی است، توصيف كرد به كلمه" اخری" مؤنث كلمه" آخر" و در عين حال ضمير جمع مذكر به طايفه برگردانده، با اينكه ممكن بود ضمير مؤنث برگرداند و بفرمايد:" و لتاخذ اسلحتها" بطوری كه گفته‌اند برای اين بود كه هم رعايت جانب لفظ را كرده باشد و هم رعايت جانب معنا را (از نظر لفظ صفت موصوف مؤنث را مؤنث آورده، و از نظر لفظ" هم" را به طايفه برگردانيده. چون معنای طايفه، جماعتی از مردم است.) و در جمله:" وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ‌- و حتما احتياط خود و سلاح خود بر گيرند" نوعی استعاره لطيف بكار رفته، چون بطوری كه گفته‌اند: حذر و احتياط را آلت برای دفاع شمرده، همانطور كه سلاح، گرفتنی و برداشتنی است، احتياط را هم گرفتنی شمرده است.
‏" وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ‌ ... مَيْلَةً واحِدَةً" اين جمله در مقام بيان علت حكمی است كه در اول آيه در مورد كيفيت نماز خوف بيان كرد، می‌فرمايد: اينكه گفتيم اينطور نماز بخوانيد و نماز خوف را برای شما تشريع كرديم علتش اين است كه كفار بسيار دوست می‌دارند شما با سرگرم شدن به نماز از اسلحه و ساز و برگ خود غفلت كنيد و با يك حمله بر شما بتازند.
‏" وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ ..." اين جمله بيانگر تخفيفی ديگر در كيفيت نماز خوف است، و آن اين است كه گاه می‌شود كه يا بخاطر باران و يا بيماری، حمل اسلحه در نماز مشكل می‌شود، می‌فرمايد: اگر به اين جهات كه گفته شد از حمل اسلحه ناراحت می‌شوند، حرجی بر آنان نيست كه بدون اسلحه نماز بخوانند اما به شرطی كه احتياط داشته باشند، و از كفار غفلت نورزند، چون كفار همه اهتمامشان به غافلگير كردن آنان است.


المیزان
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.734 ثانیه ایجاد شد.