رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
تدبر و پرسش و پاسخ در سوره عاديات :منظور از قسم هاي ابتداي سوره عاديات چيست؟ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا {۱}سوگند به ماديانهائى كه با همهمه تازانند و با سم[هاى] خود از سنگ آتش مى جهانند {۱}
فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا {۲}و برق [از سنگ] همى جهانند {۲}
فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا {۳}و صبحگاهان هجوم آرند {۳}
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا {۴}و با آن [يورش] گردى برانگيزند {۴}
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا {۵}و بدان [هجوم] در دل گروهى درآيند {۵}
إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ {۶}كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است {۶}
وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ {۷}و او خود بر اين [امر] نيك گواه است {۷}
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ {۸}و راستى او سخت شيفته مال است {۸}
أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ {۹}مگر نمى داند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد {۹}
وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ {۱۰}و آنچه در سينه هاست فاش شود {۱۰}
إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّخَبِيرٌ {۱۱}در چنان روزى پروردگارشان به [حال] ايشان نيك آگاه است {۱۱}
✅درس سوره : نکوهش ناسپاسی و مال دوستی انسان علیرغم آگاهی انسان به این صفات نکوهیده درون خود
آیات اصلی : ۶ و ۷ و ۸
خانم شهروزي كلمات كليدي:عاديات اسب جنگي قسم ویرایش بوسیله کاربر 1396/11/07 01:27:27 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨
💦فراز اول، آیات 1 الی 8،
❗️درب فراز :
🕊🌿سوگند به شجاعت انسانهای مومن،که انسان اگاهانه و به سبب دنیاپرستی خداوند را ناسپاسی می کند.
💦فراز دوم،آیات 9 الی11،
❗️درب فراز:
🕊🌿تقبیح ناسپاسی و دنیاپرستی انسان و یادآوری روز قیامت و جزا و اینکه خداوند به راز درون سینه ها آگاه است
. 🔖درس سوره:
🕊🌿سوگند به شجاعت مؤمنان( که تسلیم فرمان خداوند هستند)، که انسان دنیا پرست و ناسپاس است و جزای اعمال خود را خواهد دید.
خانم موبدی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
سلام علیکم
💠پاراگراف ۱): ( ۱تا۸ )
ناسپاسی انسان از دنیادوستی اوست و خودش این را می داند
💠پاراگراف۲): ( ۹تا۱۱)
در روز حشر راز دلها برملا می شود و خداوند آن رازها را می داند.
♻️♻️درس سوره:خداوند عالم بر احوال انسانهاست و انسانها نیز بر احوال خود آگاهند ولکن خود را به ندانستن می زنند اما در روز محشر امکان کتمان برایشان نیست.
خانم محمدی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
💫💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫💫
💢درس سوره :
🔰👈 غفلت وبی توجهی انسان به اگاهی خدا در قیامت موجب نا سپاسی ودنیا گرایی اوست. وموجب ناسپاسی وی در برابر پروردگار میشود
♻️♻️ایات اصلی 6/7/8
به ناز پیرونظر
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
❓❓پرسش وپاسخ سوره عادیات :منظور از قسم به عادیات چیست؟ اسبان جهاد یا شتران حج یا اقوام غارتگر؟ به نام خداى رحمت گر بر آفريدگان، رحمت گر بر ويژگان
سوگند به دوندگان - نفس زنان - با صدايى بلند. ❗️1_) پس (سوگند به) به افروزندگان آتش در حال جهش
❗️2_) پس (سوگند به) هجوم كنندگان ناگهان (در) صبحگاهان.
❗️3_) پس با آن (يورش) گَردى برانگيختند.
❗️ 4_ )پس بدان (هجوم) در دل گروهى درآمدند
این 👆ترجمه تفسیر فرقان از ایات اول سوره عادیات است
💢به نظر شما ،بدون توجه به روایات وارده در این خصوص،آیات فوق چه مفهومی را منتقل میکند؟مثبت یا منفی؟
❗️پاسخ 1 خانم خدایی
"سلام وعرض ادب
استنباط بنده این هست که شاید به استناد ترجمه صرف نتوان مثبت یا منفی بودن موضوع سوگند را مشخص کرد ولی:
❓مگر نه این است که : اینجا کسی که قسم میخورد خداوند جل جلاله است وهمینطور مورد قسم ،چیزی است که مورد نظر خداوند باعظمت است وبه آن موضوع انسانها را توجه میدهد ، ❗️پس با عظمت وهدف والای گوینده میتوان به عظمت وارزش بالای موضوع مورد قسم پی برد
✅ونیز چون خداوند متعال در مواردقسم ازچیزی استفاده مینماید که خود حجت ودلیلی بر اثبات سخنش باشد وانسان را به ارزش وفواید مورد قسم متوجه سازد، پس باید بار مثبت داشته وارزشمندباشد، دراین صورت باندازه کافی نیز می تواند در مخاطب تاثیر گذار باشد"
پاسخ اقای فرهنگ
"سلام وتشکر از شما
"اینجا کسی که قسم میخورد خداوند جل جلاله است وهمینطور مورد قسم ،چیزی است که به آن موضوع انسانها را توجه میدهد،ازچیزی استفاده مینماید که خود حجت ودلیلی بر اثبات سخنش باشد،"
👌با جملات بالاي شما موافقم
اما با "موضوع مورد نظر خداوند باعظمت است وانسان را به ارزش وفواید مورد قسم متوجه سازد"
لزوما اين گونه نيست.
يعني قسم براي متوجه ساختن انسان و در تناسب با موضوع بعد از انست اما لزوما هميشه به موارد باارزش يا خير قسم ياد نميشود.
اتفاقا قبل از طرح اين سئوال در گروه،جستجوي مختصري در قسمهاي قران داشتم
در دو جا برخوردم كه خداوند به چيزهايي قسم خورده كه لزوما خير نيستند
يكي در سوره حاقه :فلا اقسم بماتبصرون و مالاتبصرون
يعني سوگند به همه چيزهايي كه مي بينيد و نمي بينيد و تمام اجزاي اين مجموعه،خير و فضيلت نيست
بلكه هدف توجه دادن مخاطب به محتواي سوگند ها و سپس احاطه خدا به همه امور عالم است.
ديگري هم در سوره بروج است : وشاهد و مشهود كه مشهود يا بطور علم بر هر حادثه و پديده قابل شهود دلالت دارد و يا بر همان حادثه خاص سوزاندن مومنان توسط اصحاب اخدود كه در هر دو حالت، مقسم به، لزوما مقدس و باارزش نيست.
❗️پاسخ 2: به ناز پیرونظر
"سلام
⚜جهاد ودفاع به قدری ارزش دارد که خداوند به نفس اسب زیر پای جهادگران سوگند یاد میکند اسبان در راه خدا میدوند. ولی انسان در برابر خدا سر سختی میکند
لذا تفاوت انسانها در پیشرفت وتنزل معنوی که با اوج گیری یکی خدا به مرکبش قسم یاد میکند. ودیگری چنان سقوط میکند که در راه بندگی مال و...جان خود را میبازد وتلف میشود
🕊ارتباط قسم با ایات ☝️☝️☝️
🌾🌾 با توجه به معنی ایات شاید نشه که مثبت بودن یا منفی بودن رو مشخص کرد ولی وقتی ارتباط ایات رو باهم در نظر بگیریم جنبه مثبت بیشتر نمایان میشه"
پاسخ اقای فرهنگ:
"سلام وتشکر از شما
در ايات،دليل و قرينه اي وجود ندارد كه انرا بطور مطمئن بر اسب زير پاي جهادگران ،دلالت دهيم
و سئوال من هم روي معناي مثبت يامنفي ايات نخست،از همين جهت بود.
📌البته خوشبختانه پيام و عصاره مطالب نيمه دوم سوره كه درس سوره هم هست،شفاف و واضح است
🔺اما فهميدن دقيق ايات ابتداي و كشف ارتباط ايات كل سوره،فهم را شيرين تر ميكند."ویرایش بوسیله کاربر 1398/08/28 04:00:52 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
مقاله ای جالب در خصوص مدنی یا مکی بودن سوره عادیات و نیز قسم های ابتدای سوره
"یکی از سُوَر اختلافی از نظر مکّی و مدنی بودن، سورة عادیات است که اگر مکان نزول سوره تعیین گردد، در تفسیر و شناخت بهتر آن نقش بسزایی دارد. برخی از مفسّران به دلیل سوگندهای ابتدایی در باب اسبان جنگی، آن را مربوط به جهاد دانستهاند که در مدینه واجب شده است. همچنین روایاتی که نزول سوره را بعد از غزوة ذاتالسّلاسل بیان کرده، آن را مدنی دانستهاند
روایت سبب نزول مدنی سوره:مقاتل گوید: پیغمبر(ص) سریّهای به سرکردگی منذر بن عمرو انصاری به سوی طایفهای از کنانه گسیل داشته بود. و دیری نگذشت که از آنها خبری نشد و منافقان گفتند: همگی کشته شدهاند. خداوند با فرستادن آیات 1ـ5 این سوره، پیامبر(ص) را از حال آنها باخبر ساخت» (واحدی، 1412ق.: 489).
روایت سبب نزول مکی سوره :ابن عباس به نقل (علی(ع)) : مراد از آن شترهای نفسزنان است که از عرفه به سمت مزدلفه و آنگاه منا میروند. » (طبری،1420ق.، ج30: 347).
✳️نتیجه گیری : ❗️با بررسی و دقّت در روایات ترتیب نزول و روایات صحیح، سبب نزول و ضوابط و خصائص سورهها و نیز نظر مفسّران و علمای علوم قرآن در باب زمان نزول سورة عادیات، مکّی بودن سوره به دست میآید
امّا در روایات سبب نزولی که مدنی بودن سوره را گزارش کردهاند و آن را مرتبط با برخی سریّهها و غزوة ذاتالسّلاسل دانستهاند،در سند آنها افرادی ضعیف و غیرموثّق وجود دارند یا روایت آنها به صورت مرسل بیان شده است.
👈بنابراین، به این روایات نمیتوان به عنوان روایت سبب نزول سوره اعتماد کرد.
‼️امّا روایات دالّ بر مکّی بودن سوره، از نظر سندی و متنی متقنتر است.
♻️از نظر محتوا نیز سورة عادیات صحنة معاد و قیامت را ترسیم میکند که خود دیدگاه مکّی بودن سوره را تقویت میکند از سویی، دربارة دلایلی که بر مدنی بودن سوره، مبنی بر اشاره به اسبان جنگی در دوران وجوب جهاد (که در مدینه بوده،) آورده میشود، ‼️میتوان گفت همانگونه که در روایات صحیح و روایتی به نقل از امام علی(ع) بدان اشاره شده، «عادیات» وصفی برای «شتران حجّ» است.
اگر «عادیات» را به معنای «اسبان جنگی» نیز بگیریم، این معنا مستلزم اشارة آیات به پدیدة جهاد و در نتیجه، مدنی بودن سوره نمیباشد، بلکه اشارة آیات به اسب جنگی است که با اسب جهادی متفاوت است؛ زیرا اسب جنگی از جایگاه مهمّی در فرهنگ و زندگی جاهلیّت برخوردار بوده است . ♻️♻️بنابراین، خداوند در دوران مکّه بدان سوگند یاد کرده است. از دیگر سو، اسلوب و موضوع سورة عادیات با خصائص اسلوبی و موضوعی سُوَر مکّی همخوانی بیشتری دارد؛ از جملة این خصائص میتوان به کوتاهی آیات، کثرت فواصل، تأکید بسیار، تثبیت اصول اعتقادی و ... اشاره کرد
منبع:بررسی فضای نزول سورة عادیات (با تأکید بر مکّی یا مدنی بودن سوره) مقاله 4، دوره 5، شماره 18، پاییز 1393، صفحه 91-114 ،پژوهش نامه معارف قرانی
نویسندگان قاسم فائز؛ عماد صادقی ؛ ابوذر خیراندیش
http://rjqk.atu.ac.ir/article_1857.html
اما تفسير الميزان باستناد روايت وارده در شان نزول ايات ابتداي سوره، انرا مدني دانسته است:
و اين سوره به شهادت سوگندهاى اولش در مدينه نازل شده ، چون يكى از آن سوگندها جمله ((و العاديات ضبحا...)) است ، كه ظاهرش به بيانى كه مى آيد اين است كه مراد از آن اسبان سربازان و مجاهدين در جنگ است ، و همه مى دانيم كه جنگهاى اسلامى در مدينه واقع شده ، و اصولا مساله جهاد بعد از هجرت تشريع شد، رواياتى هم كه از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) رسيده مؤ يد اين نظريه است ، چون در آن روايات آمده كه اين سوره در باره على (عليه السلام ) نازل شده ، آن زمانى كه به غزوه ذات السلاسل رفته بود. و نيز بعضى از روايات وارده از طرق اهل سنت آن را تاءييد مى كند،
ویرایش بوسیله کاربر 1403/04/17 08:40:46 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
عادیات یعنی چه؟ کنود یعنی چه ؟
"1-ﻋﺎﺩﻳﺎﺕ: ﺍﺳﺒﺎﻥ ﺩﻭﻧﺪﻩ. ﻋﺪﻭ (ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﻋﻘﻞ) ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺍﺳﺖ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﺪﺍﻭﺕ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﺪﻭ (ﺩﻭﻳﺪﻥ) ﻧﺎﻣﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻋﺪﻡ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﺪﻭﺍﻥ ﮔﻮﻳﻨﺪ (ﺭﺍﻏﺐ). ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺭﻓﺘﻦ ﺟﻤﻌﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻟﻒ ﻭ ﺗﺎ ﺁﻳﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﻔﺖ ﻣﺬﻛﺮ ﻟﺎ ﻳﻌﻘﻞ ﺑﺎﺷﺪ
علی ﻫﺬﺍ ﻋﺎﺩﻳﺎﺕ ﺟﻤﻊ ﻋﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﻋﺎﺩﻳﺔ
2-✨آيه ﺇِﻧﱠﱠﻪُ ﻟِﺤُﺐﱢﱢ ﺍﻟْﺨَﻴْﺮِ ﻟَﺸَﺪِﻳﺪٌ✨ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻛﻪ ﺩﻟﻴﻞ «ﻛﻨﻮﺩ» ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﻭﺳﺘﻰ، ﻏﺮﻕ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﻟﺬﺍﺕ ﻣﺎﺩﻯ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﺎﺋﻢ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻴﺶ ﺁﻧﺴﺖ ﻛﻪ: ﺑﺴﻴﺎﺭ ﭘﻮﻟﺪﻭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ.
⚡️⚡️ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺟﻮﺭ ﻣﻌﻨﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ۱) ﺍﻳﻨﻜﻪ «ﺷﺪﻳﺪ» ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺑﺨﻴﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻠّﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﺎﻝ، ﺑﺨﻴﻞ ﺍﺳﺖ،
۲) ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺁﻧﻜﻪ ﺷﺪﻳﺪ ﺭﺍ ﺟﻠﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ «ﺍﻧﻪ ﻟﺸﺪﻳﺪ ﻟﺤﺐ ﺍﻟﺨﻴﺮ» ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻣﺤﻜﻢ ﺍﺳﺖ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ «ﺍﻟﺨﻴﺮ» ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺳﺖ، ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ «ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﺪﻩ» ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺫﺍﺗﺎ ﺛﺮﻭﺕ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ، ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﭘﺲ ﻧﻪ ﺛﺮﻭﺕ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺨﻴﻞ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﻁ ﺩﺭ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﺁﻥ ﻣﺬﻣﻮﻡ ﺍﺳﺖ." شرحها از اين آيات معلوم مىشود كه اسبان دوندهاى كه از نعل آنها آتش مىجهيد و غبار برانگيخته بودند به قومى حمله كرده و در وسط آنها قرار گرفتهاند، اين حمله بوقت صبح بوده است. آن گاه آمده كه انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است و خود بر اين ناسپاسى گواه مىباشد، دوستى دنيا سبب اين ناسپاسى است اما پس از رسيدن به آخرت نادم خواهد شد. آهنگ اين آيات شبيه آهنگهاى اوائل بعثت است و اول سوره يك سرود عالى جنگى است، آموزنده و محرك
إِنَّ اَلْإِنْسٰانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ وَ إِنَّهُ عَلىٰ ذٰلِكَ لَشَهِيدٌ وَ إِنَّهُ لِحُبِّ اَلْخَيْرِ لَشَدِيدٌ . آيه اول جواب قسمهاست، شهيد مطهرى رحمه اللّٰه در ارتباط قسمها با جواب آن، از بعضى نقل مىكند كه از شأن نزول استفاده كرده و گفتهاند: قسم به اسبان دونده و... كه انسان بسيار ناسپاسى است حالا كه پيغمبر آمده به جاى اينكه دعوتش بپذيرند، مىخواهند به مدينه حمله كنند و پيغمبر را از بين ببرند (و اللّٰه اعلم).
ظاهر سياق آيات آنست كه ضمير «انه» در هر دو محل راجع به انسان است يعنى: انسان خود بر اين ناسپاسى گواه است اگر از خودش پرسى فطرتش بر اين ناسپاسى گواه خواهد داد و لو به زبان حاضر نباشد. آيۀ إِنَّهُ لِحُبِّ اَلْخَيْرِ لَشَدِيدٌ مىشود گفت كه دليل «كنود» است يعنى دنيا دوستى، غرق بودن در لذات مادى او را ناسپاس كرده است و شايد منظور آن باشد كه يكى از علائم ناسپاسيش آنست كه: بسيار پولدوست است و از آنچه خدا داده است انفاق نمىكند.
-تفسیر احسن الحدیث ویرایش بوسیله کاربر 1403/04/05 09:36:26 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
نگاهي متفاوت به قسم هاي سوره عاديات عایشه بنت الشّاطی در تفسیر خود، فضای نزول سورة عادیات را چنین ترسیم میکند و بر مکّی بودن سوره بر اساس محتوا تأکید دارد.
سوره با ترسیم صحنة سریعی از غارت بیرحمانه و ناگهانی شروع میشود. قومی که صبحگاهان مورد هجوم ناگهانی قرار میگیرد و مردم از آن باخبر نمیشوند، مگر در حالیکه مهاجمان در وسط جمع آنان قرار گرفتهاند و آنها را در میان غباری به هوا برخاسته، به این طرف و آن طرف پراکنده میکنند.
این تصویر سخت و شدید بعد از «واوِ» قَسَم آمده است تا نظرها را به غارتهای ناگهانی صبحگاهان که مردم در گذشته با آن آشنا بودند و نیز حوادثی که با این غارتها به وجود میآمد، همچون پراکندگی، تحیّر و سردرگمی جلب کند. منظور عایشه بنت الشّاطی از این سخن آن است که در این سوره بحثی از جهاد نیست، بلکه از جنگی صحبت به میان آمده که ناگهان شروع میشود. هدف از این بیان قرآن، هشدار به مردم است که نسبت به معاد و برپایی قیامت غافل نباشند. همان گونه که جنگ یکباره و ناگهانی شروع میشود، قیامت نیز ناگهان برپا میشود که در آیات پایانی این سوره بیان شده است (ر.ک؛ بنت الشّاطی، بیتا، ج 1: 103).برگرفته از http://rjqk.atu.ac.ir/article_1857.htmlویرایش بوسیله کاربر 1396/11/16 09:37:58 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
نظرات مختلف در قسمهاي سوره عاديات:اسبان جهادي يا اسبان يورش برنده يا شتران حج؟
1-"سوره عادیات شکل و قیافه سوره های اوایل نزول را دارداما از لحاظ محتوا جنگی و تحریض بر آماده شدن برای جنگ قریب الوقوع (بدر) است که آن حالت سوره های ابتدای نزول در قالب حماسی ریخته شده ❗️در آیات ابتدائی سوره تحریض آشکار است و در آیات انتهائی نکوهش هم برای رفع موانع تحریض است"
آقای جمال گنجه ای
2- آیة الله طالقانی در ذیل آیات نخست العادیات می نویسند:
"از امیرالمؤمنین علیه السلام روایاتی رسیده که منظور شتران حاج است که از عرفات به مشعر و منی می شتابند . چون ظاهر این آیات اشاره به واقعهٔ خاصی نیست، آنچه از شأن نزول بیان شده... بیان مورد انطباق است.
مرکب هرچه وشأن نزول یا مورد انطباق هر واقعه ای بوده، نظر این آیات به مرکبهای مردانی است که آنها را به تاخت و شتاب درآورده اند ارزش و بزرگی این مردان برای ایمان به خدا و آن هدفهایی است که خواب و راحت از آنها و مرکب ها یشان ربوده و از هر جاذبه و علاقهٔ مخالفی آنها را برکنده است.
همین ایمان محرک و انگیزنده است که مرکبهای آنها را نزد خداوند متعال گرامی کرده تا آنجا که حمحمهٔ نفسها و جرقهٔ سم پاهای آنها در شب تاریک مورد نظر وجزء اخبار ثبت شدهٔ زمین « یومئذ تحدث اخبارها» و آسمان در آمده و در آیات کریمه قرآن منعکس شده است.»" (تفسير پرتوي از قران، ج۲، ص۲۲۶ و ۲۲۷)
3-"قسم محورى به "العاديات ضبحا" است. عاديات مشتمل است بر تمامى شتاب كنندگان در راه خدا كه نفس كشان همواره شتابانند، كه افزون بر پيادگان و سواران بر اسبان جنگى ديروز تمامى خودروهاى جنگى زمينى و آسمانى و دريائى امروز را در جنگهاى نزديك، و كلى نيروهاى افكنده از دور كه مبناى كنترلى با هزاران فاصله و ... امروز و آينده رادر بر دارد
سپس همين نيروهاى شتابنده برِ آسا و فروزنده برقها در شتابشان به ميان مى آيند، و در نتيجه هجوم كنندگان در صبحگاهان كه بهترين زمان هجوم است، كه براى مهاجمان شايسته ترين و براى دشمن خواب آورتر است كه غفلت زده مورد هجوم مؤمنان قرار گيرند، و گرد و غبار اين هجوم جو جنگى را غبارآلود و ترسان مى كند، و مهاجمان را در وسط جمع دشمنان قرار مى دهد.
سوگند به اين عوامل پيروزى كه انسان در طبع نفسانى و شيطانيش نسبت به پروردگارش در جنگ با مؤمنان همواره دچار شكست و سرافكندگى است، و خودش هم اين را لمس مى كند، و همواره در اين گمان است كه خدا از حالشان آگه نيست، و به روز رستاخيز خواهند دانست كه او بسى آگاه است." تفسير فرقان آيت الله صادقي تهراني
4- عادیه و عاد از فعل عدو به معنای تجاور از حدود،ظلم کردن مشتق شده و حاوی بار مثبت معنایی نمی باشد. هم چنین در دو معنای خیل المغیره(اسبان یا اسب سوراران هجوم برنده) یا گروه شتابان برای قتال نیز دلالتی بر فضیلت بودن این عمل مشاهده نمیشود.وهمین طوراست کلمه مغیره و مغیرات
هم چنین با وجود لغات بسیاری که در سوره های مدنی برای تشویق و تعظیم مجاهدان مشاهده میشود،و نیز استعمال کلمه مفرد و مذکر عاد در قران در مفهوم منفی (فمن اضطر غیر باغ و لا عاد)
و نیز سیاق سوره عادیات که بر حب مال شدید انسانها از یک طرف و ناسپاسی انها در برابر خدا از طرف دیگر تاکید دارد،همگی قراینی هستند که موجب میشود عادیات و ایات اول سوره را بر شدت تلاشهای گسترده و متمرکز انسان بر ظلم،تجاوز،حمله ،غارت بخاطر منافع مادی و شدت حب الخیر در او حمل نماییم.اما همین انسان که در برابر مال اندوزی چنین فعال و خستگی ناپذیر است،در برابر خدا سست و ناسپاس است.
اقاي سيدكاظم فرهنگویرایش بوسیله کاربر 1398/08/28 04:10:14 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
مقاله تصوير، تصويرپردازي و انسجام ساختاري متن در سوره عادیات ابوالفضل حري
چکیده
سوره عاديات سه بخش و يازده آيه دارد و هر بخش به اقتـضاي بافـت كـلام و حـال و هواي سخن، جو، موسيقي و وزن مختص به خـود را دارد.
بخـش اول كـه بـه حملـه اسـب سواران ميپردازد داراي وزن بريده ونيرومند با تپش تند و سريع است درست مثل حركت خود اسبان كه گاه به دو ميروند، گاه يورتمه و گاه چهار نعل.
بخش دوم كه به بيان احوال و سرنوشت انسان ميپردازد داراي آهنگي سنگين، ممتد و كشيده اسـت كنـود، شـديد ــ قبور، صدور و خبير.. تكرار صـامتهـاي "ل"، ن و "ر" و مـصوتهـا و حـروف كـشيده در و "خبيـر" " صدور" " قبور و "شـهيد" ، شـديد" ، كنـود" بـر كـشيدگي و استمرار وزن افزوده است.
در واقع سوره به آرامي از يك صحنه بـه بخـش ديگـر حركـت ميكند. به گونه اي كه وقتي به آيه آخر ميرسيم، هر چيز ـ چـه نحـو بافـت كـلام، وزن و موسيقي و چه معنا مضمون و درونمايه به يك نقطه ثابت و ايستا ميرسند، همانگونه كه حركت اسبان با در ميان گرفتن دشمن به سكون و آرامش ميرسد.
اسبان مأموريت خود را انجام ميدهند، اوج و فرود سوره نيز به پايان ميرسد و جملگي به يك چند ختم ميشوند: حضور در پيشگاه الهي كه اول هر چيز است و هر حركت را منشأ اوسـت دسـتور جهـاد و جمله به دشمن و هم پايان خود اوست و همه راهها به او ختم ميشود و او بـه همـه چيـز آگاهي و دانايي دارد.
حركت از اوست و سكون هم از او، بي زمان است و بي مكـان، هـم در اول است و هم ميان و هم در پايان. زمان واقعي حمله اسبان را هم اوست كه به زمان ازلي و قيامت يوم تبلي السرائر پيوند ميزند و اينگونه است كه خواننده نيـز در حـين خوانـدن اين آيات از زمان ميگذرد و وارد بيزماني ميشود
در يك آيه از زمان واقعي گفته ميشود و از امور واقعي: از شب، روز، اسب، دشمن و... و در آيه بعد همه چيز رنگ تجرد و انتزاع به خود ميگيرد: ناسپاسي و مال اندوزي. آنگاه آيه اي ديگر از بيزماني ميگويد از زماني كـه هنوز نيامده و آمدنش را فقط او ميداند افلا يعلهم اذا....و با اين اوصاف است كه كلام الهي در مقايسه با شعر جاهليت اگر تمام موارد قياس درست باشد بر صدر مينـشيند و بـر اوج تكيه ميزند.
به هر روي، در سوره عاديات وزن هم تند و طپنده است و هم ممتد و كشيده و اين بـا جو غبار گرفته و خاك آلودي كه از محاصره دشمن و نيز از برانگيختگي قبور و نمايان شدن صدور ايجاد ميشود، هماهنگي و همخـواني دارد.
ايـن نـوع وزن وزن ممتـد و كـشيده بـا ناسپاسي و مال اندوزي انسان بي ايمان نيز هماهنگ و يكدست عمل ميكند. از ديگر سو فضاي مشوش و نگران كننده روز قيامت را صحنه هاي يـورش اسـبان بـه سـپاه دشـمن و برانگيختن گرد و غبار بـه صـورت عينـي و محـسوس در آورده اسـت تـشبيه معقـول بـه محسوس. در واقع در اينجا، "معنويات برهنه از ماده صورت جسماني به خود گرفته است.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
تدبر در سوره عاديات:نگاهي متفاوت به قسم هاي سوره عاديات
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا {1}سوگند ( توجه کنید)به اسب سواران نفس زنان {1}
فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا {2} که از سنگ (جرقه زیر سم اسبان یا سنگ چخماق) آتش افروزند{2}
فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا {3}و صبحگاهان هجوم آرند {3}
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا {4}و با آن [يورش] گردى برانگيزند {4}
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا {5}و بدان [هجوم] در دل گروهى درآيند {5}
إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ {6}كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است {6}
وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ {7}و او خود بر اين [امر] نيك گواه است {7}
عصاره فراز آيات 1-7:انسان بدلیل حب مال زیاد، پرتلاش در مال اندوزی و تجاوز و در عین حال سست وناسپاس نسبت به نعمات پروردگارش می باشد.
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ {8}و راستى او سختشيفته مال است {8}
أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ {9}مگر نمىداند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد {9}
وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ {10}و آنچه در سينههاست فاش شود {10}
إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّخَبِيرٌ {11}در چنان روزى پروردگارشان به [حال] ايشان نيك آگاه است {11}
عصاره فرازآيات 8-11: بی باوری به قیامت که در آن نیات و رفتارها در برابر پرودگار آگاه،اشکار و محاسبه میشود،ریشه رفتارهای فوق است.
درس سوره عاديات : نا باوری و غفلت از قیامت،موجب مال دوستی شدید انسان و ظلم و ناسپاسی نسبت به پرودگار میشود.
لغات مهم آیات ابتدای سوره:
1-العَادِيَةُ : مؤنث العادِي . جمع عادِيَات وعوادٍ و العَادِيَةُ الخيلُ المغيرَة . و العَادِيَةُ جماعَةُ القَوْم يَعْدُونَ للقتال .
صيغة المؤنَّث لفاعل عدَا على وعدا / عدا عن ،عادية : مؤنث عاد ،عادية الإنسان » : ظلمه وشره
عدا الشَّخصُ : اعتدى ، تجاوز :- { وَقُلْنَا لَهُمْ لاَ تَعْدُوا فِي السَّبْتِ }
عدَا على يَعْدو ، اعْدُ ، عُدْوانًا وعَدَاءً وعَدْوًا وعُدُوًّا ، فهو عادٍ ، والمفعول مَعْدوّ عليه :- • عدا على الضُّعفاء ظلمهم وجار عليهم ، افترى عليهم ، وتجاوز الحدَّ :- { فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ }
2- مُغير : فاعل من أَغَارَ
أَغَارَ : إغَارَةً و غَارَةً و مَغَاراً [ غور ] عليهم : بر آنها حمله برد و كشتار كرد -آغارالفرسُ : اسب بسيار سخت دويد - إغَارَةً : به زمين پست و نشيب در آمد ، در رفتن شتاب كرد ، به سير و سياحت پرداخت
همانطور که مشاهده میشود عادیه و عاد از فعل عدو به معنای تجاور از حدود،ظلم کردن مشتق شده و حاوی بار مثبت معنایی نمی باشد. هم چنین در دو معنای خیل المغیره(اسبان یا اسب سوراران هجوم برنده) یا گروه شتابان برای قتال نیز دلالتی بر فضیلت بودن این عمل مشاهده نمیشود.وهمین طوراست کلمه مغیره و مغیرات
هم چنین با وجود لغات بسیاری که در سوره های مدنی برای تشویق و تعظیم مجاهدان مشاهده میشود،و نیز استعمال کلمه مفرد و مذکر عاد در قران در مفهوم منفی (فمن اضطر غیر باغ و لا عاد)
و نیز سیاق سوره عادیات که بر حب مال شدید انسانها از یک طرف و ناسپاسی انها در برابر خدا از طرف دیگر تاکید دارد،همگی قراینی هستند که موجب میشود عادیات و ایات اول سوره را بر شدت تلاشهای گسترده و متمرکز انسان بر ظلم،تجاوز،حمله ،غارت بخاطر منافع مادی و شدت حب الخیر در او حمل نماییم.اما همین انسان که در برابر مال اندوزی چنین فعال و خستگی ناپذیر است،در برابر خدا سست و ناسپاس است.
نکات جالب:
1-سوره عادیات به لحاظ ترتیب نزول،(لیستهای روایی و لیست تحقیقی این نگارنده) پس از سوره عصر قرار دارد.در سوره عصر با عبارت ان الانسان لفی خسر،در خسران بودن انسانها (بجز اهل ایمان و عمل صالح و تواصی کنندگان وبه حق و صبر)بیان شد اما علت ان بیان نشد. سوره عادیات توضیح و تبیینی از رفتارهای این انسانی است که در خسران است.
2-عبارت"ان الانسان"در مجموع 8 بار در قران بکاررفته که همگی بیان کننده صفات منفی انسان بخصوص کفور و کفار بودن اوست.در سوره های مراحل ابتدای نزول نیز ،در سوره های عصر(ان الانسان لفی خسر) ، عادیات(ان الانسان لربه لکنود) ،معارج (ان الانسان خلق هلوعا .. واذامسه الخیر منوعا)علق (ان الانسان لیطغی ان راه استغنی) بکار رفته که به مال دوستی و آزمندی انسان و طغیان و کفران او در برابر خدا اشاره دارند.
3-در سوره عادیات هم مانند سایر سوره های مرحله اول نزول روحیه مال دوستی و مال اندوزی و ترجیح دنیا بر آخرت نکوهش شده است:
توثرون الحیاه الدنیا:اعلی،جمع مالا و عدده یحسب ان ماله اخلده:همزه،الهیکم التکاثر:تکاثر،و اما من بخل و استغنی:لیل، اثر الحیاه الدنیا:نازعات
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1399/06/17 ارسالها: 112 مکان: تهران
|
عادیات:1 وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا سوگند به اسبان تيزتك1 كه [در حال تاختن] نفس نفس ميزنند،2
______________ 1 - عاديات جمع عاديه، به اسبان تيزتك گفته ميشود كه همواره در طول تاريخ، پيش از اختراع هواپيما و تانك و تجهيزات موتوري، سريعترين مركب در جنگها و به قولي تعيين كنندة سرنوشت جوامع بشري بوده است. عاديات با كلمات: عدو، تعدّي، عداوت و... همريشه بوده و در همة مشتقات آن به نوعي از حدّ گذشتن و شتاب و شدّت نهفته است. اسب عربي از معروفترين نژاد اسبان است و معاصرين نزول اين آيات به اهميت «عاديات» كه با واو سوگند آمده بهتر واقف بودند.
عاديات را اغلب مفسرين به دليل «واو» سوگند، تكريم و تمجيدي از اسبان مجاهد يا شتران حجاج در شتاب به سوي مشعر و مني تلقي نموده و كل سوره را در ساية اين پيشفرض تفسير كردهاند، حال آنكه به نظر اين حقير به دلايل زير چنين برداشتي مناسب نميباشد: الف] اين سوره در انتهاي قرآن و درميان سورههاي كوتاه مكي قرار دارد و در اوايل سال سوم بعثت در مكه نازل شده است [ر ك به جدول 14 كتاب سير تحوّل قرآن]، سياق انذار دهنده انتهاي سوره نيز بر همگوني آن با سوَر مكي گواهي ميدهد. جنگهاي بدر و امثالهم كه بر اين آيات منطبق ساختهاند، بيش از ده سال بعد اتفاق افتاده است و برخي از مفسرين با چنين برداشتي ناچار شدهاند اين سوره را، با وجود ساختار و مضامين آشكار آن، مدني معرفي نمايند! ب] در جنگ بدر مسلمانان يك يا دو اسب بيشتر نداشتند و صحنههايي كه در 5 آية اول اين سوره تصوير شده كمتر قابل انطباق با غزوات شناخته شده است. ج] معمولا سوگندهايي كه در قرآن آمده است با نتيجهگيري و جواب سوگند تناسب دارد، تأكيد بر ناسپاسي و كُند و كاهل بودن انسان، با تجليلي كه از اسبان تيزتك مجاهدان شده مناسبتي ندارد، شتر حاجيان نيز در چشم و دل ناظران چنين جلوهاي نداشتهاند. د] فعل «مُغِيرَات» به وضوح از غارت، كه عادت اعراب بوده، حكايت ميكند، ارجاع دادن فعل به ريشة آن، كه بيانگر يورش سريع است، منطقي جلوه نميكند.
2 - «ضَبْح» به حمحمه و نفس زدنهاي پي در پي اسب گفته ميشود كه پس از تاخت و تاز سريع آن پديد ميآيد. اين كلمه فقط يكبار در قرآن به كار رفته است.
عادیات:3 فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا و غارتكنندگان بامدادي4 [با چنين شتاب و شيهه اسبان]،
______ 4 - «مُغِيرَات» جمع مغيره [يورش آورنده]، از ريشة غور [فرو رفتن آب در زمين و تفكر در مسائل]، به هجوم آورندگان با سرعت گفته ميشود كه براي غارت قبيلهاي بر آنان شبيخون ميزدند. وصف حال «صُبْحًا»، بيانگر زمان تاريك روشني است كه طرف مقابل قبل از آن كه خود را بپايد و آمادة دفاع گردد مواجه با يورش سواران ميشود. اين وصفِ حال قبايل عرب است كه يكسره در شبيخون و قتل و غارت يكديگر بودند.
عادیات:6 إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ قطعاً انسان [كه اين چنين براي غارت و غنيمت سريع و ساعي است، از آن طرف] نسبت به پروردگارش [=در امور معنوي و خدمت به خلق] كُند و كاهل است.7
______________ 7 - «كنود»، از ماده «كَنَدَ»، مفهوم بيخيري و ناسپاسي دارد. ظاهراً مفسرين و اهل لغت به تفاهم و توافقي در معناي اين كلمه نرسيدهاند، گويا ريشة اصلي آن همان كُند در زبان فارسي است كه وارد زبان عربي شده است. معاني مختلفي كه براي كنود شمردهاند، هر كدام از زاويه و جهتي بر كُند و كاهل و كمبهره بودن دلالت ميكند. مثل: زميني كه در آن چيزي نميرويد، كسي كه نعمت را از ياد ميبرد و از مصائب مينالد، كسي كه بخيل است. صفت كنود را در اين سوره بايد در مقابل اوصافي فهميد كه چهار آية نخست از يورش اسبان تيزتك ارائه داده است؛ انساني كه براي منافع شخصي چنان چست و چالاك و سريع است، براي امور خير در راه خدا بسي كند و كاهل ميباشد.
عادیات:8 وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ و همانا سخت دوستدار منافع [مادّي و شخصي] است.8
______________ 8 - پس از يك «واو» سوگند و چهار «فاء» تفريع [در ابتداي آيات 2 تا 5]، سه بار تأكيد «إِنَّ» [در ابتداي آيات 6 تا 8]، نتيجهگيري قاطعي از ناسپاسي انسان نسبت به پروردگار، به رغم اشتياق شديد به منافع شخصي، و نيز گواه بودنش بر اين امر ارائه ميدهد. منظور از خير، هر مال و مطلوب گزيدهاي است كه انتخاب و اختيار شده باشد، خير در قرآن در برابر شرّ قرار دارد. «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا»[معارج 19 (70:19) تا 21]. در ضمن از آنجايي كه اسب براي اعراب عاليترين مركب محسوب ميشد، هرچند به دليل پرهزينه بودن نگهداري آن در مناطق استوايي و دور از مراتع سبز و خرّم مخصوص اشراف به شمار ميآمد، آن را «خير» ميناميدند، همچنانكه در داستان عرضه اسبان بر سليمان آمده است: «إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ» [ص 31 (38:31) و 32]. انتخاب واژه «خير»، به جاي مال، منافع، متاع و امثالهم در سورهاي كه سخن از حركات حيرتآور اسب است، بر ظرافت و لطافتي ادبي دلالت ميكند.
عادیات:10 وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ و آنچه در سينههاست [=صفات و مُكتسبات انسانها] حاصل گردد 10 [=محصول و ميوة عمل خود را بدهد]،
______________ 10 - جملة «وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُور» تشبيه لطيفي است به محصولي كه درختان ميوه پس از يكسال جذب آب و مواد آلي از خاك و نور و اكسيژن از هوا عرضه ميكنند. سينة انسان صندوق اسرار و ظرف فراگيرندة پندار، گفتار و كردار اوست كه شخصيتاش را به تدريج تحقّق ميبخشد. از سخنان امام علي(ع) در وصف خانه كعبه است كه: ميوههاي دلها از راههاي بسيار دور... به سوي آن ميشتابند «تَهوي اِليهِ ثِمارُ الاَفْئِدَه مِن...» [نهجالبلاغه خطبة 192 بند 57].
📚تفسیر آقاے بازرگان
ویرایش بوسیله کاربر 1403/04/10 10:20:54 ق.ظ
| دلیل ویرایش: ویرایش
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ترجمه تدبر و فهم سوره عاديات : مرور اجمالي سوره عاديات
ذات اقدس الهی درباره انسان بیش از پنجاه بار او را مذمّت کرد! آن بخشهای مدح و ثنا و اجلال و اکرامی که خدا درباره انسان دارد آن به بخش فطرت او برمیگردد که ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ آن به آن کنگره جهانی برمیگردد که خدای سبحان ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَی﴾،[13] تمام فضایل علمی و فواضل عملی به آن بخش ﴿نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی﴾ برمیگردد و تمام نقدها و نقصها به این ﴿خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ﴾، ﴿مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ﴾از این لجن برمیگردد. فرمود: اگر کسی آن فطرت الهی را دفن کند جلوی دهن آن را ببندد و نگذارد این فطرت سخن بگوید: ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾، آنگاه سخنگوی انسان میشود هوی و هوس. او بر اساس گمان حرکت میکند بر اساس میل عمل میکند کارهای فرهنگی او بر اساس خیال است و کارهای عملی او بر اساس هوی است،
فرمود چنین انسانی بعد از اینکه فطرت خود را خفه کرد ، و نمیگذارد فطرت سخن بگوید .این بیمهری میکند بدادبی میکند بیاخلافی میکند و خودش هم میداند که در درون او علیه او شهادت میدهند. و در قیامت هم خود انسان علیه خودش شهادت میدهد ﴿شاهِدینَ عَلی أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ﴾. همان طوری که اعضا و جوارح شهادت میدهند فطرت هم علیه خود همین انسان شهادت میدهد. این فطرت که مردنی نیست این فطرت هست منتها حبس شده است ﴿وَ إِنَّهُ عَلی ذلِکَ لَشَهیدٌ﴾ . این انسانی که در جهاد نفس فطرت را خفه کرد و طبیعت را شکوفا کرد این انسان که ﴿لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ﴾ است و خودش ﴿إِنَّهُ عَلی ذلِکَ لَشَهیدٌ﴾ است ﴿وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ﴾
بعد فرمود دو تا کار میکنیم هم نبش قبر میکنیم: از این صحنه دلتان همه خاطرات و خواطر را، همه سیئات را، همه انگیزهها را، همه رباخواریها و ریاکاریها را بیرون میآوریم؛ هم آنچه در خاک هست آنها را احیا میکنیم صحنه قیامت به پا میکنیم خود انسان میداند که وقتی ما نبش قبر بکنیم از درون او اینها را بیرون بیاوریم و آنچه در صدر است به روی میز بیاید آنگاه خود انسان که باخبر بود میگوید: ﴿ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها﴾ هیچ نمیتواند انکار بکند الآن آگاه است شاهد درونی هست منتها دهن آن شاهد درونی را او بسته است .
تفسير تسنيم
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.